چه راه‌کارها و اقداماتی می‌تواند منجر به تقویت و افزایش مشارکت عمومی شود؟
مشارکت سیاسی: عبارت است از آن دسته فعالیت‌های ارادی و اختیاری که اعضای یک جامعه در آن مشارکت می‌کنند تا به وسیلة آن در انتخاب حاکمان و سیاستمداران شرکت کنند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم در سیاستگذاری‌های عمومی مشارکت می‌کنند.[1] مشارکت سیاسی امروزه یکی از مؤلفه‌های اصلی توسعه محسوب می‌شود. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته در می‌یابیم که مردم در آن کشورها در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود بی‌تفاوت و منفعل نیستند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت می‌کنند. مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی هر کشور و جامعه علاوه بر آثار و برکاتی که در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی دارد. در بُعد سیاست خارجی اثرات قابل توجهی دارد. (جایگاه و نقش مردم در تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی از ابعاد مهم مدیریت جامعه به شمار می‌رود.[2]) حضرت آیة الله خامنه‌ای در این‌باره می‌فرماید: (ما می‌بینیم که پشتوانه مردم از نظام و از مسئولین چقدر در محاسبات ابر قدرت ها مؤثر است. آنها اگر احتمال می‌دادند که مردم ما در مسائل کشور بی‌تفاوتند، به آیندة کشور خود نمی‌اندیشند، به نظام سیاسی کشور نمی‌اندیشند، به خطوط سیاسی که از متن اسلام بر گرفته شده، بی‌اعتنا هستند، بدانید فشارهایشان روی جمهوری اسلامی چندبرابر می‌شد. چون امیدوار بودند که بتوانند دولت‌مردان و مسئولان را با فشار به یک طرف متمایل کنند. اما امروز چنین چیزی محال است چون که مسئولان از یک پشتوانه مردمی برخورداند. آن هم مردمی که در همه این مسائل فکر می‌کنند.[3]) نیز ایشان مکرر فرموده‌اند که آن چه مهم است مشارکت حداکثری است و این‌که نفس مشارکت ازانتخاب فرد اصلح بسیار مهمتر است. با توجه به مقدمه‌ای که ذکر شد و با توجه به این که مشارکت عمومی یکی از شاخصه‌های اصلی نظام توسعه‌یافته و دموکراتیک محسوب می‌شود. باید دید که چه عوامل و زمینه‌هایی می‌توانند در مشارکت عمومی مردم در امور سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند و راهکارهایی که موجب مشارکت حداکثری مردم می‌شوند. کدامند؟ به طور کامل راهکارهایی که برای مشارکت عمومی و سیاسی مردم بکار برده می‌شوند، عبارتند از: 1. تبیین مبانی دینی و گسترش آن در جامعه: دین یکی از مؤلفه‌های اصلی و مهم و موتور محرکه‌ جنبش‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه می‌باشد. متغیر مستقل دین در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد. تأثیر دین در گسترش مشارکت مردمی در طول تاریخ به ویژه در جهان اسلام انکار‌ناپذیر است. ابن‌خلدون، جامعه‌شناس بزرگ اسلامی دربارة نقش دین در مشارکت می‌گوید: (دین در بین نیروها وحدت می‌آفریند، رقابت‌ها را از بین می‌برد و به افراد روحیه ایثار می‌دهد. این روحیه به افزایش مشارکت و ایجاد دولت‌های وسیع می‌انجامد. چنان چه باورهای مذهبی به دلیل تجمل‌پرستی و ... به رکود گراید، وحدت اجتماعی متزلزل می‌گردد.[4]) از این رو یکی از اهداف استعمارگران برای سکولاریزه کردن جوامع مسلمان، بی‌تفاوت ساختن آنان در قبال سرنوشت اجتماعی خود و زمینه‌سازی برای تسلط آسان بر این جوامع است، چون دین اسلام جامع امور دنیوی، سیاسی و معنوی است، ولی سکولاریسم قائل به این است که دین با سیاست ارتباطی ندارد و در پی خِرِف کردن توده‌های جامعه و مسلمانان است (دین افیون توده‌هاست). و با این عقیده به دنبال این است که مسلمانان تنها به عبادت بپردازند و از مسائل و امور اجتماعی و سیاسی غافل بمانند. اما غافل از اینکه دینی مانند اسلام و مذهبی مانند تشیّع از نخستین روزهای پیدایش خود، هیچ‌گاه مکتب عقیدتی صِرف نبوده، بلکه شالودة فکری آن بر پایه رهبری فکری و سرپرستی سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام استوار بوده است. بنابراین در مکتب تشیّع رهبری فکری از رهبری سیاسی تفکیک‌ناپذیر است و این دو همواره ملازم هم بوده‌اند. بنابراین با تبیین صحیح جایگاه دین و مبانی دینی در جامعه و جلوگیری از افکار انحرافی می‌توان مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی را بالا برد، دین واقعی، طالب مشارکت عمومی است. 2. اطلاع رسانی و بالا بردن سطح آگاهی مردم: یکی از موانع مشارکت عمومی ناآگاهی است، که قشر زیادی از جامعه نسبت به توان خود ناآگاه هستند. از آنجایی که در رژیم گذشته اکثریت بزرگی از جامعه در خارج از صحنه قرار داشتند و در هیچ تصمیم‌گیری مشارکت نمی‌کردند، به طور عملی به انزوا کشانده و ایمان به توان خویش را از دست داده بودند. اما بعد از انقلاب با گسترش عرضة مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه اسلام دربارة مشارکت از طریق رسانه‌های گروهی و همچنین تبلیغ احادیث اسلامی و سخنان امام خمینی رحمة الله علیه یا مقام معظم رهبری در زمینة مشارکت عمومی، افزایش مشارکت عمومی در سطح قابل ملاحظه ای مشهودات، زیرا آگاهی های عمومی نقش بسیار مهمی در توسهعه مشارکت مردمی دارد. 3. جلوگیری از تسلط گروه های ذی نفوذ: با جلوگیری از تسلط گروه‌های انحصار طلب بر ارکان سیاسی و اقتصادی جامعه و حفظ عدالت اجتماعی می‌توان انگیزه تمایل عموم مردم را به مشارکت در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تقویت نمود زیرا اگر تمام کارها در دست حزب خاصی و مطلب گرا قرار گیرد و دستگاه ها و نهاد های حکومتی فقط در راستای خواست آنها حرکت کند دیگر فضایی برای ابراز مشارکت مردمی نمی ماند. 4. وجود احزاب و حضور فعال آنها در چهار چوب قانون اساسی و شرع: یکی از راهکار های توسعه مشارکت مردمی وجود احزاب اسلامی است که نیروهای مردمی را در گسترش مشارگتشان در مسائل سیای جهت دهی و نظام مند می نمایند زیرا حکومت در شکل امروزی آن به دلیل پیچیدگی های فراوان طبعاً مستلزم این است که تنوع علایق، منافع فکری، اجتماعی و اقتصادی در جامعه حفظ شود و مردم بتوانند به صورت فردی یا جمعی خواست‌های خود را بیان کنند و وسایلی برای بیان این خواست‌ها وجود داشته باشد.[5] نیازمند مشارکت مردم و ارائه نظارت مشورتی آنان البته به صورت جهت مند است که احزاب شایسته نقش مهمی در این زمینه دارند به عبارت دیگر مسائل اعتقادی، قانون اساسی و عقل و خرد انسان بیانگر مشارکت آحاد مردم، به ویژه نخبگان و گروههای سیاسی در امر سیاست و حکومت است و با توجه به رشد جمعیت، پیچیدگی امور و تخصصی شدن کارها باید به اصل نمایندگی رجوع کرد. همان‌گونه که در دنیای امروز ما حکومت مردم بر مردم نداریم. بلکه آنچه تحقق یافته، حکومت نخبگان منتخب اکثریت مردم بر مردم است. برای تحقق این امر ناگزیر باید نهاد‌هایی به وجود آورد که ضمن کمک به انتخاب اصلح، چگونگی مشارکت مردم را نهادمند کند. احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌ها و سازمان‌های سیاسی وسیله مناسبی برای مشارکت مردم در سرنوشت خود می‌باشند.[6] 5. فرهنگ‌سازی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. مشارکت افراد در جامعه‌ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، گسترده است؛ در مقابل، در جامعه فاقد چنین فرهنگی مردم با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی بر خورد انفعالی دارند. لذا باید فرهنگ مشارکت مردمی به نحو مطلوب نهادینه سازی گردد. 6. برانگیختن اعتماد عمومی: برای نهادینه شدن رفتار سیاسی، تحول باورها و تغییر ذهنیت مردم و برانگیختن حساسیت سیاسی مقدمه اصلی است. در این راستا، ایجاد یک نظام حقوقی مدون برای تعیین چارچوب فعالیت‌های سیاسی و تأمین امنیت در جهت آزادی بیان و ایجاد فضای گفت‌وگو، تفاهم و مشارکت می‌تواند تضمین کننده مشارکت آحاد مردم باشد. در نتیجه برانگیختن مشارکت مردم در قالب تشکّل های سیاسی، پویایی نظام اجتماعی و ثبات حاکمیت را در پی دارد. در جامعه‌‌ای مثل جامعة ایران به خاطر جوان بودن جمعیت آن، امکان مشارکت بیشتر فراهم است. چرا که پتانسیل لازم در این قشر وجود دارد. به شرط آن که موانع مشارکت سیاسی و یا اجتماعی به خوبی شناسایی و برطرف شود. (مثل بی‌کاری و ...) امید به آینده بهتر می‌تواند زیربنای مشارکت بیشتر قرار بگیرد. کسانی که سعی می‌کنند فضای جامعه را تیره و تار نشان دهند، عملاً دیگران را از دخالت در سرنوشت اجتماعی بر حذر می‌دارند.[7] 7. فقر زدایی: عدالت اجتماعی و اقتصادی و فقرزدایی، محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش تعیین کننده‌ای دارد. قرآن کریم عدالت اجتماعی و اقتصادی را هدف اجتماعی بعثت پیامبران الهی می‌داند.[8] امام خمینی نیز هدف کلی احکام شرعی رابط عدالت و حکومت دینی معرفی می‌کند.[9] پژوهش های روان‌شناسی نشان می‌دهد که برخی ویژگی‌های روانی و جسمانی انسان، تنها موقع وفور نعمت ظهور می‌یابد. اگر شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند، فرصتی برای پرورش طبع نخواهد داشت. هرچند این دیدگاه به طور مطلق صحیح نیست، اما نمی‌توان انکار کرد که آرامش و امنیت معاش و زندگی، فرصت بیشتری را برای پرورش استعدادهای لطیف مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم می‌کند. شهید مطهری می‌گوید: اول انسان باید سیر باشد، بعد دنبال ایمانش برود. 8. رسانه‌های جمعی و زمینه‌سازی آنها: رسانه‌ها نوعی حلقه ربط در جامعه هستند که در دنیای امروزی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند. یکی از کارکردهای رسانه‌ها ایجاد همبستگی اجتماعی و تأثیر در مشارکت عمومی جامعه است. رسانه‌ها در جامعه با وجود تفاوت ها و اختلافات، تضادها را از بین می‌برند و به همبستگی یا یکسان‌سازی جامعه کمک می‌کنند. مکتب فرانکفورت می‌گوید: رسانه‌ها مثل تراکتور عمل می‌کنند و سطوح بالا و پایین زمینها را مسطح می‌کنند. رسانه‌ها سطوح مختلف و متفاوت جامعه را مسطح می‌کنند.[10] یکی از کارکردهای اصلی رسانه‌ها ایجاد قشر متوسط و تأثیرگذاری بر آنهاست. قشر متوسط توقعات سطحی دارند و فرهیخته نیستند و بیشتر دنباله‌رو نخبگان جامعه هستند. بنابراین، رسانه‌ها به طرق مختلف عامة مردم را به مشارکت عمومی دعوت می‌کنند، که عبارتند از: تبلیغ و ترغیب ایجاد انگیزه از طریق فرایند بحران‌سازی اطلاع‌رسانی بیان دیدگاهها برنامه‌ها و روایات اسلامی در مورد مشارکت و شورا ایجاد عزم ملی رفع شبهات و ...[11]. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. رسانه‌‌ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات. 2. نظریه‌های ارتباط جمعی، مک کوئل (پرویز اجلالی)، انتشارات صدا و سیما. 3. حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین. 4. داود فیرمی، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره اول، سال اول 1377. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . تقی‌زاده، محمود، جزوه کلاس، مؤسسة امام خمینی رحمة الله علیه ، 1381. [2] . ر.ک: قوام، سید عبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، ص 20 22. [3] . خامنه‌ای، علی، پرسش و پاسخ، ج3، ص 3. [4] . ملکوتیان، مصطفی، سیری در نظریه‌های انقلاب، نشر قومس، چاپ سوم، 1380، ص 31. [5] . از جملة این وسایل، رسانه‌های جمعی هستند که در همین مقاله به آنها اشاره خواهد شد. [6] . ایران، 30 / 9 / 77، احزاب راهکارهای مناسب برای مشارکت عمومی. [7] . ایران، 3 / 8 / 79، برانگیختن اعتماد عمومی. [8] . حدید/25. [9] . ر.ک: امام خمینی ، البیع، ج2، ص 472. [10] . جبلّی، پیمان، جزوة کلاسی جامعه‌شناسی ارتباطات، تهران، دانشگاه امام صادق علیه السّلام ، 1383 . [11] . ر.ک: به مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریه‌های ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.
عنوان سوال:

چه راه‌کارها و اقداماتی می‌تواند منجر به تقویت و افزایش مشارکت عمومی شود؟


پاسخ:

مشارکت سیاسی: عبارت است از آن دسته فعالیت‌های ارادی و اختیاری که اعضای یک جامعه در آن مشارکت می‌کنند تا به وسیلة آن در انتخاب حاکمان و سیاستمداران شرکت کنند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم در سیاستگذاری‌های عمومی مشارکت می‌کنند.[1]
مشارکت سیاسی امروزه یکی از مؤلفه‌های اصلی توسعه محسوب می‌شود. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته در می‌یابیم که مردم در آن کشورها در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود بی‌تفاوت و منفعل نیستند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت می‌کنند. مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی هر کشور و جامعه علاوه بر آثار و برکاتی که در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی دارد. در بُعد سیاست خارجی اثرات قابل توجهی دارد. (جایگاه و نقش مردم در تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی از ابعاد مهم مدیریت جامعه به شمار می‌رود.[2]) حضرت آیة الله خامنه‌ای در این‌باره می‌فرماید: (ما می‌بینیم که پشتوانه مردم از نظام و از مسئولین چقدر در محاسبات ابر قدرت ها مؤثر است. آنها اگر احتمال می‌دادند که مردم ما در مسائل کشور بی‌تفاوتند، به آیندة کشور خود نمی‌اندیشند، به نظام سیاسی کشور نمی‌اندیشند، به خطوط سیاسی که از متن اسلام بر گرفته شده، بی‌اعتنا هستند، بدانید فشارهایشان روی جمهوری اسلامی چندبرابر می‌شد. چون امیدوار بودند که بتوانند دولت‌مردان و مسئولان را با فشار به یک طرف متمایل کنند. اما امروز چنین چیزی محال است چون که مسئولان از یک پشتوانه مردمی برخورداند. آن هم مردمی که در همه این مسائل فکر می‌کنند.[3]) نیز ایشان مکرر فرموده‌اند که آن چه مهم است مشارکت حداکثری است و این‌که نفس مشارکت ازانتخاب فرد اصلح بسیار مهمتر است.
با توجه به مقدمه‌ای که ذکر شد و با توجه به این که مشارکت عمومی یکی از شاخصه‌های اصلی نظام توسعه‌یافته و دموکراتیک محسوب می‌شود. باید دید که چه عوامل و زمینه‌هایی می‌توانند در مشارکت عمومی مردم در امور سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند و راهکارهایی که موجب مشارکت حداکثری مردم می‌شوند. کدامند؟ به طور کامل راهکارهایی که برای مشارکت عمومی و سیاسی مردم بکار برده می‌شوند، عبارتند از:
1. تبیین مبانی دینی و گسترش آن در جامعه: دین یکی از مؤلفه‌های اصلی و مهم و موتور محرکه‌ جنبش‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه می‌باشد. متغیر مستقل دین در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد. تأثیر دین در گسترش مشارکت مردمی در طول تاریخ به ویژه در جهان اسلام انکار‌ناپذیر است. ابن‌خلدون، جامعه‌شناس بزرگ اسلامی دربارة نقش دین در مشارکت می‌گوید: (دین در بین نیروها وحدت می‌آفریند، رقابت‌ها را از بین می‌برد و به افراد روحیه ایثار می‌دهد. این روحیه به افزایش مشارکت و ایجاد دولت‌های وسیع می‌انجامد. چنان چه باورهای مذهبی به دلیل تجمل‌پرستی و ... به رکود گراید، وحدت اجتماعی متزلزل می‌گردد.[4]) از این رو یکی از اهداف استعمارگران برای سکولاریزه کردن جوامع مسلمان، بی‌تفاوت ساختن آنان در قبال سرنوشت اجتماعی خود و زمینه‌سازی برای تسلط آسان بر این جوامع است، چون دین اسلام جامع امور دنیوی، سیاسی و معنوی است، ولی سکولاریسم قائل به این است که دین با سیاست ارتباطی ندارد و در پی خِرِف کردن توده‌های جامعه و مسلمانان است (دین افیون توده‌هاست). و با این عقیده به دنبال این است که مسلمانان تنها به عبادت بپردازند و از مسائل و امور اجتماعی و سیاسی غافل بمانند. اما غافل از اینکه دینی مانند اسلام و مذهبی مانند تشیّع از نخستین روزهای پیدایش خود، هیچ‌گاه مکتب عقیدتی صِرف نبوده، بلکه شالودة فکری آن بر پایه رهبری فکری و سرپرستی سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام استوار بوده است. بنابراین در مکتب تشیّع رهبری فکری از رهبری سیاسی تفکیک‌ناپذیر است و این دو همواره ملازم هم بوده‌اند. بنابراین با تبیین صحیح جایگاه دین و مبانی دینی در جامعه و جلوگیری از افکار انحرافی می‌توان مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی را بالا برد، دین واقعی، طالب مشارکت عمومی است.
2. اطلاع رسانی و بالا بردن سطح آگاهی مردم:
یکی از موانع مشارکت عمومی ناآگاهی است، که قشر زیادی از جامعه نسبت به توان خود ناآگاه هستند. از آنجایی که در رژیم گذشته اکثریت بزرگی از جامعه در خارج از صحنه قرار داشتند و در هیچ تصمیم‌گیری مشارکت نمی‌کردند، به طور عملی به انزوا کشانده و ایمان به توان خویش را از دست داده بودند. اما بعد از انقلاب با گسترش عرضة مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه اسلام دربارة مشارکت از طریق رسانه‌های گروهی و همچنین تبلیغ احادیث اسلامی و سخنان امام خمینی رحمة الله علیه یا مقام معظم رهبری در زمینة مشارکت عمومی، افزایش مشارکت عمومی در سطح قابل ملاحظه ای مشهودات، زیرا آگاهی های عمومی نقش بسیار مهمی در توسهعه مشارکت مردمی دارد.
3. جلوگیری از تسلط گروه های ذی نفوذ:
با جلوگیری از تسلط گروه‌های انحصار طلب بر ارکان سیاسی و اقتصادی جامعه و حفظ عدالت اجتماعی می‌توان انگیزه تمایل عموم مردم را به مشارکت در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تقویت نمود زیرا اگر تمام کارها در دست حزب خاصی و مطلب گرا قرار گیرد و دستگاه ها و نهاد های حکومتی فقط در راستای خواست آنها حرکت کند دیگر فضایی برای ابراز مشارکت مردمی نمی ماند.
4. وجود احزاب و حضور فعال آنها در چهار چوب قانون اساسی و شرع:
یکی از راهکار های توسعه مشارکت مردمی وجود احزاب اسلامی است که نیروهای مردمی را در گسترش مشارگتشان در مسائل سیای جهت دهی و نظام مند می نمایند زیرا حکومت در شکل امروزی آن به دلیل پیچیدگی های فراوان طبعاً مستلزم این است که تنوع علایق، منافع فکری، اجتماعی و اقتصادی در جامعه حفظ شود و مردم بتوانند به صورت فردی یا جمعی خواست‌های خود را بیان کنند و وسایلی برای بیان این خواست‌ها وجود داشته باشد.[5]
نیازمند مشارکت مردم و ارائه نظارت مشورتی آنان البته به صورت جهت مند است که احزاب شایسته نقش مهمی در این زمینه دارند به عبارت دیگر مسائل اعتقادی، قانون اساسی و عقل و خرد انسان بیانگر مشارکت آحاد مردم، به ویژه نخبگان و گروههای سیاسی در امر سیاست و حکومت است و با توجه به رشد جمعیت، پیچیدگی امور و تخصصی شدن کارها باید به اصل نمایندگی رجوع کرد. همان‌گونه که در دنیای امروز ما حکومت مردم بر مردم نداریم. بلکه آنچه تحقق یافته، حکومت نخبگان منتخب اکثریت مردم بر مردم است. برای تحقق این امر ناگزیر باید نهاد‌هایی به وجود آورد که ضمن کمک به انتخاب اصلح، چگونگی مشارکت مردم را نهادمند کند. احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌ها و سازمان‌های سیاسی وسیله مناسبی برای مشارکت مردم در سرنوشت خود می‌باشند.[6]
5. فرهنگ‌سازی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. مشارکت افراد در جامعه‌ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، گسترده است؛ در مقابل، در جامعه فاقد چنین فرهنگی مردم با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی بر خورد انفعالی دارند. لذا باید فرهنگ مشارکت مردمی به نحو مطلوب نهادینه سازی گردد.
6. برانگیختن اعتماد عمومی: برای نهادینه شدن رفتار سیاسی، تحول باورها و تغییر ذهنیت مردم و برانگیختن حساسیت سیاسی مقدمه اصلی است. در این راستا، ایجاد یک نظام حقوقی مدون برای تعیین چارچوب فعالیت‌های سیاسی و تأمین امنیت در جهت آزادی بیان و ایجاد فضای گفت‌وگو، تفاهم و مشارکت می‌تواند تضمین کننده مشارکت آحاد مردم باشد. در نتیجه برانگیختن مشارکت مردم در قالب تشکّل های سیاسی، پویایی نظام اجتماعی و ثبات حاکمیت را در پی دارد. در جامعه‌‌ای مثل جامعة ایران به خاطر جوان بودن جمعیت آن، امکان مشارکت بیشتر فراهم است. چرا که پتانسیل لازم در این قشر وجود دارد. به شرط آن که موانع مشارکت سیاسی و یا اجتماعی به خوبی شناسایی و برطرف شود. (مثل بی‌کاری و ...) امید به آینده بهتر می‌تواند زیربنای مشارکت بیشتر قرار بگیرد. کسانی که سعی می‌کنند فضای جامعه را تیره و تار نشان دهند، عملاً دیگران را از دخالت در سرنوشت اجتماعی بر حذر می‌دارند.[7]
7. فقر زدایی: عدالت اجتماعی و اقتصادی و فقرزدایی، محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش تعیین کننده‌ای دارد. قرآن کریم عدالت اجتماعی و اقتصادی را هدف اجتماعی بعثت پیامبران الهی می‌داند.[8] امام خمینی نیز هدف کلی احکام شرعی رابط عدالت و حکومت دینی معرفی می‌کند.[9] پژوهش های روان‌شناسی نشان می‌دهد که برخی ویژگی‌های روانی و جسمانی انسان، تنها موقع وفور نعمت ظهور می‌یابد. اگر شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند، فرصتی برای پرورش طبع نخواهد داشت. هرچند این دیدگاه به طور مطلق صحیح نیست، اما نمی‌توان انکار کرد که آرامش و امنیت معاش و زندگی، فرصت بیشتری را برای پرورش استعدادهای لطیف مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم می‌کند. شهید مطهری می‌گوید: اول انسان باید سیر باشد، بعد دنبال ایمانش برود.
8. رسانه‌های جمعی و زمینه‌سازی آنها: رسانه‌ها نوعی حلقه ربط در جامعه هستند که در دنیای امروزی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند. یکی از کارکردهای رسانه‌ها ایجاد همبستگی اجتماعی و تأثیر در مشارکت عمومی جامعه است. رسانه‌ها در جامعه با وجود تفاوت ها و اختلافات، تضادها را از بین می‌برند و به همبستگی یا یکسان‌سازی جامعه کمک می‌کنند. مکتب فرانکفورت می‌گوید: رسانه‌ها مثل تراکتور عمل می‌کنند و سطوح بالا و پایین زمینها را مسطح می‌کنند. رسانه‌ها سطوح مختلف و متفاوت جامعه را مسطح می‌کنند.[10]
یکی از کارکردهای اصلی رسانه‌ها ایجاد قشر متوسط و تأثیرگذاری بر آنهاست. قشر متوسط توقعات سطحی دارند و فرهیخته نیستند و بیشتر دنباله‌رو نخبگان جامعه هستند. بنابراین، رسانه‌ها به طرق مختلف عامة مردم را به مشارکت عمومی دعوت می‌کنند، که عبارتند از: تبلیغ و ترغیب ایجاد انگیزه از طریق فرایند بحران‌سازی اطلاع‌رسانی بیان دیدگاهها برنامه‌ها و روایات اسلامی در مورد مشارکت و شورا ایجاد عزم ملی رفع شبهات و ...[11].
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رسانه‌‌ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انتشارات دفتر تبلیغات.
2. نظریه‌های ارتباط جمعی، مک کوئل (پرویز اجلالی)، انتشارات صدا و سیما.
3. حسین بشیریه، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، نشر علوم نوین.
4. داود فیرمی، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره اول، سال اول 1377.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تقی‌زاده، محمود، جزوه کلاس، مؤسسة امام خمینی رحمة الله علیه ، 1381.
[2] . ر.ک: قوام، سید عبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، ص 20 22.
[3] . خامنه‌ای، علی، پرسش و پاسخ، ج3، ص 3.
[4] . ملکوتیان، مصطفی، سیری در نظریه‌های انقلاب، نشر قومس، چاپ سوم، 1380، ص 31.
[5] . از جملة این وسایل، رسانه‌های جمعی هستند که در همین مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
[6] . ایران، 30 / 9 / 77، احزاب راهکارهای مناسب برای مشارکت عمومی.
[7] . ایران، 3 / 8 / 79، برانگیختن اعتماد عمومی.
[8] . حدید/25.
[9] . ر.ک: امام خمینی ، البیع، ج2، ص 472.
[10] . جبلّی، پیمان، جزوة کلاسی جامعه‌شناسی ارتباطات، تهران، دانشگاه امام صادق علیه السّلام ، 1383 .
[11] . ر.ک: به مک کوئل، ترجمة پرویز اجلالی، نظریه‌های ارتباط جمعی، انتشارات صدا و سیما.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین