با توجه به آیه شریفه (وَ لو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...) روشن می‌شود که هدایت شدن همه انسان‌ها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را می‌خواست هدایت همه را اراده می‌کرد، ولی این کار را نکرده است. چرا؟
آنچه به استناد آیه شریفه گفته شده که خداوند هدایت همه انسان‌ها را اراده نکرده، باطل است. بلکه مطلب عکس آن است، و خداوند هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است؛ چون بنابر آنچه از آیات استفاده می‌شود: الف. هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه پدیده‌های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه آنچه در سرشتش نهاده به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده به جریان انداخته است. و هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقّه و قوانین الهی بایدها و نبایدها و... می‌باشد که به وسیله انبیا و ائمه معصومین(ع) نسبت به بشر انجام پذیرفته است، و این هدایت نیز منّتی می‌باشد بر همه انسان‌ها و نوع بشر از هر دو هدایت برخوردار است. ب. آیات بسیاری بر مختار بودن انسان دلالت می‌کند چنانچه می‌فرماید: «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس» و این حق انتخاب و اختیار، هدایتی تکوینی از ناحیه خداست، چراکه منشأ اختیار انسان نمی‌تواند خود انسان باشد و الّا اشکال دور و یا تسلسل پیش می‌آید. ج. هستی بر مبنای نظام علّی و معلولی است و سنّت خدای تبارک و تعالی این‌گونه است که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله هدایت هم وسیله‌ای فراهم می‌کند تا مطلوب و هدف برای هرکس که او بخواهد روشن گشته، بنده‌اش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد. در نتیجه، بر اساس صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه موجودات شده و علاوه، انسان مشمول هدایت تشریعی نیز گردیده است، ولی از طرفی چون در سرشت و جوهره آدمی اراده و اختیار به صورت تکوینی نهفته شده، او مختار است با یاری جستن از هدایت‌های خاصه الهی، زمینه هدایت افزون‌تر را فراهم نماید و یا با چشم بستن بر هدایت‌های خاصه در خلاف جریان هدایت طیّ طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است. و از آیه مورد نظر می‌توان فهمید که اگر اراده خداوند تعلق می‌گرفت سرشت آدمی را همانند دیگر پدیده‌ها، بدون اختیار می‌آفرید. ولی خداوند با اعطای حق انتخاب به انسان، او را در پرتو هدایت‌های تکوینی و تشریعی خویش مکلف و مسئول نمود تا به این وسیله، حق را از باطل جدا سازد. و بنابر همان سنت الهی اگر انسانی با انتخابش در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد به طور طبیعی هدایت الهی نمی‌تواند به ظلم و کفر تعلق بگیرد، و انسانی که با انتخابش در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزون‌تر را می‌یابد.
عنوان سوال:

با توجه به آیه شریفه (وَ لو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...) روشن می‌شود که هدایت شدن همه انسان‌ها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را می‌خواست هدایت همه را اراده می‌کرد، ولی این کار را نکرده است. چرا؟


پاسخ:

آنچه به استناد آیه شریفه گفته شده که خداوند هدایت همه انسان‌ها را اراده نکرده، باطل است. بلکه مطلب عکس آن است، و خداوند هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است؛ چون بنابر آنچه از آیات استفاده می‌شود: الف. هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه پدیده‌های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه آنچه در سرشتش نهاده به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده به جریان انداخته است. و هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقّه و قوانین الهی بایدها و نبایدها و... می‌باشد که به وسیله انبیا و ائمه معصومین(ع) نسبت به بشر انجام پذیرفته است، و این هدایت نیز منّتی می‌باشد بر همه انسان‌ها و نوع بشر از هر دو هدایت برخوردار است. ب. آیات بسیاری بر مختار بودن انسان دلالت می‌کند چنانچه می‌فرماید: «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس» و این حق انتخاب و اختیار، هدایتی تکوینی از ناحیه خداست، چراکه منشأ اختیار انسان نمی‌تواند خود انسان باشد و الّا اشکال دور و یا تسلسل پیش می‌آید. ج. هستی بر مبنای نظام علّی و معلولی است و سنّت خدای تبارک و تعالی این‌گونه است که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله هدایت هم وسیله‌ای فراهم می‌کند تا مطلوب و هدف برای هرکس که او بخواهد روشن گشته، بنده‌اش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد. در نتیجه، بر اساس صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه موجودات شده و علاوه، انسان مشمول هدایت تشریعی نیز گردیده است، ولی از طرفی چون در سرشت و جوهره آدمی اراده و اختیار به صورت تکوینی نهفته شده، او مختار است با یاری جستن از هدایت‌های خاصه الهی، زمینه هدایت افزون‌تر را فراهم نماید و یا با چشم بستن بر هدایت‌های خاصه در خلاف جریان هدایت طیّ طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است. و از آیه مورد نظر می‌توان فهمید که اگر اراده خداوند تعلق می‌گرفت سرشت آدمی را همانند دیگر پدیده‌ها، بدون اختیار می‌آفرید. ولی خداوند با اعطای حق انتخاب به انسان، او را در پرتو هدایت‌های تکوینی و تشریعی خویش مکلف و مسئول نمود تا به این وسیله، حق را از باطل جدا سازد. و بنابر همان سنت الهی اگر انسانی با انتخابش در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد به طور طبیعی هدایت الهی نمی‌تواند به ظلم و کفر تعلق بگیرد، و انسانی که با انتخابش در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزون‌تر را می‌یابد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین