برای روشن شدن پاسخ سؤالتان چند نکته را تذکر میدهیم: 1- حقیقت انسان نه مذکر است و نه مؤنث. قرآن کریم، برای هدایت (انسان) آمده است و این را می دانیم که قرآن و دستورات اسلام و بلکه تمام ادیان برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی نازل شده است و روح از آن جهت که موجودی مجرد است، نه مذکر است و نه مؤنث. 2- در ایام نزول قرآن حرمت زنان محفوظ نبوده است و از این جهت قرآن مسأله حرمت زن را به صورت گسترده مورد تأکید قرار داده است و از زندگی آنها داستانهای متعددی را ذکر کرده است مانند بیان تفصیلی داستان مادر حضرت مریم و بیان زندگی در فضائل خود حضرت مریم و زنان دیگر مانند مادر حضرت موسی، مادر حضرت اسحاق، همسر حضرت ابراهیم و... 3- قرآن کریم وقتی میخواهد برای انسانهای بد و انسانهای خوب نمونه و الگو معرفی کند، از چهار زن نام میبرد، دو نمونه و الگو برای انسانهای بد و دو نمونه و الگو برای انسانهای خوب. الگو و نمونهها برای انسانها بد و کافر زن نوح و زن لوط، و نمونه و الگو برای انسانهای خوب و مؤمن، زن فرعون و حضرت مریم دختر عمرانند.[1] پس نتیجه این که از نظر فضیلت ذاتی و نیز تحقق و فعلیت فضائل وجودی و کمالات انسانی، بین زن و مرد فرقی نیست. 4- وحی و نبوت دو قسم است: 1) انبائی. 2) تشریعی. وحی و نبوت انبائی که قدرت دریافت پیامها و الهامات الهی است، از نظر قرآن اختصاصی به مردان ندارد. چنان که در مورد حضرت مریم میفرماید که او فرشته را مشاهده نمود و با او سخن گفت.[2] اما نبوت تشریعی و امامت که در واقع یک نوع مسؤولیت اجرائی است، و ملازم حشر با مردم، رهبری جنگ و صلح، دریافت مسائل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار در جامعه است، در اختیار مردها قرار داده شده است. چنان که قرآن میفرماید:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ)[3] و نکته دیگر این که امور اجرائی نظیر رهبری و مرجعیت یک وظیفه است و مقام نیست و این وظیفه و مسؤولیت به خاطر مشقتی که به همراه دارد و با روح لطیف و عاطفی زن سازگاری ندارد، لذا از دوش او برداشته شده است. نظیر جهاد ابتدائی که بر زن واجب نیست. برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب (زن در آئینه جلال و جمال) نوشته آیت الله جوادی آملی رجوع بفرمایید. پی نوشتها: [1]- سوره تحریم، آیه 10. [2]- سوره آل عمران، آیات 42 تا 45. [3]- سوره انبیاء، آیه 7. منبع: پایگاه حوزه
چرا خداوند از میان این همه انبیاء(سلام الله علیها)و امامان معصوم(علیه السلام)، حتی یک نفر از جنس زن را امام یا نبی قرار نداد؟
برای روشن شدن پاسخ سؤالتان چند نکته را تذکر میدهیم:
1- حقیقت انسان نه مذکر است و نه مؤنث. قرآن کریم، برای هدایت (انسان) آمده است و این را می دانیم که قرآن و دستورات اسلام و بلکه تمام ادیان برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی نازل شده است و روح از آن جهت که موجودی مجرد است، نه مذکر است و نه مؤنث.
2- در ایام نزول قرآن حرمت زنان محفوظ نبوده است و از این جهت قرآن مسأله حرمت زن را به صورت گسترده مورد تأکید قرار داده است و از زندگی آنها داستانهای متعددی را ذکر کرده است مانند بیان تفصیلی داستان مادر حضرت مریم و بیان زندگی در فضائل خود حضرت مریم و زنان دیگر مانند مادر حضرت موسی، مادر حضرت اسحاق، همسر حضرت ابراهیم و...
3- قرآن کریم وقتی میخواهد برای انسانهای بد و انسانهای خوب نمونه و الگو معرفی کند، از چهار زن نام میبرد، دو نمونه و الگو برای انسانهای بد و دو نمونه و الگو برای انسانهای خوب. الگو و نمونهها برای انسانها بد و کافر زن نوح و زن لوط، و نمونه و الگو برای انسانهای خوب و مؤمن، زن فرعون و حضرت مریم دختر عمرانند.[1]
پس نتیجه این که از نظر فضیلت ذاتی و نیز تحقق و فعلیت فضائل وجودی و کمالات انسانی، بین زن و مرد فرقی نیست.
4- وحی و نبوت دو قسم است:
1) انبائی.
2) تشریعی.
وحی و نبوت انبائی که قدرت دریافت پیامها و الهامات الهی است، از نظر قرآن اختصاصی به مردان ندارد. چنان که در مورد حضرت مریم میفرماید که او فرشته را مشاهده نمود و با او سخن گفت.[2]
اما نبوت تشریعی و امامت که در واقع یک نوع مسؤولیت اجرائی است، و ملازم حشر با مردم، رهبری جنگ و صلح، دریافت مسائل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار در جامعه است، در اختیار مردها قرار داده شده است.
چنان که قرآن میفرماید:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ)[3]
و نکته دیگر این که امور اجرائی نظیر رهبری و مرجعیت یک وظیفه است و مقام نیست و این وظیفه و مسؤولیت به خاطر مشقتی که به همراه دارد و با روح لطیف و عاطفی زن سازگاری ندارد، لذا از دوش او برداشته شده است. نظیر جهاد ابتدائی که بر زن واجب نیست.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب (زن در آئینه جلال و جمال) نوشته آیت الله جوادی آملی رجوع بفرمایید.
پی نوشتها:
[1]- سوره تحریم، آیه 10.
[2]- سوره آل عمران، آیات 42 تا 45.
[3]- سوره انبیاء، آیه 7.
منبع: پایگاه حوزه
- [سایر] لمس کردن القاب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) برای زن حائض چگونه است؟
- [سایر] آیا زن حائض میتواند به نام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) دست بزند؟
- [سایر] لمس کردن نام نبی اکرم(ص)، امامان(ع) و حضرت زهرا(س) بدون وضو چگونه است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] فلسفه ارسال انبیاء به جا و صحیح می باشد و غرض آن روشن است. اما چرا پس از پیامبر خاتم(ص) امامان(ع) آمدند؟ چرا همان روند ارسال انبیاء ادامه نیافت یا این که چرا زودتر امامان(ع) نیامدند و سلسله امامت آغاز نشد؟ نمی توانم در خصوص شروع امامت به دلیل قانع کننده ای برسم. فکر می کنم اصلا نیاز نبود.
- [سایر] آیا حاجت خواستن از غیر خدا مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام معصوم (علیه السلام) شرک نیست؛ زیرا که قاضی الحاجات خداوند است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) اکتسابی بوده یا انتصابی؟
- [سایر] در مورد فرزندان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به جز حضرت فاطمه(علیها السلام)،توضیح دهید.
- [آیت الله بهجت] آیا می توان شهادت به عصمت و مقام حضرت زهرا علیهاالسّلام یا امامان دیگر علیهم السّلام را در اذان اضافه کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر لغت نوشته شده باشد، مس نماید. واحتیاط واجب آن است که اسم مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و امامان و حضرت زهرا: را هم مس ننماید.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).