اعتقادات اسلامی یک زنجیرۀ هماهنگ و به هم پیوسته است. به طوری که اگر یکی از دانههای این زنجیره مفقود شود کلّ زنجیره گسسته و غیرمفید خواهد شد. با این توضیح که اعتقاد به خداوند لوازمی دارد که با حفظ این لوازم مورد قبول خداوند خواهد بود، اگر به داستان رانده شدن ابلیس بنگرید مشاهده میکنید که او از خدا مهلت خواست که تا قیامت زنده باشد تا بتواند بشر را فریب دهد،[1] معلوم میشود که شیطان وجود خدا و قیامت را قبول داشته است با این حال خداوند او را کافر معرفی می کند.[2] بنابراین، صِرف اعتقاد به وجود خدا برای ایمانِ مقبول، کافی نیست، بلکه تمام لوازم آن بایستی فراهم باشد. یکی از لوازم اعتقاد به خدا، اعتقاد به فرستادگان خدا یعنی انبیا و رسولان است. به این معنا که انکار آنها مستلزم انکار خدا است. همچنین اعتقاد به امامان یعنی جانشینان پیامبر لازمۀ اعتقاد به خود پیامبر است؛ چون ائمه از طرف پیامبر جانشین او هستند و انکار آنها به منزله انکار پیامبر است پس نمیتوان پیامبر را قبول کرد، ولی امامان را انکار کرد. همین رابطه بین تک تک امامان برقرار است؛ یعنی انکار یکی از امامان به منزلۀ انکار بقیۀ امامان است؛ چرا که دلیل اعتقاد به هر کدام از آنها همان است که دلیل اعتقاد به بقیه است؛ زیرا همۀ آنها یکی پس از دیگری جانشین رسول خدا (ص) هستند و هرکدام از امامان، امام قبلی را تصدیق و امام بعدی را معرفی کرده است. پس انکار یکی از آنها در حقیقت بازگشت به انکار دیگری می کند و از آن جا که همگی از سوی پیامبر (ص) تعیین شدهاند، پس انکار آنها، انکار پیامبر است. برای حسن ختام به چند حدیث کوتاه در این باره اشاره میکنیم: امام صادق (ع) از اجداد طاهرینش؛ یعنی امامان قبل از خود نقل میکند و آنها از پیامبر (ص) نقل میکنند که فرمود: "جانشینان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابیطالب و آخرینشان قائم است، ایشان جانشینان و اوصیاء و رهبران و حجّتهای پس از من برای امتم هستند، هرکس به امامتشان اقرار کند مؤمن است و هر کس منکر آنها شود کافر است.[3] در روایت دیگر نیز از امام صادق (ع) آمده است که کسی که کلام ما (ائمه) را نپذیرد، کلام خدا را نپذیرفته و کسی که سخن خدا را رد کند مشرک خواهد بود.[4] نیز در روایت دیگری از امام کاظم (ع) است: "کسی که به ما بغض داشته باشد در واقع به پیامبر خدا بغض ورزیده و او در حقیقت مُبغض خداوند است و مُبغض خدا سزاوار آتش الاهی است و احدی یاور او نخواهد بود".[5] پی نوشتها: [1] "قالَ رَبِّ فَاَنظِرنِی ِالَی َیوِم یُبعَثُون ..."، حجر، 36؛ ص، 79. [2] بقره، 34؛ ص، 74. [3] "عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُم خُلَفَائِی و أَوصِیَائِی و أَولِیَائِی وَ حُجَجُ اللَّه عَلَی اُمّتِی بَعدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکِرُ لَهُمْ کَافِرٌ"، شیخ صدوق، من‌ لا یحضره‌ الفقیه، ج 4، کتاب الوصیه، باب الوصیة من لدن آدم (ع)، ص180،... ح 5406، جامعۀ مدرسین، قم، 1413ق، البته کفر در این جا به معنای اصطلاحی آن مراد نیست، بلکه معنای لغوی که همان پوشاندن و مخفی کردن حق باشد مورد نظر است. [4] "الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادّ عَلَی الله وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشَّرکِ بِاللهِ..."؛ کلینی، ج 1، باب اختلاف الحدیث، ص 68، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش. [5] "ألا یا عبد الرحمن من أبغضنا فقد أبغض محمدا و من أبغض محمدا فقد أبغض الله جل و علا، و من أبغض الله جل و علا کان حقا علی الله أن یصلیه النار و ماله من نصیر"، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 97، ص 122، موسّسه الوفاء، بیروت، لبنان، 1404ق. منبع: http://farsi.islamquest.net
اعتقادات اسلامی یک زنجیرۀ هماهنگ و به هم پیوسته است. به طوری که اگر یکی از دانههای این زنجیره مفقود شود کلّ زنجیره گسسته و غیرمفید خواهد شد. با این توضیح که اعتقاد به خداوند لوازمی دارد که با حفظ این لوازم مورد قبول خداوند خواهد بود، اگر به داستان رانده شدن ابلیس بنگرید مشاهده میکنید که او از خدا مهلت خواست که تا قیامت زنده باشد تا بتواند بشر را فریب دهد،[1] معلوم میشود که شیطان وجود خدا و قیامت را قبول داشته است با این حال خداوند او را کافر معرفی می کند.[2] بنابراین، صِرف اعتقاد به وجود خدا برای ایمانِ مقبول، کافی نیست، بلکه تمام لوازم آن بایستی فراهم باشد. یکی از لوازم اعتقاد به خدا، اعتقاد به فرستادگان خدا یعنی انبیا و رسولان است. به این معنا که انکار آنها مستلزم انکار خدا است. همچنین اعتقاد به امامان یعنی جانشینان پیامبر لازمۀ اعتقاد به خود پیامبر است؛ چون ائمه از طرف پیامبر جانشین او هستند و انکار آنها به منزله انکار پیامبر است پس نمیتوان پیامبر را قبول کرد، ولی امامان را انکار کرد. همین رابطه بین تک تک امامان برقرار است؛ یعنی انکار یکی از امامان به منزلۀ انکار بقیۀ امامان است؛ چرا که دلیل اعتقاد به هر کدام از آنها همان است که دلیل اعتقاد به بقیه است؛ زیرا همۀ آنها یکی پس از دیگری جانشین رسول خدا (ص) هستند و هرکدام از امامان، امام قبلی را تصدیق و امام بعدی را معرفی کرده است. پس انکار یکی از آنها در حقیقت بازگشت به انکار دیگری می کند و از آن جا که همگی از سوی پیامبر (ص) تعیین شدهاند، پس انکار آنها، انکار پیامبر است.
برای حسن ختام به چند حدیث کوتاه در این باره اشاره میکنیم: امام صادق (ع) از اجداد طاهرینش؛ یعنی امامان قبل از خود نقل میکند و آنها از پیامبر (ص) نقل میکنند که فرمود: "جانشینان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابیطالب و آخرینشان قائم است، ایشان جانشینان و اوصیاء و رهبران و حجّتهای پس از من برای امتم هستند، هرکس به امامتشان اقرار کند مؤمن است و هر کس منکر آنها شود کافر است.[3]
در روایت دیگر نیز از امام صادق (ع) آمده است که کسی که کلام ما (ائمه) را نپذیرد، کلام خدا را نپذیرفته و کسی که سخن خدا را رد کند مشرک خواهد بود.[4]
نیز در روایت دیگری از امام کاظم (ع) است: "کسی که به ما بغض داشته باشد در واقع به پیامبر خدا بغض ورزیده و او در حقیقت مُبغض خداوند است و مُبغض خدا سزاوار آتش الاهی است و احدی یاور او نخواهد بود".[5]
پی نوشتها:
[1] "قالَ رَبِّ فَاَنظِرنِی ِالَی َیوِم یُبعَثُون ..."، حجر، 36؛ ص، 79.
[2] بقره، 34؛ ص، 74.
[3] "عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُم خُلَفَائِی و أَوصِیَائِی و أَولِیَائِی وَ حُجَجُ اللَّه عَلَی اُمّتِی بَعدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکِرُ لَهُمْ کَافِرٌ"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، کتاب الوصیه، باب الوصیة من لدن آدم (ع)، ص180،... ح 5406، جامعۀ مدرسین، قم، 1413ق، البته کفر در این جا به معنای اصطلاحی آن مراد نیست، بلکه معنای لغوی که همان پوشاندن و مخفی کردن حق باشد مورد نظر است.
[4] "الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادّ عَلَی الله وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشَّرکِ بِاللهِ..."؛ کلینی، ج 1، باب اختلاف الحدیث، ص 68، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش.
[5] "ألا یا عبد الرحمن من أبغضنا فقد أبغض محمدا و من أبغض محمدا فقد أبغض الله جل و علا، و من أبغض الله جل و علا کان حقا علی الله أن یصلیه النار و ماله من نصیر"، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 97، ص 122، موسّسه الوفاء، بیروت، لبنان، 1404ق.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] آیا شک در امامت بعضی از امامان مشکلی دارد؟
- [سایر] آیا از امامان قبل نصی بر امامت امامان کودک بوده است ؟
- [سایر] امامان شیعه هرگز مدعی امامت نبودهاند و امامت را شیعیان به آنها نسبت میدهند، جواب چیست؟
- [سایر] آیا شیعیان به امامت امامان در سنین کودکی اطمینان داشتند؟
- [سایر] با سلام، آیا در نهج البلاغه عباراتی وجود دارد که امامت امامان شیعه را تأیید کند؟
- [سایر] آیا منصب امامت برای دوازده امام از روی جبر بود یا نه؟ آیا دوازده امام میتوانستند از روی اختیار این منصب را قبول نکنند؟
- [سایر] آیا اعتقاد به امامت و ولایت امامان در کودکی با تهدید و تحمیل بزرگان شیعه بوده است ؟
- [سایر] امامان از کجا و چگونه میدانستند به امامت رسیدهاند، با اینکه بر آنان که وحی نمیشد؟
- [سایر] مگر امامت چه خصوصیتی دارد که همه امامان باید معصوم باشند؟
- [سایر] به چه دلیل امامان دوازده نفرند و امام آخر حضرت مهدی(عج) است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در صحن یکی از امامان یا امام زادگان که سابقا قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند چنانچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده اند وضو گرفتن در ان حوض و نهر اشکال ندارد
- [آیت الله بهجت] در حال غیبت نباید به کسانی که منصب امام را غصب کردهاند زکات داد، ولی دادن زکات به مجتهد جامعالشرایط بنابر اقوی مثل دادن زکات به امام معصوم علیهالسلام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در صحن یکی از امامان(علیهم السلام) یا امام زادگان که سابقا قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را مخصوص قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن از آن حوض یا نهر اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان - مثلاً به زیارت حضرت ابا عبد اللَّه علیهالسلام - مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت ابی عبداللّه علیهالسلام مشرّف شود ، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست ، و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند ، چیزی بر او واجب نیست .
- [آیت الله اردبیلی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان علیهمالسلام مثلاً به زیارت حضرت اباعبداللّه علیهالسلام مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگری برود، کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدا&7 مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.