عوامل رشد نفاق و ریا و راه های درمان آن چیست و چگونه می توان حق را از ناحق تشخیص داد؟
برای پاسخ به این سؤال، در ابتدا به حقیقیت ریا اشاره می کنیم: ریا، از روایت گرفته شده است و تعریف آن، عبارت است از : طلب منزلت و مقام در قلب های مردم، به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال. این گونه ریا حرام است و سبب باطل شدن عبادت می شود. شخص ریاکار، نزد مردم چنین نشان می دهد که مخلص و مطیع واقعی خداوند است؛ در صورتی که در حقیقت چنین نیست. باید توجه داشت: اولاً تحقق ریا، به قصد ریا مشروط است و ثانیا به داشتن غرضی از اغرا ض دنیوی نظیر کسب محبوبیت، ثروت و ریاست وابسته می باشد. بخش اول پاسخ: در علاج و درمان ریا، عالمان علم اخلاق به عواملی اشاره کرده اند: 1. ریشه ریا، حب جاه و منزلت نزد مردم است و آن را باید ریشه کن کرد. 2. باید ضرر ریا را شناخت که چگونه قلب را تیره کرده و توفیق اصلاح نفس را می گیرد و اعمال نیک انسان را نابود ساخته و به آتش دوزخ تبدیل می نماید. 3.طلب جاه و مقام نزد خلق، اظهار نیاز نزد نیازمندان است که آنان نیز همه محتاجانی در پیشگاه خدایند و منزلت نزد آنان اندک سودی ندارد. 4. توجه داشتن به نعمت های اخروی و مقامات معنوی. 5. عادت کردن به عبادت پنهانی. البته در ابتدای مبارزه، سخت است؛ ولی با مداومت و تمرین آسان خواهد شد. البته برای از بین بردن ریا لازم نیست انسان خود را برابر مردم، فردی گناهکار جلوه دهد. که این کار خود ناپسند و خلاف رضای خدا است، زیرا خداوند دوست دارد آبروی بنده مؤمنمش نزد مردم حفظ شود و اگر لغزشی دارد، نزد آنان رسوا نگردد، ولی بنده باید رابطه خود را با پروردگار نیکو گرداند و در پنهان، از گناهان خویش توبه کند و عهد نماید از معاصی دست خواهد کشید و در این کار هم از او مدد جوید. بخش دوم پاسخ: حق و شناخت آن: در فرهنگ معین، حق به راستی، درستی و حقیقت مقابل باطل تعریف شده است. (راغب اصفهانی) .(مفردات، ص 124) حق را به معنای مطابقت و موافقت دانسته و موارد کاربرد آن را چهارگونه معرفی می کند: 1. آفریننده ی شیء به مقتضای حکمت (خالق حکیم)؛ 2. آفریده به مقتضای حکمت (مخلوق حکیمانه)؛ 3. اعتقاد به چیزی مطابق حقیقت آن شیء (اعتقاد حق)؛ 4. رفتار و گفتار، آن گونه که واجب است. الف) مبنا و معیار حق 1. می دانیم که خداوند حق است: (ذلک بان الله هو الحق،)(1) و (فذلکم الله ربکم الحق)(2) و (الحق من ربک،)(3) 2. پیامبر- صلی الله علیه و آله - حق است: (یا ایها الناس قد جاءکم الرسول بالحق من ربکم،)(4) 3. کلام خدا حق است: (نزل الکتاب بالحق،)(5). 4. امامان نیز بر حقند: به این دلیل که قرآن می فرماید: (ما آتاکم الرسول فخذوه) و پیامبر - صلی الله علیه و آله - نیز در حدیث ثقلین فرمود: (انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن تضلوا ان تمسکتم بهما ابدا و انما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض) و نیز فرمود: (ان مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من ترکها غرق). آن حضرت در جای دیگر می فرماید: (علی مع الحق و الحق مع علی اللهم ادر الحق معه حیث دار،)(6). ب) راه های شناخت حق برای تشخیص حق در هر زمان، باید ببینیم آیا این مطلب مطابق رضای خدا و کلام الهی و سنت پیامبر - صلی الله علیه و آله - و گفتار حضرات معصومین- علیهم السلام - هست یا نه؟ بعضی موارد حق روشن است و با کمترین توجه، انسان حق را تشخیص می دهد. در مواردی که تشخیص حق برای انسان دشوار است، به استناد احادیث، لازم است به علمای شیعه مراجعه شود. در مراجعه به علما باید به چند مطلب توجه داشت: 1. مراجعه به علما با مراجعه به کتاب و سنت متفاوت است. کتاب و عترت، دو اصل بنیادین هستند و در مراجعه تلاش می کنیم معنا و مفهوم کلام آنها را دریابیم؛ اما علما، مجرا و کانال ارتباط ما با کتاب و عترت هستند. شاید تعبیر به (روات احادیثنا) و (من عرف احکامنا) و ..، اشاره به همین معنا باشد. 2. علمایی که به آنان رجوع می کنیم، باید در رفتار و عمل و زندگی، زاهد و خدا ترس و باتقوا و اهل اجتناب از دنیا باشند. به طور خلاصه علما واسطه ای هستند بین ما و حضرات معصومین - علیهم السلام- که به شرط پاک بودن و منزه بودن، ما را به حق می رسانند. در ارتباط با این واسطه ، گفتار و احکام آنان باید مستند به روایات معصومان - علیهم السلام- باشد و رفتار و عمل آنان نیز مطابق موازین شرع و رفتار حضرات معصومین باشد بنابراین به اجتهاد و دقت نظر علما نیاز داریم. در صورت تعارض بین احکام و فتاوای علمای شیعه، باید نظر شخص فقیه تر، عادل تر، پرهیزکارتر و راستگوتر را ملاک قرار داد. پی نوشتها: 1. حج، آیه 6. 2. یونس، آیه 32. 3. بقره، آیه 147. 4. نساء، آیه 170. 5. بقره، آیه 176. 6. سفینه البحار، ج 1، ص 289.
عنوان سوال:

عوامل رشد نفاق و ریا و راه های درمان آن چیست و چگونه می توان حق را از ناحق تشخیص داد؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سؤال، در ابتدا به حقیقیت ریا اشاره می کنیم:
ریا، از روایت گرفته شده است و تعریف آن، عبارت است از : طلب منزلت و مقام در قلب های مردم، به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال. این گونه ریا حرام است و سبب باطل شدن عبادت می شود.
شخص ریاکار، نزد مردم چنین نشان می دهد که مخلص و مطیع واقعی خداوند است؛ در صورتی که در حقیقت چنین نیست. باید توجه داشت: اولاً تحقق ریا، به قصد ریا مشروط است و ثانیا به داشتن غرضی از اغرا ض دنیوی نظیر کسب محبوبیت، ثروت و ریاست وابسته می باشد.
بخش اول پاسخ:
در علاج و درمان ریا، عالمان علم اخلاق به عواملی اشاره کرده اند:
1. ریشه ریا، حب جاه و منزلت نزد مردم است و آن را باید ریشه کن کرد.
2. باید ضرر ریا را شناخت که چگونه قلب را تیره کرده و توفیق اصلاح نفس را می گیرد و اعمال نیک انسان را نابود ساخته و به آتش دوزخ تبدیل می نماید.
3.طلب جاه و مقام نزد خلق، اظهار نیاز نزد نیازمندان است که آنان نیز همه محتاجانی در پیشگاه خدایند و منزلت نزد آنان اندک سودی ندارد.
4. توجه داشتن به نعمت های اخروی و مقامات معنوی.
5. عادت کردن به عبادت پنهانی. البته در ابتدای مبارزه، سخت است؛ ولی با مداومت و تمرین آسان خواهد شد.
البته برای از بین بردن ریا لازم نیست انسان خود را برابر مردم، فردی گناهکار جلوه دهد. که این کار خود ناپسند و خلاف رضای خدا است، زیرا خداوند دوست دارد آبروی بنده مؤمنمش نزد مردم حفظ شود و اگر لغزشی دارد، نزد آنان رسوا نگردد، ولی بنده باید رابطه خود را با پروردگار نیکو گرداند و در پنهان، از گناهان خویش توبه کند و عهد نماید از معاصی دست خواهد کشید و در این کار هم از او مدد جوید.
بخش دوم پاسخ:
حق و شناخت آن:
در فرهنگ معین، حق به راستی، درستی و حقیقت مقابل باطل تعریف شده است. (راغب اصفهانی) .(مفردات، ص 124) حق را به معنای مطابقت و موافقت دانسته و موارد کاربرد آن را چهارگونه معرفی می کند:
1. آفریننده ی شیء به مقتضای حکمت (خالق حکیم)؛
2. آفریده به مقتضای حکمت (مخلوق حکیمانه)؛
3. اعتقاد به چیزی مطابق حقیقت آن شیء (اعتقاد حق)؛
4. رفتار و گفتار، آن گونه که واجب است.
الف) مبنا و معیار حق
1. می دانیم که خداوند حق است: (ذلک بان الله هو الحق،)(1) و (فذلکم الله ربکم الحق)(2) و (الحق من ربک،)(3)
2. پیامبر- صلی الله علیه و آله - حق است: (یا ایها الناس قد جاءکم الرسول بالحق من ربکم،)(4)
3. کلام خدا حق است: (نزل الکتاب بالحق،)(5).
4. امامان نیز بر حقند: به این دلیل که قرآن می فرماید: (ما آتاکم الرسول فخذوه) و پیامبر - صلی الله علیه و آله - نیز در حدیث ثقلین فرمود: (انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن تضلوا ان تمسکتم بهما ابدا و انما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض) و نیز فرمود: (ان مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من ترکها غرق). آن حضرت در جای دیگر می فرماید: (علی مع الحق و الحق مع علی اللهم ادر الحق معه حیث دار،)(6).
ب) راه های شناخت حق
برای تشخیص حق در هر زمان، باید ببینیم آیا این مطلب مطابق رضای خدا و کلام الهی و سنت پیامبر - صلی الله علیه و آله - و گفتار حضرات معصومین- علیهم السلام - هست یا نه؟ بعضی موارد حق روشن است و با کمترین توجه، انسان حق را تشخیص می دهد. در مواردی که تشخیص حق برای انسان دشوار است، به استناد احادیث، لازم است به علمای شیعه مراجعه شود. در مراجعه به علما باید به چند مطلب توجه داشت:
1. مراجعه به علما با مراجعه به کتاب و سنت متفاوت است. کتاب و عترت، دو اصل بنیادین هستند و در مراجعه تلاش می کنیم معنا و مفهوم کلام آنها را دریابیم؛ اما علما، مجرا و کانال ارتباط ما با کتاب و عترت هستند. شاید تعبیر به (روات احادیثنا) و (من عرف احکامنا) و ..، اشاره به همین معنا باشد.
2. علمایی که به آنان رجوع می کنیم، باید در رفتار و عمل و زندگی، زاهد و خدا ترس و باتقوا و اهل اجتناب از دنیا باشند. به طور خلاصه علما واسطه ای هستند بین ما و حضرات معصومین - علیهم السلام- که به شرط پاک بودن و منزه بودن، ما را به حق می رسانند.
در ارتباط با این واسطه ، گفتار و احکام آنان باید مستند به روایات معصومان - علیهم السلام- باشد و رفتار و عمل آنان نیز مطابق موازین شرع و رفتار حضرات معصومین باشد بنابراین به اجتهاد و دقت نظر علما نیاز داریم.
در صورت تعارض بین احکام و فتاوای علمای شیعه، باید نظر شخص فقیه تر، عادل تر، پرهیزکارتر و راستگوتر را ملاک قرار داد.
پی نوشتها:
1. حج، آیه 6.
2. یونس، آیه 32.
3. بقره، آیه 147.
4. نساء، آیه 170.
5. بقره، آیه 176.
6. سفینه البحار، ج 1، ص 289.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین