هر چند از راه های گوناگون می توان خداوند را عبادت کرد، این بدان معنا نیست که وقتی خالق آدمی از روی حکمت، یک راه را در کنار بقیه راه ها مشخص کرد، انسان از آن سرپیچی کند. اگر شخصی غیر از خداوند این راه را معیّن می کرد، می توانستیم به درست بودن آن تردید داشته باشیم، ولی فرض، این است که خالق حکیم در کنار بسیاری از راه های اختیاری، راه هایی الزامی هم مشخص کرده است. سپس مهم ترین آنها را نماز قرار داده تا جایی که آن را ستون خیمه دین و ملاک قبولی بقیه اعمال خوانده است. هیچ عبادتی به قدرت نماز در میان عبادات وجود ندارد؛ زیرا قبل از خلقت انسان نیز ملائکه به آن مشغول بودند. افزون بر این، آثاری که برای نماز در آیه ها و روایت ها بیان شده، برای هیچ عبادتی نیامده است. در فرهنگ دینی، تنها نماز معراج مؤمن، ستون دین، نشانه اسلام و مایه نزدیکی به خدا دانسته شده است. امام کاظم علیه السلام دراین باره می فرماید: (بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا، به وسیله آن به درگاه خدا تقرب پیدا می کند، نماز است) (1) بنابراین، سخن برخی افراد درباره اینکه آیا بهتر نیست به جای نماز و دعا، خدا را در دل بخوانیم، درست نیست؛ زیرا اگر قرار باشد افراد نماز نخوانند و خدا را در دل یاد کنند، ممکن است این یاد کردن به انحراف و خرافه تبدیل شود و انسان را از راه اصلی که عبادت خداست، دور سازد. دیگر اینکه عبادت افزون بر دوری از انحراف، سبب وحدت و همدلی مسلمانان می شود. باید توجه داشت که کارکرد و هدف نماز، فقط یاد خدا نیست، بلکه اموری مانند طهارت و پاکیزگی (غسل و وضو، لباس و مکان پاک)، توجه به درآمد حلال (مکان، لباس و آب مباح)، توجه به زمان، وقت و گذر عمر (پنج وقت نماز)، اعمال بدنی (قیام، رکوع، سجود) و دیگر آثار نماز نیز، در حکمت تشریح نماز وجود دارد. برخی با توجه به آیه شریفه (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی؛ نماز را به پا دار برای یاد من.) (طه: 14) بر این باورند که هدف از نماز، ذکر خداست. پس می توان به جای نماز، تنها به ذکر بسنده کرد، ولی چنین نیست؛ زیرا: 1. این آیه درصدد بیان لزوم توجه قلبی و بیان شرایط معنوی و باطنی نماز است. 2. این آیه ابتدا بر وجوب نماز و سپس بر شرایط آن دلالت دارد. پس نمی توان با این آیه بر ترک نماز و جای گزینی چیزی به جای آن استدلال کرد. 3. برای یاد خداوند باید به اسبابی که خود خداوند امر می کند تمسک جست، که نماز از بهترین آنهاست. پی نوشت: 1. تحف العقول، ص 391. منبع: پرسمان نماز، محسن محمدی، نشر: قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما (1389)
هر چند از راه های گوناگون می توان خداوند را عبادت کرد، این بدان معنا نیست که وقتی خالق آدمی از روی حکمت، یک راه را در کنار بقیه راه ها مشخص کرد، انسان از آن سرپیچی کند. اگر شخصی غیر از خداوند این راه را معیّن می کرد، می توانستیم به درست بودن آن تردید داشته باشیم، ولی فرض، این است که خالق حکیم در کنار بسیاری از راه های اختیاری، راه هایی الزامی هم مشخص کرده است. سپس مهم ترین آنها را نماز قرار داده تا جایی که آن را ستون خیمه دین و ملاک قبولی بقیه اعمال خوانده است. هیچ عبادتی به قدرت نماز در میان عبادات وجود ندارد؛ زیرا قبل از خلقت انسان نیز ملائکه به آن مشغول بودند.
افزون بر این، آثاری که برای نماز در آیه ها و روایت ها بیان شده، برای هیچ عبادتی نیامده است. در فرهنگ دینی، تنها نماز معراج مؤمن، ستون دین، نشانه اسلام و مایه نزدیکی به خدا دانسته شده است. امام کاظم علیه السلام دراین باره می فرماید: (بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا، به وسیله آن به درگاه خدا تقرب پیدا می کند، نماز است) (1)
بنابراین، سخن برخی افراد درباره اینکه آیا بهتر نیست به جای نماز و دعا، خدا را در دل بخوانیم، درست نیست؛ زیرا اگر قرار باشد افراد نماز نخوانند و خدا را در دل یاد کنند، ممکن است این یاد کردن به انحراف و خرافه تبدیل شود و انسان را از راه اصلی که عبادت خداست، دور سازد. دیگر اینکه عبادت افزون بر دوری از انحراف، سبب وحدت و همدلی مسلمانان می شود.
باید توجه داشت که کارکرد و هدف نماز، فقط یاد خدا نیست، بلکه اموری مانند طهارت و پاکیزگی (غسل و وضو، لباس و مکان پاک)، توجه به درآمد حلال (مکان، لباس و آب مباح)، توجه به زمان، وقت و گذر عمر (پنج وقت نماز)، اعمال بدنی (قیام، رکوع، سجود) و دیگر آثار نماز نیز، در حکمت تشریح نماز وجود دارد.
برخی با توجه به آیه شریفه (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی؛ نماز را به پا دار برای یاد من.) (طه: 14) بر این باورند که هدف از نماز، ذکر خداست. پس می توان به جای نماز، تنها به ذکر بسنده کرد، ولی چنین نیست؛ زیرا:
1. این آیه درصدد بیان لزوم توجه قلبی و بیان شرایط معنوی و باطنی نماز است.
2. این آیه ابتدا بر وجوب نماز و سپس بر شرایط آن دلالت دارد. پس نمی توان با این آیه بر ترک نماز و جای گزینی چیزی به جای آن استدلال کرد.
3. برای یاد خداوند باید به اسبابی که خود خداوند امر می کند تمسک جست، که نماز از بهترین آنهاست.
پی نوشت:
1. تحف العقول، ص 391.
منبع: پرسمان نماز، محسن محمدی، نشر: قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما (1389)
- [سایر] آیا تنها راه عبادت خدا، نماز است؟
- [سایر] چرا خداوند متعال نماز و روزه را برای عبادت خود انتخاب کرده است؟
- [سایر] چگونه خدا را عبادت کنیم؟
- [سایر] آیا عبادت شیطان در کلیسای شیطان، همانند عبادت خداوند در کلیسای مسیحی است؟
- [سایر] چرا باید خدا را عبادت کنیم؟
- [سایر] آیا خدا به عبادت ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم ؟
- [سایر] آیا زرتشتیان هم خدا را عبادت می کردند؟
- [سایر] چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟
- [سایر] آیا زرتشتیان هم خدا را عبادت می کردند؟
- [سایر] آیا تقاضای خدا از بندگان برای عبادت، برای نیاز اوست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .نمازگزار باید نماز ر ا به قصد اجرای دستور خدا انجام دهد . لازم نیست آن را به تفصیل از قلب بگذراند , چنان که لازم نیست بر زبان آورد . درجات قرب عبادت , به درجات معرفت پروردگار و محبّت وی و در محضر او بودن و مظهر وی شدن است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرکس برای ریا یعنی نشان دادن به مردم نماز یا عبادت دیگری را انجام دهد علاوه بر این که عبادتش باطل است گناه کبیره نیز انجام داده است و اگر خدا و مردم را هر دو در نظر بگیرد باز عملش باطل و گناه کبیره است.
- [آیت الله اردبیلی] وضو عملی است شامل شستن و مسح کردن برخی از اعضای بدن که انسان به دستور خداوند متعال و برای تقرّب به او انجام میدهد و خود به تنهایی عبادت و مستحب و موجب تطهیر قلب است و طهارت حاصل از وضو از شرایط صحت نماز و طواف است.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است بچه ممیز را یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت دهند. نماز قضای پدر و مادر
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حیض نبوده است، باید نماز و روزه ای را که در آن روزها بجا نیاورده قضا نماید، و اگر چند روز را به گمان این که حیض نیست عبادت کند، بعد بفهمد حیض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته باید قضا نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حیض نبوده است، باید نماز وروزه ای را که در آن روز ها بجا نیاورده قضا نماید . و اگر چند روز را به گمان اینکه حیض نیست عبادت کند ، بعد بفهمد حیض بوده ، چنانچه آن روز ها را روزه گرفته ، باید قضا نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بعضی از روزها را حیض قرار دهد و عبادت نکند و بعد بفهمد حیض نبوده است باید نماز و روزه ای را که در ان روزها به جا نیاورده قضا نماید و اگر به گمان این که حیض نیست عبادت کند و بعد بفهمد حیض بوده چنانچه ان روزها را روزه گرفته باشد باید قضا نماید
- [آیت الله اردبیلی] اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند و بعد بفهمد که حیض نبوده است، باید نماز و روزهای را که در آن روزها بجا نیاورده قضا نماید و اگر چند روز به گمان این که حیض نیست عبادت کند و بعد بفهمد حیض بوده، چنانچه در آن روزها روزه واجب گرفته، باید آن را قضا نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند و بعد بفهمد حیض نبوده است، باید نماز و روزههای واجبی را که در آن روزها بجا نیاورده، قضا کند و اگر چند روز را به گمان اینکه حیض نیست عبادت کند، بعد بفهمد حیض بوده، آن عبادتها باطل است.
- [آیت الله بروجردی] اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حیض نبوده است، باید نماز و روزهای را که در آن روزها به جا نیاورده قضا نماید و اگر چند روز را به گمان این که حیض نیست عبادت کند بعد بفهمد حیض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته باید قضا نماید.