آیا نهضت های دفاع از حقوق زن تاکنون موفّق بوده اند یا نه؟ نتایج این حرکت ها تا چه حد به نفع زنان بوده؟
(1)متأسّفانه باید پذیرفت که نتایج به دست آمده از نهضت های دفاع از حقوق زن در قرن اخیر، منفی بوده و ضررهای بزرگی نیز برای قشر زن و حتّی بشر داشته است. این نظری است که بیش تر محقّقان و متفکّران غربی هم آن را باور دارند. در این جا به برخی از پیامدهای سوء این گونه حرکت ها اشاره می‌کنیم: أ. زنان کرامت خود را از دست داده، به ابتذال کشیده شدند و به صورت ابزار هوسرانی های مردان درآمدند. این ابتذال تا بدان جا کشیده شده است که به جای آن که مردان در طلبِ زنان باشند و به خواستگاری ایشان بروند، زنان در پی مردان می‌افتند و خود را بر آنان عرضه می‌کنند. ب. در دسترس بودن بیش از حدّ زنان و رفتار غیر طبیعی آنان، سبب شده که مردان کم کم از آنان رویگردان، و حتّی متنفر شوند و این امر باعث شده است تا مردها برای ارضای غریزه جنسی خود، به همجنسان خود روی آورند. سردی و بی مهری مردان نیز زنان را واداشته است که عطش جنسی خود را با همجنسان خود فرو بنشانند. رواج هم جنس بازی در کشورهای غربی، به طور عمده معلول همین علّت است و خود، علّتِ بسیاری از بیماری های جسمی و روانی شده است; به گونه ای که امروزه، این پدیده یکی از مشکل های بزرگی است که تمدّن غرب با آن دست به گریبان است. ج. کار کردن زنان در بیرون از خانه، مانع از آن شد که بتوانند به کارهای خانه چنان که باید و شاید رسیدگی کنند و همین ضعف، سبب بروز اختلاف های خانوادگی شد. از طرفی، استقلال اقتصادی و داشتن درآمد هم سبب جسورتر شدن زنان شد و بیم آنان را از متارکه و طلاق کاهش داد; در نتیجه، دامنه نزاع های خانوادگی گسترش یافت. ناگفته پیدا است که پیامد تشدید این گونه اختلاف ها، در غالب موارد چیزی جز طلاق و جدایی زن و شوهر نیست. د. یکی از نتایج نهضت های طرفدار زنان، منع تعدّد زوج ها بود. گفتند و نوشتند که بیش از یک زن داشتن، بی حرمتی به شخصیت زنان و سبب تضییع حقوق آنان است; پس نباید به مرد اجازه داد که همسر دیگری برگزیند. نتیجه دیگر، منع ازدواج موقّت بود که آن هم با استدلال هایی مشابه به کرسی نشست. از دست به دستِ هم دادنِ چند عاملِ همجنس بازی، ازدیاد طلاق، ممنوعیّت چند همسری و منع نکاح موقّت، آن چه حاصل شد، فقط افزایش سریع تعداد دختران شوهر نکرده و زنان بیوه بود. این امر در کشورهایی که به جنگ های شدید داخلی یا برون مرزی مبتل می‌شدند و تعداد فراوانی از مردانِ خود را از دست می‌دادند، شکل مصیبت بارتر و چاره ناپذیرتری به خود می‌گرفت و از صورت امر موقّت و گذرا خارج می‌شد. ه. مردان که از چند همسری و نکاح موقّت به شدّت منع شده بودند، وقتی با یک زن، غریزه جنسی خود را اشباع شده نمی‌یافتند، چاره ای جز رفیقه بازی نمی‌دیدند; از همین رو، ارتباط های نامشروع جنسی با دختران و زنان بی شوهر و حتّی زنان شوهردار رایج شد. تحقیق های آماری خود غربیان، بیانگر این واقعیت دردآور است که اکثریّت قریب به اتّفاق مردان، در جوامع غربی، به یگانه زن قانونی خود بسنده نمی‌کنند و با دختران و زنان دیگر سر و سرّی دارند. و. ارتباط های جنسی نامشروع، سبب گسیختگی علایق خانوادگی، فروپاشی و انهدام کانون گرم خانواده و پیدایش اطفال نامشروع و بی سرپرست می‌شود. آشفتگی های روانی و اجتماعی ناشی از به اصطلاح آزادی زن، محدود به این موارد نیست. آن چه گفتیم، فقط مشتی از خروارها مشکل و مصیبت هایی است که تمدّن غرب را زیر بار خود به ستوه آورده است; به همین جهت، فعّالیت های روزافزونی که در جوامع غربی و به ویژه به وسیله زنان، ضدّ این (حقوق و آزادی های زن) صورت می‌پذیرد، به هیچ وجه دور از انتظار نیست. امروزه زنان کشورهای غربی به طور جدّی از حکومت های خود می‌خواهند که تعدّد زوج ها را قانونی کنند. اینان می‌گویند و می‌نویسند که به کارگاه و کارخانه و اداره و مؤسّسه کشیده شدن، برای ما حاصلی جز این نداشته است که هم مردان از پرداختنِ هزینه زندگی ما سر باز می‌زنند و هم باید متحمّل کارهای دشوار و گاهی خفّت آمیز در خارج از خانه شویم. واقع این است که آزادی زن در جوامع غربی و غرب زده، اگر چه نتایج اندوه بار، وحشتناک و جبران ناپذیری به دنبال داشته، زمینه بازگشت به (نظام حقوق زن در اسلام) را فراهم آورده است. غرب که قرن ها بیش‌ترین حمله های خود را متوجّه اسلام و نظام حقوقی آن می‌کرد، اکنون خواسته یا ناخواسته به سوی بعضی از احکام حقوقی این دین مقدّس می‌گراید و این پدیده در زمینه حقوق زن، مشهودتر است; به طور مثال در سال های اخیر، گرایش به نسبت خوبی به حجاب میان زنان غیر مسلمان غرب پدید آمده است. 1 ر.ک: محمّد تقی مصباح یزدی، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 206.
عنوان سوال:

آیا نهضت های دفاع از حقوق زن تاکنون موفّق بوده اند یا نه؟ نتایج این حرکت ها تا چه حد به نفع زنان بوده؟


پاسخ:

(1)متأسّفانه باید پذیرفت که نتایج به دست آمده از نهضت های دفاع از حقوق زن در قرن اخیر، منفی بوده و ضررهای بزرگی نیز برای قشر زن و حتّی بشر داشته است. این نظری است که بیش تر محقّقان و متفکّران غربی هم آن را باور دارند. در این جا به برخی از پیامدهای سوء این گونه حرکت ها اشاره می‌کنیم:
أ. زنان کرامت خود را از دست داده، به ابتذال کشیده شدند و به صورت ابزار هوسرانی های مردان درآمدند. این ابتذال تا بدان جا کشیده شده است که به جای آن که مردان در طلبِ زنان باشند و به خواستگاری ایشان بروند، زنان در پی مردان می‌افتند و خود را بر آنان عرضه می‌کنند.
ب. در دسترس بودن بیش از حدّ زنان و رفتار غیر طبیعی آنان، سبب شده که مردان کم کم از آنان رویگردان، و حتّی متنفر شوند و این امر باعث شده است تا مردها برای ارضای غریزه جنسی خود، به همجنسان خود روی آورند. سردی و بی مهری مردان نیز زنان را واداشته است که عطش جنسی خود را با همجنسان خود فرو بنشانند. رواج هم جنس بازی در کشورهای غربی، به طور عمده معلول همین علّت است و خود، علّتِ بسیاری از بیماری های جسمی و روانی شده است; به گونه ای که امروزه، این پدیده یکی از مشکل های بزرگی است که تمدّن غرب با آن دست به گریبان است.
ج. کار کردن زنان در بیرون از خانه، مانع از آن شد که بتوانند به کارهای خانه چنان که باید و شاید رسیدگی کنند و همین ضعف، سبب بروز اختلاف های خانوادگی شد. از طرفی، استقلال اقتصادی و داشتن درآمد هم سبب جسورتر شدن زنان شد و بیم آنان را از متارکه و طلاق کاهش داد; در نتیجه، دامنه نزاع های خانوادگی گسترش یافت. ناگفته پیدا است که پیامد تشدید این گونه اختلاف ها، در غالب موارد چیزی جز طلاق و جدایی زن و شوهر نیست.
د. یکی از نتایج نهضت های طرفدار زنان، منع تعدّد زوج ها بود. گفتند و نوشتند که بیش از یک زن داشتن، بی حرمتی به شخصیت زنان و سبب تضییع حقوق آنان است; پس نباید به مرد اجازه داد که همسر دیگری برگزیند. نتیجه دیگر، منع ازدواج موقّت بود که آن هم با استدلال هایی مشابه به کرسی نشست. از دست به دستِ هم دادنِ چند عاملِ همجنس بازی، ازدیاد طلاق، ممنوعیّت چند همسری و منع نکاح موقّت، آن چه حاصل شد، فقط افزایش سریع تعداد دختران شوهر نکرده و زنان بیوه بود. این امر در کشورهایی که به جنگ های شدید داخلی یا برون مرزی مبتل می‌شدند و تعداد فراوانی از مردانِ خود را از دست می‌دادند، شکل مصیبت بارتر و چاره ناپذیرتری به خود می‌گرفت و از صورت امر موقّت و گذرا خارج می‌شد.
ه. مردان که از چند همسری و نکاح موقّت به شدّت منع شده بودند، وقتی با یک زن، غریزه جنسی خود را اشباع شده نمی‌یافتند، چاره ای جز رفیقه بازی نمی‌دیدند; از همین رو، ارتباط های نامشروع جنسی با دختران و زنان بی شوهر و حتّی زنان شوهردار رایج شد. تحقیق های آماری خود غربیان، بیانگر این واقعیت دردآور است که اکثریّت قریب به اتّفاق مردان، در جوامع غربی، به یگانه زن قانونی خود بسنده نمی‌کنند و با دختران و زنان دیگر سر و سرّی دارند.
و. ارتباط های جنسی نامشروع، سبب گسیختگی علایق خانوادگی، فروپاشی و انهدام کانون گرم خانواده و پیدایش اطفال نامشروع و بی سرپرست می‌شود.
آشفتگی های روانی و اجتماعی ناشی از به اصطلاح آزادی زن، محدود به این موارد نیست. آن چه گفتیم، فقط مشتی از خروارها مشکل و مصیبت هایی است که تمدّن غرب را زیر بار خود به ستوه آورده است; به همین جهت، فعّالیت های روزافزونی که در جوامع غربی و به ویژه به وسیله زنان، ضدّ این (حقوق و آزادی های زن) صورت می‌پذیرد، به هیچ وجه دور از انتظار نیست. امروزه زنان کشورهای غربی به طور جدّی از حکومت های خود می‌خواهند که تعدّد زوج ها را قانونی کنند. اینان می‌گویند و می‌نویسند که به کارگاه و کارخانه و اداره و مؤسّسه کشیده شدن، برای ما حاصلی جز این نداشته است که هم مردان از پرداختنِ هزینه زندگی ما سر باز می‌زنند و هم باید متحمّل کارهای دشوار و گاهی خفّت آمیز در خارج از خانه شویم.
واقع این است که آزادی زن در جوامع غربی و غرب زده، اگر چه نتایج اندوه بار، وحشتناک و جبران ناپذیری به دنبال داشته، زمینه بازگشت به (نظام حقوق زن در اسلام) را فراهم آورده است. غرب که قرن ها بیش‌ترین حمله های خود را متوجّه اسلام و نظام حقوقی آن می‌کرد، اکنون خواسته یا ناخواسته به سوی بعضی از احکام حقوقی این دین مقدّس می‌گراید و این پدیده در زمینه حقوق زن، مشهودتر است; به طور مثال در سال های اخیر، گرایش به نسبت خوبی به حجاب میان زنان غیر مسلمان غرب پدید آمده است.

1 ر.ک: محمّد تقی مصباح یزدی، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 206.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین