(جنبش دفاع از حقوق زن) در گفتمان مقام معظم رهبری (مد ظله)؟ زن در قاب اسلام مقام معظم رهبری (مد ظله) در بیانات متعددی در جمع گروههایی از بانوان کشورمان، با عنایت به مسئلهی حقوق زن، به ترسیم اهداف و ویژگیهای جنبش دفاع از حقوق زن در 2 دیدگاه اسلامی و غربی و بیان تفاوتهای این 2 رویکرد پرداختهاند و اهداف مورد تأیید و تأکید برای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن را بیان داشتهاند. در این نوشتار برآنیم با رجوع به بیانات ایشان، چرایی و ضرورت دفاع از حقوق زن، مسائل اساسی زنان در جوامع، تفاوتهای اهداف و ویژگیهای جنبشهای اسلامی و غربی در این باره، آسیبشناسی اهداف غرب و در انتها مسائل پیش رو و مورد تأکید جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن را مطرح کنیم. چرایی و ضرورت جنبش دفاع از حقوق زن شاید برای بسیاری از افراد جامعه این سؤال اساسی وجود داشته باشد که (چرا و به دلیل وجود کدام ضرورت میبایست به مسئلهی زن و دفاع از حقوق وی توجه نمود؟) مقام معظم رهبری در سخنان خود به این موضوع به صورتهای متفاوتی اشاره کردهاند؛ گاهی با اشاره به ظلمها و ستمهای تاریخی به زن و وجود نیاز اساسی به جبران آن و گاهی با توجه به نقش بیبدیل زن در اصلاح و پیشبرد اهداف خانواده و جامعه. در بیانات ایشان، مکرراً مسئلهی زن و ابعاد حرکت یا جنبش برای دفاع از حقوق زن مطرح شده است. ایشان مسئلهی زن را در عصر حاضر با عنوان (بحران) یاد می کنند: (مسئلهی زن که امروز در دنیا باید به عنوان بحران زن آن را نامید یکی از اساسیترین مسائلهر تمدنی، هر جامعهای و هر کشوری است.) [1]ایشان در راستای حل مسائل زنان، مطالبهی نهضت و حرکتی اساسی را دارند: (حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جوامع اسلامی و در جامعهی ماحتماً باید انجام گیرد؛ منتها بر مبنای اسلامی و با هدف اسلامی. یک عده نگویند که این چه نهضتی است، این چه حرکتی است؛ مگر زن در جامعهی ما چه کم دارد؟ متأسفانه ممکناست بعضی این گونه فکر کنند. این ظاهربینی است. زن در همهی جوامع از جمله درجامعهی ما گرفتار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود؛ اما این کمبود، کمبود آزادی به معنای بیبندوباری نیست. این کمبود، کمبود میدانها و فرصتها برایعلم و معرفت و تربیت و اخلاق و پیشرفت و شکوفایی استعدادهاست. این را باید تأمین وجستوجو کرد. این همان چیزی است که اسلام بر روی آن تکیه کرده است.) [2] رهبری در بیان اهمیت ویژهی نقش زنان در اصلاح جامعه بیان داشتهاند: (اصلاح جامعه با اصلاح زنان است.) [3] همچنین ایشان در راستای احقاق حقوق زن، به عنوان نیمی از نیروی تعیینکننده در پیشبرد اهداف جامعه، همهی اقشار به ویژه بانوان را موظف به تلاش میدانند: (یک کشور اگر میخواهد به معنایواقعی بازسازی کند، باید بیشترین تکیه و بیشترین نگاه و توجهش به انسان و نیرویانسانی باشد. وقتی که صحبت از نیروی انسانی است، باید توجه کنیم که نصف جمعیت کشورو نیمی از نیروی انسانی، بانوان کشورند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند تا بتوانند بااتّکا به نظر والای دین مقدس اسلام، از حقوق خود به طور کامل دفع کنند و هم همهیافراد جامعه و مردان در کشور اسلامی باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زندر عرصههای زندگی، فعالیت زنان، تحصیل زنان، کار و تلاش اجتماعی و سیاسی واقتصادی و علمی زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانوادهچیست.) [4] مقام معظم رهبری، در جایی دیگر، این مطالبه را این گونه بیان داشتهاند: (من از همین جا به دستگاههای تحقیقاتی، به پژوهشگاهها،به دانشگاهها، به حوزههای علمیه و به صاحبنظران توصیه میکنم و از آنها مطالبهمیکنم که در این زمینه کار کنند. مسئله، مسئلهی مهمی است. ما اگر در مسئلهی زن درکشورِ خودمان خوب کار کنیم، این خدمت به جامعهی زنان در همهی دنیاست؛ خدمت حقیقی است به مجموعهی زنان در همهی عالم.) [5] همچنین ایشان کار در این زمینه را تا کنون ناکافی دانستهاند و در این باره بیان داشتهاند: (مسئلهی زن و خانواده، با همهی کاری که شده است شما کردهاید، دیگران کردهاند همچنان یک مسئلهی مهم و قابل بحث و قابل توسّع در اندیشهورزیاست.) [6] رهبر انقلاب کار در این زمینه را نیازمند کار فرهنگی بزرگی میدانند: (دربارهی مسئلهی زن، حقوق زن، رفع ستم از زنان و فراهم کردن زمینههای مناسب برای زنانِ کشورمان، لازم است کار فرهنگی بزرگی انجام گیرد.) [7]بنابراین در نظر رهبری انقلاب یکی از نیازهای فرهنگی و تحقیقاتی جامعهی امروز ما تفکر و فعالیت در زمینهی حقوق زنان است. مسائل اساسی زنان در جوامع اساس مشکل دربارهی مسئلهی زن در جامعه، که تولید بحران در این زمینه نموده، در دیدگاه مقام معظم رهبری، 2 چیز است: اول، نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه و شأن زن در جامعه و دوم، بد فهمیدن مسئلهی خانواده و بد عملکردن در رفتارهای داخل خانواده. [8] در نظر رهبری انقلاب یکی از نیازهای فرهنگی و تحقیقاتی جامعهی امروز ما تفکر و فعالیت در زمینهی حقوق زنان است. ایشان در مورد مسئلهی اول، که جایگاهزن در جامعه است، اشکال را در نامعادلهای میدانند که به تدریج به وجود آمده است که در آن، یک طرف ذینفع و طرف دیگر مورد انتفاع است. ایشان طرفِ ذینفع را مرد و طرفِ مورد انتفاع را زن میدانند. ایشان جوامع غربی را عامل ایجاد و گسترش این نامعادله در میان تمامی جوامع میدانند: (این [نامعادله] به طور آرام، با تدریج، با شیوههای گوناگون، با تبلیغات مختلف، در طول دهها سال که شاید به 100 سال، 150 سالبرسد که من دقیق نمیتوانم بگویم و این مسئله قابل تحقیق است در جوامع غربی دردرجهی اول و بعد در جوامع دیگر جا افتاده [است].) [9] رهبری (معظم له) در تعریف و چگونگی شکلگیری این نامعادلهی اجتماعی در روابط زن و مرد بیان میدارند: (در شأن اجتماعی، زن را این جوری معرفی کردند: زن به عنوان یک موجودی که مورد انتفاع مرد باید قراربگیرد. لذا در فرهنگ غربی اگر زن بخواهد در جامعه نمود پیدا کند، شخصیت پیدا کند، حتماً باید از جذابیتهای جنسیِ خودش چیزی را ارائه بدهد. حتی در مجالس رسمی، نوعپوشش زن باید جوری باشد که برای طرف ذینفع و منتفع یعنی طرف مرد چشمنواز باشد. به نظر من، بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشی که در زمینهی مسئلهی زن انجام گرفته همین است...) [10] آنچه این نامعادله را تقویت کرده است و هدف گسترش روزافزون آن را دنبال میکند در بیاناتی دیگر از رهبری مطرح شده است. ایشان میفرمایند جنجال علیه ملل و جوامعی که خلاف این نامعادلهی اجتماعی در روابط زن و مرد را قبول کردهاند یکی از ابزارهای آنها برای گسترش این نامعادله است: (اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند. فرض کنیم اگر در یک جامعهای مسئلهی آرایش زنان و تبرّج زنان درمحیطهای عمومی محکوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطهی مقابل آن انجام بگیرد یعنی در یک جامعهای عریانی زنان مطرح شود هیچ سروصدایی در دنیا بلند نمیشود، اما وقتی پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرایش نکردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاههایمسلط تبلیغاتی دنیا سر بلند میکنند، جنجال میکنند. این نشاندهندهی این است که یکفرهنگی، یک سیاستی، یک راهبردی وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال میشود و پایهاش این است که این جایگاه، این شأن، این موقعیت غلط و اهانتآمیز را برای زن تثبیت کنند و متأسفانه کردهاند.)[11] از نظر مقام معظم رهبری، ابزار دیگری که مبلغان این دیدگاه دنبال میکنند تحریم و مبارزه با ارزشهایی چون (حجاب) است که به طور قطع به بر هم زدن و ورود خدشه در هدف مورد نظر آنان میانجامد: (شما میبینید در غرب با حجاب تدریجاً بهصورت علنی دارد مخالفت میشود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر میکنند این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ ما نمیخواهیم در جوامع ما که جوامع لائیک هستند نمادهای مذهبی مطرح شوند. به نظر من این دروغ است؛ بحث مذهب و غیرمذهب نیست. بحث این است که سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زناست و حجاب مخالف آن است. حتی اگر چنانچه حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت میکنند.) [12] تبعات این گونه مخالفتها و تبلیغات ویرانگر در جوامع باید مورد توجه قرار گیرد، چرا که این مسئله تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشری به وجود آورده است: (سست شدن بنیان خانواده، آمار گریهآور و تأسفبار تجارت زنان، پدیدهی کودکان نامشروع، پدیدهی زندگیهای مشترکی که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنی در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمیخانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات، اینها همه ناشی از مشکل اول است.) [[13]] در زمینهی روابط اجتماعی زن و مرد، رهبری (معظم له) یکی از مصادیق ظلم به زن را محروم کردن وی از حقوق اجتماعی، مانند عدم ایجاد زمینههای تحصیل و فعالیت اجتماعی سالم، دانستهاند و در این باره بیان داشتهاند: (اگر زن محیط امن و توأم با امنیتی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای احیاناً کسب درآمد و برای استراحت نداشته باشد، این ظلم و ستمکاری است. هر کس که موجب این ظلم شود باید قانون و جامعهی اسلامی با او مقابله کند. چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیحو به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طوری باشد که زن فرصت پیدانکند به خاطر زیادی کار و فشار کارهای گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و بهمعرفت خود برسد، این ظلم است. اگر زن امکان پیدا نکند که از مایملک خود به طورمستقل و با ارادهی خود استفاده کند، این ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهریتحمیل شود یعنی خود او در انتخاب شوهر نقشی نداشته باشد و اراده و میل او مورداعتنا قرار نگیرد این ظلم است. اگر زن چه آن وقتی که داخل خانه با خانواده زندگیمیکند و چه در صورتی که از شوهر جدا میشود نتواند از فرزند خود بهرهی عاطفی لازمرا ببرد، این ظلم است. اگر زن استعدادی دارد مثلاً استعداد علمی دارد، استعدادبرای اختراعات و اکتشافات دارد، استعداد سیاسی دارد، استعداد کارهای اجتماعی دارد اما نمیگذراند از این استعداد استفاده کند و این استعداد شکوفا شود، ظلم است.) [14] رهبر انقلاب (مد ظله) پیرامون بخش دوم از مشکل زنان، یعنی (تنظیم روابط زن و شوهر در درون خانواده)، که آن را معیوبترین بخش مسئلهی زن در حال حاضر معرفی مینمایند بیان داشتهاند: (اگر کسی بخواهد در زمینهی مسائل زنان، زبان بهانتقاد باز کند، بیشترین نقطهنظر در این بخش خواهد بود؛ یعنی به نظر من روابط زن وشوهر در درون خانواده، آن روابطی که مورد نظر اسلام و قرآن است، نیست! این البته معلول عوامل فراوانی است و مخصوص ایران هم نیست. تقریباً در همه جای دنیا چنین چیزهایی وجود دارد، منتها با تفاوتهایی.) [15] ایشان روابط درونخانوادگی را در شکل خاصی از آن، مصداق ظلم به زن عنوان کردهاند و بیان داشتهاند: (طبیعت الهیِ زن و مرد در محیط خانواده، طبیعتی است که برای زن و برایمرد رابطهای فیمابین به وجود میآورد که آن رابطه، رابطهی عشق و مهربانی است. اگر این رابطه تغییر پیدا کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکیت کرد،اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد، این ظلم است، که متأسفانه خیلی ازمردان این ظلم را میکنند.)[16] در زمینهی روابط اجتماعی زن و مرد، رهبری (معظم له) یکی از مصادیق ظلم به زن را محروم کردن وی از حقوق اجتماعی، مانند عدم ایجاد زمینههای تحصیل و فعالیت اجتماعی سالم، دانستهاند. از جمله مسائل اساسی زن و خانواده، که به طور مشخص پرداختن به آنان مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است، مسئلهی ارتقای کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی و مسئلهی حجاب است که تحت عنوان مسائل اجتماعی و خانوادگی قابل پرداخت هستند.[17] بنابراین مسائل اساسی زنان در عصر حاضر، در گفتمان مقام معظم رهبری، در 2 عرصهی اجتماعی و خانوادگی مطرح شده است. ایشان مسئلهی اصلی زن را احساس آرامش و امنیت و احساس امکان بروز استعداد و مورد ستمقرار نگرفتن در جامعه و خانواده میدانند و فعالان این عرصه را دعوت به تلاش در این زمینهها میکنند. اهداف جنبش دفاع از حقوق زن در 2 دیدگاه اسلام و غرب رهبر انقلاب با طرح 2 سؤال و بیان پاسخ آنها، به ترسیم اهداف جنبش دفاع از حقوق زن میپردازند. سؤال اول ایشان عبارت است از: (ما که برای حقوق زنان یا برای فراهم کردن زمینههای تکامل و رفع ستم از زنان و دربارهی آنان صحبت میکنیم، هدفمان چیست؟ هدف از این تلاشها، از این نوشتنها و گفتنها و فعالیتهای قانونی چیست؟) و سؤال دوم اینکه (برای اینکه در جامعه زن به جایگاه حقیقی خود نائلشود، ما چه شعارهایی را میخواهیم مطرح کنیم و از چه وسایلی میخواهیم استفاده کنیم؟ آیا آنچه ما امروز در ایران اسلامی مشاهده میکنیم همان است که در کشورهای غربی و کشورهایی که با فرهنگ غربی حرکت میکنند وجود دارد؟) [18] بنابراین شناخت اهداف و شعارها از مهمترین پیشنیازهای جنبش دفاع از حقوق زن به شمار میرود. مقام معظم رهبری، در ترسیم اهداف جنبش، با تجزّی میان 2 هدف متفاوت اسلامی و غیراسلامی، بیان داشتهاند: (برای تلاش فرهنگی و حقوقی در راه رسیدن زن به نقطهی مطلوب، از لحاظ اجتماعی و از لحاظفردی، 2 گونه هدف میشود تصویر کرد: یک هدف این است که ما برای رسیدن زن به کمال وجودی خود تلاش کنیم، به مبارزه بپردازیم و بنویسیم و بگوییم؛ یعنی زن در جامعه، اولاً به حق انسانی و حقیقی خود برسد؛ ثانیاً استعدادهای او شکوفا شود و رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نائل گردد. زن در جامعه به صورت انسان کامل درآید؛ انسانی که میتواند به پیشرفت بشریت و جامعهی خود کمک کند و در محدودهی تواناییهای خود، دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدل سازد. یک نوع هدف دیگر این است که ما از این گفتن و تلاش کردن و احیاناً به مبارزه پرداختن بخواهیم یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان 2 جنس زن و مرد به وجود آوریم و دنیایی بر اساس رقابت بسازیم؛ کانّه در جامعهی بشری، مردان یک طرف قرار دارند، زنان هم در طرف دیگر و اینها بر سر دستاوردی با هم نزاع میکنند و زن میخواهد در این قسمت بر مرد غالب و فائق شود!) [19] بنابراین رهبری در پاسخ به سؤال اول، 2 دیدگاه را در ترسیم هدف اصلی این نهضت بیان میکنند که به اذعان ایشان هدف اول، اسلامی و هدف دوم، کوتهبینانه است و در تلاشهایی که در کشورهای غربی میشود، ردپای هدف دوم بیشتر مشاهده میشود. در پاسخ به سؤال دوم نیز ایشان مطرح میکنند: (روش اسلامی یعنی آن چیزی که از مباحث اسلامی دربارهی زن و تعاریف اسلامی و معارف اسلامی میشود فهمید با آن چیزی که امروز در غرب وجود دارد متفاوت است.) [20] در واقع ایشان میفرمایند شعارهای متفاوتی در 2 دیدگاه اسلام و غرب در این باره وجود دارد و بعضی حتی با یکدیگر کاملاً متناقضاند و همین تفاوت در شعارها و اهداف 2 جنبش اسلامی و غربی است که به تبعات متفاوتی در جوامع میانجامد. شعار غرب در این موضوع، در نظر مقام معظم رهبری (مد ظله) عبارت است از: (آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجهی اول آزادی زن است. آزادی معنای وسیعی را شامل میشود؛ هم شامل آزادی از اسارت است، هم شامل آزادی از اخلاق چون اخلاق هم یک قیدوبند است هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوءاستفادهی کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه میکشد و هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر، متعهّد میکند.) [21] اما سؤال اینجاست که آزادی مورد نظر غرب در دفاع از حقوق زن به چه معناست؟ در بیانات رهبری به این سؤال این گونه پاسخ داده شده است: (متأسفانه در دنیای غرب، بیشتر متفاهم از این آزادی، آزادی به معنای نادرست و مضرّ آن است؛ یعنی آزادی از قیدوبندهای خانوادگی، آزادی از نفوذ مطلق مرد، آزادی از حتّی قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آنجایی که هدفشهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد، نه آزادی به معنای صحیح آن. لذا شما میبینید جزء حرفهایی که در دنیای غرب زده میشود، مسئلهی آزادی سقط جنین است که این نکتهی بسیار مهمی است و با اینکه ظاهر ساده و کوچکی دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینی در این سخن مضمر و مندرج است.) [22] در طرح نظرات دین اسلام در این باره نیز رهبری بیان داشتهاند: (اسلام طرفدار تکامل بشر است. برای اسلام، زن و مرد هیچ فرقیندارد. برای اسلام، جنس زن یا جنس مرد مطرح نیست؛ تکامل انسانی مطرح است. یک جا سخناز مرد گفته میشود، یک جا سخن از زن. به یک مناسبت از زن تجلیل میشود، به یکمناسبت از مرد؛ چون 2 حصّهی پیکرهی بشرند، 2 بخش وجود بشری هستند. از لحاظ جنبهی بشری و جنبهی الهی، هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. لذا در قرآن آن وقتی که میخواهدراجع به انسانهای خوب یا انسانهای بد مثل بزند، از زن مثل میآورد: "وضرب اللَّه مثلاً للذین کفروا امرأهی نوح و امرأهی لوط" در مورد کسانی هم که مؤمن هستند، مثال میزند: "امرأهی فرعون" در هر 2 جا مثال و نمونهی کامل راه خطا و راه صواب را از زن ذکر میکند؛ یک جا هم راجع به مردان سخن میگوید.) [23] همچنین رهبری حکمت خلق جنسیت در انسانها را مطرح میکنند و بر این اساس، وظایف جنبش دفاع از حقوق زن را با تأکید بر شناخت طبیعت زن و مرد، این گونه بیان میدارند: (برای اسلام، جنس زن بودن و مرد بودن مطرح نیست؛ تعالی و اخلاق بشری مطرح است، بروز استعدادها مطرح است، انجام وظایفی که به هر کسی یا هر جنسی از جنسهای بشری متوجهاست، مطرح است، که برای این باید طبعاً طبیعتها را شناخت. اسلام طبیعت زن و طبیعت مرد را هم به خوبی میشناسد. در اسلام آنچه که مطرح است عبارت است از تعادل؛ یعنیرعایت عدالت محض میان افراد بشر، از جمله میان جنس زن و جنس مرد. برابری در حقوقمطرح است، اما در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ همچنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است. بنابراین بیشترین حقایق و بیشترین واقعیتهای فطرت و طینت بشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است. اگر ما امروز بخواهیم برای زنان کشورمان یک حرکت حقیقی و اساسیبکنیم تا زنان بتوانند به وضع مطلوب خودشان برسند، باید به احکام اسلامی نظر داشته باشیم و از آن الهام بگیریم. برای ما روش را احکام اسلام معیّن میکند. هر روش خردمندانهی عقلایی را هم اسلام میپسندد و قبول دارد. اگر تجربهای در جایی باشد، مورد قبول است؛ اما تقلید نه. استفادهی خردمندانه از تجربیات دیگران درست؛ اما تقلید، غلط [است].) [24] عرصهی دیگر زندگی زن، که عرصهی حضور اجتماعی او است، در دیگاه اسلام با حدودی مشخص همراه شده است و بدون حدومرز نمیباشد؛ یعنی در جنبش ایرانیاسلامی، زن به حضور مطلق و بیقیدوشرط در جامعه تشویق نمیشود و این از مهمترین ویژگیهای این جنبش است. بر اساس این بیانات، اسلام یک حد میانه و بدون افراط و تفریط را در دفاع از زن ارائه میدهد. نه به زن اجازهی ظلم کردن میدهد و نه طبیعت زن و مرد را نادیده میگیرد. این اعتدال نقطهی اعتلای زن در سایهی احکام اسلام به شمار میرود. از دیگر زوایای نگاه دین اسلام به زن میتوان به جامعیت نگاه اسلام در مورد زن و ارزش اصالت زن بودن وی در این دیدگاه اشاره کرد. در بیانات رهبری، این ویژگی دیدگاه اسلام نیز مطرح و مورد تأکید واقع شده است: (ما باید در مورد مسئلهی زن نگاه جامع داشته باشیم و این نگاه جامع در اسلام هست. مسئلهی ارزشگذاری به اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به مردان برای زن ارزش به حساب نمیآید؛ همچنان که برای مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمیآید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جایی دارند، جایگاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آنها در آفرینش حکیمانهی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسئله مهم است.)[25] آسیبشناسی اهداف جنبش غرب در دفاع از حقوق زن مقام معظم رهبری در بخشهایی از بیانات خویش به تفصیل به آسیبشناسی اهداف غرب در دفاع از حقوق زن پرداختهاند. ایشان در یک نگاه کلی در این زمینه بیان داشتهاند: (در حقیقت، نهضت دفاع از زنان در غرب یک حرکت دستپاچه، یکحرکت بیمنطق، یک حرکت مبتنی بر جهالت، بدون تکیه به سنتهای الهی و بدون تکیه به فطرت و طینت زن و مرد بود که در نهایت به ضرر همه تمام شد؛ هم به ضرر زنان، هم به ضرر مردان و بیشتر به ضرر زنان. این قابل تقلید نیست. این فرهنگی نیست که در کشور اسلامی کسی به آن نگاه کند و بخواهد از آن چیزی یاد بگیرد؛ این را باید طرد کرد.) [26]] در نظر ایشان نگاه عمومی به زن، که در فرهنگ غربی نهادینه شده، نگاه اهانتآمیز، ابزاری و غلطی است: (در نظر غرب، اینکه زن نباید حجاب داشته باشد به علت آن است که آزاد باشد، زیرا غرب میخواهد زن برای نوازش چشم مرد و بهرهوری نامشروع وی به شکل خاصی در جامعه ظاهر شود و این بزرگترین اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندین لفّاف تعارفآمیز این پوشانده شود و اسامی دیگری بر آن گذاشته شود.) [27] از آسیبهای جدی جنبش غرب در دفاع از زن، در نظر رهبر انقلاب، کشاندن زن به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیادهرویهای جنسیِ بیقانون و بینظم در جامعه، با آوردن وی به شکل متبرّج به عرصهی اجتماع است: (زن، به دلیل لطافت و زیبایی طبیعیاش، به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت زن و مرد انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند.) [28] در دیدگاه رهبری، آسیب دیگری که جنبش غرب بر زن تحمیل کرده آن است که (هنر زن را به تقلیدش از کارهای مردانه میداند، در حالی که زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش یک زن کامل بودن از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟) [29] بنابراین آسیبهای جدیای که در جنبش کنونی دفاع از حقوق زن در رویکرد غربی آن دیده میشود، شتابزدگی، دور بودن اهداف جنبش از مسیر الهی، چشمپوشی از طبیعت و فطرت متفاوت زن و مرد، ترویج ابتذال و تقلید از کارهای مردانه است. ترسیم اهداف و ویژگیهای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن مقام معظم رهبری در ترسیم کلی مسیر جنبشها و تحرکات اجتماعی و به طور خاص، جنبش دفاع از حقوق زن، شرط خردمندی و توجه به ویژگیهای طبیعی را بیان داشتهاند: (در هر حرکت اجتماعی، آن وقتی حرکت درست خواهد بود و به نتایج درست خواهد رسید که مبنی بر خرد و تأمل و تشخیص و مصلحتو مبتنی بر پایههای درست و عقلانی باشد. در هر حرکتی که به قصد احقاق حق زنان انجام میگیرد، عیناً باید همین معنا ملاحظه شود؛ یعنی باید هر گونه حرکتی بر اساسیک بینش خردمندانه، مبتنی بر حقایق هستی شناسایی طبیعت و فطرت زن و طبیعت و فطرتمرد، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی زن، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی مرد و آنچه میتواند مشترک بین اینها باشد انجام گیرد و از روی انفعال و تقلید نباشد. اگر حرکت، حرکتی از روی انفعال و تقلید و تصمیم کورکورانه و چشمبسته باشد، حتماً مضر خواهد بود.) [30] پس از عنصر خردمندی، رهبر انقلاب در تعیین خط مشی جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن، بر ارزشگذاری صحیح در عرصههای فردی و خانوادگی و اجتماعیِ تعاملات و مناسبات زن و مرد تأکید دارند: (اسلام در مقابل جاهلیتی که به زن ظلم میکرد، ایستادگی کرد؛ هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهای انسانی، هم در میدان حضور سیاسی و هم از همه بالاتر در عرصهی خانواده. زن و مرد ناگزیر اجتماع کوچکی به نام خانواده دارند که اگر درجامعهای ارزشگذاریِ درست صورت نگیرد، اولین نقطهای که به زن ستم میشود داخل خانواده است. در هر 3 عرصه اسلام ارزشگذاری کرده است.) [31] در این جنبش احترام به زن چنین تعریف میشود: (احترام به زن این است که به زن فرصت داده بشود تا آن نیروها و استعدادهای برجسته و عظیمی را که در درون هر انسانی خدای متعال به ودیعه نهاده است از جمله زن و استعدادهایی که فقط در درون زنان وجود دارد این استعدادها در سطوح مختلف بروز کند؛ در سطح خانواده، در سطح جامعه، در سطح بینالمللی، برای علم، برای دانش و معرفت و تحقیق، برای تربیت و سازندگی.)[32] ایشان در طرح دیدگاه اسلام در مورد زندگی و شأن زنان، 3 بخش را تشریح نمودهاند: (اول، عرصهی تکامل و رشد معنوی خودِ زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتی در میدان رشد و تکامل معنوی ندارند؛ یعنی مرد میتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ زن هم میتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد. لذا در قرآنهمه جا، مرد و زن در کنار هم قرار دارند. (احزاب، آیهی 35) عرصهی دوم، عرصهی فعالیتهای اجتماعی است؛ اعم از فعالیت اقتصادی، فعالیت سیاسی، فعالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه. در اینجا هم میان مرد و زن در اجازهی فعالیتهای متنوع، در همهی میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. بخش سوم که آن هم بسیار مهم است بخش خانواده است؛ نقش زن در خانواده یعنی زن به عنوان یک همسر یا یک مادر. اینجا واقعاً احکام اسلام به قدری درخشان و افتخارآمیز است که انسان وقتی احکام اسلام را مشاهده میکند، احساس اعتزاز مینماید.) [33] از ویژگیهای دیدگاه اسلام در زمینهی تبیین عرصههای زندگی زن، (عدم منافات فعالیتهای زن در عرصههای متفاوت است.) رهبر معظم انقلاب، با طرح نمونههایی از صدر اسلام، چنین مفهومی را مطرح داشتهاند: (در صدر اسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان، حتی گاهی با نقاب، در میدان جنگ و رزمهایدشوار آن روز، شمشیر هم میزد! در عین حال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش میگرفت، تربیت اسلامی هم میکرد، حجاب خود را هم حفظ میکرد؛ چون اینها منافاتی با هم ندارد.) [34] در نظر رهبری، در مسئلهی زن آنچه در درجهی اول اهمیت قرار دارد مسئلهی (خانواده) است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر ایشان، از همهی نقشهایی که زن میتواند ایفا کند این مسئله اهمیتش بیشتر است. ایشان، در مقابل افرادی که چنین تفکری را اسیر و محبوس نمودن زن در خانه و بازداشتن از صحنههای زندگی و فعالیت میدانند، بیان داشتهاند: (به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: "والمؤمنون و المؤمناتبعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر" یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکاند؛ زن را استثنا نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثنا کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدام به نحوی بر حسب تواناییهای خودشان.) [35 اما عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر رهبری، که مبیّن دیدگاه اسلام است، (زن) معرفی شده است: (در واقع خانواده را زن به وجود میآورد و اداره میکند؛ این را بدانید. آن عنصر اصلیِ تشکیل خانواده زن است، نه مرد. بدون مرد ممکن است خانوادهای باشد؛ یعنی اگر فرض کنیم در خانوادهای مرد خانواده حضور نداشته باشد یا از دنیا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانهدار باشد، خانواده را حفظ میکند؛ اما اگر زن از خانوادهای گرفته شد، مرد نمیتواند خانواده را حفظ کند. بنابراین خانواده را زن حفظ میکند.) [36] ایشان در تبیین دیدگاه اسلام پیرامون حضور زن در عرصهی خانواده، بیان داشتهاند: (نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده نظر خیلی روشنی است. در این دیدگاه، بر مبنای فرمودهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، زن خانه بزرگ خانه است المرأهی سیّدهی بیتها جایگاه زن در خانواده همانی است که در گفتارهای گوناگون ائمه (علیهم السلام) آمده: "المرأهی ریحانهی و لیست بقهرمانهی" در تعبیرات عربی، قهرمان یعنی کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند. اینها نظرات اسلام است و از این قبیل الی ماشاءالله وجود دارد. ولی در عین حال تحقق خواستهی اسلام در خانواده یک امری است که با این بیانات تمامنمیشود، حل نمیشود؛ احتیاج به پشتوانهی قانونی، پشتوانهی اجرایی و ضمانت اجراییدارد.)[37] مقام معظم رهبری، در تشریح عرصهی خانوادگی حضور زن، بر موضوع (تربیت فرزند) به عنوان مهمترین وظیفهی زن در خانواده تأکید دارند و میفرمایند: (زنانی که به خاطر فعالیتهای خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنکاف میکنند، بر خلاف طبیعت بشری و زنانهی خود اقدام میکنند. خداوند به این راضی نیست. کسانی که فرزند و تربیت فرزند و شیر دادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ کردن فرزند را برای کارهایی که خیلی متوقفِ به وجود آنها هم نیست، رها میکنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترین روش تربیت فرزند انسان این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند. زنانی که فرزند خود را از چنین موهبت الهی محروم میکنند، اشتباه میکنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کردهاند. اسلام این را اجازه نمیدهد.) [38] عرصهی دیگر زندگی زن، که عرصهی حضور اجتماعی او است، در دیگاه اسلام با حدودی مشخص همراه شده است و بدون حدومرز نمیباشد؛ یعنی در جنبش ایرانیاسلامی، زن به حضور مطلق و بیقیدوشرط در جامعه تشویق نمیشود و این از مهمترین ویژگیهای این جنبش است. رهبری این حدود را چنین بیان داشتهاند: (در عرصهی این فعالیتها، اسلام حدودی را معیّن کرده است که این حدود مربوط به زن و اجازه داشتن او برای فعالیت نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روی این مسئله حساسیت دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندی میان خودشان در همه جا در خیابان، در اداره، در تجارتخانه داشته باشند و هر دوی زن و مرد باید این حدود را رعایت کنند. اگر این حساسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهی کارهایی که مردان میتوانند در عرصهی اجتماعی انجام دهند، زنان هم اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند میتوانند انجام دهند. در این راستا، اسلام برای امنیت اخلاقی زن و مرد در اجتماع، حجاب را معین نموده و عریانی و برهنگی زن را در جامعه تحریم کرده است.) [39] بنابراین، در این دیدگاه، با اصل و اساس فعالیت اجتماعی زن مخالفتی وجود ندارد، بلکه شکل و شرایط ویژهای برای آن تعریف شده است. در نظر رهبری، (فعالیت زنان در عرصهی اجتماع فعالیتی کاملاً مباح و روا و مطلوب و مجاز است که با حفظ حدود اسلامی، اینها را انجام دهند و نیمی از نیروی فعال جامعه را به جامعه تقدیم کنند.) [40] از مهمترین ارکان حضور اجتماعی زن در اسلام تأکید بر استقلال مالی زن میباشد که رهبری آن را این گونه بیان داشتهاند: (در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضی باشد یا نباشد؛ پدرش راضی باشد یا نباشد فرقی نمیکند او میتواند ثروت و مال و اندوختهی خود را مصرف کند و ربطی به کس دیگری ندارد. نظر اسلام این است. در حمایت از استقلال اقتصادی زنان،دنیا 13 قرن از اسلام عقب است. اسلام این را 13 قرن قبل گفته است، ولی در اروپا تازه 4050 سال و در بعضی از کشورها کمتر از این مدت است که شروع کردهاند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود دخل و تصرف کند!) [41] استقلال مالی زن در حقیقت پیشنیاز و مقدمهی حضور اجتماعی وی به شمار میآید و بر اساس بیانات رهبری در این موضوع، میبایست زمینهی حضور مفید و مؤثر زن بالأخص در زمینهی فعالیتهای اقتصادی فراهم شود. وظیفهی اصلی در جنبش دفاع از حقوق زن در جامعهی کنونی ما با کیست؟ بر اساس بیانات رهبری (معظم له)، مهمترین گروهی که باید در این زمینه فعال باشند خود بانوان کشور هستند: (آن کسی که بیشتر باید در مورد حقوق زن فعال باشد خود زنان جامعهی ما هستند، چون آن کسی که باید شأن اسلامی زن را بشناسد و از آن دفاع کند در درجهی اول خودِ بانوان هستند. باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام دربارهی آنها چه قضاوتی دارد، از آنها چه میخواهد، مسئولیت آنها را چه چیزی معین میکند و از آنچه که اسلام فرموده و خواسته، دفاع کنند و بخواهند. اگر نخواهند، کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند به خود اجازه خواهند داد که به زن ستم کنند.) [42] ایشان وظیفهی اساسی زنان در عصر حاضر را چنین ترسیم کردهاند: (بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیتشان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید همین است که نگاه غلط به مسئلهی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی میکند در مسئلهی زن و مرد القا کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پایمال شدنارزشهای بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد.) [43] رهبری در بیانی دیگر 2 مانع اساسی برای ظلم و ستم به گروه زنان در جامعه را این گونه مطرح کردهاند: (اگر در نظامی ارزشهای معنوی حاکم نباشد، خدا در دلها نباشد، مرد با تکیه بر قدرت جسمانی، راه خود را برای ظلم و تعدی به زن باز میبیند. چیزی که مانع است 2 چیز است: یکی ملاحظهی خدا و قانون و ایمان و امثال اینها و یکی هم خودِ زن که حقوق انسانی و الهی خود را درست بشناسد و از آن دفاع کند و خود را به معنای حقیقی کلمه بطلبد.) [44] به طور مشخص و کلی 3 زمینهی کار در جنبش زنان در بیانات رهبری ترسیم شده است: (ناحیهی پیشرفت فرهنگی و بروز استعدادها، ناحیهی اصلاح روابط خانوادگی، ناحیهی اعلام و تبیین نظر اسلام در زمینهی مسائل زنان از جهات حقوقی، از جهات اجتماعی و غیره.) [45] به طور خاص، بر اساس بیانات رهبری، از مهمترین عرصههایی که کمبودهای بسیاری دارد و میبایست در جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن مورد توجه قرار گیرد عرصهی خانواده است. ایشان تأکید دارند: (ما در محیط خانواده کمبودهای زیادی داریم؛ احتیاج دارد به پشتوانهی قانونی، به تضمین قانونی، به تضمین اجرایی و این باید تحقق پیدا کند. این مسئله از جمله عرصهها و میدانهایی است که در داخل کشور کم کار شده و باید کار شود.) [46] ایشان در تأکید بر اهمیت کار در عرصهی خانواده همچنین بیان داشتهاند: (مسئلهی مادری، مسئلهی همسری، مسئلهی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. در همهی طرحهایی که ما داریم، بایستی خانواده مبنا باشد.) [47] از دیگر کارهای بسیار اساسی، که مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتهاند، باسواد وکتابخوان کردن زنان است. ایشان بیان داشتهاند: (یک شیوههای ابتکاریپیدا کنید، برای اینکه خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید.) از جملهی مسائل بسیار مهم دیگر در نظر ایشان، (آموختن روشهای صحیح کار داخل خانه یعنی برخورد با همسر و برخورد با فرزندان به زنان است.) [48 بنا بر بیانات دیگری از رهبر انقلاب، مهمترین مسائلی که در عصر حاضر در جامعهی ما میبایست در رئوس اهداف جنبش دفاع از حقوق زن قرار گیرد عبارت است از: اول، فکر رشد زنان از لحاظ معنوی و اخلاقی؛ بایستی یک فکر رایجدر میان خودِ زنان باشد. خودِ بانوان باید بیشتر به این مسئله بیندیشند. خودِ آنهابه معارف، به معلومات، به مطالعه و به مسائل اساسی زندگی رو کنند. دوم، دفاع اخلاقی و قانونی از زن به خصوص در داخل خانواده است. این کار با اصلاح قوانین ممکن است. بعضی از قوانین در برخورد با زن و با مرد احتیاج به اصلاح دارد. باید کسانی که اهل این کارها هستند مطالعه کنند، بررسی کنند و آن قوانین را درست کنند. سوم این است که نظر اسلام در مورد حقوق زن و حقوق مرد باید تبیین شود. چهارم این است که از بحثهای انحرافی در این زمینهها باید اجتناب شود. پنجم، که یکی از مهمترین مسئولیتهای زنان امروز است، این است که نقش زن از دیدگاه اسلام ترسیم، برجسته و روشن شود، زیرا تربیت انسانی زن بزرگترین خدمت به جوامع انسانی و اسلامی است. ششم، اهمیت دادن به عفاف در زن است. هر حرکتی کهبرای دفاع از زنان انجام میگیرد باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. هفتم، مسئلهی تعلیم و تربیت بانوان است. و هشتم اینکه جامعه، هم ازلحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدی به زن را حق خودشانمیدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینیکند. [49] نتیجهگیری بر اساس بیانات مقام معظم رهبری، مسئلهی زن در جهان امروز یک (بحران) به شمار میرود و به طور جدی در تمامی جوامع میبایست به دنبال اصلاح وضعیت زنان و دفاع از حقوق همهجانبهی آنها بود. ایشان به ترسیم اهداف 2 جنبش متفاوت غربی و اسلامی در 2 زمینهی اهداف و روش پرداختهاند و آسیبهای جنبش دفاع از حقوق زن در رویکرد غربی را بیان داشتهاند. همچنین ایشان به تفصیل اهداف و ویژگیهای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن و وظایف افراد جامعه در این زمینه را بیان داشتهاند که به تفکیک در این نوشتار به آنها اشاره شد. (*) پینوشتها: [[1 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه،1 خرداد 1390. [[2 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[3 بیانات در دیدار بانوان به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377. [[4 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375. [[5 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلم الله علیها)، 13 تیر 1386. [[6 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390. [[7 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[8 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390. [[9 همان. [[10 همان. [[11 همان. [[12 همان. [[13 همان. [[14 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[15 بیانات در دیدار بانوان به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377. [[16 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[17 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386 [[18 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[19 همان. [[20 همان. [[21 همان. [[22 همان. [[23 همان. [[24 همان. [[25 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386. [[26 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[27 بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 27 آبان 1388. [[28 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386. [[29 همان. [[30 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376. [[31 بیانات در دیدار جمع کثیری از بانوان به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 30 شهریور 1379. [[32 بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 27 آبان 1388. [[33 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375. [[34 همان. [[35 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386. [[36 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375. [[37 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390. [[38 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375. [[39 همان. [[40 همان. [[41 همان. [[42 همان. [[43 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386. [[44 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375. [[45 بیانات رهبر انقلاب و سخنان بانوان در دیدار ویژهی آنها به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377. [[46 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390. [[47 بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگیاجتماعی زنان، 4 دی 1370. [[48 همان. [[49 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376، و بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی (زنان و بیداری اسلامی)، 2 تیر 1390. *راحله کاردوانی، کارشناس ارشد مطالعات زنان/ برهان/1391/7/5
(جنبش دفاع از حقوق زن) در گفتمان مقام معظم رهبری (مد ظله)؟ زن در قاب اسلام
مقام معظم رهبری (مد ظله) در بیانات متعددی در جمع گروههایی از بانوان کشورمان، با عنایت به مسئلهی حقوق زن، به ترسیم اهداف و ویژگیهای جنبش دفاع از حقوق زن در 2 دیدگاه اسلامی و غربی و بیان تفاوتهای این 2 رویکرد پرداختهاند و اهداف مورد تأیید و تأکید برای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن را بیان داشتهاند. در این نوشتار برآنیم با رجوع به بیانات ایشان، چرایی و ضرورت دفاع از حقوق زن، مسائل اساسی زنان در جوامع، تفاوتهای اهداف و ویژگیهای جنبشهای اسلامی و غربی در این باره، آسیبشناسی اهداف غرب و در انتها مسائل پیش رو و مورد تأکید جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن را مطرح کنیم.
چرایی و ضرورت جنبش دفاع از حقوق زن
شاید برای بسیاری از افراد جامعه این سؤال اساسی وجود داشته باشد که (چرا و به دلیل وجود کدام ضرورت میبایست به مسئلهی زن و دفاع از حقوق وی توجه نمود؟)
مقام معظم رهبری در سخنان خود به این موضوع به صورتهای متفاوتی اشاره کردهاند؛ گاهی با اشاره به ظلمها و ستمهای تاریخی به زن و وجود نیاز اساسی به جبران آن و گاهی با توجه به نقش بیبدیل زن در اصلاح و پیشبرد اهداف خانواده و جامعه. در بیانات ایشان، مکرراً مسئلهی زن و ابعاد حرکت یا جنبش برای دفاع از حقوق زن مطرح شده است.
ایشان مسئلهی زن را در عصر حاضر با عنوان (بحران) یاد می کنند: (مسئلهی زن که امروز در دنیا باید به عنوان بحران زن آن را نامید یکی از اساسیترین مسائلهر تمدنی، هر جامعهای و هر کشوری است.) [1]ایشان در راستای حل مسائل زنان، مطالبهی نهضت و حرکتی اساسی را دارند:
(حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جوامع اسلامی و در جامعهی ماحتماً باید انجام گیرد؛ منتها بر مبنای اسلامی و با هدف اسلامی. یک عده نگویند که این چه نهضتی است، این چه حرکتی است؛ مگر زن در جامعهی ما چه کم دارد؟ متأسفانه ممکناست بعضی این گونه فکر کنند. این ظاهربینی است. زن در همهی جوامع از جمله درجامعهی ما گرفتار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود؛ اما این کمبود، کمبود آزادی به معنای بیبندوباری نیست. این کمبود، کمبود میدانها و فرصتها برایعلم و معرفت و تربیت و اخلاق و پیشرفت و شکوفایی استعدادهاست. این را باید تأمین وجستوجو کرد. این همان چیزی است که اسلام بر روی آن تکیه کرده است.) [2]
رهبری در بیان اهمیت ویژهی نقش زنان در اصلاح جامعه بیان داشتهاند:
(اصلاح جامعه با اصلاح زنان است.) [3] همچنین ایشان در راستای احقاق حقوق زن، به عنوان نیمی از نیروی تعیینکننده در پیشبرد اهداف جامعه، همهی اقشار به ویژه بانوان را موظف به تلاش میدانند:
(یک کشور اگر میخواهد به معنایواقعی بازسازی کند، باید بیشترین تکیه و بیشترین نگاه و توجهش به انسان و نیرویانسانی باشد. وقتی که صحبت از نیروی انسانی است، باید توجه کنیم که نصف جمعیت کشورو نیمی از نیروی انسانی، بانوان کشورند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند تا بتوانند بااتّکا به نظر والای دین مقدس اسلام، از حقوق خود به طور کامل دفع کنند و هم همهیافراد جامعه و مردان در کشور اسلامی باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زندر عرصههای زندگی، فعالیت زنان، تحصیل زنان، کار و تلاش اجتماعی و سیاسی واقتصادی و علمی زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانوادهچیست.) [4]
مقام معظم رهبری، در جایی دیگر، این مطالبه را این گونه بیان داشتهاند: (من از همین جا به دستگاههای تحقیقاتی، به پژوهشگاهها،به دانشگاهها، به حوزههای علمیه و به صاحبنظران توصیه میکنم و از آنها مطالبهمیکنم که در این زمینه کار کنند. مسئله، مسئلهی مهمی است. ما اگر در مسئلهی زن درکشورِ خودمان خوب کار کنیم، این خدمت به جامعهی زنان در همهی دنیاست؛ خدمت حقیقی است به مجموعهی زنان در همهی عالم.) [5]
همچنین ایشان کار در این زمینه را تا کنون ناکافی دانستهاند و در این باره بیان داشتهاند:
(مسئلهی زن و خانواده، با همهی کاری که شده است شما کردهاید، دیگران کردهاند همچنان یک مسئلهی مهم و قابل بحث و قابل توسّع در اندیشهورزیاست.) [6]
رهبر انقلاب کار در این زمینه را نیازمند کار فرهنگی بزرگی میدانند: (دربارهی مسئلهی زن، حقوق زن، رفع ستم از زنان و فراهم کردن زمینههای مناسب برای زنانِ کشورمان، لازم است کار فرهنگی بزرگی انجام گیرد.) [7]بنابراین در نظر رهبری انقلاب یکی از نیازهای فرهنگی و تحقیقاتی جامعهی امروز ما تفکر و فعالیت در زمینهی حقوق زنان است.
مسائل اساسی زنان در جوامع
اساس مشکل دربارهی مسئلهی زن در جامعه، که تولید بحران در این زمینه نموده، در دیدگاه مقام معظم رهبری، 2 چیز است: اول، نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه و شأن زن در جامعه و دوم، بد فهمیدن مسئلهی خانواده و بد عملکردن در رفتارهای داخل خانواده. [8]
در نظر رهبری انقلاب یکی از نیازهای فرهنگی و تحقیقاتی جامعهی امروز ما تفکر و فعالیت در زمینهی حقوق زنان است.
ایشان در مورد مسئلهی اول، که جایگاهزن در جامعه است، اشکال را در نامعادلهای میدانند که به تدریج به وجود آمده است که در آن، یک طرف ذینفع و طرف دیگر مورد انتفاع است. ایشان طرفِ ذینفع را مرد و طرفِ مورد انتفاع را زن میدانند. ایشان جوامع غربی را عامل ایجاد و گسترش این نامعادله در میان تمامی جوامع میدانند:
(این [نامعادله] به طور آرام، با تدریج، با شیوههای گوناگون، با تبلیغات مختلف، در طول دهها سال که شاید به 100 سال، 150 سالبرسد که من دقیق نمیتوانم بگویم و این مسئله قابل تحقیق است در جوامع غربی دردرجهی اول و بعد در جوامع دیگر جا افتاده [است].) [9]
رهبری (معظم له) در تعریف و چگونگی شکلگیری این نامعادلهی اجتماعی در روابط زن و مرد بیان میدارند:
(در شأن اجتماعی، زن را این جوری معرفی کردند: زن به عنوان یک موجودی که مورد انتفاع مرد باید قراربگیرد. لذا در فرهنگ غربی اگر زن بخواهد در جامعه نمود پیدا کند، شخصیت پیدا کند، حتماً باید از جذابیتهای جنسیِ خودش چیزی را ارائه بدهد. حتی در مجالس رسمی، نوعپوشش زن باید جوری باشد که برای طرف ذینفع و منتفع یعنی طرف مرد چشمنواز باشد. به نظر من، بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشی که در زمینهی مسئلهی زن انجام گرفته همین است...) [10]
آنچه این نامعادله را تقویت کرده است و هدف گسترش روزافزون آن را دنبال میکند در بیاناتی دیگر از رهبری مطرح شده است. ایشان میفرمایند جنجال علیه ملل و جوامعی که خلاف این نامعادلهی اجتماعی در روابط زن و مرد را قبول کردهاند یکی از ابزارهای آنها برای گسترش این نامعادله است:
(اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند. فرض کنیم اگر در یک جامعهای مسئلهی آرایش زنان و تبرّج زنان درمحیطهای عمومی محکوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطهی مقابل آن انجام بگیرد یعنی در یک جامعهای عریانی زنان مطرح شود هیچ سروصدایی در دنیا بلند نمیشود، اما وقتی پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرایش نکردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاههایمسلط تبلیغاتی دنیا سر بلند میکنند، جنجال میکنند. این نشاندهندهی این است که یکفرهنگی، یک سیاستی، یک راهبردی وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال میشود و پایهاش این است که این جایگاه، این شأن، این موقعیت غلط و اهانتآمیز را برای زن تثبیت کنند و متأسفانه کردهاند.)[11]
از نظر مقام معظم رهبری، ابزار دیگری که مبلغان این دیدگاه دنبال میکنند تحریم و مبارزه با ارزشهایی چون (حجاب) است که به طور قطع به بر هم زدن و ورود خدشه در هدف مورد نظر آنان میانجامد:
(شما میبینید در غرب با حجاب تدریجاً بهصورت علنی دارد مخالفت میشود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر میکنند این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ ما نمیخواهیم در جوامع ما که جوامع لائیک هستند نمادهای مذهبی مطرح شوند. به نظر من این دروغ است؛ بحث مذهب و غیرمذهب نیست. بحث این است که سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زناست و حجاب مخالف آن است. حتی اگر چنانچه حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت میکنند.) [12]
تبعات این گونه مخالفتها و تبلیغات ویرانگر در جوامع باید مورد توجه قرار گیرد، چرا که این مسئله تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشری به وجود آورده است:
(سست شدن بنیان خانواده، آمار گریهآور و تأسفبار تجارت زنان، پدیدهی کودکان نامشروع، پدیدهی زندگیهای مشترکی که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنی در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمیخانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات، اینها همه ناشی از مشکل اول است.) [[13]]
در زمینهی روابط اجتماعی زن و مرد، رهبری (معظم له) یکی از مصادیق ظلم به زن را محروم کردن وی از حقوق اجتماعی، مانند عدم ایجاد زمینههای تحصیل و فعالیت اجتماعی سالم، دانستهاند و در این باره بیان داشتهاند:
(اگر زن محیط امن و توأم با امنیتی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای احیاناً کسب درآمد و برای استراحت نداشته باشد، این ظلم و ستمکاری است. هر کس که موجب این ظلم شود باید قانون و جامعهی اسلامی با او مقابله کند. چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیحو به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طوری باشد که زن فرصت پیدانکند به خاطر زیادی کار و فشار کارهای گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و بهمعرفت خود برسد، این ظلم است. اگر زن امکان پیدا نکند که از مایملک خود به طورمستقل و با ارادهی خود استفاده کند، این ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهریتحمیل شود یعنی خود او در انتخاب شوهر نقشی نداشته باشد و اراده و میل او مورداعتنا قرار نگیرد این ظلم است. اگر زن چه آن وقتی که داخل خانه با خانواده زندگیمیکند و چه در صورتی که از شوهر جدا میشود نتواند از فرزند خود بهرهی عاطفی لازمرا ببرد، این ظلم است. اگر زن استعدادی دارد مثلاً استعداد علمی دارد، استعدادبرای اختراعات و اکتشافات دارد، استعداد سیاسی دارد، استعداد کارهای اجتماعی دارد اما نمیگذراند از این استعداد استفاده کند و این استعداد شکوفا شود، ظلم است.) [14]
رهبر انقلاب (مد ظله) پیرامون بخش دوم از مشکل زنان، یعنی (تنظیم روابط زن و شوهر در درون خانواده)، که آن را معیوبترین بخش مسئلهی زن در حال حاضر معرفی مینمایند بیان داشتهاند:
(اگر کسی بخواهد در زمینهی مسائل زنان، زبان بهانتقاد باز کند، بیشترین نقطهنظر در این بخش خواهد بود؛ یعنی به نظر من روابط زن وشوهر در درون خانواده، آن روابطی که مورد نظر اسلام و قرآن است، نیست! این البته معلول عوامل فراوانی است و مخصوص ایران هم نیست. تقریباً در همه جای دنیا چنین چیزهایی وجود دارد، منتها با تفاوتهایی.) [15]
ایشان روابط درونخانوادگی را در شکل خاصی از آن، مصداق ظلم به زن عنوان کردهاند و بیان داشتهاند: (طبیعت الهیِ زن و مرد در محیط خانواده، طبیعتی است که برای زن و برایمرد رابطهای فیمابین به وجود میآورد که آن رابطه، رابطهی عشق و مهربانی است. اگر این رابطه تغییر پیدا کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکیت کرد،اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد، این ظلم است، که متأسفانه خیلی ازمردان این ظلم را میکنند.)[16]
در زمینهی روابط اجتماعی زن و مرد، رهبری (معظم له) یکی از مصادیق ظلم به زن را محروم کردن وی از حقوق اجتماعی، مانند عدم ایجاد زمینههای تحصیل و فعالیت اجتماعی سالم، دانستهاند.
از جمله مسائل اساسی زن و خانواده، که به طور مشخص پرداختن به آنان مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است، مسئلهی ارتقای کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی و مسئلهی حجاب است که تحت عنوان مسائل اجتماعی و خانوادگی قابل پرداخت هستند.[17]
بنابراین مسائل اساسی زنان در عصر حاضر، در گفتمان مقام معظم رهبری، در 2 عرصهی اجتماعی و خانوادگی مطرح شده است. ایشان مسئلهی اصلی زن را احساس آرامش و امنیت و احساس امکان بروز استعداد و مورد ستمقرار نگرفتن در جامعه و خانواده میدانند و فعالان این عرصه را دعوت به تلاش در این زمینهها میکنند.
اهداف جنبش دفاع از حقوق زن در 2 دیدگاه اسلام و غرب
رهبر انقلاب با طرح 2 سؤال و بیان پاسخ آنها، به ترسیم اهداف جنبش دفاع از حقوق زن میپردازند. سؤال اول ایشان عبارت است از:
(ما که برای حقوق زنان یا برای فراهم کردن زمینههای تکامل و رفع ستم از زنان و دربارهی آنان صحبت میکنیم، هدفمان چیست؟ هدف از این تلاشها، از این نوشتنها و گفتنها و فعالیتهای قانونی چیست؟) و سؤال دوم اینکه (برای اینکه در جامعه زن به جایگاه حقیقی خود نائلشود، ما چه شعارهایی را میخواهیم مطرح کنیم و از چه وسایلی میخواهیم استفاده کنیم؟ آیا آنچه ما امروز در ایران اسلامی مشاهده میکنیم همان است که در کشورهای غربی و کشورهایی که با فرهنگ غربی حرکت میکنند وجود دارد؟) [18]
بنابراین شناخت اهداف و شعارها از مهمترین پیشنیازهای جنبش دفاع از حقوق زن به شمار میرود. مقام معظم رهبری، در ترسیم اهداف جنبش، با تجزّی میان 2 هدف متفاوت اسلامی و غیراسلامی، بیان داشتهاند:
(برای تلاش فرهنگی و حقوقی در راه رسیدن زن به نقطهی مطلوب، از لحاظ اجتماعی و از لحاظفردی، 2 گونه هدف میشود تصویر کرد: یک هدف این است که ما برای رسیدن زن به کمال وجودی خود تلاش کنیم، به مبارزه بپردازیم و بنویسیم و بگوییم؛ یعنی زن در جامعه، اولاً به حق انسانی و حقیقی خود برسد؛ ثانیاً استعدادهای او شکوفا شود و رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نائل گردد. زن در جامعه به صورت انسان کامل درآید؛ انسانی که میتواند به پیشرفت بشریت و جامعهی خود کمک کند و در محدودهی تواناییهای خود، دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدل سازد. یک نوع هدف دیگر این است که ما از این گفتن و تلاش کردن و احیاناً به مبارزه پرداختن بخواهیم یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان 2 جنس زن و مرد به وجود آوریم و دنیایی بر اساس رقابت بسازیم؛ کانّه در جامعهی بشری، مردان یک طرف قرار دارند، زنان هم در طرف دیگر و اینها بر سر دستاوردی با هم نزاع میکنند و زن میخواهد در این قسمت بر مرد غالب و فائق شود!) [19]
بنابراین رهبری در پاسخ به سؤال اول، 2 دیدگاه را در ترسیم هدف اصلی این نهضت بیان میکنند که به اذعان ایشان هدف اول، اسلامی و هدف دوم، کوتهبینانه است و در تلاشهایی که در کشورهای غربی میشود، ردپای هدف دوم بیشتر مشاهده میشود.
در پاسخ به سؤال دوم نیز ایشان مطرح میکنند:
(روش اسلامی یعنی آن چیزی که از مباحث اسلامی دربارهی زن و تعاریف اسلامی و معارف اسلامی میشود فهمید با آن چیزی که امروز در غرب وجود دارد متفاوت است.) [20]
در واقع ایشان میفرمایند شعارهای متفاوتی در 2 دیدگاه اسلام و غرب در این باره وجود دارد و بعضی حتی با یکدیگر کاملاً متناقضاند و همین تفاوت در شعارها و اهداف 2 جنبش اسلامی و غربی است که به تبعات متفاوتی در جوامع میانجامد.
شعار غرب در این موضوع، در نظر مقام معظم رهبری (مد ظله) عبارت است از: (آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجهی اول آزادی زن است. آزادی معنای وسیعی را شامل میشود؛ هم شامل آزادی از اسارت است، هم شامل آزادی از اخلاق چون اخلاق هم یک قیدوبند است هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوءاستفادهی کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه میکشد و هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر، متعهّد میکند.) [21]
اما سؤال اینجاست که آزادی مورد نظر غرب در دفاع از حقوق زن به چه معناست؟ در بیانات رهبری به این سؤال این گونه پاسخ داده شده است:
(متأسفانه در دنیای غرب، بیشتر متفاهم از این آزادی، آزادی به معنای نادرست و مضرّ آن است؛ یعنی آزادی از قیدوبندهای خانوادگی، آزادی از نفوذ مطلق مرد، آزادی از حتّی قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آنجایی که هدفشهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد، نه آزادی به معنای صحیح آن. لذا شما میبینید جزء حرفهایی که در دنیای غرب زده میشود، مسئلهی آزادی سقط جنین است که این نکتهی بسیار مهمی است و با اینکه ظاهر ساده و کوچکی دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینی در این سخن مضمر و مندرج است.) [22]
در طرح نظرات دین اسلام در این باره نیز رهبری بیان داشتهاند:
(اسلام طرفدار تکامل بشر است. برای اسلام، زن و مرد هیچ فرقیندارد. برای اسلام، جنس زن یا جنس مرد مطرح نیست؛ تکامل انسانی مطرح است. یک جا سخناز مرد گفته میشود، یک جا سخن از زن. به یک مناسبت از زن تجلیل میشود، به یکمناسبت از مرد؛ چون 2 حصّهی پیکرهی بشرند، 2 بخش وجود بشری هستند. از لحاظ جنبهی بشری و جنبهی الهی، هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. لذا در قرآن آن وقتی که میخواهدراجع به انسانهای خوب یا انسانهای بد مثل بزند، از زن مثل میآورد: "وضرب اللَّه مثلاً للذین کفروا امرأهی نوح و امرأهی لوط" در مورد کسانی هم که مؤمن هستند، مثال میزند: "امرأهی فرعون" در هر 2 جا مثال و نمونهی کامل راه خطا و راه صواب را از زن ذکر میکند؛ یک جا هم راجع به مردان سخن میگوید.) [23]
همچنین رهبری حکمت خلق جنسیت در انسانها را مطرح میکنند و بر این اساس، وظایف جنبش دفاع از حقوق زن را با تأکید بر شناخت طبیعت زن و مرد، این گونه بیان میدارند: (برای اسلام، جنس زن بودن و مرد بودن مطرح نیست؛ تعالی و اخلاق بشری مطرح است، بروز استعدادها مطرح است، انجام وظایفی که به هر کسی یا هر جنسی از جنسهای بشری متوجهاست، مطرح است، که برای این باید طبعاً طبیعتها را شناخت.
اسلام طبیعت زن و طبیعت مرد را هم به خوبی میشناسد. در اسلام آنچه که مطرح است عبارت است از تعادل؛ یعنیرعایت عدالت محض میان افراد بشر، از جمله میان جنس زن و جنس مرد. برابری در حقوقمطرح است، اما در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ همچنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است.
بنابراین بیشترین حقایق و بیشترین واقعیتهای فطرت و طینت بشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است. اگر ما امروز بخواهیم برای زنان کشورمان یک حرکت حقیقی و اساسیبکنیم تا زنان بتوانند به وضع مطلوب خودشان برسند، باید به احکام اسلامی نظر داشته باشیم و از آن الهام بگیریم. برای ما روش را احکام اسلام معیّن میکند. هر روش خردمندانهی عقلایی را هم اسلام میپسندد و قبول دارد. اگر تجربهای در جایی باشد، مورد قبول است؛ اما تقلید نه. استفادهی خردمندانه از تجربیات دیگران درست؛ اما تقلید، غلط [است].) [24]
عرصهی دیگر زندگی زن، که عرصهی حضور اجتماعی او است، در دیگاه اسلام با حدودی مشخص همراه شده است و بدون حدومرز نمیباشد؛ یعنی در جنبش ایرانیاسلامی، زن به حضور مطلق و بیقیدوشرط در جامعه تشویق نمیشود و این از مهمترین ویژگیهای این جنبش است.
بر اساس این بیانات، اسلام یک حد میانه و بدون افراط و تفریط را در دفاع از زن ارائه میدهد. نه به زن اجازهی ظلم کردن میدهد و نه طبیعت زن و مرد را نادیده میگیرد. این اعتدال نقطهی اعتلای زن در سایهی احکام اسلام به شمار میرود. از دیگر زوایای نگاه دین اسلام به زن میتوان به جامعیت نگاه اسلام در مورد زن و ارزش اصالت زن بودن وی در این دیدگاه اشاره کرد.
در بیانات رهبری، این ویژگی دیدگاه اسلام نیز مطرح و مورد تأکید واقع شده است:
(ما باید در مورد مسئلهی زن نگاه جامع داشته باشیم و این نگاه جامع در اسلام هست. مسئلهی ارزشگذاری به اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به مردان برای زن ارزش به حساب نمیآید؛ همچنان که برای مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمیآید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جایی دارند، جایگاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آنها در آفرینش حکیمانهی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسئله مهم است.)[25]
آسیبشناسی اهداف جنبش غرب در دفاع از حقوق زن
مقام معظم رهبری در بخشهایی از بیانات خویش به تفصیل به آسیبشناسی اهداف غرب در دفاع از حقوق زن پرداختهاند. ایشان در یک نگاه کلی در این زمینه بیان داشتهاند: (در حقیقت، نهضت دفاع از زنان در غرب یک حرکت دستپاچه، یکحرکت بیمنطق، یک حرکت مبتنی بر جهالت، بدون تکیه به سنتهای الهی و بدون تکیه به فطرت و طینت زن و مرد بود که در نهایت به ضرر همه تمام شد؛ هم به ضرر زنان، هم به ضرر مردان و بیشتر به ضرر زنان. این قابل تقلید نیست. این فرهنگی نیست که در کشور اسلامی کسی به آن نگاه کند و بخواهد از آن چیزی یاد بگیرد؛ این را باید طرد کرد.) [26]]
در نظر ایشان نگاه عمومی به زن، که در فرهنگ غربی نهادینه شده، نگاه اهانتآمیز، ابزاری و غلطی است:
(در نظر غرب، اینکه زن نباید حجاب داشته باشد به علت آن است که آزاد باشد، زیرا غرب میخواهد زن برای نوازش چشم مرد و بهرهوری نامشروع وی به شکل خاصی در جامعه ظاهر شود و این بزرگترین اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندین لفّاف تعارفآمیز این پوشانده شود و اسامی دیگری بر آن گذاشته شود.) [27]
از آسیبهای جدی جنبش غرب در دفاع از زن، در نظر رهبر انقلاب، کشاندن زن به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیادهرویهای جنسیِ بیقانون و بینظم در جامعه، با آوردن وی به شکل متبرّج به عرصهی اجتماع است:
(زن، به دلیل لطافت و زیبایی طبیعیاش، به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت زن و مرد انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند.) [28]
در دیدگاه رهبری، آسیب دیگری که جنبش غرب بر زن تحمیل کرده آن است که (هنر زن را به تقلیدش از کارهای مردانه میداند، در حالی که زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش یک زن کامل بودن از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟) [29]
بنابراین آسیبهای جدیای که در جنبش کنونی دفاع از حقوق زن در رویکرد غربی آن دیده میشود، شتابزدگی، دور بودن اهداف جنبش از مسیر الهی، چشمپوشی از طبیعت و فطرت متفاوت زن و مرد، ترویج ابتذال و تقلید از کارهای مردانه است.
ترسیم اهداف و ویژگیهای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن
مقام معظم رهبری در ترسیم کلی مسیر جنبشها و تحرکات اجتماعی و به طور خاص، جنبش دفاع از حقوق زن، شرط خردمندی و توجه به ویژگیهای طبیعی را بیان داشتهاند:
(در هر حرکت اجتماعی، آن وقتی حرکت درست خواهد بود و به نتایج درست خواهد رسید که مبنی بر خرد و تأمل و تشخیص و مصلحتو مبتنی بر پایههای درست و عقلانی باشد. در هر حرکتی که به قصد احقاق حق زنان انجام میگیرد، عیناً باید همین معنا ملاحظه شود؛ یعنی باید هر گونه حرکتی بر اساسیک بینش خردمندانه، مبتنی بر حقایق هستی شناسایی طبیعت و فطرت زن و طبیعت و فطرتمرد، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی زن، مسئولیتها و مشاغل اختصاصی مرد و آنچه میتواند مشترک بین اینها باشد انجام گیرد و از روی انفعال و تقلید نباشد. اگر حرکت، حرکتی از روی انفعال و تقلید و تصمیم کورکورانه و چشمبسته باشد، حتماً مضر خواهد بود.) [30]
پس از عنصر خردمندی، رهبر انقلاب در تعیین خط مشی جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن، بر ارزشگذاری صحیح در عرصههای فردی و خانوادگی و اجتماعیِ تعاملات و مناسبات زن و مرد تأکید دارند:
(اسلام در مقابل جاهلیتی که به زن ظلم میکرد، ایستادگی کرد؛ هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهای انسانی، هم در میدان حضور سیاسی و هم از همه بالاتر در عرصهی خانواده. زن و مرد ناگزیر اجتماع کوچکی به نام خانواده دارند که اگر درجامعهای ارزشگذاریِ درست صورت نگیرد، اولین نقطهای که به زن ستم میشود داخل خانواده است. در هر 3 عرصه اسلام ارزشگذاری کرده است.) [31]
در این جنبش احترام به زن چنین تعریف میشود:
(احترام به زن این است که به زن فرصت داده بشود تا آن نیروها و استعدادهای برجسته و عظیمی را که در درون هر انسانی خدای متعال به ودیعه نهاده است از جمله زن و استعدادهایی که فقط در درون زنان وجود دارد این استعدادها در سطوح مختلف بروز کند؛ در سطح خانواده، در سطح جامعه، در سطح بینالمللی، برای علم، برای دانش و معرفت و تحقیق، برای تربیت و سازندگی.)[32]
ایشان در طرح دیدگاه اسلام در مورد زندگی و شأن زنان، 3 بخش را تشریح نمودهاند:
(اول، عرصهی تکامل و رشد معنوی خودِ زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتی در میدان رشد و تکامل معنوی ندارند؛ یعنی مرد میتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ زن هم میتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد. لذا در قرآنهمه جا، مرد و زن در کنار هم قرار دارند. (احزاب، آیهی 35) عرصهی دوم، عرصهی فعالیتهای اجتماعی است؛ اعم از فعالیت اقتصادی، فعالیت سیاسی، فعالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه. در اینجا هم میان مرد و زن در اجازهی فعالیتهای متنوع، در همهی میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. بخش سوم که آن هم بسیار مهم است بخش خانواده است؛ نقش زن در خانواده یعنی زن به عنوان یک همسر یا یک مادر. اینجا واقعاً احکام اسلام به قدری درخشان و افتخارآمیز است که انسان وقتی احکام اسلام را مشاهده میکند، احساس اعتزاز مینماید.) [33]
از ویژگیهای دیدگاه اسلام در زمینهی تبیین عرصههای زندگی زن، (عدم منافات فعالیتهای زن در عرصههای متفاوت است.) رهبر معظم انقلاب، با طرح نمونههایی از صدر اسلام، چنین مفهومی را مطرح داشتهاند:
(در صدر اسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان، حتی گاهی با نقاب، در میدان جنگ و رزمهایدشوار آن روز، شمشیر هم میزد! در عین حال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش میگرفت، تربیت اسلامی هم میکرد، حجاب خود را هم حفظ میکرد؛ چون اینها منافاتی با هم ندارد.) [34]
در نظر رهبری، در مسئلهی زن آنچه در درجهی اول اهمیت قرار دارد مسئلهی (خانواده) است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر ایشان، از همهی نقشهایی که زن میتواند ایفا کند این مسئله اهمیتش بیشتر است. ایشان، در مقابل افرادی که چنین تفکری را اسیر و محبوس نمودن زن در خانه و بازداشتن از صحنههای زندگی و فعالیت میدانند، بیان داشتهاند:
(به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: "والمؤمنون و المؤمناتبعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر" یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکاند؛ زن را استثنا نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثنا کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدام به نحوی بر حسب تواناییهای خودشان.) [35
اما عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر رهبری، که مبیّن دیدگاه اسلام است، (زن) معرفی شده است:
(در واقع خانواده را زن به وجود میآورد و اداره میکند؛ این را بدانید. آن عنصر اصلیِ تشکیل خانواده زن است، نه مرد. بدون مرد ممکن است خانوادهای باشد؛ یعنی اگر فرض کنیم در خانوادهای مرد خانواده حضور نداشته باشد یا از دنیا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانهدار باشد، خانواده را حفظ میکند؛ اما اگر زن از خانوادهای گرفته شد، مرد نمیتواند خانواده را حفظ کند. بنابراین خانواده را زن حفظ میکند.) [36]
ایشان در تبیین دیدگاه اسلام پیرامون حضور زن در عرصهی خانواده، بیان داشتهاند: (نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده نظر خیلی روشنی است. در این دیدگاه، بر مبنای فرمودهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، زن خانه بزرگ خانه است المرأهی سیّدهی بیتها جایگاه زن در خانواده همانی است که در گفتارهای گوناگون ائمه (علیهم السلام) آمده: "المرأهی ریحانهی و لیست بقهرمانهی" در تعبیرات عربی، قهرمان یعنی کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است.
خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند. اینها نظرات اسلام است و از این قبیل الی ماشاءالله وجود دارد. ولی در عین حال تحقق خواستهی اسلام در خانواده یک امری است که با این بیانات تمامنمیشود، حل نمیشود؛ احتیاج به پشتوانهی قانونی، پشتوانهی اجرایی و ضمانت اجراییدارد.)[37]
مقام معظم رهبری، در تشریح عرصهی خانوادگی حضور زن، بر موضوع (تربیت فرزند) به عنوان مهمترین وظیفهی زن در خانواده تأکید دارند و میفرمایند:
(زنانی که به خاطر فعالیتهای خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنکاف میکنند، بر خلاف طبیعت بشری و زنانهی خود اقدام میکنند. خداوند به این راضی نیست. کسانی که فرزند و تربیت فرزند و شیر دادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ کردن فرزند را برای کارهایی که خیلی متوقفِ به وجود آنها هم نیست، رها میکنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترین روش تربیت فرزند انسان این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند. زنانی که فرزند خود را از چنین موهبت الهی محروم میکنند، اشتباه میکنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کردهاند. اسلام این را اجازه نمیدهد.) [38]
عرصهی دیگر زندگی زن، که عرصهی حضور اجتماعی او است، در دیگاه اسلام با حدودی مشخص همراه شده است و بدون حدومرز نمیباشد؛ یعنی در جنبش ایرانیاسلامی، زن به حضور مطلق و بیقیدوشرط در جامعه تشویق نمیشود و این از مهمترین ویژگیهای این جنبش است. رهبری این حدود را چنین بیان داشتهاند:
(در عرصهی این فعالیتها، اسلام حدودی را معیّن کرده است که این حدود مربوط به زن و اجازه داشتن او برای فعالیت نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روی این مسئله حساسیت دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندی میان خودشان در همه جا در خیابان، در اداره، در تجارتخانه داشته باشند و هر دوی زن و مرد باید این حدود را رعایت کنند. اگر این حساسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهی کارهایی که مردان میتوانند در عرصهی اجتماعی انجام دهند، زنان هم اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند میتوانند انجام دهند. در این راستا، اسلام برای امنیت اخلاقی زن و مرد در اجتماع، حجاب را معین نموده و عریانی و برهنگی زن را در جامعه تحریم کرده است.) [39]
بنابراین، در این دیدگاه، با اصل و اساس فعالیت اجتماعی زن مخالفتی وجود ندارد، بلکه شکل و شرایط ویژهای برای آن تعریف شده است. در نظر رهبری، (فعالیت زنان در عرصهی اجتماع فعالیتی کاملاً مباح و روا و مطلوب و مجاز است که با حفظ حدود اسلامی، اینها را انجام دهند و نیمی از نیروی فعال جامعه را به جامعه تقدیم کنند.) [40]
از مهمترین ارکان حضور اجتماعی زن در اسلام تأکید بر استقلال مالی زن میباشد که رهبری آن را این گونه بیان داشتهاند:
(در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضی باشد یا نباشد؛ پدرش راضی باشد یا نباشد فرقی نمیکند او میتواند ثروت و مال و اندوختهی خود را مصرف کند و ربطی به کس دیگری ندارد. نظر اسلام این است. در حمایت از استقلال اقتصادی زنان،دنیا 13 قرن از اسلام عقب است. اسلام این را 13 قرن قبل گفته است، ولی در اروپا تازه 4050 سال و در بعضی از کشورها کمتر از این مدت است که شروع کردهاند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود دخل و تصرف کند!) [41]
استقلال مالی زن در حقیقت پیشنیاز و مقدمهی حضور اجتماعی وی به شمار میآید و بر اساس بیانات رهبری در این موضوع، میبایست زمینهی حضور مفید و مؤثر زن بالأخص در زمینهی فعالیتهای اقتصادی فراهم شود.
وظیفهی اصلی در جنبش دفاع از حقوق زن در جامعهی کنونی ما با کیست؟
بر اساس بیانات رهبری (معظم له)، مهمترین گروهی که باید در این زمینه فعال باشند خود بانوان کشور هستند:
(آن کسی که بیشتر باید در مورد حقوق زن فعال باشد خود زنان جامعهی ما هستند، چون آن کسی که باید شأن اسلامی زن را بشناسد و از آن دفاع کند در درجهی اول خودِ بانوان هستند. باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام دربارهی آنها چه قضاوتی دارد، از آنها چه میخواهد، مسئولیت آنها را چه چیزی معین میکند و از آنچه که اسلام فرموده و خواسته، دفاع کنند و بخواهند. اگر نخواهند، کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند به خود اجازه خواهند داد که به زن ستم کنند.) [42]
ایشان وظیفهی اساسی زنان در عصر حاضر را چنین ترسیم کردهاند:
(بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیتشان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید همین است که نگاه غلط به مسئلهی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی میکند در مسئلهی زن و مرد القا کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پایمال شدنارزشهای بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد.) [43]
رهبری در بیانی دیگر 2 مانع اساسی برای ظلم و ستم به گروه زنان در جامعه را این گونه مطرح کردهاند:
(اگر در نظامی ارزشهای معنوی حاکم نباشد، خدا در دلها نباشد، مرد با تکیه بر قدرت جسمانی، راه خود را برای ظلم و تعدی به زن باز میبیند. چیزی که مانع است 2 چیز است: یکی ملاحظهی خدا و قانون و ایمان و امثال اینها و یکی هم خودِ زن که حقوق انسانی و الهی خود را درست بشناسد و از آن دفاع کند و خود را به معنای حقیقی کلمه بطلبد.) [44]
به طور مشخص و کلی 3 زمینهی کار در جنبش زنان در بیانات رهبری ترسیم شده است:
(ناحیهی پیشرفت فرهنگی و بروز استعدادها، ناحیهی اصلاح روابط خانوادگی، ناحیهی اعلام و تبیین نظر اسلام در زمینهی مسائل زنان از جهات حقوقی، از جهات اجتماعی و غیره.) [45]
به طور خاص، بر اساس بیانات رهبری، از مهمترین عرصههایی که کمبودهای بسیاری دارد و میبایست در جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن مورد توجه قرار گیرد عرصهی خانواده است. ایشان تأکید دارند:
(ما در محیط خانواده کمبودهای زیادی داریم؛ احتیاج دارد به پشتوانهی قانونی، به تضمین قانونی، به تضمین اجرایی و این باید تحقق پیدا کند. این مسئله از جمله عرصهها و میدانهایی است که در داخل کشور کم کار شده و باید کار شود.) [46]
ایشان در تأکید بر اهمیت کار در عرصهی خانواده همچنین بیان داشتهاند:
(مسئلهی مادری، مسئلهی همسری، مسئلهی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. در همهی طرحهایی که ما داریم، بایستی خانواده مبنا باشد.) [47]
از دیگر کارهای بسیار اساسی، که مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتهاند، باسواد وکتابخوان کردن زنان است. ایشان بیان داشتهاند:
(یک شیوههای ابتکاریپیدا کنید، برای اینکه خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید.) از جملهی مسائل بسیار مهم دیگر در نظر ایشان، (آموختن روشهای صحیح کار داخل خانه یعنی برخورد با همسر و برخورد با فرزندان به زنان است.) [48
بنا بر بیانات دیگری از رهبر انقلاب، مهمترین مسائلی که در عصر حاضر در جامعهی ما میبایست در رئوس اهداف جنبش دفاع از حقوق زن قرار گیرد عبارت است از:
اول، فکر رشد زنان از لحاظ معنوی و اخلاقی؛ بایستی یک فکر رایجدر میان خودِ زنان باشد. خودِ بانوان باید بیشتر به این مسئله بیندیشند. خودِ آنهابه معارف، به معلومات، به مطالعه و به مسائل اساسی زندگی رو کنند.
دوم، دفاع اخلاقی و قانونی از زن به خصوص در داخل خانواده است. این کار با اصلاح قوانین ممکن است. بعضی از قوانین در برخورد با زن و با مرد احتیاج به اصلاح دارد. باید کسانی که اهل این کارها هستند مطالعه کنند، بررسی کنند و آن قوانین را درست کنند.
سوم این است که نظر اسلام در مورد حقوق زن و حقوق مرد باید تبیین شود.
چهارم این است که از بحثهای انحرافی در این زمینهها باید اجتناب شود.
پنجم، که یکی از مهمترین مسئولیتهای زنان امروز است، این است که نقش زن از دیدگاه اسلام ترسیم، برجسته و روشن شود،
زیرا تربیت انسانی زن بزرگترین خدمت به جوامع انسانی و اسلامی است. ششم، اهمیت دادن به عفاف در زن است. هر حرکتی کهبرای دفاع از زنان انجام میگیرد باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. هفتم، مسئلهی تعلیم و تربیت بانوان است. و هشتم اینکه جامعه، هم ازلحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدی به زن را حق خودشانمیدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینیکند. [49]
نتیجهگیری
بر اساس بیانات مقام معظم رهبری، مسئلهی زن در جهان امروز یک (بحران) به شمار میرود و به طور جدی در تمامی جوامع میبایست به دنبال اصلاح وضعیت زنان و دفاع از حقوق همهجانبهی آنها بود. ایشان به ترسیم اهداف 2 جنبش متفاوت غربی و اسلامی در 2 زمینهی اهداف و روش پرداختهاند و آسیبهای جنبش دفاع از حقوق زن در رویکرد غربی را بیان داشتهاند. همچنین ایشان به تفصیل اهداف و ویژگیهای جنبش ایرانیاسلامی دفاع از حقوق زن و وظایف افراد جامعه در این زمینه را بیان داشتهاند که به تفکیک در این نوشتار به آنها اشاره شد. (*)
پینوشتها:
[[1 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه،1 خرداد 1390.
[[2 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[3 بیانات در دیدار بانوان به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377.
[[4 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375.
[[5 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلم الله علیها)، 13 تیر 1386.
[[6 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390.
[[7 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[8 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390.
[[9 همان.
[[10 همان.
[[11 همان.
[[12 همان.
[[13 همان.
[[14 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[15 بیانات در دیدار بانوان به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377.
[[16 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[17 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386
[[18 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[19 همان.
[[20 همان.
[[21 همان.
[[22 همان.
[[23 همان.
[[24 همان.
[[25 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386.
[[26 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[27 بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 27 آبان 1388.
[[28 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386.
[[29 همان.
[[30 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376.
[[31 بیانات در دیدار جمع کثیری از بانوان به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 30 شهریور 1379.
[[32 بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 27 آبان 1388.
[[33 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375.
[[34 همان.
[[35 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386.
[[36 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375.
[[37 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390.
[[38 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375.
[[39 همان.
[[40 همان.
[[41 همان.
[[42 همان.
[[43 بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانهی سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)، 13 تیر 1386.
[[44 بیانات در اجتماع زنان خوزستان، 20 اسفند 1375.
[[45 بیانات رهبر انقلاب و سخنان بانوان در دیدار ویژهی آنها به مناسبت میلاد حضرتفاطمه زهرا (سلام الله علیها)، 18 مهر 1377.
[[46 بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، 1 خرداد 1390.
[[47 بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگیاجتماعی زنان، 4 دی 1370.
[[48 همان.
[[49 بیانات در دیدار جمعی از زنان، 30 مهر 1376، و بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی (زنان و بیداری اسلامی)، 2 تیر 1390.
*راحله کاردوانی، کارشناس ارشد مطالعات زنان/ برهان/1391/7/5
- [آیت الله خامنه ای] تکلیف مقلدین مقام معظم رهبری(دام ظله)
- [سایر] مبنای فقهی مقام معظم رهبری (دام ظله) در مسأله ثبوت هلال با چشم مسلح چیست؟
- [سایر] 1- سبک مدیریت تحولات ، توسط رهبر معظم انقلاب ( مد ظله ) بر چه پایه ای استوار است ؟ 2- ترکیب چه اصولی توسط رهبر معظم انفلاب ( مد ظله )در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است ؟
- [سایر] چرا مقام معظم رهبری را «رهبر مسلمانان جهان» میخوانند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری کی به مقام مرجعیت رسیدند؟
- [سایر] مدیریت مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی میشود؟
- [سایر] زندگینامه مقام معظم رهبری را بفرمایید؟
- [سایر] با توجه به نامگذاری امسال توسط مقام معظم رهبری مد ظله، بعضیها گیردادن به اینکه چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است و باید به کشورهایی مثل فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق کمک نکنیم، دیگه لازم نیس
- [سایر] مقام معظم رهبری(مد ظله) بارها به مسئولین غربی گفته اند که در مسائل ایران دخالت نکنند و این کار را قبیح شمرده اند اما خود و سایر مسئولین مثلا رئیس جمهور بارها در سخنان خود در مورد مسائل داخلی کشورهای غربی دخالت می کنند .
- [سایر] علمی که در احادیث ارزش معرفی شده است کدام علم است؟( علمی که دریافت کلی صحیح از مجموع هستی است یا علمی که دریافتی از بخشی از هستی است) و آن علمی که مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) فرموده اند( ذات علم ارزش است باید ما جهتش را عوض کنیم) چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل دادن میت مسلمان و کفن کردن او چنان که گفته شد واجب است ولی دو گروه از این حکم مستثنا هستند: اول (شهیدان راه خدا) یعنی کسانی که در میدان جهاد در راه اسلام، همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیه السلام) یا نایب خاص او کشته شده اند، همچنین کسانی که در حال غیبت امام زمان(ارواحنا فداه) برای دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته می شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آنها را با همان لباسهایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.