حقوق مدنی و سیاسی مردم در اسلام و دموکراسی کدام است؟
از حقوق عام انسان ها یا حقوق بشر، در جای خود سخن به میان خواهد آمد. برخی حقوق مدنی سیاسی مردم را در موارد زیر خلاصه نموده اند: آزادی و امنیت فردی، اقدام مقتضی، آزادی عقیده، آزادی بیان و رسانه ها، آزادی دست رسی به اطلاعات و آزادی اجتماعات.[1] روشن است که اگر دموکراسی را نیز دارای هدف یا اهدافی بدانیم، از اهداف مهم آن همین بند، یعنی انواع آزادی ها و حقوق سیاسی مدنی مردم خواهد بود و چنانچه افراد جامعه ای چنین حکومتی را گردن نهند، بدون شک به خاطر دست یابی به چنین حقوق و اهداف مقدسی است. در خصوص آزادی و انواع آن در جایی دیگر بحث خواهیم کرد. اما موارد گفته شده تمام حقوق مدنی سیاسی مردم را پوشش نمی دهد، بلکه در اسلام به حقوق دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله حق امر به معروف و حق نهی از منکر که به عنوان یک دفاع عام از جامعه مطرح گردیده است. در حقیقت آنچه بیان شد مربوط به حقوق فرد و دفاع از آن بود؛ اما اگر برای جامعه نیز یک حیاتِ مستقلِ از افراد قایل شویم، آن گاه جامعه نیز جدای از افراد، برای زنده و بانظام ماندنش حقوقی دارد که باید مراعات شوند. این غفلت، حتی در (منشور حقوق بشر) نیز دیده می شود؛ زیرا چنانچه گفته شد، (اقدام مقتضی) و انواع آزادی های ذکر شده، فقط برای دفاع شخصی است، چون منظور از اقدام مقتضی، مصونیت افراد جامعه از اتهامات واهی، بدرفتاری، شکنجه و محاکمه ی غیرعادلانه است[2] که جامعه ی دموکراتیک باید برای رفع این گونه موارد، اقدامات مقتضی را بنماید؛ هم چنین منظور از (آزادی بیان و رسانه ها) این است که هر شهروندی حق اظهار نظر دارد. لازمه ی این سخن آن است که شخص بتواند به همه نوع اطلاعات و اندیشه ها از طریق همه ی رسانه ها دست رسی پیدا کند.[3] در حقیقت این همان سخن قرآن کریم است که یکهزار و چهار صد سال قبل، زمانی که اندیشه ی دموکراسی هنوز نضج نگرفته بود فرمود: (فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...)؛[4] به کسانی که به اقوال مختلف گوش می سپارند و بهترین آن ها را برمی گزینند بشارت فراوان ده. می دانیم که لازمه ی اتباع نیکو، استماع نیکوست؛ بنابراین، مژده برای کسانی است که بدون اتلاف وقت به سخنان حق گوش سپرده، سخنی را که حق تر است برمی گزینند! برخی دیگر از قلم زنان در باب دموکراسی معتقدند که شهروند باید بتواند به بیرون بنگرد، پنجره را بگشاید و در انزوا زندگی نکند؛ یعنی به نوعی قانون ابدی که برای همیشه ساخته شده و به هیچ دلیلی تغییر نخواهد کرد نگرش داشته باشد.[5] این نویسنده در یک رویکرد کلی، عدم انزوا و اجرای قانون را مهم ترین حقوق مدنی سیاسی شهروندان معرفی نموده است و ظاهراً منظور وی از قانون ابدی، همان دموکراسی های جوانِ رو به رشد و ازدیاد است. در این صورت داشتن باور جدی به مذهبی واقعی که رابطه ی میان دنیا و آخرت را (عینیت) می داند، سبب می شود تا نتوانیم قوانین دموکراسی را ابدی فرض کنیم؛ مگر زمانی که مردم به چنان رشدی برسند که پیوسته خواسته های خود را در راستای اراده ی تشریعی خداوند متعال قرار داده، جز قوانین الهی هیچ قانونی را نپذیرند. همین نویسنده در ادامه، به بحث حق و تکلیف اشاره دارد و تنها از حقوق شهروند جامعه ی دموکراسی سخن نمی گوید. وی می گوید: شهروند نه تنها به حقوق خود بلکه به وظایف خود نیز باید آگاه باشد.[6] سپس، (مدارا) را تکلیف شهروند می داند. او کلمه ی (مدارا) را آسانِ در گفتار اما مشکل در رفتار و کردار دانسته، مقصود کارل پوپر از (جامعه ی باز) را نیز بر همین اساس یعنی حوصله و مدارا در جامعه ی دموکراسی تفسیر می نماید؛[7] بنابراین قوانین دموکراسی هر چه باشد (حق، تکلیف، مدارا، عدم انزوا، اجرای قانون و...)، ابدی نخواهد بود، مگر زمانی که شالوده ی آن بر اساس فطرت انسانی استوار باشد. قواعد غیرفطری هم چون کف بر فراز آب ناپایدار خواهند بود. پی نوشتها: [1]. بیتهام و بویل. دموکراسی چیست؟ ص 124 127. [2]. همان. [3]. همان. [4]. سوره ی زمر، آیه ی 18. [5]. گی ارمه، فرهنگ و دموکراسی، ص 171. [6]. همان. [7]. همان، ص 172. منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
عنوان سوال:

حقوق مدنی و سیاسی مردم در اسلام و دموکراسی کدام است؟


پاسخ:

از حقوق عام انسان ها یا حقوق بشر، در جای خود سخن به میان خواهد آمد. برخی حقوق مدنی سیاسی مردم را در موارد زیر خلاصه نموده اند:
آزادی و امنیت فردی، اقدام مقتضی، آزادی عقیده، آزادی بیان و رسانه ها، آزادی دست رسی به اطلاعات و آزادی اجتماعات.[1]
روشن است که اگر دموکراسی را نیز دارای هدف یا اهدافی بدانیم، از اهداف مهم آن همین بند، یعنی انواع آزادی ها و حقوق سیاسی مدنی مردم خواهد بود و چنانچه افراد جامعه ای چنین حکومتی را گردن نهند، بدون شک به خاطر دست یابی به چنین حقوق و اهداف مقدسی است. در خصوص آزادی و انواع آن در جایی دیگر بحث خواهیم کرد. اما موارد گفته شده تمام حقوق مدنی سیاسی مردم را پوشش نمی دهد، بلکه در اسلام به حقوق دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله حق امر به معروف و حق نهی از منکر که به عنوان یک دفاع عام از جامعه مطرح گردیده است. در حقیقت آنچه بیان شد مربوط به حقوق فرد و دفاع از آن بود؛ اما اگر برای جامعه نیز یک حیاتِ مستقلِ از افراد قایل شویم، آن گاه جامعه نیز جدای از افراد، برای زنده و بانظام ماندنش حقوقی دارد که باید مراعات شوند.
این غفلت، حتی در (منشور حقوق بشر) نیز دیده می شود؛ زیرا چنانچه گفته شد، (اقدام مقتضی) و انواع آزادی های ذکر شده، فقط برای دفاع شخصی است، چون منظور از اقدام مقتضی، مصونیت افراد جامعه از اتهامات واهی، بدرفتاری، شکنجه و محاکمه ی غیرعادلانه است[2] که جامعه ی دموکراتیک باید برای رفع این گونه موارد، اقدامات مقتضی را بنماید؛ هم چنین منظور از (آزادی بیان و رسانه ها) این است که هر شهروندی حق اظهار نظر دارد. لازمه ی این سخن آن است که شخص بتواند به همه نوع اطلاعات و اندیشه ها از طریق همه ی رسانه ها دست رسی پیدا کند.[3] در حقیقت این همان سخن قرآن کریم است که یکهزار و چهار صد سال قبل، زمانی که اندیشه ی دموکراسی هنوز نضج نگرفته بود فرمود:
(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...)؛[4] به کسانی که به اقوال مختلف گوش می سپارند و بهترین آن ها را برمی گزینند بشارت فراوان ده.
می دانیم که لازمه ی اتباع نیکو، استماع نیکوست؛ بنابراین، مژده برای کسانی است که بدون اتلاف وقت به سخنان حق گوش سپرده، سخنی را که حق تر است برمی گزینند!
برخی دیگر از قلم زنان در باب دموکراسی معتقدند که شهروند باید بتواند به بیرون بنگرد، پنجره را بگشاید و در انزوا زندگی نکند؛ یعنی به نوعی قانون ابدی که برای همیشه ساخته شده و به هیچ دلیلی تغییر نخواهد کرد نگرش داشته باشد.[5] این نویسنده در یک رویکرد کلی، عدم انزوا و اجرای قانون را مهم ترین حقوق مدنی سیاسی شهروندان معرفی نموده است و ظاهراً منظور وی از قانون ابدی، همان دموکراسی های جوانِ رو به رشد و ازدیاد است. در این صورت داشتن باور جدی به مذهبی واقعی که رابطه ی میان دنیا و آخرت را (عینیت) می داند، سبب می شود تا نتوانیم قوانین دموکراسی را ابدی فرض کنیم؛ مگر زمانی که مردم به چنان رشدی برسند که پیوسته خواسته های خود را در راستای اراده ی تشریعی خداوند متعال قرار داده، جز قوانین الهی هیچ قانونی را نپذیرند.
همین نویسنده در ادامه، به بحث حق و تکلیف اشاره دارد و تنها از حقوق شهروند جامعه ی دموکراسی سخن نمی گوید. وی می گوید:
شهروند نه تنها به حقوق خود بلکه به وظایف خود نیز باید آگاه باشد.[6]
سپس، (مدارا) را تکلیف شهروند می داند. او کلمه ی (مدارا) را آسانِ در گفتار اما مشکل در رفتار و کردار دانسته، مقصود کارل پوپر از (جامعه ی باز) را نیز بر همین اساس یعنی حوصله و مدارا در جامعه ی دموکراسی تفسیر می نماید؛[7] بنابراین قوانین دموکراسی هر چه باشد (حق، تکلیف، مدارا، عدم انزوا، اجرای قانون و...)، ابدی نخواهد بود، مگر زمانی که شالوده ی آن بر اساس فطرت انسانی استوار باشد. قواعد غیرفطری هم چون کف بر فراز آب ناپایدار خواهند بود.
پی نوشتها:
[1]. بیتهام و بویل. دموکراسی چیست؟ ص 124 127.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. سوره ی زمر، آیه ی 18.
[5]. گی ارمه، فرهنگ و دموکراسی، ص 171.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 172.
منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین