خطابه برای تهییج و بیتاب کردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط درآوردن. خطابه آنجا به کار آید که احساسات خمود و راکد است و موعظه آنجا ضرورت پیدا می کند که شهوات و احساسات، خود سرانه عمل می کنند. خطابه احساسات غیرت، حمیت، حمایت، سلحشوری، عصبیت، برتر ی طلبی، عزت طلبی، مردانگی، شرافت، کرامت، نیکو کاری وخدمت را به جوش می آورد و پشت سر خود حرکت و جنبش ایجاد می کند، اما موعظه جوششها و هیجانهای بیجا را خاموش می نماید. خطابه، زمان کار را از دست حسابگری های عقل خارج می کند و به دست طوفان احساسات می سپارد اما موعظه طوفانها را فرو می نشاند و زمینه را برای حسابگری و دور اندیشی فراهم می کند. خطابه به بیرون می کشد و موعظه به درون می برد. خطابه و موعظه هر دو ضروری ولازم است. در نهج البلاغه از هر دو استفاده شده است. مسئلة عمده موقع شناسی است که هر کدام در جای خود و به موقع مورد استفاده واقع شود. خطابه های مهیج امیرالمؤمنین در موقعی ایراد شده که احساسات باید برافروخته شود و طوفانی به وجود آید وبنیادی ظالمانه بر کنده شود، آنچنان که در صفین در آغاز برخورد معاویه خطابه ای مهیج و آتشین ایراد کرد. علی برای اصحاب خود چنین خطابه سرود: (قَدِ اسْتَطْعَموکُمُ الْقِتالَ، فَاقِرُّوا عَلی مَذَلَّةٍ وَ تَاْخیرِ مَحَلَّةٍ، اوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ. فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکُمْ مَقْهُورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِکُمْ قاهرینَ. الا وَ انَّ مُعاویَةَ قادَ لُمةً منَ الْغُواةِ وَ عَمَسَ عَلَیْهمُ الْخَبَرَ حَتّی جَعَلوا نُحورَ هُم اغْراضَ الْمَنیَّةِ(1) همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد می طلبد. اکنون دو راه در پیش دارید: یا تن به ذلت وپستی و عقب ماندگی دادن، یا تیغها را باخون سیراب کردن وسپس سیراب شدن. مرگ این است که زنده باشید، اما مقهور و مغلوب، زندگی آن است که بمیرید، اما غالب و پیروز. همانا معاویه، گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود کشانده و حقیقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا که گلوی خویش را هدف تیرهای شما که مرگ را همراه دارد قرار داده‌اند). این جمله ها کار خود را کرد، خونها را به جوش و غیرتها را در خروش آورد شام نشده (شریعه) در اختیار یاران علی قرار گرفت و یاران معاویه به عقب رانده شدند. اما مواعظ علی در شرایط دیگر انجام یافته است. در دورة خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان، بر اثر فتوحات پی در پی و غنائم بی حساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیله‌ای، در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیا پرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیتهای قبیله ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیا پرستی و غنیمت و آز و کامجویی و تعصب، تنها فریاد ملکوتی موعظه ای که بلندبود فریاد علی بود. پی‌نوشت‌ (1)) نهج‌البلاغه، خطبة 15) مجموعه آثار شهید علامه مطهری ج 14 سیری در نهج البلاغه صفحه 498
خطابه برای تهییج و بیتاب کردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط درآوردن. خطابه آنجا به کار آید که احساسات خمود و راکد است و موعظه آنجا ضرورت پیدا می کند که شهوات و احساسات، خود سرانه عمل می کنند. خطابه احساسات غیرت، حمیت، حمایت، سلحشوری، عصبیت، برتر ی طلبی، عزت طلبی، مردانگی، شرافت، کرامت، نیکو کاری وخدمت را به جوش می آورد و پشت سر خود حرکت و جنبش ایجاد می کند، اما موعظه جوششها و هیجانهای بیجا را خاموش می نماید. خطابه، زمان کار را از دست حسابگری های عقل خارج می کند و به دست طوفان احساسات می سپارد اما موعظه طوفانها را فرو می نشاند و زمینه را برای حسابگری و دور اندیشی فراهم می کند. خطابه به بیرون می کشد و موعظه به درون می برد.
خطابه و موعظه هر دو ضروری ولازم است. در نهج البلاغه از هر دو استفاده شده است. مسئلة عمده موقع شناسی است که هر کدام در جای خود و به موقع مورد استفاده واقع شود. خطابه های مهیج امیرالمؤمنین در موقعی ایراد شده که احساسات باید برافروخته شود و طوفانی به وجود آید وبنیادی ظالمانه بر کنده شود، آنچنان که در صفین در آغاز برخورد معاویه خطابه ای مهیج و آتشین ایراد کرد.
علی برای اصحاب خود چنین خطابه سرود: (قَدِ اسْتَطْعَموکُمُ الْقِتالَ، فَاقِرُّوا عَلی مَذَلَّةٍ وَ تَاْخیرِ مَحَلَّةٍ، اوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ. فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکُمْ مَقْهُورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِکُمْ قاهرینَ. الا وَ انَّ مُعاویَةَ قادَ لُمةً منَ الْغُواةِ وَ عَمَسَ عَلَیْهمُ الْخَبَرَ حَتّی جَعَلوا نُحورَ هُم اغْراضَ الْمَنیَّةِ(1) همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد می طلبد. اکنون دو راه در پیش دارید: یا تن به ذلت وپستی و عقب ماندگی دادن، یا تیغها را باخون سیراب کردن وسپس سیراب شدن. مرگ این است که زنده باشید، اما مقهور و مغلوب، زندگی آن است که بمیرید، اما غالب و پیروز. همانا معاویه، گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود کشانده و حقیقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا که گلوی خویش را هدف تیرهای شما که مرگ را همراه دارد قرار دادهاند).
این جمله ها کار خود را کرد، خونها را به جوش و غیرتها را در خروش آورد شام نشده (شریعه) در اختیار یاران علی قرار گرفت و یاران معاویه به عقب رانده شدند.
اما مواعظ علی در شرایط دیگر انجام یافته است. در دورة خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان، بر اثر فتوحات پی در پی و غنائم بی حساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیلهای، در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیا پرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیتهای قبیله ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیا پرستی و غنیمت و آز و کامجویی و تعصب، تنها فریاد ملکوتی موعظه ای که بلندبود فریاد علی بود.
پینوشت
(1)) نهجالبلاغه، خطبة 15)
مجموعه آثار شهید علامه مطهری ج 14 سیری در نهج البلاغه صفحه 498
- [آیت الله نوری همدانی] آیا زن که در عادت ماهیانه است میتواند به مجالس سخنرانی و موعظه (دعا) و حتّی نماز جماعت و جمعه برود و به خطابه گوش دهد امّا نماز نخواند و کنار بنشیند؟
- [سایر] تفاوت خطابه با جدل چیست؟
- [سایر] تفاوت خطابه با جدل چیست؟
- [سایر] تفاوت موعظه با حکمت در چیست؟
- [سایر] تفاوت موعظه و حکمت در چیست؟
- [سایر] چه کسانی از موعظه بهره نمی برند؟
- [سایر] حجاب بین انسان و موعظه چیست؟
- [سایر] تأثیر موعظه در قلب چیست؟
- [سایر] تفاوت موعظه با حکمت در چیست؟
- [سایر] در حین خطابه پیامبر گرامی اسلام(ص) در محل غدیر خم چند نفر از مسلمانان حضور داشتند؟ آیا آنچه در برخی کتابها آمده مبالغهآمیز نیست؟!
- [آیت الله نوری همدانی] اگر احتمال بدهد که با موعظه ونصیحت ، معصیت کار ترک می کند معصیت را ، لازم است اکتفا به آن ، ونباید از آن تجاوز کند .
- [آیت الله مظاهری] اگر احتمال بدهد که با موعظه و نصیحت، معصیت کار ترک معصیت میکند، لازم است اکتفا به آن، و نباید از آن تجاوز کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر با موعظه و نصیحت، معصیت کار ترک می کند معصیت را، لازم است اکتفاء به آن، و نباید از آن تجاوز کند.
- [امام خمینی] اگر احتمال بدهد که با موعظه و نصیحت، معصیت کار ترک میکند معصیت را، لازم است اکتفا به آن، و نباید از آن تجاوز کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است امامِ خطیب در زمستان و تابستان عمامه داشته و ردائی از برد یمانی یا (عدنی) بپوشد و خود را بیاراید، تمیزترین لباسهای خود را بپوشد و بوی خوش به کار برد به طوری که با وقار و سکینه باشد، و قبل از خطابه هنگامی که مؤذن اذان می گوید او بر منبر قرار گرفته باشد تا اذان به پایان رسد و خطبه را آغاز کند، و هنگام صعود بر منبر خطابه روبروی مردم بایستد و سلام کند و مردم نیز با چهره های خود از او استقبال کنند و به چیزی از قبیل کمان و شمشیر (اسلحه) و عصا تکیه کند، و مردم نیز خود را روبروی او قرار دهند.
- [آیت الله نوری همدانی] جائز نیست امام جمعه خطبه ها وبخصوص موعظه وتوصیه به تقوی را به آهستگی ادا کند واحتیاط واجب آن است که با صدای بلند به ایراد خطبه ها بپردازد ، بطوری که حداقل عدد لازم –4 نفر – صدای او را بشنوند ، بلکه احتیاط مستحبّ آن است که در هنگام موعظه وسفارش به تقوی صدای خود را چنان بلند نماید که همه حاضرین مواعظ او را بشنوند ودر مجامع بزرگ به توسّط بلندگوها به خطبه بپردازد تا تشویق وتحذیر ومسائل مُهمّه را به گوش همگان برساند .
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که امام جمعه در خطبة حمد الهی ودرود بر پیغمبر واَئِمَّه (عَلَیْهِمُ الْسَّلامُ ) را به زبان عربی ایراد نماید ، گر چه او ومُسْتَمِعین او عرب نباشند امّا می تواند در مقام وَعْظ وتوصیه به تقوی به زبا ن دیگری تَکَلُّمْ نماید . و احتیاط مستحبّ آن است که موعظه وآنچه را به مصالح مسلمین مربوط می شود به زبان مستمعین ادا نماید، واگر مستمعین مختلفند آنها را به زبان های مختلف تکرار کند ، گرچه در صورتی که مأمومین بیش از حدّ نصاب –4 نفر – باشند به زبان حدّ نصاب –4 نفر – اکتفا نماید ، ولی احتیاط در آن که آنها را به زبان خدشان موعظه کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] جائز نیست امام جمعه خطبه ها و به خصوص موعظه و توصیه به تقوی را به آهستگی ادا کند و احتیاط واجب آن است که با صدای بلند به ایراد خطبه بپردازد به طوری که حداقل عدد لازم (4 نفر) صدای او را بشنوند، بلکه احتیاط مستحب آن است که در هنگام موعظه و سفارش به تقوی صدای خود را چنان بلند نماید که همه حاضرین مواعظ او را بشنوند، و در مجامع بزرگ به توسط بلند گوها به خطبه بپردازد تا تشویق و تحذیر و مسائل مهمه را به گوش همگان برساند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط واجب آن است که امام جمعه در خطبه حمد الهی و درود بر پیغمبر و ائمه علیهم السلام را به زبان عربی ایراد نماید، گر چه او و مستمعین او عرب نباشند اما می تواند در مقام وعظ و توصیه به تقوی به زبان دیگری تکلم نماید. و احتیاط مستحب آن است که موعظه و آنچه را به مصالح مسلمین مربوط می شود به زبان مستمعین ادا نماید، اگر مستمعین مختلفند آنها را به زبانهای مختلف تکرار کند. گر چه در صورتی که مأمومین بیش از حد نصاب (4 نفر) باشند می تواند به زبان حد نصاب (4 نفر) اکتفا نماید، ولی احتیاط مستحب آن است که آنها را به زبان خودشان موعظه کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر احتمال دهد پند واندرز در گنهکار اثر میکند، باید به آن اکتفا کند واز آن فراتر نرود; ولی اگر موعظه مؤثر نباشد، چنانچه احتمال دهد امر ونهیمؤثر است باید امر ونهی کند; گرچه متوقف بر سختگیری ودرشتی در گفتار باشد. ولی باید از دروغ ویا گناه دیگر بپرهیزد. مرتبه سوم استفاده از قدرت وزور; پس اگر انسان بداند یا مطمئن شود شخص بدون اعمال قدرت وزور واجب را بجا نمیآورد یا منکر را رها نمیکند، واجب است از قدرت وزور استفاده کند; بهشرط آنکه از قدر لازم تجاوز ننماید.