فرهنگ غرب از چه ویژگیها و ماهیتی برخوردار است و چرا یک شهروند ایرانی و مسلمان نمی تواند فرهنگ غرب را الگو و راهنمای عمل خود قرار دهد؟
به نحو اجمالی فرهنگ مغرب زمین در طول حیات خود، روند پرفرازو نشیب و سیر تحولی فراوانی را پشت سر گذاشته است. در یک زمانبدی کلی از قرن چهارم تا قرن چهاردهم یعنی هزار سال فرهنگ مسیحیت به طور رسمی در کشورهای اروپایی و غربی حاکم بود. در این دوره سرنوشت و تاروپود حکومتهای آنها براساس دین و آیین مسیحیت رقم می خورد. از قرن چهاردهم تا قرن هجدهم دوران رسانس یا تجدیدنظر طلبی در دین مسیحیت بوجود آمد که در پرتو این تحول جدید دین با تمامی مظاهر آن از صحنه اجتماعی و سیاسی به حاشیه رانده شد و جنبه فردی پیدا کرد. از قرن هجدهم که اوج انقلاب صنعتی کشورهای غربی بود حکومتهای غربی با صبغه لائیک و سکولار به حیات خود ادامه دادند و هم اکنون بزرگترین چالش فراروی خود را حکومتهای دینی به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران می دانند. نکته اساسی د راین مرحله اخیر غلبه و سیطره فرهنگ صهیونیستی بر فرهنگ غرب می باشد که در صحنه های مختلف و عرصه های گوناگون تحولات کشورهای غربی خود را نمایان ساخته است. به تعبیر شهید مطهری(ره) فرهنگ مارکسیست لنینیستی از دل فرهنگ غرب بیرون آمد، آن هم با هدایت صهیونیستها و هر دو (فرهنگ لیبرال- دمکراسی و مارکسیست-لنینیستی) به منزله دولبه قیچی هستند که برای بریدن یک رشته و آن هم اسلام به حرکت در می آیند. برای تفصیل این مطلب بار دیگر از سخنان گوهر بار مقام معظم رهبری الهام می گیریم که به شایستگی ماهیت فرهنگ غرب را توصیف نموده اند. معظم له در این باره می فرمایند: برنامه ریزی برای فساد انسان فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنی آدم را از همه فضایل انسانی تهی دست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمی شود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد با هم است که یکی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است. بزرگترین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، از آن صاحبان بزرگترین کارخانه ها و معادن و منابع و عظیمترین ثروتهاست. تشکیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامه ریزی و اشاعه فساد و فحشا کرده اند. آنها زنها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری که حتی زنهای اروپا و آمریکا هم، به شدت پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبوده اند! زنان کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای دوردست که جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحت طلبی و تنبلی و عشرت جویی و مصرف گرایی کشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی واداشتند. برای این که از طرف مردها و زنهایی که در کشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمار این قدرتها قرار می گیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد کردند. امروز، وضع فساد اخلاقی مردم کشورهای استعمارزده دنیا در آفریقا و آمریکای لاتین، در نهایت درجه است. آنها به خودی خود، این گونه فاسد نشدند؛ بلکه استعمار و استکبار برای افساد اینها برنامه ریزی کردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بیداری آنها جلوگیری کنند و امپراتوری قدرت شیطانی و اهریمنی دستگاههای استعماری و استکباری خود را حفظ نمایند. در بخش نخست پاسخ به این سؤال در ابتدا به روند تحولات تاریخی مغرب زمین اشاره شد و به نحو اجمال مشخص گردید آیین مسیحیت هزار سال حداقل در فرهنگ غرب حرف اول را می زد. اما بعد از رنسانس آیین مسیحیت از صحنه سیاسی و اجتماعی به حاشیه رانده شد و جنبه فردی پیدا کرد. سپس در این مرحله به سیطره و نفوذ فرهنگ صهیونیستی در فرهنگ غرب اشاره گذرایی داشتیم که با چنین رویکردی به سراغ بیانات و دیدگاههای مقام معظم رهبری رفتیم و از نگاه و تبیین معظم له الهام گرفتیم. اولین ویژگی فرهنگ غرب را رهبر فرزانه انقلاب (برنامه ریزی برای فساد انسان) برشمردند که در ادامه این مبحث بخش پایانی را پی می گیریم:ترویج فرهنگ غربی در ایران با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوی این کار را شروع کرده بودند؛ ولی در جریان سلطنت آن رژیم منحوس، این روند را شدت بخشیدند. استعمار و استکبار در دوران سلطنت این خانواده مزدور و دست نشانده، در اشاعه فرهنگ غربی در جامعه زیاد کوشیدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمایلات برخی خانواده های ایرانی داخل کشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت می بینید، نتیجه تعملیات همان معلمان رذل و خائن غربی است که در طول دهها سال در این کشور نفوذ و رشد یافته است. با این که انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم به وجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلود و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری- همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد- سالم نمی ماند، اطلاعی ندارند. رسمی شدن همجنس بازی امروز، ببینید که در آمریکا و انگلیس، همجنس بازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمی کشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می کنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواج دو همجنس با هم قانونی می شود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟! سست بودن بنیان خانواده امروز، توده معمولی مردم آمریکا و اروپا- نه قدرتمندها و تبلیغاتچی هایشان- از سست بودن بنیان خانواده رنج می برند. زنها و مردها، در یک حد از متلاشی شدن خانواده ها رنج می برند و ناراحتند و این، روزبه روز تشدید می شود و البته آخرین ضربه است. خانواده، محل آسایش انسان است. هیچ انسانی، بدون داشتن یک خانواده آسوده و آرام و راحت، مزه زندگی و طعم واقعی حیات انسانی را نخواهد چشید. اینها، این بنیان اصیل را متلاشی و منهدم می کنند و از بین می برند. این، فرهنگ غربی است. نتیجه این آزادی و بی بندوباری و فرهنگ برهنگی و اختلاط زن و مرد همین مسائل است.
عنوان سوال:

فرهنگ غرب از چه ویژگیها و ماهیتی برخوردار است و چرا یک شهروند ایرانی و مسلمان نمی تواند فرهنگ غرب را الگو و راهنمای عمل خود قرار دهد؟


پاسخ:

به نحو اجمالی فرهنگ مغرب زمین در طول حیات خود، روند پرفرازو نشیب و سیر تحولی فراوانی را پشت سر گذاشته است. در یک زمانبدی کلی از قرن چهارم تا قرن چهاردهم یعنی هزار سال فرهنگ مسیحیت به طور رسمی در کشورهای اروپایی و غربی حاکم بود. در این دوره سرنوشت و تاروپود حکومتهای آنها براساس دین و آیین مسیحیت رقم می خورد. از قرن چهاردهم تا قرن هجدهم دوران رسانس یا تجدیدنظر طلبی در دین مسیحیت بوجود آمد که در پرتو این تحول جدید دین با تمامی مظاهر آن از صحنه اجتماعی و سیاسی به حاشیه رانده شد و جنبه فردی پیدا کرد. از قرن هجدهم که اوج انقلاب صنعتی کشورهای غربی بود حکومتهای غربی با صبغه لائیک و سکولار به حیات خود ادامه دادند و هم اکنون بزرگترین چالش فراروی خود را حکومتهای دینی به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران می دانند. نکته اساسی د راین مرحله اخیر غلبه و سیطره فرهنگ صهیونیستی بر فرهنگ غرب می باشد که در صحنه های مختلف و عرصه های گوناگون تحولات کشورهای غربی خود را نمایان ساخته است. به تعبیر شهید مطهری(ره) فرهنگ مارکسیست لنینیستی از دل فرهنگ غرب بیرون آمد، آن هم با هدایت صهیونیستها و هر دو (فرهنگ لیبرال- دمکراسی و مارکسیست-لنینیستی) به منزله دولبه قیچی هستند که برای بریدن یک رشته و آن هم اسلام به حرکت در می آیند. برای تفصیل این مطلب بار دیگر از سخنان گوهر بار مقام معظم رهبری الهام می گیریم که به شایستگی ماهیت فرهنگ غرب را توصیف نموده اند. معظم له در این باره می فرمایند:
برنامه ریزی برای فساد انسان
فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنی آدم را از همه فضایل انسانی تهی دست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمی شود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد با هم است که یکی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است.
بزرگترین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، از آن صاحبان بزرگترین کارخانه ها و معادن و منابع و عظیمترین ثروتهاست. تشکیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامه ریزی و اشاعه فساد و فحشا کرده اند. آنها زنها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری که حتی زنهای اروپا و آمریکا هم، به شدت پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبوده اند! زنان کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای دوردست که جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحت طلبی و تنبلی و عشرت جویی و مصرف گرایی کشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی واداشتند. برای این که از طرف مردها و زنهایی که در کشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمار این قدرتها قرار می گیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد کردند.
امروز، وضع فساد اخلاقی مردم کشورهای استعمارزده دنیا در آفریقا و آمریکای لاتین، در نهایت درجه است. آنها به خودی خود، این گونه فاسد نشدند؛ بلکه استعمار و استکبار برای افساد اینها برنامه ریزی کردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بیداری آنها جلوگیری کنند و امپراتوری قدرت شیطانی و اهریمنی دستگاههای استعماری و استکباری خود را حفظ نمایند.
در بخش نخست پاسخ به این سؤال در ابتدا به روند تحولات تاریخی مغرب زمین اشاره شد و به نحو اجمال مشخص گردید آیین مسیحیت هزار سال حداقل در فرهنگ غرب حرف اول را می زد. اما بعد از رنسانس آیین مسیحیت از صحنه سیاسی و اجتماعی به حاشیه رانده شد و جنبه فردی پیدا کرد.
سپس در این مرحله به سیطره و نفوذ فرهنگ صهیونیستی در فرهنگ غرب اشاره گذرایی داشتیم که با چنین رویکردی به سراغ بیانات و دیدگاههای مقام معظم رهبری رفتیم و از نگاه و تبیین معظم له الهام گرفتیم. اولین ویژگی فرهنگ غرب را رهبر فرزانه انقلاب (برنامه ریزی برای فساد انسان) برشمردند که در ادامه این مبحث بخش پایانی را پی می گیریم:ترویج فرهنگ غربی در ایران
با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوی این کار را شروع کرده بودند؛ ولی در جریان سلطنت آن رژیم منحوس، این روند را شدت بخشیدند. استعمار و استکبار در دوران سلطنت این خانواده مزدور و دست نشانده، در اشاعه فرهنگ غربی در جامعه زیاد کوشیدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمایلات برخی خانواده های ایرانی داخل کشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت می بینید، نتیجه تعملیات همان معلمان رذل و خائن غربی است که در طول دهها سال در این کشور نفوذ و رشد یافته است. با این که انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم به وجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلود و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری- همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد- سالم نمی ماند، اطلاعی ندارند.
رسمی شدن همجنس بازی
امروز، ببینید که در آمریکا و انگلیس، همجنس بازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمی کشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می کنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواج دو همجنس با هم قانونی می شود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟!
سست بودن بنیان خانواده
امروز، توده معمولی مردم آمریکا و اروپا- نه قدرتمندها و تبلیغاتچی هایشان- از سست بودن بنیان خانواده رنج می برند. زنها و مردها، در یک حد از متلاشی شدن خانواده ها رنج می برند و ناراحتند و این، روزبه روز تشدید می شود و البته آخرین ضربه است. خانواده، محل آسایش انسان است. هیچ انسانی، بدون داشتن یک خانواده آسوده و آرام و راحت، مزه زندگی و طعم واقعی حیات انسانی را نخواهد چشید. اینها، این بنیان اصیل را متلاشی و منهدم می کنند و از بین می برند. این، فرهنگ غربی است. نتیجه این آزادی و بی بندوباری و فرهنگ برهنگی و اختلاط زن و مرد همین مسائل است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین