در حقوق اسلامی تا چه میزان به اصلاح و تربیت مجرمین و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم و جامعه تأکید شده است؟
رحمت الهی یک قانون شامل و کامل است که جهان و جهانیان را فرا می گیرد. (رحمتی وَسِعَت کُلَّ شیء) (اعراف، 96) تجلی رحمت گستردة الهی در دین او چنین اقتضا می کند که دربارة توجیه و هدایت مجرمان و تبهکاران، روش منطقی به کار گرفته شود. بی شک یکی از اهداف قانون گذاری کیفر در اسلام اصلاح فرد و جامعه است.[1] اصلاح و تربیت مجرمین که از اهداف حقوق جزای مدرن شناخته می شود و دربارة آن نظریه پردازی های فراوانی شده است، در نظام کیفری اسلام نیز یکی از اهداف مهم به حساب می آید. به گونه ای که اگر بدون اجرای مجازات نیز اگر این هدف تأمین شود، مجازات ساقط خواهد شد. پذیرفته شدن عفو و توبه به عنوان دو نهاد مکمّل در کنار نهاد مجازات نشان دهندة چنین واقعیت است. در قرآن کریم مسأله اصلاح هم در خصوص توبه و هم در مورد عفو مورد تأکید قرار گرفته است. در اکثر مواردی که قرآن کریم توبه را موجب از بین رفتن آثار یک عمل ممنوع و نامشروع دانسته است، آن را به اصلاح مقید کرده و توبة تنها را کافی ندانسته است. (فَمَن تابَ مِن بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه).[2] یعنی در مورد توبه هم اصلاح را به خود شخص نسبت داده است. و این خودِ توبه کننده است که باید وضع خود را اصلاح کند و گذشتة خود را جبران نماید و البته هر توبه واقعی چنین آثاری را به دنبال خواهد داشت. بدیهی است ساقط شدن مجازات با توبه شرایطی دارد که در کتب فقهی بیان شده اند.[3] در مورد عفو نیز در قرآن کریم مسأله اصلاح مطرح شده است. با این تفاوت که اصلاح به عفو کننده نسبت داده شده است، لذا در آیه چهل از سوره مبارکه شوری که مقابلة به مثل به عنوان یک حق پذیرفته شده است ولی در ادامه بر این نکته تأکید شده است که اگر صاحب حق عفو کند و اصلاح نماید پاداش او بر (عهده) خداوند خواهد بود. بدیهی است که عفو زمینة بازگشت به صلاح و رستگاری را فراهم می آورد و فرصت دوباره به مجرم می دهد تا در رفتار خود تجدید نظر کند و دلیل استناد اصلاح به عفو کننده، چنانچه برخی مفسرین به آن اشاره نموده اند، شاید همین نکته باشد که چون شخص عفو کننده فرصت اصلاح را برای مجرم فراهم می سازد، لذا اصلاح به او نسبت داده شده است. اما در مورد این که آیا اعمال مجازات هم می تواند تأثیر اصلاح کننده بر مجرم داشته باشد یا نه میان دانشمندان اختلافی است. در عین حال به نظر می رسد که مجازات در شرایط خاص می تواند اثر تربیتی و اصلاحی داشته باشد. خصوصاً این که از دیدگاه اسلام آثار اعمال کیفر صرفاً آثار دنیوی و مادی نیست بلکه علاوه بر آن اثر معنوی تطهیر مجرم از آثار سوء ارتکاب جرم را نیز در پی دارد.[4] تا به حال دو عنصر مهم (عفو و توبه) را که در اصلاح مجرم نقش کلیدی ایفاء می کردند و غرض اصلی آنها همان اصلاح و تربیت مجرمان است مطرح شد. اما اینکه به مواردی از آموزه های دینی و روایی اشاره می شود که در آنها نیز این نکته مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که بیشترین توجه حقوق اسلامی به اصلاح و تربیت مجرمین و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم است نه صرفاً مجازات مجرمین، برای نمونه به ممنوعیت اجرای مجازات در صورت داشتن مفسده می توان اشاره نمود؛ از دیدگاه فقهی اجرای مجازات بر مجرمین مسلمان در سرزمینهای غیر اسلامی ممنوع است و علت این ممنوعیت این گونه بیان شده است که در صورت اعمال مجازات بر آنها، ممکن است غیرت و عصبیت بر آنها چیره شود و به دشمن بپیوندند. بنابراین نباید در آنجا بر آنها این مجازاتها را اعمال نمود،[5] یعنی در واقع در اینجا مجازات به جای این که موجب اصلاح و تربیت فرد گردد موجب آن می شود که حتی فرد را از دایره اصلاح و تربیت اسلامی نیز خارج نماید. بنابراین مجازات متوقف می شود. گرچه مورد اجرای این حکم خاص است ولی خود حکم، عام است و از باب وحدت مناط قابل تسری است. بر همین اساس در باب حدود (سرقت و غیره) تأکید شده است که تا پیش از طرح شکایت نزد حاکم اگر تشخیص دادید که مجرم نادم و پشیمان است، از طرح آن نزد حاکم ممانعت نمایید.[6] [7]این نوع برخورد هم به وضوح تأکید بر اصلاح مجرم را بر اجرای مجازات ترجیح می دهد. اینکه حاکم اسلامی می تواند در برخی موارد با رعایت مصلحت مجرم را مورد عفو قرار دهد نشان از آن دارد که این اختیار به حاکم داده شده تا در صورت مشاهدة آثار اصلاح و تربیت در مجرم از اجرای مجازات بر او خودداری نماید و این که هدف انبیاء و اولیاء اصلاح و بازسازی و تربیت انسان ها بوده است مؤید دیگری برای این مطلب است. اهمیت به حقوق زندانیان از حیث تأمین مایحتاج، دادن حق ملاقات، استفاده از هوای آزاد و نیز انجام دادن عبادات در داخل زندان و نماز جمعه و عید در خارج زندان که در کتابهای آداب القضاء طرح شده است، نشان از توجه به تربیت و اصلاح مجرمان و برگرداندن آنها به زندگی سالم جامعه دارد. خصوصاً در مورد شرکت در نماز جمعه و عید این وجه آشکارتر است.[8] امّا در مقام برخورد با متهمین نیز همین نوع نگاه را می توان در حقوق اسلامی مشاهده کرد. به عنوان نمونه می توان به تساوی اصحاب دعوی در برابر قانون و دادگاه اسلامی اشاره به برخورد علی علیه السّلام با فردی یهودی در دادگاهی که خلیفة دوم ریاست آن را برعهده داشت، اشاره نمود. خلیفة دوّم، علی علیه السّلام را با عنوان (یا ابا الحسن) خطاب کرد. آن حضرت به شدت متأثّر شد، وقتی خلیفه علت را از امام علیه السّلام پرسید: فرمودند: شما نباید پیش طرف دعوا مرا با عنوان خطاب کرده و او را با نام صدا می زدی.[9] چرا که فی الواقع همین مقدار تفاوت ناچیز هم در برخورد با یک متهم می تواند مانع اصلاح و تربیت او گردد و اگر در این مقام همین قدر دقت که از جانب ائمه علیه السّلام صورت می پذیرد از جانب دیگران نیز صورت می گرفت، چه بسا متهمان در همین مرحله اصلاح می شدند و متنبه می گردیدند و وجدان آنها بیدار می شد. علاوه بر این، به منظور حفظ مقام و ارزش عالی انسانی و تقویت آن در جرائمی که جنبة الیهی دارد و با حیثیت و آبروی افراد ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، از باب امتنان و تفضّل سعی در مخفی نگه داشتن آن شده تا ضمن باز داشتن از اشاعة فحشا، آبرو و شخصیت اجتماعی افراد آسیب نبیند و در عین حال فرصت کافی برای توبه و اصلاح مجرم وجود داشته باشد. در خصوص مجرمی که حد بر او جاری شده است و مورد مجازات قرار گرفته است نیز ممنوع شده است که شخصیت او را تحقیر نمایند.[10] این دستور اخلاقی تأثیر به سزایی در بازسازی فکری و اخلاقی مجرم دارد و سبب می شود که جایگاه اجتماعی او به خاطر مجازات شدن تخریب نگردد و امکان بازگشت او بدون این که مورد هتک شخصیتی قرار گیرد به جامعه فراهم شود.[11] اینکه در روایتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از دشنام دادن به بزهکار منع فرموده و این کار را به (کمک به شیطان در مقابل برادرتان) تعبیر فرموده است شاید مقصود آن حضرت این بوده است که باید بزهکار را پس از تحمل مجازات دوباره در جامعه پذیرفته، از بدگویی و اهانت به وی خودداری نمود. هدف اصلی در مجازات های تعزیری اصلاح، تأدیب و آماده کردن بزهکار برای یک زندگی سالم و شرافتمندانه در جامعه است. به خاطر همین مجازات یک جرم تعزیری بر حسب فاعل آن تغییر می کند.[12] و همین که در تعزیرات آمده است که (التعزیر و بما یراه الحاکم) وجهش می تواند همین نکته باشد که حاکم با توجه به این که چه مجازاتی می تواند به اصلاح و تربیت مجرم مؤثر واقع شود، همان را تجویز نماید. چه بسا مجرمی تنها با کمی موعظه و پند اصلاح گردد و نیازی به سایر مجازات ها نباشد. این موارد و نظائر آن در فقه اسلامی همگی نشان از تأکید حقوق اسلام به اصلاح و تربیت مجرمین و متهمین دارند. و با آن توسعه ای که ما از دیدگاه اسلامی دربارة تربیت و اصلاح قائلیم حتی مجازات سالب حیات می تواند به اصلاح اخروی فرد کمک نمایند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سپهری، محمد، زندان از دیدگاه اسلام، چاپ اوّل، پاییز 73، صص 66 تا 71. 2. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، مترجم: ابوالفضل شکوری، ج 4، نشر تفکر، چاپ اول، پاییز1371. 3. مرعشی، محمد حسن، دیدگاههای نور در حقوق کیفری اسلام، نشر میزان، چاپ اوّل، 1379، ج 2. و .... -------------------------------------------------------------------------------- [1] . فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، 1379، صص 389 383. [2] . مائده/39: پس هر که بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح آیه، خدا توبه او را می پذیرد، که خدا آمرزنده مهربان است. نیز رجوع شود به: انعام/54، نساء/16، آل عمران/89، نور/5، بقره/160. [3] در قانون مجازات اسلامی که انعکاسی از فقه است این مورد یعنی سقوط مجازات با توبه در مواردی ذکر شده است من جمله مادة 81 ق. م. ا در خصوص سقوط حد زنا با توبه به قبل از اقامه شهادت و م 125 ق. م. ا و م 132 ق. م. ا و م 181 ق. م. ا و ... [4] . همان، ص 380. [5] . وسائل الشیعه، ج 18، ابواب مقدمات حدود (باب 10، ح 1 و ح 2). [6] . وسائل الشیعه، ج 18، صص 329 و 333. [7] در قانون مجازات هم یکی از شرایط اجرای حد این است که سارق قبل از ثبوت جرم از گناه توبه کرده باشد. ماده 200 قانون مجازات اسلامی. [8] در قانون ادارة زندانها نیز به تربیت و اصلاح مجرمان توجه ویژه داده شده است. بعنوان نمونه می توان به م 27 مراجعه نمود [9] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 65. [10] . وسائل الشیعه، ج 18، ص 375، باب 14، ابواب حد زنا، ح 5. [11] . قیاسی، جلال الدین دهقان، حمید خسرو شاهی، قدرت الله، پیشین. [12] . احمدی ابهری، محمد علی، اسلام و دفاع اجتماعی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، چاپ اوّل، 1377، صص 121 119.
عنوان سوال:

در حقوق اسلامی تا چه میزان به اصلاح و تربیت مجرمین و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم و جامعه تأکید شده است؟


پاسخ:

رحمت الهی یک قانون شامل و کامل است که جهان و جهانیان را فرا می گیرد. (رحمتی وَسِعَت کُلَّ شیء) (اعراف، 96) تجلی رحمت گستردة الهی در دین او چنین اقتضا می کند که دربارة توجیه و هدایت مجرمان و تبهکاران، روش منطقی به کار گرفته شود.
بی شک یکی از اهداف قانون گذاری کیفر در اسلام اصلاح فرد و جامعه است.[1] اصلاح و تربیت مجرمین که از اهداف حقوق جزای مدرن شناخته می شود و دربارة آن نظریه پردازی های فراوانی شده است، در نظام کیفری اسلام نیز یکی از اهداف مهم به حساب می آید. به گونه ای که اگر بدون اجرای مجازات نیز اگر این هدف تأمین شود، مجازات ساقط خواهد شد. پذیرفته شدن عفو و توبه به عنوان دو نهاد مکمّل در کنار نهاد مجازات نشان دهندة چنین واقعیت است. در قرآن کریم مسأله اصلاح هم در خصوص توبه و هم در مورد عفو مورد تأکید قرار گرفته است. در اکثر مواردی که قرآن کریم توبه را موجب از بین رفتن آثار یک عمل ممنوع و نامشروع دانسته است، آن را به اصلاح مقید کرده و توبة تنها را کافی ندانسته است. (فَمَن تابَ مِن بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه).[2]
یعنی در مورد توبه هم اصلاح را به خود شخص نسبت داده است. و این خودِ توبه کننده است که باید وضع خود را اصلاح کند و گذشتة خود را جبران نماید و البته هر توبه واقعی چنین آثاری را به دنبال خواهد داشت. بدیهی است ساقط شدن مجازات با توبه شرایطی دارد که در کتب فقهی بیان شده اند.[3]
در مورد عفو نیز در قرآن کریم مسأله اصلاح مطرح شده است. با این تفاوت که اصلاح به عفو کننده نسبت داده شده است، لذا در آیه چهل از سوره مبارکه شوری که مقابلة به مثل به عنوان یک حق پذیرفته شده است ولی در ادامه بر این نکته تأکید شده است که اگر صاحب حق عفو کند و اصلاح نماید پاداش او بر (عهده) خداوند خواهد بود. بدیهی است که عفو زمینة بازگشت به صلاح و رستگاری را فراهم می آورد و فرصت دوباره به مجرم می دهد تا در رفتار خود تجدید نظر کند و دلیل استناد اصلاح به عفو کننده، چنانچه برخی مفسرین به آن اشاره نموده اند، شاید همین نکته باشد که چون شخص عفو کننده فرصت اصلاح را برای مجرم فراهم می سازد، لذا اصلاح به او نسبت داده شده است.
اما در مورد این که آیا اعمال مجازات هم می تواند تأثیر اصلاح کننده بر مجرم داشته باشد یا نه میان دانشمندان اختلافی است. در عین حال به نظر می رسد که مجازات در شرایط خاص می تواند اثر تربیتی و اصلاحی داشته باشد. خصوصاً این که از دیدگاه اسلام آثار اعمال کیفر صرفاً آثار دنیوی و مادی نیست بلکه علاوه بر آن اثر معنوی تطهیر مجرم از آثار سوء ارتکاب جرم را نیز در پی دارد.[4]
تا به حال دو عنصر مهم (عفو و توبه) را که در اصلاح مجرم نقش کلیدی ایفاء می کردند و غرض اصلی آنها همان اصلاح و تربیت مجرمان است مطرح شد. اما اینکه به مواردی از آموزه های دینی و روایی اشاره می شود که در آنها نیز این نکته مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که بیشترین توجه حقوق اسلامی به اصلاح و تربیت مجرمین و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم است نه صرفاً مجازات مجرمین، برای نمونه به ممنوعیت اجرای مجازات در صورت داشتن مفسده می توان اشاره نمود؛ از دیدگاه فقهی اجرای مجازات بر مجرمین مسلمان در سرزمینهای غیر اسلامی ممنوع است و علت این ممنوعیت این گونه بیان شده است که در صورت اعمال مجازات بر آنها، ممکن است غیرت و عصبیت بر آنها چیره شود و به دشمن بپیوندند. بنابراین نباید در آنجا بر آنها این مجازاتها را اعمال نمود،[5] یعنی در واقع در اینجا مجازات به جای این که موجب اصلاح و تربیت فرد گردد موجب آن می شود که حتی فرد را از دایره اصلاح و تربیت اسلامی نیز خارج نماید.
بنابراین مجازات متوقف می شود. گرچه مورد اجرای این حکم خاص است ولی خود حکم، عام است و از باب وحدت مناط قابل تسری است. بر همین اساس در باب حدود (سرقت و غیره) تأکید شده است که تا پیش از طرح شکایت نزد حاکم اگر تشخیص دادید که مجرم نادم و پشیمان است، از طرح آن نزد حاکم ممانعت نمایید.[6] [7]این نوع برخورد هم به وضوح تأکید بر اصلاح مجرم را بر اجرای مجازات ترجیح می دهد.
اینکه حاکم اسلامی می تواند در برخی موارد با رعایت مصلحت مجرم را مورد عفو قرار دهد نشان از آن دارد که این اختیار به حاکم داده شده تا در صورت مشاهدة آثار اصلاح و تربیت در مجرم از اجرای مجازات بر او خودداری نماید و این که هدف انبیاء و اولیاء اصلاح و بازسازی و تربیت انسان ها بوده است مؤید دیگری برای این مطلب است.
اهمیت به حقوق زندانیان از حیث تأمین مایحتاج، دادن حق ملاقات، استفاده از هوای آزاد و نیز انجام دادن عبادات در داخل زندان و نماز جمعه و عید در خارج زندان که در کتابهای آداب القضاء طرح شده است، نشان از توجه به تربیت و اصلاح مجرمان و برگرداندن آنها به زندگی سالم جامعه دارد. خصوصاً در مورد شرکت در نماز جمعه و عید این وجه آشکارتر است.[8]
امّا در مقام برخورد با متهمین نیز همین نوع نگاه را می توان در حقوق اسلامی مشاهده کرد. به عنوان نمونه می توان به تساوی اصحاب دعوی در برابر قانون و دادگاه اسلامی اشاره به برخورد علی علیه السّلام با فردی یهودی در دادگاهی که خلیفة دوم ریاست آن را برعهده داشت، اشاره نمود. خلیفة دوّم، علی علیه السّلام را با عنوان (یا ابا الحسن) خطاب کرد. آن حضرت به شدت متأثّر شد، وقتی خلیفه علت را از امام علیه السّلام پرسید: فرمودند: شما نباید پیش طرف دعوا مرا با عنوان خطاب کرده و او را با نام صدا می زدی.[9] چرا که فی الواقع همین مقدار تفاوت ناچیز هم در برخورد با یک متهم می تواند مانع اصلاح و تربیت او گردد و اگر در این مقام همین قدر دقت که از جانب ائمه علیه السّلام صورت می پذیرد از جانب دیگران نیز صورت می گرفت، چه بسا متهمان در همین مرحله اصلاح می شدند و متنبه می گردیدند و وجدان آنها بیدار می شد. علاوه بر این، به منظور حفظ مقام و ارزش عالی انسانی و تقویت آن در جرائمی که جنبة الیهی دارد و با حیثیت و آبروی افراد ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، از باب امتنان و تفضّل سعی در مخفی نگه داشتن آن شده تا ضمن باز داشتن از اشاعة فحشا، آبرو و شخصیت اجتماعی افراد آسیب نبیند و در عین حال فرصت کافی برای توبه و اصلاح مجرم وجود داشته باشد.
در خصوص مجرمی که حد بر او جاری شده است و مورد مجازات قرار گرفته است نیز ممنوع شده است که شخصیت او را تحقیر نمایند.[10] این دستور اخلاقی تأثیر به سزایی در بازسازی فکری و اخلاقی مجرم دارد و سبب می شود که جایگاه اجتماعی او به خاطر مجازات شدن تخریب نگردد و امکان بازگشت او بدون این که مورد هتک شخصیتی قرار گیرد به جامعه فراهم شود.[11]
اینکه در روایتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از دشنام دادن به بزهکار منع فرموده و این کار را به (کمک به شیطان در مقابل برادرتان) تعبیر فرموده است شاید مقصود آن حضرت این بوده است که باید بزهکار را پس از تحمل مجازات دوباره در جامعه پذیرفته، از بدگویی و اهانت به وی خودداری نمود. هدف اصلی در مجازات های تعزیری اصلاح، تأدیب و آماده کردن بزهکار برای یک زندگی سالم و شرافتمندانه در جامعه است. به خاطر همین مجازات یک جرم تعزیری بر حسب فاعل آن تغییر می کند.[12] و همین که در تعزیرات آمده است که (التعزیر و بما یراه الحاکم) وجهش می تواند همین نکته باشد که حاکم با توجه به این که چه مجازاتی می تواند به اصلاح و تربیت مجرم مؤثر واقع شود، همان را تجویز نماید. چه بسا مجرمی تنها با کمی موعظه و پند اصلاح گردد و نیازی به سایر مجازات ها نباشد.
این موارد و نظائر آن در فقه اسلامی همگی نشان از تأکید حقوق اسلام به اصلاح و تربیت مجرمین و متهمین دارند. و با آن توسعه ای که ما از دیدگاه اسلامی دربارة تربیت و اصلاح قائلیم حتی مجازات سالب حیات می تواند به اصلاح اخروی فرد کمک نمایند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سپهری، محمد، زندان از دیدگاه اسلام، چاپ اوّل، پاییز 73، صص 66 تا 71.
2. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، مترجم: ابوالفضل شکوری، ج 4، نشر تفکر، چاپ اول، پاییز1371.
3. مرعشی، محمد حسن، دیدگاههای نور در حقوق کیفری اسلام، نشر میزان، چاپ اوّل، 1379، ج 2.
و ....
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، 1379، صص 389 383.
[2] . مائده/39: پس هر که بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح آیه، خدا توبه او را می پذیرد، که خدا آمرزنده مهربان است. نیز رجوع شود به: انعام/54، نساء/16، آل عمران/89، نور/5، بقره/160.
[3] در قانون مجازات اسلامی که انعکاسی از فقه است این مورد یعنی سقوط مجازات با توبه در مواردی ذکر شده است من جمله مادة 81 ق. م. ا در خصوص سقوط حد زنا با توبه به قبل از اقامه شهادت و م 125 ق. م. ا و م 132 ق. م. ا و م 181 ق. م. ا و ...
[4] . همان، ص 380.
[5] . وسائل الشیعه، ج 18، ابواب مقدمات حدود (باب 10، ح 1 و ح 2).
[6] . وسائل الشیعه، ج 18، صص 329 و 333.
[7] در قانون مجازات هم یکی از شرایط اجرای حد این است که سارق قبل از ثبوت جرم از گناه توبه کرده باشد. ماده 200 قانون مجازات اسلامی.
[8] در قانون ادارة زندانها نیز به تربیت و اصلاح مجرمان توجه ویژه داده شده است. بعنوان نمونه می توان به م 27 مراجعه نمود
[9] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 65.
[10] . وسائل الشیعه، ج 18، ص 375، باب 14، ابواب حد زنا، ح 5.
[11] . قیاسی، جلال الدین دهقان، حمید خسرو شاهی، قدرت الله، پیشین.
[12] . احمدی ابهری، محمد علی، اسلام و دفاع اجتماعی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، چاپ اوّل، 1377، صص 121 119.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین