در مورد مقوله ولایت فقیه بعضی از افراد به شدت منابع نقلی آن را رد کرده اند و ... عمر بن حنظله را نادرست فرموده اند؟ نظر شما چیست؟
در مورد مقوله ولایت فقیه بعضی از افراد به شدت منابع نقلی آن را رد کرده اند و ... عمر بن حنظله را نادرست فرموده اند؟ نظر شما چیست؟ ولایت فقیه دارای ادله عقلی و نقلی متعدد و بسیار زیادی است که ایراد خدشه در سند یا دلالت برخی از آنان به هیچ وجه در اثبات این اصل مسلم خللی وارد نمی کند. چنانکه صاحب جواهر از فقهای نامی و برجسته شیعه، با احاطه بی نظیر بر ابواب مختلف فقه و پس از یک بررسی تفصیلی و تحقیقی در زوایای گوناگون فقه در پایان تألیف جواهر الکلام، وقتی به مسئله ولایت فقیه می رسد و به ادله مختلف آن اشاره می کند می گوید: (وسوسه در آن، از کسی سر می زند که نه طعم فقه را چشیده است و نه در روایات ائمه علیهم السلام و کلام اصحاب تأمل نموده است.) (جواهر الکلام، ج21 ص397) اما درباره مقبوله عمر بن حنظله باید گفت: بسیاری از فقهای شیعه در بحث ولایت فقیه این روایت را مطرح ساخته و با توجه به این سخن امام صادق (علیه السلام) که درباره فقیه فرموده است: (فانی قد جعلته علیکم حاکما) من او را حاکم بر شما قرار دادم، نصب فقیه را برای منصب حکومت پذیرفته اند. تنها شبهه ای که در اینجا مطرح است در مورد سند این روایت و مربوط به شخصیت راوی حدیث، عمر بن حنظله است و سایر روات این حدیث از اعتماد و اعتبار کامل برخوردار بوده و علمای فن رجال بر وثوق آن ها شهادت داده اند، ولی درباره عمر بن حنظله تصریح به وثاقت نکرده اند. در مقابل این شبهه پاسخ های متعددی داده شده است و اعتبار روایت را اثبات کرده است، از جمله: 1- آنچه ملاک اعتبار است وثاقت روایت است نه وثاقت راوی؛ وثاقت راوی تنها یکی از راههای کشف وثاقت روایت است، ولی خودش موضوعیت ندارد. بنابراین چنان نیست که هر روایت ضعیف السندی از نظر مضمونی نیز بی اعتبار قلمداد شود. 2- بر اساس یک مبنای مورد قبول در فقه، چنان چه روایتی مستند فتوای فقها قرار گیرد و طی قرن ها از سوی متخصصان حقوق اسلامی و بدون هیچ گونه مناقشه ای در اعتبار آن مورد عمل واقع شود، دلیل اعتبار آن روایت است. در این صورت ضعف هیچ یک از راویان خدشه ای به آن وارد نمی سازد. با این مقدمه می توان حکم به اعتبار روایت عمر بن حنظله کرد. زیرا این روایت مبنای فتوای فقها و مورد عمل آنها بوده است و همگی در باب (قضا) و (افتاء) به این حدیث استناد جسته و استدلال کرده اند و از دیدگاه فن علم رجال همین اندازه برای حجیت خبر کافی است، زیرا دلیل حجیت خبر واحد بنای عقلا است که شامل این گونه موارد یعنی خبر مورد عنایت اهل خبره فن می گردد. 3- حتی برخی از بزرگان با وجود قرائن بیشماری قائل به وثاقت عمر بن حنظله هستند. مثلا در تنقیح المقال این گونه آمده است: شیخ در جایی او را از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و در جای دیگر او را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) دانسته است، در حالی که درباره شرح حال وی در کتب رجالی چیزی نیامده است، لیکن در کافی در باب وقت الصلوه از علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی از یونس از یزید بن خلیفه روایت شده که گفت به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم که عمر بن حنظله درباره وقت نماز از شما مطلبی نقل کرده، حضرت فرمود: انه لا یکذب علینا؛ یعنی او بر ما دروغ نمی بندد. (علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج1) 4- در سلسله سند صفوان بن یحیی وجود دارد که از اصحاب اجماع است و شیخ در کتاب (عده) خود درباره صفوان فرموده: (لا یروی الا عن ثقه) یعنی به جز از شخص ثقه و مورد اطمینان روایت نمی کند. 5- صاحب (مفتاح الکرامه) که در احاطه به آراء فقها و تتبع در متون فقهی ممتاز است می گوید: در سند مقبوله نباید درنگ کرد، زیرا فقها بر قبول این روایت و عمل بر طبق آن اتفاق نظر دارند. (مفتاح الکرامه، سید جواد عاملی، ج10 ص4) 6- محدث محقق، ملا محمد تقی مجلسی که از حدیث شناسان متبحر است درباره این حدیث آورده است: این روایت، به (مقبوله) شهرت دارد و اصحاب ما آن را تلقی به قبول کرده اند و در باب تفقه و اجتهاد دلیل عمده است ... آن گونه که شهید ثانی گفته است اصحاب، آن را (مقبوله) نامیده اند. و این نام گذاری ظاهرا از آن جهت است که حکم به صحت مضمون آن -با توجه به روایات دیگر- نموده اند. از این رو در نزد فقها همچون روایتی است که از تواتر معنوی برخوردار است. (محمد تقی مجلسی، روضه المتقین، ج4 ص27) 7- فرزند وی، علامه محمد باقر مجلسی نیز آن را روایتی موثق که مورد قبول اصحاب قرار گرفته است می داند. (مرآه العقول، محمد باقر مجلسی، ج10 ص221) عمر بن حنظله یکی از راویان مشهور است و بزرگان اصحاب مانند زراره، هشام بن سالم، عبدالله بن بکیر و عبدالله بن مسکان و صفوان بن یحیی و ... از وی روایت کرده اند و این برای وثاقت وی کافی است. علاوه بر آن روایت یزید بن خلیفه دلالت بر مدح وی دارد. 8- حضرت امام خمینی (ره) در کتاب البیع و کتاب ولایت فقیه خویش سند این روایت را معتبر دانسته است و مطالب بسیار زیادی در مورد اثبات دلالت این حدیث بر ولایت فقیه آورده اند. (کتاب البیع، ج2 ص476؛ ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1377 ص77 - 84) 9- شیخ انصاری از بزرگان فقهای شیعه نیز در این باره می گوید: روایت عمر بن حنظله با اسانید متعدد آن، مورد اعتماد فراوان است. به علاوه طایفه امامیه بر آن عمل نموده و آن را تلقی به قبول کرده اند و از این رو (مقبوله) نام گرفته است. بلکه چه بسا بتوان چنین روایتی را در نهایت درجه اعتبار و صحت دانست، بلکه از بسیاری از روایت های با سند صحیح، معتبر تر است و این نکته بر افراد صاحب بصیرت واضح است. (الفقهاء الاسلامی، ملا حسینقلی همدانی، (تقریرات درسی شیخ انصاری) ج1 ص64) 10- همچنانکه گذشت، مسئله ولایت فقیه متکی به یک روایت یا دو روایت نیست، بلکه در نزد فقها از ادله متظافری همچون آیات، روایات، اجماع و دلایل عقلی برخوردار است و هرگز بر احراز وثاقت شخص عمر بن حنظله و حتی بر قبول روایت خاص او متوقف نیست. چنانکه علامه شیخ ابوالحسن شعرانی می نویسد: مقبوله عمر بن حنظله را باید شاهد و مؤید حکمی که مبنای عقلی داشته و مورد اجماع است دانست، و از این جهت است که فقها در باره ولایت فقیه اختلافی ندارند. (تعلیقه وافی، ابوالحسن شعرانی، ج1 ص286) و حضرت امام خمینی (ره) نیز این نظریه را تا حد بدیهی می شمارد که می فرماید: قضیه ولایت فقیه بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول، و مورد آن به گونه ای روشن است که از مسائل نظری شمرده نمی شود و احتیاجی به بحث و دلیل ندارد. (کتاب البیع، امام خمینی، ج2 ص467) در هر صورت ولایت فقیه با ادله بسیار زیادی ثابت و غیر قابل خدشه است. (جهت مطالعه بیشتر ر.ک: دین و دولت در اندیشه اسلامی، محمد سروش، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1378)
عنوان سوال:

در مورد مقوله ولایت فقیه بعضی از افراد به شدت منابع نقلی آن را رد کرده اند و ... عمر بن حنظله را نادرست فرموده اند؟ نظر شما چیست؟


پاسخ:

در مورد مقوله ولایت فقیه بعضی از افراد به شدت منابع نقلی آن را رد کرده اند و ... عمر بن حنظله را نادرست فرموده اند؟ نظر شما چیست؟

ولایت فقیه دارای ادله عقلی و نقلی متعدد و بسیار زیادی است که ایراد خدشه در سند یا دلالت برخی از آنان به هیچ وجه در اثبات این اصل مسلم خللی وارد نمی کند. چنانکه صاحب جواهر از فقهای نامی و برجسته شیعه، با احاطه بی نظیر بر ابواب مختلف فقه و پس از یک بررسی تفصیلی و تحقیقی در زوایای گوناگون فقه در پایان تألیف جواهر الکلام، وقتی به مسئله ولایت فقیه می رسد و به ادله مختلف آن اشاره می کند می گوید: (وسوسه در آن، از کسی سر می زند که نه طعم فقه را چشیده است و نه در روایات ائمه علیهم السلام و کلام اصحاب تأمل نموده است.) (جواهر الکلام، ج21 ص397)
اما درباره مقبوله عمر بن حنظله باید گفت: بسیاری از فقهای شیعه در بحث ولایت فقیه این روایت را مطرح ساخته و با توجه به این سخن امام صادق (علیه السلام) که درباره فقیه فرموده است: (فانی قد جعلته علیکم حاکما) من او را حاکم بر شما قرار دادم، نصب فقیه را برای منصب حکومت پذیرفته اند.
تنها شبهه ای که در اینجا مطرح است در مورد سند این روایت و مربوط به شخصیت راوی حدیث، عمر بن حنظله است و سایر روات این حدیث از اعتماد و اعتبار کامل برخوردار بوده و علمای فن رجال بر وثوق آن ها شهادت داده اند، ولی درباره عمر بن حنظله تصریح به وثاقت نکرده اند.
در مقابل این شبهه پاسخ های متعددی داده شده است و اعتبار روایت را اثبات کرده است، از جمله:
1- آنچه ملاک اعتبار است وثاقت روایت است نه وثاقت راوی؛ وثاقت راوی تنها یکی از راههای کشف وثاقت روایت است، ولی خودش موضوعیت ندارد. بنابراین چنان نیست که هر روایت ضعیف السندی از نظر مضمونی نیز بی اعتبار قلمداد شود.
2- بر اساس یک مبنای مورد قبول در فقه، چنان چه روایتی مستند فتوای فقها قرار گیرد و طی قرن ها از سوی متخصصان حقوق اسلامی و بدون هیچ گونه مناقشه ای در اعتبار آن مورد عمل واقع شود، دلیل اعتبار آن روایت است. در این صورت ضعف هیچ یک از راویان خدشه ای به آن وارد نمی سازد.
با این مقدمه می توان حکم به اعتبار روایت عمر بن حنظله کرد. زیرا این روایت مبنای فتوای فقها و مورد عمل آنها بوده است و همگی در باب (قضا) و (افتاء) به این حدیث استناد جسته و استدلال کرده اند و از دیدگاه فن علم رجال همین اندازه برای حجیت خبر کافی است، زیرا دلیل حجیت خبر واحد بنای عقلا است که شامل این گونه موارد یعنی خبر مورد عنایت اهل خبره فن می گردد.
3- حتی برخی از بزرگان با وجود قرائن بیشماری قائل به وثاقت عمر بن حنظله هستند. مثلا در تنقیح المقال این گونه آمده است: شیخ در جایی او را از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و در جای دیگر او را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) دانسته است، در حالی که درباره شرح حال وی در کتب رجالی چیزی نیامده است، لیکن در کافی در باب وقت الصلوه از علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی از یونس از یزید بن خلیفه روایت شده که گفت به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم که عمر بن حنظله درباره وقت نماز از شما مطلبی نقل کرده، حضرت فرمود: انه لا یکذب علینا؛ یعنی او بر ما دروغ نمی بندد. (علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج1)
4- در سلسله سند صفوان بن یحیی وجود دارد که از اصحاب اجماع است و شیخ در کتاب (عده) خود درباره صفوان فرموده: (لا یروی الا عن ثقه) یعنی به جز از شخص ثقه و مورد اطمینان روایت نمی کند.
5- صاحب (مفتاح الکرامه) که در احاطه به آراء فقها و تتبع در متون فقهی ممتاز است می گوید: در سند مقبوله نباید درنگ کرد، زیرا فقها بر قبول این روایت و عمل بر طبق آن اتفاق نظر دارند. (مفتاح الکرامه، سید جواد عاملی، ج10 ص4)
6- محدث محقق، ملا محمد تقی مجلسی که از حدیث شناسان متبحر است درباره این حدیث آورده است: این روایت، به (مقبوله) شهرت دارد و اصحاب ما آن را تلقی به قبول کرده اند و در باب تفقه و اجتهاد دلیل عمده است ... آن گونه که شهید ثانی گفته است اصحاب، آن را (مقبوله) نامیده اند. و این نام گذاری ظاهرا از آن جهت است که حکم به صحت مضمون آن -با توجه به روایات دیگر- نموده اند. از این رو در نزد فقها همچون روایتی است که از تواتر معنوی برخوردار است. (محمد تقی مجلسی، روضه المتقین، ج4 ص27)
7- فرزند وی، علامه محمد باقر مجلسی نیز آن را روایتی موثق که مورد قبول اصحاب قرار گرفته است می داند. (مرآه العقول، محمد باقر مجلسی، ج10 ص221)
عمر بن حنظله یکی از راویان مشهور است و بزرگان اصحاب مانند زراره، هشام بن سالم، عبدالله بن بکیر و عبدالله بن مسکان و صفوان بن یحیی و ... از وی روایت کرده اند و این برای وثاقت وی کافی است. علاوه بر آن روایت یزید بن خلیفه دلالت بر مدح وی دارد.
8- حضرت امام خمینی (ره) در کتاب البیع و کتاب ولایت فقیه خویش سند این روایت را معتبر دانسته است و مطالب بسیار زیادی در مورد اثبات دلالت این حدیث بر ولایت فقیه آورده اند. (کتاب البیع، ج2 ص476؛ ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1377 ص77 - 84)
9- شیخ انصاری از بزرگان فقهای شیعه نیز در این باره می گوید: روایت عمر بن حنظله با اسانید متعدد آن، مورد اعتماد فراوان است. به علاوه طایفه امامیه بر آن عمل نموده و آن را تلقی به قبول کرده اند و از این رو (مقبوله) نام گرفته است. بلکه چه بسا بتوان چنین روایتی را در نهایت درجه اعتبار و صحت دانست، بلکه از بسیاری از روایت های با سند صحیح، معتبر تر است و این نکته بر افراد صاحب بصیرت واضح است. (الفقهاء الاسلامی، ملا حسینقلی همدانی، (تقریرات درسی شیخ انصاری) ج1 ص64)
10- همچنانکه گذشت، مسئله ولایت فقیه متکی به یک روایت یا دو روایت نیست، بلکه در نزد فقها از ادله متظافری همچون آیات، روایات، اجماع و دلایل عقلی برخوردار است و هرگز بر احراز وثاقت شخص عمر بن حنظله و حتی بر قبول روایت خاص او متوقف نیست. چنانکه علامه شیخ ابوالحسن شعرانی می نویسد: مقبوله عمر بن حنظله را باید شاهد و مؤید حکمی که مبنای عقلی داشته و مورد اجماع است دانست، و از این جهت است که فقها در باره ولایت فقیه اختلافی ندارند. (تعلیقه وافی، ابوالحسن شعرانی، ج1 ص286)
و حضرت امام خمینی (ره) نیز این نظریه را تا حد بدیهی می شمارد که می فرماید: قضیه ولایت فقیه بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول، و مورد آن به گونه ای روشن است که از مسائل نظری شمرده نمی شود و احتیاجی به بحث و دلیل ندارد. (کتاب البیع، امام خمینی، ج2 ص467)
در هر صورت ولایت فقیه با ادله بسیار زیادی ثابت و غیر قابل خدشه است. (جهت مطالعه بیشتر ر.ک: دین و دولت در اندیشه اسلامی، محمد سروش، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1378)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین