(لولا جاؤا علیه باربعه شهداء فاذ لم یأتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون؛ چرا بر آن (ادعا) چهار شاهد نیاوردند؟ پس حالا که شاهدان را نیاوردند، اینان خود در پیشگاه خدا دروغگویند) (نور/ 13). شما در کارتان قانون و حساب دارید. اسلام برای شما وظیفه معین کرده، شرعا وظیفه دارید که هر تهمتی نسبت به یک مسلمان شنیدید مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است، بگویید دروغ است، در نزد خدا دروغ است. مقصود از جمله "در نزد خدا دروغ است" این است که در قانون الهی دروغ است. تکلیف بسیار روشنی است. بعد از این ما باید بدانیم اگر فردی درباره فردی یا درباره مؤسسه ای حرفی زد ما چه وظیفه ای داریم. آیا وظیفه داریم سکوت کنیم؟ آیا وظیفه داریم حتی بگوییم ما که نمی دانیم، خدا عالم است؟، من چه می دانم، شاید باشد شاید نباشد؟، آیا وظیفه داریم در مجالس نقل کنیم، بگوییم چنین چیزی می گویند؟ وظیفه مان چیست؟ مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است و مادامی که شرعا بر ما ثابت نشده، باید بگوییم دروغ است. فقط وقتی که شرعا ثابت شد و یقین پیدا کردیم مثلا در مورد زنا چهار شاهد عادل و در مورد غیر زنا دو شاهد عادل شهادت دادند، به چشم خودمان دیدیم یا به گوش خودمان شنیدیم (این بینه شرعی است) آنگاه وظیفه دیگری داریم. مادامی که بینه شرعی نیست. نه حق داریم بازگو کنیم، نه حق داریم بگوییم " نمی دانیم" یا بگوییم " شاید هست، شاید نیست" و نه حق داریم سکوت کنیم، بلکه وظیفه داریم بگوییم دروغ است. هر وقت شرعا ثابت شد، آن وقت وظیفه ما مبارزه کردن است. البته در هر موردی یک وظیفه ای داریم. در بعضی از مسائل باید ما مبارزه کنیم، در بعضی مسائل حاکم شرعی باید وظیفه اش را انجام بدهد، مثل مورد زنا. قرآن کریم می گوید: شما ای مسلمین، شما هم با این زبان به زبان کردن، دهان به دهان کردن، گناه بزرگی مرتکب شدید، ولی خدا از این گناهان می گذرد و گذشت. متوجه باشید که بعد از این دیگر این کار را نکنید (و لولا فضل الله علیکم و رحمته) و اگر فضل خدا و رحمتش در دنیا و آخرت شامل شما نمی شد (لمسکم فیما افضتم فیه عذاب عظیم) قطعا به (سزای) بهتانی که وارد آن شدید، به شما عذابی بزرگ می رسید (نور/14). فقط لطف خدا جلوی عذاب دنیا و آخرت را گرفت. پس متوجه باشید، دیگر چنین کاری نکنید. کدام گناه و افاضه؟ در چه چیزی ما فرو رفته بودیم و غور می کردیم و حرفش را می زدیم؟ (اذ تلقونه بالسنتکم) آنگاه که به زبان خودتان تلقی می کردید ، یعنی زبان به زبان در میان شما می گشت. (و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم) یک چیزی که اصلا در دل شما جا نداشت، چون نمی دانستید (و تحسبونه هینا) خیال می کردید یک امر کوچکی است، اما (و هو عند الله عظیم) و حال آنکه این در نزد خدا خیلی بزرگ است، (نور/15). صحبت آبروی مسلمین است و اینجا مخصوصا آبروی پیغمبر است. (و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلم بهذا ) چرا آن وقتی که شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم در این باره حرف بزنیم، حق نداریم این را بازگو کنیم؟ ( بلکه گفتیم باید منفی سخن بگوییم، یعنی اگر کسی گفت، ما بگوییم: دروغ است، نه تنها مثبت حرف نزنیم و خودش را پخش نکنیم، بلکه باید منفی حرف بزنیم، یعنی در جواب دیگران بگوییم: دروغ است. این را در جمله دوم می فرماید) باید می گفتید: (ما یکون لنا ان نتکلم بهذا) برای ما چنین حقی نیست که در این باره سخنی بگوییم، بلکه (سبحانک هذا بهتان عظیم) باید بگویم سبحان الله، این یک بهتان و دروغ بسیار بزرگ است (نور/16). (یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا) خدا موعظه می کند شما مسلمانها را که مبادا دیگر به مانند این قضیه برگردید و تکرار کنید (نور/17). تا دامنه قیامت متوجه باشید که دیگر ابزار دست یک جمعیت نشوید، دروغهای دشمنان را علیه خودتان اشاعه ندهید. (و یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم) خدا اینطور آیات خودش را برای مصلحت شما بیان می کند، خدا همه چیز را می داند، از خفایا آگاه است و حکیم است و بر اساس حکمتش این آیات را برای شما نازل فرموده است.
(لولا جاؤا علیه باربعه شهداء فاذ لم یأتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون؛ چرا بر آن (ادعا) چهار شاهد نیاوردند؟ پس حالا که شاهدان را نیاوردند، اینان خود در پیشگاه خدا دروغگویند) (نور/ 13).
شما در کارتان قانون و حساب دارید. اسلام برای شما وظیفه معین کرده، شرعا وظیفه دارید که هر تهمتی نسبت به یک مسلمان شنیدید مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است، بگویید دروغ است، در نزد خدا دروغ است. مقصود از جمله "در نزد خدا دروغ است" این است که در قانون الهی دروغ است. تکلیف بسیار روشنی است. بعد از این ما باید بدانیم اگر فردی درباره فردی یا درباره مؤسسه ای حرفی زد ما چه وظیفه ای داریم. آیا وظیفه داریم سکوت کنیم؟ آیا وظیفه داریم حتی بگوییم ما که نمی دانیم، خدا عالم است؟، من چه می دانم، شاید باشد شاید نباشد؟، آیا وظیفه داریم در مجالس نقل کنیم، بگوییم چنین چیزی می گویند؟ وظیفه مان چیست؟
مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است و مادامی که شرعا بر ما ثابت نشده، باید بگوییم دروغ است. فقط وقتی که شرعا ثابت شد و یقین پیدا کردیم مثلا در مورد زنا چهار شاهد عادل و در مورد غیر زنا دو شاهد عادل شهادت دادند، به چشم خودمان دیدیم یا به گوش خودمان شنیدیم (این بینه شرعی است) آنگاه وظیفه دیگری داریم. مادامی که بینه شرعی نیست. نه حق داریم بازگو کنیم، نه حق داریم بگوییم " نمی دانیم" یا بگوییم " شاید هست، شاید نیست" و نه حق داریم سکوت کنیم، بلکه وظیفه داریم بگوییم دروغ است. هر وقت شرعا ثابت شد، آن وقت وظیفه ما مبارزه کردن است. البته در هر موردی یک وظیفه ای داریم. در بعضی از مسائل باید ما مبارزه کنیم، در بعضی مسائل حاکم شرعی باید وظیفه اش را انجام بدهد، مثل مورد زنا.
قرآن کریم می گوید: شما ای مسلمین، شما هم با این زبان به زبان کردن، دهان به دهان کردن، گناه بزرگی مرتکب شدید، ولی خدا از این گناهان می گذرد و گذشت. متوجه باشید که بعد از این دیگر این کار را نکنید (و لولا فضل الله علیکم و رحمته) و اگر فضل خدا و رحمتش در دنیا و آخرت شامل شما نمی شد (لمسکم فیما افضتم فیه عذاب عظیم) قطعا به (سزای) بهتانی که وارد آن شدید، به شما عذابی بزرگ می رسید (نور/14). فقط لطف خدا جلوی عذاب دنیا و آخرت را گرفت. پس متوجه باشید، دیگر چنین کاری نکنید. کدام گناه و افاضه؟ در چه چیزی ما فرو رفته بودیم و غور می کردیم و حرفش را می زدیم؟
(اذ تلقونه بالسنتکم) آنگاه که به زبان خودتان تلقی می کردید ، یعنی زبان به زبان در میان شما می گشت. (و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم) یک چیزی که اصلا در دل شما جا نداشت، چون نمی دانستید (و تحسبونه هینا) خیال می کردید یک امر کوچکی است، اما (و هو عند الله عظیم) و حال آنکه این در نزد خدا خیلی بزرگ است، (نور/15).
صحبت آبروی مسلمین است و اینجا مخصوصا آبروی پیغمبر است. (و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلم بهذا ) چرا آن وقتی که شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم در این باره حرف بزنیم، حق نداریم این را بازگو کنیم؟ ( بلکه گفتیم باید منفی سخن بگوییم، یعنی اگر کسی گفت، ما بگوییم: دروغ است، نه تنها مثبت حرف نزنیم و خودش را پخش نکنیم، بلکه باید منفی حرف بزنیم، یعنی در جواب دیگران بگوییم: دروغ است. این را در جمله دوم می فرماید) باید می گفتید: (ما یکون لنا ان نتکلم بهذا) برای ما چنین حقی نیست که در این باره سخنی بگوییم، بلکه (سبحانک هذا بهتان عظیم) باید بگویم سبحان الله، این یک بهتان و دروغ بسیار بزرگ است (نور/16).
(یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا) خدا موعظه می کند شما مسلمانها را که مبادا دیگر به مانند این قضیه برگردید و تکرار کنید (نور/17). تا دامنه قیامت متوجه باشید که دیگر ابزار دست یک جمعیت نشوید، دروغهای دشمنان را علیه خودتان اشاعه ندهید. (و یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم) خدا اینطور آیات خودش را برای مصلحت شما بیان می کند، خدا همه چیز را می داند، از خفایا آگاه است و حکیم است و بر اساس حکمتش این آیات را برای شما نازل فرموده است.
- [سایر] آیا با شنیدن نام پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و یا شنیدن آیه صلوات هنگام نماز یا غیر نماز، ذکر صلوات واجب است یا مستحب ؟ در صورت تکرار نام حضرت یا آیه صلوات وظیفه در هنگام نماز چیست؟
- [سایر] آیا دفتر رهبری مبلغی از شرکتهای خوروساز دریافت می کند؟ چرا؟ با توجه به شایعات در سطح جامعه؟
- [سایر] دین اسلام دین کاملی هست پس چرا به راحتی بعضیها دروغ می گن، چرا تهمت می زنند، چرا کارهای ناشایست انجام می دن؟
- [سایر] مهمترین وظیفه مسلمان امروز چیست؟(خصوصا وظیفه ما دانشجویان)
- [سایر] وظیفه 6/1 میلیارد مسلمان و وظیفه قریب 60 دولت در کشورهای اسلامی، نسبت به این پروژه اسلام ستیزی چیست؟
- [سایر] تهمت چه پیامدی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] تهمت را برایم تعریف کنید؟
- [سایر] چه کسی مورد تهمت قرار می گیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تهمت زدن به مرده چه حکمی دارد؟
- [سایر] سزاوارترین مردم به تهمت چه کسی است؟
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی را بشنود و نداند که تهمت است یا نه، شنیدن آن حرام است و باید دفاع از کسی که آن چیز برای او گفته میشود بنماید، زیرا آن کلام یا تهمت است یا غیبت. [1]. نحل، 105. [2]. صف، 7. چاپ بعدی قبلی
- [آیت الله مظاهری] از گناهان کبیره در اسلام تهمت است، و معنای آن این است که عیبی را به کسی نسبت دهد که آن عیب را نداشته باشد، بلکه اگر عیب هم نباشد ولی او راضی به آن نسبت نباشد، باز تهمت و حرام است، و اگر راضی باشد، گرچه تهمت نیست، ولی دروغ و حرام است، نظیر تملّقها و تعریفهای بیجا، و قرآن شریف تهمت را در حدّ کفر میداند: (انَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُون بایاتِ اللَّه)[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.)
- [آیت الله مظاهری] تهمت به فردی مجهول که شنونده او را نمیشناسد، چون دروغ است حرام است، گرچه گناه تهمت را ندارد و همچنین است تهمت به جمعی یا اهل شهری، ولی اگر مراد او همه آن جمعیّت باشد، تهمت به همه جمعیّت است و گناه آن به اندازه آن جمعیّت مضاعف میشود.
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنهانگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یکدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاک گردانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وظیفه هر مسلمان است که در بهبودی امور وضع معاش و اقتصادی مسلمانان اهتمام نماید که " مَنْ اَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِأموُرِ الْمُسْلِمِینَ، فَلَیْسَ بِمُسْلِم ".
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله بهجت] شنیدن صدای زن نامحرم بدون قصد لذت، جایز است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان غیبت مسلمانی را بکند، اگر مفسده ای پیدا نشود و آن مسلمان از شنیدن این حرف اذیت نمی شود خوب است از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید. و چنان چه ممکن نباشد، برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطه غیبتی که کرده توهینی به آن مسلمان شده، در صورتی که ممکن است، باید آن توهین را بر طرف نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . به دست آوردن فتوی یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اول شنیدن از خود مجتهد. دوم شنیدن از دو نفر عادل. سوم شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد. چهارم دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که انسان بدرستی آن رساله اطمینان داشته باشد.