دوستی با پسران برای ما دختران چه ضررهایی دارد؟
شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست، (قیامت ، آیه 14). در این راستا نیز به چند نکته نیک بیندیشید: 1- علاقه اگر در حد انسان‌دوستی و احترام متقابل باشد، بی‌اشکال است و اصولاً در محیط کار شایسته است انسان به طور معقول دیگران را مورد توجه قرار داده و به آنها احترام بگذارد. 2- بسیار مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود؛ زیرا اگر گرایش شدت یافت به تدریج در سخن و رفتار انسان بروز کرده و آثار بدی را به همراه خواهد آورد. حال برای این که این گرایش شدت پیدا نکند، نکات ذیل را مراعات فرمایید: - به نامشروع بودن این علاقه‌ها و گرایش‌ها، توجه کافی داشته باشید. - نتایج سوء و دردناک این علاقه‌ها را با دقت مورد ارزیابی قرار دهید. - در این راستا آینده‌نگر باشید و فرجام نیک بی‌اعتنایی را مورد مطالعه قرار دهید. - در این زمینه خودسازی کنید و تصمیم بگیرید که به این چیزها دل نسپارید و بی‌اعتنا از کنار خواسته‌های نفسانی عبور کنید. - در برخورد با دیگران، خیلی گرم نگیرید و بیش از حد ضرورت صحبت نکنید. برای خود شما همین بس که قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان)یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند. در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...) بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و به جای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود. آنچه ذکر می شود تحلیل ذهنی من نویسنده نیست بلکه تجربه بسیاری از جوانان است که پس از رسیدن به این مرحله، به دنبال راه حل مناسب و رهائی از چنین بن بست هائی است که همیشه آنها را می رنجاند. شما نیز می توانید مستقیما دست نوشته های چنین دختران و پسرانی را مطالعه فرمائی که پس از چنین تجربه های تلخی دیگران (ما و شما) را به هوشیار بودن دعوت می کنند که در همین جا مناسب است یکی دو کتاب که در همین زمینه تدوین شده معرفی شود: 1- دختران، دوستیها و عبرتها؛ محمد کریمی نیا؛ انتشارات روحانی 2- تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر؛ علی اصغر احمدی؛ انجمن اولیاء و مربیان علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نا مشروع و غیر قانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند، نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که باید هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین هم خود شما باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید و هم دیگران را با زبانی خوش و دوستانه و دلسوزانه از این کار باز دارید. قطعا اگر به صورت منطقی و در یک جو دوستانه آسیب های این مسأله را بیان کردید مؤثر واقع می شود و اگر هم مؤثر نبود شما وظیفه خود را انجام داده اید. به قول شاعر تو نیکی می کن و در دجله انداز ... این که اسلام اجازه نمی‌دهد که کسی خودش را در مظان تهمت قرار دهد و در کتب روایی ما توصیه شده است از هر کاری که باعث می‌شود دیگران به شما سوء ظن پیدا کنند و شما مورد تهمت قرار گیرید باید اجتناب کنید. به عبارت دیگر اسلام برای آبروی انسان‌ها ارزش خاصی قائل است و حق ندارد کاری کند که به آبروی او لطمه‌ای وارد شود و این کار از این حیث گناه محسوب می‌شود. مضافا بر این که خلوت کردن دو نفر آن هم جوان و در اوج غرایز جنسی مورد منع شارع است زیرا احتمال خطر وجود دارد و بنابراین باز هم می‌توان گفت عمل آنها صحیح نبوده است. اما عمل شما باید چگونه می‌بود و آیا آنچه شما انجام داده‌اید درست است یا نه؟ آنچه مسلم است شما از باب امر به معروف و نهی از منکر و به خاطر حفظ آبروی خودتان که در آن خانه زندگی می‌کرده‌اید احساس مسؤولیتی که کردید کار بسیار شایسته‌ای است اما به دنبال آن احساس مسؤولیت چگونه باید عمل می‌کردید اینجا محل نظر و حرف است به نظر می‌آید باید راه معقول منطقی و شرعی آن این بود که شما به آن فرد صحبت می‌کردید و می‌گفتید این کار شما ولو برای فراهم نمودن زمینه ازدواج کار درستی نبوده و شما با این کار هم آبروی ما و هم آبروی خودت و هم آبروی آن دختر را در معرض خطر قرار دادید و شما نمی‌باید از این راه وارد می‌شدید و شما حق نداشتید بدون اطلاع خانواده آن دختر در یک محیط خلوت با او گفتگو می‌کردید این در واقع اولین مرحله امر به معروف و نهی از منکر بود اگر این فرد می‌پذیرفت که کار درستی نکرده و هم عذرخواهی می‌کرد و هم از تکرار این عمل حتی در غیر این خانه خودداری می‌نمود دیگر لازم به تهدیدات بعدی و برخوردهای تند و اخراج او از خانه لازم نبود ولی در صورت عدم پذیرش اشتباه خود و توجیه عمل خویش، نوبت به مرحله دوم امر به معروف و نهی از منکر می‌رسید و آن این که او را تهدید به اخراج از آن خانه می‌کردید و عذر او را می‌خواستید که ما نمی‌توانیم با شما زندگی کنیم زیرا این عمل تو اولاً اشتباه و منافی با دستورات اسلام است و ثانیا این که آبروی ما را نیز در معرض خطر قرار می‌دهید بنابراین عمل شما کمی تند بوده و شما مرحله اول و دوم امر به معروف و نهی از منکر را یک جا انجام دادید. حال آن که اگر در همان مرحله اول جلوی منکر گرفته شد دیگر نیاز به انجام مرحله دوم و مراحل بعدی نیست. ازاین‌رو شما در صورت عذرخواهی آن فرد اگر ابراز تمایل می‌کند که دوباره به آن خانه برگردد عذر او را بپذیرید و از طریق دوستی و رفاقت سعی کنید راه صحیح را به او نشان دهید. خلاصه این که این حادثه نیاز به دو عذرخواهی دارد یکی عذرخواهی آن دانشجوی خاطی و دیگر عذرخواهی شما از بابت تندروی که انجام داده‌اید. www.morsalat.com
عنوان سوال:

دوستی با پسران برای ما دختران چه ضررهایی دارد؟


پاسخ:

شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست، (قیامت ، آیه 14).
در این راستا نیز به چند نکته نیک بیندیشید:

1- علاقه اگر در حد انسان‌دوستی و احترام متقابل باشد، بی‌اشکال است و اصولاً در محیط کار شایسته است انسان به طور معقول دیگران را مورد توجه قرار داده و به آنها احترام بگذارد.

2- بسیار مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود؛ زیرا اگر گرایش شدت یافت به تدریج در سخن و رفتار انسان بروز کرده و آثار بدی را به همراه خواهد آورد. حال برای این که این گرایش شدت پیدا نکند، نکات ذیل را مراعات فرمایید:

- به نامشروع بودن این علاقه‌ها و گرایش‌ها، توجه کافی داشته باشید.

- نتایج سوء و دردناک این علاقه‌ها را با دقت مورد ارزیابی قرار دهید.

- در این راستا آینده‌نگر باشید و فرجام نیک بی‌اعتنایی را مورد مطالعه قرار دهید.

- در این زمینه خودسازی کنید و تصمیم بگیرید که به این چیزها دل نسپارید و بی‌اعتنا از کنار خواسته‌های نفسانی عبور کنید.

- در برخورد با دیگران، خیلی گرم نگیرید و بیش از حد ضرورت صحبت نکنید.

برای خود شما همین بس که قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان)یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.

در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...)
بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و به جای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود.
آنچه ذکر می شود تحلیل ذهنی من نویسنده نیست بلکه تجربه بسیاری از جوانان است که پس از رسیدن به این مرحله، به دنبال راه حل مناسب و رهائی از چنین بن بست هائی است که همیشه آنها را می رنجاند. شما نیز می توانید مستقیما دست نوشته های چنین دختران و پسرانی را مطالعه فرمائی که پس از چنین تجربه های تلخی دیگران (ما و شما) را به هوشیار بودن دعوت می کنند که در همین جا مناسب است یکی دو کتاب که در همین زمینه تدوین شده معرفی شود:
1- دختران، دوستیها و عبرتها؛ محمد کریمی نیا؛ انتشارات روحانی
2- تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر؛ علی اصغر احمدی؛ انجمن اولیاء و مربیان
علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نا مشروع و غیر قانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند، نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که باید هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین هم خود شما باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید و هم دیگران را با زبانی خوش و دوستانه و دلسوزانه از این کار باز دارید. قطعا اگر به صورت منطقی و در یک جو دوستانه آسیب های این مسأله را بیان کردید مؤثر واقع می شود و اگر هم مؤثر نبود شما وظیفه خود را انجام داده اید. به قول شاعر تو نیکی می کن و در دجله انداز ...
این که اسلام اجازه نمی‌دهد که کسی خودش را در مظان تهمت قرار دهد و در کتب روایی ما توصیه شده است از هر کاری که باعث می‌شود دیگران به شما سوء ظن پیدا کنند و شما مورد تهمت قرار گیرید باید اجتناب کنید. به عبارت دیگر اسلام برای آبروی انسان‌ها ارزش خاصی قائل است و حق ندارد کاری کند که به آبروی او لطمه‌ای وارد شود و این کار از این حیث گناه محسوب می‌شود. مضافا بر این که خلوت کردن دو نفر آن هم جوان و در اوج غرایز جنسی مورد منع شارع است زیرا احتمال خطر وجود دارد و بنابراین باز هم می‌توان گفت عمل آنها صحیح نبوده است. اما عمل شما باید چگونه می‌بود و آیا آنچه شما انجام داده‌اید درست است یا نه؟ آنچه مسلم است شما از باب امر به معروف و نهی از منکر و به خاطر حفظ آبروی خودتان که در آن خانه زندگی می‌کرده‌اید احساس مسؤولیتی که کردید کار بسیار شایسته‌ای است اما به دنبال آن احساس مسؤولیت چگونه باید عمل می‌کردید اینجا محل نظر و حرف است به نظر می‌آید باید راه معقول منطقی و شرعی آن این بود که شما به آن فرد صحبت می‌کردید و می‌گفتید این کار شما ولو برای فراهم نمودن زمینه ازدواج کار درستی نبوده و شما با این کار هم آبروی ما و هم آبروی خودت و هم آبروی آن دختر را در معرض خطر قرار دادید و شما نمی‌باید از این راه وارد می‌شدید و شما حق نداشتید بدون اطلاع خانواده آن دختر در یک محیط خلوت با او گفتگو می‌کردید این در واقع اولین مرحله امر به معروف و نهی از منکر بود اگر این فرد می‌پذیرفت که کار درستی نکرده و هم عذرخواهی می‌کرد و هم از تکرار این عمل حتی در غیر این خانه خودداری می‌نمود دیگر لازم به تهدیدات بعدی و برخوردهای تند و اخراج او از خانه لازم نبود ولی در صورت عدم پذیرش اشتباه خود و توجیه عمل خویش، نوبت به مرحله دوم امر به معروف و نهی از منکر می‌رسید و آن این که او را تهدید به اخراج از آن خانه می‌کردید و عذر او را می‌خواستید که ما نمی‌توانیم با شما زندگی کنیم زیرا این عمل تو اولاً اشتباه و منافی با دستورات اسلام است و ثانیا این که آبروی ما را نیز در معرض خطر قرار می‌دهید بنابراین عمل شما کمی تند بوده و شما مرحله اول و دوم امر به معروف و نهی از منکر را یک جا انجام دادید. حال آن که اگر در همان مرحله اول جلوی منکر گرفته شد دیگر نیاز به انجام مرحله دوم و مراحل بعدی نیست. ازاین‌رو شما در صورت عذرخواهی آن فرد اگر ابراز تمایل می‌کند که دوباره به آن خانه برگردد عذر او را بپذیرید و از طریق دوستی و رفاقت سعی کنید راه صحیح را به او نشان دهید. خلاصه این که این حادثه نیاز به دو عذرخواهی دارد یکی عذرخواهی آن دانشجوی خاطی و دیگر عذرخواهی شما از بابت تندروی که انجام داده‌اید.
www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین