در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه بهاءالدینی قدس سره الشریف توضیح دهید؟
آیة اللّه بهاءالدینی (ره): سید رضا بهاءالدینی در سال 1287 ه ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد، نسب نیاکان ارجمند وی به امام سجاد می‌رسد و اجداد و پدران والامقام او هر یک بسان گوهر تابناکی در دوران ظلمت درخشش خاصی داشتند، برخی از آنان عهده‌دار تولیت حرم فاطمه معصومه‌علیها السلام بودند، مادر سید رضا فاطمه سلطان معروف به زن آقا بانویی مخلص و مؤمن بود وی از نوادگان ملاصدرای شیرازی بوده است، اوان کودکی سیدرضا همراه با نشانه‌هایی چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بوده است به طوری که خود درباره آن دوران این چنین می‌فرماید: (یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم خیر و شر را می‌فهمیدم) چون به دو سالگی رسید به مکتب خانه پای گذاشت و در شش سالگی دوران مکتب تمام شد، خبر موفقیت‌های او به گوش آیة اللّه سید ابوالقاسم قمی (ره) رسید و ایشان با تشویقهای پی در پی در صدد تربیت این نونهال استثنایی پرداخت به طوری که بیش از دوازده سال نداشت که آمادگی خود را برای امتحان نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم اعلام کرد و موفقیت تحسین برانگیز وی در مقابل حاج شیخ شروعی خجسته برای ارتباط صمیمی با ایشان گردید او بیش از 16 ساعت در روز به تلاش علمی می‌پرداخت به طوری که از دوره مقدمات تا عالی‌ترین سطوح را تدریس نمود، وقتی با اصرار دوستان برای پذیرفتن مرجعیت مواجه می‌شد می‌فرمود: (بالاتر از اینها فکر کنید گیرم نام بنده بر سر زبانها افتاد وقتی پیش خدا دستم خالی است آن شهرت برای من چه سودی دارد؟ نام بنده موضوعیت ندارد) رسیدگی به محرومان را سر لوحه خدمات اجتماعی خویش قرار داد و همواره می‌فرمود: (کمکها را شب انجام دهید رعایت آبروی افراد را بکنید، به گونه‌ای کمک کنید که شما را نشناسند مبادا فردا شما را ببینند و خجالت زده گردند). همچنین می‌فرمودند: (ما تجربه زیادی به دست آورده‌ایم و وجدان نموده‌ایم که برای رهایی از مشکلات راه‌هایی هست که بهترین آنها را خود حس کرده‌ایم و به کمک آنها به حاجت‌هایمان رسیده‌ایم، نذر کردن گوسفند برای فقرا، خواندن حدیث کساء به طور پی در پی، پرداخت صدقه و ختم صلوات) روزی صحبت از شعر و شاعری به میان آمد، با جمله‌ای کوتاه فرمودند: (بنده اشعار زیادی درباره اهل بیت‌علیهم السلام بویژه حضرت علی شنیده‌ام ولی برای من هیچ شعری همچون اشعار شهریار تبریزی جذابیت نداشته است به همین جهت او را دعا کردم بعداً دیدم برزخ را از وی برداشته‌اند). روزی فرمودند: (راضی ام که رزق و روزی خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم و از فکر شغل دوم و توسعه زندگی بیرون آمدم، بسیار خوشحالم که تنها و تنها به تحقیق جذب شدم و امور مادی نتوانست مرا به طرف خود جذب کند، آنچه رزق ما بود خدا رسانده است). و همچنین فرمودند: (بنده قبل از سال 42 درس خارج فقه داشتم- یک سال هنگام شروع احساس کردم ساعت درس بنده با درس آقا روح اللّه (امام خمینی‌رحمه الله) همزمان است، به خاطر تقویت درس ایشان و احترام به آن بزرگوار درس خود را تعطیل کردم، پس از پیروزی انقلاب چون در دادگاههای کشور به نظر آقا روح اللّه عمل می‌شد بنده درس خارج قضا را تعطیل کردم، مبادا نتیجه بحث ما مخالف با نظرهای ایشان تلقی شود و موجب اختلاف و یا تضعیف نظام گردد رهبری را در آقای خامنه‌ای می‌دیدم چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است باید او را در اهدافش یاری کنیم، باید توجه داشت که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده‌ای نیست بعد از امام اگر بشود به کسی اعتماد کرد به این سیّد (آیة اللّه خامنه‌ای) است ایشان از همه افراد به امام نزدیکتر است باید به او کمک کرد که تنها نباشد) وجود آن پیر طریقت روشن بخش دل همه طالبان معنویت، طلاب و فضلاء و اهل ذکر بود، دیدار او قوّت بخش کسانی بود که می‌خواستند کسی را ببنند که با دیدن او به یاد خدا افتند و دمی چند از دغدغه‌های مادی آسایش یابند و به فکر ساختن آخرتی آباد و سراسر نور باشند ولی دریغ اینکه هر آفتابی غروبی است و آفتاب حوزه علمیه ما نیز از این قاعده مستثناء نبود و عاقبت غم و اندوه فراق او بر دل شیفتگان عرفان و معنویت نشست. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. پرسمان
عنوان سوال:

در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه بهاءالدینی قدس سره الشریف توضیح دهید؟


پاسخ:

آیة اللّه بهاءالدینی (ره):
سید رضا بهاءالدینی در سال 1287 ه ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد، نسب نیاکان ارجمند وی به امام سجاد می‌رسد و اجداد و پدران والامقام او هر یک بسان گوهر تابناکی در دوران ظلمت درخشش خاصی داشتند، برخی از آنان عهده‌دار تولیت حرم فاطمه معصومه‌علیها السلام بودند، مادر سید رضا فاطمه سلطان معروف به زن آقا بانویی مخلص و مؤمن بود وی از نوادگان ملاصدرای شیرازی بوده است، اوان کودکی سیدرضا همراه با نشانه‌هایی چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بوده است به طوری که خود درباره آن دوران این چنین می‌فرماید: (یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم خیر و شر را می‌فهمیدم) چون به دو سالگی رسید به مکتب خانه پای گذاشت و در شش سالگی دوران مکتب تمام شد، خبر موفقیت‌های او به گوش آیة اللّه سید ابوالقاسم قمی (ره) رسید و ایشان با تشویقهای پی در پی در صدد تربیت این نونهال استثنایی پرداخت به طوری که بیش از دوازده سال نداشت که آمادگی خود را برای امتحان نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم اعلام کرد و موفقیت تحسین برانگیز وی در مقابل حاج شیخ شروعی خجسته برای ارتباط صمیمی با ایشان گردید او بیش از 16 ساعت در روز به تلاش علمی می‌پرداخت به طوری که از دوره مقدمات تا عالی‌ترین سطوح را تدریس نمود، وقتی با اصرار دوستان برای پذیرفتن مرجعیت مواجه می‌شد می‌فرمود:
(بالاتر از اینها فکر کنید گیرم نام بنده بر سر زبانها افتاد وقتی پیش خدا دستم خالی است آن شهرت برای من چه سودی دارد؟ نام بنده موضوعیت ندارد) رسیدگی به محرومان را سر لوحه خدمات اجتماعی خویش قرار داد و همواره می‌فرمود: (کمکها را شب انجام دهید رعایت آبروی افراد را بکنید، به گونه‌ای کمک کنید که شما را نشناسند مبادا فردا شما را ببینند و خجالت زده گردند).
همچنین می‌فرمودند: (ما تجربه زیادی به دست آورده‌ایم و وجدان نموده‌ایم که برای رهایی از مشکلات راه‌هایی هست که بهترین آنها را خود حس کرده‌ایم و به کمک آنها به حاجت‌هایمان رسیده‌ایم، نذر کردن گوسفند برای فقرا، خواندن حدیث کساء به طور پی در پی، پرداخت صدقه و ختم صلوات)
روزی صحبت از شعر و شاعری به میان آمد، با جمله‌ای کوتاه فرمودند:
(بنده اشعار زیادی درباره اهل بیت‌علیهم السلام بویژه حضرت علی شنیده‌ام ولی برای من هیچ شعری همچون اشعار شهریار تبریزی جذابیت نداشته است به همین جهت او را دعا کردم بعداً دیدم برزخ را از وی برداشته‌اند).
روزی فرمودند: (راضی ام که رزق و روزی خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم و از فکر شغل دوم و توسعه زندگی بیرون آمدم، بسیار خوشحالم که تنها و تنها به تحقیق جذب شدم و امور مادی نتوانست مرا به طرف خود جذب کند، آنچه رزق ما بود خدا رسانده است).
و همچنین فرمودند: (بنده قبل از سال 42 درس خارج فقه داشتم- یک سال هنگام شروع احساس کردم ساعت درس بنده با درس آقا روح اللّه (امام خمینی‌رحمه الله) همزمان است، به خاطر تقویت درس ایشان و احترام به آن بزرگوار درس خود را تعطیل کردم، پس از پیروزی انقلاب چون در دادگاههای کشور به نظر آقا روح اللّه عمل می‌شد بنده درس خارج قضا را تعطیل کردم، مبادا نتیجه بحث ما مخالف با نظرهای ایشان تلقی شود و موجب اختلاف و یا تضعیف نظام گردد رهبری را در آقای خامنه‌ای می‌دیدم چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است باید او را در اهدافش یاری کنیم، باید توجه داشت که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده‌ای نیست بعد از امام اگر بشود به کسی اعتماد کرد به این سیّد (آیة اللّه خامنه‌ای) است ایشان از همه افراد به امام نزدیکتر است باید به او کمک کرد که تنها نباشد)
وجود آن پیر طریقت روشن بخش دل همه طالبان معنویت، طلاب و فضلاء و اهل ذکر بود، دیدار او قوّت بخش کسانی بود که می‌خواستند کسی را ببنند که با دیدن او به یاد خدا افتند و دمی چند از دغدغه‌های مادی آسایش یابند و به فکر ساختن آخرتی آباد و سراسر نور باشند
ولی دریغ اینکه هر آفتابی غروبی است و آفتاب حوزه علمیه ما نیز از این قاعده مستثناء نبود و عاقبت غم و اندوه فراق او بر دل شیفتگان عرفان و معنویت نشست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
پرسمان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین