منظور امام در بهشت زهرا از این که در رد رژیم پهلوی فرمودند هر نسلی خودش باید تصمیم بگیرد چه نوع حکومتی می خواهد، چیست ؟
در پاسخ به این سئوال سزاوار است به متن سخنرانی امام (ره) در دوازدهم بهمن 1357 رجوع نمائیم ایشان در بهشت زهرا (س) فرمودند: برای این که ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد. بسیار خوب، این ها از باب این که مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است لکن اگر چنان چه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به این که اعقاب (فرزندان) این سلطان هم سلطان باشد این به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندومی تحقق پیدا کرد .... آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، ... یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد به اختیار مردم بود ... و این اسباب این می شود که بر فرض این که این امر باطل، صحیح باشد، فقط رضا خان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند ... چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمد رضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود ... پس محمد رضا هم غیر قانونی است و اگر چنان چه سلطنت رضا شاه فرض کنیم که قانونی بود، چه حقی آن ها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند، هر کس سرنوشتش با خودش است ... این هم یک دلیل که سلطنت محمد رضا سلطنت قانونی نیست ... این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را ... رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت این ها با خودشان است. 1 با ارائه متن بیانات امام خمینی (ره) در واقع می خواهیم یادآور شویم که امام خمینی (ره) در این بیانات بر باطل بودن حکومت های سلطنتی و پادشاهی استدلال کرده اند زیرا در حقیقت حکومت های سلطنتی مطلقه و یا پادشاهی براساس حکومت موروثی می باشد و نحوه انتقال قدرت و حکومت بر مبنای ارث و میراث در محدوده یک خانواده صورت می گیرد و به همین دلیل تعیین سرنوشت ملت ها در این حکومت های سلطنتی در اختیار ملت ها نیست به گونه ای که حتی اگر سلطان یا حاکمی با رفراندوم و آراء مردم، سلطنتی را آغاز کرده باشد حکومت بطور موروثی به فرد دیگری انتقال یافته و در این حکومت ها مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان اختیار و حقی را نداشته اند امام خمینی (ره) به همین موضوع اشاره می کنند که حتی اگر سلطانی با رفراندوم و آراء مردم سلطنتی را آغاز کرده و بر اریکه قدرت نشسته باشد چنین حقی را ندارد که حکومت را بطور موروثی به فرزندان انتقال دهد و مردم آن زمان هم چنین حقی را نداشته اند که برای آیندگان تعیین سرنوشت کرده و این بنای باطل حکومت موروثی را پایه گذاری کنند چون آنان در تعیین سرنوشت آیندگان حقی ندارند و به همین دلیل امام خمینی (ره) حکومت پادشاهی را ردّ کرده و آن را امر باطلی می داند چون تعیین سرنوشت سیاسی ملت در هر زمانی به عهده ملت و همان مردم است و آن مردم دیروز حق تعیین سرنوشت سیاسی ملت امروز و نسل های آینده را ندارند البته این نوع حکومت ها یعنی حکومت های سلطنتی بر خلاف حکومت های جمهوری است و از ویژگی های حکومت جمهوری این است که مردم در صحنه حضور پیدا می کنند و سرنوشت سیاسی خودشان را خود معیّن می کنند و اساس جمهوریت و حکومت های جمهوری همین است (به جز جمهوری هایی که ریاست جمهوری در آن مادام العمر است) پس در حکومت های جمهوری حکومت موروثی نیست و اساس آن مبتنی بر آرای مردم است یعنی حکومت های جمهوری بر خلاف نظام های سلطنتی و پادشاهی، موروثی نبوده و انتقال حکومت به حاکم دیگر از طریق آراء مردم انجام می گیرد و اساس جمهوریت این است که مبتنی بر آراء مردم باشد و در این نوع حکومت تعیین سرنوشت سیاسی مردم به عهده خود مردم است یعنی این که مردم در این نوع حکومت خودشان سرنوشت سیاسی خودشان را معین می کنند و هر ملتی در هر نسلی در تعیین سرنوشت سیاسی خود اختیار دارد و این شکل حکومت مثل حکومت های سلطنتی نیست که یک فردی خود را تحمیل نماید و یا نسل بعدی و نسل های آینده به خاطر موروثی بودن حکومت اختیاری در تعیین سرنوشت سیاسی خود را نداشته باشند و به همین ترتیب سلاطین بعدی خود را بر ملت تحمیل کنند. الحمدالله و به حول و قوه الهی در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب با مجاهدت های امام (ره) و مردم، حکومت پادشاهی و یا سلطنتی ملغی اعلام گردید و بنای حکومت جمهوری که مبتنی بر قوانین اسلام است تحت عنوان جمهوری اسلامی گذاشته شد و این نبود مگر با مجاهدت های امام(ره) و رهبری های ایشان که مُصرانه از آن زمانی که در پاریس بودند بر این مطلب تاکید می کردند و سلطنت و پادشاهی را مورد تنفر عموم مردم دانسته و ردّ می کردند یعنی ایشان در مصاحبه ها حکومت جمهوری اسلامی را توصیه می کردند و در اظهارات و مکتوباتشان بنای حکومت سلطنتی را باطل دانسته و بر ساقط کردن و نفی سلطنت تاکید می کردند . به گونه ای که با وجود اینکه برخی از ملی گرایان هم به پاریس رفته بودند امّا نتوانستند نظر ایشان را درباره حکومت سلطنتی تغییر دهند و ایشان مُصرانه حکومت سلطنتی را نفی می کردند و بعد از این که به ایران آمدند نیز بر این مطلب که مردم باید در تعیین سرنوشت سیاسی شان دخالت نمایند و با حضور جدی در صحنه و با انتخابات سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند اصرار و پافشاری کردند . در واقع امام خمینی (ره) عملاً با رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در امر تدوین قانون اساسی و شکل حکومت، مردم را به صحنه آوردند و تاریخ نظام جمهوری اسلامی شاهد است که چگونه مجلس قانون گذاری توسط منتخبین مردم تشکیل گردید و امام(ره) هم بر این موضوع اصرار داشتند و همین قانون اساسی به همه پرسی گذاشته شد . همچنین مردم چه در همه پرسی قانون اساسی و چه در همه پرسی که مجدداً در خصوص بازنگری قانون اساسی انجام گرفت شرکت کردند و در تعیین سرنوشت خودشان دخالت کردند باز هم چنین مردم بطور متعدد در هر نسلی برای تعیین نمایندگان قوه مقننه و ریاست قوه مجریه در پای صندوق های رای حضور پیدا کرده و بطور قانونی و نهادینه شده در تعیین سرنوشت سیاسی شان مشارکت می کنند . علاوه بر اینها برای اینکه مردم در سرنوشت سیاسی خود مختار بوده و تعیین سرنوشت نمایند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی رئیس جمهور بیش از دو بار به طور متوالی نمی تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود که این قانون برای برحذر ماندن از جنبه سلطنتی یا مادام العمر بودن رئیس قوه مجریه وضع شده است لذا موقتی بودن حاکمان و زمامداران چه در قانون و چه در عمل بطور نهادینه شده مورد توجه قرار گرفته است و هر نسلی می تواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود دخالت کند و یا تعیین سرنوشت کند . بنابر این با هدف دخالت مردم در تعیین سرنوشت خویش نظام سلطنتی یا پادشاهی باطل گردید و به جای آن نظام جمهوری که زمینه ساز دخالت مردم در سرنوشت خویش می باشد بنا نهاده شد . شایان ذکر است در نظام جمهوری اسلامی حتی رهبر و ولی فقیه هم مادام العمر نیست بلکه زمامداری او مشروط به مادام الوصف بودن او به شرائط مذکور در قانون اساسی است و در این باره مردم دخالت دارند و مجلس خبرگان رهبری که منتخب مردم می باشد در این باره نظارت دارد و ولی فقیه در واقع با وصف فقاهت و عدالت و مادامی که این شرایط را داراست به حکومت مشروعیّت داده و دینی بودن و مشروع بودن حکومت را به امضا می رساند، در واقع نمایندگان خبره و منتخب مردم بر تداوم این اوصاف (یعنی فقاهت و عدالت) نظارت می کنند و رهبری از این طریق پشتوانه مردمی را در تحقق ولایت و رهبری خود به همراه دارد و ولایت خود را اِعمال می کند . از طرفی دیگر رهبری هم در نظام جمهوری اسلامی موروثی نیست و از طریق انتخاب منتخبین مردم (یعنی مجلس خبرگان رهبری) معرفی می شود . بنابراین در مجموع نظام جمهوری اسلامی اساسش را بر حق مردم در تعیین سرنوشت و آینده سیاسی خود گذاشته و هر نسلی در تعیین سرنوشت سیاسی خود، مختار است و مشارکت بالای مردم در هر دوره از انتخابات به حدی است که در طول عمر نظام جمهوری اسلامی بطور میانگین در هر سال یک انتخابات برگزار شده است که هر کدام از آنها در واقع رفراندومی برای تایید نظام جمهوری اسلامی و تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط خودشان بوده است و این امر مهم را باید مرهون تلاش های امام و راهنمایی او بدانیم . بنابر این امام خمینی (ره) همان طوری که در بیانات بهشت زهرا سلام الله علیها سال پنجاه و هفت مسئله تعیین سرنوشت سیاسی هر نسلی توسط خودشان را مطرح کردند با نهادینه کردن نظام جمهوری اسلامی، به‌ آن تحقق عملی دادند و برای آن راهنمایی ها و ارشاداتی کردند که می تواند سر لوحه زندگی سیاسی اجتماعی هر نسلی باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: به کتاب "امام خمینی، جایگاه مردم در نظام اسلامی" تبیان 35 از انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) مراجعه نمائید. پی نوشتها: 1. ر.ک: صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج 5، ص 3 و 4. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

منظور امام در بهشت زهرا از این که در رد رژیم پهلوی فرمودند هر نسلی خودش باید تصمیم بگیرد چه نوع حکومتی می خواهد، چیست ؟


پاسخ:

در پاسخ به این سئوال سزاوار است به متن سخنرانی امام (ره) در دوازدهم بهمن 1357 رجوع نمائیم ایشان در بهشت زهرا (س) فرمودند: برای این که ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد. بسیار خوب، این ها از باب این که مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است لکن اگر چنان چه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به این که اعقاب (فرزندان) این سلطان هم سلطان باشد این به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندومی تحقق پیدا کرد .... آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، ... یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد به اختیار مردم بود ... و این اسباب این می شود که بر فرض این که این امر باطل، صحیح باشد، فقط رضا خان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند ... چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمد رضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود ... پس محمد رضا هم غیر قانونی است و اگر چنان چه سلطنت رضا شاه فرض کنیم که قانونی بود، چه حقی آن ها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند، هر کس سرنوشتش با خودش است ... این هم یک دلیل که سلطنت محمد رضا سلطنت قانونی نیست ... این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را ... رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت این ها با خودشان است. 1
با ارائه متن بیانات امام خمینی (ره) در واقع می خواهیم یادآور شویم که امام خمینی (ره) در این بیانات بر باطل بودن حکومت های سلطنتی و پادشاهی استدلال کرده اند زیرا در حقیقت حکومت های سلطنتی مطلقه و یا پادشاهی براساس حکومت موروثی می باشد و نحوه انتقال قدرت و حکومت بر مبنای ارث و میراث در محدوده یک خانواده صورت می گیرد و به همین دلیل تعیین سرنوشت ملت ها در این حکومت های سلطنتی در اختیار ملت ها نیست به گونه ای که حتی اگر سلطان یا حاکمی با رفراندوم و آراء مردم، سلطنتی را آغاز کرده باشد حکومت بطور موروثی به فرد دیگری انتقال یافته و در این حکومت ها مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان اختیار و حقی را نداشته اند امام خمینی (ره) به همین موضوع اشاره می کنند که حتی اگر سلطانی با رفراندوم و آراء مردم سلطنتی را آغاز کرده و بر اریکه قدرت نشسته باشد چنین حقی را ندارد که حکومت را بطور موروثی به فرزندان انتقال دهد و مردم آن زمان هم چنین حقی را نداشته اند که برای آیندگان تعیین سرنوشت کرده و این بنای باطل حکومت موروثی را پایه گذاری کنند چون آنان در تعیین سرنوشت آیندگان حقی ندارند و به همین دلیل امام خمینی (ره) حکومت پادشاهی را ردّ کرده و آن را امر باطلی می داند چون تعیین سرنوشت سیاسی ملت در هر زمانی به عهده ملت و همان مردم است و آن مردم دیروز حق تعیین سرنوشت سیاسی ملت امروز و نسل های آینده را ندارند البته این نوع حکومت ها یعنی حکومت های سلطنتی بر خلاف حکومت های جمهوری است و از ویژگی های حکومت جمهوری این است که مردم در صحنه حضور پیدا می کنند و سرنوشت سیاسی خودشان را خود معیّن می کنند و اساس جمهوریت و حکومت های جمهوری همین است (به جز جمهوری هایی که ریاست جمهوری در آن مادام العمر است) پس در حکومت های جمهوری حکومت موروثی نیست و اساس آن مبتنی بر آرای مردم است یعنی حکومت های جمهوری بر خلاف نظام های سلطنتی و پادشاهی، موروثی نبوده و انتقال حکومت به حاکم دیگر از طریق آراء مردم انجام می گیرد و اساس جمهوریت این است که مبتنی بر آراء مردم باشد و در این نوع حکومت تعیین سرنوشت سیاسی مردم به عهده خود مردم است یعنی این که مردم در این نوع حکومت خودشان سرنوشت سیاسی خودشان را معین می کنند و هر ملتی در هر نسلی در تعیین سرنوشت سیاسی خود اختیار دارد و این شکل حکومت مثل حکومت های سلطنتی نیست که یک فردی خود را تحمیل نماید و یا نسل بعدی و نسل های آینده به خاطر موروثی بودن حکومت اختیاری در تعیین سرنوشت سیاسی خود را نداشته باشند و به همین ترتیب سلاطین بعدی خود را بر ملت تحمیل کنند.
الحمدالله و به حول و قوه الهی در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب با مجاهدت های امام (ره) و مردم، حکومت پادشاهی و یا سلطنتی ملغی اعلام گردید و بنای حکومت جمهوری که مبتنی بر قوانین اسلام است تحت عنوان جمهوری اسلامی گذاشته شد و این نبود مگر با مجاهدت های امام(ره) و رهبری های ایشان که مُصرانه از آن زمانی که در پاریس بودند بر این مطلب تاکید می کردند و سلطنت و پادشاهی را مورد تنفر عموم مردم دانسته و ردّ می کردند یعنی ایشان در مصاحبه ها حکومت جمهوری اسلامی را توصیه می کردند و در اظهارات و مکتوباتشان بنای حکومت سلطنتی را باطل دانسته و بر ساقط کردن و نفی سلطنت تاکید می کردند . به گونه ای که با وجود اینکه برخی از ملی گرایان هم به پاریس رفته بودند امّا نتوانستند نظر ایشان را درباره حکومت سلطنتی تغییر دهند و ایشان مُصرانه حکومت سلطنتی را نفی می کردند و بعد از این که به ایران آمدند نیز بر این مطلب که مردم باید در تعیین سرنوشت سیاسی شان دخالت نمایند و با حضور جدی در صحنه و با انتخابات سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند اصرار و پافشاری کردند . در واقع امام خمینی (ره) عملاً با رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در امر تدوین قانون اساسی و شکل حکومت، مردم را به صحنه آوردند و تاریخ نظام جمهوری اسلامی شاهد است که چگونه مجلس قانون گذاری توسط منتخبین مردم تشکیل گردید و امام(ره) هم بر این موضوع اصرار داشتند و همین قانون اساسی به همه پرسی گذاشته شد .
همچنین مردم چه در همه پرسی قانون اساسی و چه در همه پرسی که مجدداً در خصوص بازنگری قانون اساسی انجام گرفت شرکت کردند و در تعیین سرنوشت خودشان دخالت کردند باز هم چنین مردم بطور متعدد در هر نسلی برای تعیین نمایندگان قوه مقننه و ریاست قوه مجریه در پای صندوق های رای حضور پیدا کرده و بطور قانونی و نهادینه شده در تعیین سرنوشت سیاسی شان مشارکت می کنند .
علاوه بر اینها برای اینکه مردم در سرنوشت سیاسی خود مختار بوده و تعیین سرنوشت نمایند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی رئیس جمهور بیش از دو بار به طور متوالی نمی تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود که این قانون برای برحذر ماندن از جنبه سلطنتی یا مادام العمر بودن رئیس قوه مجریه وضع شده است لذا موقتی بودن حاکمان و زمامداران چه در قانون و چه در عمل بطور نهادینه شده مورد توجه قرار گرفته است و هر نسلی می تواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود دخالت کند و یا تعیین سرنوشت کند .
بنابر این با هدف دخالت مردم در تعیین سرنوشت خویش نظام سلطنتی یا پادشاهی باطل گردید و به جای آن نظام جمهوری که زمینه ساز دخالت مردم در سرنوشت خویش می باشد بنا نهاده شد . شایان ذکر است در نظام جمهوری اسلامی حتی رهبر و ولی فقیه هم مادام العمر نیست بلکه زمامداری او مشروط به مادام الوصف بودن او به شرائط مذکور در قانون اساسی است و در این باره مردم دخالت دارند و مجلس خبرگان رهبری که منتخب مردم می باشد در این باره نظارت دارد و ولی فقیه در واقع با وصف فقاهت و عدالت و مادامی که این شرایط را داراست به حکومت مشروعیّت داده و دینی بودن و مشروع بودن حکومت را به امضا می رساند، در واقع نمایندگان خبره و منتخب مردم بر تداوم این اوصاف (یعنی فقاهت و عدالت) نظارت می کنند و رهبری از این طریق پشتوانه مردمی را در تحقق ولایت و رهبری خود به همراه دارد و ولایت خود را اِعمال می کند . از طرفی دیگر رهبری هم در نظام جمهوری اسلامی موروثی نیست و از طریق انتخاب منتخبین مردم (یعنی مجلس خبرگان رهبری) معرفی می شود .
بنابراین در مجموع نظام جمهوری اسلامی اساسش را بر حق مردم در تعیین سرنوشت و آینده سیاسی خود گذاشته و هر نسلی در تعیین سرنوشت سیاسی خود، مختار است و مشارکت بالای مردم در هر دوره از انتخابات به حدی است که در طول عمر نظام جمهوری اسلامی بطور میانگین در هر سال یک انتخابات برگزار شده است که هر کدام از آنها در واقع رفراندومی برای تایید نظام جمهوری اسلامی و تعیین سرنوشت سیاسی مردم توسط خودشان بوده است و این امر مهم را باید مرهون تلاش های امام و راهنمایی او بدانیم .
بنابر این امام خمینی (ره) همان طوری که در بیانات بهشت زهرا سلام الله علیها سال پنجاه و هفت مسئله تعیین سرنوشت سیاسی هر نسلی توسط خودشان را مطرح کردند با نهادینه کردن نظام جمهوری اسلامی، به‌ آن تحقق عملی دادند و برای آن راهنمایی ها و ارشاداتی کردند که می تواند سر لوحه زندگی سیاسی اجتماعی هر نسلی باشد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
به کتاب "امام خمینی، جایگاه مردم در نظام اسلامی" تبیان 35 از انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) مراجعه نمائید.

پی نوشتها:
1. ر.ک: صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج 5، ص 3 و 4.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین