اسلام و دموکراسی با فساد اداری سیاسی چگونه برخورد می کند؟
فساد سیاسی یعنی سوء استفاده از سمت های دولتی، رشوه خواری تحت عنوان قبول هدیه، اختلال و بی نظمی در کار ارباب رجوع، دیر حاضر شدن بر سر کار، زود رفتن از محل کار و... . چنان که گذشت، یکی از راه های بسیار مؤثر اصلاح اداری یا اصلاحات سیاسی، امر به معروف و نهی از منکر است در عین حال، دین مقدس اسلام بر تزکیه و خودسازی و توجه به حقوق مردم، بیش از پیش تأکید ورزیده، از مردم می خواهد که بهشت را در پیش روی خود قرار دهند و خویشتن را متنعم در آن بینند[1] و دوزخ را نیز عاقبت کار و فرجام بدکاران بدانند؛ البته در جامعه ی اسلامی نیز کسانی هستند که به این سخنان گوش نمی سپارند و نفع شخصی خود را بر هر چیز دیگری برتری می دهند. در این جا باید به همان راهی برویم که دیگران می روند؛ یعنی استفاده ی دقیق و پایدار از قانون؛ زیرا انسان به دو چیز از نفع شخصی خود دست می کشد: به بیداری وجدان و سخت گیری قانون. اسلام نیز با اجرای قانون موافق است، اما خدای متعال می خواهد انسان ها از راه اول به اصلاح جامعه برسند؛ چرا که با کرامت انسانی سازگارتر است؛ جوامع غیراسلامی راه دوم را در پیش گرفته اند، هر چند مانعی برای جمعشان نیز وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در جوامع غربی، تنها قانون کار اصلاح جامعه را بر عهده دارد، لکن در اسلام، قوانین اجتماعی اولا برای اصلاح فرد و ثانیاً برای اصلاح جامعه است؛ پس اگر افراد پیش از هر چیز به اصلاح خویش بپردازند و طبق وجدان بیدار خود در جامعه عمل نمایند پسندیده تر است، لکن در غیر این صورت باید به قانون عمل کرد. این بیشتر در خصوص فساد اداری بود، لکن فساد سیاسی، که از فساد اداری بدتر است، زمانی است که شخص، احساس قدرت کند و بازجو و مانعی هم فوق خود نبیند. در این صورت است که به قول برخی (قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق)[2]؛ پس چنانچه این قدرتِ هرزِ بی مرز در کف رهبر یا رییس جمهور کشوری باشد، آن واحد سیاسی را به لجنزاری متعفن تبدیل خواهد نمود؛ چنان که صدام حسین در کشور عراق اخیراً چنین کرد؛ و اگر چنین قدرت رها شده ای در قلم یک عامل اقتصادی وابسته به دولت، یا در امضای یک وزیر یا وکیل، یا رییس بانک و اداره ای باشد، تخریبی مهیب به بار خواهد آمد. دین مبین اسلام پیروان خود را به تقوا و خداترسی و پرهیز از آلودگی ها دعوت می کند، و از آنان می خواهد که آنچه را برای خود می پسندند برای دیگران نیز بپسندند و اگر چیزی را برای خود روا نمی دانند برای دیگری نیز روا ندانند. در حقیقت، انسانی که خود را افسارگسیخته و بی صاحب بداند مسلمان درست و واقعی نیست. اسلام از مسلمانان می خواهد که خود را پیوسته زیر نظر امام عصر(عج) ببینند. این امر در زندگی و رفتار اجتماعی و فردی آنان بسیار مؤثر است. در عین حال، اجرای حدود و تعزیرات و قوانین خداوندی در کلیه ی جوامع، مطلوب خداوند متعال است و قطعاً جامعه ی بشری را سامان خواهد بخشید. اندیشمندان اسلامی بر این باورند که دین مبین اسلام دارای انواع قوانین حقوقی، مدنی، جزایی و... است که چنان چه بدانها عمل شود، جرم های اجتماعی (و فسادهای اداری و سیاسی) نابود می شوند، یا به حداقل ممکن می رسند.[3] در دموکراسی ها تنها نظارت از بیرون مطرح است و منتسکیو تفکیک قوا را بیان کرد تا نظارت در حد کلان، بار مشکل را بکاهد. در نتیجه آنان نظارت در سطوح مختلف و سخت گیری در اجرای قانون را تنها وسیله ی رفع این گونه فسادها می دانند. پی نوشتها: [1]. نهج البلاغه، خ 184. [2]. سخن مشهور و منسوب به منتسکیو. [3]. روح الله خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 460. منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
عنوان سوال:

اسلام و دموکراسی با فساد اداری سیاسی چگونه برخورد می کند؟


پاسخ:

فساد سیاسی یعنی سوء استفاده از سمت های دولتی، رشوه خواری تحت عنوان قبول هدیه، اختلال و بی نظمی در کار ارباب رجوع، دیر حاضر شدن بر سر کار، زود رفتن از محل کار و... . چنان که گذشت، یکی از راه های بسیار مؤثر اصلاح اداری یا اصلاحات سیاسی، امر به معروف و نهی از منکر است در عین حال، دین مقدس اسلام بر تزکیه و خودسازی و توجه به حقوق مردم، بیش از پیش تأکید ورزیده، از مردم می خواهد که بهشت را در پیش روی خود قرار دهند و خویشتن را متنعم در آن بینند[1] و دوزخ را نیز عاقبت کار و فرجام بدکاران بدانند؛ البته در جامعه ی اسلامی نیز کسانی هستند که به این سخنان گوش نمی سپارند و نفع شخصی خود را بر هر چیز دیگری برتری می دهند. در این جا باید به همان راهی برویم که دیگران می روند؛ یعنی استفاده ی دقیق و پایدار از قانون؛ زیرا انسان به دو چیز از نفع شخصی خود دست می کشد: به بیداری وجدان و سخت گیری قانون. اسلام نیز با اجرای قانون موافق است، اما خدای متعال می خواهد انسان ها از راه اول به اصلاح جامعه برسند؛ چرا که با کرامت انسانی سازگارتر است؛ جوامع غیراسلامی راه دوم را در پیش گرفته اند، هر چند مانعی برای جمعشان نیز وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در جوامع غربی، تنها قانون کار اصلاح جامعه را بر عهده دارد، لکن در اسلام، قوانین اجتماعی اولا برای اصلاح فرد و ثانیاً برای اصلاح جامعه است؛ پس اگر افراد پیش از هر چیز به اصلاح خویش بپردازند و طبق وجدان بیدار خود در جامعه عمل نمایند پسندیده تر است، لکن در غیر این صورت باید به قانون عمل کرد.
این بیشتر در خصوص فساد اداری بود، لکن فساد سیاسی، که از فساد اداری بدتر است، زمانی است که شخص، احساس قدرت کند و بازجو و مانعی هم فوق خود نبیند. در این صورت است که به قول برخی (قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق)[2]؛ پس چنانچه این قدرتِ هرزِ بی مرز در کف رهبر یا رییس جمهور کشوری باشد، آن واحد سیاسی را به لجنزاری متعفن تبدیل خواهد نمود؛ چنان که صدام حسین در کشور عراق اخیراً چنین کرد؛ و اگر چنین قدرت رها شده ای در قلم یک عامل اقتصادی وابسته به دولت، یا در امضای یک وزیر یا وکیل، یا رییس بانک و اداره ای باشد، تخریبی مهیب به بار خواهد آمد. دین مبین اسلام پیروان خود را به تقوا و خداترسی و پرهیز از آلودگی ها دعوت می کند، و از آنان می خواهد که آنچه را برای خود می پسندند برای دیگران نیز بپسندند و اگر چیزی را برای خود روا نمی دانند برای دیگری نیز روا ندانند. در حقیقت، انسانی که خود را افسارگسیخته و بی صاحب بداند مسلمان درست و واقعی نیست.
اسلام از مسلمانان می خواهد که خود را پیوسته زیر نظر امام عصر(عج) ببینند. این امر در زندگی و رفتار اجتماعی و فردی آنان بسیار مؤثر است. در عین حال، اجرای حدود و تعزیرات و قوانین خداوندی در کلیه ی جوامع، مطلوب خداوند متعال است و قطعاً جامعه ی بشری را سامان خواهد بخشید.
اندیشمندان اسلامی بر این باورند که دین مبین اسلام دارای انواع قوانین حقوقی، مدنی، جزایی و... است که چنان چه بدانها عمل شود، جرم های اجتماعی (و فسادهای اداری و سیاسی) نابود می شوند، یا به حداقل ممکن می رسند.[3]
در دموکراسی ها تنها نظارت از بیرون مطرح است و منتسکیو تفکیک قوا را بیان کرد تا نظارت در حد کلان، بار مشکل را بکاهد. در نتیجه آنان نظارت در سطوح مختلف و سخت گیری در اجرای قانون را تنها وسیله ی رفع این گونه فسادها می دانند.
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، خ 184.
[2]. سخن مشهور و منسوب به منتسکیو.
[3]. روح الله خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 460.
منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین