چرا شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی ترور شد؟
در صبح روز شنبه 21 فروردین سال 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین ستاد کل نیروی مسلح در مقابل منزلش هدف ترور ناجوانمردانه عوامل گروهک منافقین قرارگرفت و به شهادت رسید. اقدام مسلحانه منافقین و و ترور یکی از عالی رتبه ترین مقامات نظامی کشور، حکایت از وجود نوعی ناامنی در کشور و فرصت طلبی گروه های معاند و همسوی با بیگانگان می داد. تضعیف شدید جایگاه دستگاه امنیتی کشور در ماجرای قتل های زنجیره ای، یکی از عوامل مهم در ایجاد این ناامنی بود که متأسفانه توسط برخی جریان های سیاسی و مطبوعات نزدیک به رئیس جمهور وقت دنبال می شد. دولت دوم خرداد بدون اینکه پاسخگوی ناامنی های حاصله باشد، و به جای معرفی کردن عوامل اصلی این ترور، با نوعی فرافکنی، از این ماجرا سوء استفاده کرده و ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت، آن را منسوب به جریان های رقیبی دانست که تلاش دارند به نحوی روند توسعه سیاسی دولت خاتمی را به بن بست بکشانند! به عنوان نمونه سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه صادره چنین می نویسد: (... سال هفتاد و هشت، سالی حساس و خطیر است و دشمنان داخلی و خارجی آزادی، قانون و مدنیت، دل در گرو قبضه خشونت آلود قدرت، به طراحی و تدارک توطئه های پیدا و پنهان مشغولند.) (عصرما، ش 117، 23/1/78 ) سازمان با ارائه تحلیل های خود تلاش داشت تا منافقین را در جبهه واحدی در کنار مخالفین داخلی خود قرار دهد که همگی تلاش دارند تا جریان توسعه سیاسی را به ست بکشانند. عصرما در مقاله ای با عنوان (ترور شهید صیاد یا صید دموکراسی) می نویسد: (با در پیش گرفتن راه نوسازی سیاسی و با روشن و شفاف شدن فضای سیاسی، هیچ زاویه تاریکی برای شب پرستان منافق از یک سو و محفل نشینان خشونت طلب از سوی دیگر باقی نمی ماند... در شرایطی که خشونت طلبان داخلی خشاب در اسلحه منافقین می گذارند (و بالعکس) تنها دموکراسی است که سلاخی می شود.) (عصرما، ش 118، 8/2/78) اما فارغ از این ادعاهای واهی برای گریز از مسئولیت و اعتراف به اشتباهات، بررسی علل اصلی ترور امیر سرافراز اسلام ضروری است. دلایل صوری ترور صیاد از زبان منافقین ادله ای که مجاهدین خلق برای این ترور ارائه می کنند حاکی است که برای این عمل صرف نظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا می کند باید به دنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت. دلایل مجاهدین در اطلاعیه های نظامی خود که تماماً در ویژه نامه نشریه مجاهد به همین مناسبت انتشار یافت حول سه محور جمع بندی شده است: 1- نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق. 2- نقش شیرازی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب اسلامی. 3- نقش وی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که مجاهدین خلق با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند. دلایل ارائه شده برای توجیه ترور صیاد شیرازی در نوع خود بیانگر این معنی است که وی در تمام موارد یاد شده به عنوان یک نیروی نظامی بر اساس وظایف تعریف شده خود تنها اقدام به دفاع و دفع تعرض نظامی به خاک ایران نموده است. در کنار ادعاهای فوق مواردی چون (مأموریت صیاد شیرازی در سرکوب زندانیان سیاسی) و (نقش صیاد در تلاش برای حفظ وحدت ارتش و سپاه) نیز ذکر شده است، اما مهم ترین عامل را باید تعامل نزدیک منافقین و رژیم بعثی دانست که به ارائه سفارش ترور شهید صیاد توسط رژیم بعثی و اجرای آن توسط گروهک تروریستی منافقین منجر شد. منافقین در خدمت رژیم بعثی فرض اصلی آن است که این ترور بر اساس کینه رژیم بعثی از صیاد شیرازی و بالطبع استقبال و اعلام آمادگی برای اجرای آن توسط منافقین، طراحی و انجام شده است. این فرض به استناد مدارکی که پس از سقوط صدام به دست آمده به حقیقت نزدیکتر است. در ملاقات مسعود رجوی با (سپهبد طاهر حبوش) مسئول سرویس اطلاعات عراق که در اواسط سال 2001 صورت می گیرد، وی با تشریح مناسبات سازمان و سرویس های اطلاعاتی عراق آشکارا اعتراف می کند که دستور ترور صیاد شیرازی را به مجاهدین خلق صادر کرده است. محور این ملاقات در رابطه با ترورهای داخل ایران و تأثیر آن بر شرایط سیاسی و اجتماعی است. در این مذاکرات حبوش آشکارا ضمن حمایت از این عملیات تصریح می کند جهت و هدف های این عملیات را آنها تعیین می کنند. رجوی در این ملاقات ظاهراً از موضع گیری کاردار عراق علیه مجاهدین خلق که پس از ترور صیاد شیرازی با روزنامه رسالت انجام شده رنجیده است. رجوی در این ملاقات با اشاره به این مصاحبه و پیامدهای آن برای مجاهدین می گوید: (من فقط دنبال این مطلب هستم که این مصاحبه بعد از جریان صیاد شیرازی صورت گرفته و این عملیات را تروریستی و ناجوانمردانه خوانده است. من در آن زمان با استاد طارق عزیز تماس گرفته و این مطلب را گفته ام و ایشان از من عذرخواهی کردند. استاد طارق عزیز گفت: از طرف من اطلاعیه صادر کنید و من هم در تاریخ 20 می 1999 (30 اردیبهشت 1378) این پیام را که حاصل توافقی بود که با استاد طارق عزیز داشتم و شما آن را مشاهده می کنید صادر کرده ام. این توافق بین ما و استاد طارق عزیز با هماهنگی سیدالرئیس (صدام حسین) از قبل بوده است.) در ادامه این اظهارات از سوی رجوی، حبوش گلایه او را با این توضیح که ما قادر به باز کردن بیش از یک جبهه نبوده و تأکید بر اینکه دستور ترور صیاد شیرازی را خود ما داده ایم به موضع تاکتیکی کاردار عراق در گفت وگو با روزنامه رسالت اشاره می کند و می گوید: (وقتی من به شما برای انجام این عملیات (ترور صیاد شیرازی) دستور دادم، معلوم است که بیان این مطلب تاکتیکی است. زیرا ما نمی خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم.) سرلشکر رحیم صفوی نیز در تأیید این تحلیل می گوید: (بدون شک دستور به شهادت رساندن صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به منافقین داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقین داد تا شهید صیاد شیرازی را به شهادت برسانند.) (سایت تابناک، 20/1/89)
عنوان سوال:

چرا شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی ترور شد؟


پاسخ:

در صبح روز شنبه 21 فروردین سال 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین ستاد کل نیروی مسلح در مقابل منزلش هدف ترور ناجوانمردانه عوامل گروهک منافقین قرارگرفت و به شهادت رسید. اقدام مسلحانه منافقین و و ترور یکی از عالی رتبه ترین مقامات نظامی کشور، حکایت از وجود نوعی ناامنی در کشور و فرصت طلبی گروه های معاند و همسوی با بیگانگان می داد. تضعیف شدید جایگاه دستگاه امنیتی کشور در ماجرای قتل های زنجیره ای، یکی از عوامل مهم در ایجاد این ناامنی بود که متأسفانه توسط برخی جریان های سیاسی و مطبوعات نزدیک به رئیس جمهور وقت دنبال می شد.
دولت دوم خرداد بدون اینکه پاسخگوی ناامنی های حاصله باشد، و به جای معرفی کردن عوامل اصلی این ترور، با نوعی فرافکنی، از این ماجرا سوء استفاده کرده و ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت، آن را منسوب به جریان های رقیبی دانست که تلاش دارند به نحوی روند توسعه سیاسی دولت خاتمی را به بن بست بکشانند! به عنوان نمونه سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه صادره چنین می نویسد: (... سال هفتاد و هشت، سالی حساس و خطیر است و دشمنان داخلی و خارجی آزادی، قانون و مدنیت، دل در گرو قبضه خشونت آلود قدرت، به طراحی و تدارک توطئه های پیدا و پنهان مشغولند.) (عصرما، ش 117، 23/1/78 )
سازمان با ارائه تحلیل های خود تلاش داشت تا منافقین را در جبهه واحدی در کنار مخالفین داخلی خود قرار دهد که همگی تلاش دارند تا جریان توسعه سیاسی را به ست بکشانند. عصرما در مقاله ای با عنوان (ترور شهید صیاد یا صید دموکراسی) می نویسد: (با در پیش گرفتن راه نوسازی سیاسی و با روشن و شفاف شدن فضای سیاسی، هیچ زاویه تاریکی برای شب پرستان منافق از یک سو و محفل نشینان خشونت طلب از سوی دیگر باقی نمی ماند... در شرایطی که خشونت طلبان داخلی خشاب در اسلحه منافقین می گذارند (و بالعکس) تنها دموکراسی است که سلاخی می شود.) (عصرما، ش 118، 8/2/78)
اما فارغ از این ادعاهای واهی برای گریز از مسئولیت و اعتراف به اشتباهات، بررسی علل اصلی ترور امیر سرافراز اسلام ضروری است.

دلایل صوری ترور صیاد از زبان منافقین
ادله ای که مجاهدین خلق برای این ترور ارائه می کنند حاکی است که برای این عمل صرف نظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا می کند باید به دنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت. دلایل مجاهدین در اطلاعیه های نظامی خود که تماماً در ویژه نامه نشریه مجاهد به همین مناسبت انتشار یافت حول سه محور جمع بندی شده است:
1- نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق.
2- نقش شیرازی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب اسلامی.
3- نقش وی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که مجاهدین خلق با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند.
دلایل ارائه شده برای توجیه ترور صیاد شیرازی در نوع خود بیانگر این معنی است که وی در تمام موارد یاد شده به عنوان یک نیروی نظامی بر اساس وظایف تعریف شده خود تنها اقدام به دفاع و دفع تعرض نظامی به خاک ایران نموده است.
در کنار ادعاهای فوق مواردی چون (مأموریت صیاد شیرازی در سرکوب زندانیان سیاسی) و (نقش صیاد در تلاش برای حفظ وحدت ارتش و سپاه) نیز ذکر شده است، اما مهم ترین عامل را باید تعامل نزدیک منافقین و رژیم بعثی دانست که به ارائه سفارش ترور شهید صیاد توسط رژیم بعثی و اجرای آن توسط گروهک تروریستی منافقین منجر شد.

منافقین در خدمت رژیم بعثی
فرض اصلی آن است که این ترور بر اساس کینه رژیم بعثی از صیاد شیرازی و بالطبع استقبال و اعلام آمادگی برای اجرای آن توسط منافقین، طراحی و انجام شده است. این فرض به استناد مدارکی که پس از سقوط صدام به دست آمده به حقیقت نزدیکتر است. در ملاقات مسعود رجوی با (سپهبد طاهر حبوش) مسئول سرویس اطلاعات عراق که در اواسط سال 2001 صورت می گیرد، وی با تشریح مناسبات سازمان و سرویس های اطلاعاتی عراق آشکارا اعتراف می کند که دستور ترور صیاد شیرازی را به مجاهدین خلق صادر کرده است.
محور این ملاقات در رابطه با ترورهای داخل ایران و تأثیر آن بر شرایط سیاسی و اجتماعی است. در این مذاکرات حبوش آشکارا ضمن حمایت از این عملیات تصریح می کند جهت و هدف های این عملیات را آنها تعیین می کنند.
رجوی در این ملاقات ظاهراً از موضع گیری کاردار عراق علیه مجاهدین خلق که پس از ترور صیاد شیرازی با روزنامه رسالت انجام شده رنجیده است. رجوی در این ملاقات با اشاره به این مصاحبه و پیامدهای آن برای مجاهدین می گوید: (من فقط دنبال این مطلب هستم که این مصاحبه بعد از جریان صیاد شیرازی صورت گرفته و این عملیات را تروریستی و ناجوانمردانه خوانده است. من در آن زمان با استاد طارق عزیز تماس گرفته و این مطلب را گفته ام و ایشان از من عذرخواهی کردند. استاد طارق عزیز گفت: از طرف من اطلاعیه صادر کنید و من هم در تاریخ 20 می 1999 (30 اردیبهشت 1378) این پیام را که حاصل توافقی بود که با استاد طارق عزیز داشتم و شما آن را مشاهده می کنید صادر کرده ام. این توافق بین ما و استاد طارق عزیز با هماهنگی سیدالرئیس (صدام حسین) از قبل بوده است.)
در ادامه این اظهارات از سوی رجوی، حبوش گلایه او را با این توضیح که ما قادر به باز کردن بیش از یک جبهه نبوده و تأکید بر اینکه دستور ترور صیاد شیرازی را خود ما داده ایم به موضع تاکتیکی کاردار عراق در گفت وگو با روزنامه رسالت اشاره می کند و می گوید:
(وقتی من به شما برای انجام این عملیات (ترور صیاد شیرازی) دستور دادم، معلوم است که بیان این مطلب تاکتیکی است. زیرا ما نمی خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم.)
سرلشکر رحیم صفوی نیز در تأیید این تحلیل می گوید: (بدون شک دستور به شهادت رساندن صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به منافقین داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقین داد تا شهید صیاد شیرازی را به شهادت برسانند.) (سایت تابناک، 20/1/89)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین