عشق را هم غربی ستایش کرده، هم شرقی، ولی با این تفاوت که ستایش غربی از آن نظر است که وصال شیرین در بردارد و حداکثر از آن نظر است که به از میان رفتن خودی فردی که همواره زندگی را مکدّر می کند و به یگانگی در روح منجر می شود و دو شخصیت بسط یافته و یکی شده، توأم با یکدیگر زیست می کنند و از حداکثر لطف زندگی بهره مند می گردند. ستایش شرقی از این نظر است که عشق فی حدّ ذاته مطلوب و مقدس است؛ به روح، شخصیت و شکوه می دهد، الهام بخش است، کیمیا اثر است، مکمّل است و تصفیه کننده است، نه بدان جهت که وصالی شیرین در پی دارد یا مقدمه هم زیستی پر از لطف در روح انسانی است. از نظر شرقی، اگر عشق انسان به انسان، مقدمه است، مقدمه معشوقی، عالی تر از انسان است و اگر مقدمه یگانگی و اتحاد است، مقدمه یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسانی است. خلاصه این که در مسئله عشق نیز مانند بسیاری از مسایل دیگر، طرز تفکر شرقی و غربی متفاوت است. غربی در عین این که آخرین مرحله، عشق را از یک شهوت ساده جدا می داند و به آن صفا و رقّتی روحانی می دهد، آن را از چهار چوب مسایل زندگی خارج نمی سازد و به چشم یکی از مواهب زندگی اجتماعی به آن می نگرد، ولی شرقی، عشق را در مافوق مسایل عادی زندگی جست وجو می کند. منبع: اخلاق جنسی، علامه شهید مطهری(ره)، ص 55.
عشق را هم غربی ستایش کرده، هم شرقی، ولی با این تفاوت که ستایش غربی از آن نظر است که وصال شیرین در بردارد و حداکثر از آن نظر است که به از میان رفتن خودی فردی که همواره زندگی را مکدّر می کند و به یگانگی در روح منجر می شود و دو شخصیت بسط یافته و یکی شده، توأم با یکدیگر زیست می کنند و از حداکثر لطف زندگی بهره مند می گردند. ستایش شرقی از این نظر است که عشق فی حدّ ذاته مطلوب و مقدس است؛ به روح، شخصیت و شکوه می دهد، الهام بخش است، کیمیا اثر است، مکمّل است و تصفیه کننده است، نه بدان جهت که وصالی شیرین در پی دارد یا مقدمه هم زیستی پر از لطف در روح انسانی است. از نظر شرقی، اگر عشق انسان به انسان، مقدمه است، مقدمه معشوقی، عالی تر از انسان است و اگر مقدمه یگانگی و اتحاد است، مقدمه یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسانی است. خلاصه این که در مسئله عشق نیز مانند بسیاری از مسایل دیگر، طرز تفکر شرقی و غربی متفاوت است. غربی در عین این که آخرین مرحله، عشق را از یک شهوت ساده جدا می داند و به آن صفا و رقّتی روحانی می دهد، آن را از چهار چوب مسایل زندگی خارج نمی سازد و به چشم یکی از مواهب زندگی اجتماعی به آن می نگرد، ولی شرقی، عشق را در مافوق مسایل عادی زندگی جست وجو می کند.
منبع: اخلاق جنسی، علامه شهید مطهری(ره)، ص 55.
- [سایر] طرز تفکر مشرق زمین با مغرب زمین؟
- [سایر] اگر دین، امری فردی تلقی شود و حکومت، امری اجتماعی، آیا در این فرض حکومت دینی قابل تصور است؟
- [سایر] مقایسه شیوه های تفکر مشرق زمین با مغرب زمین؟
- [سایر] آیا همه انبیاء در مشرق زمین زندگی می کرده اند
- [سایر] می خواستم بدونم فرق عشق و شهوت (نیاز جنسی) چیه ؟ یکی از اساتید، تو صحبتاشون گفتن عشق واقعی فقط خداست و بقیه عشق ها (عشق به جنس مخالف) همش هوسه. پشت کتاب آخرین راز شاد زیستن هم نوشته بود : شخصی به همسرش می گوید من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی کنم؛ اما این عشق نیست این گرسنگی است، شما نمی توانی در آن واحد هم کسی را دوست بدارید، هم بی تابانه نیازمندش باشید؛ عاشق واقعی کسی است که معشوق خود را آزاد می گذارد تا خودش باشد؛ در عشق اجباری نیست عشق یعنی امکان انتخاب به معشوق دادن؛ برای آنکه کسی یا چیزی را بدست آوری رهایش کن. حالا با توجه به اینها می خواستم بدونم بااین طرز تفکر چطور میشه به همسر آیندمون عشق بورزیم؟ همه میگن باید زن و شوهر زندگی عاشقانه ای با هم داشته باشن، اما این دو طرز تفکر که باهم در تضادن!
- [آیت الله مظاهری] یک دانشجوی هلندی هستم و رشته ام ادبیات و فرهنگ ایران می باشد. امتحان دوره ای من در مورد رسم و رسوم و اشعار مذهبی مخصوصا نوحه که در غرب هیچ کس از آن اطلاعاتی ندارد و من می خواهم این رسم و رسوم و فرهنگ را به دنیای علمی غربی معرفی کنم. سوآلات من این است:
- [سایر] در روایتی، چاه ویل عمیق ترین دانسته شده، پس باید در آن جا زمین باشد تا چاه داشته باشد، پس جهنم در دنیای زمینی مادی است، آیا این سخن درست است؟
- [آیت الله سبحانی] شخصی زمینی را به تصور این که مساحت آن 44000مترمربع می باشد، فروخت و پس از مدت زمانی، مشخص شد که چهارده هزار مترمربع بیشتر است. فروشنده عدم رضایت خود را نسبت به مقدار اضافه اعلام کرد. این مقدار از زمین متعلق به کیست؟
- [سایر] سلامحاج آقا من بعضی وقت ها سراغ سایتتون می آمدم. از مطالبی که بچه ها می نوشتن لذت می بردم و می برم . از تمام زحماتی هم که بابت این سایت می کشید سپاسگزارم . اما می خوام مطلبی رو در مورد نوسیندگان غربی عرض بکنم (فرموده بودید که دوست ندارید به غیر از ائمه علیهم اسلام مطالب دیگری رو تو سایت بگذارید) برخی از نویسندگان غربی مثل دکتر وین دایر آدم خیلی مثبتی هستند و حتی خیلی از تفکرات شون به تفکرات مشرق زمین نزدیک است . چه اشکالی داره که نسل جوان کشور ما هم با آن بخش از ادبیات و فرهنگ غرب که انسان رو آرامش داده و به خداوند تبارک تعالی دعوت میکنه ، بیشتر آشنا بشه. ما نباید به خاطر اینکه این دسته از نویسندگان غربی هستند در مقابل آنها موضع بگیریم . غربی ها هم آفریده خداوند هستند . بسیار ی از مردم غرب انسان هایی آزاده و خدا دوست هستند. جوان ها و بچه مسلمان ها هم باید بدانند که غرب به غیر از مایکل جکسون ، وین دایر یا کاترین پاندر رو هم داره البته این رو هم میدونم که سایت شما مثل یک ملک شخصی میمونه و شما آزاد هستید که هر مطلبی رو بنویسید یا ننویسید. التماس دعا دارم . خیلی خیلی دعام کنید ، هر کسی که ای رو می خونه من رو دعا کنه . صلوات بر محمد و خاندان پاک اش . به امید دیدار
- [سایر] از امام صادق(ع) نقل شده است که در تفسیر آیه (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)، فرمود: (این آیه، در شأن حضرت قائم نازل شده است وقتی آنحضرت ظاهر شود، دین اسلام را بر یهود و نصارا و صابئان و کفار شرق و غرب، عرضه میدارد؛ پس هر کس با میل و اختیار، اسلام بیاورد، به نماز و زکات و سایر واجبات، امرش میکند و هر کسی از قبول اسلام امتناع ورزد، گردنش را میزند، تا اینکه در شرق و غرب زمین جز موحّد و خداپرست، کسی باقی نمیماند).
- [آیت الله بهجت] اگر در شهری ماه دیده شد، در صورتی برای ساکنین شهر دیگر مفید است که یقین یا اطمینان بکنند اگر در آسمان یا زمین مانعی نبود در آنجا هم ماه دیده میشد، چه در شرق باشد یا در غرب، ولی اگر به این مطلب یقین نداشته باشند نمیتوانند به دیدن ماه در شهر دیگر اکتفا کنند.
- [آیت الله سیستانی] اگر شخص سوار هواپیمایی شود که سرعت آن برابر سرعت حرکت زمین باشد و از شرق به غرب حرکت کند و مدتی به گردِ زمین بچرخد، احتیاط واجب آن است که در هر بیست و چهار ساعت، نمازهای پنجگانه را به نیت قربت مطلق بجای آورد. لکن روزه را باید قضا کند. و اگر سرعت هواپیما دو برابر سرعت حرکت زمین باشد، طبیعتاً هر دوازده ساعت یکبار به گرد زمین خواهد چرخید، و در بیست و چهار ساعت دوبار فجر و زوال و غروب خواهد داشت. و احتیاط واجب آن است که با هر فجر نماز صبح و پس از هر زوال نمازهای ظهر و عصر، و پس از هر غروب، نمازهای مغرب و عشا را، بجای آورد. و اگر با سرعت بالایی به گرد زمین بچرخد و مثلاً هر سه ساعت یا کمتر یکبار زمین را دور بزند، به هنگام هر فجر و زوال و غروب، نماز واجب نیست، و احتیاط واجب آن است که در هر بیست و چهار ساعت، به نیت قربت مطلق، نمازهای پنجگانه را بجای آورد، با این ملاحظه که نماز صبح را میان طلوع فجر و آفتاب و نمازهای ظهر و عصر را میان زوال و غروب و نمازهای مغرب و عشا را میان غروب و نیمهشب بجای آورد. از این مسأله، روشن میشود که اگر از مغرب به مشرق میرود و سرعت آن برابر سرعت حرکت زمین است، باید نمازهای پنجگانه را در اوقات خود بجای آورد. و همچنین اگر سرعت آن کمتر از سرعت حرکت زمین باشد، اما اگر سرعت آن بسیار بیشتر از سرعت حرکت زمین باشد، به صورتی که مثلاً هر سه ساعت یا کمتر یکبار زمین را دور بزند، حکم مسأله از آنچه گذشت، روشن میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی هواپیمایی سوار شود که سرعت حرکت ان برابر سرعت حرکت زمین باشد و از طرف شرق به سوی غرب حرکت کند و مدتی به دور زمین بگردد بنابر احتیاط واجب در هر بیست و چهار ساعت نمازهای پنجگانه خود را انجام دهد و قضای ان نماز و روزه را هم به جا اورد و اگر سرعت حرکت هواپیما دو برابر سرعت حرکت زمین باشد واجب است نماز صبح را موقع طلوع فجر و ظهر و عصر را موقع زوال افتاب و مغرب و عشا را موقع غروب به جا اورد و اگر سرعت حرکت به حدی باشد که در هر سه ساعت مثلا یک بار دور زمین می گردد بنا بر احتیاط واجب نمازها را در موقع طلوع فجر و زوال افتاب و غروب بخواند و در هر بیست و چهار ساعت هم یک بار دیگر پنج نماز را به جا اورد واگر هواپیما از غرب به سوی شرق حرکت کند در صورتی که حرکت او برابر و یا کندتر از حرکت زمین باشد واجب است نمازها را در موقع طلوع فجر و زوال افتاب و غروب به جا اورد و اگر سرعت هواپیما بیشتر از حرکت زمین باشد به حدی که مثلا در هر سه ساعت یک بار دور زمین می گردد احتیاط گذشته مراعات شود
- [آیت الله جوادی آملی] .با فرارسیدن مغرب؛ یعنی برطرف شدن اثر سرخی آفتاب , بعد از غروب آن (آفتاب) در کرانه غرب، وقت نماز مغرب و عشاء با تقدّم نماز مغرب بر عشاء فرا می رسد. غایب شدن آفتاب در حجاب کوه و مانند آن، غروب نیست؛ بلکه فرو رفتن آن در افق سطح زمین و بدون حاجب، غروب بوده، سپس برطرف شدن اثر آن از بالای سر، مغرب است .
- [آیت الله خوئی] اگر کسی هواپیمایی سوار شود که سرعت حرکت آن یک برابر سرعت حرکت زمین بوده باشد مانند سفینههای فضایی و از طرف شرق به سوی غرب حرکت کند و مدتی به دور زمین بگردد، احتیاط واجب آن است که در هر بیست و چهار ساعت نمازهای پنجگانه خود را بهجا آورد و اما گرفتن روزه ظاهر این است که واجب نباشد چون اگر مسافرت در شب شروع شده باشد، واضح است که شب روزه ندارد و اگر در روز شروع شده است، دلیلی بر وجوب گرفتن روزه در چنین فرضی نداریم، و اگر سرعت حرکت هواپیما دو برابر سرعت حرکت زمین بوده باشد، یعنی در هر دوازده ساعت یک بار دور زمین میگردد، در فرض از شرق به غرب حرکت میکند، آیا واجب است در این صورت نماز صبح را موقع فجر و ظهر و عصر را موقع زوال و مغرب و عشاء را موقع غروب بهجا آورد و یا در هر بیست و چهار ساعت نمازها را بخواند؟ دو صورت دارد ولی احتیاط واجب است بلکه ظاهر آن است که نمازها را باید در موقع خود یعنی وقت فجر و زوال و غروب بهجا آورد. و اگر سرعت حرکت هواپیما خیلی زیاد بوده باشد به حدی که در هر سه ساعت یا کمتر از آن یک بار دور زمین میگردد، در این صورت مشکل است که گفته شود واجب است نمازها را در موقع فجر و زوال و غروب بهجا آورد بلکه احتیاط واجب آن است که در هر بیست و چهار ساعت نمازها را بهجا آورد و از این جا حکم حرکت هواپیما از غرب به سوی شرق نیز معلوم میگردد و درصورتی که حرکت او یک برابر و یا کمتر از یک برابر حرکت زمین بوده در این صورت واجب است نمازها را در موقع فجر و زوال و مغرب بهجا آورد و اگر سرعت هواپیما خیلی بیشتر از حرکت زمین بوده باشد به حدی که در هر سه ساعت یا کمتر از آن یک بار دور زمین میگردد حکم آن نیز از گذشته معلوم گردید که باید نمازها را در هر بیست و چهار ساعت بهجا آورد.
- [آیت الله سبحانی] اگر چوب یا چیزی مانند آن را، راست در زمین هموار فرو برند صبح که خورشید بیرون می آید، سایه آن به طرف مغرب می افتد و هرچه آفتاب بالا می آید این سایه کم می شود هنگامی که به آخرین درجه کمی رسید و به سوی مشرق برگشت اوّل ظهر شرعی است.(1) ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه به کلی از بین می رود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم می شود ظهر شده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی هواپیمایی سوار شود که سرعت حرکت آن یک برابر سرعت حرکت زمین بوده باشد مانند سفینههای فضایی و از طرف شرق به سویغرب حرکت کند ومدّتی به دور زمین بگردد، احتیاط واجب آن است که در هر بیست وچهار ساعت نمازهای پنجگانه خود را بجا آورد. واما گرفتن روزه ظاهر این است که واجب نباشد چون اگر مسافرت در شب شروع شده باشد، واضح است که شب روزه ندارد . و اگر در روز شروع شده است، دلیلی بر وجوب گرفتن روزه در چنین فرضی نداریم. و اگر سرعت حرکت هواپیما دو برابر سرعت حرکت زمین بوده باشد، یعنی در هر دوازده ساعت یکبار دور زمین میگردد، در فرض این که از شرق بغرب حرکت میکند، آیا واجب است در این صورت نماز صبح را موقع فجر وظهر وعصر را موقع زوال ومغرب وعشأ را موقع غروب بجا آورد و یا در هر بیست وچهار ساعت نمازها را بخواند؟ دو صورت دارد ولی احتیاط واجب است بلکه ظاهر آن است که نمازها را باید در موقع خود یعنی وقت فجر وزوال وغروب بجا آورد، و اگر سرعت حرکت هواپیما خیلی زیاد بوده باشد بحدی که در هر سه ساعت یا کمتر از آن یکبار دور زمین میگردد، در این صورت مشکل است که گفته شود واجب است نمازها را در موقع فجر وزوال وغروب بجا آورد بلکه احتیاط واجب آن است که در هر بیست وچهار ساعت نمازها را بجا آورد و از اینجا حکم حرکت هواپیما از غرب بسویشرق نیز معلوم میگردد و در صورتی که حرکت او یک برابر و یا کمتر از یک برابر حرکت زمین بوده در این صورت واجب است نمازها را در موقع خود فجر و زوال و مغرب بجا آورد و اگر سرعت هواپیما خیلی بیشتر از حرکت زمین بوده باشد بحدی که در هر سه ساعت یا کمتر از آن یکبار دور زمین میگردد و حکم آن نیز از گذشته معلوم گردید که باید نمازها را در هر بیست وچهار ساعت بجا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر چوب یا چیزی مانند آن را، راست در زمین هموار فرو برند صبح که خورشید بیرون می آید سایه آن به طرف مغرب می افتد و هرچه آفتاب بالا می آید این سایه کم می شود و در شهرهای ما در اوّل ظهر شرعی به آخرین درجه کمی می رسد و ظهر که گذشت سایه آن به طرف مشرق برمی گردد و هرچه خورشید رو به مغرب می رود، سایه زیادتر می شود. بنابراین وقتی سایه به آخرین درجه کمی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم می شود ظهر شرعی شده است. ولی در بعضی شهرها مثل مکّه که گاهی موقع ظهر سایه به کلّی از بین می رود بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم می شود ظهر شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چوب یا چیزی مانند آن را، بطور عمودی در زمین هموار نصب کنند صبح که خورشید بیرون می آید، سایه آن بطرف مغرب می افتد و هر چه آفتاب بالا آید این سایه کم می شود و در شهرهای ما در اول ظهر شرعی1 به آخرین درجه کمی می رسد و ظهر که گذشت، سایه آن بطرف مشرق برمی گردد و هر چه خورشید رو به مغرب می رود سایه زیادتر می شود. بنابراین وقتی سایه به آخرین درجه کمی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم می شود ظهر شرعی شده است ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه به کلی از بین می رود، بعد از آن که سایه دوباره پیدا شد معلوم می شود ظهر شده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چوب یا چیزی مانند ان را که شاخص می گویند راست در زمین هموار فرو برند صبح که خورشید بیرون می اید سایه ان به طرف مغرب می افتد و هر چه افتاب بالا می اید این سایه کم می شود و در شهرهای ما در اول ظهر شرعی به اخرین درجه کمی می رسد و ظهر که گذشت سایه ان به طرف مشرق بر می گردد و هر چه خورشید رو به مغرب می رود سایه زیادتر می شود بنابراین وقتی سایه به اخرین درجه کمی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت معلوم می شود ظهر شرعی شده است ولی در بعضی شهرها که گاهی موقع ظهر سایه بکلی از بین می رود بعد از ان که سایه دوباره پیدا شد معلوم می شود ظهر شده است