انگیزه ی مخالفت با نظارت استصوابی چیست؟
با عنایت به جایگاه عقلایی و قانون نظارت استصوابی که در همه ی کشورها و نظامهای دنیا امری پذیرفته شده و جا افتاده است، این سؤال مطرح می شود که چرا برخی در سخنرانی ها و نوشته های خود به مخالفت با این نظارت می پردازند و در صدد حذف آن هستند؟ در پاسخ باید گفت: جدای از مسئله ی مخالفت برخی افراد ناآشنا و کم اطلاع که تحت تأثیر تبلیغات منفی دشمنان قرار گرفته اند، واقعیت آن است که هیچ جناح و گروه سیاسی در کشور نیست که قائل به نظارت نباشد و جالب است بدانیم سابقه ی عملکرد برخی مخالفان امروزین نظارت استصوابی نشان می دهد که خود به هنگام تصدی امور، چنین نظارتی را اعمال و شدیداً از آن دفاع می کردند. اما هم اکنون به انگیزه ی سیاسی و نه به انگیزه ی دینی و ملی و تأمین منافع گروهی و جناحی خود از در مخالفت با نظارت استصوابی در می آیند تا بتوانند افرادی که واجد صلاحیت نیستند را وارد مراکز تصمیم گیری و حساس نظام کنند و از این طریق اهداف حزبی و اغراض سیاسی خود را برآورده سازند. مثلا به هنگام انتخابات مجلس خبرگان، سعی می کنند افراد غیر مجتهد هم فکر خود که از نظر قانونی واجد صلاحیت نیستند را وارد مجلس خبرگان کنند تا از این طریق به مقاصد خود دست یابند، و چون شورای نگهبان مطابق قانون با خواست غیر عقلانی و غیر قانونی آنان مخالفت می کند، سعی در حذف نظارت استصوابی دارند و پیشنهاد می کنند: شورای نگهبان تنها حق نظارت بر روند انتخابات را دارد و بدون اعمال هیچ گونه برخورد عملی با تخلفات و کارهای خلاف قانون، صرفاً می بایست گزارش کننده ماوقع باشد. این گروه در پاسخ به این که شورای نگهبان به چه کسی باید گزارش کند؟ و آیا اساساً قانون مقام دیگری را که شورای نگهبان گزارش خود را تقدیم او کند در نظر گرفته است یا خیر؟ هرگز جوابی نمی دهند. این مخالفت ها گاهی نیز از سوی کسانی که با حاکمیت اسلام و احکام حیاتبخش آن بر این کشور سر ستیز دارند صورت می گیرد و اینان در پی آنند که به بهانه حمایت از (جمهوریت) نظام، به سست کردن و منزوی ساختن (اسلامیت) آن بپردازند و با حذف شرایطی که به دلیل ویژگی اسلامی بودن نظام برای داوطلبان انتخاباتی در نظر گرفته شده است، انگیزه های ضد دینی و ضد مردمی خود را عملی گردانند.[1] پاورقی ها: [1]. محمد تقی مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 3، ص 79 80.
عنوان سوال:

انگیزه ی مخالفت با نظارت استصوابی چیست؟


پاسخ:

با عنایت به جایگاه عقلایی و قانون نظارت استصوابی که در همه ی کشورها و نظامهای دنیا امری پذیرفته شده و جا افتاده است، این سؤال مطرح می شود که چرا برخی در سخنرانی ها و نوشته های خود به مخالفت با این نظارت می پردازند و در صدد حذف آن هستند؟
در پاسخ باید گفت: جدای از مسئله ی مخالفت برخی افراد ناآشنا و کم اطلاع که تحت تأثیر تبلیغات منفی دشمنان قرار گرفته اند، واقعیت آن است که هیچ جناح و گروه سیاسی در کشور نیست که قائل به نظارت نباشد و جالب است بدانیم سابقه ی عملکرد برخی مخالفان امروزین نظارت استصوابی نشان می دهد که خود به هنگام تصدی امور، چنین نظارتی را اعمال و شدیداً از آن دفاع می کردند. اما هم اکنون به انگیزه ی سیاسی و نه به انگیزه ی دینی و ملی و تأمین منافع گروهی و جناحی خود از در مخالفت با نظارت استصوابی در می آیند تا بتوانند افرادی که واجد صلاحیت نیستند را وارد مراکز تصمیم گیری و حساس نظام کنند و از این طریق اهداف حزبی و اغراض سیاسی خود را برآورده سازند.
مثلا به هنگام انتخابات مجلس خبرگان، سعی می کنند افراد غیر مجتهد هم فکر خود که از نظر قانونی واجد صلاحیت نیستند را وارد مجلس خبرگان کنند تا از این طریق به مقاصد خود دست یابند، و چون شورای نگهبان مطابق قانون با خواست غیر عقلانی و غیر قانونی آنان مخالفت می کند، سعی در حذف نظارت استصوابی دارند و پیشنهاد می کنند: شورای نگهبان تنها حق نظارت بر روند انتخابات را دارد و بدون اعمال هیچ گونه برخورد عملی با تخلفات و کارهای خلاف قانون، صرفاً می بایست گزارش کننده ماوقع باشد.
این گروه در پاسخ به این که شورای نگهبان به چه کسی باید گزارش کند؟ و آیا اساساً قانون مقام دیگری را که شورای نگهبان گزارش خود را تقدیم او کند در نظر گرفته است یا خیر؟ هرگز جوابی نمی دهند.
این مخالفت ها گاهی نیز از سوی کسانی که با حاکمیت اسلام و احکام حیاتبخش آن بر این کشور سر ستیز دارند صورت می گیرد و اینان در پی آنند که به بهانه حمایت از (جمهوریت) نظام، به سست کردن و منزوی ساختن (اسلامیت) آن بپردازند و با حذف شرایطی که به دلیل ویژگی اسلامی بودن نظام برای داوطلبان انتخاباتی در نظر گرفته شده است، انگیزه های ضد دینی و ضد مردمی خود را عملی گردانند.[1]
پاورقی ها:
[1]. محمد تقی مصباح یزدی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 3، ص 79 80.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین