ورود علما و فقها در امر سیاست و حکومت، سبب می‌شود که نتوانند وظیفه هدایت ‌معنوی مردم را انجام دهند.‌‌ ‌
فقیه جامع الشرایط، به تَبَع امامان معصوم (علیهم‌السلام) وظائفی را بر عهده دارد که بارز و شاخص ‌آنها، وظیفه تبیین احکام، تعلیل احکام، حمایت از سلامت و صلابت و متانت احکام با پاسخ دادن به شبهات و ‌نقدها، و اجرای احکام است و برای تحقق این اهداف، عده‌ای را برای تبیین احکام، عده‌ای را برای تعلیل، ‌برخی را برای حمایت، و برخی دیگر را برای اجرای احکام دینی معین می‌کند و لازم نیست که خود، به صورت ‌مستقیم در همه امور وارد شود؛ ولی زعامت و مدیریت و تدبیر کُل را شخصاً بر عهده دارد. این چنین نیست که ‌همه عالمان دین مشغول کارهای اجرایی بشوند و کار هدایت علمی و معنوی امت اسلامی تعطیل بماند. ‌وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن گونه که ابن هشام در سیره‌اش نقل کرده، پس از فتح ‌مکّه، به دو نفر، دو سِمَت جداگانه داد؛ به یکی سِمَت فرهنگی داد و به دیگری سِمَت سیاسی اجتماعی و ‌به اصطلاح، یکی را وزیر آموزش و پروش کرد و دیگری را وزیر کشور(1).‌‌ ‌بنابراین، هرگز همه فقیهان و عالمان وارد بخش‌های اجرایی نمی‌شوند؛ برخی وارد بخش قضایی می‌شوند، ‌برخی وارد بخش اجرایی، و بعضی در امور فرهنگی و علمی و تربیتی به انجام وظیفه می‌پردازند و ضرورت هم ‌ندارد که امور اجرایی را عالمان و فقیهان به نحو مباشرت بر عهده بگیرند، بلکه تصدی افراد متدین و امین و ‌آشنا به کار کافی است؛ چه اینکه در زمان تصدی معصومین (علیهم‌السلام) نیز این‌گونه بوده است؛ یعنی نه ‌کار تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس تعطیل می‌شد و نه مباشرت کارهای اجرایی بر عهده خود آنان بود.‌‌ ‌ ‌ ‌(1) سیره ابن هشام؛ ج 4، ص 143.‌ ‌مأخذ: ( آیةالله جوادی املی ، ولایت فقیه، ص 371، 372)‌
عنوان سوال:

ورود علما و فقها در امر سیاست و حکومت، سبب می‌شود که نتوانند وظیفه هدایت ‌معنوی مردم را انجام دهند.‌‌ ‌


پاسخ:

فقیه جامع الشرایط، به تَبَع امامان معصوم (علیهم‌السلام) وظائفی را بر عهده دارد که بارز و شاخص ‌آنها، وظیفه تبیین احکام، تعلیل احکام، حمایت از سلامت و صلابت و متانت احکام با پاسخ دادن به شبهات و ‌نقدها، و اجرای احکام است و برای تحقق این اهداف، عده‌ای را برای تبیین احکام، عده‌ای را برای تعلیل، ‌برخی را برای حمایت، و برخی دیگر را برای اجرای احکام دینی معین می‌کند و لازم نیست که خود، به صورت ‌مستقیم در همه امور وارد شود؛ ولی زعامت و مدیریت و تدبیر کُل را شخصاً بر عهده دارد. این چنین نیست که ‌همه عالمان دین مشغول کارهای اجرایی بشوند و کار هدایت علمی و معنوی امت اسلامی تعطیل بماند. ‌وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن گونه که ابن هشام در سیره‌اش نقل کرده، پس از فتح ‌مکّه، به دو نفر، دو سِمَت جداگانه داد؛ به یکی سِمَت فرهنگی داد و به دیگری سِمَت سیاسی اجتماعی و ‌به اصطلاح، یکی را وزیر آموزش و پروش کرد و دیگری را وزیر کشور(1).‌‌ ‌بنابراین، هرگز همه فقیهان و عالمان وارد بخش‌های اجرایی نمی‌شوند؛ برخی وارد بخش قضایی می‌شوند، ‌برخی وارد بخش اجرایی، و بعضی در امور فرهنگی و علمی و تربیتی به انجام وظیفه می‌پردازند و ضرورت هم ‌ندارد که امور اجرایی را عالمان و فقیهان به نحو مباشرت بر عهده بگیرند، بلکه تصدی افراد متدین و امین و ‌آشنا به کار کافی است؛ چه اینکه در زمان تصدی معصومین (علیهم‌السلام) نیز این‌گونه بوده است؛ یعنی نه ‌کار تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس تعطیل می‌شد و نه مباشرت کارهای اجرایی بر عهده خود آنان بود.‌‌ ‌

‌(1) سیره ابن هشام؛ ج 4، ص 143.‌

‌مأخذ: ( آیةالله جوادی املی ، ولایت فقیه، ص 371، 372)‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین