تاریخچه ای از بحث پلورالیسم دینی را ارایه بفرمایید.
پاسخ از دکتر محمد لگن هاوزن: پاسخ این سؤال به خاطر طولانی و پیچیده بودن تاریخ موضوعِ مورد بحث، کمی مشکل است. به هر حال سعی می کنم خلاصه ای از آن را بگویم. بحث پلورالیسم دینی یا کثرت گرایی دینی از زمانی در اروپا آغاز شد که فرقه های مختلف مسیحیان با عدم پذیرش مسیحیت از جانب مهاجرینی روبه رو شدند که بعد از جنگ جهانی دوم و در نیمه ی دوم قرن بیستم از کشورهای مختلف به اروپا مهاجرت کرده بودند. این در حالی بود که مسیحیان، قرن ها شعار (بیرون از کلیسا هیچ نجاتی وجود ندارد) را سر داده بودند و معتقد بودند، همه ی آن هایی که مسیحی نیستند اهل جهنم اند. این موضوع چالشی بود برای متکلّمان مسیحیت. چون بعضی از آن ها می دیدند که در میان غیر مسیحیان افراد خوبی پیدا می شوند، به همین خاطر راجع به این تعلیم کلیسا بدگمان شدند و چند پیشنهاد برای کنار گذاشتن این شعار مطرح کردند. اوّلین عکس العمل در نوشتار کارل رانر دیده شد. او که متکلّمی کاتولیک بود، هم زمان با جنگ جهانی دوم و پس از آن، پیشنهاد کرد که مسیحیان می توانند قبول کنند کسی رسماً مسیحی نباشد و خدا به خاطر طرز زندگی و اخلاقش او را مسیحی حساب کند. آنان در حقیقت مسیحی هستند؛ ولی در ظاهر مسیحی نیستند. این اوّلین تلاش بود. بعد از آن بعضی از نویسندگان گفتند: این کافی نیست و دیدگاه منصفانه نسبت به این مسئله این است که بگوییم نجات یافتن شخص به خاطر اعمال ناخودآگاهانه اش که شبیه به اعمال مسیحیان می باشد، نیست؛ بلکه به خاطر پاک شدنش به وسیله ی دین خودش می باشد؛ پس ما باید قبول کنیم که برای نجات، راه های مختلفی وجود دارد و منحصر به دین مسیح نیست. این بیان که راه نجات منحصر به دین مسیح نیست، کاملا مخالف آن چیزی است که برای قرن ها در دین مسیح بود و اکثر متکلّمان و متفکّران دین مسیح نیز این طرز فکر را قبول نمی کنند و در میان مسیحیان بحث است که اگر این را قبول نکنیم، چه باید بگوییم. منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
عنوان سوال:

تاریخچه ای از بحث پلورالیسم دینی را ارایه بفرمایید.


پاسخ:

پاسخ از دکتر محمد لگن هاوزن:
پاسخ این سؤال به خاطر طولانی و پیچیده بودن تاریخ موضوعِ مورد بحث، کمی مشکل است. به هر حال سعی می کنم خلاصه ای از آن را بگویم. بحث پلورالیسم دینی یا کثرت گرایی دینی از زمانی در اروپا آغاز شد که فرقه های مختلف مسیحیان با عدم پذیرش مسیحیت از جانب مهاجرینی روبه رو شدند که بعد از جنگ جهانی دوم و در نیمه ی دوم قرن بیستم از کشورهای مختلف به اروپا مهاجرت کرده بودند. این در حالی بود که مسیحیان، قرن ها شعار (بیرون از کلیسا هیچ نجاتی وجود ندارد) را سر داده بودند و معتقد بودند، همه ی آن هایی که مسیحی نیستند اهل جهنم اند. این موضوع چالشی بود برای متکلّمان مسیحیت. چون بعضی از آن ها می دیدند که در میان غیر مسیحیان افراد خوبی پیدا می شوند، به همین خاطر راجع به این تعلیم کلیسا بدگمان شدند و چند پیشنهاد برای کنار گذاشتن این شعار مطرح کردند. اوّلین عکس العمل در نوشتار کارل رانر دیده شد. او که متکلّمی کاتولیک بود، هم زمان با جنگ جهانی دوم و پس از آن، پیشنهاد کرد که مسیحیان می توانند قبول کنند کسی رسماً مسیحی نباشد و خدا به خاطر طرز زندگی و اخلاقش او را مسیحی حساب کند. آنان در حقیقت مسیحی هستند؛ ولی در ظاهر مسیحی نیستند. این اوّلین تلاش بود. بعد از آن بعضی از نویسندگان گفتند: این کافی نیست و دیدگاه منصفانه نسبت به این مسئله این است که بگوییم نجات یافتن شخص به خاطر اعمال ناخودآگاهانه اش که شبیه به اعمال مسیحیان می باشد، نیست؛ بلکه به خاطر پاک شدنش به وسیله ی دین خودش می باشد؛ پس ما باید قبول کنیم که برای نجات، راه های مختلفی وجود دارد و منحصر به دین مسیح نیست. این بیان که راه نجات منحصر به دین مسیح نیست، کاملا مخالف آن چیزی است که برای قرن ها در دین مسیح بود و اکثر متکلّمان و متفکّران دین مسیح نیز این طرز فکر را قبول نمی کنند و در میان مسیحیان بحث است که اگر این را قبول نکنیم، چه باید بگوییم.
منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین