قبل از جواب به این سؤال، دوست داریم به نکته ای مهم اشاره کنیم. و آن این است که شیعه به دو دسته در عقاید تقسیم نشده است، که یکی از آنها اصولی و دیگر اخباری باشد بلکه اخباری و اصولی در اصول عقاید مشترک هستند (توحید- نبوت- معاد-امامت عدل و ...) و همینطور در همه فروع با هم مشترک هستند مثل نماز و روزه وحج و زکات و خمس و ... . بلی اختلاف آنان فقط در منهج علمی و روش و طریقه وصول به حکم شرعی می باشد. و در این روش می توان گفت در مسائل ذیل اختلاف مشرب و طریق دارند: 1- اجتهاد و تقلید- اصولیون قائل به اجتهاد هستند و کسی که مجتهد نیست باید از کسی که مجتهد است و کارشناس است تبعیت و اصطلاحا تقلید کند. ولی اخباریون از اجتهاد و تقلید از مجتهد، منع می کنند. 2- اصولیون تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز و روا نمی شمارند. ولی اخباریون می گویند: مرگ و حیات در رجوع به متخصص و مرجع تقلید تغییری ایجاد نمی کند. 3- اخباریون چنین گمان کرده اند که کتب اربعه شیعه همه صحیح هستند. چون کسانی که این اخبار را جمع کرده اند اخبار صحیح را جمع و غیر صحیح را حذف کرده اند. و آنان تقسیم چهار گانه احادیث به (صحیح-حسن- موثق- ضعیف) را قبول ندارند. ولی اصولیون در این مسائل با آنان مخالف هستند. 4- صولیون دلیل عقل از قبیل تکلیف کردن فوق طاعت قبیح است، عقوبت کردن بدون بیان و نشان دادن راه، قبیح است و ... را قبول دارند اما اخباریون این امور عقلی را قبول ندارند و دلیل عقلی را نمی پذیرند. 5- حجیت ظواهر القرآن: اخباریون می گویند ما نمی توانیم به ظاهر قرآن عمل کنیم مگر آنکه از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد. ولی اصولیون ظواهر قرآن در جایی که اخبار هم نباشد را حجت می دانند. اما اینکه کدام یک از این دو طریقه درست تر است؟ همینقدر باید گفت که بساط اخباریون برچیده شده است. و الان داعی قابل توجهی ندارند. و اکنون حوزهای علمیه در جهان تشیع و مراجع بزرگ دینی اصولی منهج هستند و اخباریون تنها در گوشه های دور افتاده به غایت اندک و متفرق باقی مانده اند. منبع: پایگاه حوزه
قبل از جواب به این سؤال، دوست داریم به نکته ای مهم اشاره کنیم. و آن این است که شیعه به دو دسته در عقاید تقسیم نشده است، که یکی از آنها اصولی و دیگر اخباری باشد بلکه اخباری و اصولی در اصول عقاید مشترک هستند (توحید- نبوت- معاد-امامت عدل و ...) و همینطور در همه فروع با هم مشترک هستند مثل نماز و روزه وحج و زکات و خمس و ... .
بلی اختلاف آنان فقط در منهج علمی و روش و طریقه وصول به حکم شرعی می باشد.
و در این روش می توان گفت در مسائل ذیل اختلاف مشرب و طریق دارند:
1- اجتهاد و تقلید- اصولیون قائل به اجتهاد هستند و کسی که مجتهد نیست باید از کسی که مجتهد است و کارشناس است تبعیت و اصطلاحا تقلید کند. ولی اخباریون از اجتهاد و تقلید از مجتهد، منع می کنند.
2- اصولیون تقلید ابتدایی از مجتهد میت را جایز و روا نمی شمارند. ولی اخباریون می گویند: مرگ و حیات در رجوع به متخصص و مرجع تقلید تغییری ایجاد نمی کند.
3- اخباریون چنین گمان کرده اند که کتب اربعه شیعه همه صحیح هستند. چون کسانی که این اخبار را جمع کرده اند اخبار صحیح را جمع و غیر صحیح را حذف کرده اند. و آنان تقسیم چهار گانه احادیث به (صحیح-حسن- موثق- ضعیف) را قبول ندارند. ولی اصولیون در این مسائل با آنان مخالف هستند.
4- صولیون دلیل عقل از قبیل تکلیف کردن فوق طاعت قبیح است، عقوبت کردن بدون بیان و نشان دادن راه، قبیح است و ... را قبول دارند اما اخباریون این امور عقلی را قبول ندارند و دلیل عقلی را نمی پذیرند.
5- حجیت ظواهر القرآن: اخباریون می گویند ما نمی توانیم به ظاهر قرآن عمل کنیم مگر آنکه از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد. ولی اصولیون ظواهر قرآن در جایی که اخبار هم نباشد را حجت می دانند.
اما اینکه کدام یک از این دو طریقه درست تر است؟ همینقدر باید گفت که بساط اخباریون برچیده شده است. و الان داعی قابل توجهی ندارند. و اکنون حوزهای علمیه در جهان تشیع و مراجع بزرگ دینی اصولی منهج هستند و اخباریون تنها در گوشه های دور افتاده به غایت اندک و متفرق باقی مانده اند.
منبع: پایگاه حوزه
- [سایر] فرق بین اصولی و اخباری چیست؟ کدام یک بهتر است؟
- [سایر] تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه میتوان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟
- [سایر] مراد از تقلیدی نبودن اصول دین چیست و چگونه میتوان با تحقیق به این اصول رسید؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق می کند؟
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [سایر] اصول گرایی یعنی چه؟
- [سایر] معیار و ملاک برای جدایی و مرز اصول و سلیقهها چیست؟ اصول را چگونه میتوان تشخیص داد؟
- [سایر] مجتهدین روی چه اصولی احکامی را تعیین می کنند؟ آیا برای اثبات این اصول، دلیل عقل پسندی دارند؟
- [آیت الله سیستانی] دلایل عقلی برای اصول دین؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.