در پاسخ به سؤال فوق باید به چند نکته توجه نمود: 1. تعریف قیامت و اهمیت اعتقاد به آن : مراد از قیامت این است که انسانها بعد از مرگ، در جهان دیگری زنده و محشور شده و برای دیدن نتیجۀ اعمال دنیوی خود به محکمۀ عدل الهی برای محاسبۀ اعمال فرا خوانده می شوند. اعتقاد به معاد و قیامت ، بعد از اعتقاد به توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است. پیامبران آمده اند برای اینکه مردم را به دو حقیقت یکی به خدا و مبدأ و دیگری به قیامت و معاد آشنا و معتقد کنند. بیش از یک سوم آیات قران، با معاد و زندگی ابدی انسان ارتباط داشته و در مورد ابعاد مختلف قیامت مثل لزوم ایمان به آخرت، پیامدهای انکار مسئلۀ قیامت ، نعمت های ابدی، عذاب های جاودانی، رابطۀ بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها بحث کرده و نیز با شیوه های گوناگونی امکان و ضرورت رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران پاسخ داده شده، چنان که منشأ تبهکاری ها و کج روی ها فراموش کردن یا انکار قیامت و روز رستاخیز، معرفی شده است.[1] 2. ادلۀ اثبات قیامت به دو دستۀ ادله عقلی و ادله نقلی تقسیم می شود: الف- ادلۀ عقلی اثبات قیامت شامل برهان حکمت و برهان عدالت و... است. البته این دو برهان متوقف بر پذیرش اصل توحید بوده و مادامی که مسئلۀ توحید اثبات نشود مسئله قیامت قابل اثبات نخواهد بود. 1- برهان حکمت: این برهان به دو صورت تقریر و بیان شده است خلاصه تقریر اول این برهان این است که آفرینش الهی بی هدف نبوده بلکه عشق به خیر و کمال که عین ذات الهی است هدف خلقت بوده و از این رو خدای متعال جهان را به گونه ای آفریده که بیشترین خیر و کمال ممکن برآن مترتّب شود و مخلوقات به غایت و کمال لایق خود برسند و از آنجایی که انسان دارای روح جاودان بوده و می تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد ، کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی، با کمالات مادی قابل مقایسه نیست. اگر حیات انسان منحصر به همین حیات دنیوی باشد با حکمت الهی سازگار نخواهد بود چرا که مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است.[2] خلاصه تقریر دوم این برهان نیز این است که: "یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقاء و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و حکم نیروی محرّکی را دارد که او را بسوی ابدیّت، سوق می دهد و همواره بر شتاب حرکتش می افزاید، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی این است که در اوج شتاب حرکت، به صخره ای برخورد کند و متلاشی شود آیا ایجاد آن نیروی محرک با چنین عنایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ قطعا چنین نیست. پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ دنیوی در انتظار او باشد.[3] 2- برهان عدالت: محتوای این برهان این است که: انسان موجودی صاحب اختیار است و همۀ انسان ها در این جهان در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند و در این میان کسانی یافت می شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می کنند و در مقابل، تبهکارانی دیده می شوند که برای رسیدن به هوس های خودشان بدترین ستم ها را در حق خود و دیگران انجام داده و زشت ترین گناهان را مرتکب می گردند و اساساً هدف از آفرینش انسان و مجهز ساختن او به گرایش های متضاد و نیروی اراده و انتخاب و به انواع شناخت های عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قراردادن وی بر سر دو راهی های حقیقت و باطل و خیر و شر در این جهان این است که در معرض آزمایش های فراوان قرار گرفته و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد. اما می بینیم که در این جهان ، نیکو کاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که متناسب اعمالشان باشد نمی رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمت های بیشتری برخور بوده و هستند و اساسا زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد آیا در این جهان می توان جنایت کاری را که هزاران انسان بی گناه را به قتل رسانیده جز یک بار قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی کیفر می ماند. در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجۀ آن برسد، پس باید جهان دیگری باشد و هر فردی به آنچه از پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال استحقاق دارد برسد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. [4] ب: ادله نقلی اثبات قیامت : 1-آیات قران کریم: آیات قران کریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را می توان به چند دسته تقسیم کرد: دسته اول: آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که برهانی بر نفی معاد وجود ندارد که این آیات به منزله خلع سلاح منکرین است. مثل این آیه شریفه: "و کافران گفتند جز این زندگانی دنیوی حیات دیگری نداریم که می میریم و زندگی می کنیم و جز روزگار چیزی ما را نابود نمی کند، در صورتیکه به این مطلب، علمی ندارند و تنها گمان می برند.[5] دسته دوم :آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند مثل: الف) آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد . قرآن می فرماید: "پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می کند تحقیقاً همان زنده کننده زمین، زنده کننده مردگان هم بوده و او بر هر چیزی توانا است."[6] ب) آیاتی که به خواب اصحاب کهف اشاره داشته و بعد از ذکر داستان شگفت انگیز اصحاب کهف می فرماید: بدین سان مردم را بر اصحاب کهف آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جای شکّی در آن نیست.[7] ج) زنده شدن حیوانات: در قران کریم به زنده شدن غیر عادی چند حیوان اشاره شده است که از جمله آن ها زنده شدن چهار مرغ به دست حضرت ابراهیم[8] و زنده شدن مرکب سواری حضرت عزیر (ارمیای) پیامبر (ص) است و هنگامی که زنده شدن حیوان ممکن باشد زنده شدن انسان هم ناممکن نخواهد بود. د) زنده شدن بعضی از انسان ها در همین جهان، مثل: زنده شدن یک نفر از بنی اسرائیل که در زمان حضرت موسی(ع) به قتل رسیده بود، به وسیله زدن پاره ای از پیکر گاو ذبح شده ای به او ( داستان آن در سوره بقره ذکر شده است).[9] ه) آیاتی که اشاره به برهان عقلی بر ضرورت معاد دارد مثل آیاتی که بر برهان عدالت[10] و حکمت برای اثبات معاد دلالت دارند.[11] و) آیاتی که آفرینش نخستین جهان را دلیلی بر اثبات قیامت قرار می دهد قرآن می فرماید: خداوندی که آفرینش را ایجاد نمود سپس آن ها را بر می گرداند و باز گرداندن برای خدا آسان است.[12] یک نفر عرب بیابانی قطعه استخوان پوسیده ای را از انسانی پیدا کرده با عجله به شهر آمده و سراغ پیغمبر اکرم (ع) آمد و فریاد زد چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده می کند، آیه نازل شد ای پیامبر بگو زنده می کند آنها را همان خدائی که اول بار آفرید و او بر هر خلقی داناست[13] 2- روایات ائمه معصومین(ع): روایات اهل بیت در مورد قیامت به مسائل و جهات متعددی توجه دارند که همگی آنها حکایت از انکار ناپذیری معاد و قیامت دارد. بعضی از موارد بیان شده در روایات عبارتند از: الف: درخواست ایمن بودن در قیامت : امام علی (ع) می فرمایند : خدایا از تو امان می طلبم در آن روزی که نه مال و ثروت به کار آید و نه فرزندان، مگر کسی که با دلی پاک بسوی خدا بیاید.[14] که ابزار ایمن بودن در قیامت را برخورداری از دل پاک می داند. ب: بیان موجبات سرور و خوشحالی در قیامت: امام رضا (ع) یکی از موجبات سرور در قیامت را چنین بیان می کنند: کسی که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش می گرداند.[15] در روایت دیگری پیامبر(ص) می فرماید: هر کس کودک خردسالی از نسل خود را راضی کند تا خشنود شود خداوند در روز قیامت در پی خشنودی او باشد تا آنگاه که خشنود شود .[16] ج: بیان وسیله رفع اندوه در قیامت: امام رضا (ع) می فرماید: هر کس اندوه مؤمنی را بزداید خداوند در روز قیامت غم از دلش می زداید .[17] د:بیان چشم های گریان در قیامت: پیامبر (ص)در روایتی به فاطمه زهرا(س) می فرماید: ای فاطمه، همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمی که بر مصیبت های حسین(ع) بگرید.[18] ر:بیان اینکه مرگ برای مؤمن موجب رسیدن به نعیم ابدی است، امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به اصحاب باوفایش می فرماید: ای فرزندان کرامت و آقایی، اندکی صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که از آن عبور داده می شوید و از زندگی نکبت بار و سخت این جهان و این شرایط، به سوی بهشت و نعمت های دائمی آن رهسپار می گردید.[19] در روایت دیگری امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: مرگ بزرگترین شادی و خوشنودی است که بر مؤمن وارد می شود هنگامی که از این خانه و زندگی سخت و مشکل به سوی یک زندگی پر نعمت ابدی پرواز می کند.[20] و ..... اینها بخشی از روایاتی است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است. و بر این اساس با این ادله محکم هیچ گونه شک و تردیدی در امکان و وقوع معاد باقی نمی ماند. پی نوشتها: [1] مصباح یزدی، محمد تقی،آموزش عقائد،ج3 ص 11، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1374. [2] همان، ص 38 [3] همان، ص 39 [4] سبحانی ، جعفر، محاضرات فی الالهیات ص 405، مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1423ه ق [5] جاثیه، 24 [6] روم ، 10 [7] کهف ، 21 [8] بقره، 260 [9] بقره ، 67 – 73 [10] جاثیه ،21-22 [11] سجده، 18- قلم ، 35- 36 – ص، 28 – یونس ، 4 [12] روم ،27. [13] یس ، 80 [14] ربانی ، هادی و موسوی ، سید محسن ، آینه یادها ص 235 ح 988، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث ، 1382 به نقل از بحار الانوار ، ج 94 ص 109 [15] آینه یادها، ص134 ح492 به نقل از میزان الحکمه ح 13011 [16] همان ، ص95 ح324 به نقل از میزان الحکمه ح 22632 [17] همان ، ص 152 ح 572 به نقل از کافی ج2 ص 200 [18] همان ، ص 135 ح 495 به نقل از بحار الانوار ، ج 44 ، ص 293 [19] ناطقی، محمد ، آن سوی مرزها یا جهان پس از مرگ ، ص 63 ، نسیم انتظار ، 1382 به نقل از بحار الانوار ج 6 ص 155 [20] همان ص 62 به نقل از بحار الانوار ، ج6 ص 154 منبع: http://farsi.islamquest.net
در پاسخ به سؤال فوق باید به چند نکته توجه نمود:
1. تعریف قیامت و اهمیت اعتقاد به آن : مراد از قیامت این است که انسانها بعد از مرگ، در جهان دیگری زنده و محشور شده و برای دیدن نتیجۀ اعمال دنیوی خود به محکمۀ عدل الهی برای محاسبۀ اعمال فرا خوانده می شوند.
اعتقاد به معاد و قیامت ، بعد از اعتقاد به توحید، مهمترین مسئله دینی و اسلامی است. پیامبران آمده اند برای اینکه مردم را به دو حقیقت یکی به خدا و مبدأ و دیگری به قیامت و معاد آشنا و معتقد کنند.
بیش از یک سوم آیات قران، با معاد و زندگی ابدی انسان ارتباط داشته و در مورد ابعاد مختلف قیامت مثل لزوم ایمان به آخرت، پیامدهای انکار مسئلۀ قیامت ، نعمت های ابدی، عذاب های جاودانی، رابطۀ بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها بحث کرده و نیز با شیوه های گوناگونی امکان و ضرورت رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران پاسخ داده شده، چنان که منشأ تبهکاری ها و کج روی ها فراموش کردن یا انکار قیامت و روز رستاخیز، معرفی شده است.[1]
2. ادلۀ اثبات قیامت به دو دستۀ ادله عقلی و ادله نقلی تقسیم می شود:
الف- ادلۀ عقلی اثبات قیامت شامل برهان حکمت و برهان عدالت و... است. البته این دو برهان متوقف بر پذیرش اصل توحید بوده و مادامی که مسئلۀ توحید اثبات نشود مسئله قیامت قابل اثبات نخواهد بود.
1- برهان حکمت: این برهان به دو صورت تقریر و بیان شده است خلاصه تقریر اول این برهان این است که آفرینش الهی بی هدف نبوده بلکه عشق به خیر و کمال که عین ذات الهی است هدف خلقت بوده و از این رو خدای متعال جهان را به گونه ای آفریده که بیشترین خیر و کمال ممکن برآن مترتّب شود و مخلوقات به غایت و کمال لایق خود برسند و از آنجایی که انسان دارای روح جاودان بوده و می تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد ، کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی، با کمالات مادی قابل مقایسه نیست. اگر حیات انسان منحصر به همین حیات دنیوی باشد با حکمت الهی سازگار نخواهد بود چرا که مقتضای حکمت الهی این است که تمام موجودات به کمالات ذاتی خود برسند و اگر حیات دیگری بنام قیامت در کار نباشد لازمه اش این است که مانعی برای رسیدن شئ به کمالات ذاتی ایجاد شود که این بر خلاف حکمت الهی است.[2]
خلاصه تقریر دوم این برهان نیز این است که: "یکی از غرایز اصیل انسان، حبّ به بقاء و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده و حکم نیروی محرّکی را دارد که او را بسوی ابدیّت، سوق می دهد و همواره بر شتاب حرکتش می افزاید، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنین متحرکی این است که در اوج شتاب حرکت، به صخره ای برخورد کند و متلاشی شود آیا ایجاد آن نیروی محرک با چنین عنایت و سرنوشتی متناسب خواهد بود؟ قطعا چنین نیست. پس وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ دنیوی در انتظار او باشد.[3]
2- برهان عدالت: محتوای این برهان این است که: انسان موجودی صاحب اختیار است و همۀ انسان ها در این جهان در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزادند و در این میان کسانی یافت می شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او می کنند و در مقابل، تبهکارانی دیده می شوند که برای رسیدن به هوس های خودشان بدترین ستم ها را در حق خود و دیگران انجام داده و زشت ترین گناهان را مرتکب می گردند و اساساً هدف از آفرینش انسان و مجهز ساختن او به گرایش های متضاد و نیروی اراده و انتخاب و به انواع شناخت های عقلی و نقلی و فراهم کردن زمینه برای رفتارهای گوناگون و قراردادن وی بر سر دو راهی های حقیقت و باطل و خیر و شر در این جهان این است که در معرض آزمایش های فراوان قرار گرفته و مسیر تکامل خود را با اراده و اختیار برگزیند تا به نتایج اعمال اختیاری و پاداش و کیفر آنها برسد. اما می بینیم که در این جهان ، نیکو کاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که متناسب اعمالشان باشد نمی رسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمت های بیشتری برخور بوده و هستند و اساسا زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد آیا در این جهان می توان جنایت کاری را که هزاران انسان بی گناه را به قتل رسانیده جز یک بار قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی کیفر می ماند. در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجۀ آن برسد، پس باید جهان دیگری باشد و هر فردی به آنچه از پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال استحقاق دارد برسد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد. [4]
ب: ادله نقلی اثبات قیامت :
1-آیات قران کریم: آیات قران کریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
دسته اول: آیاتی که بر این نکته تأکید می کند که برهانی بر نفی معاد وجود ندارد که این آیات به منزله خلع سلاح منکرین است. مثل این آیه شریفه: "و کافران گفتند جز این زندگانی دنیوی حیات دیگری نداریم که می میریم و زندگی می کنیم و جز روزگار چیزی ما را نابود نمی کند، در صورتیکه به این مطلب، علمی ندارند و تنها گمان می برند.[5]
دسته دوم :آیاتی که به پدیده های مشابه معاد اشاره می کند مثل:
الف) آیاتی که به رویش گیاهان اشاره دارد . قرآن می فرماید: "پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می کند تحقیقاً همان زنده کننده زمین، زنده کننده مردگان هم بوده و او بر هر چیزی توانا است."[6]
ب) آیاتی که به خواب اصحاب کهف اشاره داشته و بعد از ذکر داستان شگفت انگیز اصحاب کهف می فرماید: بدین سان مردم را بر اصحاب کهف آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جای شکّی در آن نیست.[7]
ج) زنده شدن حیوانات: در قران کریم به زنده شدن غیر عادی چند حیوان اشاره شده است که از جمله آن ها زنده شدن چهار مرغ به دست حضرت ابراهیم[8] و زنده شدن مرکب سواری حضرت عزیر (ارمیای) پیامبر (ص) است و هنگامی که زنده شدن حیوان ممکن باشد زنده شدن انسان هم ناممکن نخواهد بود.
د) زنده شدن بعضی از انسان ها در همین جهان، مثل: زنده شدن یک نفر از بنی اسرائیل که در زمان حضرت موسی(ع) به قتل رسیده بود، به وسیله زدن پاره ای از پیکر گاو ذبح شده ای به او ( داستان آن در سوره بقره ذکر شده است).[9]
ه) آیاتی که اشاره به برهان عقلی بر ضرورت معاد دارد مثل آیاتی که بر برهان عدالت[10] و حکمت برای اثبات معاد دلالت دارند.[11]
و) آیاتی که آفرینش نخستین جهان را دلیلی بر اثبات قیامت قرار می دهد قرآن می فرماید: خداوندی که آفرینش را ایجاد نمود سپس آن ها را بر می گرداند و باز گرداندن برای خدا آسان است.[12]
یک نفر عرب بیابانی قطعه استخوان پوسیده ای را از انسانی پیدا کرده با عجله به شهر آمده و سراغ پیغمبر اکرم (ع) آمد و فریاد زد چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده می کند، آیه نازل شد ای پیامبر بگو زنده می کند آنها را همان خدائی که اول بار آفرید و او بر هر خلقی داناست[13]
2- روایات ائمه معصومین(ع): روایات اهل بیت در مورد قیامت به مسائل و جهات متعددی توجه دارند که همگی آنها حکایت از انکار ناپذیری معاد و قیامت دارد. بعضی از موارد بیان شده در روایات عبارتند از:
الف: درخواست ایمن بودن در قیامت : امام علی (ع) می فرمایند : خدایا از تو امان می طلبم در آن روزی که نه مال و ثروت به کار آید و نه فرزندان، مگر کسی که با دلی پاک بسوی خدا بیاید.[14] که ابزار ایمن بودن در قیامت را برخورداری از دل پاک می داند.
ب: بیان موجبات سرور و خوشحالی در قیامت: امام رضا (ع) یکی از موجبات سرور در قیامت را چنین بیان می کنند: کسی که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش می گرداند.[15] در روایت دیگری پیامبر(ص) می فرماید: هر کس کودک خردسالی از نسل خود را راضی کند تا خشنود شود خداوند در روز قیامت در پی خشنودی او باشد تا آنگاه که خشنود شود .[16]
ج: بیان وسیله رفع اندوه در قیامت: امام رضا (ع) می فرماید: هر کس اندوه مؤمنی را بزداید خداوند در روز قیامت غم از دلش می زداید .[17]
د:بیان چشم های گریان در قیامت: پیامبر (ص)در روایتی به فاطمه زهرا(س) می فرماید: ای فاطمه، همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمی که بر مصیبت های حسین(ع) بگرید.[18]
ر:بیان اینکه مرگ برای مؤمن موجب رسیدن به نعیم ابدی است، امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به اصحاب باوفایش می فرماید: ای فرزندان کرامت و آقایی، اندکی صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که از آن عبور داده می شوید و از زندگی نکبت بار و سخت این جهان و این شرایط، به سوی بهشت و نعمت های دائمی آن رهسپار می گردید.[19]
در روایت دیگری امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: مرگ بزرگترین شادی و خوشنودی است که بر مؤمن وارد می شود هنگامی که از این خانه و زندگی سخت و مشکل به سوی یک زندگی پر نعمت ابدی پرواز می کند.[20] و .....
اینها بخشی از روایاتی است که اصل قیامت را اثبات و بسیاری از ویژگی های آنرا بیان فرموده است. و بر این اساس با این ادله محکم هیچ گونه شک و تردیدی در امکان و وقوع معاد باقی نمی ماند.
پی نوشتها:
[1] مصباح یزدی، محمد تقی،آموزش عقائد،ج3 ص 11، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.
[2] همان، ص 38
[3] همان، ص 39
[4] سبحانی ، جعفر، محاضرات فی الالهیات ص 405، مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1423ه ق
[5] جاثیه، 24
[6] روم ، 10
[7] کهف ، 21
[8] بقره، 260
[9] بقره ، 67 – 73
[10] جاثیه ،21-22
[11] سجده، 18- قلم ، 35- 36 – ص، 28 – یونس ، 4
[12] روم ،27.
[13] یس ، 80
[14] ربانی ، هادی و موسوی ، سید محسن ، آینه یادها ص 235 ح 988، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث ، 1382 به نقل از بحار الانوار ، ج 94 ص 109
[15] آینه یادها، ص134 ح492 به نقل از میزان الحکمه ح 13011
[16] همان ، ص95 ح324 به نقل از میزان الحکمه ح 22632
[17] همان ، ص 152 ح 572 به نقل از کافی ج2 ص 200
[18] همان ، ص 135 ح 495 به نقل از بحار الانوار ، ج 44 ، ص 293
[19] ناطقی، محمد ، آن سوی مرزها یا جهان پس از مرگ ، ص 63 ، نسیم انتظار ، 1382 به نقل از بحار الانوار ج 6 ص 155
[20] همان ص 62 به نقل از بحار الانوار ، ج6 ص 154
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] اصل قیامت چگونه اثبات می شود؟
- [سایر] از برهان حکمت چه نکته دیگری غیر از اثبات اصل معاد , استفاده می شود ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اصل وقوع قتل برای دادگاه ثابت شده، ولی نوع آن مشخّص نیست. بیّنه ای هم برای اثبات نوع قتل وجود ندارد. تکلیف دادگاه در این مورد چیست؟
- [آیت الله بهجت] دخترانی که با جماع پرده ی بکارت آن ها زایل نمی شود و اصل جماع هم قابل اثبات نیست، آیا حکم باکره را دارند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا در حقوق اسلامی اصل بر عدالت هر شاهدی است که به محکمه قضا می آید؟ به تعبیر دیگر، آیا اثبات عدالت شاهد لازم است؟
- [سایر] برای اثبات حقانیت شیعه، تحقیق میکردم که به آیه 12 سوره یاسین برخوردم. میخوام بدانم وقتی خدا میفرماید: (در روز قیامت ما همه را به حساب میآوریم)، چگونه ممکن است امامان معصوم باشند؟!
- [سایر] عبارت (اشهد ان محمدا رسول الله) از اصول دین است یا از فروع دین منظور مصداق نبی است نه خود اصل نبوت ؟ اگر از اصول دین است راه اثبات عقلی آن چیست؟ و این آیا به این اصل عدم تقلیدی بودن اصول دین تناقض ندارد؟
- [سایر] بعضی اصل مسأله تقلید را قبول دارند. اما شبهه ای که برای آنها وجود دارد این است که چرا باید از یک مرجع به خصوصی تقلید کرد. این مسأله از طریق احادیث چگونه اثبات می شود؟
- [سایر] پرسش من درباره اصل اولویت در آیهی (النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ) است؛ یعنی اینکه طبق آیه شریفه، اولویت در مدیریت اسلامی را چگونه میتوان اثبات نمود؟ (ارتباط میان اولویت در آیه با مدیریت اسلامی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] همان طور که مستحضرید برای اماره فراش، احراز و اثبات وقوع نزدیکی در مورد زوجین لازم نیست. آیا احراز وطی برای جریان اماره فراش در وطی به شبهه در مورد جریان اماره فراش نسبت به وطی به شبه نیز نیازی به احراز و اثبات نزدیکی نیست، یا از آن جا که نزدیکی به شبهه خلاف اصل است، باید احراز شود؟ یعنی آیا اجرای اماره فراش در وطی به شبهه (مثلا) متوقّف بر اقرار و اعتراف واطی به نزدیکی است؟
- [آیت الله مظاهری] حاکم شرع در اجرای حدود باید طبق موازین شرعی حکم کند و علم او در اثبات جرم معتبر نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر برای اثبات جرم احتیاج به تشریح بدن میّت شود، با اذن ولی او یا حاکم شرع جایز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] قسم دو نوع است: الف: قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده. ب: قسم برای اثبات یا نفی چیزی.
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله سیستانی] اگر میّت وصیّت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند ، نباید زیادتر از آنچه در مسأله (561) گذشت مثل مستحبات غیر متعارفه که شأن میّت اقتضاء آن را ندارد ، از اصل مال بردارند . و همچنین اگر بیشتر از قیمت متعارف برای کفن بپردازند نباید زیادی آن را از اصل مال بردارند ، و می شود با اجازه ورثه بالغ از سهم آنان برداشت .
- [آیت الله مظاهری] اگر برای تشویق و ترغیب در اثبات حقّی یا از بین بردن باطلی به کسی چیزی دهند، رشوه نیست و مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر به بدهکاری خود اقرار نماید ولی بگوید: (آن را پرداخت کردهام)، بدهکاری او ثابت میشود، ولی پرداخت آن را باید اثبات نماید.
- [آیت الله مظاهری] هیچکدام از علوم غریبه حجّیت ندارد و چیزی بهواسطه آن اثبات نمیشود، گرچه بهواسطه آنها یقین حاصل شود، زیرا یقینی حجّت است که از راه متعارف پیدا شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] حجی که به استطاعت بر میت واجب است و بدهکاری و حقوقی را که مثل خمس و زکات و مظالم ادا کردن انها واجب می باشد باید از اصل مال میت بدهند اگرچه میت برای انها وصیت نکرده باشد ولی اگر وصیت کرده باشد از ثلث بدهند باید به وصیت عمل کنند و اگر ثلث کفایت نکرد از اصل مال خارج کنند