در ابتدا لازم است به چند نکته اشاره شود: 1. بدون شک آزادی اراده، اساس آفرینش انسان و دعوت همه انبیا است. بدون اختیار انسان حتی یک گام در مسیر تکامل (انسانی و معنوی) نمیتواند بردارد. به همین دلیل در آیات متعدد قرآن تأکید شده که اگر خداوند میخواست همه را به اجبار هدایت میکرد، امّا چنین نخواست[1] حکمت خداوند و رسالت انبیا دعوت به حق و نشان دادن راه است: انّ علینا للهدی[2] (بر ما نشان دادن راه است)، (هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش بر میگزیند)[3]، (ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه پذیرا شود و شکرگزار باشد، یا مخالفت کند و کفران نماید).[4] فلسفه اختیار انسان این است که خداوند وی را موجود مسئول آفریده، لازمه مسئولیت شعور و آزادی اراده است، اصولاً انسانیت انسان در پرتو این دو ودیعه الهی شکوفا میگردد. او بر اساس اختیار میتواند انتخاب کند یا اجتناب؛ به دلیل مسئول بودن مورد تشویق یا بازخواست قرار میگیرد. لازمه این دو نیروی تکوینی، آزادی تشریعی و اجتماعی انسان است این اصل در همه جا محفوظ است و کسی نمیتواند آن را از کسی بگیرد. 2. حقیقت ارتداد کفر بعد از ایمان است،[5] مرتد یعنی کسی که از اسلام خارج شده و کفر را برگزیند. مرتد بر دو نوع است: 1. مرتد فطری، کسی که از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضی در حالی که نطفه او منعقد شده پدر و مادرش مسلمان بودهاند، سپس او اسلام را پذیرفته و بعد از آن برگشته است. و مرتد ملی، کسی که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است.[6] پس اسلامی در این جا ملاک است که مسلمان زاده، خودش آن را پذیرفته سپس از آن عدول کند، لذا حضرت امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله بیان می دارند: من کان احد ابویه مسلماً حال انعقاد نطفته ثم اظهر اسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه.[7] کسی که یکی از والدینش در حال انعقاد نطفهاش مسلمان باشد، و او در حین بلوغ اظهار اسلام کند، سپس از آن خارج شود مرتد فطری است. پس تنها اسلام پدر و مادر کفایت نمیکند، اظهار حین بلوغ نیز شرط است. در جای دیگر میفرماید: و کذا ولد المسلم اذا بلغ و اختار الکفر قبل اظهار الاسلام فالظاهر عدم اجراء حکم المرتد فطریاً...[8] بنابراین بچه مسلمان، اگر در حین بلوغ، پیش از اظهار اسلام، کفر را برگزیند، ظاهر این است که حکم مرتد فطری درباره او اجرا نمیشود، بلکه توبه داده میشود و اگر توبه نکند، کشته میشود. امّا اگر پس از اظهار اسلام، کافر شود، توبهاش هم پذیرفته نیست. بدین ترتیب، انتخاب ارادی اول برای مسلمانزاده، که بدان اشاره کردهاید، در این مسأله تأثیرش به این اندازه است که فرصت توبه کردن دارد و اگر توبه کند حکم ارتداد بر او جاری نمیشود، در حالی که اگر اظهار اسلام کرده باشد و بعد برگردد، توبهاش هم اثری ندارد. 4. افزون بر این، لازمه احترام به اراده انسان، احترام به هر نوع عقیده نیست، بلکه عقیدهای محترم است که بر اصول و مبانی عقلی صحیح استوار باشد از جمله آن که: 1. عقیده باید از حقایق نهفته در جهان هستی الهام گرفته و براساس واقعیتها استوار باشد؛ 2. در راستای تعالی و رشد کرامت انسانی باشد؛ 3. وسیله انهدام افکار و اندیشه عالی انسان نباشد؛ 4. غایتمندانه بوده و فلسفه روشنی برای زیستن متعالی انسان فراهم کند؛ تقلید کورکورانه، ظن و گمان، و تشخیص فردی نمیتواند مبنای عقیده صحیح باشد، و چنین اعتقادی خود مانعی در راه رشد و تعالی انسان است. برای همین، قرآن چنین سفارش میکند: فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[9] (به بندگان من بشارت ده آنانی که سخنان را میشنوند و بهترین را بر میگزینند.) و خود مصداق (احسن) را مشخص میکند: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ[10]... (چه کسی خوش گفتارتر است از آن که مردم را به سوی خدا میخواند). آیا تشخیص خداوند بهترین است یا تشخیص کسی که تازه به سن بلوغ رسیده است؟ اگر گفتار خداوند حجت باشد، او راه را به ما نمایانده و پیامبرانی را فرستاده است. آخرین آنها پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله میفرماید: (ایها النّاس انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب لا فیما یشتهیه المریض)[11] (ای مردم! شما همانند بیماران، و پروردگار عالمیان همانند پزشک است، پس مصلحت بیمار در تشخیص پزشک است، نه تمایلات و خواستههای بیمار). چون چنین است أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی[12] (من و پیروانم با بصیرت کامل، مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم). پیامبر به عنوان راهنما و الگوی حسنه مردم را به اسلام میخواند و آن را کاملترین دین آسمانی معرفی میکند. بیائید به او اقتدا کنیم تا به تشخیص خود. بنابراین خداوند به مصالح واقعی بشر دانا و آگاه است، احکام الهی بر مصالح واقعی مبتنی است تشخیص راه حق و مصالح برتر وظیفه هر کسی نیست، برای همین هر عقیدهای و هر انتخابی صرف به دلیل آزادی ارده، قابل احترام نمیباشد. احکام اسلامی تابع خواسته فرد یا افراد نیست، بلکه مجموع به طور کلی ملاک قانونگذاری است. این اصل یک اصل عقلایی است. آزادی در پذیرش و انکار دین نمیتواند بدون ضابطه و نظارت باشد، چون پیآمدهای ناگواری دارد، و ارتداد نه تنها اهانت به دین بلکه مایه تزلزل در باورهای متدینان، و تجاوز آشکار به حقوق آنان است. و اسلام چنین چیزی را بر نمیتابد. افزون بر این، ارتداد اغلب افراد از روی تحقیق و حسن نیست نیست. اسلام با وضع احکام ارتداد در صدد آن است که حصار ایمان اسلامی را حفظ کند. و نگذارد تا عده ای مغرضانه و یا حتی جاهلانه به بهانه آزادی در انتخاب با انگار و عقاید نا صواب و باطل خود اعتقادات و باورهای مردم را در معرض خطر قرار دهند و وجود چنین احکام سختگیرانه ای در امر اعتقادات نشان از اهمیت و امر سلامت اعتقادی و ایمان جامعه مسلمین دارد که کوچکترین راه نفوذ شرک و کفر را برای سرایت به سایرین می بندد و به شدت با آن مقابله می کند و این امر از تدابیر بسیار ارزشمند و حکیمانه شریعت اسلام است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. عیسی دلایی، ارتداد در اسلام، تهران، نشر نی، 1380. 2. سیف الله صرامی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1376. 3. تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 31، 1378، ج 2، ص 651 650. تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 18، 1378، ج 11، ص 427 426. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . یونس/99: وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لامَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً، و اگر پروردگار تو می خواست قطعاً هر که در زمین است یکسره ایان می آورد. نیز فصلت/29. [2] . لیل/12. [3] . نبأ/39، انسان/29. [4] . انسان/3، کهف/29. [5] . علم الهدی، سید مرتضی، در السلسلة ینابیع الفقهیه، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1413 ق، ج 23، ص 22. [6] . موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم، انتشارت اسلامی، بیتا، ج 2، ص 329، مسأله 10 (موانع الأرث) و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و یکم، 1378، ج 2، ص 650. [7] . موسوی خمینی، سید روح الله، پیشین، ج 12، ص 329، مسأله 10 (موانع الأرث). [8] . همان، ص 446، مسئلة 4، باب ارتداد. [9] . زمر/18. [10] . فصلت/33. [11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1406 ق، ج 4، ص 107. [12] . یوسف/ 108.
چرا مسلمان زاده، که هیچ اختیاری در انتخاب دین نداشته است، اگر اسلام را نپذیرد، مرتد محسوب شده و حکم آن اعدام است؟
در ابتدا لازم است به چند نکته اشاره شود:
1. بدون شک آزادی اراده، اساس آفرینش انسان و دعوت همه انبیا است. بدون اختیار انسان حتی یک گام در مسیر تکامل (انسانی و معنوی) نمیتواند بردارد. به همین دلیل در آیات متعدد قرآن تأکید شده که اگر خداوند میخواست همه را به اجبار هدایت میکرد، امّا چنین نخواست[1] حکمت خداوند و رسالت انبیا دعوت به حق و نشان دادن راه است: انّ علینا للهدی[2] (بر ما نشان دادن راه است)، (هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش بر میگزیند)[3]، (ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه پذیرا شود و شکرگزار باشد، یا مخالفت کند و کفران نماید).[4]
فلسفه اختیار انسان این است که خداوند وی را موجود مسئول آفریده، لازمه مسئولیت شعور و آزادی اراده است، اصولاً انسانیت انسان در پرتو این دو ودیعه الهی شکوفا میگردد. او بر اساس اختیار میتواند انتخاب کند یا اجتناب؛ به دلیل مسئول بودن مورد تشویق یا بازخواست قرار میگیرد. لازمه این دو نیروی تکوینی، آزادی تشریعی و اجتماعی انسان است این اصل در همه جا محفوظ است و کسی نمیتواند آن را از کسی بگیرد.
2. حقیقت ارتداد کفر بعد از ایمان است،[5] مرتد یعنی کسی که از اسلام خارج شده و کفر را برگزیند. مرتد بر دو نوع است: 1. مرتد فطری، کسی که از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضی در حالی که نطفه او منعقد شده پدر و مادرش مسلمان بودهاند، سپس او اسلام را پذیرفته و بعد از آن برگشته است. و مرتد ملی، کسی که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است.[6]
پس اسلامی در این جا ملاک است که مسلمان زاده، خودش آن را پذیرفته سپس از آن عدول کند، لذا حضرت امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله بیان می دارند: من کان احد ابویه مسلماً حال انعقاد نطفته ثم اظهر اسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه.[7] کسی که یکی از والدینش در حال انعقاد نطفهاش مسلمان باشد، و او در حین بلوغ اظهار اسلام کند، سپس از آن خارج شود مرتد فطری است. پس تنها اسلام پدر و مادر کفایت نمیکند، اظهار حین بلوغ نیز شرط است. در جای دیگر میفرماید: و کذا ولد المسلم اذا بلغ و اختار الکفر قبل اظهار الاسلام فالظاهر عدم اجراء حکم المرتد فطریاً...[8]
بنابراین بچه مسلمان، اگر در حین بلوغ، پیش از اظهار اسلام، کفر را برگزیند، ظاهر این است که حکم مرتد فطری درباره او اجرا نمیشود، بلکه توبه داده میشود و اگر توبه نکند، کشته میشود. امّا اگر پس از اظهار اسلام، کافر شود، توبهاش هم پذیرفته نیست.
بدین ترتیب، انتخاب ارادی اول برای مسلمانزاده، که بدان اشاره کردهاید، در این مسأله تأثیرش به این اندازه است که فرصت توبه کردن دارد و اگر توبه کند حکم ارتداد بر او جاری نمیشود، در حالی که اگر اظهار اسلام کرده باشد و بعد برگردد، توبهاش هم اثری ندارد.
4. افزون بر این، لازمه احترام به اراده انسان، احترام به هر نوع عقیده نیست، بلکه عقیدهای محترم است که بر اصول و مبانی عقلی صحیح استوار باشد از جمله آن که:
1. عقیده باید از حقایق نهفته در جهان هستی الهام گرفته و براساس واقعیتها استوار باشد؛
2. در راستای تعالی و رشد کرامت انسانی باشد؛
3. وسیله انهدام افکار و اندیشه عالی انسان نباشد؛
4. غایتمندانه بوده و فلسفه روشنی برای زیستن متعالی انسان فراهم کند؛
تقلید کورکورانه، ظن و گمان، و تشخیص فردی نمیتواند مبنای عقیده صحیح باشد، و چنین اعتقادی خود مانعی در راه رشد و تعالی انسان است. برای همین، قرآن چنین سفارش میکند:
فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[9] (به بندگان من بشارت ده آنانی که سخنان را میشنوند و بهترین را بر میگزینند.) و خود مصداق (احسن) را مشخص میکند: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ[10]... (چه کسی خوش گفتارتر است از آن که مردم را به سوی خدا میخواند). آیا تشخیص خداوند بهترین است یا تشخیص کسی که تازه به سن بلوغ رسیده است؟ اگر گفتار خداوند حجت باشد، او راه را به ما نمایانده و پیامبرانی را فرستاده است. آخرین آنها پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله میفرماید: (ایها النّاس انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب لا فیما یشتهیه المریض)[11] (ای مردم! شما همانند بیماران، و پروردگار عالمیان همانند پزشک است، پس مصلحت بیمار در تشخیص پزشک است، نه تمایلات و خواستههای بیمار). چون چنین است أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی[12] (من و پیروانم با بصیرت کامل، مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم). پیامبر به عنوان راهنما و الگوی حسنه مردم را به اسلام میخواند و آن را کاملترین دین آسمانی معرفی میکند. بیائید به او اقتدا کنیم تا به تشخیص خود.
بنابراین خداوند به مصالح واقعی بشر دانا و آگاه است، احکام الهی بر مصالح واقعی مبتنی است تشخیص راه حق و مصالح برتر وظیفه هر کسی نیست، برای همین هر عقیدهای و هر انتخابی صرف به دلیل آزادی ارده، قابل احترام نمیباشد. احکام اسلامی تابع خواسته فرد یا افراد نیست، بلکه مجموع به طور کلی ملاک قانونگذاری است. این اصل یک اصل عقلایی است. آزادی در پذیرش و انکار دین نمیتواند بدون ضابطه و نظارت باشد، چون پیآمدهای ناگواری دارد، و ارتداد نه تنها اهانت به دین بلکه مایه تزلزل در باورهای متدینان، و تجاوز آشکار به حقوق آنان است. و اسلام چنین چیزی را بر نمیتابد. افزون بر این، ارتداد اغلب افراد از روی تحقیق و حسن نیست نیست. اسلام با وضع احکام ارتداد در صدد آن است که حصار ایمان اسلامی را حفظ کند. و نگذارد تا عده ای مغرضانه و یا حتی جاهلانه به بهانه آزادی در انتخاب با انگار و عقاید نا صواب و باطل خود اعتقادات و باورهای مردم را در معرض خطر قرار دهند و وجود چنین احکام سختگیرانه ای در امر اعتقادات نشان از اهمیت و امر سلامت اعتقادی و ایمان جامعه مسلمین دارد که کوچکترین راه نفوذ شرک و کفر را برای سرایت به سایرین می بندد و به شدت با آن مقابله می کند و این امر از تدابیر بسیار ارزشمند و حکیمانه شریعت اسلام است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عیسی دلایی، ارتداد در اسلام، تهران، نشر نی، 1380.
2. سیف الله صرامی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1376.
3. تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 31، 1378، ج 2، ص 651 650.
تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 18، 1378، ج 11، ص 427 426.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . یونس/99: وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لامَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً، و اگر پروردگار تو می خواست قطعاً هر که در زمین است یکسره ایان می آورد. نیز فصلت/29.
[2] . لیل/12.
[3] . نبأ/39، انسان/29.
[4] . انسان/3، کهف/29.
[5] . علم الهدی، سید مرتضی، در السلسلة ینابیع الفقهیه، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1413 ق، ج 23، ص 22.
[6] . موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم، انتشارت اسلامی، بیتا، ج 2، ص 329، مسأله 10 (موانع الأرث) و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و یکم، 1378، ج 2، ص 650.
[7] . موسوی خمینی، سید روح الله، پیشین، ج 12، ص 329، مسأله 10 (موانع الأرث).
[8] . همان، ص 446، مسئلة 4، باب ارتداد.
[9] . زمر/18.
[10] . فصلت/33.
[11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1406 ق، ج 4، ص 107.
[12] . یوسف/ 108.
- [سایر] چرا حکم مرتد اعدام است و آیا این حکم با روح تعالیم دین سازگار است؟
- [سایر] چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟
- [سایر] چرا مرتد اعدام میشود؟
- [سایر] چرا اگر یک زن مرتد شود حکم او اعدام نیست، ولی اگر یک مرد مرتد شود حکم او بنا به شرایطی اعدام است؟
- [سایر] اگر انسان در انتخاب دین آزاد است چرا مرتد باید کشته شود؟
- [سایر] آیا اگر انسان اهل تحقیقی حقیقتا بعد از تحقیق بسیار به این نتیجه رسید که دین حضرت مسیح، دین کامل تری نسبت به اسلام است و از اسلام خارج شد آیا حکم چنین انسانی هم اعدام است؛ بر فرض که مرتد فطری باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا می توان جسد افراد به ظاهر مسلمان مسلمان اسمی را که به خاطر ارتداد، فساد اخلاقی، قاچاق موادّ مخدر، مسائل سیاسی و ... اعدام شده اند تشریح نمود؟
- [سایر] چرا اگر یک زن مرتد شود حکم او اعدام نیست، ولی اگر یک مرد مرتد شود حکم او بنا به شرایطی اعدام است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا میتوان جسد افراد به ظاهر مسلمان را که به خاطر ارتداد، فساد اخلاقی، قاچاق موادّ مخدّر و مسایل دیگر اعدام شدهاند، تشریح نمود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی، که پدر و مادرش مسلمان بوده، از هنگام بلوغ هیچ گرایشی به اسلام نداشته و آن را انکار هم نمی کرده، امّا بعضی از اعمال دینی را طبق عادت انجام می داده است. اکنون می خواهد تحقیق کند و با عقیده ثابت دین خود را انتخاب نماید، و هیچ گونه سوء نیّتی هم ندارد. اگر این فرد، دین دیگری غیر از اسلام انتخاب کند، حکم مرتّد فطری دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانی کافر شود (زن باشد یا مرد) همسرش بر او حرام و مالش به ورثه مسلمان او منتقل میشود و اگر توبه کند توبهاش قبول است و عبادتش صحیح میباشد و میتواند همسر مسلمان بگیرد و یا همسر سابق را به عقد جدید اختیار کند، ولی مالش به او بر نمیگردد، و در این مسئله فرقی نیست بین کسی که مسلمان زاده باشد (مرتدّ فطری) یا نباشد (مرتدّ ملّی)، و مرتدّ احکام دیگری دارد که در احکام حدود میآید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که مسلمان زاده است چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند ، اگر مرتد شود زنش بر او حرام می شود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّة وفات نگهدارد . ودر اصطلاح به چنین شخصی مُرْتَدّ فطری می گویند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مردی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود؛ زنش بر او حرام می شود و باید به مقدار عده وفات که در احکام طلاق گفته می شود عده نگهدارد.
- [آیت الله سیستانی] مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند ، مرتد نامیده میشود ، و مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری ، و مرتد ملی ، و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او ، یا یکی از آنها در هنگام بدنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز مسلمان باشد ، و سپس کافر شود ، و مرتد ملی مقابل آن است .
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسلمانی که از اسلام برگردد و کافر شود مرتد نامیده می شود معنی کفر در مساله گذشت و مرتد دو قسم است فطری وملی مرتد فطری کسی است که از پدر و مادری متولد شده باشد که هردو یا یکی از ان دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و کمال عقل با اختیار از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که از پدر و مادر کافر متولد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .