چرا اقلیت های دینی که حجاب برای آنها واجب نیست باید در جمهوری اسلامی ایران حجاب را رعایت کنند؟
به طور کلی باید گفت اسلام تحمیل دین بر دیگران را رد می کند: (لاَ إِکراه فِی الدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُشدُ مِنَ الغَیِّ)[1]، یعنی در دین اکراه نیست راه حق و رشد از راه باطل و گمراهی جدا شده است. بنابراین در جامعه اسلامی اصل اساسی همانا آزادی دینی است. چنانکه امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گروهی که به دینی معتقدند احکام آن دین بر آنان ثابت خواهد شد.[2] برای مثال در اسلام آزادی اقلیت های دینی در مسائل ازدواج ارث، وصیّت، ملکیّت و سائر احکام دینی به رسمیت شناخته شده است.[3] آنان می توانند آن چه را که مسلمان مالک نمی شود، مالک شوند و هیچ کس حق ندارد آنان را از تملّک این اشیأ باز دارد گرچه در اسلام، ملکیّت آن اشیا پذیرفته شده، نباشد[4] و امنیّت و حمایت از غیر مسلمانان که در تابعیّت حکومت اسلامی اند و در محدوده حکومت اسلامی سکونت دارند، از وظائف دولت اسلامی است.[5] بنابراین امنیت دین داری برای آنان یک اصل اجتناب ناپذیر است. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل سیزدهم، ادیان دیگر را به رسمیت شناخته و آنان را در انجام مراسم دینی خود آزاد می داند و مقرر می دارد: (ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند.) و در اصل چهاردهم قانون اساسی آمده است: (به حکم آیه شریفه "لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحب المقسطین" دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.)، لذا در فقه شیعه این آزادی استثنا خورده است به این که اقدامات خلاف اسلام آنها نباید جنبه عمومی پیدا کند و به آن عمل حرام تجاهر و تظاهر کنند.[6] که این امر از آنان غیر قابل قبول و ممنوع است. نیز امام خمینی قدس سرّه در تحریر الوسیله می فرمایند: غیر مسلمانان امنیّت جانی و مالی دارند اگر به شرائط ذمّه پای بند باشند و شرایط ذمه از این قبیل است: 1. کاری که بر ضدّ امنیت است مرتکب نشود، همانند تصمیم به جنگ با مسلمانان داشتن و مشرکان را یاری کردن. 2. تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. 3. به اجرای احکام مسلمانان در حق خود تن دهند، حق دیگران را بدهند، حرام را ترک کنند، حدود الهی و احتیاط آن است که این موارد با آنان شرط شود. 4. با زنا کردن با زنان مسلمان و دزدی کردن و پناه دادن به جاسوس مشرکان و جاسوسی کردن، مسلمانان را آزار ندهند.[7] بنابراین از دیدگاه حضرت امام (ره) که مطابق فقه اسلامی است اقلیت ها باید در احترام به هنجارهای جامعه اسلامی وفادار باشند و آنها را عملاً نقض نکنند و در عمل به ظواهر اسلامی ملتزم باشند و تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند. فلسفه و علت این امر آن است که در جامعه اسلامی اگر اقلیت به ظواهر دین اسلام تن ندهند، رفته رفته قبح این هنجار شکنی حتی برای مسلمانان خواهد شکست و کار به جایی خواهد کشید که دیگر احکام اسلامی حتی در میان مسلمانان نیز رعایت نخواهد گردید. علاوه بر این در جوامع گسترده امروزی که امکان تفکیک میان شهروندان و شناسایی آنها از حیث مذهب و دین آنها کمتر است. پذیرفته نخواهد بود تکالیف اجتماعی و تظاهرات الزامی در مورد شهروندان به گونه ای متفاوت اعمال گردد. چه آنکه چنین تفکیکی امکان پذیر نیست و لازمه آن چنین است که هرکس در معابر و مجامع عمومی سند شناسایی دین خود را باید همراه داشته باشد که تخلف او از قانون اسلامی را موجه سازد. بنابراین باید همه شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان به هنجارهای اسلامی از باب حقوق عمومی که اکثریت جامعه آن را پذیرفته اند ملتزم باشند و این امری است که کم و بیش در سایر کشورها نیز مشاهده می شود و اتباع و شهروندان باید حداقلی از ظواهر را که عرف جامعه آن را پذیرفته محترم شمارند. گذشته از آنکه یکی از وظایف دولت اسلامی ایجاد فضای مناسبی برای رشد فضائل و کمالات اخلاقی جامعه است و بدیهی است که اگر عده ای در جامعه آزاد باشند که بی حجاب ظاهر شوند، به این بهانه که تکلیف شخصی و خصوصی آنها نیست که حجاب داشته باشند. این آزادی محیط جامعه را به سوی ابتذال و تبرج سوق خواهد داد. بنابراین برای پیشگیری از فساد اخلاقی و فروپاشی ارزشها، باید به سالم سازی محیط اجتماع توجه گردد و پهنه جامعه به گونه ای باشد که مردم را به سوی ارزشها حرکت دهد. لذا به علت اینکه بی حجابی اقلیت دینی با اخلاق عمومی جامعه ارتباط دارد در این نهفته که بی حجابی منکری است که آسیب آن نه تنها به بی حجاب بلکه به کل جامعه می رسد. افزون بر مطالب فوق باید خاطر نشان کرد که آیین ادیان مسیح و یهود تحریف شده اند و الا مسلماً در مورد پوشش زنان و مردان دستورات و سفارشاتی وجود داشته است که بر اثر مرور زمان و انحرافات بعدی به سنن آنها پشت شد والا آنچه مسلم است حتی در تصاویر ابتدایی که از حضرت مریم وجود داشته او را به صورت زنی محجوب می کشیده اند و پوشش مردم به خصوص زنان این قدر لاقید و نا مناسب به شکل امروزی نبوده است. پس هم به حکم سنت و مذهب و هم به حکم عقل ضرورت رعایت مجاب برای غیر مسلمانان در جامعه امری ضروری است و بی اعتنایی به آن امری فکر و موجب ترویج فساد و فحشا میان جوانان مسلمان خواهد بود و این یکی از همان روش هایی بوده است که در آندلس صلیبی ها برای شکست مسلمانان توطئه چینی کردند که ضرورت هوشیاری مسلمانان را بیش از پیش نسبت به این مسأله حساس روشن می سازد. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بقره/256. [2] . طوسی، الاستبصار، تهران، انتشارات دارالکتب، 1390ه ، ج 4، ص 189. [3] . المبسوط، ج 6، ص 182، و الکافی فی الفقه، ص 375. [4] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 64. [5] . صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جماعة المدرسین، چاپ دوم، 1404ه ، ج 4، ص 124. [6] . شهید اول، غایة المراد، قم، مرکز البحاث، 1414ه ، ص 499. [7] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 501.
عنوان سوال:

چرا اقلیت های دینی که حجاب برای آنها واجب نیست باید در جمهوری اسلامی ایران حجاب را رعایت کنند؟


پاسخ:

به طور کلی باید گفت اسلام تحمیل دین بر دیگران را رد می کند: (لاَ إِکراه فِی الدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُشدُ مِنَ الغَیِّ)[1]، یعنی در دین اکراه نیست راه حق و رشد از راه باطل و گمراهی جدا شده است. بنابراین در جامعه اسلامی اصل اساسی همانا آزادی دینی است. چنانکه امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گروهی که به دینی معتقدند احکام آن دین بر آنان ثابت خواهد شد.[2] برای مثال در اسلام آزادی اقلیت های دینی در مسائل ازدواج ارث، وصیّت، ملکیّت و سائر احکام دینی به رسمیت شناخته شده است.[3] آنان می توانند آن چه را که مسلمان مالک نمی شود، مالک شوند و هیچ کس حق ندارد آنان را از تملّک این اشیأ باز دارد گرچه در اسلام، ملکیّت آن اشیا پذیرفته شده، نباشد[4] و امنیّت و حمایت از غیر مسلمانان که در تابعیّت حکومت اسلامی اند و در محدوده حکومت اسلامی سکونت دارند، از وظائف دولت اسلامی است.[5] بنابراین امنیت دین داری برای آنان یک اصل اجتناب ناپذیر است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل سیزدهم، ادیان دیگر را به رسمیت شناخته و آنان را در انجام مراسم دینی خود آزاد می داند و مقرر می دارد:
(ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند.)
و در اصل چهاردهم قانون اساسی آمده است: (به حکم آیه شریفه "لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحب المقسطین" دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.)، لذا در فقه شیعه این آزادی استثنا خورده است به این که اقدامات خلاف اسلام آنها نباید جنبه عمومی پیدا کند و به آن عمل حرام تجاهر و تظاهر کنند.[6] که این امر از آنان غیر قابل قبول و ممنوع است. نیز امام خمینی قدس سرّه در تحریر الوسیله می فرمایند: غیر مسلمانان امنیّت جانی و مالی دارند اگر به شرائط ذمّه پای بند باشند و شرایط ذمه از این قبیل است:
1. کاری که بر ضدّ امنیت است مرتکب نشود، همانند تصمیم به جنگ با مسلمانان داشتن و مشرکان را یاری کردن.
2. تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند.
3. به اجرای احکام مسلمانان در حق خود تن دهند، حق دیگران را بدهند، حرام را ترک کنند، حدود الهی و احتیاط آن است که این موارد با آنان شرط شود.
4. با زنا کردن با زنان مسلمان و دزدی کردن و پناه دادن به جاسوس مشرکان و جاسوسی کردن، مسلمانان را آزار ندهند.[7]
بنابراین از دیدگاه حضرت امام (ره) که مطابق فقه اسلامی است اقلیت ها باید در احترام به هنجارهای جامعه اسلامی وفادار باشند و آنها را عملاً نقض نکنند و در عمل به ظواهر اسلامی ملتزم باشند و تظاهر و تجاهر به منکر در کشور اسلامی نداشته باشند.
فلسفه و علت این امر آن است که در جامعه اسلامی اگر اقلیت به ظواهر دین اسلام تن ندهند، رفته رفته قبح این هنجار شکنی حتی برای مسلمانان خواهد شکست و کار به جایی خواهد کشید که دیگر احکام اسلامی حتی در میان مسلمانان نیز رعایت نخواهد گردید.
علاوه بر این در جوامع گسترده امروزی که امکان تفکیک میان شهروندان و شناسایی آنها از حیث مذهب و دین آنها کمتر است. پذیرفته نخواهد بود تکالیف اجتماعی و تظاهرات الزامی در مورد شهروندان به گونه ای متفاوت اعمال گردد. چه آنکه چنین تفکیکی امکان پذیر نیست و لازمه آن چنین است که هرکس در معابر و مجامع عمومی سند شناسایی دین خود را باید همراه داشته باشد که تخلف او از قانون اسلامی را موجه سازد.
بنابراین باید همه شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان به هنجارهای اسلامی از باب حقوق عمومی که اکثریت جامعه آن را پذیرفته اند ملتزم باشند و این امری است که کم و بیش در سایر کشورها نیز مشاهده می شود و اتباع و شهروندان باید حداقلی از ظواهر را که عرف جامعه آن را پذیرفته محترم شمارند.
گذشته از آنکه یکی از وظایف دولت اسلامی ایجاد فضای مناسبی برای رشد فضائل و کمالات اخلاقی جامعه است و بدیهی است که اگر عده ای در جامعه آزاد باشند که بی حجاب ظاهر شوند، به این بهانه که تکلیف شخصی و خصوصی آنها نیست که حجاب داشته باشند. این آزادی محیط جامعه را به سوی ابتذال و تبرج سوق خواهد داد.
بنابراین برای پیشگیری از فساد اخلاقی و فروپاشی ارزشها، باید به سالم سازی محیط اجتماع توجه گردد و پهنه جامعه به گونه ای باشد که مردم را به سوی ارزشها حرکت دهد.
لذا به علت اینکه بی حجابی اقلیت دینی با اخلاق عمومی جامعه ارتباط دارد در این نهفته که بی حجابی منکری است که آسیب آن نه تنها به بی حجاب بلکه به کل جامعه می رسد.
افزون بر مطالب فوق باید خاطر نشان کرد که آیین ادیان مسیح و یهود تحریف شده اند و الا مسلماً در مورد پوشش زنان و مردان دستورات و سفارشاتی وجود داشته است که بر اثر مرور زمان و انحرافات بعدی به سنن آنها پشت شد والا آنچه مسلم است حتی در تصاویر ابتدایی که از حضرت مریم وجود داشته او را به صورت زنی محجوب می کشیده اند و پوشش مردم به خصوص زنان این قدر لاقید و نا مناسب به شکل امروزی نبوده است. پس هم به حکم سنت و مذهب و هم به حکم عقل ضرورت رعایت مجاب برای غیر مسلمانان در جامعه امری ضروری است و بی اعتنایی به آن امری فکر و موجب ترویج فساد و فحشا میان جوانان مسلمان خواهد بود و این یکی از همان روش هایی بوده است که در آندلس صلیبی ها برای شکست مسلمانان توطئه چینی کردند که ضرورت هوشیاری مسلمانان را بیش از پیش نسبت به این مسأله حساس روشن می سازد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بقره/256.
[2] . طوسی، الاستبصار، تهران، انتشارات دارالکتب، 1390ه ، ج 4، ص 189.
[3] . المبسوط، ج 6، ص 182، و الکافی فی الفقه، ص 375.
[4] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 64.
[5] . صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جماعة المدرسین، چاپ دوم، 1404ه ، ج 4، ص 124.
[6] . شهید اول، غایة المراد، قم، مرکز البحاث، 1414ه ، ص 499.
[7] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 501.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین