چه معیارها و ویژگیهایی در روایات اسلامی برای کارگزاران و مسئولین جامعه اسلامی در نظر گرفته شده و قانون اساسی و حضرت امام (ره) برآنها تاکید داشتند؟ 1. وفاداری به اسلام و جمهوری اسلامی در نظام اسلامی ایران که برپایه توحید و ایمان به خدای تعالیاستوار گشته است، اعتقاد به اسلام و شناخت آن به عنوان مکتبیکه در تمام شئون زندگی انسانها دارای برنامه و هدف است، وهمچنین وفاداری به احکام آن، از شرایط بدیهی و اولیه یک مسئولاست. امام(ره) بدین نکته چنین اشاره می فرماید: انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد. (6) ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها،آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی،وفادار باشند... انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانتبه اسلامو کشور است و موجب مسئولیت عظیم است. (7) چرا که اساسا کسی که اعتقاد به اسلام ندارد و تعهدی نسبتبهاحکام آن نشان نمی دهد، نمی تواند مجری قوانین اسلام و احکامآن در جامعه دینی باشد; همان گونه که امام علی(ع)، چنین شرطیرا در مورد رهبر مسلمانان بیان می فرماید: علی الامام ان یعلم اهل ولایته حدود الاسلام والایمان. (8) بر رهبر و امام است که مردمش را با قوانین اسلام و ایمان بهخدای تعالی آشنا سازد. در دیدگاه دینی سیاسی امام راحل(ره)، فاصله ای میان اسلام وجمهوری اسلامی وجود ندارد; بلکه جمهوری اسلامی، نظام کاربردیقوانین اسلام و قرآن است که با رای قاطع مردم مسلمان، سامانیافته و از آن روی که استوانه های این نظام اسلام، برپایه هایحقوقی قانون اساسی استوار است، امام(ره) در عین اعتقاد بهاسلام، اعتقاد به جمهوری اسلامی و قانون اساسی را نیز شرط یککارگزار صالح در نظام اسلامی می داند. (9) 2. التزام و اعتقاد به ولایت فقیه بر کسی پوشیده نیست که امروزه، نبود رهبری واحد در جهان اسلام،از اسباب و علل ضعف و رکود مسلمانان است و در مقابل، وجودرهبری جامع الشرایط و فقیهی آشنا به احکام الهی، از مهمترینعوامل به ثمر رسیدن حکومت دینی در کشور اسلامی ما بوده است. ولایت فقیه جامع الشرایط، ضامنی است مطمئن بر اجرای احکام اسلامناب محمدی در زمان غیبت امام معصوم(ع). از این روی، اعتقاد بهمسئله رهبری و ولایت فقیه در امر حکومت و نظارت بر آن، ازاساسی ترین شرایط یک کارگزار در حکومت دینی است; چرا که اساساحکومتی که براساس تایید و تنفیذ ولی امر برپا نشده باشد ومجریان آن از چنین رابطه ای با ولی برخوردار نباشند، نمیتواند یک حکومت دینی باشد. بدین جهت، امام خمینی(ره) در سفارش به مردم، وجود چنین شرطی رادر یک کارگزار نظام اسلامی، لازم و ضروری دانسته، می فرماید: ما اوصاف رئیس جمهور و اوصاف وکلایی[را] که بعد می خواهید انشاء الله تعیین کنید، باید بگوییم و شما خودتان انتخاب کنید واز تفرقه و تفرق پرهیز کنید... [اصلح] شخصی است که تعهد بهاسلام دارد; اعتقاد به قوانین اسلامی دارد و در مقابل قانوناساسی، خاضع است و اصل صدودهم [آن را که] ظاهرا راجع به ولایتفقیه است، معتقد است و وفادار است نسبتبه او. یک همچو شخصی راشماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم وادار کنید کهیک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید. (10) از دیدگاه امام خمینی(ره)، چنانچه امور دولت اسلامی و کارگزارانآن با نظارت ولی فقیه که جانشین امام معصوم است انجامشود، حکومت دینی از آسیب و خطر در امان خواهد ماند; چرا کهولی فقیه براساس گزینه ها و شرایطی ولایت می یابد که تا آنشرایط وجود دارد، خطرها و اشتباهات به حداقل می رسد: امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بهاین مملکت وارد نخواهد شد. (11) این تاکیدات، علاوه بر آنکه با استدلالات کلامی حجیت ولایت فقیهسازگار است، نشئتیافته از احادیثخجسته امامان معصوم(ع) دراطاعت از ولی فقیه است. (12) امام صادق(ع) در جواب عمر بن حنظله که از ایشان در مورد مراجعهبه سلاطین یا قضات جور پرسید، شدیدا چنین کاری را منع نمود ودستور مراجعه به ولی فقیه جامع الشرایط را صادر نمود: انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالناوحرامنا وعرف احکامنا، فارضوا به حکما، فانی قد جعلتهعلیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانمابحکم الله قد استخف و علینا رد و الراد علینا الراد علیالله وهو علی حد الشرک بالله. (13) [در مواقع سردرگمی] به راویان حدیث ما و آنان که در حلال و حراماحکام ما نظر می کنند و احکام ما را می شناسند، مراجعه کنید وبه حکم آنان، راضی باشید. من آنان را بر شما حاکم و ولی قراردادم، پس اگر چنین ولی امری حکمی داد و از او قبول نشد، حکمخدا سبک شمرده شده و ما را رد کرده اید، و کسی که با مامخالفت کند، با خدا مخالفت نموده و در مرز شرک به خدا قرارگرفته است. بنابراین، اعتقاد و وفاداری به ولی امر، یکی از شرایطزمامداران از دیدگاه امام(ره) است. 3. برخورداری از شعور سیاسی در روایات ائمه اطهار(ع)، برخورداری زمامداران از شعور و آگاهیسیاسی، به عنوان یکی از شرایط مهم و نگهدارنده عمود حکومتیادشده است و علی(ع)، آن را باعث استواری جامعه و استمرار حکومتدانسته است: حسن السیاسه قوام الرعیه. (14) سیاست نیکو، استواری جامعه است. من حسنتسیاسته دامت رئاسته. (15) آنکه سیاستش نیکو باشد، ریاستش طولانی شود. زمامداری که قدرت تشخیص خیر و صلاح مسلمانان را ندارد و ازاستقلال لازم برای حفظ عزت مسلمانان برخوردار نیست، نمی تواندبه درستی ریاست نماید و حتی موجب ضررهای جبران ناپذیر خواهدبود; چنانکه امام علی(ع) می فرماید: سوء التدبیر، سبب التدمیر. (16) سیاست نادرست، موجب نابودی [جامعه] است. آفه الزعماء، ضعف السیاسه. (17) آفت زمامداران، ناتوانی در بینش سیاسی است. من قصر عن السیاسه، صغر فی الرئاسه. (18) کسی که در سیاست کوتاه بین باشد، ریاستش کوچک شود. امام خمینی(ره) نیز در بیان شرایط مسئولان نظام اسلامی، شرط بینشسیاسی را به جهت مقابله با دشمنان و حل و عقد امور، لازم وضروری انگاشته است: رای خود را به شخصی که... دارای بصیرت در امر دین و دنیا ومنزه از گرایش به شرق و غرب و مکتبهای انحرافی و دارای دیدسیاسی است، بدهید. (19) مجلس، اشخاص سیاسی لازم دارد; اشخاص اقتصاددان لازم دارد; اشخاصسیاستمدار لازم دارد; اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. (20) انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد; چون در مجلس، اسلامتنها کافی نیست; بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت رابشناسد و سیاست را بفهمد. (21) نکته قابل توجه در این بحث، اشاره به اخلاق سیاسی رایج در میانکارگزاران حکومتها در دنیاست. سیاست در عرف امروز، رسیدن بههدف است، با هر وسیله ممکن و به عبارت دیگر، تن دادن به قواعدو ملازمات بازی سیاسی است. چنین سیره ای، اختصاص به سیاستبازان امروز ندارد; بلکه سابقه آن به دوره زعامت اهل بیت(ع)نیز می رسد. دشمنان اهل بیت(ع) از هر نیرنگ و وسیله ای برایدستیابی به اهداف خود، بهره می جستند و در مقابل آنها،سیاستمداران تکلیف گرایی چون اهل بیت(ع)، همواره خط بطلان براین نگرش کشیده، آن را مردود و مطرود می دانستند. آنان به مفهوم رسمی سیاست، سیاستمدار نبودند; ولی فاقد بینشسیاسی نیز نبودند; بلکه مقیدات به اخلاق اسلامی، آنان را از اینراهکارها باز می داشت; به طوری که علی(ع) می فرماید: لولا ان المکر والخدیعه فی النار لکنت امکر الناس. (22) اگر جایگاه فریب و نیرنگ در آتش دوزخ نبود، من فریبکارترینمردم بودم. و در جای دیگر می فرماید: هیهات! لولا التقی، لکنت ادهی العرب. (23) هیهات که اگر پرهیزگاری نبود، من زیرک ترین عرب بودم. بر این اساس، امام خمینی(ره) نیز که هشدارها و اندرزهایشبرگرفته از سیاستهای معصومان(ع) است، استفاده از روشهایناپسند و غیر اسلامی را در پیشبرد اهداف سیاسی، جایز نمیشمارد، هرچند هدف2 اسلامی باشد: از آقایان کاندیداها و دوستان آنان، انتظار دارم که اخلاق اسلامیانسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش، مراعات واز هرگونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمتباشد، خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی باشد،ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه های غیر اسلامیاست. (24) 4. تخصص و تعهد از شرایط کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، تخصصبه همراه تعهد آنان بوده است. از آنجا که دنیای امروز به سمتعلمی تر شدن به پیش می رود و علوم مختلف، در حال انفکاک وتجزیه به شاخه های خاص خود هستند، استفاده از متخصصان در رشتههای مختلف، امری است غیرقابل انکار. امام علی(ع) در اهمیتتخصص و تخصصی نمودن امور می فرماید: قیمه کل امرء ما یحسنه. (25) ارزش هر کس، همسنگ کاری است که انجام آن را به نیکویی میتواند. من اوما الی متفاوت خذلته الحیل. (26) هر که خود را درگیر کارهای متفاوت کند (و تخصص در یک کارنیابد)، از آشنایی با رمز و راز کارها بی بهره ماند. قطعا تخصص، زمانی ارزش خواهد داشت که در اختیار اهداف عالیانسانی و الهی قرار گیرد; وگرنه ابزاری خواهد بود در جهت ظلمو ستم به مردم، و وسیله ای در به انحراف کشیدن آنان. از اینرو، در تعابیر متون اسلامی، تخصص در کنار تعهد به عنوان یکارزش مطرح شده است. امام خمینی(ره) بر همین اساس، تخصص باتعهد را به عنوان یکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرحنموده است: این مجلسی است که باید سیاست نه شرقی نه غربی را در جهان دوقطبی اجرا کند و احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگیاسلام را که به طاق فراموشی سپرده شده بود و قرنها منزوی بود،به صحنه آورد; و چنین مجلسی است که قدرت روحی مافوق عادی وقدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیم گیری های قاطع، بیگرایش به دو قطب الحادی و سرمایه داری را لازم دارد... چنینمجلسی در کمیسیونهای مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد. (27) تعهد به معنای امین بودن و خود را در قبال کار پذیرفته شده،مسئول دانستن است. آیات الهی و روایات منقول از ائمه اطهار(ع)نیز موید این نکته (همراهی تخصص و تعهد) است. قرآن کریم، درآیات خود به ما می آموزد که باید کار را به دست کاردانبسپاریم; کسی که هم توانایی اجرایی انجام دادن کار را از نظرمدیریتی و اجرایی داشته باشد و هم پاسدار حقوق مردم بوده، نسبتبه آن، متعهد باشد. از این رو، آنجا که قید تخصص را ذکرنموده، آن را با قید (امانت) و (تعهد) قرین ساخته است. در سوره نمل، در آنجا که داستان حضرت سلیمان(ع) و زن فرمانرواییمنی بیان شده است، آمده که حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خودپرسید: یا ایها الملا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین. (28) یکی از حضار مجلس در پاسخ به سلیمان(ع) گفت: انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک، انی علیه لقوی امین. (29) من آن را قبل از آنکه از مکانتبه پا خیزی، برایت مهیا میسازم. همانا من بر این کار، توانا و امین هستم. همراهی دو واژه (قوی) و (امین) در این آیه و آیات دیگر کهخواهد آمد، این نکته را می فهماند که تخصص به تنهایی کافینیست; بلکه امانت و تعهد نیز از شروط کارگزار اصلح است. داستان موسی و دختران حضرت شعیب(ع) نیز به ارزش تعهد و تخصص،اشاره دارد. موسی(ع) پس از کمک به دختران حضرت شعیب(ع)، مورددعوت آن حضرت قرار می گیرد و طبق نقل قرآن کریم، دختر شعیب(ع)به پدرش می گوید: یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین. (30) ای پدر! او را برای خدمت2 اجیرکن که همانا بهترین کارگزار وخدمتگذار است; [انسانی] توانمند و امین است. یوسف(ع) نیز آن گاه که به مقام وزارت اقتصاد مصر رسید، در بیاناصلح بودن خود برای آن جایگاه فرمود: اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم. (31) قرآن کریم، تخصص همراه با تعهد را در کوچکترین کارها تا حساسترین آنها لازم می داند; از شبانی تا مقام وزارت و فرمانروایی. امام امت(ره)، در سخنان خود که برگرفته از همین آیات الهی است،همواره تخصص را در کنار تعهد، لازم و ضروری شمرده است; ازپذیرش مسئولیت های کوچک در نظام، چون عضویت در شورای شهر تانمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری: اشخاصی [را] که متعهد هستند، اشخاصی که سالم هستند; اشخاصی[را] که بصیرت دارند و هیچ انحراف ندارند و در صراط مستقیمانسانیت هستند، به مجالس و مجلس شورا بفرستیم، تا این که انشاء الله اسلام به آن معنایی که هست، اسلام به این حقیقی کههست، در ایران پیاده بشود. (32) افراد باید اولا مسلمان باشند و ثانیا معتقد به نهضتباشند; امین باشند در کارهایشان; ایمان حقیقی داشته باشند; متعهدباشند نسبتبه احکام اسلام. (33) [مردم،] یک اشخاصی [را] که امین هستند، اشخاصی [را] که معروفاند پیششان به امانت، به دیانت، به خدمتبه مردم، آنها راتعیین کنند. (34) 5. حسن سابقه و عدم احتمال انحراف انسان، اساسا موجودی است اجتماعی و ناگزیر از ارتباط باهمنوعان خود است و از طرفی دیگر، موجودی است انتخابگر. انساندر نوع گزینش ها و ارتباطات خود، می تواند به سراغ نیکان وپاکان رفته، نامی نیک از خود به یادگار نهد; همچنین می تواندبا انسانهای پست ارتباط داشته، در خدمت طاغوتها باشد. از بهترین اسباب شناخت افراد، بررسی گذشته و خط سیر فکری آنانو نیز نوسانات موجود در زندگی شان است و این خود، وسیله مناسبیاست در نقد و بررسی آنان. علی(ع) در عهدنامه خود خطاب به مالکاشتر، او را از گزینش افرادی که با طاغوتها رابطه داشته اند،منع می کند; چرا که همواره احتمال انحراف این اشخاص وجود دارد: ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا ومن شرکهم فیالاثام، فلایکونن لک بطانه. (35) همانا بدترین وزیرانت، آنانی هستند که پیش از تو وزارت اشراررا به عهده داشته و در جنایتشان شریک بوده اند; پس به هیچ وجههمرازشان مگیر. امام خمینی نیز با آگاهی کامل، چنین شرطی را در مورد کارگزاراننظام اسلامی لازم شمرده، نه تنها قطع و یقین به عدم انحراف راکافی نمی داند، بلکه احتمال انحراف در اشخاص را نیز خطرناک میخواند: باید به اشخاصی که احتمال انحراف در آنان می رود، رای ندهند; احتمال انحراف عقیدتی، اعمالی یا اخلاقی، باعث می شود که بهچنین اشخاصی اعتماد نمی شود کرد و رای به آنان، موجب مسئولیتخواهد بود. (36) افراد[ی که انتخاب می شوند]، باید... سوابق انحراف و سوءنداشته باشند... و مخالف با طاغوت باشند. (37) امام علی(ع)، در ادامه نصیحتخود به مالک اشتر، به او سفارشنموده تا با نیکان رابطه برقرار سازد و آنها را بشناسد، تاکارگزاران نظام را از میان آنانی که از حسن سابقه برخوردارندو از خانواده های مذهبی و ریشه دار هستند، انتخاب نماید: ثم الصق بذوی المروئات والاحساب واهل البیوتات الصالحهوالسوابق الحسنه... ثم انظر فی امور عمالک... وتوخ مناهل البیوتات الصالحه والقدم فی الاسلام المتقدمه. (38) با کسانی در پیوند تنگاتنگ باش که از خانواده های ریشه دار وشایسته و دارای پیشینه ای درخشان اند... سپس در امورکارگزارانت، ژرف بنگر... و برای کارهایت کسانی را برگزین کهاز تجربه و نجابتبهره مندند و از خانواده های ریشه دار وشایسته و پیشتاز پیش از پیروزی اسلام هستند. علی(ع) در ادامه سخن، علت این نوع انتخاب را چنین بیان میفرماید: فانهم جماع من الکرم وشعب من العرف... فانهم اکرم اخلاقاواصح اعراضا واقل فی المطامع اشرافا وابلغ فی عواقب الامورنظرا. (39) اینان به مجموعه ای از بزرگواری ها آراسته اند و ریشه در ارزشها و نیکی ها دارند... چنین کسانی، در اخلاق برترند و درآبرومندی، سالمتر; به آزمندی های مادی کمتر چشم دارند و بهپایان کارها بیشتر می اندیشند. امام امت(ره) نیز بر همین اساس، حسن سابقه را در میانکارگزاران و مدیران، یکی از شرایط انتخاب معرفی نموده است: امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروه ها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به حسن سابقه وتعهد به قوانین اسلام... معروف و موصوف باشند. (40) از نکات قابل توجه در میان هشدارهای آن حکیم الهی، توصیه بهمراقبت و فریب نخوردن از سیاستبازان و منافقان است: خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاصی که به اسلام و جمهوری اسلامیاعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال، شاهد آناست و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی وجنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی، خود را هوادار اسلام ومسلمان جا می زنند، در قشری از ملت و جوانان پاکدل، تاثیر کندو آرای مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب، با اسلام وجمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند. (41) این هشدارهای دلسوزانه نیز برگرفته از تعالیم مکتب علی(ع) استکه می فرماید: ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک واستنامتک وحسن الظنمنک، فان الرجال یتعرفون لفراسات الولاه بتصنعهم وحسنخدمتهم ولیس وراء ذلک من النصیحه والامانه شیء ولکناختبرهم بما ولوا للصالحین قبلک، فاعمد لاحسنهم کانفی العامه اثرا و اعرفهم بالامانه وجها فان ذلک دلیل علینصیحتک لله و لمن ولیت امره. (42) مبادا در گزینش مسئولان و کارگزاران خود، بر تیزهوشی و شناختشخصی و خوش باوری خویش تکیه کنی که فرصت طلبان جامعه، میکوشند تا با تصنع و خوش خدمتی، خود را در نگاه زمامدارانبیارایند; در حالی که در پس آن نقاب تزویر، نشانی از امانت ودلسوزی ندارند. آنچه می تواند در شناختت ملاک آزمون باشد،چگونگی همکاری آنان با شایستگان پیش از توست. پس بر کسانیتکیه داشته باش که از خود در میان انبوه مردم، خاطره هاییزیباتر به یادگار گذاشته اند و به امانت، شهره ترند، که اینباریک بینی، خیرخواهی تو را برای خدا و ولیتبه اثبات رساند. 6. اخلاق اسلامی در آیات الهی و روایات معصومان(ع)، خلق نیکو، حکمت نهایی وحی وعلتبعثت پیامبر اکرم عنوان شده است. خداوند در قرآن، اخلاقنیکوی پیامبر(ص) را باعث استحکام حکومت و جذب مردم دانستهاست: فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلبلانفضوا من حولک. از پرتو رحمت الهی، در برابر آنان نرم و مهربان شدی، و اگرخشن، تندخو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند. در دستورات ائمه اطهار(ع)، علاوه بر آنکه عامه مردم به کسب خلقالهی تشویق شده اند، نسبتبه مدیران و مسئولان جامعه اسلامی نیزاهتمام خاصی شده است. امام علی(ع) خطاب به کسانی که خود راپیشوای مردم قرار می دهند، می فرماید: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیمغیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسهومودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم. (43) هر که خود را پیشوای مردم سازد، باید که پیش از تعلیم مردم بهتعلیم خود بپردازد و با عملش تادیب نماید، نه زبانش; و آنکهخود را تعلیم دهد و با ادب سازد، شایسته تر به احترام است تاآنکه[فقط] مردم را تعلیم می دهد و ادب می آموزد. امام خمینی(ره) که خود، تبلوری از اخلاق انبیا و اوصیا بود وبراساس همین آیه شریف، ملتی را به دور خود جمع نمود، میفرماید: در مسائل، ملایمت و جهت رحمت، بیشتر از جهتخشونت تاثیر میکند. من در زمان اختناق رضاخانی، وقتی در مدرسه فیضیه صحبت میکردم، آن گاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم، همه خشکشانمی زد; ولی وقتی از حمتحرف می زدم، می دیدم که دلها نرم میشود و اشکها سرازیر می گردد و این، تاثیر رحمت است. با ملایمت،انسان بهتر می تواند مسائل را حل کند تا شدت. (44) معاذ بن جبل که فرستاده پیامبر اکرم به منطقه یمن بود، میگوید: آخر ما اوصانی به رسول الله حین وضعت رجلی فی الغرز انقال: احسن خلقک للناس یا معاذ بن جبل! (45) آخرین سفارش رسول خدا، آن گاه که پا در رکاب اسب نهادم، اینبود: ای معاذ بن جبل! اخلاقت را با مردم نیکو کن. چرا که به فرموده امام علی(ع): لا یراس من خلا عن الادب. (46) سرپرست و رئیس نمی شود کسی که از ادب [و اخلاق اسلامی] بهره اینبرده است. و مالک اشتر نخعی را از استفاده از چنین اشخاص منع می کند: فول علی امورک خیرهم واخصص رسائلک التی تدخل فیها مکائدکواسرارک باجمعهم لوجوه صالح الاخلاق. (47) کارهایت را به بهترین آنها[کارگزارانت] بسپار و نامه های سری ونقشه ها و طرحهای مخفی خود را در اختیار کسی بگذار که داراینیکوترین اخلاق باشد. امام امت(ره) نیز در سفارش خود به ملت ایران، بر همین اصل مهمتکیه نموده، سفارش می کند که نمایندگانی انتخاب نمایند که مزینبه اخلاق اسلامی باشند: وکیلهایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام... را انتخاب کنید. (48) مجلس، مجلس اسلامی است و باید اخلاق همه در انتخابات هم اخلاقاسلامی باشد. (49) 7. ساده زیستی گرفتار جاذبه های دنیایی و تجملات زندگی مادی شدن، از آفات اصلییی است که هر کارگزار و مدیری را تهدید می کند. آنانی از اینمهلکه جان سالم به در می برند که نفس سرکش را رام کنند و بهفرموده امیرالمؤمنین، دنیا را سه طلاقه نمایند. امام خمینی(ره) که نمونه کاملی از این گونه مردان بود، خطاب بهمسئولان نظام اسلامی می فرماید: اگر می خواهید بی خوف و هراس، در مقابل باطل بایستید و از حقدفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین وتوطئه های آنان، در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بهدر نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب بهمال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهایبزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثرا ساده زیست و بی علاقه بهزخارف دنیا بوده اند; چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمیتوان ارزشهای انسانی اسلامی را حفظ کرد. (50) تجارب امام(ره) و اندرزهای ایشان، همگی نشئتیافته ازهشدارهایی است که ائمه اطهار(ع) گوشزد می کردند; همان گونه کهاز نامه امام علی(ع) به منذر بن جارود عبدی که گزارش گرایشاو به دنیا و خیانتهایش به امام(ع) رسیده بود همین معانیفهمیده می شود: تعمر دنیاک بخراب آخرتک و تصل عشیرتک بقطیعه دینک! ولئن کانما بلغنی عنک حقا لجمل اهلک وشسع نعلک خیر منک ومن کانبصفتک فلیس باهل ان یسد به ثغر او ینفذ به اثر اویعلی له قدر، او یشرک فی امانه، او یومن علی خیانه. (51) دنیایت را به بهای ویرانی آخرت خویش، آبادان می کنی و با گسستناز دین و دیانت، فقط به خویشاوندان خویش می رسی! راستی که اگراین گزارش صحیح باشد، شتر قبیله تو و میخ کفشت، نزد من، باارزش تر از خود توست; و کسی که ویژگی هایی چون تو داشته باشد،شایسته آن نیست که روزنه های نفوذ دشمن، با وجود او سد شود; قانونی به اجرا درآورد; منزلتی والا بیابد; در امانتی شریک شودو یا از ارتکاب هر خیانتی، مصون انگاشته شود. اگر مسئولان نظام اسلامی در زندگی عملی خود، ساده زیستی را بهنمایش ننهند، چگونه می توانند درد و رنج محرومان را درک کنندو به فکر رفع محرومیت های آنان باشند. از این روی، امامعلی(ع)، کسانی را که دندان طمع به دنیا را هنوز از وجود خودخارج نساخته اند، شایسته رسیدن به مناصب مدیریت در جامعه نمیداند: انما یستحق السیاده... من لاتفره المطامع. (52) همانا کسی مستحق سروری[اجتماع] است... که چیزهای طمع انگیز، اورا فریب ندهد. و رسول اکرم در بیان سادگی مسئولان نظام اسلامی می فرماید: امیر القوم، اضعفهم دابه. (53) آقا و بزرگ اجتماع، کسی است که از ساده ترین مرکب استفاده میکند. از این رو، می بینیم حضرت امام(ره) نیز در بیان شرایطکارگزاران نظام اسلامی، بر وجود افرادی که ساده زیستی را بهعنوان یک اصل پذیرفته اند، تاکید نموده در وصیتنامه الهیسیاسی خود، انتخاب از میان آنان را لازم می شمرد: ملت... توجه داشته باشند، رئیس جمهور و وکلای مجلس، از طبقه ایباشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمسنموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخیمحرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند. (54) 8. حامی و خدمتگزار مستضعفان وظیفه اصلی مسئولان نظام دینی الهی، رعایتحال توده مردممحروم و ضعیف است. در سخنان معصومان(ع)، سفارش شده است که هرمسئولی باید مقام و منصب خویش را امانتی الهی بداند و همگان رااز عدل و احسان خود، بهره مند سازد; ولی در عین حال، اهتمامبه امور محرومان و مستضعفان، مورد تاکید قرار گرفته است; چراکه اگر زمامداران حکومت، نسبتبه محرومان و مرفهان یکسانبیندیشند و دستگیر کسانی که حقوقشان از بین رفته نباشند، آننظام، ناپایدار خواهد بود. علی(ع) در سفارش خود به مالک اشتراز رسول خدا نقل می کند: لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع. (55) هیچ امتی که در آن با صراحت و بی لکنت، حق ناتوان از زورمندبازگرفته نشود، از ستم، پاکسازی نگردد. آن حضرت در نامه دیگری به مسئولان امر صدقه می فرماید: بوسی لمن خصمه عندالله الفقراء والمساکین والسائلونوالمدفوعون والغارمون وابن السبیل (56) بدا به حال کسی که تهیدستان، زمینگیر شدگان، گدایان، آوارگان،بدهکاران و در راه ماندگان جامعه در پیشگاه خدا دشمن او باشند! امام خمینی(ره) نیز در بیان صفات مسئولان نظام طاغوت، آنان راچنین توصیف کرده است: مجلس دیروز، نمی توانستبه فکر محرومین باشد، برای اینکه محرومدر آن نبود. (57) مجلس شورا هم نمی خواهیم از طبقه بالا درستبشود. مجلس شورا میخواهیم از آدمهایی [درستبشود] که متوجه اند به اینکه به اینملت چه گذشته است. (58) از دیدگاه ائمه اطهار(ع) و شاگردان برجسته آنان همچونامام(ره)، در نظام اسلامی، گرایش به محرومان و مستضعفان وحمایت از آنان، از شرایط اساسی سیاستگذاران است; چراکه بهفرموده رسول خدا چنین نظامی از ظلم و ستم، مبرا نیست. در نظام اسلامی، چنانچه مسئول امور مسلمانان، خود را وامدارمرفهان بی درد نماید، نمی تواند حامی و خدمتگزار فقرا وضعیفان جامعه باشد. امام علی(ع) در نامه خود به عثمان بن حنیف(که بر سر سفره ای رنگین حاضر شده بود)، چنین برخروشیده است: اما بعد; یابن حنیف! فقد بلغنی ان رجلا من فتیه اهلالبصره دعاک الی مادبه فاسرعت الیها تستطاب لک الالوانوتنقل الیک الجفان، وماظننت انک تجیب الی طعام قومعائلهم مجنو وغنیهم مدعو. (59) اما بعد; ای پسر حنیف! به من گزارش رسیده است که مردی از اشرافبصره، تو را به بزم خویش فراخوانده و تو دعوتش را به گرمیپذیرفته ای و به میهمانی اش شتافته ای; در آنجا غذاهایرنگارنگ و لذیذ تدارک دیده بودند و در ظروف شاهانه ای ریختند. مرا گمان نبود که تو پذیرای طعام قومی باشی که تهیدستانشان رامی رانند و توانگرانشان را فرا می خوانند. و امام امت(ره) نیز در پیامی که به (منشور انقلاب) شهرت یافت،می فرماید: آنهایی که در خانه های مجللی، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغاز همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب وپابرهنگان محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور همدستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیت های کلیدی تکیهکنند; که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یکشبهبفروشند. (60) مسئولانی می توانند به فکر محرومان باشند که خود را چونخدمتگزاری در اختیار آنان بدانند و با آنها در ارتباط بوده، درد دل آنان را بشنوند و برای حل مشکلات آنان، اقدام نمایند; نه آنکه خود را در حصار واسطه ها و مشغله های کاری، محصورسازند; چرا که به فرموده علی(ع)، چنین خصلتی از قبیح ترینخصائص یک مسئول است: تسعه اشیاء قبیحه وهی من تسعه انفس اقبح... القطعیه منالروساء. (61) نه چیز است که [سر زدن آنها از هر کس] زشت است; ولی از طرف نهکس زشت تراست... [یکی از آنها] قطع ارتباط [با مردم]، توسطروسا [ی کشور] است. امام علی(ع) بر این اساس، خطاب به مالک اشتر می فرماید: فلا یشغلنک عنهم بطر ، فانک لاتعذر بتضییع التافه لاحکامکالکثیرالمهم فلا تشخص همک عنهم ولا تصعر خدک لهم... واجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک وتجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک. (62) پس هرگز مباد که سرمستی ریاست، از آنان بازت دارد; چرا کهانجام گرفتن کارهای فراوان و مهم، پوزشی برای بر زمین ماندنمسئولیت های پیش پا افتاده نیست. پس اندیشه از آنان برمدار وروی برمگردان... برای کسانی که نیازمند مراجعه به تو هستند،بخشی از وقتخود را آزاد بگذار که شخصا آماده پذیرفتنشان باشیو در جلسه ای همگانی، با آنان حضور یابی. پس برای همانخداوندی که تو را آفریده است، فروتن باش. امام راحل(ره) نمونه بارز اجراکننده دستورهای اهل بیت(ع) بود; تا آنجا که خود را خادمی کوچک در برابر امت مسلمان می دانست. ایشان می فرماید: من عادت به تشریفات ندارم که مثلا بین من و کسی واسطه باشد،ارتباط باشد. این، برخلاف ادب اسلام است. من در اختیار همهآقایان هستم، به مقداری که قدرت داشته باشم. (63) اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست; خدمتگزاری مطرح است. اسلام، ما را موظف کردهکه خدمتبکنیم. (64) و خطاب به ملت ایران، انتخاب چنین افرادی را توصیه می نماید: رای خود را به شخصی که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشورو حامی مستضعفان... است، بدهید. (65) یک اشخاصی [را] که... معروف هستند به خدمتبه مردم،... تعیینبکنند. (66) 9. وطن دوستی و حفظ منافع کشور یکی دیگر از شرایط مسئولان نظام اسلامی از دیدگاه امامخمینی(ره)، وجود حس وطن دوستی در آنان است. ایشان در مقاطعمختلف، به این نکته اشاره نموده است: افراد سالم، افراد وطنخواه، افراد وطن دوست، افرادی که نه شرقیباشند و نه غربی; بلکه در صراط مستقیم اسلامیت و انسانیتباشند، انتخاب کنید و به آنها رای بدهید. (67) اشخاصی که صحیح اند; اشخاصی که متدین اند; اشخاصی که ملیهستند; اشخاصی که چپی و راستی نیستند; اینها را تعیین بکنند; در رئیس جمهور همان طور، در وکلایشان هم همین طور. (68) اما اینکه چنین سخنانی با دیدگاه رهبری که به وجود مرزجغرافیایی میان ملل مسلمان، اعتقادی نداشت و مسلمانان رادارای یک مرز، آن هم مرز اعتقادی اسلام می دانست و از طرفی،اسلام را سیلی خورده از طرف ملی گراها می دانست، چگونه قابلجمع است، نکته ای است که با کاوش در روایات ائمه اطهار(ع) وسخنان دیگر آن رهبر فقید، قابل حل است. همان طور که از سخنانامام(ره) آشکار است، ایشان، آن گاه که وطن دوستی را به عنوانیکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرح می سازد، آن را باقیدهای (نه شرقی، نه غربی) و (نه چپی و نه راستی)، و (صراطمستقیم اسلامیت) مقید می نماید و با اضافه نمودن این قیود،جنبه های منفی و خطرناک وطن گرایی را نفی می کند. نکته قابل توجه این است که اساسا در اسلام، تمام رابطه های فردیو اجتماعی، براساس معیارهای دینی نقش می بندد و نه معیارهایقومی و قبیله ای، و بر این اساس، در مسئله ازدواج و ارث، منزلواحد و یا وطن مطرح نیست. چگونه می توان وطن دوستی را به طور مطلق پذیرفت، در حالی کهرسول خدا فرموده است: من سمع رجلا ینادی یاللمسلمین، فلم یجبه فلیس بمسلم. (69) هر که بشنود کسی ندا می دهد: (ای مسلمانان!) و او را جوابنگوید، پس مسلمان نیست. علی(ع) نیز حفظ مرزهای مسلمانان را از وظایف کارگزاران خوددانسته، می فرماید: ذد عن شرائع الدین وحط ثغور المسلمین. (70) شریعت را[از خطرها و شبهات] نگه دار و مرزهای مسلمانان را حفظکن. امام(ره) نیز مانند رسول خدا(ص) و علی بن ابی طالب(ع)، قائل بهمرزهای جغرافیایی نبود و می فرمود: ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد. (71) این ملی گرایی، اساس بدبختی مسلمین است. (72) نهضت ما اسلامی است، قبل از آنکه ایرانی باشد. (73) و اما اینکه حضرت امام(ره)، وطن دوستی را (با تمام خطرهای آن)از شرطهای یک کارگزار در نظام جمهوری اسلامی می داند نیزبرخاسته از درس آموزی ایشان در مکتب اهل بیت(ع) است; چرا کهعلی(ع) یکی از اسباب آبادانی شهرها را حب وطن برشمرده است: عمرت البلدان بحب الاوطان. (74) آبادانی شهرها به واسطه علاقه به وطن هاست. وجود چنین صفتی در انسان، باعث می شود تا در عین حالی که بهفکر دیگر مسلمانان و در اندیشه رهایی آنان از مشکلات است، بهفکر مردم وطن خود نیز باشد و برای رفع مشکلات آنان، اقدامنماید. از دیگر شرایط ذکر شده در کلام امام(ره) برای کارگزاران، (مقدمنمودن مصالح امت اسلامی بر مصلحتخود) است: امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به خیرخواهی امت،معروف و موصوف باشند. باید ملتشریف بداند که انحراف از اینامر مهم اسلامی، خیانتبه اسلام و کشور است و موجب مسئولیتعظیم. (75) من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص،با هم موافقت نمایید... و سرنوشت اسلام و کشور را به دست کسانیدهید که منفعتخود را بر مصلحت کشور، مقدم ندارند. (76) چرا که چنین انتخابی، به فرموده علی(ع)، باعث استواری سخن ودلائل گوینده می شود و برای زیردستان بهتر است: احب لعامه رعیتک ما تحب لنفسک و اهل بیتک و اکره لهم ماتکره لنفسک واهل بیتک; فان ذلک اوجب للحجه واصلحللرعیه. (77) آنچه برای خود و خانواده ات می پسندی، برای مردم نیز دوستبدارو آنچه برای خود نمی خواهی، برای آنان نیز مخواه. در حقیقت،این صفت، سخن تو را پایدارتر می سازد و برای زیردستان بهترخواهد بود. و در روایت دیگری، این امر را از حقوق مردم بر والی بیان کردهاست: من حق الراعی ان یختار لرعیته یختاره لنفسه. (78) از حقوق مردم که برعهده والی است، این است که هر چه برای خودشبرمی گزیند، برای مردم نیز بخواهد. 10. شجاعت یکی دیگر از معیارهای انتخاب کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاهامام خمینی(ره)، شجاعت و جسارت آنان در دفاع از حق است. نهالنوپای اسلام، با شجاعتبی نظیر پیامبر اکرم و امیرمومنان علی(ع)غرس شد و سپس به وسیله ائمه اطهار(ع) آبیاری گشت و پس از غیبتحضرت ولی عصر(عج) نیز شجاعت آن امام، همام در دل مومنانحقیقی، بخصوص عالمان مهذب، وارد شد تا با سختکوشی در راهاعتلای دین، زمینه ظهور حضرتش را فراهم آورند. امام خمینی(ره) خود، یکی از مصادیق آشکار این گونه افراد بودکه با شجاعتش اسلام ناب محمدی را به عرصه بین المللی کشاند وبرای بقای آن، یکی از معیارهای انتخاب مسئولان نظام اسلامی رانیز وجود شجاعت در آنها بیان نمود: کسانی را که انتخاب می کنید، باید مسائل را تشخیص دهند; نه ازافرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشریزد،بترسد. باید بایستند و مقابله کنند. (79) همان گونه که اشاره شد، شجاعت، از شرایط لازم زمامداران نظاماسلامی است; زیرا بدون وجود چنین صفتی، آنان نمی توانند مجریاناحکام الهی باشند و تحت تاثیر فشارهای دشمنان اسلام واقع شده،قافیه را خواهند باخت. چنانچه امام علی(ع) در بیان شرایط رهبرو مسئول جامعه اسلامی می فرماید: یحتاج الامام الی قلب عقول ولسان قوول وجنان علی اقامه الحقصوول. (80) رهبر و امام[جامعه]، به ذهنی تیز و زبانی پرتوان و گویا، و دلیپر جرئتبرای اقامه حق، نیازمند است. (برگرفته از :معیارهای انتخاب کارگزاران در اندیشه امام خمینی(ره) ، حمید رسایی،فصلنامه علوم حدیث شماره 14) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 41/66666)
چه معیارها و ویژگیهایی در روایات اسلامی برای کارگزاران و مسئولین جامعه اسلامی در نظر گرفته شده و قانون اساسی و حضرت امام (ره) برآنها تاکید داشتند؟
چه معیارها و ویژگیهایی در روایات اسلامی برای کارگزاران و مسئولین جامعه اسلامی در نظر گرفته شده و قانون اساسی و حضرت امام (ره) برآنها تاکید داشتند؟
1. وفاداری به اسلام و جمهوری اسلامی
در نظام اسلامی ایران که برپایه توحید و ایمان به خدای تعالیاستوار گشته است، اعتقاد به اسلام و شناخت آن به عنوان مکتبیکه در تمام شئون زندگی انسانها دارای برنامه و هدف است، وهمچنین وفاداری به احکام آن، از شرایط بدیهی و اولیه یک مسئولاست. امام(ره) بدین نکته چنین اشاره می فرماید:
انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد. (6)
ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها،آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی،وفادار باشند... انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانتبه اسلامو کشور است و موجب مسئولیت عظیم است. (7)
چرا که اساسا کسی که اعتقاد به اسلام ندارد و تعهدی نسبتبهاحکام آن نشان نمی دهد، نمی تواند مجری قوانین اسلام و احکامآن در جامعه دینی باشد; همان گونه که امام علی(ع)، چنین شرطیرا در مورد رهبر مسلمانان بیان می فرماید:
علی الامام ان یعلم اهل ولایته حدود الاسلام والایمان. (8)
بر رهبر و امام است که مردمش را با قوانین اسلام و ایمان بهخدای تعالی آشنا سازد.
در دیدگاه دینی سیاسی امام راحل(ره)، فاصله ای میان اسلام وجمهوری اسلامی وجود ندارد; بلکه جمهوری اسلامی، نظام کاربردیقوانین اسلام و قرآن است که با رای قاطع مردم مسلمان، سامانیافته و از آن روی که استوانه های این نظام اسلام، برپایه هایحقوقی قانون اساسی استوار است، امام(ره) در عین اعتقاد بهاسلام، اعتقاد به جمهوری اسلامی و قانون اساسی را نیز شرط یککارگزار صالح در نظام اسلامی می داند. (9)
2. التزام و اعتقاد به ولایت فقیه
بر کسی پوشیده نیست که امروزه، نبود رهبری واحد در جهان اسلام،از اسباب و علل ضعف و رکود مسلمانان است و در مقابل، وجودرهبری جامع الشرایط و فقیهی آشنا به احکام الهی، از مهمترینعوامل به ثمر رسیدن حکومت دینی در کشور اسلامی ما بوده است.
ولایت فقیه جامع الشرایط، ضامنی است مطمئن بر اجرای احکام اسلامناب محمدی در زمان غیبت امام معصوم(ع). از این روی، اعتقاد بهمسئله رهبری و ولایت فقیه در امر حکومت و نظارت بر آن، ازاساسی ترین شرایط یک کارگزار در حکومت دینی است; چرا که اساساحکومتی که براساس تایید و تنفیذ ولی امر برپا نشده باشد ومجریان آن از چنین رابطه ای با ولی برخوردار نباشند، نمیتواند یک حکومت دینی باشد.
بدین جهت، امام خمینی(ره) در سفارش به مردم، وجود چنین شرطی رادر یک کارگزار نظام اسلامی، لازم و ضروری دانسته، می فرماید:
ما اوصاف رئیس جمهور و اوصاف وکلایی[را] که بعد می خواهید انشاء الله تعیین کنید، باید بگوییم و شما خودتان انتخاب کنید واز تفرقه و تفرق پرهیز کنید... [اصلح] شخصی است که تعهد بهاسلام دارد; اعتقاد به قوانین اسلامی دارد و در مقابل قانوناساسی، خاضع است و اصل صدودهم [آن را که] ظاهرا راجع به ولایتفقیه است، معتقد است و وفادار است نسبتبه او. یک همچو شخصی راشماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم وادار کنید کهیک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید. (10)
از دیدگاه امام خمینی(ره)، چنانچه امور دولت اسلامی و کارگزارانآن با نظارت ولی فقیه که جانشین امام معصوم است انجامشود، حکومت دینی از آسیب و خطر در امان خواهد ماند; چرا کهولی فقیه براساس گزینه ها و شرایطی ولایت می یابد که تا آنشرایط وجود دارد، خطرها و اشتباهات به حداقل می رسد:
امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بهاین مملکت وارد نخواهد شد. (11)
این تاکیدات، علاوه بر آنکه با استدلالات کلامی حجیت ولایت فقیهسازگار است، نشئتیافته از احادیثخجسته امامان معصوم(ع) دراطاعت از ولی فقیه است. (12)
امام صادق(ع) در جواب عمر بن حنظله که از ایشان در مورد مراجعهبه سلاطین یا قضات جور پرسید، شدیدا چنین کاری را منع نمود ودستور مراجعه به ولی فقیه جامع الشرایط را صادر نمود:
انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالناوحرامنا وعرف احکامنا، فارضوا به حکما، فانی قد جعلتهعلیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانمابحکم الله قد استخف و علینا رد و الراد علینا الراد علیالله وهو علی حد الشرک بالله. (13)
[در مواقع سردرگمی] به راویان حدیث ما و آنان که در حلال و حراماحکام ما نظر می کنند و احکام ما را می شناسند، مراجعه کنید وبه حکم آنان، راضی باشید. من آنان را بر شما حاکم و ولی قراردادم، پس اگر چنین ولی امری حکمی داد و از او قبول نشد، حکمخدا سبک شمرده شده و ما را رد کرده اید، و کسی که با مامخالفت کند، با خدا مخالفت نموده و در مرز شرک به خدا قرارگرفته است.
بنابراین، اعتقاد و وفاداری به ولی امر، یکی از شرایطزمامداران از دیدگاه امام(ره) است.
3. برخورداری از شعور سیاسی
در روایات ائمه اطهار(ع)، برخورداری زمامداران از شعور و آگاهیسیاسی، به عنوان یکی از شرایط مهم و نگهدارنده عمود حکومتیادشده است و علی(ع)، آن را باعث استواری جامعه و استمرار حکومتدانسته است:
حسن السیاسه قوام الرعیه. (14)
سیاست نیکو، استواری جامعه است.
من حسنتسیاسته دامت رئاسته. (15)
آنکه سیاستش نیکو باشد، ریاستش طولانی شود.
زمامداری که قدرت تشخیص خیر و صلاح مسلمانان را ندارد و ازاستقلال لازم برای حفظ عزت مسلمانان برخوردار نیست، نمی تواندبه درستی ریاست نماید و حتی موجب ضررهای جبران ناپذیر خواهدبود; چنانکه امام علی(ع) می فرماید:
سوء التدبیر، سبب التدمیر. (16)
سیاست نادرست، موجب نابودی [جامعه] است.
آفه الزعماء، ضعف السیاسه. (17)
آفت زمامداران، ناتوانی در بینش سیاسی است.
من قصر عن السیاسه، صغر فی الرئاسه. (18)
کسی که در سیاست کوتاه بین باشد، ریاستش کوچک شود.
امام خمینی(ره) نیز در بیان شرایط مسئولان نظام اسلامی، شرط بینشسیاسی را به جهت مقابله با دشمنان و حل و عقد امور، لازم وضروری انگاشته است:
رای خود را به شخصی که... دارای بصیرت در امر دین و دنیا ومنزه از گرایش به شرق و غرب و مکتبهای انحرافی و دارای دیدسیاسی است، بدهید. (19) مجلس، اشخاص سیاسی لازم دارد; اشخاص اقتصاددان لازم دارد; اشخاصسیاستمدار لازم
دارد; اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. (20)
انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام وحیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد; چون در مجلس، اسلامتنها کافی نیست; بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت رابشناسد و سیاست را بفهمد. (21)
نکته قابل توجه در این بحث، اشاره به اخلاق سیاسی رایج در میانکارگزاران حکومتها در دنیاست. سیاست در عرف امروز، رسیدن بههدف است، با هر وسیله ممکن و به عبارت دیگر، تن دادن به قواعدو ملازمات بازی سیاسی است. چنین سیره ای، اختصاص به سیاستبازان امروز ندارد; بلکه سابقه آن به دوره زعامت اهل بیت(ع)نیز می رسد. دشمنان اهل بیت(ع) از هر نیرنگ و وسیله ای برایدستیابی به اهداف خود، بهره می جستند و در مقابل آنها،سیاستمداران تکلیف گرایی چون اهل بیت(ع)، همواره خط بطلان براین نگرش کشیده، آن را مردود و مطرود می دانستند.
آنان به مفهوم رسمی سیاست، سیاستمدار نبودند; ولی فاقد بینشسیاسی نیز نبودند; بلکه مقیدات به اخلاق اسلامی، آنان را از اینراهکارها باز می داشت; به طوری که علی(ع) می فرماید:
لولا ان المکر والخدیعه فی النار لکنت امکر الناس. (22)
اگر جایگاه فریب و نیرنگ در آتش دوزخ نبود، من فریبکارترینمردم بودم.
و در جای دیگر می فرماید:
هیهات! لولا التقی، لکنت ادهی العرب. (23)
هیهات که اگر پرهیزگاری نبود، من زیرک ترین عرب بودم.
بر این اساس، امام خمینی(ره) نیز که هشدارها و اندرزهایشبرگرفته از سیاستهای معصومان(ع) است، استفاده از روشهایناپسند و غیر اسلامی را در پیشبرد اهداف سیاسی، جایز نمیشمارد، هرچند هدف2 اسلامی باشد:
از آقایان کاندیداها و دوستان آنان، انتظار دارم که اخلاق اسلامیانسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش، مراعات واز هرگونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمتباشد، خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی باشد،ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه های غیر اسلامیاست. (24)
4. تخصص و تعهد
از شرایط کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، تخصصبه همراه تعهد آنان بوده است. از آنجا که دنیای امروز به سمتعلمی تر شدن به پیش می رود و علوم مختلف، در حال انفکاک وتجزیه به شاخه های خاص خود هستند، استفاده از متخصصان در رشتههای مختلف، امری است غیرقابل انکار. امام علی(ع) در اهمیتتخصص و تخصصی نمودن امور می فرماید:
قیمه کل امرء ما یحسنه. (25)
ارزش هر کس، همسنگ کاری است که انجام آن را به نیکویی میتواند.
من اوما الی متفاوت خذلته الحیل. (26)
هر که خود را درگیر کارهای متفاوت کند (و تخصص در یک کارنیابد)، از آشنایی با رمز و راز کارها بی بهره ماند.
قطعا تخصص، زمانی ارزش خواهد داشت که در اختیار اهداف عالیانسانی و الهی قرار گیرد; وگرنه ابزاری خواهد بود در جهت ظلمو ستم به مردم، و وسیله ای در به انحراف کشیدن آنان. از اینرو، در تعابیر متون اسلامی، تخصص در کنار تعهد به عنوان یکارزش مطرح شده است. امام خمینی(ره) بر همین اساس، تخصص باتعهد را به عنوان یکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرحنموده است:
این مجلسی است که باید سیاست نه شرقی نه غربی را در جهان دوقطبی اجرا کند و احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگیاسلام را که به طاق فراموشی سپرده شده بود و قرنها منزوی بود،به صحنه آورد; و چنین مجلسی است که قدرت روحی مافوق عادی وقدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیم گیری های قاطع، بیگرایش به دو قطب الحادی و سرمایه داری را لازم دارد... چنینمجلسی در کمیسیونهای مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد. (27)
تعهد به معنای امین بودن و خود را در قبال کار پذیرفته شده،مسئول دانستن است. آیات الهی و روایات منقول از ائمه اطهار(ع)نیز موید این نکته (همراهی تخصص و تعهد) است. قرآن کریم، درآیات خود به ما می آموزد که باید کار را به دست کاردانبسپاریم; کسی که هم توانایی اجرایی انجام دادن کار را از نظرمدیریتی و اجرایی داشته باشد و هم پاسدار حقوق مردم بوده، نسبتبه آن، متعهد باشد. از این رو، آنجا که قید تخصص را ذکرنموده، آن را با قید (امانت) و (تعهد) قرین ساخته است.
در سوره نمل، در آنجا که داستان حضرت سلیمان(ع) و زن فرمانرواییمنی بیان شده است، آمده که حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خودپرسید:
یا ایها الملا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین. (28)
یکی از حضار مجلس در پاسخ به سلیمان(ع) گفت:
انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک، انی علیه لقوی امین. (29)
من آن را قبل از آنکه از مکانتبه پا خیزی، برایت مهیا میسازم. همانا من بر این کار، توانا و امین هستم.
همراهی دو واژه (قوی) و (امین) در این آیه و آیات دیگر کهخواهد آمد، این نکته را می فهماند که تخصص به تنهایی کافینیست; بلکه امانت و تعهد نیز از شروط کارگزار اصلح است.
داستان موسی و دختران حضرت شعیب(ع) نیز به ارزش تعهد و تخصص،اشاره دارد. موسی(ع) پس از کمک به دختران حضرت شعیب(ع)، مورددعوت آن حضرت قرار می گیرد و طبق نقل قرآن کریم، دختر شعیب(ع)به پدرش می گوید:
یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین. (30)
ای پدر! او را برای خدمت2 اجیرکن که همانا بهترین کارگزار وخدمتگذار است; [انسانی] توانمند و امین است.
یوسف(ع) نیز آن گاه که به مقام وزارت اقتصاد مصر رسید، در بیاناصلح بودن خود برای آن جایگاه فرمود:
اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم. (31)
قرآن کریم، تخصص همراه با تعهد را در کوچکترین کارها تا حساسترین آنها لازم می داند; از شبانی تا مقام وزارت و فرمانروایی.
امام امت(ره)، در سخنان خود که برگرفته از همین آیات الهی است،همواره تخصص را در کنار تعهد، لازم و ضروری شمرده است; ازپذیرش مسئولیت های کوچک در نظام، چون عضویت در شورای شهر تانمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری:
اشخاصی [را] که متعهد هستند، اشخاصی که سالم هستند; اشخاصی[را] که بصیرت دارند و هیچ انحراف ندارند و در صراط مستقیمانسانیت هستند، به مجالس و مجلس شورا بفرستیم، تا این که انشاء الله اسلام به آن معنایی که هست، اسلام به این حقیقی کههست، در ایران پیاده بشود. (32)
افراد باید اولا مسلمان باشند و ثانیا معتقد به نهضتباشند;
امین باشند در کارهایشان; ایمان حقیقی داشته باشند; متعهدباشند نسبتبه احکام اسلام. (33)
[مردم،] یک اشخاصی [را] که امین هستند، اشخاصی [را] که معروفاند پیششان به امانت، به دیانت، به خدمتبه مردم، آنها راتعیین کنند. (34)
5. حسن سابقه و عدم احتمال انحراف
انسان، اساسا موجودی است اجتماعی و ناگزیر از ارتباط باهمنوعان خود است و از طرفی دیگر، موجودی است انتخابگر. انساندر نوع گزینش ها و ارتباطات خود، می تواند به سراغ نیکان وپاکان رفته، نامی نیک از خود به یادگار نهد; همچنین می تواندبا انسانهای پست ارتباط داشته، در خدمت طاغوتها باشد.
از بهترین اسباب شناخت افراد، بررسی گذشته و خط سیر فکری آنانو نیز نوسانات موجود در زندگی شان است و این خود، وسیله مناسبیاست در نقد و بررسی آنان. علی(ع) در عهدنامه خود خطاب به مالکاشتر، او را از گزینش افرادی که با طاغوتها رابطه داشته اند،منع می کند; چرا که همواره احتمال انحراف این اشخاص وجود دارد:
ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا ومن شرکهم فیالاثام، فلایکونن لک بطانه. (35)
همانا بدترین وزیرانت، آنانی هستند که پیش از تو وزارت اشراررا به عهده داشته و در جنایتشان شریک بوده اند; پس به هیچ وجههمرازشان مگیر.
امام خمینی نیز با آگاهی کامل، چنین شرطی را در مورد کارگزاراننظام اسلامی لازم شمرده، نه تنها قطع و یقین به عدم انحراف راکافی نمی داند، بلکه احتمال انحراف در اشخاص را نیز خطرناک میخواند:
باید به اشخاصی که احتمال انحراف در آنان می رود، رای ندهند;
احتمال انحراف عقیدتی، اعمالی یا اخلاقی، باعث می شود که بهچنین اشخاصی اعتماد نمی شود کرد و رای به آنان، موجب مسئولیتخواهد بود. (36)
افراد[ی که انتخاب می شوند]، باید... سوابق انحراف و سوءنداشته باشند... و مخالف با طاغوت باشند. (37)
امام علی(ع)، در ادامه نصیحتخود به مالک اشتر، به او سفارشنموده تا با نیکان رابطه برقرار سازد و آنها را بشناسد، تاکارگزاران نظام را از میان آنانی که از حسن سابقه برخوردارندو از خانواده های مذهبی و ریشه دار هستند، انتخاب نماید:
ثم الصق بذوی المروئات والاحساب واهل البیوتات الصالحهوالسوابق الحسنه... ثم انظر فی امور عمالک... وتوخ مناهل البیوتات الصالحه والقدم فی الاسلام المتقدمه. (38)
با کسانی در پیوند تنگاتنگ باش که از خانواده های ریشه دار وشایسته و دارای پیشینه ای درخشان اند... سپس در امورکارگزارانت، ژرف بنگر... و برای کارهایت کسانی را برگزین کهاز تجربه و نجابتبهره مندند و از خانواده های ریشه دار وشایسته و پیشتاز پیش از پیروزی اسلام هستند.
علی(ع) در ادامه سخن، علت این نوع انتخاب را چنین بیان میفرماید:
فانهم جماع من الکرم وشعب من العرف... فانهم اکرم اخلاقاواصح اعراضا واقل فی المطامع اشرافا وابلغ فی عواقب الامورنظرا. (39)
اینان به مجموعه ای از بزرگواری ها آراسته اند و ریشه در ارزشها و نیکی ها دارند... چنین کسانی، در اخلاق برترند و درآبرومندی، سالمتر; به آزمندی های مادی کمتر چشم دارند و بهپایان کارها بیشتر می اندیشند.
امام امت(ره) نیز بر همین اساس، حسن سابقه را در میانکارگزاران و مدیران، یکی از شرایط انتخاب معرفی نموده است:
امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروه ها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به حسن سابقه وتعهد به قوانین اسلام... معروف و موصوف باشند. (40)
از نکات قابل توجه در میان هشدارهای آن حکیم الهی، توصیه بهمراقبت و فریب نخوردن از سیاستبازان و منافقان است:
خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاصی که به اسلام و جمهوری اسلامیاعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال، شاهد آناست و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی وجنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی، خود را هوادار اسلام ومسلمان جا می زنند، در قشری از ملت و جوانان پاکدل، تاثیر کندو آرای مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب، با اسلام وجمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند. (41)
این هشدارهای دلسوزانه نیز برگرفته از تعالیم مکتب علی(ع) استکه می فرماید:
ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک واستنامتک وحسن الظنمنک، فان الرجال یتعرفون لفراسات الولاه بتصنعهم وحسنخدمتهم ولیس وراء ذلک من النصیحه والامانه شیء ولکناختبرهم بما ولوا للصالحین قبلک، فاعمد لاحسنهم کانفی العامه اثرا و اعرفهم بالامانه وجها فان ذلک دلیل علینصیحتک لله و لمن ولیت امره. (42)
مبادا در گزینش مسئولان و کارگزاران خود، بر تیزهوشی و شناختشخصی و خوش باوری خویش تکیه کنی که فرصت طلبان جامعه، میکوشند تا با تصنع و خوش خدمتی، خود را در نگاه زمامدارانبیارایند; در حالی که در پس آن نقاب تزویر، نشانی از امانت ودلسوزی ندارند. آنچه می تواند در شناختت ملاک آزمون باشد،چگونگی همکاری آنان با شایستگان پیش از توست. پس بر کسانیتکیه داشته باش که از خود در میان انبوه مردم، خاطره هاییزیباتر به یادگار گذاشته اند و به امانت، شهره ترند، که اینباریک بینی، خیرخواهی تو را برای خدا و ولیتبه اثبات رساند.
6. اخلاق اسلامی
در آیات الهی و روایات معصومان(ع)، خلق نیکو، حکمت نهایی وحی وعلتبعثت پیامبر اکرم عنوان شده است. خداوند در قرآن، اخلاقنیکوی پیامبر(ص) را باعث استحکام حکومت و جذب مردم دانستهاست:
فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلبلانفضوا من حولک.
از پرتو رحمت الهی، در برابر آنان نرم و مهربان شدی، و اگرخشن، تندخو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.
در دستورات ائمه اطهار(ع)، علاوه بر آنکه عامه مردم به کسب خلقالهی تشویق شده اند، نسبتبه مدیران و مسئولان جامعه اسلامی نیزاهتمام خاصی شده است. امام علی(ع) خطاب به کسانی که خود راپیشوای مردم قرار می دهند، می فرماید:
من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیمغیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسهومودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم. (43)
هر که خود را پیشوای مردم سازد، باید که پیش از تعلیم مردم بهتعلیم خود بپردازد و با عملش تادیب نماید، نه زبانش; و آنکهخود را تعلیم دهد و با ادب سازد، شایسته تر به احترام است تاآنکه[فقط] مردم را تعلیم می دهد و ادب می آموزد.
امام خمینی(ره) که خود، تبلوری از اخلاق انبیا و اوصیا بود وبراساس همین آیه شریف، ملتی را به دور خود جمع نمود، میفرماید:
در مسائل، ملایمت و جهت رحمت، بیشتر از جهتخشونت تاثیر میکند. من در زمان اختناق رضاخانی، وقتی در مدرسه فیضیه صحبت میکردم، آن گاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم، همه خشکشانمی زد; ولی وقتی از حمتحرف می زدم، می دیدم که دلها نرم میشود و اشکها سرازیر می گردد و این، تاثیر رحمت است. با ملایمت،انسان بهتر می تواند مسائل را حل کند تا شدت. (44)
معاذ بن جبل که فرستاده پیامبر اکرم به منطقه یمن بود، میگوید:
آخر ما اوصانی به رسول الله حین وضعت رجلی فی الغرز انقال: احسن خلقک للناس یا معاذ بن جبل! (45)
آخرین سفارش رسول خدا، آن گاه که پا در رکاب اسب نهادم، اینبود: ای معاذ بن جبل! اخلاقت را با مردم نیکو کن.
چرا که به فرموده امام علی(ع):
لا یراس من خلا عن الادب. (46)
سرپرست و رئیس نمی شود کسی که از ادب [و اخلاق اسلامی] بهره اینبرده است.
و مالک اشتر نخعی را از استفاده از چنین اشخاص منع می کند:
فول علی امورک خیرهم واخصص رسائلک التی تدخل فیها مکائدکواسرارک باجمعهم لوجوه صالح الاخلاق. (47)
کارهایت را به بهترین آنها[کارگزارانت] بسپار و نامه های سری ونقشه ها و طرحهای مخفی خود را در اختیار کسی بگذار که داراینیکوترین اخلاق باشد.
امام امت(ره) نیز در سفارش خود به ملت ایران، بر همین اصل مهمتکیه نموده، سفارش می کند که نمایندگانی انتخاب نمایند که مزینبه اخلاق اسلامی باشند:
وکیلهایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام...
را انتخاب کنید. (48)
مجلس، مجلس اسلامی است و باید اخلاق همه در انتخابات هم اخلاقاسلامی باشد. (49)
7. ساده زیستی
گرفتار جاذبه های دنیایی و تجملات زندگی مادی شدن، از آفات اصلییی است که هر کارگزار و مدیری را تهدید می کند. آنانی از اینمهلکه جان سالم به در می برند که نفس سرکش را رام کنند و بهفرموده امیرالمؤمنین، دنیا را سه طلاقه نمایند.
امام خمینی(ره) که نمونه کاملی از این گونه مردان بود، خطاب بهمسئولان نظام اسلامی می فرماید:
اگر می خواهید بی خوف و هراس، در مقابل باطل بایستید و از حقدفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین وتوطئه های آنان، در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بهدر نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب بهمال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهایبزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثرا ساده زیست و بی علاقه بهزخارف دنیا بوده اند; چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمیتوان ارزشهای انسانی اسلامی را حفظ کرد. (50)
تجارب امام(ره) و اندرزهای ایشان، همگی نشئتیافته ازهشدارهایی است که ائمه اطهار(ع) گوشزد می کردند; همان گونه کهاز نامه امام علی(ع) به منذر بن جارود عبدی که گزارش گرایشاو به دنیا و خیانتهایش به امام(ع) رسیده بود همین معانیفهمیده می شود:
تعمر دنیاک بخراب آخرتک و تصل عشیرتک بقطیعه دینک! ولئن کانما بلغنی عنک حقا لجمل اهلک وشسع نعلک خیر منک ومن کانبصفتک فلیس باهل ان یسد به ثغر او ینفذ به اثر اویعلی له قدر، او یشرک فی امانه، او یومن علی خیانه. (51)
دنیایت را به بهای ویرانی آخرت خویش، آبادان می کنی و با گسستناز دین و دیانت، فقط به خویشاوندان خویش می رسی! راستی که اگراین گزارش صحیح باشد، شتر قبیله تو و میخ کفشت، نزد من، باارزش تر از خود توست; و کسی که ویژگی هایی چون تو داشته باشد،شایسته آن نیست که روزنه های نفوذ دشمن، با وجود او سد شود;
قانونی به اجرا درآورد; منزلتی والا بیابد; در امانتی شریک شودو یا از ارتکاب هر خیانتی، مصون انگاشته شود.
اگر مسئولان نظام اسلامی در زندگی عملی خود، ساده زیستی را بهنمایش ننهند، چگونه می توانند درد و رنج محرومان را درک کنندو به فکر رفع محرومیت های آنان باشند. از این روی، امامعلی(ع)، کسانی را که دندان طمع به دنیا را هنوز از وجود خودخارج نساخته اند، شایسته رسیدن به مناصب مدیریت در جامعه نمیداند:
انما یستحق السیاده... من لاتفره المطامع. (52)
همانا کسی مستحق سروری[اجتماع] است... که چیزهای طمع انگیز، اورا فریب ندهد.
و رسول اکرم در بیان سادگی مسئولان نظام اسلامی می فرماید:
امیر القوم، اضعفهم دابه. (53)
آقا و بزرگ اجتماع، کسی است که از ساده ترین مرکب استفاده میکند.
از این رو، می بینیم حضرت امام(ره) نیز در بیان شرایطکارگزاران نظام اسلامی، بر وجود افرادی که ساده زیستی را بهعنوان یک اصل پذیرفته اند، تاکید نموده در وصیتنامه الهیسیاسی خود، انتخاب از میان آنان را لازم می شمرد:
ملت... توجه داشته باشند، رئیس جمهور و وکلای مجلس، از طبقه ایباشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمسنموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخیمحرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند. (54)
8. حامی و خدمتگزار مستضعفان
وظیفه اصلی مسئولان نظام دینی الهی، رعایتحال توده مردممحروم و ضعیف است. در سخنان معصومان(ع)، سفارش شده است که هرمسئولی باید مقام و منصب خویش را امانتی الهی بداند و همگان رااز عدل و احسان خود، بهره مند سازد; ولی در عین حال، اهتمامبه امور محرومان و مستضعفان، مورد تاکید قرار گرفته است; چراکه اگر زمامداران حکومت، نسبتبه محرومان و مرفهان یکسانبیندیشند و دستگیر کسانی که حقوقشان از بین رفته نباشند، آننظام، ناپایدار خواهد بود. علی(ع) در سفارش خود به مالک اشتراز رسول خدا نقل می کند:
لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع. (55)
هیچ امتی که در آن با صراحت و بی لکنت، حق ناتوان از زورمندبازگرفته نشود، از ستم، پاکسازی نگردد.
آن حضرت در نامه دیگری به مسئولان امر صدقه می فرماید:
بوسی لمن خصمه عندالله الفقراء والمساکین والسائلونوالمدفوعون والغارمون وابن السبیل (56)
بدا به حال کسی که تهیدستان، زمینگیر شدگان، گدایان، آوارگان،بدهکاران و در راه ماندگان جامعه در پیشگاه خدا دشمن او باشند!
امام خمینی(ره) نیز در بیان صفات مسئولان نظام طاغوت، آنان راچنین توصیف کرده است:
مجلس دیروز، نمی توانستبه فکر محرومین باشد، برای اینکه محرومدر آن نبود. (57)
مجلس شورا هم نمی خواهیم از طبقه بالا درستبشود. مجلس شورا میخواهیم از آدمهایی [درستبشود] که متوجه اند به اینکه به اینملت چه گذشته است. (58)
از دیدگاه ائمه اطهار(ع) و شاگردان برجسته آنان همچونامام(ره)، در نظام اسلامی، گرایش به محرومان و مستضعفان وحمایت از آنان، از شرایط اساسی سیاستگذاران است; چراکه بهفرموده رسول خدا چنین نظامی از ظلم و ستم، مبرا نیست.
در نظام اسلامی، چنانچه مسئول امور مسلمانان، خود را وامدارمرفهان بی درد نماید، نمی تواند حامی و خدمتگزار فقرا وضعیفان جامعه باشد. امام علی(ع) در نامه خود به عثمان بن حنیف(که بر سر سفره ای رنگین حاضر شده بود)، چنین برخروشیده است:
اما بعد; یابن حنیف! فقد بلغنی ان رجلا من فتیه اهلالبصره دعاک الی مادبه فاسرعت الیها تستطاب لک الالوانوتنقل الیک الجفان، وماظننت انک تجیب الی طعام قومعائلهم مجنو وغنیهم مدعو. (59)
اما بعد; ای پسر حنیف! به من گزارش رسیده است که مردی از اشرافبصره، تو را به بزم خویش فراخوانده و تو دعوتش را به گرمیپذیرفته ای و به میهمانی اش شتافته ای; در آنجا غذاهایرنگارنگ و لذیذ تدارک دیده بودند و در ظروف شاهانه ای ریختند.
مرا گمان نبود که تو پذیرای طعام قومی باشی که تهیدستانشان رامی رانند و توانگرانشان را فرا می خوانند.
و امام امت(ره) نیز در پیامی که به (منشور انقلاب) شهرت یافت،می فرماید:
آنهایی که در خانه های مجللی، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغاز همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب وپابرهنگان محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور همدستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیت های کلیدی تکیهکنند; که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یکشبهبفروشند. (60)
مسئولانی می توانند به فکر محرومان باشند که خود را چونخدمتگزاری در اختیار آنان بدانند و با آنها در ارتباط بوده، درد دل آنان را بشنوند و برای حل مشکلات آنان، اقدام نمایند;
نه آنکه خود را در حصار واسطه ها و مشغله های کاری، محصورسازند; چرا که به فرموده علی(ع)، چنین خصلتی از قبیح ترینخصائص یک مسئول است:
تسعه اشیاء قبیحه وهی من تسعه انفس اقبح... القطعیه منالروساء. (61)
نه چیز است که [سر زدن آنها از هر کس] زشت است; ولی از طرف نهکس زشت تراست... [یکی از آنها] قطع ارتباط [با مردم]، توسطروسا [ی کشور] است.
امام علی(ع) بر این اساس، خطاب به مالک اشتر می فرماید:
فلا یشغلنک عنهم بطر ، فانک لاتعذر بتضییع التافه لاحکامکالکثیرالمهم فلا تشخص همک عنهم ولا تصعر خدک لهم...
واجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک وتجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک. (62)
پس هرگز مباد که سرمستی ریاست، از آنان بازت دارد; چرا کهانجام گرفتن کارهای فراوان و مهم، پوزشی برای بر زمین ماندنمسئولیت های پیش پا افتاده نیست. پس اندیشه از آنان برمدار وروی برمگردان... برای کسانی که نیازمند مراجعه به تو هستند،بخشی از وقتخود را آزاد بگذار که شخصا آماده پذیرفتنشان باشیو در جلسه ای همگانی، با آنان حضور یابی. پس برای همانخداوندی که تو را آفریده است، فروتن باش.
امام راحل(ره) نمونه بارز اجراکننده دستورهای اهل بیت(ع) بود;
تا آنجا که خود را خادمی کوچک در برابر امت مسلمان می دانست.
ایشان می فرماید:
من عادت به تشریفات ندارم که مثلا بین من و کسی واسطه باشد،ارتباط باشد. این، برخلاف ادب اسلام است. من در اختیار همهآقایان هستم، به مقداری که قدرت داشته باشم. (63)
اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر.
رهبری مطرح نیست; خدمتگزاری مطرح است. اسلام، ما را موظف کردهکه خدمتبکنیم. (64)
و خطاب به ملت ایران، انتخاب چنین افرادی را توصیه می نماید:
رای خود را به شخصی که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشورو حامی مستضعفان... است، بدهید. (65)
یک اشخاصی [را] که... معروف هستند به خدمتبه مردم،... تعیینبکنند. (66)
9. وطن دوستی و حفظ منافع کشور
یکی دیگر از شرایط مسئولان نظام اسلامی از دیدگاه امامخمینی(ره)، وجود حس وطن دوستی در آنان است. ایشان در مقاطعمختلف، به این نکته اشاره نموده است:
افراد سالم، افراد وطنخواه، افراد وطن دوست، افرادی که نه شرقیباشند و نه غربی; بلکه در صراط مستقیم اسلامیت و انسانیتباشند، انتخاب کنید و به آنها رای بدهید. (67)
اشخاصی که صحیح اند; اشخاصی که متدین اند; اشخاصی که ملیهستند; اشخاصی که چپی و راستی نیستند; اینها را تعیین بکنند;
در رئیس جمهور همان طور، در وکلایشان هم همین طور. (68)
اما اینکه چنین سخنانی با دیدگاه رهبری که به وجود مرزجغرافیایی میان ملل مسلمان، اعتقادی نداشت و مسلمانان رادارای یک مرز، آن هم مرز اعتقادی اسلام می دانست و از طرفی،اسلام را سیلی خورده از طرف ملی گراها می دانست، چگونه قابلجمع است، نکته ای است که با کاوش در روایات ائمه اطهار(ع) وسخنان دیگر آن رهبر فقید، قابل حل است. همان طور که از سخنانامام(ره) آشکار است، ایشان، آن گاه که وطن دوستی را به عنوانیکی از شرایط کارگزاران نظام اسلامی مطرح می سازد، آن را باقیدهای (نه شرقی، نه غربی) و (نه چپی و نه راستی)، و (صراطمستقیم اسلامیت) مقید می نماید و با اضافه نمودن این قیود،جنبه های منفی و خطرناک وطن گرایی را نفی می کند.
نکته قابل توجه این است که اساسا در اسلام، تمام رابطه های فردیو اجتماعی، براساس معیارهای دینی نقش می بندد و نه معیارهایقومی و قبیله ای، و بر این اساس، در مسئله ازدواج و ارث، منزلواحد و یا وطن مطرح نیست.
چگونه می توان وطن دوستی را به طور مطلق پذیرفت، در حالی کهرسول خدا فرموده است:
من سمع رجلا ینادی یاللمسلمین، فلم یجبه فلیس بمسلم. (69)
هر که بشنود کسی ندا می دهد: (ای مسلمانان!) و او را جوابنگوید، پس مسلمان نیست.
علی(ع) نیز حفظ مرزهای مسلمانان را از وظایف کارگزاران خوددانسته، می فرماید:
ذد عن شرائع الدین وحط ثغور المسلمین. (70)
شریعت را[از خطرها و شبهات] نگه دار و مرزهای مسلمانان را حفظکن.
امام(ره) نیز مانند رسول خدا(ص) و علی بن ابی طالب(ع)، قائل بهمرزهای جغرافیایی نبود و می فرمود:
ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد. (71)
این ملی گرایی، اساس بدبختی مسلمین است. (72)
نهضت ما اسلامی است، قبل از آنکه ایرانی باشد. (73)
و اما اینکه حضرت امام(ره)، وطن دوستی را (با تمام خطرهای آن)از شرطهای یک کارگزار در نظام جمهوری اسلامی می داند نیزبرخاسته از درس آموزی ایشان در مکتب اهل بیت(ع) است; چرا کهعلی(ع) یکی از اسباب آبادانی شهرها را حب وطن برشمرده است:
عمرت البلدان بحب الاوطان. (74)
آبادانی شهرها به واسطه علاقه به وطن هاست.
وجود چنین صفتی در انسان، باعث می شود تا در عین حالی که بهفکر دیگر مسلمانان و در اندیشه رهایی آنان از مشکلات است، بهفکر مردم وطن خود نیز باشد و برای رفع مشکلات آنان، اقدامنماید.
از دیگر شرایط ذکر شده در کلام امام(ره) برای کارگزاران، (مقدمنمودن مصالح امت اسلامی بر مصلحتخود) است:
امید است ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص وگروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که... به خیرخواهی امت،معروف و موصوف باشند. باید ملتشریف بداند که انحراف از اینامر مهم اسلامی، خیانتبه اسلام و کشور است و موجب مسئولیتعظیم. (75)
من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص،با هم موافقت نمایید... و سرنوشت اسلام و کشور را به دست کسانیدهید که منفعتخود را بر مصلحت کشور، مقدم ندارند. (76)
چرا که چنین انتخابی، به فرموده علی(ع)، باعث استواری سخن ودلائل گوینده می شود و برای زیردستان بهتر است:
احب لعامه رعیتک ما تحب لنفسک و اهل بیتک و اکره لهم ماتکره لنفسک واهل بیتک; فان ذلک اوجب للحجه واصلحللرعیه. (77)
آنچه برای خود و خانواده ات می پسندی، برای مردم نیز دوستبدارو آنچه برای خود نمی خواهی، برای آنان نیز مخواه. در حقیقت،این صفت، سخن تو را پایدارتر می سازد و برای زیردستان بهترخواهد بود.
و در روایت دیگری، این امر را از حقوق مردم بر والی بیان کردهاست:
من حق الراعی ان یختار لرعیته یختاره لنفسه. (78)
از حقوق مردم که برعهده والی است، این است که هر چه برای خودشبرمی گزیند، برای مردم نیز بخواهد.
10. شجاعت
یکی دیگر از معیارهای انتخاب کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاهامام خمینی(ره)، شجاعت و جسارت آنان در دفاع از حق است. نهالنوپای اسلام، با شجاعتبی نظیر پیامبر اکرم و امیرمومنان علی(ع)غرس شد و سپس به وسیله ائمه اطهار(ع) آبیاری گشت و پس از غیبتحضرت ولی عصر(عج) نیز شجاعت آن امام، همام در دل مومنانحقیقی، بخصوص عالمان مهذب، وارد شد تا با سختکوشی در راهاعتلای دین، زمینه ظهور حضرتش را فراهم آورند.
امام خمینی(ره) خود، یکی از مصادیق آشکار این گونه افراد بودکه با شجاعتش اسلام ناب محمدی را به عرصه بین المللی کشاند وبرای بقای آن، یکی از معیارهای انتخاب مسئولان نظام اسلامی رانیز وجود شجاعت در آنها بیان نمود:
کسانی را که انتخاب می کنید، باید مسائل را تشخیص دهند; نه ازافرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشریزد،بترسد. باید بایستند و مقابله کنند. (79)
همان گونه که اشاره شد، شجاعت، از شرایط لازم زمامداران نظاماسلامی است; زیرا بدون وجود چنین صفتی، آنان نمی توانند مجریاناحکام الهی باشند و تحت تاثیر فشارهای دشمنان اسلام واقع شده،قافیه را خواهند باخت. چنانچه امام علی(ع) در بیان شرایط رهبرو مسئول جامعه اسلامی می فرماید:
یحتاج الامام الی قلب عقول ولسان قوول وجنان علی اقامه الحقصوول. (80)
رهبر و امام[جامعه]، به ذهنی تیز و زبانی پرتوان و گویا، و دلیپر جرئتبرای اقامه حق، نیازمند است.
(برگرفته از :معیارهای انتخاب کارگزاران در اندیشه امام خمینی(ره) ، حمید رسایی،فصلنامه علوم حدیث شماره 14) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 41/66666)
- [سایر] در دیدگاه تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی شکلی مورد نظر بوده یا قانون اساسی ماهُوی؟[1]
- [سایر] علت تاءکید مکرر حضرت امام (ره ) بر تحقق اسلام در قوانین کشور و رفتار کارگزاران چیست ؟
- [سایر] منظور اساسی حمایت حضرت امام(ره) از مستضعفان چیست؟
- [سایر] بیعت مردم با امام جامعه اسلامی چه ره آوردهایی دارد؟
- [سایر] دلایل ماندگاری ، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی ایران به آن سوی مرزها با تأکید بر وصیت نامه حضرت امام(ره) چیست؟
- [سایر] دلایل ماندگاری ، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی ایران به آن سوی مرزها با تأکید بر وصیت نامه حضرت امام(ره) چیست؟
- [سایر] ظاهراً در قانون اساسی کلمه ولی فقیه آورده نشده و در اختیارات رهبری هم ابهام وجود دارد از طرفی حضرت امام(ره) می فرمایند قانون ما عین شرع ما است. این تعارضات چگونه قابل حل است؟
- [سایر] مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
- [سایر] چرا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ولایت جامعه بر عهدة فرد واحد واگذار شده است نه شورایی از فقهاء؟
- [سایر] امام (ره) در یک سخنرانی، آنچه قانون اساسی درباره ولی فقیه گفته است را بعضی شئون ولی فقیه دانست چون ولایت فقیه از نظر امام همان ولایت رسول الله است و این ولایت مطلقه است آیا ولی فقیه نیازمند التزام به
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.