برخی می گویند: در جامعه ی دینی مطابق برداشت سنتی، مردم هیچ نقشی در قوای مقنّنه و مجریه ندارند و کار آن ها صرفاً اطاعت است و این همان حکومت توتالیتر است.[1] در پاسخ می گوییم: اولاً، برداشت سنتی کدام است؟ آیا هر سنتی ناروا و هر تازه و جدیدی رواست؟ ثانیاً، مقصود از جامعه ی دینی و حکومت دینی چیست؟ ثالثاً، اگر حکومت های رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و علی مرتضی(علیه السلام)را حکومتی دینی و جامعه ی آن ها را جامعه ی دینی بدانیم، آیا حکومت های آن ها توتالیتر و استبدادی و نهایتاً مردود بودند؟ رابعاً، در حکومت های دینیِ واقعی، چه کسانی تشنه ی قدرت هستند؟ آن هایی که می خواهند مردم در جامعه ی دینی، سعادت واقعی خود را پیدا کرده، مجذوب هوس های شیطانی نشوند یا دیگران؟! خامساً، از همه ی این ها گذشته، اگر وجدان و انصافی در کار باشد، آیا آنچه خود این افراد در حکومت دینی تجربه کرده اند، با سخن مذکور متفاوت نیست؟! آیا اساساً به دلیل رایحه و عطر دل انگیز آزادیِ به دست آمده از جامعه ی دینی نیست که چنین شبهاتی گفته می شود؟! حقیقت آن است که در جامعه ی دینی اجرا به دست خود مردم است. حتی بخش های مختلف ادارات و اساساً امور اجرایی نظام را خود مردم آن جامعه اداره می کنند،[2] نه ملائکه ی خدا و نه بیگانگان و خارجیان! خطابات قرآن نیز در حوزه ی حکومت و مسائل اجتماعی عام هستند؛ نظیر: (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة...)[3]، هر چه می توانید نیرو فراهم آورید تا دشمنان خدا و خویش را به هراس افکنید... (..لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ ...)[4]، تا این که مردم برای برپایی عدالت بپاخیزند. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)[5]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسولش را اطاعت کنید و از صاحبان امرتان فرمان برید. قضاوت نیز از طریق متخصصین خود مردم است. البته ناگفته نماند که قضاوت و اجرا در جامعه ی اسلامی با غیر آن متفاوت است؛ زیرا جامعه ی اسلامی در جهت کسب سعادت حقیقی و جلب رضایت خدا حرکت می کند و هدف تقرب به خداوند است. در بعد قانون گذاری و قوه ی مقننه نیز، چنان که گفته شد، در مواردی که کتاب و سنت حکم صریح و واضحی دارند مسلمانان هم آن احکام را با جان و دل می پذیرند و اساساً قبول اسلام یعنی پذیرفتن همین قوانین و دستورها؛ لکن در صورتی که حکم واضحی از کتاب و سنت یافت نگردید، بدین معناست که شارع مقدس به قوانین عقلا رضایت کامل دارد. می توان بر این نکته، قوانین و مقررات جزئی را نیز که در کتاب و سنت نیامده است، افزود.[6] مقررات راهنمایی و رانندگی، مقررات هوایی، دریایی، و موقعیت های مرزبانی و مواردی از این قبیل (اعم از قوانین بین المللی یا مقررات داخلی واحدهای سیاسی) نیز ضروری اند، که توسط نمایندگان منتخب از سوی مردم تعیین می گردند؛ پس نقش مردم در جای جای حکومت اسلامی نمایان است. اتفاقاً مردم سالاری دینی نیز همین است که مردم از راه هایی که خدا برای آنهامعین نموده، در همه ی قوا نقش دارند؛ هم چنین با تعیین خبرگان، رهبری مشروع را مقبول می کنند. رییس جمهور، نمایندگان مجلس، نمایندگان شوراهای شهر و حتی شهردارها را با تعیین شوراها برمی گزینند. این همه، بخشی از نقش مردم در یک نظام مردم سالار واقعی است. پی نوشتها: [1]. حبیب الله پیمان، مجله ی پیام هاجر، دی ماه 77. [2]. عباسعلی عمید زنجانی، مبانی اندیشه ی سیاسی اسلام، ص 132. [3]. سوره ی انفال، آیه ی 60. [4]. سوره ی حدید، آیه ی 25. [5]. سوره ی نساء، آیه ی 59. [6]. همان. منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
برخی می گویند:
در جامعه ی دینی مطابق برداشت سنتی، مردم هیچ نقشی در قوای مقنّنه و مجریه ندارند و کار آن ها صرفاً اطاعت است و این همان حکومت توتالیتر است.[1]
در پاسخ می گوییم: اولاً، برداشت سنتی کدام است؟ آیا هر سنتی ناروا و هر تازه و جدیدی رواست؟ ثانیاً، مقصود از جامعه ی دینی و حکومت دینی چیست؟ ثالثاً، اگر حکومت های رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و علی مرتضی(علیه السلام)را حکومتی دینی و جامعه ی آن ها را جامعه ی دینی بدانیم، آیا حکومت های آن ها توتالیتر و استبدادی و نهایتاً مردود بودند؟ رابعاً، در حکومت های دینیِ واقعی، چه کسانی تشنه ی قدرت هستند؟ آن هایی که می خواهند مردم در جامعه ی دینی، سعادت واقعی خود را پیدا کرده، مجذوب هوس های شیطانی نشوند یا دیگران؟! خامساً، از همه ی این ها گذشته، اگر وجدان و انصافی در کار باشد، آیا آنچه خود این افراد در حکومت دینی تجربه کرده اند، با سخن مذکور متفاوت نیست؟! آیا اساساً به دلیل رایحه و عطر دل انگیز آزادیِ به دست آمده از جامعه ی دینی نیست که چنین شبهاتی گفته می شود؟!
حقیقت آن است که در جامعه ی دینی اجرا به دست خود مردم است. حتی بخش های مختلف ادارات و اساساً امور اجرایی نظام را خود مردم آن جامعه اداره می کنند،[2] نه ملائکه ی خدا و نه بیگانگان و خارجیان!
خطابات قرآن نیز در حوزه ی حکومت و مسائل اجتماعی عام هستند؛ نظیر:
(وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة...)[3]، هر چه می توانید نیرو فراهم آورید تا دشمنان خدا و خویش را به هراس افکنید...
(..لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ ...)[4]، تا این که مردم برای برپایی عدالت بپاخیزند.
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)[5]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسولش را اطاعت کنید و از صاحبان امرتان فرمان برید.
قضاوت نیز از طریق متخصصین خود مردم است. البته ناگفته نماند که قضاوت و اجرا در جامعه ی اسلامی با غیر آن متفاوت است؛ زیرا جامعه ی اسلامی در جهت کسب سعادت حقیقی و جلب رضایت خدا حرکت می کند و هدف تقرب به خداوند است.
در بعد قانون گذاری و قوه ی مقننه نیز، چنان که گفته شد، در مواردی که کتاب و سنت حکم صریح و واضحی دارند مسلمانان هم آن احکام را با جان و دل می پذیرند و اساساً قبول اسلام یعنی پذیرفتن همین قوانین و دستورها؛ لکن در صورتی که حکم واضحی از کتاب و سنت یافت نگردید، بدین معناست که شارع مقدس به قوانین عقلا رضایت کامل دارد. می توان بر این نکته، قوانین و مقررات جزئی را نیز که در کتاب و سنت نیامده است، افزود.[6] مقررات راهنمایی و رانندگی، مقررات هوایی، دریایی، و موقعیت های مرزبانی و مواردی از این قبیل (اعم از قوانین بین المللی یا مقررات داخلی واحدهای سیاسی) نیز ضروری اند، که توسط نمایندگان منتخب از سوی مردم تعیین می گردند؛ پس نقش مردم در جای جای حکومت اسلامی نمایان است. اتفاقاً مردم سالاری دینی نیز همین است که مردم از راه هایی که خدا برای آنهامعین نموده، در همه ی قوا نقش دارند؛ هم چنین با تعیین خبرگان، رهبری مشروع را مقبول می کنند. رییس جمهور، نمایندگان مجلس، نمایندگان شوراهای شهر و حتی شهردارها را با تعیین شوراها برمی گزینند. این همه، بخشی از نقش مردم در یک نظام مردم سالار واقعی است.
پی نوشتها:
[1]. حبیب الله پیمان، مجله ی پیام هاجر، دی ماه 77.
[2]. عباسعلی عمید زنجانی، مبانی اندیشه ی سیاسی اسلام، ص 132.
[3]. سوره ی انفال، آیه ی 60.
[4]. سوره ی حدید، آیه ی 25.
[5]. سوره ی نساء، آیه ی 59.
[6]. همان.
منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
- [سایر] آیا اختیارات رهبری با اختیارات قوای سه گانه تناقض دارد؟
- [سایر] نظارت عالیه ولی فقیه بر قوای سه گانه چگونه است؟
- [سایر] آیا مجمع تشخیص مصلحت با قوای سه گانه هم عرض نیست؟
- [سایر] حکومت دینی، در حال گذر از جهان سنتی به جهان مدرن چه جایگاه و نقشی دارد؟
- [سایر] تفکیک قوا چه جایگاهی در نظریه ولایت فقیه دارد؟ وچگونه با قوای سه گانه به تعامل می پر دازد؟
- [سایر] چرا از میان قوای 3 گانه کشور، رئیس قوه قضائیه با رأی و انتخاب مردم تعیین نمی شود؟
- [سایر] در حکومت دینی، تحقق جامعه دینی مهم است یاحاکمیت قوانین دینی؟ آیا فراهم شدن جامعه دینی فقط از طریق حکومت دینی ممکن است و یا راههای دیگری برای تحقق جامعه دینی وجود دارد؟
- [سایر] ایمان چه نقشی در اتحاد و همدلی افراد جامعه دارد؟
- [سایر] در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
- [سایر] در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مس بدن مرده ای که تمام آن سرد نشده موجب غسل نیست، هرچند محل مس سرد شده باشد، همچنین مس بدن میت بعد از تمام شدن غسلهای سه گانه او، غسل ندارد.
- [آیت الله بهجت] زن و شوهر در ازدواج دائم با وجود جمیع طبقات سه گانه ای که گفته شد از یکدیگر ارث می برند، و وجود هیچ یک از این طبقات مانع ارث بردن آن دو از یکدیگر نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی بدون تقلید، اعمال دینی را انجام دهد, در صورتی میتواند به آنها اکتفا کند که بفهمد مطابق با واقع یا موافق احتیاط یا مطابق فتوای مرجعی بوده که وقت عمل لازم بود طبق فتوای او عمل کند; یا اکنونلازم است موافق با آن عمل نماید.
- [آیت الله مظاهری] کفّاره برای روزه منحصر است به اینکه انسان یکی از مفطرات سه گانه (خوردن و آشامیدن - جماع - باقی ماندن بر جنابت، یا حیض یا نفاس تا اذان صبح) را انجام دهد و هر عملی غیر از این سه مفطر به جا بیاورد قضا دارد امّا کفّاره ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . یاد گرفتن و یاددادن علوم و صنایعی که مورد احتیاج عموم است و هم چنین علوم و صنایعی که سبب قوت و شوکت جامعه مسلمین، و برتری قوای دفاعی آنها بر کفار می شود، بر همه واجب مؤکد است به وجوب کفایی و باید مسلمانان بنحوی قوی شوند که قطع طمع کفار را از بلاد و نوامیس و اعراض و اموال و معادن و ثروت خود بنمایند.
- [آیت الله سبحانی] اگر زن نداند استحاضه او از کدام یک از اقسام سه گانه است، موقعی که می خواهد نمار بخواند، بنابر احتیاط واجب مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند وبیرون آورد و بعد از آنکه فهمید استحاضه او کدام یک از آن سه قسم است، کارهایی را که برای آن قسم بیان گردید انجام دهد.
- [آیت الله اردبیلی] تخته یا سنگی که روی آن میّت را غسل میدهند و پارچهای که با آن عورت میّت را میپوشانند و دست کسی که او را غسل میدهد و همینطور کیسه و صابونی که با آن میّت شسته میشود و تا انتهای غسلهای سه گانه به کار برده میشوند، بعد از تمام شدن غسل پاک میشوند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر تنها وارث میت همسر او باشد و هیچیک از ورثه دیگر در طبقات سه گانه نباشند الف: اگر وارث شوهر باشد تمام مال میت به او میرسد ب: اگر وارث فقط زن میت باشد تنها 41 اموال میت طبق بیان سابق به او میرسد وبقیه مال میت در اختیار مجتهد جامع الشرائط قرار می گیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مراد از صدقه واجب که پرداخت آن از غیرِ سادات به سادات حرام است، شامل زکات اموال زَ کَوی (غلاّت چهارگانه و اَ نعام سه گانه ) و زکات فطره است ; اما برخی صدقههایی که پرداختن آن واجب است مانند مجهولالمالک که صدقه دادن (تصدّق ) آن واجب است نیز صدقه های مستحب را میشود به سادات داد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که به یکی از عناوین سه گانه باید نماز خود را تمام بخواند اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند یا در نقطه ای ده روز قصد اقامه کند باید در سفر اولی که بعد از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند.