در صبح روز شنبه 21 فروردین سال 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین ستاد کل نیروی مسلح در مقابل منزلش هدف ترور ناجوانمردانه عوامل گروهک منافقین قرارگرفت و به شهادت رسید. اقدام مسلحانه منافقین و و ترور یکی از عالی رتبه ترین مقامات نظامی کشور، حکایت از وجود نوعی ناامنی در کشور و فرصت طلبی گروه های معاند و همسوی با بیگانگان می داد. تضعیف شدید جایگاه دستگاه امنیتی کشور در ماجرای قتل های زنجیره ای، یکی از عوامل مهم در ایجاد این ناامنی بود که متأسفانه توسط برخی جریان های سیاسی و مطبوعات نزدیک به رئیس جمهور وقت دنبال می شد. دولت دوم خرداد بدون اینکه پاسخگوی ناامنی های حاصله باشد، و به جای معرفی کردن عوامل اصلی این ترور، با نوعی فرافکنی، از این ماجرا سوء استفاده کرده و ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت، آن را منسوب به جریان های رقیبی دانست که تلاش دارند به نحوی روند توسعه سیاسی دولت خاتمی را به بن بست بکشانند! به عنوان نمونه سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه صادره چنین می نویسد: (... سال هفتاد و هشت، سالی حساس و خطیر است و دشمنان داخلی و خارجی آزادی، قانون و مدنیت، دل در گرو قبضه خشونت آلود قدرت، به طراحی و تدارک توطئه های پیدا و پنهان مشغولند.) (عصرما، ش 117، 23/1/78 ) سازمان با ارائه تحلیل های خود تلاش داشت تا منافقین را در جبهه واحدی در کنار مخالفین داخلی خود قرار دهد که همگی تلاش دارند تا جریان توسعه سیاسی را به ست بکشانند. عصرما در مقاله ای با عنوان (ترور شهید صیاد یا صید دموکراسی) می نویسد: (با در پیش گرفتن راه نوسازی سیاسی و با روشن و شفاف شدن فضای سیاسی، هیچ زاویه تاریکی برای شب پرستان منافق از یک سو و محفل نشینان خشونت طلب از سوی دیگر باقی نمی ماند... در شرایطی که خشونت طلبان داخلی خشاب در اسلحه منافقین می گذارند (و بالعکس) تنها دموکراسی است که سلاخی می شود.) (عصرما، ش 118، 8/2/78) اما فارغ از این ادعاهای واهی برای گریز از مسئولیت و اعتراف به اشتباهات، بررسی علل اصلی ترور امیر سرافراز اسلام ضروری است. دلایل صوری ترور صیاد از زبان منافقین ادله ای که مجاهدین خلق برای این ترور ارائه می کنند حاکی است که برای این عمل صرف نظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا می کند باید به دنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت. دلایل مجاهدین در اطلاعیه های نظامی خود که تماماً در ویژه نامه نشریه مجاهد به همین مناسبت انتشار یافت حول سه محور جمع بندی شده است: 1- نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق. 2- نقش شیرازی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب اسلامی. 3- نقش وی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که مجاهدین خلق با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند. دلایل ارائه شده برای توجیه ترور صیاد شیرازی در نوع خود بیانگر این معنی است که وی در تمام موارد یاد شده به عنوان یک نیروی نظامی بر اساس وظایف تعریف شده خود تنها اقدام به دفاع و دفع تعرض نظامی به خاک ایران نموده است. در کنار ادعاهای فوق مواردی چون (مأموریت صیاد شیرازی در سرکوب زندانیان سیاسی) و (نقش صیاد در تلاش برای حفظ وحدت ارتش و سپاه) نیز ذکر شده است، اما مهم ترین عامل را باید تعامل نزدیک منافقین و رژیم بعثی دانست که به ارائه سفارش ترور شهید صیاد توسط رژیم بعثی و اجرای آن توسط گروهک تروریستی منافقین منجر شد. منافقین در خدمت رژیم بعثی فرض اصلی آن است که این ترور بر اساس کینه رژیم بعثی از صیاد شیرازی و بالطبع استقبال و اعلام آمادگی برای اجرای آن توسط منافقین، طراحی و انجام شده است. این فرض به استناد مدارکی که پس از سقوط صدام به دست آمده به حقیقت نزدیکتر است. در ملاقات مسعود رجوی با (سپهبد طاهر حبوش) مسئول سرویس اطلاعات عراق که در اواسط سال 2001 صورت می گیرد، وی با تشریح مناسبات سازمان و سرویس های اطلاعاتی عراق آشکارا اعتراف می کند که دستور ترور صیاد شیرازی را به مجاهدین خلق صادر کرده است. محور این ملاقات در رابطه با ترورهای داخل ایران و تأثیر آن بر شرایط سیاسی و اجتماعی است. در این مذاکرات حبوش آشکارا ضمن حمایت از این عملیات تصریح می کند جهت و هدف های این عملیات را آنها تعیین می کنند. رجوی در این ملاقات ظاهراً از موضع گیری کاردار عراق علیه مجاهدین خلق که پس از ترور صیاد شیرازی با روزنامه رسالت انجام شده رنجیده است. رجوی در این ملاقات با اشاره به این مصاحبه و پیامدهای آن برای مجاهدین می گوید: (من فقط دنبال این مطلب هستم که این مصاحبه بعد از جریان صیاد شیرازی صورت گرفته و این عملیات را تروریستی و ناجوانمردانه خوانده است. من در آن زمان با استاد طارق عزیز تماس گرفته و این مطلب را گفته ام و ایشان از من عذرخواهی کردند. استاد طارق عزیز گفت: از طرف من اطلاعیه صادر کنید و من هم در تاریخ 20 می 1999 (30 اردیبهشت 1378) این پیام را که حاصل توافقی بود که با استاد طارق عزیز داشتم و شما آن را مشاهده می کنید صادر کرده ام. این توافق بین ما و استاد طارق عزیز با هماهنگی سیدالرئیس (صدام حسین) از قبل بوده است.) در ادامه این اظهارات از سوی رجوی، حبوش گلایه او را با این توضیح که ما قادر به باز کردن بیش از یک جبهه نبوده و تأکید بر اینکه دستور ترور صیاد شیرازی را خود ما داده ایم به موضع تاکتیکی کاردار عراق در گفت وگو با روزنامه رسالت اشاره می کند و می گوید: (وقتی من به شما برای انجام این عملیات (ترور صیاد شیرازی) دستور دادم، معلوم است که بیان این مطلب تاکتیکی است. زیرا ما نمی خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم.) سرلشکر رحیم صفوی نیز در تأیید این تحلیل می گوید: (بدون شک دستور به شهادت رساندن صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به منافقین داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقین داد تا شهید صیاد شیرازی را به شهادت برسانند.) (سایت تابناک، 20/1/89)
در صبح روز شنبه 21 فروردین سال 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین ستاد کل نیروی مسلح در مقابل منزلش هدف ترور ناجوانمردانه عوامل گروهک منافقین قرارگرفت و به شهادت رسید. اقدام مسلحانه منافقین و و ترور یکی از عالی رتبه ترین مقامات نظامی کشور، حکایت از وجود نوعی ناامنی در کشور و فرصت طلبی گروه های معاند و همسوی با بیگانگان می داد. تضعیف شدید جایگاه دستگاه امنیتی کشور در ماجرای قتل های زنجیره ای، یکی از عوامل مهم در ایجاد این ناامنی بود که متأسفانه توسط برخی جریان های سیاسی و مطبوعات نزدیک به رئیس جمهور وقت دنبال می شد.
دولت دوم خرداد بدون اینکه پاسخگوی ناامنی های حاصله باشد، و به جای معرفی کردن عوامل اصلی این ترور، با نوعی فرافکنی، از این ماجرا سوء استفاده کرده و ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت، آن را منسوب به جریان های رقیبی دانست که تلاش دارند به نحوی روند توسعه سیاسی دولت خاتمی را به بن بست بکشانند! به عنوان نمونه سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه صادره چنین می نویسد: (... سال هفتاد و هشت، سالی حساس و خطیر است و دشمنان داخلی و خارجی آزادی، قانون و مدنیت، دل در گرو قبضه خشونت آلود قدرت، به طراحی و تدارک توطئه های پیدا و پنهان مشغولند.) (عصرما، ش 117، 23/1/78 )
سازمان با ارائه تحلیل های خود تلاش داشت تا منافقین را در جبهه واحدی در کنار مخالفین داخلی خود قرار دهد که همگی تلاش دارند تا جریان توسعه سیاسی را به ست بکشانند. عصرما در مقاله ای با عنوان (ترور شهید صیاد یا صید دموکراسی) می نویسد: (با در پیش گرفتن راه نوسازی سیاسی و با روشن و شفاف شدن فضای سیاسی، هیچ زاویه تاریکی برای شب پرستان منافق از یک سو و محفل نشینان خشونت طلب از سوی دیگر باقی نمی ماند... در شرایطی که خشونت طلبان داخلی خشاب در اسلحه منافقین می گذارند (و بالعکس) تنها دموکراسی است که سلاخی می شود.) (عصرما، ش 118، 8/2/78)
اما فارغ از این ادعاهای واهی برای گریز از مسئولیت و اعتراف به اشتباهات، بررسی علل اصلی ترور امیر سرافراز اسلام ضروری است.
دلایل صوری ترور صیاد از زبان منافقین
ادله ای که مجاهدین خلق برای این ترور ارائه می کنند حاکی است که برای این عمل صرف نظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا می کند باید به دنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت. دلایل مجاهدین در اطلاعیه های نظامی خود که تماماً در ویژه نامه نشریه مجاهد به همین مناسبت انتشار یافت حول سه محور جمع بندی شده است:
1- نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق.
2- نقش شیرازی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب اسلامی.
3- نقش وی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که مجاهدین خلق با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند.
دلایل ارائه شده برای توجیه ترور صیاد شیرازی در نوع خود بیانگر این معنی است که وی در تمام موارد یاد شده به عنوان یک نیروی نظامی بر اساس وظایف تعریف شده خود تنها اقدام به دفاع و دفع تعرض نظامی به خاک ایران نموده است.
در کنار ادعاهای فوق مواردی چون (مأموریت صیاد شیرازی در سرکوب زندانیان سیاسی) و (نقش صیاد در تلاش برای حفظ وحدت ارتش و سپاه) نیز ذکر شده است، اما مهم ترین عامل را باید تعامل نزدیک منافقین و رژیم بعثی دانست که به ارائه سفارش ترور شهید صیاد توسط رژیم بعثی و اجرای آن توسط گروهک تروریستی منافقین منجر شد.
منافقین در خدمت رژیم بعثی
فرض اصلی آن است که این ترور بر اساس کینه رژیم بعثی از صیاد شیرازی و بالطبع استقبال و اعلام آمادگی برای اجرای آن توسط منافقین، طراحی و انجام شده است. این فرض به استناد مدارکی که پس از سقوط صدام به دست آمده به حقیقت نزدیکتر است. در ملاقات مسعود رجوی با (سپهبد طاهر حبوش) مسئول سرویس اطلاعات عراق که در اواسط سال 2001 صورت می گیرد، وی با تشریح مناسبات سازمان و سرویس های اطلاعاتی عراق آشکارا اعتراف می کند که دستور ترور صیاد شیرازی را به مجاهدین خلق صادر کرده است.
محور این ملاقات در رابطه با ترورهای داخل ایران و تأثیر آن بر شرایط سیاسی و اجتماعی است. در این مذاکرات حبوش آشکارا ضمن حمایت از این عملیات تصریح می کند جهت و هدف های این عملیات را آنها تعیین می کنند.
رجوی در این ملاقات ظاهراً از موضع گیری کاردار عراق علیه مجاهدین خلق که پس از ترور صیاد شیرازی با روزنامه رسالت انجام شده رنجیده است. رجوی در این ملاقات با اشاره به این مصاحبه و پیامدهای آن برای مجاهدین می گوید: (من فقط دنبال این مطلب هستم که این مصاحبه بعد از جریان صیاد شیرازی صورت گرفته و این عملیات را تروریستی و ناجوانمردانه خوانده است. من در آن زمان با استاد طارق عزیز تماس گرفته و این مطلب را گفته ام و ایشان از من عذرخواهی کردند. استاد طارق عزیز گفت: از طرف من اطلاعیه صادر کنید و من هم در تاریخ 20 می 1999 (30 اردیبهشت 1378) این پیام را که حاصل توافقی بود که با استاد طارق عزیز داشتم و شما آن را مشاهده می کنید صادر کرده ام. این توافق بین ما و استاد طارق عزیز با هماهنگی سیدالرئیس (صدام حسین) از قبل بوده است.)
در ادامه این اظهارات از سوی رجوی، حبوش گلایه او را با این توضیح که ما قادر به باز کردن بیش از یک جبهه نبوده و تأکید بر اینکه دستور ترور صیاد شیرازی را خود ما داده ایم به موضع تاکتیکی کاردار عراق در گفت وگو با روزنامه رسالت اشاره می کند و می گوید:
(وقتی من به شما برای انجام این عملیات (ترور صیاد شیرازی) دستور دادم، معلوم است که بیان این مطلب تاکتیکی است. زیرا ما نمی خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم.)
سرلشکر رحیم صفوی نیز در تأیید این تحلیل می گوید: (بدون شک دستور به شهادت رساندن صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به منافقین داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقین داد تا شهید صیاد شیرازی را به شهادت برسانند.) (سایت تابناک، 20/1/89)
- [سایر] آیا خلیفه اول نقشه ترور امیرالمومنین(ع) را کشیده بود؟
- [سایر] چرابه حضرت علی (ع) امیر عرب می گویند؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا نماز با ذکر شهادت به ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) در تشهد، باطل می شود؟
- [سایر] چرا ابن ملجم امیرالمومنین علی علیه السلام را به شهادت رساند؟ مگر وی از یاران حضرت نبود؟
- [سایر] شعر بمناسبت شهادت امام علی علیه السلام بیان کنید؟
- [سایر] آیا شیطان فرزندی داشته که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسیده باشد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شهادت به ولایت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در اذان و اقامه به چه قصدی گفته می شود؟ و آیا صحیح است در تشهد بعد از شهادت به نبوت، شهادت به ولایت نیز گفته شود؟
- [سایر] جهر بسم الله در نماز، منسوب به حضرت علی (ع)است. اگر پیامبر(ص) آنرا انجام میداده، پس حضرت امیر(ع) آغازگر آن نبوده و آن نباید منسوب به حضرت امیر(ع) باشد. اگر پیامبر(ص)آن را انجام نمیداده و حضرت علی(ع) پایه گذار و آغازگر آن بوده اند، چرا حضرت علی(ع) کاری کرده اند که پیامبر(ص) نمی کرده اند (بدعت در سنت)؟
- [سایر] نام فرزندان امام علی که در عاشورا به شهادت رسیدند؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا شهادت بر (علی ولی اللّه) در اذان لازم است؟
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .