نخست باید به این نکته توجه داشت که در مقبولۀ عمر بن حنظله، عبارت "روات" به کار نرفته، بلکه از عبارت دیگری استفاده شده که مترادف با آن است؛ زیرا در این روایت می خوانیم: "یَنْظُرَانِ إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا...‌".[1] البته در توقیع منسوب به امام زمان (عج)، از عبارت "روات حدیثنا" استفاده شده است.[2] به هرحال، روایاتی که به افراد با ایمان توصیه می کنند هنگام اختلافات و برای شناخت حق و حقیقت به دانشمندان دینی مراجعه کنید، تنها چارچوبی ارائه می کنند که نباید از آن سرپیچی کرد و حتی اگر چنین روایاتی نیز وجود نداشتند، عقل انسان به تنهایی، می دانست که برای شناخت دین، باید به متخصصان دینی مراجعه کرد. اما در پاسخ به این که آیا این روایات که در آنها از عبارات جمع و یا مترادف آن استفاده شده، نشانگر آن است که حاکم و ولی فقیه، باید یک نفر باشد و یا مجموعۀ دین شناسان چنین ولایتی دارند؟ باید گفت که از چنین متونی، به صورت مستقیم، نه می توان وحدت ولی فقیه را به دست آورد و نه تعدد آن را، بلکه همان طور که اشاره شد، این متون، تنها برای شناخت معیارهای لازم است، نه تعیین مصادیق. در موردی مشابه، قرآن کریم بیان می فرماید: "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‌"؛[3] یعنی اگر دانش ندارید، از دانشمندان بپرسید. آیا شما می توانید مشخص کنید که بر اساس این آیه، تنها یک دانشمند باید مورد پرسش قرار گیرد و یا مجموعه ای از دانشمندان؟! بدیهی است که نمی توان پاسخی به این سؤال داد؛ زیرا این آیه در صدد بیان تعداد افراد مورد پرسش نیست. در نتیجه، لزوم وحدت و یا تعدد ولی فقیه نیز از این روایات استفاده نمی شود، بلکه مبتنی بر استدلالات نظری دیگری است. در این راستا، به موارد زیر توجه فرمایید: 1. بر اساس توصیۀ پیشوایان معصوم، در صورت دسترسی نداشتن به امامان، باید از آشنایان به دانش آنان بهره جسته و در اختلافات به آنها مراجعه کرد. 2. اسلام، مخالف هرج و مرج و بی نظمی در جامعه بوده و وجود حاکمیت را لازم می داند و در ضمن، حکومتی را شایسته می داند که در رأس آن، افراد آشنای به دین و عامل به آن باشند. 3. با در نظر گرفتن اصول حاکم بر مدیریت جامعه و با بررسی تمام سیستم های حکومتی موجود، به این نتیجه خواهیم رسید؛ قرار دادن حاکمیت در اختیار مجموعه ای باز که ورودی ها و خروجی های آن همواره در حال افزایش و کاهش می باشد، در نهایت به همان بی نظمی و هرج و مرجی خواهد انجامید که اسلام با آن موافق نیست. 4. در همین راستا، چون ممکن است که در جامعه، افراد فراوانی از دانشمندان دینی وجود داشته و با گذشت زمان بر تعداد آنان افزوده شود، حتی اگر معتقد باشیم که تمام آنان از ولایت برخوردارند، اما باید دانست که در صورتی که تمامشان، تصمیم به اعمال ولایت خود، به ویژه در امور اختلافی، بگیرند، نتیجه ای جز هرج و مرج و از هم پاشیده شدن حاکمیت نخواهد داشت. 5. به همین دلیل، لازم است از میان افراد بسیاری که بالقوه، توانایی سرپرستی جامعۀ اسلامی را دارند، یک نفر و یا جمع محدودی، برگزیده شده و به عنوان ولی فقیه معرفی شوند. در هر دو فرض، برخی فقیهانی که برگزیده نشدند، نمی توانند ولایت خویش را اعمال کنند. 6. اما این که آیا تنها یک نفر باید به عنوان ولی فقیه انجام وظیفه نموده و یا شورایی از فقها باید عهده دار این مسئولیت باشند، نمی توان گفت که یکی از این دو شیوه، صراحتاً از سوی پیشوایان معصوم اعلام شده باشد، بلکه به نظر می رسد این جامعۀ دینی است که باید با توجه به مصالح خود، یکی از این دو گزینه را انتخاب نماید. 7. بر اساس اصل 107 قانون اساسی مصوب 1358، ممکن بود که تنها یک ولی فقیه داشته باشیم و یا سه و یا پنج نفر به صورت شورایی ولایت را بر عهده گیرند، اما در بازنگری سال 1368، امکان شورای رهبری لغو شد و باید دانست که منتفی شدن شورای رهبری به دلیل غیر شرعی بودن آن نبوده، بلکه با بررسی مزایا و معایب چنین شیوه ای، تصمیم گرفته شد که رهبری به صورت انفرادی باشد و این تصمیم به رأی عمومی ملت ایران گذاشته شده و مورد تصویب قرار گرفت. در نتیجه وحدت ولی فقیه به عنوان گزینه ای انحصاری از طرف شارع اعلام نشده تا بخواهیم آن را از روایات، استنباط کنیم، بلکه ملت ایران، این شیوه را از میان دو راه ممکن برگزید. پی نوشتها: [1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 67، ح 10، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش. [2] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 484، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1395 ق. [3] نحل، 43؛ انبیاء، 7. منبع: http://farsi.islamquest.net
حدیث مقبولۀ عمر بن حنظله کلمۀ (روات) به صورت جمع آمده، چگونه این مطلب با وحدت ولی فقیه سازگار است؟
نخست باید به این نکته توجه داشت که در مقبولۀ عمر بن حنظله، عبارت "روات" به کار نرفته، بلکه از عبارت دیگری استفاده شده که مترادف با آن است؛ زیرا در این روایت می خوانیم: "یَنْظُرَانِ إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا...".[1] البته در توقیع منسوب به امام زمان (عج)، از عبارت "روات حدیثنا" استفاده شده است.[2]
به هرحال، روایاتی که به افراد با ایمان توصیه می کنند هنگام اختلافات و برای شناخت حق و حقیقت به دانشمندان دینی مراجعه کنید، تنها چارچوبی ارائه می کنند که نباید از آن سرپیچی کرد و حتی اگر چنین روایاتی نیز وجود نداشتند، عقل انسان به تنهایی، می دانست که برای شناخت دین، باید به متخصصان دینی مراجعه کرد.
اما در پاسخ به این که آیا این روایات که در آنها از عبارات جمع و یا مترادف آن استفاده شده، نشانگر آن است که حاکم و ولی فقیه، باید یک نفر باشد و یا مجموعۀ دین شناسان چنین ولایتی دارند؟ باید گفت که از چنین متونی، به صورت مستقیم، نه می توان وحدت ولی فقیه را به دست آورد و نه تعدد آن را، بلکه همان طور که اشاره شد، این متون، تنها برای شناخت معیارهای لازم است، نه تعیین مصادیق. در موردی مشابه، قرآن کریم بیان می فرماید: "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون"؛[3] یعنی اگر دانش ندارید، از دانشمندان بپرسید.
آیا شما می توانید مشخص کنید که بر اساس این آیه، تنها یک دانشمند باید مورد پرسش قرار گیرد و یا مجموعه ای از دانشمندان؟! بدیهی است که نمی توان پاسخی به این سؤال داد؛ زیرا این آیه در صدد بیان تعداد افراد مورد پرسش نیست. در نتیجه، لزوم وحدت و یا تعدد ولی فقیه نیز از این روایات استفاده نمی شود، بلکه مبتنی بر استدلالات نظری دیگری است. در این راستا، به موارد زیر توجه فرمایید:
1. بر اساس توصیۀ پیشوایان معصوم، در صورت دسترسی نداشتن به امامان، باید از آشنایان به دانش آنان بهره جسته و در اختلافات به آنها مراجعه کرد.
2. اسلام، مخالف هرج و مرج و بی نظمی در جامعه بوده و وجود حاکمیت را لازم می داند و در ضمن، حکومتی را شایسته می داند که در رأس آن، افراد آشنای به دین و عامل به آن باشند.
3. با در نظر گرفتن اصول حاکم بر مدیریت جامعه و با بررسی تمام سیستم های حکومتی موجود، به این نتیجه خواهیم رسید؛ قرار دادن حاکمیت در اختیار مجموعه ای باز که ورودی ها و خروجی های آن همواره در حال افزایش و کاهش می باشد، در نهایت به همان بی نظمی و هرج و مرجی خواهد انجامید که اسلام با آن موافق نیست.
4. در همین راستا، چون ممکن است که در جامعه، افراد فراوانی از دانشمندان دینی وجود داشته و با گذشت زمان بر تعداد آنان افزوده شود، حتی اگر معتقد باشیم که تمام آنان از ولایت برخوردارند، اما باید دانست که در صورتی که تمامشان، تصمیم به اعمال ولایت خود، به ویژه در امور اختلافی، بگیرند، نتیجه ای جز هرج و مرج و از هم پاشیده شدن حاکمیت نخواهد داشت.
5. به همین دلیل، لازم است از میان افراد بسیاری که بالقوه، توانایی سرپرستی جامعۀ اسلامی را دارند، یک نفر و یا جمع محدودی، برگزیده شده و به عنوان ولی فقیه معرفی شوند. در هر دو فرض، برخی فقیهانی که برگزیده نشدند، نمی توانند ولایت خویش را اعمال کنند.
6. اما این که آیا تنها یک نفر باید به عنوان ولی فقیه انجام وظیفه نموده و یا شورایی از فقها باید عهده دار این مسئولیت باشند، نمی توان گفت که یکی از این دو شیوه، صراحتاً از سوی پیشوایان معصوم اعلام شده باشد، بلکه به نظر می رسد این جامعۀ دینی است که باید با توجه به مصالح خود، یکی از این دو گزینه را انتخاب نماید.
7. بر اساس اصل 107 قانون اساسی مصوب 1358، ممکن بود که تنها یک ولی فقیه داشته باشیم و یا سه و یا پنج نفر به صورت شورایی ولایت را بر عهده گیرند، اما در بازنگری سال 1368، امکان شورای رهبری لغو شد و باید دانست که منتفی شدن شورای رهبری به دلیل غیر شرعی بودن آن نبوده، بلکه با بررسی مزایا و معایب چنین شیوه ای، تصمیم گرفته شد که رهبری به صورت انفرادی باشد و این تصمیم به رأی عمومی ملت ایران گذاشته شده و مورد تصویب قرار گرفت.
در نتیجه وحدت ولی فقیه به عنوان گزینه ای انحصاری از طرف شارع اعلام نشده تا بخواهیم آن را از روایات، استنباط کنیم، بلکه ملت ایران، این شیوه را از میان دو راه ممکن برگزید.
پی نوشتها:
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 67، ح 10، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[2] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 484، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1395 ق.
[3] نحل، 43؛ انبیاء، 7.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] در حدیث مقبوله عمر بن حنظله کلمه (روات) به صورت جمع آمده، چگونه این مطلب با وحدت ولی فقیه سازگار است؟
- [سایر] در مورد مقوله ولایت فقیه بعضی از افراد به شدت منابع نقلی آن را رد کرده اند و ... عمر بن حنظله را نادرست فرموده اند؟ نظر شما چیست؟
- [سایر] چگونه سفارش به دعای برای طول عمر در روایات با امر به آرزوی مرگ در سوره جمعه، سازگار است؟
- [سایر] روایت عمر و ابوبکر سید شیوخ بهشتند، حقیقت دارد؟
- [سایر] درباره مسلمان شدن عمر کدام روایت صحیح است؟
- [سایر] در کتب رجالی درباره بعضی از روات آمده؛ مثلاً چند نمونه: از رجال شیخ طوسی؛ قیس بن أبی حازم أسند عنه. أحمد بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علی بن أبیطالب(ع) الهاشمی المدنی أسند عنه. أحمد بن عائذ بن حبیب العبسی الکوفی أبو علی أسند عنه. و الی ماشاء الله؛ معنای کلمه (أسند عنه) توثیق راوی است یا تضعیف؟ بالأخره حکم راوی که این کلمه دربارهاش آمده چیست؟
- [سایر] اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم(ص) لقب فاروق را به عمر داده است آیا این مطلب صحیح است؟
- [سایر] با توجه به اینکه یکی از نشانه های ایمان آرزوی لقاء بروردگار می باشد (سوره جمعه) در حالی که ما دعای طول عمر می کنیم این دو مطلب به ظاهر متفاوت را چگونه می شود جمع نمود؟
- [سایر] استانداران و فرمانداران عمر(خلیفه دوم) در ایران چه کسانی بودند؟ ایرانی بودند یا عرب؟
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد ، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است .
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.
- [آیت الله بهجت] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نه سال دختر تمام شود با او نزدیکی ودخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خودداری نماید در صورتی که افضأ شده باشد والاّض مستحبّ است.
- [آیت الله مظاهری] اگر شوهر به واسطه نزدیکی، زن را افضا نماید، چنانچه بعد از نُه سالگی زن باشد زن میتواند به حاکم شرع مراجعه کند، و اگر پیش از نُه سالگی باشد باید او را طلاق دهد و دیگر با او ازدواج نکند و علاوه بر مهر، دیه افضا که همان دیه قتل است و همچنین نفقه او را تا آخر عمر او بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنی که از شوهرش طلاق گرفته باید عده نگه دارد، مگر این که شوهر با او اصلاً نزدیکی نکرده باشد، یا قبل از نه سال طلاقش دهد، یا زن یائسه باشد یعنی پنجاه سال از عمر او گذشته باشد، در این سه صورت بعد از طلاق می تواند بلافاصله شوهر کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که نمیتواند وضو بگیرد، یا غسل کند، نمیتواند نمازهای قضای خود را با تیمم بخواند؛ مگر آن که احتمال عقلایی بدهد که با تأخیر نتواند تا آخر عمر با وضو یا غسل نماز قضا را به جا آورد و مسّ نوشته قرآن و بودن در مسجد الحرام و مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز ورود یا ماندن در سایر مساجد؛ ولو در حال عبور نباشد، با تیمم ظاهراً جایز است و احتیاط مستحب در ترک است.