اسلام برخلاف سایر ادیان و مکاتب، چون به کمال و سعادت تمام افراد جامعه و به تبع آن به تکامل و رشد اجتماعی نظر دارد، همهی احکام و تعالیم آن بر پایه و اساسی تدوین یافته است که بتواند همان هدف را تأمین نماید؛ بنابراین هیچ حکمی از احکام و تعلیمات در شرع مقدس اسلام، بدون حکمت و مصلحت نیست. کمال دین اسلام در دقیق بودن اصول و پایههای آن است؛ یعنی اگر با دقت هر چه بیشتر در تعالیم و احکام اسلام تحقیق شود کمترین نقص را در آن نمیتوان یافت. با توجه به این که اسلام بر روابط خانوادگی میان اعضای خانواده بسیار تأکید دارد؛ بنابراین به شدت پیروان خود را از روابط میان دو جنس مخالف (پسر و دختر) برحذر داشته و فقط آن را در قلمرو شرع تجویز نموده است. شاید حکمت این مسئله آن باشد که اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را عامل اصلی پیدایش جامعه و بقای اجتماع بشری تشخیص میدهد، نه این که نوعی محدودیت و سلب آزادی اجتماعی را قائل شده باشد. روابط عاشقانه اعم از آمیزش یا مقدمات آن، در غیر محیط ازدواج در اسلام ممنوع و حرام است و اصولاً باید دانست که حکمت تحریم در اسلام، مسئلهی سلب آزادی طبقات یا مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران نیست تا طرفین با رغبت خود و بدون مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران بتوانند آزادانه به عمل اقدام کنند؛ بلکه به خاطر محاسبهای است که اسلام برای حفظ خانواده و اجتماع مد نظر داشته است.[1] اگر میل غریزی میان دو جنس مخالف، محدود به ازدواج شرعی نشود و جوانان تا میتوانند شهوات جنسی و امیال غریزی خود را از طریق غیر رسمی اقناع نمایند، هرگز کسی زیر بار رنج و سختی تشکیل خانواده نخواهد رفت و در نتیجه، پایهی زندگی خانوادگی سست و متزلزل شده، عواطف انسانی رو به ضعف خواهد رفت، علاوه بر این رواج و شیوع روابط نامشروع، مفاسد اجتماعی، بهداشتی و اخلاقیِ بسیاری را دربرخواهد داشت؛ چنانچه امروزه در غرب این امر مشهود است. گزارش این گونه از مسائل در غرب بسیار وحشتناک است. بنابر نقل جراید و مطبوعات، سالانه در امریکا در اثر آمیزش زن و مرد به طور توافق، سیصد هزار نوزاد بی پدر متولد میشود و بدین ترتیب تکلیف جامعهی بشری در صد سال دیگر روشن است. از این نظر، اسلام آمیزش زن و مرد را بدون ازدواج به کلی ممنوع کرده و هزینهی زندگی بچه را به عهدهی پدر گذاشته، او را مسئول زندگی فرزند شناخته است.[2] پاسخ به یک شبهه برخی شبهه کردهاند که چرا اسلام این محدودیت را ایجاد کرده است؛ در حالی که از طریق روابط جنسی و عاشقانه میتوان به خدا نزدیک شد، یا از طریق فوق بهتر میتوان خدا را شناخت؟ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم به عشق حقیقی برسیم، باید از طریق عشق مجازی وارد شویم و بدون عشق مجازی، وصول به عشق حقیقی محال است. پاسخ شبهه این است که مفهوم عشق در فرهنگ اسلام، از هواپرستی و ارضای غرایز حیوانی انسان کاملاً جداست. برای نسل جوان جامعهی اسلامی باید این مسئله روشن و معرفت به این نکته حاصل باشد که عشق در فرهنگ دین، یک اصطلاح عرفانی است که بار معرفتی زیادی بر آن مترتب است و هرگز ادیبان و عارفان و حکیمان مسلمان، این واژه را در بُعد حیوانی و غرایز شهوانی انسان، محدود نکردهاند و با دقت و توجه در آثار منثور و منظوم ادبای مسلمان، این نکته به دست میآید که آنان هرگز میل به شهوات و هواهای نفسانی و زنبارگی را تعبیر به عشق نکردهاند؛ البته گروهی شاعرنما عباراتی را تحت عنوان شعر در این زمینه ردیف کردهاند که آن دسته، نه شأن و شخصیت شاعری داشتهاند و نه بار معرفتی. البته برخی از ایشان به تبعیت از شاعران اعراب جاهلی، معنای عشق را در روابط جنسی و بُعد حیوانی محدود نمودهاند؛ چنان که یکی از مورخان میگوید: عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه میشد: شعر و شراب و جنگ.[3] برای روشن شدن مطلب و رفع هرگونه ابهام در این که عشق مجازی به معنای هوسرانی نبوده و آنچه که در آثار و عبارات حکما و ادبا و عرفا آمده، غیر از آن چیزی است که برخی از منحرفان برای اغوای جوانان مطرح مینمایند، به نمونههایی از نثر و نظم آن بزرگان به طور اجمال اشاره میشود: عشق، میل مفرط و شدت در دوستی را گویند. این لفظ مشتق از (عشقه) است که در میان عرب، گیاهی را گویند که به دور درخت میپیچد و آب آن را میخورد و رنگ آن را زرد میکند و برگ آن میریزد و بعد از مدتی درخت خشک میگردد. عشق هم، چون به کمال برسد، قوای انسانی را ساقط کند و حواس را از کار بیندازد و طبع را از غذا باز دارد و عاشق از صحبت غیر دوست ملول و رنجیده شود.[4] چنان که قرآن این حالت را وصف مؤمنان واقعی قرار داده و میفرماید: وَالَّذینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ؛ و آنان که ایمان به خدا آوردهاند عشق و علاقهی بیشتری به او دارند. چون که میدانند جز ذات پاک او هیچ منبعی برای کمال وجود ندارد، بنابراین غیر او را لایق عشق و محبت نمیدانند.[5] نظامی در تأیید همین معنا میگوید: عشق آیینهی بلند نور است شهوتزحسابعشق دور است. مولوی در بیتی بسیار زیبا چنین سروده است: یعنی هیچ چیز جز حب به ذات الهی را عشق نمینامند. و یا در جایی دیگر گفته است: عاشقی پیدا است در زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل علت عاشق زعلتها جداست عشق اسطرلاب اسرار خدا است عطار گوید: تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق حافظ میگوید: زعشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خط چه حاجت روی زیبا را؟ ملا احمد جامی میگوید: عشق بازی کار هر دیوانه نیست شمع سوزی کار هر پروانه نیست امام خمینی میفرمایند: عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست کیست زین آتش افروخته در جانش نیست جز تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست این حدیثی است که آغازش و پایانش نیست و در جای دیگر چنین سرودهاند: عاشق روی توام دست بدار از دل من به خدا جز رُخ تو حل نکند مشکل من.[6] ملا عبد الرزاق کاشانی در شرح منازل السائرین خواجه عبد الله انصاری گوید: سرّ تفاوت ظاهری کلام حکما و عرفا در مدح یا ذم عشقِ صوریِ ظاهری در این است که عشق صوری، گاه، منبعث از شهوت و گاه، توأم با عفت و پاکدامنی است.[7] آنچه از عبارات و بیانات عرفا و حکما میتوان به دست آورد، این است که آنها هرگز از مفهوم عشق، معنای هوسرانی و شهوترانی را منظور نداشتهاند و مقصودشان از عشق زمینی و مجازی که پلی است برای دست یافتن به حقیقت این معنا نمیباشد؛ بلکه مرادشان از عشق مجازی و زمینی، عشق و حب به انبیا و اولیا و اهل بیت(ع) است که مَعبری است برای عشق حقیقی که عشق به ذات ربوبی است؛ چنان که آن عارف وارسته فرمودهاند: عشق دلدار چنان کرد که منصور منش از دیارم به در آورد و سر دارم کرد.[8] پی نوشتها: [1]. علامه طباطبایی، پرسش و پاسخ، ص 28. [2]. علامه طباطبایی، پرسش و پاسخ، ص 12، (این آمار مربوط به چندین سال قبل از انقلاب است). [3]. تفسیر نمونه، ج 5، ص 70. [4]. دکتر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ص 1258. [5]. برای بحث ذیل از کتب فرهنگ معارف، آشنایی با مولوی (دکتر سلیم) و فلسفه و عرفان (دکتر یثربی) استفاده شد. [6]. دیوان امام خمینی، ص 174. [7]. کاشانی، شرح منازل السائرین، ص 171. [8]. دیوان امام خمینی، ص 82. منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه(بهار 1381)
اسلام برخلاف سایر ادیان و مکاتب، چون به کمال و سعادت تمام افراد جامعه و به تبع آن به تکامل و رشد اجتماعی نظر دارد، همهی احکام و تعالیم آن بر پایه و اساسی تدوین یافته است که بتواند همان هدف را تأمین نماید؛ بنابراین هیچ حکمی از احکام و تعلیمات در شرع مقدس اسلام، بدون حکمت و مصلحت نیست. کمال دین اسلام در دقیق بودن اصول و پایههای آن است؛ یعنی اگر با دقت هر چه بیشتر در تعالیم و احکام اسلام تحقیق شود کمترین نقص را در آن نمیتوان یافت.
با توجه به این که اسلام بر روابط خانوادگی میان اعضای خانواده بسیار تأکید دارد؛ بنابراین به شدت پیروان خود را از روابط میان دو جنس مخالف (پسر و دختر) برحذر داشته و فقط آن را در قلمرو شرع تجویز نموده است. شاید حکمت این مسئله آن باشد که اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را عامل اصلی پیدایش جامعه و بقای اجتماع بشری تشخیص میدهد، نه این که نوعی محدودیت و سلب آزادی اجتماعی را قائل شده باشد.
روابط عاشقانه اعم از آمیزش یا مقدمات آن، در غیر محیط ازدواج در اسلام ممنوع و حرام است و اصولاً باید دانست که حکمت تحریم در اسلام، مسئلهی سلب آزادی طبقات یا مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران نیست تا طرفین با رغبت خود و بدون مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران بتوانند آزادانه به عمل اقدام کنند؛ بلکه به خاطر محاسبهای است که اسلام برای حفظ خانواده و اجتماع مد نظر داشته است.[1]
اگر میل غریزی میان دو جنس مخالف، محدود به ازدواج شرعی نشود و جوانان تا میتوانند شهوات جنسی و امیال غریزی خود را از طریق غیر رسمی اقناع نمایند، هرگز کسی زیر بار رنج و سختی تشکیل خانواده نخواهد رفت و در نتیجه، پایهی زندگی خانوادگی سست و متزلزل شده، عواطف انسانی رو به ضعف خواهد رفت، علاوه بر این رواج و شیوع روابط نامشروع، مفاسد اجتماعی، بهداشتی و اخلاقیِ بسیاری را دربرخواهد داشت؛ چنانچه امروزه در غرب این امر مشهود است.
گزارش این گونه از مسائل در غرب بسیار وحشتناک است. بنابر نقل جراید و مطبوعات، سالانه در امریکا در اثر آمیزش زن و مرد به طور توافق، سیصد هزار نوزاد بی پدر متولد میشود و بدین ترتیب تکلیف جامعهی بشری در صد سال دیگر روشن است. از این نظر، اسلام آمیزش زن و مرد را بدون ازدواج به کلی ممنوع کرده و هزینهی زندگی بچه را به عهدهی پدر گذاشته، او را مسئول زندگی فرزند شناخته است.[2]
پاسخ به یک شبهه
برخی شبهه کردهاند که چرا اسلام این محدودیت را ایجاد کرده است؛ در حالی که از طریق روابط جنسی و عاشقانه میتوان به خدا نزدیک شد، یا از طریق فوق بهتر میتوان خدا را شناخت؟ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم به عشق حقیقی برسیم، باید از طریق عشق مجازی وارد شویم و بدون عشق مجازی، وصول به عشق حقیقی محال است.
پاسخ شبهه این است که مفهوم عشق در فرهنگ اسلام، از هواپرستی و ارضای غرایز حیوانی انسان کاملاً جداست. برای نسل جوان جامعهی اسلامی باید این مسئله روشن و معرفت به این نکته حاصل باشد که عشق در فرهنگ دین، یک اصطلاح عرفانی است که بار معرفتی زیادی بر آن مترتب است و هرگز ادیبان و عارفان و حکیمان مسلمان، این واژه را در بُعد حیوانی و غرایز شهوانی انسان، محدود نکردهاند و با دقت و توجه در آثار منثور و منظوم ادبای مسلمان، این نکته به دست میآید که آنان هرگز میل به شهوات و هواهای نفسانی و زنبارگی را تعبیر به عشق نکردهاند؛ البته گروهی شاعرنما عباراتی را تحت عنوان شعر در این زمینه ردیف کردهاند که آن دسته، نه شأن و شخصیت شاعری داشتهاند و نه بار معرفتی.
البته برخی از ایشان به تبعیت از شاعران اعراب جاهلی، معنای عشق را در روابط جنسی و بُعد حیوانی محدود نمودهاند؛ چنان که یکی از مورخان میگوید: عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه میشد: شعر و شراب و جنگ.[3]
برای روشن شدن مطلب و رفع هرگونه ابهام در این که عشق مجازی به معنای هوسرانی نبوده و آنچه که در آثار و عبارات حکما و ادبا و عرفا آمده، غیر از آن چیزی است که برخی از منحرفان برای اغوای جوانان مطرح مینمایند، به نمونههایی از نثر و نظم آن بزرگان به طور اجمال اشاره میشود:
عشق، میل مفرط و شدت در دوستی را گویند. این لفظ مشتق از (عشقه) است که در میان عرب، گیاهی را گویند که به دور درخت میپیچد و آب آن را میخورد و رنگ آن را زرد میکند و برگ آن میریزد و بعد از مدتی درخت خشک میگردد. عشق هم، چون به کمال برسد، قوای انسانی را ساقط کند و حواس را از کار بیندازد و طبع را از غذا باز دارد و عاشق از صحبت غیر دوست ملول و رنجیده شود.[4]
چنان که قرآن این حالت را وصف مؤمنان واقعی قرار داده و میفرماید:
وَالَّذینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ؛ و آنان که ایمان به خدا آوردهاند عشق و علاقهی بیشتری به او دارند.
چون که میدانند جز ذات پاک او هیچ منبعی برای کمال وجود ندارد، بنابراین غیر او را لایق عشق و محبت نمیدانند.[5] نظامی در تأیید همین معنا میگوید:
عشق آیینهی بلند نور است شهوتزحسابعشق دور است.
مولوی در بیتی بسیار زیبا چنین سروده است:
یعنی هیچ چیز جز حب به ذات الهی را عشق نمینامند.
و یا در جایی دیگر گفته است:
عاشقی پیدا است در زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق زعلتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خدا است
عطار گوید:
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
حافظ میگوید:
زعشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خط چه حاجت روی زیبا را؟
ملا احمد جامی میگوید:
عشق بازی کار هر دیوانه نیست
شمع سوزی کار هر پروانه نیست
امام خمینی میفرمایند:
عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست
کیست زین آتش افروخته در جانش نیست
جز تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست
این حدیثی است که آغازش و پایانش نیست
و در جای دیگر چنین سرودهاند:
عاشق روی توام دست بدار از دل من
به خدا جز رُخ تو حل نکند مشکل من.[6]
ملا عبد الرزاق کاشانی در شرح منازل السائرین خواجه عبد الله انصاری گوید:
سرّ تفاوت ظاهری کلام حکما و عرفا در مدح یا ذم عشقِ صوریِ ظاهری در این است که عشق صوری، گاه، منبعث از شهوت و گاه، توأم با عفت و پاکدامنی است.[7]
آنچه از عبارات و بیانات عرفا و حکما میتوان به دست آورد، این است که آنها هرگز از مفهوم عشق، معنای هوسرانی و شهوترانی را منظور نداشتهاند و مقصودشان از عشق زمینی و مجازی که پلی است برای دست یافتن به حقیقت این معنا نمیباشد؛ بلکه مرادشان از عشق مجازی و زمینی، عشق و حب به انبیا و اولیا و اهل بیت(ع) است که مَعبری است برای عشق حقیقی که عشق به ذات ربوبی است؛ چنان که آن عارف وارسته فرمودهاند:
عشق دلدار چنان کرد که منصور منش
از دیارم به در آورد و سر دارم کرد.[8]
پی نوشتها:
[1]. علامه طباطبایی، پرسش و پاسخ، ص 28.
[2]. علامه طباطبایی، پرسش و پاسخ، ص 12، (این آمار مربوط به چندین سال قبل از انقلاب است).
[3]. تفسیر نمونه، ج 5، ص 70.
[4]. دکتر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ص 1258.
[5]. برای بحث ذیل از کتب فرهنگ معارف، آشنایی با مولوی (دکتر سلیم) و فلسفه و عرفان (دکتر یثربی) استفاده شد.
[6]. دیوان امام خمینی، ص 174.
[7]. کاشانی، شرح منازل السائرین، ص 171.
[8]. دیوان امام خمینی، ص 82.
منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه(بهار 1381)
- [سایر] نظر دین و بزرگان دین در رابطه با خواستگاری دختران از پسران چیست؟ آیا دختران از نظر شرعی و عرفی میتوانند از پسران خواستگاری کنند؟
- [سایر] چرا ختنه دختران باعث کاهش لذت جنسی میشود، اما در مورد پسران برعکس این مطلب گفته میشود؟ ختنه پسران هم باعث کاهش لذت میشود؟
- [سایر] راههای جلوگیری از انحراف جنسی پیش از ازدواج چیست؟ آیا میتوان ازدواج موقت را به دختران و پسران توصیه کرد؟
- [آیت الله سیستانی] اسلام برای دوستی با دختران چه محدودیتی برای پسران قرار داده است ؟
- [سایر] چرا دختران زودتر از پسران مکلف میشوند؟
- [سایر] دوستی با پسران برای ما دختران چه ضررهایی دارد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا برای زن مسلمان تحصیل در دانشکده مختلط در غرب علی رغم وضع بد اخلاقی و رفتار ناهنجار دختران و پسران دانشجوی آنجا، جایز است؟
- [سایر] دوستی دختران و پسران چه علل و پیامدهایی دارد؟
- [آیت الله بهجت] به نظر حضرتعالی سن بلوغ پسران و دختران داخل شدن در پانزده سال و نه سال قمری است یا تمام کردن پانزده سال و نه سال قمری؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اخیراًمسابقاتی برگزار میکنند که شرکت کنندگان دختران و پسران بطور مختلط و تماشاچیان هم زنان و مردان هستند که بعضی حرکات زننده موجب عادی شدن روابط و ریختن حجاب و حیای دختران میشود نظر مبارک چیست؟
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله سیستانی] اگر با عین پولِ خمس نداده جنسی را بخرد ، یعنی به فروشنده بگوید این جنس را به این پول میخرم ، چنانچه فروشنده مسلمان اثنا عشری باشد معامله نسبت به جمیع مال صحیح است ، و به جنسی که به این پول خریده است خمس تعلق میگیرد ، واحتیاجی به اجازه و امضاء حاکم شرع نیست .
- [امام خمینی] رادیو و تلویزیون دارای منافع حلال عقلایی و منافع حرام است از نظر اسلام و جایز است انتفاع بردن از آنها به نحو حلال، از قبیل اخبار و مواعظ از رادیو و نشان دادن چیزهای حلال برای تعلیم و تربیت صحیح، یا نشان دادن کالاها و عجایب خلقت از بر و بحر از تلویزیون و اما چیزهای حرام از قبیل پخش غنا و موسیقی مطرب و اشاعه منکرات از قبیل پخش قوانین خلاف اسلام و مدح خائن و ظالم، و ترویج باطل، و ارائه چیزهایی که اخلاق جامعه را فاسد و عقاید آنها را متزلزل میکند، حرام و معصیت است.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی بخواهد به بانک وام دهد در صورتی که بانک، کالا و جنسی را بیشتر از قیمت بازار از او بخرد بهشرط اینکه او مبلغ مورد نظر را به بانک قرض دهد، یا اینکه بانک کالا و جنسی را به کمتر از قیمت بازار به او بفروشد بهشرط اینکه مبلغی را تا مدت معینی به بانک قرض دهد، صحیح است و با این کار میتوان از ربا دور شد.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استخدام کفار اعم از ذمی و غیر ذمی در ادارات و سازمان هایی که باید بر جریان امور، نظارت و یا امور دفاعی کشور اسلام را تحت نظر داشته باشند، جایز نیست و پاسبان و افسر و قاضی و متصدیان مشاغل دیگر از این قبیل، همه باید مسلمان باشند.
- [آیت الله مظاهری] کورتاژ یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و چنانکه گذشت علاوه بر گناه کفّاره نیز دارد، ولی اگر از نظر دکتر متخصّص و متدین حفظ جان زن متوقف بر آن باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بداند که بدن یا لباس مسلمانی یا چیز دیگری مانند ظرف و فرش که در اختیار آن مسلمان است نجس شده و سپس آن مسلمان غایب گردد و آن شخص احتمال بدهد که او آن چیز را آب کشیده، آن چیز برای آن شخص پاک است؛ ولی احتیاط واجب این است که چهار شرط ذیل نیز مراعات شود: اول: آن که آن مسلمان بداند که آن چیز با چیزی که در نظر آن شخص نجس است، برخورد کرده است. دوم: آن که آن مسلمان نیز آن چیز را نجس بداند. سوم: آن که آن مسلمان آن چیز را در موردی که طهارت شرط آن است به کار ببرد، مثل این که با آن لباس نماز بخواند و یا در آن ظرف غذا بخورد. چهارم: آن که آن مسلمان بداند موردی که آن چیز را در آن به کار میبرد، مشروط به طهارت آن چیز است، مثلاً بداند که نماز را باید در لباس پاک بخواند.
- [آیت الله مظاهری] غش در معامله حرام است، یعنی فروختن جنسی که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش میگویند. از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم منقول است که فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلّب و حیله نماید و هر که با برادر مسلمان خود غش کند خدا برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند.