در سال 1239 ه . ق در روستای (شوند درگزین) از توابع همدان، نوزادی به این عالم خاکی قدم نهاد که در اثر نشو و نما در خانوادهای که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیعترین قلههای عرفان و تهذیب نفس صعود کرد. او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوی پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید از توشههای سلوک وی پیمانهها پر کردند. تا آن که نام این الگوی زهد و عبادت و تقوا، و طلایهدار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل رهپویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید. زادگاه مبارک نسب آخوند همدانی به جابر بن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میرسد. در کتاب (بزرگان و سخن سرایان همدان) آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی میکنند. نزد آنان جامهای از حضرت علی علیه السلام است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا میشده آن جامه را در آبی شستشو میدادند و به عنوان تبرک از آن آب مینوشیدند... کسانی که از آن آمینوشیدند، به طاعون مبتلا نمیشدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامهای است که علی علیه السلام آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.(1) آخوند همدانی فرزند رمضانعلی چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی، رمضانعلی از داشتن فرزند محروم بود. تا این که توفیق زیارت امام حسین علیه السلام برای او حاصل شد. رمضانعلی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین علیه السلام ) و فرزند دوم را کریمقلی (بنده خدا) نامید. رمضانعلی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند. تحصیل آخوند ملا حسینقلی پس از گذراندن ایام کودکی در زادگاه خویش، دروس ابتدایی را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت. سپس برای ادامهی تحصیلات به تهران رفت. آخوند دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانی (شیخ العراقین) شرکت کرد. بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حکمت و علوم عقلی او را به شهر سبزوار کشاند. او در مکتب فیلسوف بزرگ و پر آوازهی ایرانی، ملاهادی سبزواری شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد. استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در این زمینه میگوید: (بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلی همدانی در جزینی قدس سره است. این مرد بزرگ و بزرگوار که فرنزد یک چوپان پاک سرشت بود، برای ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد. جاذبهی معنوی حکیم سبزواری او را به سبزوار کشانید.مدتی که تاریخ و مقداری را فعلاً نمیدانم، درحوزهی آن حکیم شرکت کرد... . اگر همه شاگردان حوزه حکیم سبزواری به حضور وی در حوزهی او افتخار میکنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی مفتخر است.)(2) آخوند ملا حسینقلی همدانی بعد از آن که از کوثر زلال معرفت و حکمت جرعهها نوشید و از انفاس قدسی و رهنمودهای علمی و معنوی ملاهادی سبزواری ذخیرهها اندوخت، کوله راه سفر بست و برای ادامهی تحصیلات راهی نجف گردید. آخوند همدانی در حوزهی علمیهی نجف به حلقهی درس شیخ مرتضی انصاری (ره) پیوست. او سخنان استاد در درسهای فقه و اصول را به رشتهی تحریر کشید. آخوند همدانی تا پایان زندگی آن استاد فرزانه، در درس او شرکت میکرد. او در مکتب شیخ انصاری به آن پایه از مقام فقهی رسید که او را از (اکابر فقهای شیعه)(3) قلمداد کردند. آخوند همدانی بعد از ارتحال شیخ انصاری، به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت. برخی از شاگردانش مباحث فقهی وی را تقریر نمودهاند.(4) در وادی سیر و سلوک آخوند ملا حسینقلی همدانی علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی پرداخت و در درس آقا سید علی شوشتری که بزرگترین مربی اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد. ملاحسینقلی همدانی از همان جلسهی اول، مورد عنایت ویژهی استاد قرار گرفت و در زمرهی شاگردان خصوصی آن بزرگوار محسوب شد. او طریقهی آشنایی خویش را با آقا سید علی شوشتری چنین بیان کرده است: (مدتی بود که در نجف اشرف به درس شیخ انصاری حاضر میشدیم، تا این که روزی متوجه شدم که شیخ همواره روزهای چهارشنبه به منزل آقا سید علی شوشتری میرود، من نیز روزی بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادی جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی تو نیز بیا و از آن روز به بعد. پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهرهها بردم.)(5) در عظمت مکتب سید علی شوشتری، همین کافی است که شیخ انصاری با این که در علوم نقلی، استاد کل و نمونهی عصر خویش بود و سید شوشتری یکی از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصاری در درس اخلاق او شرکت میکرد. آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد. استاد به او علاقهی ویژهای داشت. علاقهی استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسهی سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار میشود، صد تومان به پزشک حاذقی میدهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کمتر کسی در نجف به صد تومان میرسید.(6) آخوند همدانی با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جانهای مشتاق و دلهای آماده شود. استادان آخوند همدانی دروس مقدماتی را نزد شیخ عبدالحسین طهرانی، حکمت را نزد حاج ملاهادی سبزواری، فقه و اصول را نزد شیخ مرتضی انصاری (ره) و اخلاق و سیر و سلوک عرفانی را نزد سید علی شوشتری فرا گرفت. اساتید دیگری نیز در رشد شخصیت آخوند همدانی تأثیر داشتند که میتوان در ایران از سید محمد سلطان آبادی (ره) و در عراق، از صاحب جواهر، ملا علی رازی و میرزا محمد حسن شیرازی نام برد. ایجاد مکتب تعلیم و تربیت آخوند پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود که تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانی آغاز کند و برای همین منظور به تنظیم و تکمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، امّا تدبیر الهی سرنوشت دیگری برای او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامهای از طرف استادش، سید علی شوشتری به او رسید که او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانی بازداشت. استادش به او توصیه نمود که محور اصلی فعالیتهایش را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار دهد.(7) بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانی توصیهی استاد را نصبالعین قرار داد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود. او با گرد آوردن عالمانی مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگنای ظلمتکدهی دنیا به فراخنای عالم قدس الهی بکشاند. او توانست عارفان بزرگی را پرورش دهد که جزو افتخارات تشیع به شمار میآیند. حوزهی پر برکت عارف همدانی که حدود 30 سال دوام یافت، آن چنان پربار بود که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوی مکتب تربیتی او هستیم. عارف بلند همت همدانی با این که بیشترین همت خویش را در زمینهی تدریس معارف صرف نمود، ولی از آن جا که یکی از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ انصاری (ره) بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید. او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصاری (ره)، به تدریس فقه و اصول میپرداخت. محفل درس او حال و هوای دیگری داشت و فضای آن آکنده از عطر معنوی و روحانیت بود. آن مربی عارف گاهی در اثنای درس از بیم آن که سخنان علمی و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور باز دارد و از مبدأ هستی غافل سازد، لحظاتی را به سکوت میگذرانید.(8) به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرارمیگرفتند که خویش را از یاد میبردند و ساعتها محو روحانیت کلام استاد میشدند. علامه طباطبایی (ره) نقل میکند: (مرحوم آقا سید علی قاضی میفرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزی در معبری فردی را دیدم که کنترل کافی بر خویش نداشت. از یکی پرسیدم: آیا این مرد اختلال فکر و حواس دارد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از جلسهی درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانی برخاسته است و این از خود بیخودی که در او مشاهده میشود، تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب است.)(9) تألیفات و تقریرات درخشش بیشتر آخوند همدانی در تکمیل نفوس و تربیت انسانهای صالح میباشد و محور تلاشهای آخوند در حوزهی عرفانی تربیتی متمرکز بود ولی با این حال، آثاری مکتوب از ایشان به یادگار مانده است: 1- تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری. 2- صلاة المسافر. 3- تقریرات درس فقه: در مبحث رهن که توسط یکی از شاگردانش نوشته شده و در کتابخانه مرحوم محدث نوری موجود است. 4- تقریرات درس فقه در چهار جلد. 5- امالی : در موضوع اخلاق که بعضی از شاگردانش آن را جمع آوری نمودهاند. 6- تقریرات درس آقا سید علی شوشتری، که به حسینیهی شوشتریهای نجف وقف شده است. 7- مکاتبات و دستور العملها: میرزا اسماعیل تبریزی آنها را جمع کرده و در آخرت کتاب تذکره المتقین به چاپ رسیده است.(10) وفات آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه کمال و تربیت انسانهای صالح، در تاریخ 28 شعبان 1311 ه . ق در کربلا ندای پروردگارش را لبیک گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز کرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیکر شریف آن مرحوم در صحن مطهر امام حسین علیه السلام در حجرهی چهارم صحن به خاک سپرده شد. پیوند به : مردی که با یک جمله آدم میساخت دستور العملی از ملا ، نجات یافتگان پی نوشتها: 1- بزرگان و سخن سرایان همدان، ج 2، ص 67. 2- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 604. 3- نقباء البشر، ص 674. 4- القضاء و الشهادات فی فقه الباقر، ص 66 و 67 و 102 و الذریعهی، ج 4، ص 372؛ نقباء البشر، ج 4، ص 1326. 5- تاریخ حکماء و عرفاء متاخر برصدر المتالهین، ص 133. 6- نقباء البشر، ج 2، ص 676. 7- رساله لب اللباب، ص 157. 8- شجره طیبه، ص 6، مقلاات الحنفاء، ص 227. 9- کیهان اندیشه، ش 15، ص 45. 10- اعیان الشیعه، ج 6، ص 136؛ تذکره المتقین، ص 190 و الذریعه، ج 4، ص 372.
در سال 1239 ه . ق در روستای (شوند درگزین) از توابع همدان، نوزادی به این عالم خاکی قدم نهاد که در اثر نشو و نما در خانوادهای که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیعترین قلههای عرفان و تهذیب نفس صعود کرد.
او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوی پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید از توشههای سلوک وی پیمانهها پر کردند. تا آن که نام این الگوی زهد و عبادت و تقوا، و طلایهدار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل رهپویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید.
زادگاه مبارک
نسب آخوند همدانی به جابر بن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میرسد. در کتاب (بزرگان و سخن سرایان همدان) آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی میکنند. نزد آنان جامهای از حضرت علی علیه السلام است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا میشده آن جامه را در آبی شستشو میدادند و به عنوان تبرک از آن آب مینوشیدند... کسانی که از آن آمینوشیدند، به طاعون مبتلا نمیشدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامهای است که علی علیه السلام آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.(1)
آخوند همدانی فرزند رمضانعلی چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی، رمضانعلی از داشتن فرزند محروم بود. تا این که توفیق زیارت امام حسین علیه السلام برای او حاصل شد. رمضانعلی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین علیه السلام ) و فرزند دوم را کریمقلی (بنده خدا) نامید. رمضانعلی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.
تحصیل
آخوند ملا حسینقلی پس از گذراندن ایام کودکی در زادگاه خویش، دروس ابتدایی را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت. سپس برای ادامهی تحصیلات به تهران رفت. آخوند دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانی (شیخ العراقین) شرکت کرد. بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حکمت و علوم عقلی او را به شهر سبزوار کشاند. او در مکتب فیلسوف بزرگ و پر آوازهی ایرانی، ملاهادی سبزواری شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در این زمینه میگوید:
(بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلی همدانی در جزینی قدس سره است. این مرد بزرگ و بزرگوار که فرنزد یک چوپان پاک سرشت بود، برای ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد. جاذبهی معنوی حکیم سبزواری او را به سبزوار کشانید.مدتی که تاریخ و مقداری را فعلاً نمیدانم، درحوزهی آن حکیم شرکت کرد... .
اگر همه شاگردان حوزه حکیم سبزواری به حضور وی در حوزهی او افتخار میکنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی مفتخر است.)(2)
آخوند ملا حسینقلی همدانی بعد از آن که از کوثر زلال معرفت و حکمت جرعهها نوشید و از انفاس قدسی و رهنمودهای علمی و معنوی ملاهادی سبزواری ذخیرهها اندوخت، کوله راه سفر بست و برای ادامهی تحصیلات راهی نجف گردید. آخوند همدانی در حوزهی علمیهی نجف به حلقهی درس شیخ مرتضی انصاری (ره) پیوست. او سخنان استاد در درسهای فقه و اصول را به رشتهی تحریر کشید. آخوند همدانی تا پایان زندگی آن استاد فرزانه، در درس او شرکت میکرد. او در مکتب شیخ انصاری به آن پایه از مقام فقهی رسید که او را از (اکابر فقهای شیعه)(3) قلمداد کردند. آخوند همدانی بعد از ارتحال شیخ انصاری، به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت. برخی از شاگردانش مباحث فقهی وی را تقریر نمودهاند.(4)
در وادی سیر و سلوک
آخوند ملا حسینقلی همدانی علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی پرداخت و در درس آقا سید علی شوشتری که بزرگترین مربی اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد.
ملاحسینقلی همدانی از همان جلسهی اول، مورد عنایت ویژهی استاد قرار گرفت و در زمرهی شاگردان خصوصی آن بزرگوار محسوب شد. او طریقهی آشنایی خویش را با آقا سید علی شوشتری چنین بیان کرده است:
(مدتی بود که در نجف اشرف به درس شیخ انصاری حاضر میشدیم، تا این که روزی متوجه شدم که شیخ همواره روزهای چهارشنبه به منزل آقا سید علی شوشتری میرود، من نیز روزی بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادی جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی تو نیز بیا و از آن روز به بعد. پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهرهها بردم.)(5)
در عظمت مکتب سید علی شوشتری، همین کافی است که شیخ انصاری با این که در علوم نقلی، استاد کل و نمونهی عصر خویش بود و سید شوشتری یکی از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصاری در درس اخلاق او شرکت میکرد.
آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد. استاد به او علاقهی ویژهای داشت. علاقهی استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسهی سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار میشود، صد تومان به پزشک حاذقی میدهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کمتر کسی در نجف به صد تومان میرسید.(6)
آخوند همدانی با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جانهای مشتاق و دلهای آماده شود.
استادان
آخوند همدانی دروس مقدماتی را نزد شیخ عبدالحسین طهرانی، حکمت را نزد حاج ملاهادی سبزواری، فقه و اصول را نزد شیخ مرتضی انصاری (ره) و اخلاق و سیر و سلوک عرفانی را نزد سید علی شوشتری فرا گرفت. اساتید دیگری نیز در رشد شخصیت آخوند همدانی تأثیر داشتند که میتوان در ایران از سید محمد سلطان آبادی (ره) و در عراق، از صاحب جواهر، ملا علی رازی و میرزا محمد حسن شیرازی نام برد.
ایجاد مکتب تعلیم و تربیت
آخوند پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود که تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانی آغاز کند و برای همین منظور به تنظیم و تکمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، امّا تدبیر الهی سرنوشت دیگری برای او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامهای از طرف استادش، سید علی شوشتری به او رسید که او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانی بازداشت. استادش به او توصیه نمود که محور اصلی فعالیتهایش را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار دهد.(7) بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانی توصیهی استاد را نصبالعین قرار داد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود. او با گرد آوردن عالمانی مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگنای ظلمتکدهی دنیا به فراخنای عالم قدس الهی بکشاند.
او توانست عارفان بزرگی را پرورش دهد که جزو افتخارات تشیع به شمار میآیند.
حوزهی پر برکت عارف همدانی که حدود 30 سال دوام یافت، آن چنان پربار بود که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوی مکتب تربیتی او هستیم. عارف بلند همت همدانی با این که بیشترین همت خویش را در زمینهی تدریس معارف صرف نمود، ولی از آن جا که یکی از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ انصاری (ره) بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید. او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصاری (ره)، به تدریس فقه و اصول میپرداخت.
محفل درس او حال و هوای دیگری داشت و فضای آن آکنده از عطر معنوی و روحانیت بود.
آن مربی عارف گاهی در اثنای درس از بیم آن که سخنان علمی و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور باز دارد و از مبدأ هستی غافل سازد، لحظاتی را به سکوت میگذرانید.(8)
به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرارمیگرفتند که خویش را از یاد میبردند و ساعتها محو روحانیت کلام استاد میشدند. علامه طباطبایی (ره) نقل میکند:
(مرحوم آقا سید علی قاضی میفرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزی در معبری فردی را دیدم که کنترل کافی بر خویش نداشت. از یکی پرسیدم: آیا این مرد اختلال فکر و حواس دارد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از جلسهی درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانی برخاسته است و این از خود بیخودی که در او مشاهده میشود، تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب است.)(9)
تألیفات و تقریرات
درخشش بیشتر آخوند همدانی در تکمیل نفوس و تربیت انسانهای صالح میباشد و محور تلاشهای آخوند در حوزهی عرفانی تربیتی متمرکز بود ولی با این حال، آثاری مکتوب از ایشان به یادگار مانده است:
1- تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری.
2- صلاة المسافر.
3- تقریرات درس فقه: در مبحث رهن که توسط یکی از شاگردانش نوشته شده و در کتابخانه مرحوم محدث نوری موجود است.
4- تقریرات درس فقه در چهار جلد.
5- امالی : در موضوع اخلاق که بعضی از شاگردانش آن را جمع آوری نمودهاند.
6- تقریرات درس آقا سید علی شوشتری، که به حسینیهی شوشتریهای نجف وقف شده است.
7- مکاتبات و دستور العملها: میرزا اسماعیل تبریزی آنها را جمع کرده و در آخرت کتاب تذکره المتقین به چاپ رسیده است.(10)
وفات
آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه کمال و تربیت انسانهای صالح، در تاریخ 28 شعبان 1311 ه . ق در کربلا ندای پروردگارش را لبیک گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز کرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیکر شریف آن مرحوم در صحن مطهر امام حسین علیه السلام در حجرهی چهارم صحن به خاک سپرده شد.
پیوند به :
مردی که با یک جمله آدم میساخت
دستور العملی از ملا ، نجات یافتگان
پی نوشتها:
1- بزرگان و سخن سرایان همدان، ج 2، ص 67.
2- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 604.
3- نقباء البشر، ص 674.
4- القضاء و الشهادات فی فقه الباقر، ص 66 و 67 و 102 و الذریعهی، ج 4، ص 372؛ نقباء البشر، ج 4، ص 1326.
5- تاریخ حکماء و عرفاء متاخر برصدر المتالهین، ص 133.
6- نقباء البشر، ج 2، ص 676.
7- رساله لب اللباب، ص 157.
8- شجره طیبه، ص 6، مقلاات الحنفاء، ص 227.
9- کیهان اندیشه، ش 15، ص 45.
10- اعیان الشیعه، ج 6، ص 136؛ تذکره المتقین، ص 190 و الذریعه، ج 4، ص 372.
- [سایر] لطفاً توضیحاتی پیرامون زندگینامه امام هادی(ع) ارائه فرمایید؟
- [سایر] لطفاً در مورد زندگینامه امام جواد(ع) توضیحاتی را ارائه کنید.
- [سایر] در مورد شفاعت توضیحاتی بدهید.
- [سایر] درباره زندگی ابوعلی سینا توضیحاتی بدهید.
- [سایر] در مورد شیطان توضیحاتی بدهید.
- [سایر] درباره خردستیزی تثلیث توضیحاتی بدهید.
- [سایر] درباره جغرافیای سیاسی واتیکان توضیحاتی بدهید.
- [سایر] اپوزیسیون به چه معناست؟ لطفاً توضیحاتی بدهید؟
- [سایر] لطفاً در مورد حضرت یونس و داستان ایشان توضیحاتی بدهید؟
- [سایر] در مورد مسلک وهابیت و اعتقادشان توضیحاتی بدهید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر وارث میت فقط یک جد یا جده پدری و یک جد یا جده مادری باشد، مال سه قسمت می شود: دو قسمت را جد یا جده پدری و یک قسمت را جد یا جده مادری می برد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر وارث میت فقط یک جد یا جده پدری و یک جد یا جده مادری باشد؛ مال سه قسمت می شود: دو قسمت را جد یا جده پدری و یک قسمت را جد یا جده مادری می برد.
- [آیت الله سیستانی] اگر وارث میّت فقط یک جدّ یا جدّه پدری و یک جدّ یا جدّه مادری باشد ، مال سه قسمت میشود : دو قسمت را جدّ یا جدّه پدری و یک قسمت را جدّ یا جدّه مادری میبرد .
- [آیت الله بهجت] اگر وارث میت فقط یک جد یا جده پدری و یک جد یا جده مادری باشد بنابر اظهر مال سه قسمت می شود، دو قسمت را جد یا جده پدری و یک قسمت را جد یا جده مادری می برد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در سجده اول مهر به پیشانی بچسبد، باید برای سجده دوم مهر را بردارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در سجده اول؛ مهر به پیشانی بچسبد؛ باید برای سجده دوم مهر را بردارد.
- [آیت الله خوئی] اگر در سجده اول مهر به پیشانی بچسبد باید برای سجدة دوم مهر را بردارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر در سجده اول ، مهر به پیشانی بچسبد ، باید برای سجده دوم مهر را بر دارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر وارث میت جد و جده پدری و جد و جده مادری باشد مال سه قسمت می شود یک قسمت ان را جد و جده مادری به طور مساوی بین خودشان قسمت می کنند و دو قسمت ان را به جد و جده پدری می دهند و جد دو برابر جده می برد
- [آیت الله خوئی] اگر وارث میت جد یا جدة پدری و جد و جده مادری باشد، مال سه قسمت میشود، یک قسمت آن را جد و جدة مادری به طور مساوی بین خودشان قسمت میکنند و دو قسمت آن را به جد و جدة پدری میدهند و جد دو برابر جده میبرد.