در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟ تردیدی نیست که جهان معاصر با سودای سلطه بر طبیعت، تمدن و دانشی عظیم پدید آورد که بر پایة آن، فرهنگ و روابط جدیدی در دنیای امروز سامان یافته است. گسترة تحولات ایجاد شده در رویه و جوهر فرهنگ و روابط اجتماعی، به تعارض بعضاً صوری و ظاهری میان باورهای سنتی و وضعیت کنونی در جوامع انجامید و نزاعی شدید بین سنت و مدرنیسم پدید آورد. از میان سنتهای مورد هجوم، سنت دینی شیعی ما قرار دارد که علیرغم هجمههای فراوان مخالفان دین و دیانت، همچنان با اقتدار و توانمندی باقی مانده است. بدون تردید راز ماندگاری آن را باید در سایة مفهوم بدیل امامت، ولایت و اجتهاد در عصر غیبت جستجو کرد که شیعه با بهرهگیری از آن توانسته است در گذر زمان همچنان طراوت و تازگی خود را حفظ و در میان انبوه حوادث زمانها و مکانها جاودانه بماند و به همین لحاظ همواره در میان شیعه اجتهاد و فقاهت از گستره و ژرفای بیشتری برخوردار بوده است. گذر زمان و گسترش اسلام در پهنة جهان که با پدید آوردن مسائل و نیازهای جدید توأم بوده است، روند حرکت فقاهت را سرعت بیشتری بخشیده است و فقهاء هر عصر را وادار به یافتن پاسخ مناسب نموده است. سؤالی که در این میان بسیار مطرح شده آن است که آیا شرائط جدید اقتضا دارد تا ما فقه اصیل و سنتی خود را کاملاً رها کنیم و از تمام اصول و چارچوب کلی آن خارج شویم و یا میتوان با حفظ همان چارچوب و تکیه بر آموزههای اصیل دینی و فقهی، مسائل نوظهور هر عصر را از آن استنباط نمود؟ در اندیشة حضرت امام پاسخ به این سؤال روشن است. امام در عین تأکید بر حفظ فقه سنتی به کارآمدی و پویایی آن باور دارند به تعبیر دیگر کارآمدی فقه در نظر ا یشان الزاماً به مفهوم خروج از سبک سنتی آن نیست ایشان می گویند: (اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدین معنا نیست که فقه اسلامی پویا نیست...)[1] و نیز تأکید دارند: (اگر از فقه سنتی منحرف شویم فقه از بین میرود.)[2] همچنین ایشان در فرازی دیگر در عین اعتقاد به پویایی فقه سنتی، آن را عامل حفظ و بقای اسلام میدانند: (آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است همان فقه سنتی بوده است و همه همتها باید مصروف این شود که فقه به همان وضعی که بوده محفوظ باشد.)[3] اکنون برای تبیین آشکارتر این مسئله پس از اشارهای مختصر به مفهوم دو واژة فقه پویا و سنتی به توضیح بیشتر چگونگی رابطه میان آن دو خواهیم پرداخت. از دیدگاه صاحبنظران مراد از فقه سنتی، پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته است. فقه پویا نیز به آن معناست که احکام شرعی به گونهای استنباط گردد که پا به پای تحولات و پیشرفتهای دانش و نیازهای بشری باشد.[4] تردیدی نیست که حضرت امام هم بر فقه سنتی یا جواهری تأکید بسیار داشتند و هم به نقش عنصر زمان و مکان که ضامن پویایی فقه و اجتهاد است اهمیت میدادند و اجتهاد مصطلح در حوزهها را برای نیازهای معاصر غیرکافی میدانستند: (اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نیست بلکه اگر یک فرد اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست...)[5] و در فراز دیگر می گویند: (در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم همچون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر و سینما و... و در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن که همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم در حکومت است... فقهای امروز باید برای آن فکری بنمایند.)[6] بر این اساس در اندیشه حضرت امام؛ فقه سنتی که اسلوب اجتهادی فرزانگان پیشین است با فقه پویا که فقه امروزی است قابل جمع میباشد. برای درک بیشتر چگونگی این مسئله توجه به این نکته ضروری است که در اعتقاد تمامی مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی و کاملترین شریعت ارزانی شده به بشر است. قرآن کریم در آیات متعدد دین اسلام را دین کامل و جامع معرفی مینماید[7] و بر جاودانگی قوانین اسلام تأکید دارد.[8] در روایات متعدد نیز بر این نکته تصریح شده است.[9] مفاد این نصوص حاکی از آن است که حرام و حلال الهی در دین اسلام در عین توجه به تأمین نیازهای بشری تا روز قیامت ثابت و مستمر است این به آن دلیل است که با توجه به نیازهای ثابت و متغیر بشری، دو نوع حکم ثابت و متغیر در اسلام از یکدیگر قابل تمایز است به گونهای که در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی دین اسلام که ریشه در سنت نبوی دارد، راه برای تأمین نیازهای متغیر بشری که در زمانهای متفاوت دارای مصادیق گوناگونی است. مسدود نیست. این جامعیت دین اسلام است که فقه اسلام را در عین ثبات در اصول و چارچوب کلی جاودانه و پایدار و پاسخگو به نیازهای همه اعصار ساخته است. این بدان معناست که فقه اسلامی از درون خود و فی نفسه پویا و متحرک است، به گونهای که قابلیت انطباق با تمام مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه را داراست، لکن طبیعی است که برای بهرهگیری از پویایی فقه اسلام وجود فقیهی جامع لازم است فقیهی همچون امام راحل که علاوه بر احراز همه شرائط اجتهاد، از اوضاع و شرائط جهانی و نیز زمان و خصوصیات صدور روایات آگاهی کامل داشته باشد به همین دلیل، در اندیشه ایشان فقه سنتی با فقه پویا قابل جمع است. برای توضیح بیشتر این نکته شاید ذکر بیان شهید صدر خالی از فایده نباشد، شهید صدر اجتهاد و فقاهت را بر دو رکن اساسی استوار میداند: 1. تعمق در استدلال برای حکمشناسی که از آن با عنوان حرکت عمودی در فقه یاد میکند. 2. تلاش در جهت تبیین کامل موضوع که از آن به حرکت افقی در اجتهاد تعبیر میکند.[10] بر این اساس میتوان گفت منظور حضرت امام از تأکید بر فقه سنتی لزوم تعمق و دقت در حکمشناسی و استنباط حکم به شیوة صاحب جواهر و شیخ انصاری است وغرض از تأکید بر نقش زمان و مکان موضوع شناسی دقیق و زمانشناسی میباشد که رسیدگی و حفظ هر دو مورد فوق برای ایشان حائز اهمیت بوده است. بنابراین نکته اساسی آن است که بپذیریم اعتقاد به پایبندی به فقه سنتی و کارآمد دانستن آن، به مفهوم مقابله با هرگونه تغییر و تحول و توسعه نیست. زیرا فقه امامیه از آن جهت که دارای اجتهادی مستمر است و عقل در آن از سهم بسزایی برخوردار میباشد و از طرفی کتاب و سنت معصومین علیهم السّلام به عنوان مخازن غنی و پایانناپذیر استنباط احکام میباشند، لذا همواره در درون خود با توسعه و تکامل همه جانبه همراه بود است. پویائی فقه شیعه اختصاص به زمانی خاص ندارد. در طول تاریخ همواره فقه با مسائل جدید و مستحدثه مواجه بوده و توانائی پاسخگویی به نیازهای روز جامعه را دارا بوده است. اگر پویایی در درون فقه شیعه نبود، هرگز موفق نمیشد در عصری که مکاتب مختلف با داعیههای فراوان خودنمایی میکردند، بر آنان غلبه یافته و با ارائه نظریه متقن ولایت فقیه اقدام به تأسیس حکومت نماید. بر این اساس کارآمدی فقه در اعراض از پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته نیست بلکه با توجه به احکام ثابت و متغیر فقهی میتوان در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی این اسلام، با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان به نیازهای متغیر بشری پاسخ داد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم نشر اسراء، 1378، ص279282. 2. جمعی از نویسندگان، مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام، نقش زمان و مکان در اجتهاد، ج5، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ص65180. 3. فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 12، تابستان 78، ص7096. --------------------------------- [1] . موسوی خمینی، سیدروح الله، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1376، ص197. [2] . صحیفه نور، ج16، ص27. [3] . همان،ج20، ص56. [4] . ر.ک: جمعی از نویسندگان، فقیهان و زمان و مکان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ج5، ص69. [5] . صحیفه نور، ج21، ص47. [6] . همان، ص46. [7] . مائده/3 و سباء/28. [8] . انبیاء/107. [9] . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، کتاب الایمان و الکفر، باب الشرایع، ح2. [10] . فقیهان و زمان و مکان، پیشین، به نقل از محمد باقر صدر، سنتهای اجتماعی و فلسفة تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، ص58و59. برگرفته از: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات اندیشه قم
در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
تردیدی نیست که جهان معاصر با سودای سلطه بر طبیعت، تمدن و دانشی عظیم پدید آورد که بر پایة آن، فرهنگ و روابط جدیدی در دنیای امروز سامان یافته است. گسترة تحولات ایجاد شده در رویه و جوهر فرهنگ و روابط اجتماعی، به تعارض بعضاً صوری و ظاهری میان باورهای سنتی و وضعیت کنونی در جوامع انجامید و نزاعی شدید بین سنت و مدرنیسم پدید آورد. از میان سنتهای مورد هجوم، سنت دینی شیعی ما قرار دارد که علیرغم هجمههای فراوان مخالفان دین و دیانت، همچنان با اقتدار و توانمندی باقی مانده است. بدون تردید راز ماندگاری آن را باید در سایة مفهوم بدیل امامت، ولایت و اجتهاد در عصر غیبت جستجو کرد که شیعه با بهرهگیری از آن توانسته است در گذر زمان همچنان طراوت و تازگی خود را حفظ و در میان انبوه حوادث زمانها و مکانها جاودانه بماند و به همین لحاظ همواره در میان شیعه اجتهاد و فقاهت از گستره و ژرفای بیشتری برخوردار بوده است.
گذر زمان و گسترش اسلام در پهنة جهان که با پدید آوردن مسائل و نیازهای جدید توأم بوده است، روند حرکت فقاهت را سرعت بیشتری بخشیده است و فقهاء هر عصر را وادار به یافتن پاسخ مناسب نموده است. سؤالی که در این میان بسیار مطرح شده آن است که آیا شرائط جدید اقتضا دارد تا ما فقه اصیل و سنتی خود را کاملاً رها کنیم و از تمام اصول و چارچوب کلی آن خارج شویم و یا میتوان با حفظ همان چارچوب و تکیه بر آموزههای اصیل دینی و فقهی، مسائل نوظهور هر عصر را از آن استنباط نمود؟ در اندیشة حضرت امام پاسخ به این سؤال روشن است. امام در عین تأکید بر حفظ فقه سنتی به کارآمدی و پویایی آن باور دارند به تعبیر دیگر کارآمدی فقه در نظر ا یشان الزاماً به مفهوم خروج از سبک سنتی آن نیست ایشان می گویند: (اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدین معنا نیست که فقه اسلامی پویا نیست...)[1]
و نیز تأکید دارند: (اگر از فقه سنتی منحرف شویم فقه از بین میرود.)[2] همچنین ایشان در فرازی دیگر در عین اعتقاد به پویایی فقه سنتی، آن را عامل حفظ و بقای اسلام میدانند: (آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است همان فقه سنتی بوده است و همه همتها باید مصروف این شود که فقه به همان وضعی که بوده محفوظ باشد.)[3]
اکنون برای تبیین آشکارتر این مسئله پس از اشارهای مختصر به مفهوم دو واژة فقه پویا و سنتی به توضیح بیشتر چگونگی رابطه میان آن دو خواهیم پرداخت. از دیدگاه صاحبنظران مراد از فقه سنتی، پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته است. فقه پویا نیز به آن معناست که احکام شرعی به گونهای استنباط گردد که پا به پای تحولات و پیشرفتهای دانش و نیازهای بشری باشد.[4] تردیدی نیست که حضرت امام هم بر فقه سنتی یا جواهری تأکید بسیار داشتند و هم به نقش عنصر زمان و مکان که ضامن پویایی فقه و اجتهاد است اهمیت میدادند و اجتهاد مصطلح در حوزهها را برای نیازهای معاصر غیرکافی میدانستند: (اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نیست بلکه اگر یک فرد اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست...)[5] و در فراز دیگر می گویند: (در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم همچون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر و سینما و... و در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن که همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم در حکومت است... فقهای امروز باید برای آن فکری بنمایند.)[6]
بر این اساس در اندیشه حضرت امام؛ فقه سنتی که اسلوب اجتهادی فرزانگان پیشین است با فقه پویا که فقه امروزی است قابل جمع میباشد. برای درک بیشتر چگونگی این مسئله توجه به این نکته ضروری است که در اعتقاد تمامی مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی و کاملترین شریعت ارزانی شده به بشر است. قرآن کریم در آیات متعدد دین اسلام را دین کامل و جامع معرفی مینماید[7] و بر جاودانگی قوانین اسلام تأکید دارد.[8]
در روایات متعدد نیز بر این نکته تصریح شده است.[9] مفاد این نصوص حاکی از آن است که حرام و حلال الهی در دین اسلام در عین توجه به تأمین نیازهای بشری تا روز قیامت ثابت و مستمر است این به آن دلیل است که با توجه به نیازهای ثابت و متغیر بشری، دو نوع حکم ثابت و متغیر در اسلام از یکدیگر قابل تمایز است به گونهای که در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی دین اسلام که ریشه در سنت نبوی دارد، راه برای تأمین نیازهای متغیر بشری که در زمانهای متفاوت دارای مصادیق گوناگونی است. مسدود نیست.
این جامعیت دین اسلام است که فقه اسلام را در عین ثبات در اصول و چارچوب کلی جاودانه و پایدار و پاسخگو به نیازهای همه اعصار ساخته است. این بدان معناست که فقه اسلامی از درون خود و فی نفسه پویا و متحرک است، به گونهای که قابلیت انطباق با تمام مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه را داراست، لکن طبیعی است که برای بهرهگیری از پویایی فقه اسلام وجود فقیهی جامع لازم است فقیهی همچون امام راحل که علاوه بر احراز همه شرائط اجتهاد، از اوضاع و شرائط جهانی و نیز زمان و خصوصیات صدور روایات آگاهی کامل داشته باشد به همین دلیل، در اندیشه ایشان فقه سنتی با فقه پویا قابل جمع است. برای توضیح بیشتر این نکته شاید ذکر بیان شهید صدر خالی از فایده نباشد، شهید صدر اجتهاد و فقاهت را بر دو رکن اساسی استوار میداند: 1. تعمق در استدلال برای حکمشناسی که از آن با عنوان حرکت عمودی در فقه یاد میکند. 2. تلاش در جهت تبیین کامل موضوع که از آن به حرکت افقی در اجتهاد تعبیر میکند.[10] بر این اساس میتوان گفت منظور حضرت امام از تأکید بر فقه سنتی لزوم تعمق و دقت در حکمشناسی و استنباط حکم به شیوة صاحب جواهر و شیخ انصاری است وغرض از تأکید بر نقش زمان و مکان موضوع شناسی دقیق و زمانشناسی میباشد که رسیدگی و حفظ هر دو مورد فوق برای ایشان حائز اهمیت بوده است.
بنابراین نکته اساسی آن است که بپذیریم اعتقاد به پایبندی به فقه سنتی و کارآمد دانستن آن، به مفهوم مقابله با هرگونه تغییر و تحول و توسعه نیست. زیرا فقه امامیه از آن جهت که دارای اجتهادی مستمر است و عقل در آن از سهم بسزایی برخوردار میباشد و از طرفی کتاب و سنت معصومین علیهم السّلام به عنوان مخازن غنی و پایانناپذیر استنباط احکام میباشند، لذا همواره در درون خود با توسعه و تکامل همه جانبه همراه بود است. پویائی فقه شیعه اختصاص به زمانی خاص ندارد. در طول تاریخ همواره فقه با مسائل جدید و مستحدثه مواجه بوده و توانائی پاسخگویی به نیازهای روز جامعه را دارا بوده است. اگر پویایی در درون فقه شیعه نبود، هرگز موفق نمیشد در عصری که مکاتب مختلف با داعیههای فراوان خودنمایی میکردند، بر آنان غلبه یافته و با ارائه نظریه متقن ولایت فقیه اقدام به تأسیس حکومت نماید. بر این اساس کارآمدی فقه در اعراض از پیروی از روش و اسلوب سلف صالح و فقها و فرزانگان گذشته نیست بلکه با توجه به احکام ثابت و متغیر فقهی میتوان در عین حفظ اصول و ارزشهای مبنایی این اسلام، با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان به نیازهای متغیر بشری پاسخ داد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم نشر اسراء، 1378، ص279282.
2. جمعی از نویسندگان، مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام، نقش زمان و مکان در اجتهاد، ج5، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ص65180.
3. فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 12، تابستان 78، ص7096.
---------------------------------
[1] . موسوی خمینی، سیدروح الله، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1376، ص197.
[2] . صحیفه نور، ج16، ص27.
[3] . همان،ج20، ص56.
[4] . ر.ک: جمعی از نویسندگان، فقیهان و زمان و مکان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ج5، ص69.
[5] . صحیفه نور، ج21، ص47.
[6] . همان، ص46.
[7] . مائده/3 و سباء/28.
[8] . انبیاء/107.
[9] . ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، کتاب الایمان و الکفر، باب الشرایع، ح2.
[10] . فقیهان و زمان و مکان، پیشین، به نقل از محمد باقر صدر، سنتهای اجتماعی و فلسفة تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهری، ص58و59.
برگرفته از:
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
اندیشه قم
- [سایر] در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
- [سایر] از منظر و دیدگاه امام خمینی در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
- [سایر] فقه سنتی یعنی چه؟
- [سایر] تفاوت ماهوی جامعه ی مدرن و سنّتی در چیست؟
- [سایر] فقه سیاسی چیست؟فقه سیاسی و تجربه مدیریت جامعه؟فقه و نظریهپردازی؟اگر فقه از واقعیتها دور شود؟راهکارهای پویایی فقه؟
- [سایر] آیا شیوه مدیریت جامعه فعلی، با معیارهای اسلامی مطابق است؟
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] آیا در جامعه ی دینی مطابق برداشت سنتی، مردم هیچ نقشی در قوای سه گانه ندارند؟
- [سایر] آیا با توجه به اینکه موضوع فقه افعال مکلفین است، میتوان دم از اداره کردن جامعه با فقه مرسوم زد؟ شما نیز به شیوه فقه مرسوم خارج مطرح میکنید. آیا اگر موضوع فقه جامعه قرار گیرد؛ یعنی به نحو کلی بحث شود بهتر نتیجه نمیگیریم؟ فقه اقتصاد اسلامی موضوعش چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمی تواند حرف بزند، اشاره او عقد لفظی است و فعل او مانند فعل دیگران، عقد فعلی است.
- [آیت الله بهجت] لازم نیست صیغه صلح به عربی خوانده شود، بلکه با هر لفظ یا فعلی که بفهماند با هم صلح و سازش کردهاند صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر ابتدای مدّت اجاره به صورت صریح یا ضمنی معیّن نشود, آغاز آن، پس از انجام عقدِ لفظی یا فعلیِ اجاره است.
- [آیت الله بهجت] اگر روزهدار با علم و عمد قصد انجام فعلی را بنماید که روزه را باطل میکند، روزهاش باطل است، ولی کفاره ندارد.
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر حکومت صالح و شرعی احیانا مصلحت جامعه را در مهار جمعیّت و تنظیم خانواده تشخیص دهد، تشویق جامعه نسبت به آن با راهنمایی راههای حلال و منع از راههای حرام از قبیل سقط کردن جنین مانعی ندارد، ولی الزام افراد به محدود نمودن نسل جایز نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر اجاره دهنده یا مستاجر بمیرد؛ اجاره باطل نمی شود؛ ولی اگر خانه؛ مال اجاره دهنده نباشد مثلا دیگری وصیت کرده باشد که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد؛ چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پیش از تمام شدن مدت اجاره بمیرد؛ از وقتی که مرده اجاره باطل است و اگر مالک فعلی آن اجاره را امضاء کند صحیح می شود و وجه اجاره مدتی که بعد از مردن اجاره دهنده باقی مانده؛ به مالک فعلی راجع می شود.
- [آیت الله خوئی] اگر اجارهدهنده یا مستأجر بمیرد، اجاره باطل نمیشود ولی اگر خانه مال اجارهدهنده نباشد مثلًا دیگری وصیت کرده باشد که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پیش از تمام شدن مدت اجاره بمیرد، از وقتی که مرده اجاره باطل است. و اگر مالک فعلی آن اجاره را امضاء کند صحیح میشود و وجه اجارة مدتی که بعد از مردن اجارهدهنده باقی مانده به مالک فعلی راجع میشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کفالت در صورتی صحیح است که کفیل به هر فعلی یا لفظیاگرچه عربی نباشد به طلبکار بفهماند که من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهی به دست تو بدهم وطلبکار هم قبول نماید.