درپاسخ پرسش شما به نکاتی چند میپردازیم. حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین علیهم السّلام و کتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یکی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)[1]؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل کردم تا مردم قیام به عدالت کنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشکار شود). این نشان که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن کریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم. (یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید)؛[2] یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است. قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان میفرماید: (...وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...)؛[3] آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میکردند. (ناگفته پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است). بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون کلی قرار دارند. در کتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری که اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد کتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود. حضرت علی علیه السّلام میفرماید: (اَمّا الظّلم الّذی لا یُترکُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی که بخشوده نمیشود ظلمی است که بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میکنند.)[4] و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: (جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله کانَ ذلک مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد).[5] حدود و موارد حق الناس باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومؤمنان دارای سه نوع حق و احترام میباشند. 1. احترام به مال مردم در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید. 2. احترام جان مردم جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ کس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی کسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمیکند! امام علی علیه السّلام فرمود: خداوند میفرماید: (به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد).[6] علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید،درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نکند، در دنیا و آخرت کیفر کردار ناروای خویش را خواهد دید. 3. حفظ آبروی دیگران و احترام به آن عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتکب ظلم بزرگی در حق او شده که باید به جبران آن بپردازد. چنان که امام صادق علیه السّلام میفرماید: (مَن کسَرَ مؤمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ؛ هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران نماید).[7] نتیجه گیری: حاصل آن که حق الناس از نظر اسلام دارای گسترة وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست که جامعه بر عهدة هر یک از اعضای خود حقوقی دارد که همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان که از امام صادق علیه السّلام درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: (... اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِکَ و تَکْرهُ لهُ ما تَکرَهُ لِنَفْسِکَ...؛ کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.[8]) منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. اکبری، محمود، نگاهی به حق الناس، چاپ اول، قم، کتاب آشنا، 1368. 2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ بیستم، (بیجا)، دار الکتب الاسلامیه، 1371. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سوره حدید، آیه 25. [2] . نساء، 29. [3] . همان، 161. [4] . نهج البلاغه، خطبه 175. [5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 2، ص 480. [6] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29. [7] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351. [8] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224.
درپاسخ پرسش شما به نکاتی چند میپردازیم.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین علیهم السّلام و کتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یکی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)[1]؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل کردم تا مردم قیام به عدالت کنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشکار شود).
این نشان که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن کریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
(یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید)؛[2] یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان میفرماید: (...وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...)؛[3] آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میکردند. (ناگفته پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است).
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون کلی قرار دارند.
در کتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری که اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد کتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی علیه السّلام میفرماید: (اَمّا الظّلم الّذی لا یُترکُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی که بخشوده نمیشود ظلمی است که بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میکنند.)[4]
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: (جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله کانَ ذلک مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد).[5]
حدود و موارد حق الناس
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومؤمنان دارای سه نوع حق و احترام میباشند.
1. احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2. احترام جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ کس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی کسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمیکند! امام علی علیه السّلام فرمود: خداوند میفرماید: (به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد).[6]
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید،درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نکند، در دنیا و آخرت کیفر کردار ناروای خویش را خواهد دید.
3. حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتکب ظلم بزرگی در حق او شده که باید به جبران آن بپردازد. چنان که امام صادق علیه السّلام میفرماید: (مَن کسَرَ مؤمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ؛ هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران نماید).[7]
نتیجه گیری:
حاصل آن که حق الناس از نظر اسلام دارای گسترة وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست که جامعه بر عهدة هر یک از اعضای خود حقوقی دارد که همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان که از امام صادق علیه السّلام درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: (... اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِکَ و تَکْرهُ لهُ ما تَکرَهُ لِنَفْسِکَ...؛ کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.[8])
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اکبری، محمود، نگاهی به حق الناس، چاپ اول، قم، کتاب آشنا، 1368.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ بیستم، (بیجا)، دار الکتب الاسلامیه، 1371.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حدید، آیه 25.
[2] . نساء، 29.
[3] . همان، 161.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 175.
[5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 2، ص 480.
[6] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29.
[7] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351.
[8] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224.
- [آیت الله مکارم شیرازی] محدوده رفع حکم اکراهی تا کجاست؟ حقّ اللّه، حقّ النّاس، یا کلّیه محرّمات؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا صله ارحام، حقّ الله است، یا حقّ النّاس محسوب می شود؟
- [آیت الله بهجت] کسی که نمی داند چه قدر (حق النّاس) و (حق اللّه ) بر ذمّه دارد، چه باید بکند؟
- [آیت الله بهجت] آیا فحاشی به انسان های معمولی یا علما و بزرگان، حق اللّه است یا حق النّاس؟
- [آیت الله مظاهری] آیا خیانت در امانت حقّ الناس و قابل گذشت است؟ یا حقّ الله است، و غیر قابل گذشت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] راه رهایی از حقّ النّاس چیست؟
- [آیت الله خوئی] زنا کردن با عیال دیگران از قبیل حق اللّه است یا حق الناس، اگر توبه کرده از شوهر آن زن حلیت طلب نمودن لازم است یا نه؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا مجازات معاونت در قتل عمد، حقّ الناس است و قابل گذشت از سوی اولیاء دم یا حقّ اللّه است و عفو آن منحصرادر اختیار ولیّ امر میباشد؟
- [آیت الله سبحانی] آیا زنا حق الناس محسوب می شود؟
- [سایر] آیا حقیقت دارد که؛ کسی که در دریا (آب) شهید شده باشد خداوند علاوه بر حق الله، از حق الناس آن شخص نیز میگذرد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر مدّعی در حق اللَّه نتواند بیّنه اقامه کند علاوه بر آنکه لازم نیست منکر قسم بخورد، مدّعی نیز تعزیر میشود همانگونه که اگر بیّنه تامّ نباشد مثلاً یک شاهد شهادت بدهد آن شاهد نیز تعزیر میگردد.
- [امام خمینی] تعریف روزه - روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعدا گفته می شود، خودداری نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .کافری که حقوق مالی مانند زکات و کفّارات بر عهده دارد، پس از مسلمان شدن، بر او واجب نیست که حقوق گذشته را پرداخت کند و همچنین است حقوق غیر مالی مانند نماز و روزه که پس از مسلمان شدن قضای آن ها واجب نیست؛ ولی بدهکاری هایی که حق الناس است و شارع مقدّس هم آن را امضاء کرده، اگر در حال کفر بر عهده او بود ه است ، پس از تشرف به اسلام، باید آنها را بپردازد. نصاب معدن
- [آیت الله مظاهری] یکی از مهلکات که مفاسدی بر آن مترتّب میشود و غالباً گناهانی را در بر دارد، وسواس است، و چون وسوسه برای وسواسی یک رذیله است، از نظر ما حرام و مبارزه با آن از اوجب واجبات است، و فرقی نیست که در طهارت و نجاست باشد یا در عبادات، در اعتقادات باشد یا در اعمال، در حقّ اللَّه باشد یا در حقّالنّاس، در کارهای عبادی باشد یا در کارهای اجتماعی. و خلاصه کلام اینکه حالت افراطگری و وسواسی در هرچه باشد، حرام و باید با آن مبارزه شود تا ریشهکن شود، و علامت آن این است که زیاد شک کند و یا زود یقین کند و از متعارف مردم در شک و یقین بیرون باشد، و همین مقدار که از حالت متوسّط که در میان مردم در کارها متعارف است بیرون رفت و حالت افراط یا تفریط در کارها پیدا کرد، وسواسی است و باید دست از آن حالت بردارد و بر طبق آن حالت عمل نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر غیر روزه ماه رمضان روزه معین دیگری بر انسان واجب باشد اگر ان وجوب از جهت حق الناس باشد مثل این که اجیر شده باشد که روز معینی را روزه بگیرد نمی تواند در ان روز مسافرت کند و همچنین است بنابر احتیاط واجب روزه واجب معین به غیر نذر مانند روز سوم اعتکاف و اما در صورتی که به سبب نذر معین شده باشد اقوی این است که می تواند سفر کند و روز دیگری را به جای ان روز روزه بگیرد
- [آیت الله مظاهری] گرچه گناه قسم اوّل و سوّم و چهارم از گناه قسم دوّم بالاتر است، ولی توبه آنها فقط پشیمانی از گذشته و اصلاح خود در آینده است، مگر اینکه مظلوم توجّه به ظلم پیدا کرده باشد که در این صورت علاوه بر پشیمانی و اصلاح خود، رضایت مظلوم را نیز باید به دست آورد. امّا در قسم دوّم که به آن حقّالنّاس میگویند، باید مظلوم را راضی کند، توجّه به آن ظلم پیدا کرده باشد یا نه، مگر اینکه مظلوم به هیچ وجه راضی نشود یا ظالم قدرت کسب رضایت او را نداشته باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.