شهید مدرس در مقابل کسانی که نظریه جدایی دین از سیاست را داشتند رابطه و عینیت دین و سیاست را مطرح نمودند که برای تحلیل آن باید تعریفی از دین و سیاست ارایه شود. لذا ابتدا سیاست و سپس دین را تعریف میکنیم. Politie از ریشة لاتین Polis گرفته شده و به معنای شهر و شهروندی و قانون اساسی است در زبان فارسی به معنای ریاست و فرماندهی، طرح و برنامه وارد شده است و در عربی از مادة ساس یَسُوسُ بوده که به معنای حکومت، ریاست، اصلاح امور مردم و پرداختن به امور مردم بر طبق مصالح میباشد.[1] ابن خلدون سیاست را به معنای تدبیر امور جامعه در جهت جلوگیری از ظلم و ستم و تجاوز افراد به یکدیگر بر اساس موازین شریعت میداند.[2] از طرفی دین تعاریف گوناگونی دارد که به یک تعریف اکتفا میکنیم و آن تعریفی است که علامه طباطبایی (ره) ارایه میفرماید: (دین عبارت است از مجموعهای از معارف مربوط به مبدأ و معاد (جهان هستی) و قوانین اجتماعی که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده است.[3] از این تعریف به دست میآید که دین علاوه بر پرداختن به مسائل ماوراء طبیعی به امور دنیوی مردم و هدایت آنها نیز توجه دارد. حال که دو واژه سیاست و دین روشن شد، باید گفت عبارت (سیاست ما عین دیانت ما است) ناظر به این مطلب است که علی رغم نظر بعضی از روشنفکران که بین سیاست و دیانت (دین ورزی) رابطهای نمیبینند و بلکه آن دو را متضاد تلقّی میکنند و هر کدام را مربوط به حوزة خاصی قلمداد مینمایند، ما هر دو را مربوط و همسوی با یکدیگر میدانیم و لذا سیاست را در قلمرو ارزشهای دینی قبول داریم و سیاست از دیدگاه ما برخاسته از نظام ارزشی دین ما میباشد و لذا دین ورزی محسوب میشود که در رأس آن ائمه اطهار سلام الله علیهم قرار دارند و خطاب به اولیاء دین آنان را ساسة العباد مینامیم.[4] بر طبق این نظر هر گونه عمل و رفتار در حوزه سیاست و تدبیر امور اجتماع، کاری ارزشی و دینی محسوب خواهد شد، هم چنان که هر گونه تلاش و فعالیت دینی و ارزشی نیز جهت تدبیر امور مردم و تشکیل نظام اجتماعی و تنظیم و تدبیر آن صورت میگیرد که آیات قرآن ناظر به این مطلب میباشند. باید توجه داشت که از نظر قرآن اصولاً فلسفه بعثت پیامبران در برقراری عدالت اجتماعی و تدبیر عادلانه امور مردم میباشد که در سورة حدید به آن اشاره دارد و میفرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ...)[5]؛ ما همه پیامبران را با دلایل روشن و معجزه فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو (وسیله سنجش و معیار) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند و با آنان آهن نازل کردیم که در آن نیروی شدیدی است. همین طور که از آیه استفاده میشود دین اسلام رابطة تنگاتنگ با مقولة سیاست و حکومت دارد که میتوان آن را به تعبیر شهید مطهری به رابطه روح و جسم و پوست و مغز تشبیه نمود.[6] لذا در دین اسلام شاهد احکام و قوانینی هستیم که در پرتو نظام اجتماعی و حکومت که موضوعی در حوزه سیاست است، اجرا شدنی است و اصولاً دین ورزی در آنها بدون سیاست ورزی امکان نخواهد داشت.[7] احکامی نظیر: 1. مالیاتهای مقرر (مثل خمس، زکات، جزیه) 2. احکام دفاع همگانی، ملی تقسیم غنایم جنگی و برخورد با اسرا؛ 3. احکام حقوق و جزایی نظیر دیات و قصاص؛ 4. احکام مربوط به امر به معروف و نهی از منکر و شرایط آن. بنابراین احکام و قوانین در دین از یک طرف ناظر به گسترش وسط ارزش ها والای الهی و انسانی و از طرف دیگر معطوف به تدبیر امور جامعه و رتق و فتق امور در مسیر عدالت اجتماعی است. از این رو یک سیاستمدار مسلمان و با دیانت به دنبال هر هدفی نخواهد بود، علاوه این که جهت رسیدن به اهدافش از هر ابزاری و وسیلهای بهره نخواهد گرفت که در این زمینه اشاره به جملة حضرت علی علیه السّلام مناسب است. ایشان در مقایسه خود با معاویه چنین میفرمایند: و الله ما کان معاویة بادهی منّی و لکنّه یفدر و یفجر و لولا کراهیة الفدر لکنتُ ادهی الناس؛[8] به خدا سوگند معاویه زیرکتر (سیاستمدارتر) از من نیست، ولی شیوة او پیمان شکنی و ناپاکی است و اگر خیانت را ناخوشایند نمیداشتم هر لحظه من زیرکترین مردم بودم. هم چنان که در موقعیتهایی که مواجه با ضرر مادی میشود دست از باورهای دینی خود برنخواهد داشت و رفتار سیاسی مغایر با نظام ارزشی خویش از خود بروز نخواهد داد. نظیر حضرت امام در برخورد با سلمان رشدی و کوتاه نیامدن از حکم صادره حتی به قیمت تحریم اقتصادی و تهدید نظامی. منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سید محمد مهدی موسوی، شریعت و حکومت، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377. 2. محمد حسین قدردان، ملکی، حکومت دینی از منظر استاد شهید مطهری، چ اول، قم، تابستان 77. 3. ولایت فقیه، امام خمینی، موسسه نشر آثار امام(ره)، چ دوم، زمستان 1372. 4. سلسله سخنرانیهای آیت الله مصباح یزدی در نماز جمعه تهران. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . لسان العرب، ابن منظور، بیروت، ج 6، ص 108. [2] . عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1366. [3] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، تهران، انتشارات محمدی، ج 2، ص 405. [4] . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. [5] . حدید / 25. [6] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، ص 32. [7] . موسوی خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوّم، 1373، ص 6. [8] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، بیتا، خطبه 20.
شهید مدرس در مقابل کسانی که نظریه جدایی دین از سیاست را داشتند رابطه و عینیت دین و سیاست را مطرح نمودند که برای تحلیل آن باید تعریفی از دین و سیاست ارایه شود. لذا ابتدا سیاست و سپس دین را تعریف میکنیم.
Politie از ریشة لاتین Polis گرفته شده و به معنای شهر و شهروندی و قانون اساسی است در زبان فارسی به معنای ریاست و فرماندهی، طرح و برنامه وارد شده است و در عربی از مادة ساس یَسُوسُ بوده که به معنای حکومت، ریاست، اصلاح امور مردم و پرداختن به امور مردم بر طبق مصالح میباشد.[1]
ابن خلدون سیاست را به معنای تدبیر امور جامعه در جهت جلوگیری از ظلم و ستم و تجاوز افراد به یکدیگر بر اساس موازین شریعت میداند.[2] از طرفی دین تعاریف گوناگونی دارد که به یک تعریف اکتفا میکنیم و آن تعریفی است که علامه طباطبایی (ره) ارایه میفرماید: (دین عبارت است از مجموعهای از معارف مربوط به مبدأ و معاد (جهان هستی) و قوانین اجتماعی که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده است.[3] از این تعریف به دست میآید که دین علاوه بر پرداختن به مسائل ماوراء طبیعی به امور دنیوی مردم و هدایت آنها نیز توجه دارد.
حال که دو واژه سیاست و دین روشن شد، باید گفت عبارت (سیاست ما عین دیانت ما است) ناظر به این مطلب است که علی رغم نظر بعضی از روشنفکران که بین سیاست و دیانت (دین ورزی) رابطهای نمیبینند و بلکه آن دو را متضاد تلقّی میکنند و هر کدام را مربوط به حوزة خاصی قلمداد مینمایند، ما هر دو را مربوط و همسوی با یکدیگر میدانیم و لذا سیاست را در قلمرو ارزشهای دینی قبول داریم و سیاست از دیدگاه ما برخاسته از نظام ارزشی دین ما میباشد و لذا دین ورزی محسوب میشود که در رأس آن ائمه اطهار سلام الله علیهم قرار دارند و خطاب به اولیاء دین آنان را ساسة العباد مینامیم.[4] بر طبق این نظر هر گونه عمل و رفتار در حوزه سیاست و تدبیر امور اجتماع، کاری ارزشی و دینی محسوب خواهد شد، هم چنان که هر گونه تلاش و فعالیت دینی و ارزشی نیز جهت تدبیر امور مردم و تشکیل نظام اجتماعی و تنظیم و تدبیر آن صورت میگیرد که آیات قرآن ناظر به این مطلب میباشند.
باید توجه داشت که از نظر قرآن اصولاً فلسفه بعثت پیامبران در برقراری عدالت اجتماعی و تدبیر عادلانه امور مردم میباشد که در سورة حدید به آن اشاره دارد و میفرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ...)[5]؛ ما همه پیامبران را با دلایل روشن و معجزه فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو (وسیله سنجش و معیار) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند و با آنان آهن نازل کردیم که در آن نیروی شدیدی است.
همین طور که از آیه استفاده میشود دین اسلام رابطة تنگاتنگ با مقولة سیاست و حکومت دارد که میتوان آن را به تعبیر شهید مطهری به رابطه روح و جسم و پوست و مغز تشبیه نمود.[6]
لذا در دین اسلام شاهد احکام و قوانینی هستیم که در پرتو نظام اجتماعی و حکومت که موضوعی در حوزه سیاست است، اجرا شدنی است و اصولاً دین ورزی در آنها بدون سیاست ورزی امکان نخواهد داشت.[7] احکامی نظیر: 1. مالیاتهای مقرر (مثل خمس، زکات، جزیه) 2. احکام دفاع همگانی، ملی تقسیم غنایم جنگی و برخورد با اسرا؛ 3. احکام حقوق و جزایی نظیر دیات و قصاص؛ 4. احکام مربوط به امر به معروف و نهی از منکر و شرایط آن.
بنابراین احکام و قوانین در دین از یک طرف ناظر به گسترش وسط ارزش ها والای الهی و انسانی و از طرف دیگر معطوف به تدبیر امور جامعه و رتق و فتق امور در مسیر عدالت اجتماعی است. از این رو یک سیاستمدار مسلمان و با دیانت به دنبال هر هدفی نخواهد بود، علاوه این که جهت رسیدن به اهدافش از هر ابزاری و وسیلهای بهره نخواهد گرفت که در این زمینه اشاره به جملة حضرت علی علیه السّلام مناسب است. ایشان در مقایسه خود با معاویه چنین میفرمایند:
و الله ما کان معاویة بادهی منّی و لکنّه یفدر و یفجر و لولا کراهیة الفدر لکنتُ ادهی الناس؛[8] به خدا سوگند معاویه زیرکتر (سیاستمدارتر) از من نیست، ولی شیوة او پیمان شکنی و ناپاکی است و اگر خیانت را ناخوشایند نمیداشتم هر لحظه من زیرکترین مردم بودم.
هم چنان که در موقعیتهایی که مواجه با ضرر مادی میشود دست از باورهای دینی خود برنخواهد داشت و رفتار سیاسی مغایر با نظام ارزشی خویش از خود بروز نخواهد داد. نظیر حضرت امام در برخورد با سلمان رشدی و کوتاه نیامدن از حکم صادره حتی به قیمت تحریم اقتصادی و تهدید نظامی.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سید محمد مهدی موسوی، شریعت و حکومت، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.
2. محمد حسین قدردان، ملکی، حکومت دینی از منظر استاد شهید مطهری، چ اول، قم، تابستان 77.
3. ولایت فقیه، امام خمینی، موسسه نشر آثار امام(ره)، چ دوم، زمستان 1372.
4. سلسله سخنرانیهای آیت الله مصباح یزدی در نماز جمعه تهران.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . لسان العرب، ابن منظور، بیروت، ج 6، ص 108.
[2] . عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1366.
[3] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، تهران، انتشارات محمدی، ج 2، ص 405.
[4] . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[5] . حدید / 25.
[6] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، ص 32.
[7] . موسوی خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوّم، 1373، ص 6.
[8] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، بیتا، خطبه 20.
- [سایر] چرا دیانت ما عین سیاست ما می باشد؟
- [سایر] علت آن صحبت تاریخی مدرس در آن سالها چه بود؟( سیاست ما عین دیانت ماست ...)
- [سایر] ایا این سخن که سیاست ما عین دیانت ماست از مدرس است؟ چون عده ای میگویند پسر مدرس تکذیب کرده است که این سخن از مدرس است
- [سایر] آیا دیانت و سیاست در تعارض با هم هستند یا نه؟
- [سایر] به نام خدا و با سلام آیا اینکه گفته می شود امام جعفر صادق (ع) در دوران زندگی شان فعالیت سیاسی نمی کردند و فقط فعالیت فرهنگی داشتند درست است؟آن جمله معروف از عالمی که می گفت سیاست ما عین دیانت ماست با سخن فوق الذکر تطابق میکند؟ و اگر درست است بفرمایید که این چگونه با همه جانبه بودن اسلام جور در می آید ؟و درچه شرایطی از جامعه باید اینگونه بود ؟
- [سایر] فرق سیاست مداری، سیاست دانی و سیاست بازی چیست؟
- [سایر] فرق سیاست مداری، سیاست دانی و سیاست بازی چیست؟
- [سایر] فرق سیاست مداری، سیاست دانی و سیاست بازی چیست؟
- [سایر] فرق سیاست مداری و سیاست بازی چیست؟ و سیاست پسندیده از دیدگاه اسلام چیست؟
- [سایر] اگر کسی دیانت داشته باشد آیا لازم است شرایط دیگر را هم برای ازدواج داشته باشد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر دیانت و اخلاق خواستگار مورد رضایت باشد ، بهتر آن است که رد نشود ؛ از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده که : هر گاه خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود ، دختر را به ازدواج او در آورید ، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بپا خواهد شد .
- [آیت الله علوی گرگانی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار ، اگر چه آن عین نجس خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد .
- [امام خمینی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد.
- [آیت الله خوئی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد حکم نجس کردن آن را دارد.
- [آیت الله بهجت] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون ومردار، اگر چه آن عین نجس خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار اگرچه آن عین نجس خشک باشد؛ حکم نجس کردن آن را دارد.
- [آیت الله سبحانی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس، خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار اگر چه آن عین نجس خشک باشد، حرام است. و برداشتن قرآن از روی آن، واجب می باشد.
- [آیت الله بروجردی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار اگر چه آن عین نجس خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب میباشد.