آیة اللّه العظمی شیخ عبدالکریم حائری (مؤسّس حوزه علمیه قم) ایشان در سال 1267 ه ق در روستای مهرجرد یزد دیده به جهان گشود- در کودکی سالها در مدرسه بزرگ محمد تقی خان یزد به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سن 18 سالگی به سرزمین عراق مهاجرت نمود عبدالکریم ابتدا چند سالی در حوزه علمیه کربلا در محضر آیة اللّه فاضل اردکانی بود و با نامه ایشان به محضر میرزای بزرگ شیرازی شناخت می‌گویند میرزا وقتی نامه فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود (من به شما اخلاص پیدا کردم) از همین رو آن طلبه جوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد، عبدالکریم بعدها در خاطرات خود نقل می‌کند که: سرداب خانه میرزای شیرازی هم محلّ مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم اما برای افطار به خانه میرزا باز نمی‌گشتم بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا به سوی فرات رفته آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم). او دوازده سال در سامرّا در محضر میرزای شیرازی و آیة اللّه سید محمد فشارکی و آیة اللّه محمد تقی شیرازی و آیة اللّه شیخ فضل اللّه نوری به تحصیل علم پرداخت و بعد از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزه علمیه کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد زیرا حوزه علمیه کربلا رونق خود را از دست داده بود و هیچ جنب و جوشی در مدرسه‌های علیمه به چشم نمی‌خورد، لذا این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری را برای خود برگزید (زمین کربلا را حائر می‌خوانند)، آیة اللّه حائری به مدت هشت سال در این حوزه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسئولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‌ای غافل نبود و علمای فراوانی را در دامان پر مهر و محبّت پدرانه خود پرورش داد. ولی او دریافت قم که محل تأسیس حوزه‌های علمیة توسط محدثان و روات قبیله اشعری بود و شخصیتهای بزرگی چون کلینی و صدوق را در خود پرورش داده بود خالی از عالمان شده و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه دیگر رونق ندارد و بر حجره‌های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته است- گرچه در اوایل قرن یازدهم ه ق چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعه علوم اسلامی پرداخته بودند، اما اینک حجره‌های مدرسه فیضیة خالی از محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است- مدرسه بزرگ دارالشفا محلّ اسکان فقرای شهر یا زائران شده است و بعضاً کسبه اطراف حرم از حجره‌هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‌کردند، او با دیدن این وضع بسیار افسرده شد و بارها از او شنیدند که می‌گفت: (چه می‌شد اگر حوزه علمیه قم سر و سامان می‌گرفت) او در این زمان به اداره حوزه علیمه اراک مشغول بود ولی به همراه فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری و آیة اللّه محمد تقی خوانساری به شهر قم سفر نمود و با تشکیل جلساتی از علماء و بازاریان قم تصمیم گرفت حوزه علیمه قم را مجدداً احیاء کند- بعد از نماز صبح در حرم حضرت معصومه‌علیها السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد و خود را به مشیت الهی سپرد که آیه‌ای زیبا و مناسب حالش (و اتونی باهلکم اجمعین، پدر و همه کسان خود را به نزد من بیاورید یوسف آیة 93 ( خط مش آینده او را ترسیم نمود لذا شاگردان خود را از اراک به قم فراخواند مدارس علیمه را تعمیر نمود و در راه رواج علم و تقوا گامهای بلندی برداشت، و امروزه که بیش از هفتاد سال از آن تلاش می‌گذرد حوزه علمیه قم بزرگترین دانشگاه علوم اسلامی است، مرحوم حاج شیخ توانست شخصیتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد که از میان آنان می‌توان از امام خمینی، آیة اللّه العظمی گلپایگانی، آیة اللّه العظمی اراکی و آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی نام برد او خدمات فراوانی نیز به اهالی شهر مقدس قم نمود از قبیل تاسیس چند بیمارستان، تعطیل کردن قبرستان گرد حرم مطهر و انتقال قبرستان به قبرستان نو در آن سوی رودخانه و تاسیس خانه فقرا و چندین خدمت دیگر. زهد و ساده زیستی و دلسوزی و مهربانی مرحوم حاج شیخ از خصوصیاتی بود که زبان زد خاص و عام بود. گاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز راهی مدارس علمیه می‌شد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش می‌کرد- بارها می‌شد که به صاحبان مغازه‌های اطراف حرم مراجعه می‌کرد و بدهی طلابّی را که از آنها اجناس نسیه برده بودند ادا می‌نمود. فراموش نشود که خدمات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مصادف با روی کار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب و تحت فشار قرار دادن طلاب علوم دینی و علمای اسلام بود، او با صبر و بردباری در آن زمان خطیر حوزه علمیه را حفظ نمود و معروف است که پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهر شاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت. بالاخره این شخصیت علمی و الهی در 81 سالگی در سال 1315 شمسی به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد قدسی حضرت معصومه‌علیها السلام به آغوش خاک سپرده شد. دعای خیرش بدرغه همه حوزه‌های علمیة و مجامع علمی و فرهنگی و دانشگاهی کشور باد. پرسمان
آیة اللّه العظمی شیخ عبدالکریم حائری (مؤسّس حوزه علمیه قم)
ایشان در سال 1267 ه ق در روستای مهرجرد یزد دیده به جهان گشود- در کودکی سالها در مدرسه بزرگ محمد تقی خان یزد به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سن 18 سالگی به سرزمین عراق مهاجرت نمود
عبدالکریم ابتدا چند سالی در حوزه علمیه کربلا در محضر آیة اللّه فاضل اردکانی بود و با نامه ایشان به محضر میرزای بزرگ شیرازی شناخت میگویند میرزا وقتی نامه فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود (من به شما اخلاص پیدا کردم) از همین رو آن طلبه جوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد،
عبدالکریم بعدها در خاطرات خود نقل میکند که:
سرداب خانه میرزای شیرازی هم محلّ مطالعهام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا میخوردم اما برای افطار به خانه میرزا باز نمیگشتم بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا به سوی فرات رفته آب مفصلی میخوردم و شنا میکردم).
او دوازده سال در سامرّا در محضر میرزای شیرازی و آیة اللّه سید محمد فشارکی و آیة اللّه محمد تقی شیرازی و آیة اللّه شیخ فضل اللّه نوری به تحصیل علم پرداخت و بعد از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزه علمیه کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد زیرا حوزه علمیه کربلا رونق خود را از دست داده بود و هیچ جنب و جوشی در مدرسههای علیمه به چشم نمیخورد، لذا این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری را برای خود برگزید (زمین کربلا را حائر میخوانند)، آیة اللّه حائری به مدت هشت سال در این حوزه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسئولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظهای غافل نبود و علمای فراوانی را در دامان پر مهر و محبّت پدرانه خود پرورش داد.
ولی او دریافت قم که محل تأسیس حوزههای علمیة توسط محدثان و روات قبیله اشعری بود و شخصیتهای بزرگی چون کلینی و صدوق را در خود پرورش داده بود خالی از عالمان شده و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه دیگر رونق ندارد و بر حجرههای مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته است- گرچه در اوایل قرن یازدهم ه ق چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعه علوم اسلامی پرداخته بودند،
اما اینک حجرههای مدرسه فیضیة خالی از محصلان علوم دینی شده و بر قفسههای کتاب گرد فراموشی نشسته است- مدرسه بزرگ دارالشفا محلّ اسکان فقرای شهر یا زائران شده است و بعضاً کسبه اطراف حرم از حجرههایش به عنوان انبار اجناس استفاده میکردند،
او با دیدن این وضع بسیار افسرده شد و بارها از او شنیدند که میگفت: (چه میشد اگر حوزه علمیه قم سر و سامان میگرفت) او در این زمان به اداره حوزه علیمه اراک مشغول بود ولی به همراه فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری و آیة اللّه محمد تقی خوانساری به شهر قم سفر نمود و با تشکیل جلساتی از علماء و بازاریان قم تصمیم گرفت حوزه علیمه قم را مجدداً احیاء کند- بعد از نماز صبح در حرم حضرت معصومهعلیها السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد و خود را به مشیت الهی سپرد که آیهای زیبا و مناسب حالش (و اتونی باهلکم اجمعین، پدر و همه کسان خود را به نزد من بیاورید یوسف آیة 93 (
خط مش آینده او را ترسیم نمود لذا شاگردان خود را از اراک به قم فراخواند مدارس علیمه را تعمیر نمود و در راه رواج علم و تقوا گامهای بلندی برداشت، و امروزه که بیش از هفتاد سال از آن تلاش میگذرد حوزه علمیه قم بزرگترین دانشگاه علوم اسلامی است،
مرحوم حاج شیخ توانست شخصیتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد که از میان آنان میتوان از امام خمینی، آیة اللّه العظمی گلپایگانی، آیة اللّه العظمی اراکی و آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی نام برد او خدمات فراوانی نیز به اهالی شهر مقدس قم نمود از قبیل تاسیس چند بیمارستان، تعطیل کردن قبرستان گرد حرم مطهر و انتقال قبرستان به قبرستان نو در آن سوی رودخانه و تاسیس خانه فقرا و چندین خدمت دیگر.
زهد و ساده زیستی و
دلسوزی و مهربانی مرحوم حاج شیخ از خصوصیاتی بود که زبان زد خاص و عام بود.
گاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز راهی مدارس علمیه میشد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش میکرد- بارها میشد که به صاحبان مغازههای اطراف حرم مراجعه میکرد و بدهی طلابّی را که از آنها اجناس نسیه برده بودند ادا مینمود.
فراموش نشود که خدمات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مصادف با روی کار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب و تحت فشار قرار دادن طلاب علوم دینی و علمای اسلام بود، او با صبر و بردباری در آن زمان خطیر حوزه علمیه را حفظ نمود و معروف است که پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهر شاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.
بالاخره این شخصیت علمی و الهی در 81 سالگی در سال 1315 شمسی به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد قدسی حضرت معصومهعلیها السلام به آغوش خاک سپرده شد.
دعای خیرش بدرغه همه حوزههای علمیة و مجامع علمی و فرهنگی و دانشگاهی کشور باد.
پرسمان
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی رحمه الله توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه العظمی اراکی قدس سره الشریف توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه سید احمد خوانساری رحمت الله علیه توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمت الله علیه توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمت الله علیه توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمت الله علیه توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه سیّد محمد تقی خوانساریرحمت الله علیه توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه بهاءالدینی قدس سره الشریف توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه شیخ فضل اللّه نوری قدس سره الشریف توضیح دهید؟
- [سایر] در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه قطبالدین راوندی قدس سره الشریف توضیح دهید؟
- [امام خمینی] از مسأله قبل ظاهر شد که حیله در موردی است که بخواهند از معامله مثل به مثل فرار کنند بدون آنکه زیاده قیمت و ربا در کار باشد و اما موردی که میخواهند ربا بگیرند حیله جایز نیست، و اگر در بعض رسالههای عملیه این جانب چیزی بر خلاف آن ذکر شده است صحیح نیست. مسائلی که از محضر مقدس حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (قدّس سرّه) درباره موضوعات گوناگون استفتاء شده است.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه تشهد و سلام الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له یعنی ستایش مخصوص الله است شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی مگر الله که یگانه است و شریک ندارد و اشهد ان محمدا عبده و رسوله یعنی و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه واله وسلم بنده او و فرستاده اوست اللهم صل علی محمد و ال محمد یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و ال محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته یعنی و قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه او را بلند کن السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته یعنی درود و سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات الله بر تو باد السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یعنی درود و سلام الله بر ما نمازگزاران و تمام بندگان شایسته او السلام علیکم و رحمه الله و برکاته یعنی درود و سلام و رحمت و برکات الله بر شما باد و مقصود از کلمه شما مراد واقعی از این کلمه باشد هر چند به حسب مستفاد از بعض روایات دو ملک راست و چپ و مومنین می باشد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.