چرا در تقسیم‌بندی وظایف، زنان عضو طبقه دوم جامعه قرار گرفته‌اند؟
روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جمع یاران و اصحابش نشسته بود، اسماء بنت یزید انصاریه، ‌یکی از زنان انصار، به حضور پیامبر (صلوات اللَّه وسلامه علیه) رسید، عرض کرد: من نماینده تمام زنان هستم ‌به سوی شما، این سؤال، تنها سؤال زنان انصار و زنان مدینه نیست، بلکه سؤال همه زنهاست و هیچ زنی ‌در مشرق یا در مغرب نیست مگر این که وقتی سخن مرا بشنود آن را می‌پذیرد، پس من در حقیقت نماینده ‌همه زنان عالم هستم، زیرا شما پیامبر همه جوامع بشری اعم از زن و مرد هستید و این سؤال عموم زنان از ‌شما است. او در کمال ادب‌ ‌این سؤالها را طرح کرد. در آغاز سخنش جمله (بأبی أنت وأُمّی) گفت، بعد هم ‌گفت: (نفسی لک الفداء) یعنی من و پدرم و مادرم فدای تو‌‌.‌ ‌ ‌پس از ایراد خطبه به عنوان نماینده زنان جهان عرض کرد‌‌:‌ ‌ )‌انّ اللَّه عزوجل بعثک الی الرّجال والنّساء‌(‌ ‌ ‌یعنی خدای سبحان تو را به عنوان پیامبر بشر مبعوث کرد چه برای رجال، چه برای نساء (فآمنّا بک ‌وبالهک) ما به مبدأ و معاد و وحی و رسالت ایمان آوردیم، به خدایی که تو را فرستاد ایمان آوردیم. سخن این ‌زن در حقیقت بیانگر اصول سه‌گانه دین بود - در قرآن کریم گاهی سه اصل مبدأ و معاد و وحی در کنار هم ‌ذکر می‌شود و گاهی دو اصل مبدأ و وحی، سرّش این است که بازگشت معاد به همان مبدأ است و اگر ‌کسی به خدا ایمان آورد به معاد هم ایمان آورده است.‌ ‌ )‌وانّا معشر النّساء محصورات مقصورات قواعد بیوتکم ومقضی شهواتکم وحاملات أولادکم‌(‌ ‌ ‌ما زنها خانه‌نشین و محصور و حامل فرزندان شما مردان هستیم. تفکری که در آن روز رایج بود تفکر ‌جاهلی بود. این زن در عین حال که نماینده زنان جهان است نماینده زنان مسلمان نیز هست، ولی در متن ‌سؤالش تفکر جاهلی را مطرح می‌کند او می‌گوید، زن حامل فرزند شوهر است، غافل از این که زن حامل ‌فرزندی است که به پدر و مادر به صورت مشترک منسوب است.‌ ‌ )‌وانّکم معاشر الرّجال فضّلتم علینا بالجمع والجماعات وعیادة المرضی وشهود الجنائز والحجّ بعد الحجّ ‌وأفضل من ذلک الجهاد فی سبیل اللَّه‌(‌ ‌ ‌و شما مردها بر ما فضیلت دارید برای این که در نماز جمعه و جماعت، در عیادت بیمار، در تشییع جنازه ‌شرکت می‌کنید، شما مکرّر می‌توانید به حج بروید و بالاتر از همه جهاد فی سبیل‌اللَّه وظیفه شماست و ما ‌محرومیم‌.‌ ‌ )‌وانّ أحدکم اذا خرج حاجّاً أو معتمراً أو مجاهداً حفظنا لکم أموالکم وغزلنا أثوابکم وربّینا لکم أولادکم‌‌(‌ ‌ ‌شما اگر به عنوان حج یا جهاد حرکت کردید ما باید در خانه‌ها بنشینیم و اموالتان را حفظ کنیم، ‌لباسهایتان را ببافیم، فرزندان شما را تربیت کنیم.‌ ‌ )‌فما نشارککم فی هذا الأجر والخیر‌(‌ ‌ ‌ما زنها با شما مردها در هیچ یک از فضیلت‌ها شریک نیستیم‌.‌ ‌ ‌پاسخ پیامبر در تبیین وظایف زن ‌(‌‌ ‌فالتفت النبی (صلی الله علیه وآله) الی أصحابه بوجهه کلّه‌(‌ ‌ ‌حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) با تمام صورت رو به اصحاب کرد و فرمود‌:‌ ‌ )‌هل سمعتم مسألة امرأة قط أحسن من مسألتها فی أمر دینها من هذه‌(‌ ‌ ‌یعنی شما تاکنون زنی به این فضیلت دیده‌اید که در مسائل دینی اینچنین سؤال کند؟‌ ‌معلوم می‌شود ‌شنیدن صدای زن در این گونه از مسائل دینی برای معصوم هم رواست و زن می‌تواند در مجامع عمومی ‌درباره مسائل دین سخن بگوید و مردها هم می‌توانند سخن زن را درباره مسائل دینی بشنوند و یا گوش ‌دهند. این قصه در مدینه و در زمانی واقع شده که بسیاری از مسائل حجاب و فضائل دینی و دستورات عفاف ‌نازل شده است، اگر یک چنین سؤال و جواب و سخنرانی در اوائل اسلام و در مکه رخ می‌داد، ممکن بود ‌کسی بگوید آن روز هنوز دستور حجاب نبوده و... اما این جریان در مدینه و در جمع انصار اتفاق می‌افتد و ‌سؤال و جواب در مقام و موقعیت زن در جهاد بوده است.‌ ‌ )‌فقالوا یا رسول اللَّه ما ظننّا انّ المرأة تهتدی الی مثل هذا‌(‌ ‌ ‌اصحاب گفتند: ما فکر نمی‌کردیم زن به این مقام برسد. چرا که زمینه‌ای نبود تا زن را بپروراند. نباید توقع ‌داشت، تفکّر جاهلی توان تربیت این گونه از زنها را داشته باشد. آنگاه‌:‌ ‌ )‌فالتفت النّبی (صلی الله علیه وآله) الیها‌(‌ ‌ ‌پیامبر رو به این زن کرد‌:‌ ‌ )‌فقال افهمی أیّتها المرأة واعلمی من خلفک من النّساء انّ حُسن تبعّل المرأة لزوجها وطلبها مرضاته ‌واتّباعها موافقته یعدل ذلک کلّه فانصرفت وهی تهلل حتّی وصلت الی نساء قومها‌(‌ ‌ ‌ای زن برگرد به‌ ‌همه زنهایی که تو نماینده آنهایی، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام بکن که ‌مسؤولیت تربیت خانواده و تشکیل خانه، شوهرداری، حسن تبعل که چشم شوهر در بیرون به گناه گشوده ‌نشود و گوشش در بیرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود، و دستش به خیانت باز نشود، نیک شوهرداری ‌کردن و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش کشیدن، حفظ اولاد و اموال و تأمین آبرو، معادل همه آن ‌فضائل است که برشمردی. مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهی هستید، مگر نه آن است که ‌فروع دین تعبّدی است و ذات اقدس اله مصالح ما را بهتر از ما می‌شناسد، آن خدایی که به شما شش سال ‌زودتر از دیگران دستور عبادی داد و زودتر از دیگران سخن گفت و شش سال زودتر از دیگران به حضور پذیرفت، ‌این چنین دستور داده است که خانواده در اسلام اصل است. آنها که خانه را منحل کرده و در حدّ یک خوابگاه ‌به او می‌نگرند، آنها جان و روح زن را از خانه بیرون آوردند و به مراکز فساد کشاندند.‌ ‌ ‌نمونه بارز انحطاط را در کشورهای پیشرفته دیده و می‌بینید. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل همین ‌حدیث شریف بحث مبسوطی دارند و می‌فرمایند: آنها زن را تحت عنوان آزادی بازیچه قرار دادند. اما دین ‌می‌گوید زن گل است و نظیر ابزار بازی نیست، او را ضایع نکنید، کارهای سنگین به اینها ارائه نکنید، نگذارید ‌با نامحرم تماس بگیرند، نامحرم با او تماس بگیرد چرا که این گل پژمرده می‌شود، این فقط باید در بوستان ‌منزل باشد، آنگاه است که می‌تواند پیغمبر تربیت کند.‌ ‌ ‌اگر زنان، کانون خانه را متلاشی نکنند و گرم نگه دارند و گونه‌ای عمل کنند که مرد، تمام تلاشش متوجه ‌خانه باشد، با حسن برخورد، با اداره صحیح شؤون منزل، با قناعت و کم‌توقعی، با تربیت دقیق فرزندان، با ‌رفتار مؤدبانه داشتن و حفظ عفاف و لباس حتی در برابر اولاد، و در نتیجه تربیت‌‌ ‌فرزندانی وزین و عفیف، آنگاه ‌می‌توانند نقص آن فضائل را جبران کنند، چه این که اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده ‌است‌.‌ ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 414 417.)‌
عنوان سوال:

چرا در تقسیم‌بندی وظایف، زنان عضو طبقه دوم جامعه قرار گرفته‌اند؟


پاسخ:

روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جمع یاران و اصحابش نشسته بود، اسماء بنت یزید انصاریه، ‌یکی از زنان انصار، به حضور پیامبر (صلوات اللَّه وسلامه علیه) رسید، عرض کرد: من نماینده تمام زنان هستم ‌به سوی شما، این سؤال، تنها سؤال زنان انصار و زنان مدینه نیست، بلکه سؤال همه زنهاست و هیچ زنی ‌در مشرق یا در مغرب نیست مگر این که وقتی سخن مرا بشنود آن را می‌پذیرد، پس من در حقیقت نماینده ‌همه زنان عالم هستم، زیرا شما پیامبر همه جوامع بشری اعم از زن و مرد هستید و این سؤال عموم زنان از ‌شما است. او در کمال ادب‌ ‌این سؤالها را طرح کرد. در آغاز سخنش جمله (بأبی أنت وأُمّی) گفت، بعد هم ‌گفت: (نفسی لک الفداء) یعنی من و پدرم و مادرم فدای تو‌‌.‌
‌ ‌پس از ایراد خطبه به عنوان نماینده زنان جهان عرض کرد‌‌:‌
‌ )‌انّ اللَّه عزوجل بعثک الی الرّجال والنّساء‌(‌
‌ ‌یعنی خدای سبحان تو را به عنوان پیامبر بشر مبعوث کرد چه برای رجال، چه برای نساء (فآمنّا بک ‌وبالهک) ما به مبدأ و معاد و وحی و رسالت ایمان آوردیم، به خدایی که تو را فرستاد ایمان آوردیم. سخن این ‌زن در حقیقت بیانگر اصول سه‌گانه دین بود - در قرآن کریم گاهی سه اصل مبدأ و معاد و وحی در کنار هم ‌ذکر می‌شود و گاهی دو اصل مبدأ و وحی، سرّش این است که بازگشت معاد به همان مبدأ است و اگر ‌کسی به خدا ایمان آورد به معاد هم ایمان آورده است.‌
‌ )‌وانّا معشر النّساء محصورات مقصورات قواعد بیوتکم ومقضی شهواتکم وحاملات أولادکم‌(‌
‌ ‌ما زنها خانه‌نشین و محصور و حامل فرزندان شما مردان هستیم. تفکری که در آن روز رایج بود تفکر ‌جاهلی بود. این زن در عین حال که نماینده زنان جهان است نماینده زنان مسلمان نیز هست، ولی در متن ‌سؤالش تفکر جاهلی را مطرح می‌کند او می‌گوید، زن حامل فرزند شوهر است، غافل از این که زن حامل ‌فرزندی است که به پدر و مادر به صورت مشترک منسوب است.‌
‌ )‌وانّکم معاشر الرّجال فضّلتم علینا بالجمع والجماعات وعیادة المرضی وشهود الجنائز والحجّ بعد الحجّ ‌وأفضل من ذلک الجهاد فی سبیل اللَّه‌(‌
‌ ‌و شما مردها بر ما فضیلت دارید برای این که در نماز جمعه و جماعت، در عیادت بیمار، در تشییع جنازه ‌شرکت می‌کنید، شما مکرّر می‌توانید به حج بروید و بالاتر از همه جهاد فی سبیل‌اللَّه وظیفه شماست و ما ‌محرومیم‌.‌
‌ )‌وانّ أحدکم اذا خرج حاجّاً أو معتمراً أو مجاهداً حفظنا لکم أموالکم وغزلنا أثوابکم وربّینا لکم أولادکم‌‌(‌
‌ ‌شما اگر به عنوان حج یا جهاد حرکت کردید ما باید در خانه‌ها بنشینیم و اموالتان را حفظ کنیم، ‌لباسهایتان را ببافیم، فرزندان شما را تربیت کنیم.‌
‌ )‌فما نشارککم فی هذا الأجر والخیر‌(‌
‌ ‌ما زنها با شما مردها در هیچ یک از فضیلت‌ها شریک نیستیم‌.‌
‌ ‌پاسخ پیامبر در تبیین وظایف زن
‌(‌‌ ‌فالتفت النبی (صلی الله علیه وآله) الی أصحابه بوجهه کلّه‌(‌
‌ ‌حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) با تمام صورت رو به اصحاب کرد و فرمود‌:‌
‌ )‌هل سمعتم مسألة امرأة قط أحسن من مسألتها فی أمر دینها من هذه‌(‌
‌ ‌یعنی شما تاکنون زنی به این فضیلت دیده‌اید که در مسائل دینی اینچنین سؤال کند؟‌ ‌معلوم می‌شود ‌شنیدن صدای زن در این گونه از مسائل دینی برای معصوم هم رواست و زن می‌تواند در مجامع عمومی ‌درباره مسائل دین سخن بگوید و مردها هم می‌توانند سخن زن را درباره مسائل دینی بشنوند و یا گوش ‌دهند. این قصه در مدینه و در زمانی واقع شده که بسیاری از مسائل حجاب و فضائل دینی و دستورات عفاف ‌نازل شده است، اگر یک چنین سؤال و جواب و سخنرانی در اوائل اسلام و در مکه رخ می‌داد، ممکن بود ‌کسی بگوید آن روز هنوز دستور حجاب نبوده و... اما این جریان در مدینه و در جمع انصار اتفاق می‌افتد و ‌سؤال و جواب در مقام و موقعیت زن در جهاد بوده است.‌
‌ )‌فقالوا یا رسول اللَّه ما ظننّا انّ المرأة تهتدی الی مثل هذا‌(‌
‌ ‌اصحاب گفتند: ما فکر نمی‌کردیم زن به این مقام برسد. چرا که زمینه‌ای نبود تا زن را بپروراند. نباید توقع ‌داشت، تفکّر جاهلی توان تربیت این گونه از زنها را داشته باشد. آنگاه‌:‌
‌ )‌فالتفت النّبی (صلی الله علیه وآله) الیها‌(‌
‌ ‌پیامبر رو به این زن کرد‌:‌
‌ )‌فقال افهمی أیّتها المرأة واعلمی من خلفک من النّساء انّ حُسن تبعّل المرأة لزوجها وطلبها مرضاته ‌واتّباعها موافقته یعدل ذلک کلّه فانصرفت وهی تهلل حتّی وصلت الی نساء قومها‌(‌
‌ ‌ای زن برگرد به‌ ‌همه زنهایی که تو نماینده آنهایی، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام بکن که ‌مسؤولیت تربیت خانواده و تشکیل خانه، شوهرداری، حسن تبعل که چشم شوهر در بیرون به گناه گشوده ‌نشود و گوشش در بیرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود، و دستش به خیانت باز نشود، نیک شوهرداری ‌کردن و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش کشیدن، حفظ اولاد و اموال و تأمین آبرو، معادل همه آن ‌فضائل است که برشمردی. مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهی هستید، مگر نه آن است که ‌فروع دین تعبّدی است و ذات اقدس اله مصالح ما را بهتر از ما می‌شناسد، آن خدایی که به شما شش سال ‌زودتر از دیگران دستور عبادی داد و زودتر از دیگران سخن گفت و شش سال زودتر از دیگران به حضور پذیرفت، ‌این چنین دستور داده است که خانواده در اسلام اصل است. آنها که خانه را منحل کرده و در حدّ یک خوابگاه ‌به او می‌نگرند، آنها جان و روح زن را از خانه بیرون آوردند و به مراکز فساد کشاندند.‌
‌ ‌نمونه بارز انحطاط را در کشورهای پیشرفته دیده و می‌بینید. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل همین ‌حدیث شریف بحث مبسوطی دارند و می‌فرمایند: آنها زن را تحت عنوان آزادی بازیچه قرار دادند. اما دین ‌می‌گوید زن گل است و نظیر ابزار بازی نیست، او را ضایع نکنید، کارهای سنگین به اینها ارائه نکنید، نگذارید ‌با نامحرم تماس بگیرند، نامحرم با او تماس بگیرد چرا که این گل پژمرده می‌شود، این فقط باید در بوستان ‌منزل باشد، آنگاه است که می‌تواند پیغمبر تربیت کند.‌
‌ ‌اگر زنان، کانون خانه را متلاشی نکنند و گرم نگه دارند و گونه‌ای عمل کنند که مرد، تمام تلاشش متوجه ‌خانه باشد، با حسن برخورد، با اداره صحیح شؤون منزل، با قناعت و کم‌توقعی، با تربیت دقیق فرزندان، با ‌رفتار مؤدبانه داشتن و حفظ عفاف و لباس حتی در برابر اولاد، و در نتیجه تربیت‌‌ ‌فرزندانی وزین و عفیف، آنگاه ‌می‌توانند نقص آن فضائل را جبران کنند، چه این که اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده ‌است‌.‌

‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 414 417.)‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین