(مصلحت) به معنای مفید بودن است و در تفاوت مصلحت با ضرورت، میتوان گفت که هر امر ضروری، ‌مصلحت است، اما هر امر دارای مصلحت، الزاماً ضروری نیست؛ مگر آنکه بالقوّه ضروری باشد. مصلحت گاهی ‌‌(اولویت تعیینی) دارد و گاهی (اولویت تفضیلی). در آنجا که اولویت تعیینی است، مصلحت همان ضرورت ‌است و اگر اولویت تفضیلی است، ضرورت نیست؛ یعنی مصلحت تام، مستلزم وجوب آن شیء است و ‌مصلحت غیر تام، مستلزم استحباب آن. به هر تقدیر؛ چیزی که برای جامعه مصلحت دارد یعنی مفید است، تا ‌آنجا که ممکن باشد، باید آن را تحصیل کرد.‌ امّا اینکه مصلحت در جامعه اسلامی با مصلحت در جوامع دیگر تفاوت دارد یا نه، جوابش مثبت است. در جوامع ‌دیگر، گاهی کارهایی به عنوان مصلحت صورت میگیرد که عنوان آن، مصلحت جامعه است، ولی در واقع، ‌مصلحت شخصی زمامداران است و گاهی برای ملّتهایشان مصالحی را در نظر میگیرند و آنها را استیفاء ‌میکنند که مصلحت واقعی آن ملتها نیست؛ زیرا مصلحت آن نیست که انسان کشور خود را، ملّت خود را، و ‌دولت خود را با غارت و چپاول کشورها و ملّتهای دیگر تقویت یا تغذیه کند. در بسیاری از کشورها، اگر چه ‌دولتمردان به سود مردم خود بیندیشند و اگر چه به غارت دیگران نپردازند، حداکثر آن است که مصلحت دنیایی ‌مردم خود را در نظر میگیرند و شعارشان به فرموده قرآن کریم، ”ربّنا اتنا فی الدنیا“(1) است؛ فقط سود ‌دنیایی را در نظر میگیرند و روشن است که این مصلحت، یک مصلحت ناقص است.‌ مصلحت در جامعه اسلامی، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان؛ هم ‌حسنه دنیا باشد و هم حسنه آخرت؛ که خدای سبحان در کتاب خود، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان ‌میکند: ”ومنهم من یقول ربّنا اتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة وقنا عذاب النار“(2). انسان، حقیقتی ‌نیست که دنیای او از آخرتش گسیخته باشد و یا اینکه با مردن، از بین برود، بلکه موجودی است که از جهانی ‌به جهان دیگر سفر میکند: (ولکنکم تنتقلون من دار إلی دار)(3) و آخرتش را عقاید و اخلاق و رفتارِ همین ‌دنیا میسازد: (الدنیا مزرعة الآخرة)(4) و بنابراین، چیزی مصلحت واقعی اوست، که هم به سود دنیا و هم به ‌نفع آخرت او باشد؛ اگر چیزی به سود دنیای او باشد، ولی به آخرتش آسیب برساند، مصلحت او نیست و ‌وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی او باخبر است، او را راهنمایی و ترغیب میکند به ‌چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی را برای او در پی دارد، نهی میکند؛ ‌هر چند به حسب ظاهر، مصالح دنیوی او را در بر داشته باشد. حلال و حرامهای شرعی و باید و نبایدهای ‌دین، برای تأمین مصالح دنیوی اخروی انسان است.‌ تذکر: تشخیص مصالح دنیائی، گاهی آسان و زمانی دشوار است که با مشورت کارشناسان روشن میگردد؛ ‌اما تشخیص مصالح اخروی، غالباً دشوار است و هرگز بدون استعانت از وحی الهی میسور نیست؛ البته ‌بخشی از کارها مانند عبادت، ذکر، دعا و انفاق به مستمند، ایثار و نثار و عدل و احسان و انصاف، خارج از بحث ‌است؛ زیرا خطوط کلی امور یاد شده، گذشته از بهره آخرت، مصالح دنیا را نیز تأمین مینماید و مهم، تشخیص ‌منافع اخرویِ برخی از اشیاء، و افعال است که وضع آنها روشن نیست.‌ ‌ ‌ ‌(1) سوره بقره، آیه ‌200.‌ ‌(2) همان، آیه ‌201.‌ ‌(3) بحار؛ ج 37، ص 146، ح 36.‌ ‌(4) همان؛ ج 67، ص 225 (باب 54). ‌ ‌‌مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 465 467)‌
معنای «مصلحت» چیست و تفاوت آن با «ضرورت» در چیست؟ آیا مصلحت در جامعه اسلامی، با دیگر جوامع تفاوت دارد؟
(مصلحت) به معنای مفید بودن است و در تفاوت مصلحت با ضرورت، میتوان گفت که هر امر ضروری، مصلحت است، اما هر امر دارای مصلحت، الزاماً ضروری نیست؛ مگر آنکه بالقوّه ضروری باشد. مصلحت گاهی (اولویت تعیینی) دارد و گاهی (اولویت تفضیلی). در آنجا که اولویت تعیینی است، مصلحت همان ضرورت است و اگر اولویت تفضیلی است، ضرورت نیست؛ یعنی مصلحت تام، مستلزم وجوب آن شیء است و مصلحت غیر تام، مستلزم استحباب آن. به هر تقدیر؛ چیزی که برای جامعه مصلحت دارد یعنی مفید است، تا آنجا که ممکن باشد، باید آن را تحصیل کرد. امّا اینکه مصلحت در جامعه اسلامی با مصلحت در جوامع دیگر تفاوت دارد یا نه، جوابش مثبت است. در جوامع دیگر، گاهی کارهایی به عنوان مصلحت صورت میگیرد که عنوان آن، مصلحت جامعه است، ولی در واقع، مصلحت شخصی زمامداران است و گاهی برای ملّتهایشان مصالحی را در نظر میگیرند و آنها را استیفاء میکنند که مصلحت واقعی آن ملتها نیست؛ زیرا مصلحت آن نیست که انسان کشور خود را، ملّت خود را، و دولت خود را با غارت و چپاول کشورها و ملّتهای دیگر تقویت یا تغذیه کند. در بسیاری از کشورها، اگر چه دولتمردان به سود مردم خود بیندیشند و اگر چه به غارت دیگران نپردازند، حداکثر آن است که مصلحت دنیایی مردم خود را در نظر میگیرند و شعارشان به فرموده قرآن کریم، ”ربّنا اتنا فی الدنیا“(1) است؛ فقط سود دنیایی را در نظر میگیرند و روشن است که این مصلحت، یک مصلحت ناقص است. مصلحت در جامعه اسلامی، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان؛ هم حسنه دنیا باشد و هم حسنه آخرت؛ که خدای سبحان در کتاب خود، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان میکند: ”ومنهم من یقول ربّنا اتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة وقنا عذاب النار“(2). انسان، حقیقتی نیست که دنیای او از آخرتش گسیخته باشد و یا اینکه با مردن، از بین برود، بلکه موجودی است که از جهانی به جهان دیگر سفر میکند: (ولکنکم تنتقلون من دار إلی دار)(3) و آخرتش را عقاید و اخلاق و رفتارِ همین دنیا میسازد: (الدنیا مزرعة الآخرة)(4) و بنابراین، چیزی مصلحت واقعی اوست، که هم به سود دنیا و هم به نفع آخرت او باشد؛ اگر چیزی به سود دنیای او باشد، ولی به آخرتش آسیب برساند، مصلحت او نیست و وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی او باخبر است، او را راهنمایی و ترغیب میکند به چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی را برای او در پی دارد، نهی میکند؛ هر چند به حسب ظاهر، مصالح دنیوی او را در بر داشته باشد. حلال و حرامهای شرعی و باید و نبایدهای دین، برای تأمین مصالح دنیوی اخروی انسان است. تذکر: تشخیص مصالح دنیائی، گاهی آسان و زمانی دشوار است که با مشورت کارشناسان روشن میگردد؛ اما تشخیص مصالح اخروی، غالباً دشوار است و هرگز بدون استعانت از وحی الهی میسور نیست؛ البته بخشی از کارها مانند عبادت، ذکر، دعا و انفاق به مستمند، ایثار و نثار و عدل و احسان و انصاف، خارج از بحث است؛ زیرا خطوط کلی امور یاد شده، گذشته از بهره آخرت، مصالح دنیا را نیز تأمین مینماید و مهم، تشخیص منافع اخرویِ برخی از اشیاء، و افعال است که وضع آنها روشن نیست.
(1) سوره بقره، آیه 200.
(2) همان، آیه 201.
(3) بحار؛ ج 37، ص 146، ح 36.
(4) همان؛ ج 67، ص 225 (باب 54).
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولایت فقیه ، ص 465 467)
- [سایر] آیا «جامعه مدنی» با حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه سازگار است؟
- [سایر] آیا «جامعه ی ولایی جامعه ای مستبد»[1] و ولایت فقیه استبداد نیست؟
- [سایر] در تعریف اصطلاح «جمهوری اسلامی»، آیا باید «جمهوریت» و «اسلامیت» را از هم جدا یا بههم پیوسته بدانیم؟
- [سایر] منظور از «نوگرایی اسلامی» چیست؟
- [سایر] رابطه بین «حکمت عملی و نظری» در فلسفه با «ایمان و عمل صالح» در قرآن چیست؟
- [سایر] تفاوت «اسلام انقلابی» مورد نظر منافقان با «انقلاب اسلامی» مورد نظر امام و نیز تفاوت «دین حکومتی» با «حکومت دینی» چیست؟
- [سایر] اگر اعتقاد به «معاد» انسان را از انحراف و گناه باز می دارد; پس چرا در جوامع مذهبی این همه انحراف دیده می شود؟
- [سایر] «تأنّی» در آموزههای اسلامی به چه معنا است؟
- [سایر] آیا رهبر میتواند با «ولایت مطلقه» اش، در زندگی شخصی افراد جامعه دخالت کند؟
- [سایر] «ولایت فقیه» با «جمهوری اسلامی» سازگار نیست؛ زیرا لازمه جمهوری ، حق رأی داشتن مردم است ولی لازمه ولایت فقیه، محجوریت مردم است!
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر حکومت صالح و شرعی احیانا مصلحت جامعه را در مهار جمعیّت و تنظیم خانواده تشخیص دهد، تشویق جامعه نسبت به آن با راهنمایی راههای حلال و منع از راههای حرام از قبیل سقط کردن جنین مانعی ندارد، ولی الزام افراد به محدود نمودن نسل جایز نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] پدر و جد پدری طفل و نیز وصی پدر و وصی جد پدری طفل که او را قیم بر صغیر قرار داده اند می توانند مال طفل را بفروشند و بنابر احتیاط واجب معامله به مصلحت طفل باشد و مجتهد عادل هم در صورت نبودن پدر و جد پدری و وصی ان دو می تواند مال یتیم را در صورتی که به مصلحت او باشد بفروشد و همچنین مال دیوانه و غایب را در صورتی که ضرورت اقتضا کند
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشخیص مصلحت، حاکم اسلامی چنانکه میتواند مجرم را عفو یا تخفیف در جرم دهد، میتواند در اجرای حدّ تخفیف دهد یعنی آن را تبدیل به تعزیر کند یا حدّ را اصلاً اجرا نکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافرت به بلاد کفار و نقاطی که انسان در آن نقاط نمی تواند وظایف اسلامی خود را انجام دهد جز در موارد ضرورت و ارشاد آنها، جایز نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عقد روابط چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دوَل اسلامی و اجانب ، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد ، جایز نیست این گونه روابط ، و اگر دولتی اقدام به آن نمود ، بر سایر دوَل اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع روابط به هر نحو ممکن است .
- [آیت الله اردبیلی] انعقاد پیمانهای سیاسی و تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب که مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است با وسایل ممکن آن را به قطع چنین رابطهای الزام کنند.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.