ارزیابی مسایل مربوط به حیات و زندگی برای انسانهای عادی بخصوص کسانی که تمام نفع وضررها را در قلمرو مادّیات و زندگی مادّی میبینید به آسانی ممکن و میسور نیست، ولی اگر انسان عینک مادّی را کنار بگذارد و به دنیا وزندگی از زاویه دیگر نگاه کند به یقین خواهد دید که همه چیز معنای دیگری میدهد. یکی از آن مسایل، پدیده جهاد و شهادت است که تفسیر و تبین آن دو فقط در پرتو بینش الهی و شناخت حقیقی از هدف خلقت مقدور است. به فرموده امام راحل (قدس سره) ( اگر ما، ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم باید شکر کنیم که در راه خدا کشته میشویم و برویم در صف شهدا)[1]. اما در خصوص مکتب جهاد و شهادت که از جایگاه و اهمیت ویژه ای در اسلام برخوردار است ،باید گفت که جهاد و شهادت مقام بسیار والا و ارجمندی است که نیل به آن صلاحیّت و قابلیّت میخواهد، و جهاد عامل عزّت و لباس پر فضیلت (تقوا)[2] است و لباس جهاد فقط بر تن راستقامتان جاودانه تاریخ زیبا مینماید. از این منظر ،جان که بهاء پیدا کرد، پا به بازار جهاد میگذارد و مشتری این جان ارزشمند خداست.[3] برای دستیابی به پاسخ مناسب تبیین دو موضوع یکی جهاد و اهداف آن و دیگری شهید و شهادت از منظر اسلام هر چند به طور اجمال لازم است. الف) جهاد و اهداف آن: واقعاً جهاد چیست و چه ارزشی دارد؟ مجاهد کیست و چه اهدافی را بایستی دنبال کند؟ ماده جُهد در همه ابواب و مشتقاتش مانند جهاد و اجتهاد و .. به معنای تکاپو و تلاش است. پس مجاهد یعنی تکاپوگر و تلاشگر، و در آن هنگام که در میدان کارزار به کار برده میشود و یا در موقع آمادگی برای ورود در میدان نبرد استعمال میگردد، مفهومی از جانبازی را در بر دارد. تفاوت جهاد با قتال در این است که کلمه جهاد در اصطلاح مکتب اسلام اگر مطلق هم به کار برده شود، تکاپو در راه هدف الهی را تا از دست دادن حیات نیز در بردارد، ولی قتال و مقاتله تلاش و گلاویزی در مرز زندگی و مرگ است که اگر با هدف الهی بوده باشد، جهاد نامیده میشود؛ هدف الهی مندرج در جهاد ، تلاش و جانبازی به انگیزه نیل به مال و مقام و اشباع حس انتقام جویی یا دیگر انواع خود خواهی ها نیست[4]. با این تعریف که برای جهاد آوردهاند ، از اندک حرکت هدفدار و بدون توقّع عوض مادّی گرفته ، تا کشته شدن در راه هدف الهی جهاد نامیده میشود. گذشت از مال و مقام و بکار بردن شخصیت و گفتار و بطور کلی هر حرکتی با اعتقاد به مفید یا ضروری بودن آن و با انگیزه دفع ضرر از خود و یا انسانهای دیگرکه مورد خواست خداوندی است ، جهاد نامیده میشود. [5] تأکید بر جهاد قبل از همه از سوی خداوند متعال صورت پذیرفته است: لذا در این باره خداوند می فرماید: (ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورات والانجیل والقران ومن اوفی بعهده من الله فاستبشرو ا ببیعکم الذی بایعتم به وذلک هو الفوز العظیم التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله و بشر المومنین.) (خداوند نفوس و اموال مردم با ایمان را در مقابل بهشتی که نصیب آنان خواهد نمود خریده است. این مردم با ایمان در راه خدا میجنگند، میکشند وکشته میشوند. این وعده حقی است که خداوند در هر سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن داده است. و کیست به عهد خود وفا دارتر از خدا؟ شما را به معاملهای که انجام داده اید، بشارت باد، این است موفقیت عظیم (این مردم با ایمان کیستند؟) اینان بازگشتکنندگان به سوی خدا، پرستشکنندگان، سپاسگزاران ، پویندگان ، رکوع وسجودکنندگان و کسانی هستند که امر به نیکی میکنند و از زشتی جلوگیری مینمایند، اینان نگهدارنده و پاسدار قوانین الهی هستند، به انسانهای با ایمان بشارت بده) پس در اسلام، جهاد و قتال در راه خدا از جایگاه والایی برخوردار بوده و مجاهدان واقعی نیز مورد تمجید و تحسیناند. جهاد یک قانون عام، در عالم هستی است، و همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر میدارند تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند. این قانون بر عالم انسانها نیز حاکم است و ملتی که همواره در حال (جهاد) و (مراقبت اوضاع) به سر میبرد زنده و پیروز خواهد ماند. در مقابل آنانی که به فکر خوشگذرانی و تأمین خواستههای فردیاند از بین خواهند رفت. پیامبرگرامی اسلام فرمود: (کسی که جهاد را ترک کند، خدا بر اندام او لباس ذلّت میپوشاند.)[6] و فرمود: (جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان به میراث بگذارید.)[7] بررسی آیات و اخبار در خصوص آداب جهاد و قتال نشان میدهد که اسلام مسائل اخلاقی و انسانی را در خشونتبارترین صحنههای زندگی یعنی جنگ مورد توجه قرار داده و همه جا قهر را با لطف و خشونت را با رحمت عجین ساخته است.[8] با عنایت به تبیین و تفسیر آیه شریفه[9] که راجع به ماهیت جهاد و اوصاف مجاهدان بود، و آیات فراوانی در قرآن کریم؛جهاد اسلامی، اهدافی را دنبال میکند که همه منطقی و قابل عرضه کردن به دوست و دشمن است؛ جهاد و جنگ برای دفاع از دین حق،[10] خاموش کردن فتنهها[11] و حمایت از مظلومان[12] تشریع شده است.[13] بنابراین جهاد در راه خدا، آدم کشی و خونریزی، اشباع حس انتقام جویی، تحصیل جاه و مال و مقام و فراهم کردن زمینه خودکامگی و خودخواهی نیست. به گفته یکی از بزرگان: در اغلب آیات قتال و جهاد کلمه فی سبیل الله وجود دارد، این کلمه در فارسی به معنای در راه خدا است. خداوندی که حتّی ذبح یک جاندار ناچیز را بدون نام او برای خوردن گوشتش تحریم میکند، خداوندی که کشتن بدون علّت یک انسان را که منحصر در قتل نفس و افساد در روی زمین است، مانند کشتن همه انسانها گوشزد میکند، خداوندی که خطر احتمالی را برای زندگی، تخصیص دهنده همه قوانین و تکالیف خود مقرر میدارد، خداوندی که کمترین تعدّی بر حقوق انسانها را استکبار و سلطهطلبی و استعلا نامیده و آن را شدیداً محکوم مینماید، آیا با همه این ممنوعیّتها جهاد را به معنای کشتن برای پیروزی یک عدّه انسانها به انسانهای دیگر تجویز مینماید؟)[14] هرگز چنین نیست اگر برای تفسیر انگیزه جهاد تنها این آیه شریفه را در نظر بگیریم، کافی است: (تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لافساداً و العاقبة للمتقین.)[15] آن خانه آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین سلطهطلبی و فساد نمیخواهند و عاقبت (سعادتمندانه) از آن مردم با تقوا است. ب) شهید و شهادت: در یک ارزیابی از انواع رویدادهایی که به وسیله انسانها در تاریخ بروز کرده، معلوم میشود که هیچ یک از آنها نمیتواند با اهمیّت و عظمت شهادت برابری کند. از شهادت تعریفهای گوناگونی ارائه گردیده است. به عبارت دیگر شهادت عبارت است از پایان دادن به فروغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی و آشنایی با ماهیت حیات که از دیدگاه معمولی عقل و خرد در متن طبیعت، مطلوب مطلق میباشد، در راه وصول به هدفی که والاتر از حیات طبیعی است و یا شهادت عبارت است از پایان دادن به حیات طبیعی برای دفاع از ارزشها و حیات انسانی افراد جامعه. و در نگاه دیگر شهادت عبارت است از تعیین ملاک و میزان و الگو برای زندگی در این دنیا و…[16] نکتهی قابل توجه آن که برخلاف آنچه که در نظر ابتدایی جلوه میکند، شهادت نوعی از مرگ نیست، بلکه شهادت صفتی از (حیات معقول) است. پس کسی که آرزوی شهادت میکند، در حقیقت آرزوی توانایی به دست آوردن (حیات معقول) را نموده است. شهادت کارنامه مردان مجاهد است که باعث مجد و عظمت است.[17] و عامل رستگاری[18] ،و پاداش آنان در پیشگاه خالق هستی محفوظ است.[19] و شهادت شریفترین و والاترین نوع مردن است.[20] و از منظر امام علی- علیه السلام- گرامیترین نوع مردن[21] و در منطق امام خمینی (ره) شهادت عزّت ابدی است، حیات ابدی است.[22] اسلام با ترسیمی که از پدیده شهادت کرده است، عامل بسیار مهم و سرنوشتسازی را در مبارزه با موانع کمال وارد میدان کرده است. عاملی که برندهتر و کاراتر از هر سلاحی است، ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. چون شهدا کسانی هستند که با ورود به عرصه کارزار، در حالی که تن به شهادت دادهاند باکی از پایان یافتن زندگی در راه هدف اعلائی که برگزیده اند، ندارند. قرآن کریم این پویندگان از جان گذشته و این قهرمانان از خود رسته و به خدا پیوسته را در عالیترین حد، تعظیم و تحسین نموده و آنان را زندههای جاوید و در ردیف پیغمبران قرار داده است. شهادت در راه خدا ایفای تعهّدی است که اولاد آدم با خدا بسته اند: (من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا) (از مردم با ایمان، مردانی هستند که تعهّد الهی را ایفا نمودند، گروهی از آنان راه ابدیّت را پیش گرفت و دسته دیگر منتظر حرکت در این راهند، آنان هیچ حقیقتی را تبدیل و تغییر ندادند.) این تعهد میگوید: جانی را که من به تو دادهام، نباید در راه شهوت و هوسهای حیوانی تباه سازی. این جان را نباید در راه مقام پرستی و خودکامگی از ارزش بیاندازی. تو حق معامله جان را با هیچ موضع دلخواه خود نداری. این جان که امانت الهی در نزد توست، نباید اسباب سوختن دیگر انسانها را فراهم سازد، و نباید در حال رکود، رو به فنا برود. تعدّی به این امانت، تعدّی بر من است. البته که این تعدّی آسیبی بر خدا نمیزند. بلکه خسارتی است که به خویشتن وارد میسازد و قابل جبران هم نیست. آری! این جان از آن من است و بایستی به سوی من برگردد. شهید انسانی است که به این تعهد احترام گذاشته و وفا کرده و رهسپار منزلگه نهایی خود گشته است. بنابراین با افتخار میتوان گفت اسلام مکتب جهاد و شهادت است، و بر این دو امر تأکید فراون رفته است. راز این تأکید در گرو فهم این مطلب است که جهاد در راه خدا در واقع پاسداری از حیات انسانها است. دو عامل اساسی همواره در کمین آسیب زدن و مختل نمودن حیات آدمیان نشسته و در انتظار فرصت هستند: یکی جریانات وعوامل و نیروهای عالم طبیعت است. عامل دیگری که همواره بایستی در راه رفع مزاحمت آن جهاد کرد، انسان است. انسانی که مزاحم حیات انسانی دیگران است. جهاد و تلاش برای رفع و دفع شرّ انساننماها، به قدرت و توانایی عقلانی و فکری بیشتری نیازمند است، چون عمق و گسترش و تعداد اسباب دشمنی انسان با انسان به مراتب برتراز عوامل مزاحم طبیعت است. به خصوص که انسانهای فتنهجو و مزاحم آگاهانه و از روی عمد به انسانیّت ضربه میزنند، و اگر جلوگیری نشوند، شرّی به تعبیر قرآن فتنه در عالم به پا میکنند که حیات همه را نابود میکند. لذا قرآن دستور به جهاد داده است: و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنه[23] و یا (الفتنة اکبر من القتل)[24] با آنها نبرد کنید تا فتنه مرتفع گردد چه این که (فتنه بزرگتر از کشتن است) پس جهاد و قتال در راه خدا برای رفع و دفع فتنههایی است که در مسیر تکامل کاروان بشریت قرار دارد، و مجاهدان در این جهاد مستمر، تا آنجا تکاپو و تلاش میکنند که به هستی و حیات واقعی و معقول دست یابند، شهدا قهرمانان از خود رسته و به خدا پیوستهای هستند که خون میدهند تا بشریت در عزّت و سعادت زندگی کنند از این منظر جان که بها پیدا کرد، صلاحیّت ورود به بازار جهاد را پیدا میکند و مشتری این جان ارزشمند خدا است؛ این ترسیمی است که اسلام از جهاد و شهادت کرده است. به اعتقاد ما، در مکتب جهاد و شهادت که اسلام بر آن تأکید ورزیده است، جهاد هرگز مساوی با خشونت نبوده و مجاهد خشن نیست، چون جهاد در اسلام آدابی دارد و شاید بتوان گفت این اسلام است که بنیانگذار اعتدال در جنگ و قانونمند کردن آن است. بلی به یک معنا مجاهد باید با خشونت باشد چون (محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار) محمد - صلی الله علیه و آله- و یارانش در برابر کافران با قهر و خشونت رفتار میکنند، لذا در جنگ دفاعی ایران علیه عراق، اگر نبود قهر و خشونت مجاهدین، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار خلوت گزیدهها بود. پس باید تلاش و جهاد آنان را ارج نهاده و بر ارواح طیّبه شهدا سلام و درود فرستاد و این تصور که آنها بعد از جنگ باز هم خشن هستند و برای جان انسان ها ارزش قائل نیستند خطا و باطل است زیرا یک مجاهد همواره در راه رضای حق گام بر می دارد و در جایی که خشونت و مورد رضای خداوند نیست او هم به آن سمت نمی رود و این یک توهم و یک قیاس باطل و یک اتهام ناروا به مجاهدان است؛ زیرا آنها کسانی هستند که مثل مولا علی - علیه السلام- حاضر نیستند حتی یک دانه گندم را از دهان یک مورچه به ناروا بگیرند تا چه رسد به این که نسبت به انسان های بی گناه، ظلم و تعدی نمایند و اگر احیاناً از سوی کسی از مجاهدین چنین رفتاری مشاهد شود ،این نه به خاطر مکتب شهادت و مجاهدت در اسلام است بلکه به خاطر خطا و لغزش آن فرد یا گروه خاص که ممکن است ریشه در اشتباه در فهم حکم اسلام یا موضوع مورد نظر و یا خدای ناکرده هوای نفس دارد، داشته باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 5، 6، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1389. 2. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 27، ج 4،ص 80، ج 21. 3. مطهری، مرتضی، جهاد و مشروعیت آن در قرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361. 4. خمینی، روح الله، در جستجوی راه از کلام امام، تهران، امیرکبیر، 1361. 5. خمینی، روح الله، بوستان شهادت، بیجا، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، 1373. پی نوشتها: [1]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور ، ج 1 ص 72. [2]. ر.ک: نهج البلاغه ، خ 27. [3]. توبه/112، 111. [4]. ر.ک: جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359، ج 5، ص 261. [5]. همان ، ص 262. [6]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 11، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، ب 1، ح 2، و 16. [7]. همان. [8]. بقره/190، 194، مائده/5، 2، ر. ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 97، ص 25، و منتهی الامال، ج 1، ص 16 و فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 14. [9]. جعفری، محمد تقی، پیشین، ج 5 ، ص 268( نمونه هایی از حدود را بیان کرده است) . [10]. حج/39. [11]. بقره/191 ، 193. [12]. نساء/75. [13]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 27، 30، ج 4، ص 80 به بعد. ج 21، ص 408. [14]. جعفری، محمد تقی، پیشین، ج 5، ص 276، 277. [15]. قصص/83. [16]. جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359، ج 6، ص 3 و 4. [17]. توبه/41، 22، 20. بقره/154. آل عمران/169. [18]. توبه/111. [19]. توبه/52 و محمد/6، 3. [20]. پیامبر- صلی الله علیه و آله- فرمود: اشرف الموت قتل الشهاده: بحارالانوار، ج 100، ص 8. [21]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 372، خطبه 125. [22]. ر. ک: موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج 9، ص 102. [23]. انفال/39. [24]. بقره/217. منبع: اندیشه قم
ارزیابی مسایل مربوط به حیات و زندگی برای انسانهای عادی بخصوص کسانی که تمام نفع وضررها را در قلمرو مادّیات و زندگی مادّی میبینید به آسانی ممکن و میسور نیست، ولی اگر انسان عینک مادّی را کنار بگذارد و به دنیا وزندگی از زاویه دیگر نگاه کند به یقین خواهد دید که همه چیز معنای دیگری میدهد. یکی از آن مسایل، پدیده جهاد و شهادت است که تفسیر و تبین آن دو فقط در پرتو بینش الهی و شناخت حقیقی از هدف خلقت مقدور است. به فرموده امام راحل (قدس سره) ( اگر ما، ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم باید شکر کنیم که در راه خدا کشته میشویم و برویم در صف شهدا)[1].
اما در خصوص مکتب جهاد و شهادت که از جایگاه و اهمیت ویژه ای در اسلام برخوردار است ،باید گفت که جهاد و شهادت مقام بسیار والا و ارجمندی است که نیل به آن صلاحیّت و قابلیّت میخواهد، و جهاد عامل عزّت و لباس پر فضیلت (تقوا)[2] است و لباس جهاد فقط بر تن راستقامتان جاودانه تاریخ زیبا مینماید. از این منظر ،جان که بهاء پیدا کرد، پا به بازار جهاد میگذارد و مشتری این جان ارزشمند خداست.[3] برای دستیابی به پاسخ مناسب تبیین دو موضوع یکی جهاد و اهداف آن و دیگری شهید و شهادت از منظر اسلام هر چند به طور اجمال لازم است.
الف) جهاد و اهداف آن:
واقعاً جهاد چیست و چه ارزشی دارد؟ مجاهد کیست و چه اهدافی را بایستی دنبال کند؟ ماده جُهد در همه ابواب و مشتقاتش مانند جهاد و اجتهاد و .. به معنای تکاپو و تلاش است. پس مجاهد یعنی تکاپوگر و تلاشگر، و در آن هنگام که در میدان کارزار به کار برده میشود و یا در موقع آمادگی برای ورود در میدان نبرد استعمال میگردد، مفهومی از جانبازی را در بر دارد. تفاوت جهاد با قتال در این است که کلمه جهاد در اصطلاح مکتب اسلام اگر مطلق هم به کار برده شود، تکاپو در راه هدف الهی را تا از دست دادن حیات نیز در بردارد، ولی قتال و مقاتله تلاش و گلاویزی در مرز زندگی و مرگ است که اگر با هدف الهی بوده باشد، جهاد نامیده میشود؛ هدف الهی مندرج در جهاد ، تلاش و جانبازی به انگیزه نیل به مال و مقام و اشباع حس انتقام جویی یا دیگر انواع خود خواهی ها نیست[4]. با این تعریف که برای جهاد آوردهاند ، از اندک حرکت هدفدار و بدون توقّع عوض مادّی گرفته ، تا کشته شدن در راه هدف الهی جهاد نامیده میشود. گذشت از مال و مقام و بکار بردن شخصیت و گفتار و بطور کلی هر حرکتی با اعتقاد به مفید یا ضروری بودن آن و با انگیزه دفع ضرر از خود و یا انسانهای دیگرکه مورد خواست خداوندی است ، جهاد نامیده میشود. [5] تأکید بر جهاد قبل از همه از سوی خداوند متعال صورت پذیرفته است: لذا در این باره خداوند می فرماید:
(ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورات والانجیل والقران ومن اوفی بعهده من الله فاستبشرو ا ببیعکم الذی بایعتم به وذلک هو الفوز العظیم التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله و بشر المومنین.)
(خداوند نفوس و اموال مردم با ایمان را در مقابل بهشتی که نصیب آنان خواهد نمود خریده است. این مردم با ایمان در راه خدا میجنگند، میکشند وکشته میشوند. این وعده حقی است که خداوند در هر سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن داده است. و کیست به عهد خود وفا دارتر از خدا؟ شما را به معاملهای که انجام داده اید، بشارت باد، این است موفقیت عظیم (این مردم با ایمان کیستند؟) اینان بازگشتکنندگان به سوی خدا، پرستشکنندگان، سپاسگزاران ، پویندگان ، رکوع وسجودکنندگان و کسانی هستند که امر به نیکی میکنند و از زشتی جلوگیری مینمایند، اینان نگهدارنده و پاسدار قوانین الهی هستند، به انسانهای با ایمان بشارت بده)
پس در اسلام، جهاد و قتال در راه خدا از جایگاه والایی برخوردار بوده و مجاهدان واقعی نیز مورد تمجید و تحسیناند. جهاد یک قانون عام، در عالم هستی است، و همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر میدارند تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند. این قانون بر عالم انسانها نیز حاکم است و ملتی که همواره در حال (جهاد) و (مراقبت اوضاع) به سر میبرد زنده و پیروز خواهد ماند. در مقابل آنانی که به فکر خوشگذرانی و تأمین خواستههای فردیاند از بین خواهند رفت. پیامبرگرامی اسلام فرمود: (کسی که جهاد را ترک کند، خدا بر اندام او لباس ذلّت میپوشاند.)[6] و فرمود: (جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان به میراث بگذارید.)[7]
بررسی آیات و اخبار در خصوص آداب جهاد و قتال نشان میدهد که اسلام مسائل اخلاقی و انسانی را در خشونتبارترین صحنههای زندگی یعنی جنگ مورد توجه قرار داده و همه جا قهر را با لطف و خشونت را با رحمت عجین ساخته است.[8]
با عنایت به تبیین و تفسیر آیه شریفه[9] که راجع به ماهیت جهاد و اوصاف مجاهدان بود، و آیات فراوانی در قرآن کریم؛جهاد اسلامی، اهدافی را دنبال میکند که همه منطقی و قابل عرضه کردن به دوست و دشمن است؛ جهاد و جنگ برای دفاع از دین حق،[10] خاموش کردن فتنهها[11] و حمایت از مظلومان[12] تشریع شده است.[13] بنابراین جهاد در راه خدا، آدم کشی و خونریزی، اشباع حس انتقام جویی، تحصیل جاه و مال و مقام و فراهم کردن زمینه خودکامگی و خودخواهی نیست. به گفته یکی از بزرگان: در اغلب آیات قتال و جهاد کلمه فی سبیل الله وجود دارد، این کلمه در فارسی به معنای در راه خدا است.
خداوندی که حتّی ذبح یک جاندار ناچیز را بدون نام او برای خوردن گوشتش تحریم میکند، خداوندی که کشتن بدون علّت یک انسان را که منحصر در قتل نفس و افساد در روی زمین است، مانند کشتن همه انسانها گوشزد میکند، خداوندی که خطر احتمالی را برای زندگی، تخصیص دهنده همه قوانین و تکالیف خود مقرر میدارد، خداوندی که کمترین تعدّی بر حقوق انسانها را استکبار و سلطهطلبی و استعلا نامیده و آن را شدیداً محکوم مینماید، آیا با همه این ممنوعیّتها جهاد را به معنای کشتن برای پیروزی یک عدّه انسانها به انسانهای دیگر تجویز مینماید؟)[14]
هرگز چنین نیست اگر برای تفسیر انگیزه جهاد تنها این آیه شریفه را در نظر بگیریم، کافی است: (تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لافساداً و العاقبة للمتقین.)[15] آن خانه آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در روی زمین سلطهطلبی و فساد نمیخواهند و عاقبت (سعادتمندانه) از آن مردم با تقوا است.
ب) شهید و شهادت:
در یک ارزیابی از انواع رویدادهایی که به وسیله انسانها در تاریخ بروز کرده، معلوم میشود که هیچ یک از آنها نمیتواند با اهمیّت و عظمت شهادت برابری کند. از شهادت تعریفهای گوناگونی ارائه گردیده است. به عبارت دیگر شهادت عبارت است از پایان دادن به فروغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی و آشنایی با ماهیت حیات که از دیدگاه معمولی عقل و خرد در متن طبیعت، مطلوب مطلق میباشد، در راه وصول به هدفی که والاتر از حیات طبیعی است و یا شهادت عبارت است از پایان دادن به حیات طبیعی برای دفاع از ارزشها و حیات انسانی افراد جامعه. و در نگاه دیگر شهادت عبارت است از تعیین ملاک و میزان و الگو برای زندگی در این دنیا و…[16] نکتهی قابل توجه آن که برخلاف آنچه که در نظر ابتدایی جلوه میکند، شهادت نوعی از مرگ نیست، بلکه شهادت صفتی از (حیات معقول) است. پس کسی که آرزوی شهادت میکند، در حقیقت آرزوی توانایی به دست آوردن (حیات معقول) را نموده است.
شهادت کارنامه مردان مجاهد است که باعث مجد و عظمت است.[17] و عامل رستگاری[18] ،و پاداش آنان در پیشگاه خالق هستی محفوظ است.[19] و شهادت شریفترین و والاترین نوع مردن است.[20] و از منظر امام علی- علیه السلام- گرامیترین نوع مردن[21] و در منطق امام خمینی (ره) شهادت عزّت ابدی است، حیات ابدی است.[22] اسلام با ترسیمی که از پدیده شهادت کرده است، عامل بسیار مهم و سرنوشتسازی را در مبارزه با موانع کمال وارد میدان کرده است. عاملی که برندهتر و کاراتر از هر سلاحی است، ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. چون شهدا کسانی هستند که با ورود به عرصه کارزار، در حالی که تن به شهادت دادهاند باکی از پایان یافتن زندگی در راه هدف اعلائی که برگزیده اند، ندارند.
قرآن کریم این پویندگان از جان گذشته و این قهرمانان از خود رسته و به خدا پیوسته را در عالیترین حد، تعظیم و تحسین نموده و آنان را زندههای جاوید و در ردیف پیغمبران قرار داده است. شهادت در راه خدا ایفای تعهّدی است که اولاد آدم با خدا بسته اند: (من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا) (از مردم با ایمان، مردانی هستند که تعهّد الهی را ایفا نمودند، گروهی از آنان راه ابدیّت را پیش گرفت و دسته دیگر منتظر حرکت در این راهند، آنان هیچ حقیقتی را تبدیل و تغییر ندادند.)
این تعهد میگوید: جانی را که من به تو دادهام، نباید در راه شهوت و هوسهای حیوانی تباه سازی. این جان را نباید در راه مقام پرستی و خودکامگی از ارزش بیاندازی. تو حق معامله جان را با هیچ موضع دلخواه خود نداری. این جان که امانت الهی در نزد توست، نباید اسباب سوختن دیگر انسانها را فراهم سازد، و نباید در حال رکود، رو به فنا برود. تعدّی به این امانت، تعدّی بر من است. البته که این تعدّی آسیبی بر خدا نمیزند. بلکه خسارتی است که به خویشتن وارد میسازد و قابل جبران هم نیست. آری! این جان از آن من است و بایستی به سوی من برگردد. شهید انسانی است که به این تعهد احترام گذاشته و وفا کرده و رهسپار منزلگه نهایی خود گشته است.
بنابراین با افتخار میتوان گفت اسلام مکتب جهاد و شهادت است، و بر این دو امر تأکید فراون رفته است. راز این تأکید در گرو فهم این مطلب است که جهاد در راه خدا در واقع پاسداری از حیات انسانها است. دو عامل اساسی همواره در کمین آسیب زدن و مختل نمودن حیات آدمیان نشسته و در انتظار فرصت هستند: یکی جریانات وعوامل و نیروهای عالم طبیعت است. عامل دیگری که همواره بایستی در راه رفع مزاحمت آن جهاد کرد، انسان است. انسانی که مزاحم حیات انسانی دیگران است. جهاد و تلاش برای رفع و دفع شرّ انساننماها، به قدرت و توانایی عقلانی و فکری بیشتری نیازمند است، چون عمق و گسترش و تعداد اسباب دشمنی انسان با انسان به مراتب برتراز عوامل مزاحم طبیعت است. به خصوص که انسانهای فتنهجو و مزاحم آگاهانه و از روی عمد به انسانیّت ضربه میزنند، و اگر جلوگیری نشوند، شرّی به تعبیر قرآن فتنه در عالم به پا میکنند که حیات همه را نابود میکند.
لذا قرآن دستور به جهاد داده است: و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنه[23] و یا (الفتنة اکبر من القتل)[24] با آنها نبرد کنید تا فتنه مرتفع گردد چه این که (فتنه بزرگتر از کشتن است) پس جهاد و قتال در راه خدا برای رفع و دفع فتنههایی است که در مسیر تکامل کاروان بشریت قرار دارد، و مجاهدان در این جهاد مستمر، تا آنجا تکاپو و تلاش میکنند که به هستی و حیات واقعی و معقول دست یابند، شهدا قهرمانان از خود رسته و به خدا پیوستهای هستند که خون میدهند تا بشریت در عزّت و سعادت زندگی کنند از این منظر جان که بها پیدا کرد، صلاحیّت ورود به بازار جهاد را پیدا میکند و مشتری این جان ارزشمند خدا است؛ این ترسیمی است که اسلام از جهاد و شهادت کرده است.
به اعتقاد ما، در مکتب جهاد و شهادت که اسلام بر آن تأکید ورزیده است، جهاد هرگز مساوی با خشونت نبوده و مجاهد خشن نیست، چون جهاد در اسلام آدابی دارد و شاید بتوان گفت این اسلام است که بنیانگذار اعتدال در جنگ و قانونمند کردن آن است. بلی به یک معنا مجاهد باید با خشونت باشد چون (محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار) محمد - صلی الله علیه و آله- و یارانش در برابر کافران با قهر و خشونت رفتار میکنند، لذا در جنگ دفاعی ایران علیه عراق، اگر نبود قهر و خشونت مجاهدین، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار خلوت گزیدهها بود. پس باید تلاش و جهاد آنان را ارج نهاده و بر ارواح طیّبه شهدا سلام و درود فرستاد و این تصور که آنها بعد از جنگ باز هم خشن هستند و برای جان انسان ها ارزش قائل نیستند خطا و باطل است زیرا یک مجاهد همواره در راه رضای حق گام بر می دارد و در جایی که خشونت و مورد رضای خداوند نیست او هم به آن سمت نمی رود و این یک توهم و یک قیاس باطل و یک اتهام ناروا به مجاهدان است؛ زیرا آنها کسانی هستند که مثل مولا علی - علیه السلام- حاضر نیستند حتی یک دانه گندم را از دهان یک مورچه به ناروا بگیرند تا چه رسد به این که نسبت به انسان های بی گناه، ظلم و تعدی نمایند و اگر احیاناً از سوی کسی از مجاهدین چنین رفتاری مشاهد شود ،این نه به خاطر مکتب شهادت و مجاهدت در اسلام است بلکه به خاطر خطا و لغزش آن فرد یا گروه خاص که ممکن است ریشه در اشتباه در فهم حکم اسلام یا موضوع مورد نظر و یا خدای ناکرده هوای نفس دارد، داشته باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 5، 6، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1389.
2. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 27، ج 4،ص 80، ج 21.
3. مطهری، مرتضی، جهاد و مشروعیت آن در قرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361.
4. خمینی، روح الله، در جستجوی راه از کلام امام، تهران، امیرکبیر، 1361.
5. خمینی، روح الله، بوستان شهادت، بیجا، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، 1373.
پی نوشتها:
[1]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور ، ج 1 ص 72.
[2]. ر.ک: نهج البلاغه ، خ 27.
[3]. توبه/112، 111.
[4]. ر.ک: جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359، ج 5، ص 261.
[5]. همان ، ص 262.
[6]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج 11، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، ب 1، ح 2، و 16.
[7]. همان.
[8]. بقره/190، 194، مائده/5، 2، ر. ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 97، ص 25، و منتهی الامال، ج 1، ص 16 و فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 14.
[9]. جعفری، محمد تقی، پیشین، ج 5 ، ص 268( نمونه هایی از حدود را بیان کرده است) .
[10]. حج/39.
[11]. بقره/191 ، 193.
[12]. نساء/75.
[13]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 27، 30، ج 4، ص 80 به بعد. ج 21، ص 408.
[14]. جعفری، محمد تقی، پیشین، ج 5، ص 276، 277.
[15]. قصص/83.
[16]. جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359، ج 6، ص 3 و 4.
[17]. توبه/41، 22، 20. بقره/154. آل عمران/169.
[18]. توبه/111.
[19]. توبه/52 و محمد/6، 3.
[20]. پیامبر- صلی الله علیه و آله- فرمود: اشرف الموت قتل الشهاده: بحارالانوار، ج 100، ص 8.
[21]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 372، خطبه 125.
[22]. ر. ک: موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج 9، ص 102.
[23]. انفال/39.
[24]. بقره/217.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چگونه میتوان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟
- [سایر] چگونه میتوان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟
- [سایر] چگونه میتوان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟
- [آیت الله خامنه ای] ترویج فرهنگ بیگانه در پوشش و آرایش
- [سایر] راهکارهای ترویج فرهنگ مهدوی در خانوادهها چیست؟
- [سایر] اجرای عدالت اجتماعی و ترویج فرهنگ برابری و برادری و عدالت اجتماعی تا چه میزان در ترویج دین مبین اسلام و صلح جهانی اهمیت دارد؟
- [سایر] نقش فرهنگ عاشورا در بازنمایی افق سیاسی جامعه منتظر چیست؟
- [سایر] چگونه فرهنگ ها تغییر و تبدّل پیدا می کنند; آیا تغییر کامل فرهنگ در یک جامعه ممکن است؟
- [سایر] نقش حوزه علمیه در فرهنگ سازی جامعه چیست؟
- [سایر] نقش حوزة علمیه در فرهنگ سازی جامعه چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن لباس مخصوص کفار و یا آویختن صلیب و مانند آن و نیز لباسی که ترویج کننده یک نوع فرهنگ یا اندیشه ضد اخلاقی و یا بیبندوباری باشد، جایز نیست و تولید کنندگان و فروشندگان لباس نیز باید از تولید و فروش چنین پوشاکی پرهیز کنند.
- [آیت الله اردبیلی] به طور کلّی سرگرمیهای گوناگون اگر همراه با کار حرام یا مستلزم حرام نباشند، اشکال ندارد؛ بنابر این گوشدادن و دیدن برنامههای سینما، تئاتر، رادیو، تلویزیون، ماهواره و مانند آن، چنانچه مستلزم فساد افکار و اخلاق فرد یا جامعه و یا ترویج باطل نباشد، اشکال ندارد؛ ولی باید مواظب باشند مانع از کارهای واجب و مهم نشود و مخصوصا نسبت به کودکان دقّت بیشتری اعمال گردد.
- [آیت الله مظاهری] شهادت پنج دسته پذیرفته نمیشود گرچه دارای شرایط بیّنه باشند: 1 - شهادت شریک برای شریک در مالی که شریک هستند. 2 - شهادت وصی در چیزهایی که در اختیار اوست. 3 - شهادت خویشان مانند پدر و فرزند. 4 - شهادت دشمن علیه دشمن خود. 5 - شهادت مدّعی برای ادعای خود نظیر قذف (شهادت کسی که به دیگری نسبت زنا بدهد در مورد زنا).
- [آیت الله اردبیلی] هر یک از اقشار جامعه که باعث ترویج مقاصد ستمگران و یا تقویت ظلم و شوکت آنان گردد، مرتکب عمل حرام میگردد و بر سایر مسلمانان لازم است که آنها را نهی کنند و اگر تأثیر نکرد، از آنها اِعراض کرده و با آنها معاشرت و معامله نکنند. * مرتبه دوم: امر و نهی به زبان؛ پس با احتمال تأثیر و وجود سایر شرایطی که گذشت، واجب است اهل معصیت را نهی کنند و ترک کننده واجب را به انجام آن امر نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بیگانگان از راههای مختلف مانند فرستادن امواج رادیویی یا تلویزیونی یا ماهوارهای و مانند آن در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلمانان باشند، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامی بر هر مسلمانی واجب است و شایسته است از راه تقویت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان واستفاده از فراوردههای علمی، از ضربه زدن دشمن به آن جلوگیری شود و از راههای دیگر مگر در موارد ضرورت استفاده نشود.
- [آیت الله مظاهری] تحمّل شهادت و ادای شهادت هر دو واجب است بنابر این اگر کسی را برای شهادت خواستند باید برود همانگونه که اگر او را برای شهادت دادن نزد قاضی خواستند باید حاضر شود مگر اینکه افراد دیگری برای تحمّل شهادت یا ادای آن، باشند.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر شاهد از شهادت خود برگردد یا شاهد دیگری برخلاف او شهادت دهد، اگر قبل از حکم قاضی باشد آن شهادت اوّل پذیرفته نمیشود ولی اگر بعد از حکم باشد حکم نقض نمیشود. ولی در صورتی که شاهد از شهادت خود برگشته باشد ضامن است و تعزیر میشود، مثلاً اگر کسی به واسطه شهادت او قصاص شده باشد، اگر دروغ گفته باشد ورثه میتوانند قصاص کنند و اگر اشتباهی باشد ورثه میتوانند دیه بگیرند.
- [آیت الله مظاهری] شهادت زن در حدود و تعزیرات پذیرفته نمیشود مگر در زنا یا لواط که با شهادت سه مرد عادل و دو زن ثابت میگردد.
- [آیت الله اردبیلی] کاری که برای آن وصیّت میکند، باید جایز و حلال باشد، پس اگر وصیّت کند پولی را صرف کمک به ظالم یا ترویج باطل نمایند، وصیّت او صحیح نیست.