اصلاحات در 150 سال اخیر کشور ما تاکنون چه نقشی داشته است؟ موانع سر راه آن چه بوده است؟
تاریخ پرفراز و نشیب ایران شاهد ظهور و پیدایش جریانهای مختلف اصلاحی بوده است که توسط افراد یا گروهها و جنبش های اصلاح طلب پیگیری می شده و هر کدام به نوبة خود منشأ آثار و تحولاتی در مسیر حرکت تاریخی کشور بوده اند البته در این میان جریانهایی وجود داشته اند که تنها داعیة اصلاح طلبی داشتند و از واقعیت اصلاح طلبی بدور بوده اند و نه تنها حرکت آنها به اصلاح منجر شد بلکه خود سبب مشکلات و مفاسدی در جامعه گردیدند همان ها که در قرآن کریم از آنها به مصلحان دروغین تعبیر شده است: (و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون. الا انّهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون.[1] و هرگاه به آنان گفته می شود در روی زمین فساد نکنید می گویند فقط ما اصلاح گر هستیم آگاه و هشیار باشید همانا آنها خودشان فسادگر هستند و لکن شعور ندارند. در این نوشتار ما به چند نمونه از حرکت های اصلاحی که در تاریخ کشور صورت گرفته به طور اختصار اشاره می کنیم و نقش آنها را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس موانع و دست آوردهای آنها را تبیین می کنیم. یکی از حرکت های اصلاح در کشور اصلاحاتی است که امیرکبیر در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار انجام داد امیرکبیرکوشید از طریق اصلاح نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و نظامی کشور در قالب اصلاحات اداری، تنظیم بودجه کشور و سامان دهی مالیات، تشویق و حمایت از صنایع و کشاورزی و تقویت بنیة دفاعی کشور، تأسیس مدرسه دارالفنون به منظور ایجاد نهضت فکری و علمی در کشور، زمینة رشد و شکوفایی کشور را فراهم نموده تا اینکه بدین وسیله سایة شوم استعمار را از کشور کنار زند.[2] گرانت واتسن نویسندة انگلیسی دربارة امیرکبیر چنین می گوید: (امیرکبیر در ظرف چند سال کوتاه کار چندین قرن را انجام داد و با نیروی نبوغ خود دوران تازه ای در تاریخ کشورش پیش آورد.[3] البته ماهیت رژیم ناصری چنان بود که حرکتهای اصلاح طلبانه­ای چون روش تجددخواهی امیرکبیر هم نمی توانست آن را نجات دهد و طبیعی است که چنین محیط فاسدی تحمل شخصیت های بزرگی چون قائم مقام و امیرکبیر را نداشت. (در دورة ناصرالدین شاه چند نوبت تلاش هایی برای اصلاح و نوسازی انجام گرفت. اما هر بار به این دلیل که این اصلاحات منافع طبقة حاکم و به خصوص شخص شاه را در خطر قرار می داد متوقف شد و مردان اصلاح طلب جای خود را به درباریان متملّق و چاپلوس می دادند.[4] جریان اصلاحی مهم دیگر در جریان نهضت مشروطه است که طی آن نظام استبدادی جای خود را به نظام مشروطه داد و از دست آوردهای آن تأسیس مجلس، قانون اساسی، انتخابات ... بود اما متأسفانه با دخالت بیگانگان و نفوذ روشنفکران غرب گرا زمینة انحراف در نهضت مشروطه به وجود آمد و روحانیت که رهبران اصلی نهضت بودند به کنار زده شدند و جریان انحرافی اصلاح طلبی سبب شد خواسته های اسلامی مردم و رهبران دینی در عمل دچار تحریف گردد و زمینة افول نهضت فراهم گردد که سرانجام منجر به سر کار آمدن رضاخان و سلسلة پهلوی شد[5] بعدها رضاشاه تحت عنوان اصلاحات مسئلة کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباسها را مطرح نمود که تقلیدی کورکورانه از غرب و در جهت مبارزه با اسلام بود. جریان دیگر اصلاحی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که در حقیقت دست استعمار پیر بریتانیا را از کشور قطع می­کرد ولی در آن موقع باز توسط روشنفکران غرب گرا تجربة تلخ نهضت مشروطه تکرار گردید و به دلیل دور شدن تدریجی مبارزات از مواضع اصیل اسلامی، نهضت ملی به سرعت به رکود کشانده شد و وجدان بیدار ملت با چنین خیانت و اشتباهکاری یک بار دیگر جریحه دار گردید[6] و بدنبال کودتای 28 مرداد 1332 زمینة سلطه آمریکا بر کشور فراهم شد، بعدها زمینة اصلاحات آمریکایی در کشور تحت عنوان اصلاحات ارضی و انقلاب سفید فراهم شد که در راستای سیاست خارجی آمریکا در جهت جلوگیری از ظهور نهضت های آزادیبخش و مبارزه با مذهب بود. در طرح اصلی انقلاب سفید که نطفة آن در کاخ سفید بسته شده بود گرچه اعطای آزادیهای نسبی و مشارکت مردم در امور سیاسی پیش بینی شده بود ولی مبارزه با قدرت مزاحم مذهب که در نفوذ مردمی روحانیت متجلی بود هدف مشترک دیکتاتوری شاه و سلطة آمریکا محسوب می شد.[7] در مسیر جریانهای اصلاحی درتاریخ کشور در نهایت به انقلاب اسلامی می رسیم که اوج کلیة حرکتها و جنبشهای اسلامی و اصلاحی در تاریخ اسلام و تشیع و تبلور آرمانهای انقلابی اسلام است، گرچه در گفتمان سیاسی غرب میان (انقلاب) و اصلاح) تفاوت گذاشته شده است ولی در مکتب سیاسی اسلام انقلاب به عنوان یک روش اصلاحی مطرح است و به فرمودة مقام معظم رهبری خود انقلاب بزرگترین اصلاح به شمار می آید.[8] اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست و جزء ذات، هویت انقلاب دینی نظام ما است.[9] بعد از انقلاب اسلامی نیز روند اصلاحات در کشور پیگیری شد که پس از دوم خرداد 76 جریان اصلاح طلبی تازه ای به میان آمد که متأسفانه دچار انحراف شد و بجای پیگیری اصلاحات دینی و اسلامی و توجه به مشکلات و مسائل جامعه در راستای اهداف غرب به مقابله با ارکان اساسی نظام پرداخته و بدین ترتیب یک جریان انحرافی اصلاح طلبی رقم خورد مقام معظم رهبری می­فرمایند: تلاش­هایی می شود که مسایل غیر اصلی مسایل اصلی وانمود شود خواسته های غیر حقیقی به عنوان گفتمان ملی وانمود بشود لیکن گفتمان اصلی این ملت اینها نیست گفتمان اصلی این ملت این است که همه در پی این باشند که راههایی برای تقویت نظام و اصلاح کارها و روشها پیدا کنند.[10] اصلاحات اسلامی با توجه به محتوا و اصولش علی القاعده نمی تواند به بروز نتایجی چون فرآیند غربی شدن منتهی شود، انقلاب اسلامی اصول، خط مشی و الگوی خاص خود را برای اصلاحات دارد که تابع الگوی غربی نیست اما تا اینجا روند اصلاحات در تاریخ کشور را مورد بررسی قرار دادیم و برخی از دست آوردهای آن را یاد آور شدیم اکنون به بررسی برخی از موانع اصلاحات در ایران می پردازیم. موانع اصلاحات در ایران اگر بخواهیم اشاره گذرا به موانع اصلاحات در ایران داشته باشیم می توان به این موارد اشاره نمود: 1. مقطعی بودن اصلاحات: از آسیب های اصلاحات در ایران روزمرگی و سیاست زدگی آن است این امر موجب می شود که فرآیند اصلاحات، موقت و مقعطی باشد و برنامه ریزی برای اصلاحات دراز مدت، پایدار و نهادینه تحقق نیابد به عنوان مثال اصلاحات ادبی در دوران صدارت قائم مقام، اصلاحات نظامی و اداری در دوران صدارت امیرکبیر و اصلاحات سیاسی در نهضت مشروطیت که مقطعی، محدود و موقت بودند و همچنان رها گذاشته شدند، به گونه ای بود که عدم پافشاری بر روند اصلاحات، خدشه در این فرآیند را سبب گردید. 2. نفوذ یا رسوخ عوامل بیگانه، فرصت طلب، بی تفاوت، نااهل، فاسد و سودجو از آن لحاظ که موجبات از هم گسیختگی حاکمیّت سیاسی و خدشه در انسجام دستگاه تصمیم گیری را فراهم می آورد از مهم­ترین بحران های فراروی ماهیت و اهداف اصلاحات به شمار می آید، تفرقه در صفوف انقلابیون، کاشته شدن بذر نفاق و کینه بین گروهها سیاسی، درگیر شدن جناح ها در گرداب اختلافات داخلی، آرمان گریزی، دنیا طلبی، هواپرستی فزون خواهی موجب بروز بحران رسوخ پذیری در نظام سیاسی می گردد. 3. رسوخ اندیشه های سکولار و لیبرال از چالش های نظری اصلاحات است این امر سبب از بین رفتن اصول و ارزش های اسلامی شده و سرانجام زمینة اصلاحات به شکل غربی را در کشور فراهم می سازد.[11] لذا شایسته است با اولویت بندی، برنامه ریزی دقیق بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی و محور قرار دادن قانون اساسی به عنوان میثاق بزرگ ملی، دینی و انقلابی، اصلاحات را در جهت تقویت دینداری و معنویت و گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و فساد و فقر و تحکیم استقلال همه جانبة کشور و تقویت بنیادهای مشروعیت و مقبولیت نظام پیش ببریم. معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر: 1. عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376. 2. آسیب شناسی اصلاحات ایران، محمد رضا دهشیری، کتاب نقد شماره 16، ص 107 تا 1312. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بقره/1112. [2] . جهت مطالعة بیشتر مراجعه شود به: هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، امیرکبیر، یا قهرمان مبارزه با استعمار. [3] . گرانت واتسن، تاریخ ایران در دورة قاجار، ترجمه وحید مازندرانی، بی تا، ص376. [4] . اپرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمة احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، ص95. [5] . جهت مطالعة بیشتر مراجعه شود به: ولایتی، علی اکبر، سیر و تفحوص در مشروطیت و پس از آن. [6] . عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376، ص189. [7] . همان، ص206. [8] . مقام معظم رهبری، سخنرانی مورخه 23/2/79، چشمه همیشه جاری، تهیه و تنظیم دفتر سیاسی سازمان عقدیتی سیاسی ناجا، 1379، ص 41 و 42. [9] . خامنه­ای، سید علی، اصلاحات در کلام رهبری، قم، انتشارات ظفر، 1380، ص2829. [10] . مقام معظم رهبری، منشور اصلاحات، مراکز آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی، 1379، ص5. [11] . دهشیری، محمد رضا، آسیب شناسی اصلاحات در ایران، کتاب نقد، شمارة 16، ص112 و 117.
عنوان سوال:

اصلاحات در 150 سال اخیر کشور ما تاکنون چه نقشی داشته است؟ موانع سر راه آن چه بوده است؟


پاسخ:

تاریخ پرفراز و نشیب ایران شاهد ظهور و پیدایش جریانهای مختلف اصلاحی بوده است که توسط افراد یا گروهها و جنبش های اصلاح طلب پیگیری می شده و هر کدام به نوبة خود منشأ آثار و تحولاتی در مسیر حرکت تاریخی کشور بوده اند البته در این میان جریانهایی وجود داشته اند که تنها داعیة اصلاح طلبی داشتند و از واقعیت اصلاح طلبی بدور بوده اند و نه تنها حرکت آنها به اصلاح منجر شد بلکه خود سبب مشکلات و مفاسدی در جامعه گردیدند همان ها که در قرآن کریم از آنها به مصلحان دروغین تعبیر شده است: (و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون. الا انّهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون.[1] و هرگاه به آنان گفته می شود در روی زمین فساد نکنید می گویند فقط ما اصلاح گر هستیم آگاه و هشیار باشید همانا آنها خودشان فسادگر هستند و لکن شعور ندارند. در این نوشتار ما به چند نمونه از حرکت های اصلاحی که در تاریخ کشور صورت گرفته به طور اختصار اشاره می کنیم و نقش آنها را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس موانع و دست آوردهای آنها را تبیین می کنیم. یکی از حرکت های اصلاح در کشور اصلاحاتی است که امیرکبیر در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار انجام داد امیرکبیرکوشید از طریق اصلاح نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و نظامی کشور در قالب اصلاحات اداری، تنظیم بودجه کشور و سامان دهی مالیات، تشویق و حمایت از صنایع و کشاورزی و تقویت بنیة دفاعی کشور، تأسیس مدرسه دارالفنون به منظور ایجاد نهضت فکری و علمی در کشور، زمینة رشد و شکوفایی کشور را فراهم نموده تا اینکه بدین وسیله سایة شوم استعمار را از کشور کنار زند.[2] گرانت واتسن نویسندة انگلیسی دربارة امیرکبیر چنین می گوید: (امیرکبیر در ظرف چند سال کوتاه کار چندین قرن را انجام داد و با نیروی نبوغ خود دوران تازه ای در تاریخ کشورش پیش آورد.[3] البته ماهیت رژیم ناصری چنان بود که حرکتهای اصلاح طلبانه­ای چون روش تجددخواهی امیرکبیر هم نمی توانست آن را نجات دهد و طبیعی است که چنین محیط فاسدی تحمل شخصیت های بزرگی چون قائم مقام و امیرکبیر را نداشت. (در دورة ناصرالدین شاه چند نوبت تلاش هایی برای اصلاح و نوسازی انجام گرفت. اما هر بار به این دلیل که این اصلاحات منافع طبقة حاکم و به خصوص شخص شاه را در خطر قرار می داد متوقف شد و مردان اصلاح طلب جای خود را به درباریان متملّق و چاپلوس می دادند.[4] جریان اصلاحی مهم دیگر در جریان نهضت مشروطه است که طی آن نظام استبدادی جای خود را به نظام مشروطه داد و از دست آوردهای آن تأسیس مجلس، قانون اساسی، انتخابات ... بود اما متأسفانه با دخالت بیگانگان و نفوذ روشنفکران غرب گرا زمینة انحراف در نهضت مشروطه به وجود آمد و روحانیت که رهبران اصلی نهضت بودند به کنار زده شدند و جریان انحرافی اصلاح طلبی سبب شد خواسته های اسلامی مردم و رهبران دینی در عمل دچار تحریف گردد و زمینة افول نهضت فراهم گردد که سرانجام منجر به سر کار آمدن رضاخان و سلسلة پهلوی شد[5] بعدها رضاشاه تحت عنوان اصلاحات مسئلة کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباسها را مطرح نمود که تقلیدی کورکورانه از غرب و در جهت مبارزه با اسلام بود. جریان دیگر اصلاحی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که در حقیقت دست استعمار پیر بریتانیا را از کشور قطع می­کرد ولی در آن موقع باز توسط روشنفکران غرب گرا تجربة تلخ نهضت مشروطه تکرار گردید و به دلیل دور شدن تدریجی مبارزات از مواضع اصیل اسلامی، نهضت ملی به سرعت به رکود کشانده شد و وجدان بیدار ملت با چنین خیانت و اشتباهکاری یک بار دیگر جریحه دار گردید[6] و بدنبال کودتای 28 مرداد 1332 زمینة سلطه آمریکا بر کشور فراهم شد، بعدها زمینة اصلاحات آمریکایی در کشور تحت عنوان اصلاحات ارضی و انقلاب سفید فراهم شد که در راستای سیاست خارجی آمریکا در جهت جلوگیری از ظهور نهضت های آزادیبخش و مبارزه با مذهب بود. در طرح اصلی انقلاب سفید که نطفة آن در کاخ سفید بسته شده بود گرچه اعطای آزادیهای نسبی و مشارکت مردم در امور سیاسی پیش بینی شده بود ولی مبارزه با قدرت مزاحم مذهب که در نفوذ مردمی روحانیت متجلی بود هدف مشترک دیکتاتوری شاه و سلطة آمریکا محسوب می شد.[7]
در مسیر جریانهای اصلاحی درتاریخ کشور در نهایت به انقلاب اسلامی می رسیم که اوج کلیة حرکتها و جنبشهای اسلامی و اصلاحی در تاریخ اسلام و تشیع و تبلور آرمانهای انقلابی اسلام است، گرچه در گفتمان سیاسی غرب میان (انقلاب) و اصلاح) تفاوت گذاشته شده است ولی در مکتب سیاسی اسلام انقلاب به عنوان یک روش اصلاحی مطرح است و به فرمودة مقام معظم رهبری خود انقلاب بزرگترین اصلاح به شمار می آید.[8] اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست و جزء ذات، هویت انقلاب دینی نظام ما است.[9] بعد از انقلاب اسلامی نیز روند اصلاحات در کشور پیگیری شد که پس از دوم خرداد 76 جریان اصلاح طلبی تازه ای به میان آمد که متأسفانه دچار انحراف شد و بجای پیگیری اصلاحات دینی و اسلامی و توجه به مشکلات و مسائل جامعه در راستای اهداف غرب به مقابله با ارکان اساسی نظام پرداخته و بدین ترتیب یک جریان انحرافی اصلاح طلبی رقم خورد مقام معظم رهبری می­فرمایند: تلاش­هایی می شود که مسایل غیر اصلی مسایل اصلی وانمود شود خواسته های غیر حقیقی به عنوان گفتمان ملی وانمود بشود لیکن گفتمان اصلی این ملت اینها نیست گفتمان اصلی این ملت این است که همه در پی این باشند که راههایی برای تقویت نظام و اصلاح کارها و روشها پیدا کنند.[10] اصلاحات اسلامی با توجه به محتوا و اصولش علی القاعده نمی تواند به بروز نتایجی چون فرآیند غربی شدن منتهی شود، انقلاب اسلامی اصول، خط مشی و الگوی خاص خود را برای اصلاحات دارد که تابع الگوی غربی نیست اما تا اینجا روند اصلاحات در تاریخ کشور را مورد بررسی قرار دادیم و برخی از دست آوردهای آن را یاد آور شدیم اکنون به بررسی برخی از موانع اصلاحات در ایران می پردازیم.
موانع اصلاحات در ایران
اگر بخواهیم اشاره گذرا به موانع اصلاحات در ایران داشته باشیم می توان به این موارد اشاره نمود:
1. مقطعی بودن اصلاحات: از آسیب های اصلاحات در ایران روزمرگی و سیاست زدگی آن است این امر موجب می شود که فرآیند اصلاحات، موقت و مقعطی باشد و برنامه ریزی برای اصلاحات دراز مدت، پایدار و نهادینه تحقق نیابد به عنوان مثال اصلاحات ادبی در دوران صدارت قائم مقام، اصلاحات نظامی و اداری در دوران صدارت امیرکبیر و اصلاحات سیاسی در نهضت مشروطیت که مقطعی، محدود و موقت بودند و همچنان رها گذاشته شدند، به گونه ای بود که عدم پافشاری بر روند اصلاحات، خدشه در این فرآیند را سبب گردید.
2. نفوذ یا رسوخ عوامل بیگانه، فرصت طلب، بی تفاوت، نااهل، فاسد و سودجو از آن لحاظ که موجبات از هم گسیختگی حاکمیّت سیاسی و خدشه در انسجام دستگاه تصمیم گیری را فراهم می آورد از مهم­ترین بحران های فراروی ماهیت و اهداف اصلاحات به شمار می آید، تفرقه در صفوف انقلابیون، کاشته شدن بذر نفاق و کینه بین گروهها سیاسی، درگیر شدن جناح ها در گرداب اختلافات داخلی، آرمان گریزی، دنیا طلبی، هواپرستی فزون خواهی موجب بروز بحران رسوخ پذیری در نظام سیاسی می گردد.
3. رسوخ اندیشه های سکولار و لیبرال از چالش های نظری اصلاحات است این امر سبب از بین رفتن اصول و ارزش های اسلامی شده و سرانجام زمینة اصلاحات به شکل غربی را در کشور فراهم می سازد.[11] لذا شایسته است با اولویت بندی، برنامه ریزی دقیق بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی و محور قرار دادن قانون اساسی به عنوان میثاق بزرگ ملی، دینی و انقلابی، اصلاحات را در جهت تقویت دینداری و معنویت و گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و فساد و فقر و تحکیم استقلال همه جانبة کشور و تقویت بنیادهای مشروعیت و مقبولیت نظام پیش ببریم.
معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376.
2. آسیب شناسی اصلاحات ایران، محمد رضا دهشیری، کتاب نقد شماره 16، ص 107 تا 1312.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بقره/1112.
[2] . جهت مطالعة بیشتر مراجعه شود به: هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، امیرکبیر، یا قهرمان مبارزه با استعمار.
[3] . گرانت واتسن، تاریخ ایران در دورة قاجار، ترجمه وحید مازندرانی، بی تا، ص376.
[4] . اپرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمة احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، ص95.
[5] . جهت مطالعة بیشتر مراجعه شود به: ولایتی، علی اکبر، سیر و تفحوص در مشروطیت و پس از آن.
[6] . عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376، ص189.
[7] . همان، ص206.
[8] . مقام معظم رهبری، سخنرانی مورخه 23/2/79، چشمه همیشه جاری، تهیه و تنظیم دفتر سیاسی سازمان عقدیتی سیاسی ناجا، 1379، ص 41 و 42.
[9] . خامنه­ای، سید علی، اصلاحات در کلام رهبری، قم، انتشارات ظفر، 1380، ص2829.
[10] . مقام معظم رهبری، منشور اصلاحات، مراکز آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی، 1379، ص5.
[11] . دهشیری، محمد رضا، آسیب شناسی اصلاحات در ایران، کتاب نقد، شمارة 16، ص112 و 117.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین