معنای «مصلحت» چیست و تفاوت آن با «ضرورت» در چیست؟ آیا مصلحت در جامعه اسلامی، با دیگر جوامع تفاوت دارد؟‌
(مصلحت) به معنای مفید بودن است و در تفاوت مصلحت با ضرورت، می‌توان گفت که هر امر ضروری، ‌مصلحت است، اما هر امر دارای مصلحت، الزاماً ضروری نیست؛ مگر آنکه بالقوّه ضروری باشد. مصلحت گاهی ‌‌(اولویت تعیینی) دارد و گاهی (اولویت تفضیلی). در آنجا که اولویت تعیینی است، مصلحت همان ضرورت ‌است و اگر اولویت تفضیلی است، ضرورت نیست؛ یعنی مصلحت تام، مستلزم وجوب آن شیء است و ‌مصلحت غیر تام، مستلزم استحباب آن. به هر تقدیر؛ چیزی که برای جامعه مصلحت دارد یعنی مفید است، تا ‌آنجا که ممکن باشد، باید آن را تحصیل کرد.‌‌ ‌امّا اینکه مصلحت در جامعه اسلامی با مصلحت در جوامع دیگر تفاوت دارد یا نه، جوابش مثبت است. در جوامع ‌دیگر، گاهی کارهایی به عنوان مصلحت صورت می‌گیرد که عنوان آن، مصلحت جامعه است، ولی در واقع، ‌مصلحت شخصی زمامداران است و گاهی برای ملّت‌هایشان مصالحی را در نظر می‌گیرند و آنها را استیفاء ‌می‌کنند که مصلحت واقعی آن ملت‌ها نیست؛ زیرا مصلحت آن نیست که انسان کشور خود را، ملّت خود را، و ‌دولت خود را با غارت و چپاول کشورها و ملّت‌های دیگر تقویت یا تغذیه کند. در بسیاری از کشورها، اگر چه ‌دولتمردان به سود مردم خود بیندیشند و اگر چه به غارت دیگران نپردازند، حداکثر آن است که مصلحت دنیایی ‌مردم خود را در نظر می‌گیرند و شعارشان به فرموده قرآن کریم، ”ربّنا اتنا فی الدنیا“(1) است؛ فقط سود ‌دنیایی را در نظر می‌گیرند و روشن است که این مصلحت، یک مصلحت ناقص است.‌‌ ‌مصلحت در جامعه اسلامی، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان؛ هم ‌حسنه دنیا باشد و هم حسنه آخرت؛ که خدای سبحان در کتاب خود، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان ‌می‌کند: ”ومنهم من یقول ربّنا اتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة وقنا عذاب النار“(2). انسان، حقیقتی ‌نیست که دنیای او از آخرتش گسیخته باشد و یا اینکه با مردن، از بین برود، بلکه موجودی است که از جهانی ‌به جهان دیگر سفر می‌کند: (ولکنکم تنتقلون من دار إلی دار)(3) و آخرتش را عقاید و اخلاق و رفتارِ همین ‌دنیا می‌سازد: (الدنیا مزرعة الآخرة)(4) و بنابراین، چیزی مصلحت واقعی اوست، که هم به سود دنیا و هم به ‌نفع آخرت او باشد؛ اگر چیزی به سود دنیای او باشد، ولی به آخرتش آسیب برساند، مصلحت او نیست و ‌وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی او باخبر است، او را راهنمایی و ترغیب می‌کند به ‌چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی را برای او در پی دارد، نهی می‌کند؛ ‌هر چند به حسب ظاهر، مصالح دنیوی او را در بر داشته باشد. حلال و حرام‌های شرعی و باید و نبایدهای ‌دین، برای تأمین مصالح دنیوی اخروی انسان است.‌‌ ‌تذکر: تشخیص مصالح دنیائی، گاهی آسان و زمانی دشوار است که با مشورت کارشناسان روشن می‌گردد؛ ‌اما تشخیص مصالح اخروی، غالباً دشوار است و هرگز بدون استعانت از وحی الهی میسور نیست؛ البته ‌بخشی از کارها مانند عبادت، ذکر، دعا و انفاق به مستمند، ایثار و نثار و عدل و احسان و انصاف، خارج از بحث ‌است؛ زیرا خطوط کلی امور یاد شده، گذشته از بهره آخرت، مصالح دنیا را نیز تأمین می‌نماید و مهم، تشخیص ‌منافع اخرویِ برخی از اشیاء، و افعال است که وضع آنها روشن نیست.‌‌ ‌‌ ‌ ‌(1) سوره بقره، آیه‌ ‌‌200.‌ ‌(2) همان، آیه‌ ‌‌201.‌ ‌(3) بحار؛ ج 37، ص 146، ح 36.‌ ‌(4) همان؛ ج 67، ص 225 (باب 54). ‌ ‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 465 467)‌
عنوان سوال:

معنای «مصلحت» چیست و تفاوت آن با «ضرورت» در چیست؟ آیا مصلحت در جامعه اسلامی، با دیگر جوامع تفاوت دارد؟‌


پاسخ:

(مصلحت) به معنای مفید بودن است و در تفاوت مصلحت با ضرورت، می‌توان گفت که هر امر ضروری، ‌مصلحت است، اما هر امر دارای مصلحت، الزاماً ضروری نیست؛ مگر آنکه بالقوّه ضروری باشد. مصلحت گاهی ‌‌(اولویت تعیینی) دارد و گاهی (اولویت تفضیلی). در آنجا که اولویت تعیینی است، مصلحت همان ضرورت ‌است و اگر اولویت تفضیلی است، ضرورت نیست؛ یعنی مصلحت تام، مستلزم وجوب آن شیء است و ‌مصلحت غیر تام، مستلزم استحباب آن. به هر تقدیر؛ چیزی که برای جامعه مصلحت دارد یعنی مفید است، تا ‌آنجا که ممکن باشد، باید آن را تحصیل کرد.‌‌ ‌امّا اینکه مصلحت در جامعه اسلامی با مصلحت در جوامع دیگر تفاوت دارد یا نه، جوابش مثبت است. در جوامع ‌دیگر، گاهی کارهایی به عنوان مصلحت صورت می‌گیرد که عنوان آن، مصلحت جامعه است، ولی در واقع، ‌مصلحت شخصی زمامداران است و گاهی برای ملّت‌هایشان مصالحی را در نظر می‌گیرند و آنها را استیفاء ‌می‌کنند که مصلحت واقعی آن ملت‌ها نیست؛ زیرا مصلحت آن نیست که انسان کشور خود را، ملّت خود را، و ‌دولت خود را با غارت و چپاول کشورها و ملّت‌های دیگر تقویت یا تغذیه کند. در بسیاری از کشورها، اگر چه ‌دولتمردان به سود مردم خود بیندیشند و اگر چه به غارت دیگران نپردازند، حداکثر آن است که مصلحت دنیایی ‌مردم خود را در نظر می‌گیرند و شعارشان به فرموده قرآن کریم، ”ربّنا اتنا فی الدنیا“(1) است؛ فقط سود ‌دنیایی را در نظر می‌گیرند و روشن است که این مصلحت، یک مصلحت ناقص است.‌‌ ‌مصلحت در جامعه اسلامی، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان؛ هم ‌حسنه دنیا باشد و هم حسنه آخرت؛ که خدای سبحان در کتاب خود، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان ‌می‌کند: ”ومنهم من یقول ربّنا اتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة وقنا عذاب النار“(2). انسان، حقیقتی ‌نیست که دنیای او از آخرتش گسیخته باشد و یا اینکه با مردن، از بین برود، بلکه موجودی است که از جهانی ‌به جهان دیگر سفر می‌کند: (ولکنکم تنتقلون من دار إلی دار)(3) و آخرتش را عقاید و اخلاق و رفتارِ همین ‌دنیا می‌سازد: (الدنیا مزرعة الآخرة)(4) و بنابراین، چیزی مصلحت واقعی اوست، که هم به سود دنیا و هم به ‌نفع آخرت او باشد؛ اگر چیزی به سود دنیای او باشد، ولی به آخرتش آسیب برساند، مصلحت او نیست و ‌وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی او باخبر است، او را راهنمایی و ترغیب می‌کند به ‌چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی را برای او در پی دارد، نهی می‌کند؛ ‌هر چند به حسب ظاهر، مصالح دنیوی او را در بر داشته باشد. حلال و حرام‌های شرعی و باید و نبایدهای ‌دین، برای تأمین مصالح دنیوی اخروی انسان است.‌‌ ‌تذکر: تشخیص مصالح دنیائی، گاهی آسان و زمانی دشوار است که با مشورت کارشناسان روشن می‌گردد؛ ‌اما تشخیص مصالح اخروی، غالباً دشوار است و هرگز بدون استعانت از وحی الهی میسور نیست؛ البته ‌بخشی از کارها مانند عبادت، ذکر، دعا و انفاق به مستمند، ایثار و نثار و عدل و احسان و انصاف، خارج از بحث ‌است؛ زیرا خطوط کلی امور یاد شده، گذشته از بهره آخرت، مصالح دنیا را نیز تأمین می‌نماید و مهم، تشخیص ‌منافع اخرویِ برخی از اشیاء، و افعال است که وضع آنها روشن نیست.‌‌ ‌‌

‌(1) سوره بقره، آیه‌ ‌‌200.‌
‌(2) همان، آیه‌ ‌‌201.‌
‌(3) بحار؛ ج 37، ص 146، ح 36.‌
‌(4) همان؛ ج 67، ص 225 (باب 54).

‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 465 467)‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین