ایجاد و سپس توسعة یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمانبر است. البته بعضی از حوادث تاریخ، در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کنندهای دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش فرهنگ شهادت در جوامع، حوادث بزرگی نظیر حماسة عاشورا، نهضتها و قیامهایی که بعد از آن در طول تاریخ تشیع به وقوع پیوسته و در زمان معاصر، پدیدة انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس هشت ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان جوامع از جمله لبنان و فلسطین نقش داشتهاند. امّا برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی چه باید کرد؟ در این نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبی، تعریف و سپس عوامل تقویت و تضعیف این فرهنگ بررسی شده است. تعریف شهادت: شهادت، مرگی از نوع کشته شدن است که شخص مؤمن، آگاهانه و با اختیار و به خاطر اهدافی که از منظر دین، مقدس شمرده شده است، آن را بر میگزیند که قرآن کریم از آن به معنای (قتل فی سبیل الله) یاد کرده است. فرهنگ شهادت طلبی: با توجه به شمولی که در معنای واژة فرهنگ نهفته است، حالت استیلا، فراگیری و نهادینه شدن این اشتیاق به شهادت در راه خدا، در جامعة اسلامی است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودی چنین شمولی دارد.[1] عوامل تقویت و گسترش این فرهنگ: 1. تلاش برای اشاعه و تعلیم معارف حقة قرآنی به منظور تقویت ایمان، اعتقاد و یقین مردم نسبت به مبدأ و معاد. در قرآن کریم[2]، خداوند داستان ساحرانی را نقل میکند که از سوی فرعون مأموریت داشتند از طریق سحر با موسی مبارزه کنند. بعد از اینکه، موسی علیه السّلام با معجزة الهی (انداختن عصای خود)، سحر آنها را باطل کرد، آنها به سجده افتاده و گفتند: ما به پروردگار موسی و هارون علیهما السّلام ایمان آوردیم. و ایمان آنان ایمانی محکم و استوار شد. بطوری که وقتی فرعون، آنها را به قطع دست و پا و به صلیب کشیدن بر درختان نخل، تهدید کرد، آنها قاطعانه در جواب گفتند: (سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده مقدم نخواهیم کرد). و هر حکمی که میخواهی بِکُن و... در نهایت در مقابل تهدیدات هولناکِ فرعون، عاشقانه مرگ با شهادت را آن هم با فجیعترین وضع پذیرا شدند. و این چیزی جز تأثیر مستقیم ایمان و یقین قلبی به خداوند سبحان و وعدههای او نیست. بنابراین بر مسئولان فرهنگی جامعه است که با روشهای گوناگون در ترویج و تعمیق ایمان و معنویت مردم کوشا باشند. 2. عامل دومی که در تقویت و گسترش فرهنگ شهادت میتواند تأثیر داشته باشد؛ تلاش برای تقویت روحیة صبر و استقامت در مؤمنین است. چرا که مجاهدت و شهادت در راه خدا، مستلزم تحمل مشقات و مصائب فراوان است. قرآن کریم، در مورد تأثیر این عامل بر روحیه و فرهنگ شهادت طلبی در مؤمنین، یکی از ویژگیهای مردان الهی را که همراه پیامبران در جنگها شرکت میکردند، ویژگی صبر دانسته و میفرماید: (آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها میرسید، سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد.)[3] مرحوم شیخ صدوق در معانی الاخبار مطلبی را در مورد استقامت امام حسین علیه السّلام از امام سجاد علیه السّلام نقل میکنند که: (در روز عاشورا بعد از اینکه جنگ شدیدی در گرفت و عدهای از یاران و خاندان آن حضرت به شهادت رسیدند و بدنهایشان قطعه قطعه شد، تعدادی از اصحاب نگران شدند، امّا چهرة حسین بن علی علیه السّلام لحظه به لحظه آرامتر و درخشانتر میشد. آنان به یکدیگر میگفتند: به حسین بن علی علیهما السّلام نگاه کنید، از مرگ هیچ هراسی ندارد. امام حسین علیه السّلام با شنیدن این جمله فرمود: (ای بزرگ زادگان صبور باشید و بدانید مرگ همانند پلی است که شما را از رنج و سختی عبور داده، به بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان آن منتقل میکند)[4]. 3. سومین عاملی که میتواند در ترویج فرهنگ شهادت طلبی مؤثر باشد، تقویت روحِ غیرت در جامعه اسلامی است. چرا که غیرت، نیرویی است که هر انسانی را به دفاع از ارزشها و مقدسات وا میدارد. حضرت فرمودند: (ان الله غیور و یحب الغیور) خداوند غیور و غیرتمند است و انسان غیرتمند را دوست دارد. وقتی که تعهد و غیرت از جامعهای رخت بربندد و افراد جامعه نسبت به ارزشهای فرهنگی، ملی و مذهبی خود بیتفاوت شوند، قهراً در مقابل تهاجم دشمن هیچ عکس العملی از خود نشان نخواهند داد یا اگر هم نشان بدهند، عکس العملی ضعیف و حقیرانه خواهد بود. امّا اگر روحیة غیرت دینی و احساس مسئولیت و تعهد در جامعهای حکمفرما شد، دیگر هیچ مهاجمی نمیتواند به آن جامعه چشم طمع داشته باشد. در این رابطه، اشاعه و ترویج فرهنگ عاشورا (که حاکی از احساس تعهد شدید و غیرت آقا اباعبدالله الحسین علیه السّلام در مقابل بیبند و باری حاکمان وقت و اشاعة آن به سایر جامعة اسلامی بود) میتواند به عنوان بهترین راهکار مورد استفاده قرار گیرد. در این رابطه، مبارزة مستمر با عوامل رواج بیغیرتی در جامعه و عدم مداهنه و مسامحه در برخورد با مروجین آن، ضروری است. 4. چهارمین عامل مؤثر در ترویج فرهنگ شهادت طلبی، زدودن دلبستگیهای دنیوی و تقویت عشق و دل دادن به معبود واقعی و تقویت محبت اهل بیت علیهم السّلام در قلب مردم است. عشق و محبت به طور کلی و به ویژه در این رابطه، انسان را از خود و خودپرستی بیرون میبرد. خودپرستی، محدودیت و حصار است و عشق این حصار را میشکند. تا انسان از خودش بیرون نرفته، ضعیف است؛ ترسو، بخیل، حسود، بدخواه، کم صبر، خودپسند و متکبر است. روحش نشاط و هیجان ندارد؛ همیشه سرد است و خاموش. امّا همینکه از (خود) پا بیرون نهاد و حصار خودی را شکست این خصائص و صفات زشت نیز نابود میگردد.[5] بنابراین با تقویت روحیة محبت و عشق ورزی به خداوند و اولیاء او، که نتیجة تولید و افزایش معرفت نسبت به آنها در جامعه است، به تدریج دل بستگیهای دنیایی کم رنگ و دل بستگیهای الهی پررنگ میشود و کم کم همة فعالیتها، برای خوشنودی خالق و اولیاء او صورت گرفته و مشقتها و سختیهای ناشی از اجرای فرامینش، به راحتی تحمل میشود. در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که حاکی از دوستی و محبت عمیق مؤمنان نسبت به خداوند، یا نسبت به مؤمنان دیگر است: 1. وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (بقره / 165) آنان که ایمان آوردهاند در دوستی خدا سختترند. 2. وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ (سوره حشر / 9) ترجمه: (و کسانی که بیش از مهاجران در خانه و در ایمان جایگزین شده و مهاجرانی را که به سوی ایشان میآیند دوست دارند و در دل خودشان از آنچه به آنها داده شده است احساس ناراحتی نمیکنند و آنها را بر خویش مقدم میدارند هر چند خود نیازمند باشند.) از این آیه (حشر / 9) بدست میآید که ایثار و از خودگذشتگی و مقدم داشتن دیگری (که خود نیز میتواند از عوامل ترویج و توسعه فرهنگ شهادت باشد) در سایة عامل عشق و محبت ورزی به خدا و اولیاء او و مؤمنان رشد کرده و شکوفا میشود. مردی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان، اسم میگذاریم، آیا این کار، ما را سودی دارد؟ حضرت فرمودند: آری به خدا قسم مگر دین چیزی غیر از دوستی است؟ (هل الدین الا الحبّ) سپس به آیة 31 سوره آل عمران استشهاد فرمودند: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ؛ اگر خداوند را دوست دارید مرا تبعیت کنید خداوند شما را دوست خواهد داشت.)[6] از جمله آثار پربرکت عشق ورزی و محبت به خدا و اولیاء خداوند تهذیب نفس و تلاش در مسیر جهاد اکبر است. و قهراً در این راستا، شناسایی اولیاء الهی و سپس محبت و تمسک به آنان از مسائل ضروری است. ابن عباس میگوید: در محضر پیامبر صلّی الله علیه و آله بودیم، شخصی سؤال کرد: بهترین همنشینان کیست؟ حضرت فرمودند (من ذکّرکم بالله رؤیته، و زادکم فی علمکم منطقه، و ذکرکم بالاخرة عمله؛[7] کسی که دیدن وی شما را به یاد خدا بیندازد و سخنانش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد). بنابراین عامل محبتورزی و عشق به خدا و اولیاء او میتواند زمینه ساز جهاد اکبر (تهذیب و تربیت نفس) و سپس آمادگی برای شهادت در صحنة جهاد اصغر باشد. صفحات تاریخ اسلام از شگفتیهای ایثار و فداکاری ناشی از محبت به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام در صحنههای جهاد اصغر پر است، در اینجا به دو نمونه اشاره میکنیم: 1. ابوذر غفاری از جمله افراد دلباختة پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است که در لشکر کشی به سوی تبوک با پیامبر صلّی الله علیه و آله همراه شد. در بین راه سه نفر، یکی پس از دیگری عقب کشیدند. هر کدام عقب میکشیدند به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله اطلاع میدادند؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله در هر نوبت میفرمود: (اگر در او خیری باشد خداوند او را برمیگرداند و اگر خیری در او نیست بهتر که رفت). اصحاب دیدند، ابوذر نیز عقب کشید. به اطلاع پیامبر رساندند که ابوذر هم عقب کشید؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله همان جمله را تکرار کرد. امّا عقب افتادن ابوذر به دلیل بازماندن شترش از رفتن بود، او هر چه تلاش کرد حرکت نکرد. لشکر از او فاصله گرفته بود؛ بالاخره شتر را رها کرده و بارش را بر دوش گرفت و در هوای گرم بر روی ریگهای گدازنده به راه افتاد. تشنگی داشت هلاکش میکرد. به صخرهای در سایه کوهی برخورد کرد که در میانش آب باران جمع شده بود. چشید آن را بسیار سرد و خوشگوار یافت؛ گفت هرگز نمیآشامم تا دوستم رسول الله بیاشامد. مشکش را پر کرد؛ آن را نیز به دوش گرفت و به سوی مسلمین شتافت. یکی از اصحاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله عرض کرد: یا رسول الله صلّی الله علیه و آله شبحی را میبینم که به سوی ما میآید. فرمود: باید ابوذر باشد. بالاخره ابوذر خود را به لشکر رسانید؛ امّا خستگی و تشنگی سخت او را از پا در آورده بود. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود به او آب برسانید. با صدایی ضعیف گفت: آب همراه دارم. پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: آب داشتی و از تشنگی نزدیک به هلاکتی؟ ابوذر گفت: بله یا رسول الله صلّی الله علیه و آله . وقتی که آب را چشیدم، دریغم آمد که قبل از دوستم رسول الله صلّی الله علیه و آله از آن بنوشم.[8] نمونه 2. حماسه سازان عاشورای حسینی. یاران امام حسین علیه السّلام عاشق امام بودند و این هم در گفتارشان قبل از شهادت و هم در نحوه جانبازی و شهادتشان مشهود بود. آنان در سختترین لحظات و حتی آخرین دقایق عمر، هرگز به خود نمیاندیشیدند و همواره نگران امام علیه السّلام بودند. مسلم بن عوسجه هنگام جان سپردن، با اشاره به امام، به حبیب بن مظاهر سفارش میکند: (همة وصیت من آن است که در راه این مرد کشته شوی).[9] همچنین ایجاد فضایی آکنده از محبت و عشقورزی به امام زمان حجة بن الحسن العسکری علیه السّلام در زمان کنونی در سایة آن تلاش برای جلب رضایت و خشنودی آن حضرت، در فعالیتها و در نهایت آمادگی جانبازی در راه حضرت، راهکاری مناسب و بسیار پرجاذبه است. 5. عامل دیگر که میتواند در ترویج فرهنگ شهادت مؤثر باشد، زنده نگهداشتن یاد و حماسه سازیهای شهدا، به ویژه شهدای کربلا و به تبع آن شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و تبیین این مطلب که ما مدیون خون شهدا هستیم، میباشد. تمام کسانی که به نحوی به بشریت خدمت کردهاند از راه علم، از راه فلسفه، صنعت، اکتشافات و اختراعات و... به نوعی بر بشریت حقی دارند؛ ولی هیچ کس حقی به اندازة شهدا بر بشریت ندارد. به همین جهت عکس العمل احساس آمیز انسانها و ابراز عواطف خالصانة آنها دربارة شهدا بیش از سایر گروههاست... چرا که همة گروههای دیگر مدیون شهدا هستند ولی شهدا مدیون آنها نیستند یا کمتر مدیون هستند، هر خدمتگزاری برای ارائه خدمت خود، نیازمند محیطی مساعد و آزاد است تا خدمت خود را انجام دهد ولی شهید، آن کسی است که با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد میکند. مثل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است؛ تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهدا، شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک میماند، هیچ دستگاهی نمیتوانست کار خود را آغاز کند.[10] عواملی که ذکر شد، البته همة عوامل دخیل در توسعة فرهنگ شهادت نبوده و قهراً عوامل دیگری هم در این رابطه وجود دارند، که در این نوشتار به همین چند عامل اکتفا شده است. بررسی عوامل تضعیف فرهنگ شهادت طلبی: آنچه در تبیین عوامل تقویت فرهنگ شهادت طلبی گذشت، فقدان یا تضعیف آنها، میتواند به عنوان عوامل تضعیف فرهنگ شهادت طلبی تلقی شود. و اگر بخواهیم آنها را از هم تفکیک کنیم به دو دسته تقسیم میشوند: 1. عوامل درونی؛ 2. عوامل بیرونی. 1. عوامل درونی، که غالباً به ضعف ایمان و بینش افراد در توحید عملی آنها برمیگردد: 1 1. ترس : در شرایط ضعف ایمان، یکی از شیوههای نفوذ شیطان در انسان، القاء ترس و تقویت آن در ابعاد مختلف است، آیه ذیل دال بر این مطلب است: إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل عمران / 175) ترجمه: فقط شیطان است که پیروان خود را میترساند، از آنها نترسید و از من بترسید اگر ایمان دارید. نشانی این ترس این است که غالباً در جایی به انسان القاء میشود که مکلف به انجام یک تکلیف اجتماعی (نظیر امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و پیکار در راه خدا) است که احتمالاً و گاهی قطعاً ضرری متوجه او شده و آسایش و راحتی او را به خطر میاندازد. 2 1. دنیاگرایی -با تمام مظاهر آن- :یکی دیگر از موانع ایجاد و رشد فرهنگ شهادت در جامعة اسلامی دنیا گرایی است که این هم به ضعف ایمان و باور آنان نسبت به سرای آخرت و روز حسابرسی بر میگردد: امیر المؤمنین علی علیه السّلام در تشییع جنازهای شرکت کرده بود. صدای خندة مردی را شنید، فرمود: (کانّ الموت فیها علی غیرنا کُتب، و کأنّ الحق فیها علی غیرنا وَجَبَ، و کانّ الذی نری من الاموات سَفَرٌ عما قلیلٍ الینا راجعون! نبوّئِهُم، اجداثهم، و نَأکل تُراثَهُمْ، کانّا مخلِّدون بَعدَهم إثم قد نسینا کلّ واعظٍ و واعظةٍ، و رُمینا بکلِّ فادحٍ و جائِحَةٍ)[11]. ترجمه: (گویی مرگ در دنیا، بر غیر ما نوشته شده، و گویی حق بر غیر ما واجب گشته، گویی این مردگانی را که میبینیم، مسافرانی هستند که بزودی بسوی ما باز میگردند، آنها را در قبرشان میگذاریم و میراث آنها را میخوریم، گویی بعد از آنها جاودانیم، ما هر واعظ و اندرز دهندهای را فراموش کردهایم و هدف مصائب سنگین و آفاتی که هر اصل و فرع را نابود میکند قرار گرفتهایم). بنابراین یکی از عوامل بازدارندة حرکت سریع دنیاگرایی، یاد مرگ و احوال قبر و برزخ و قیامت است و وقتی این یادآوری با معرفت و بینش همراه شد، دلبستگیها کم و تمایل و گرایش به مسائل معنوی و اخروی از جمله پیکار در راه خدا و شهادت در آن راه بیشتر میشود. 3 1. ضعف روحیة غیرت دینی: نیز از عوامل تضعیف روند توسعة فرهنگ شهادت است. خداوند در قرآن کریم در خصوص منافقان میفرماید: وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ (آل عمران / 167). به آنها گفته شد بیایید در راه خدا نبرد کنید یا حداقل از حریم خود دفاع کنید، آنها گفتند، اگر میدانستیم جنگی روی خواهد داد از شما پیروی میکردیم (امّا میدانیم جنگی نمیشود) آنها در آن هنگام به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، به زبان خود چیزی میگویند که در دلهایشان نیست و خداوند به آنچه کتمان میکنند آگاهتر است). از این آیه بر میآید که اگر اینها غیرت دینی داشتند از دین الهی دفاع میکردند و اگر غیرت ناموسی داشتند حداقل از خود و از ناموس خود دفاع میکردند. 2. عوامل بیرونی مؤثر در تضعیف توسعة فرهنگ شهادت که آنان نیز با ضعف ایمان و اعتقاد و معرفت افراد جامعه اسلامی در این رابطه تأثیرگذار هستند: 1. تضعیف اعتقادات و باورهای دینی مردم از طریق تحریف حقایق و معارف و شبهه افکنی و القاء این مطلب که دین در ادارة زندگی بشر ناتوان و ناقص است. 2. ترویج فساد و بیبند و باری و آزادی ارتباطات نامشروع، از طریق فیلمها، مطبوعات و... . 3. تولید و توزیع و گسترش مصرف مواد مخدر و مسکرات. هر کدام از موارد ذکر شده در تضعیف روحیة دینی و غیرتزدایی کافی هستند. بنابراین با توجه به موارد ذکر شده (عوامل تقویت و تضعیف فرهنگ شهادت) برای توسعة این فرهنگ مقدس لازم است که مسئولان تعلیم و تربیت، روحانیت و تمام افرادی که در فرهنگ مردم تأثیرگذار هستند، تلاش خود را متمرکز بر ارائة معارف قرآنی در همة جوانب و تبیین مناقب و جوانب مختلف زندگی معصومین علیهم السّلام نمایند تا در سایة معرفت به این دو سفارش گرانبهای پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله ، راه را از چاه باز شناخته و غیرت دینی و روحیة دفاع از ارزشها در آن تقویت شود. پی نوشتها: [1] . ذبیح، علیرضا، پایان نامه: کارشناسی ارشد معارف اسلامی، تأثیر وجود فرهنگ شهادت طلبی در حفظ دین و ارزشهای دینی، تابستان 1380. [2] . طه/70 تا 73. [3] . آل عمران/146. [4] . صدوق، معانی الاخبار، تهران، مکتبة الصدوق، ص 289 به نقل از مجلة معرفت، مرداد 1381، شمارة 59، ص 53. [5] . برگرفته از مطهری، جاذبه و دافعة علی علیه السّلام ، قم، دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین) بیتا، ص 45. [6] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 27، روایت 58، باب 4، نرم افزار علوم اسلامی. [7] . همان، ج74، روایت 186، روایت 3، باب 13، نرم افزار علوم اسلامی. [8] . مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه (همان)، به نقل از بحار الانوار، ج 21. [9] . سلیمانی، جواد، مقاله: نگاهی به ویژگیهای اصحاب سید الشهداء علیه السّلام به نقل از تاریخ طبری، ج 5، ص 435، مجله معرفت، شماره 59، مردادماه 1381. [10] . مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمة شهید قم، صدرا، چاپ پنچم، با اندکی تصرف. [11] . نهج البلاغه، قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزه علمیه، 1417ق، حکمت 122، ص161. منبع: اندیشه قم
ایجاد و سپس توسعة یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمانبر است. البته بعضی از حوادث تاریخ، در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کنندهای دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش فرهنگ شهادت در جوامع، حوادث بزرگی نظیر حماسة عاشورا، نهضتها و قیامهایی که بعد از آن در طول تاریخ تشیع به وقوع پیوسته و در زمان معاصر، پدیدة انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس هشت ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان جوامع از جمله لبنان و فلسطین نقش داشتهاند. امّا برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی چه باید کرد؟ در این نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبی، تعریف و سپس عوامل تقویت و تضعیف این فرهنگ بررسی شده است.
تعریف شهادت: شهادت، مرگی از نوع کشته شدن است که شخص مؤمن، آگاهانه و با اختیار و به خاطر اهدافی که از منظر دین، مقدس شمرده شده است، آن را بر میگزیند که قرآن کریم از آن به معنای (قتل فی سبیل الله) یاد کرده است.
فرهنگ شهادت طلبی: با توجه به شمولی که در معنای واژة فرهنگ نهفته است، حالت استیلا، فراگیری و نهادینه شدن این اشتیاق به شهادت در راه خدا، در جامعة اسلامی است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودی چنین شمولی دارد.[1]
عوامل تقویت و گسترش این فرهنگ:
1. تلاش برای اشاعه و تعلیم معارف حقة قرآنی به منظور تقویت ایمان، اعتقاد و یقین مردم نسبت به مبدأ و معاد. در قرآن کریم[2]، خداوند داستان ساحرانی را نقل میکند که از سوی فرعون مأموریت داشتند از طریق سحر با موسی مبارزه کنند. بعد از اینکه، موسی علیه السّلام با معجزة الهی (انداختن عصای خود)، سحر آنها را باطل کرد، آنها به سجده افتاده و گفتند: ما به پروردگار موسی و هارون علیهما السّلام ایمان آوردیم. و ایمان آنان ایمانی محکم و استوار شد. بطوری که وقتی فرعون، آنها را به قطع دست و پا و به صلیب کشیدن بر درختان نخل، تهدید کرد، آنها قاطعانه در جواب گفتند: (سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده مقدم نخواهیم کرد). و هر حکمی که میخواهی بِکُن و... در نهایت در مقابل تهدیدات هولناکِ فرعون، عاشقانه مرگ با شهادت را آن هم با فجیعترین وضع پذیرا شدند. و این چیزی جز تأثیر مستقیم ایمان و یقین قلبی به خداوند سبحان و وعدههای او نیست.
بنابراین بر مسئولان فرهنگی جامعه است که با روشهای گوناگون در ترویج و تعمیق ایمان و معنویت مردم کوشا باشند.
2. عامل دومی که در تقویت و گسترش فرهنگ شهادت میتواند تأثیر داشته باشد؛ تلاش برای تقویت روحیة صبر و استقامت در مؤمنین است. چرا که مجاهدت و شهادت در راه خدا، مستلزم تحمل مشقات و مصائب فراوان است. قرآن کریم، در مورد تأثیر این عامل بر روحیه و فرهنگ شهادت طلبی در مؤمنین، یکی از ویژگیهای مردان الهی را که همراه پیامبران در جنگها شرکت میکردند، ویژگی صبر دانسته و میفرماید: (آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها میرسید، سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد.)[3]
مرحوم شیخ صدوق در معانی الاخبار مطلبی را در مورد استقامت امام حسین علیه السّلام از امام سجاد علیه السّلام نقل میکنند که: (در روز عاشورا بعد از اینکه جنگ شدیدی در گرفت و عدهای از یاران و خاندان آن حضرت به شهادت رسیدند و بدنهایشان قطعه قطعه شد، تعدادی از اصحاب نگران شدند، امّا چهرة حسین بن علی علیه السّلام لحظه به لحظه آرامتر و درخشانتر میشد. آنان به یکدیگر میگفتند: به حسین بن علی علیهما السّلام نگاه کنید، از مرگ هیچ هراسی ندارد. امام حسین علیه السّلام با شنیدن این جمله فرمود: (ای بزرگ زادگان صبور باشید و بدانید مرگ همانند پلی است که شما را از رنج و سختی عبور داده، به بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان آن منتقل میکند)[4].
3. سومین عاملی که میتواند در ترویج فرهنگ شهادت طلبی مؤثر باشد، تقویت روحِ غیرت در جامعه اسلامی است. چرا که غیرت، نیرویی است که هر انسانی را به دفاع از ارزشها و مقدسات وا میدارد.
حضرت فرمودند: (ان الله غیور و یحب الغیور) خداوند غیور و غیرتمند است و انسان غیرتمند را دوست دارد. وقتی که تعهد و غیرت از جامعهای رخت بربندد و افراد جامعه نسبت به ارزشهای فرهنگی، ملی و مذهبی خود بیتفاوت شوند، قهراً در مقابل تهاجم دشمن هیچ عکس العملی از خود نشان نخواهند داد یا اگر هم نشان بدهند، عکس العملی ضعیف و حقیرانه خواهد بود. امّا اگر روحیة غیرت دینی و احساس مسئولیت و تعهد در جامعهای حکمفرما شد، دیگر هیچ مهاجمی نمیتواند به آن جامعه چشم طمع داشته باشد. در این رابطه، اشاعه و ترویج فرهنگ عاشورا (که حاکی از احساس تعهد شدید و غیرت آقا اباعبدالله الحسین علیه السّلام در مقابل بیبند و باری حاکمان وقت و اشاعة آن به سایر جامعة اسلامی بود) میتواند به عنوان بهترین راهکار مورد استفاده قرار گیرد.
در این رابطه، مبارزة مستمر با عوامل رواج بیغیرتی در جامعه و عدم مداهنه و مسامحه در برخورد با مروجین آن، ضروری است.
4. چهارمین عامل مؤثر در ترویج فرهنگ شهادت طلبی، زدودن دلبستگیهای دنیوی و تقویت عشق و دل دادن به معبود واقعی و تقویت محبت اهل بیت علیهم السّلام در قلب مردم است.
عشق و محبت به طور کلی و به ویژه در این رابطه، انسان را از خود و خودپرستی بیرون میبرد. خودپرستی، محدودیت و حصار است و عشق این حصار را میشکند. تا انسان از خودش بیرون نرفته، ضعیف است؛ ترسو، بخیل، حسود، بدخواه، کم صبر، خودپسند و متکبر است. روحش نشاط و هیجان ندارد؛ همیشه سرد است و خاموش. امّا همینکه از (خود) پا بیرون نهاد و حصار خودی را شکست این خصائص و صفات زشت نیز نابود میگردد.[5] بنابراین با تقویت روحیة محبت و عشق ورزی به خداوند و اولیاء او، که نتیجة تولید و افزایش معرفت نسبت به آنها در جامعه است، به تدریج دل بستگیهای دنیایی کم رنگ و دل بستگیهای الهی پررنگ میشود و کم کم همة فعالیتها، برای خوشنودی خالق و اولیاء او صورت گرفته و مشقتها و سختیهای ناشی از اجرای فرامینش، به راحتی تحمل میشود.
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که حاکی از دوستی و محبت عمیق مؤمنان نسبت به خداوند، یا نسبت به مؤمنان دیگر است: 1. وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (بقره / 165) آنان که ایمان آوردهاند در دوستی خدا سختترند.
2. وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ (سوره حشر / 9) ترجمه: (و کسانی که بیش از مهاجران در خانه و در ایمان جایگزین شده و مهاجرانی را که به سوی ایشان میآیند دوست دارند و در دل خودشان از آنچه به آنها داده شده است احساس ناراحتی نمیکنند و آنها را بر خویش مقدم میدارند هر چند خود نیازمند باشند.)
از این آیه (حشر / 9) بدست میآید که ایثار و از خودگذشتگی و مقدم داشتن دیگری (که خود نیز میتواند از عوامل ترویج و توسعه فرهنگ شهادت باشد) در سایة عامل عشق و محبت ورزی به خدا و اولیاء او و مؤمنان رشد کرده و شکوفا میشود. مردی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان، اسم میگذاریم، آیا این کار، ما را سودی دارد؟ حضرت فرمودند: آری به خدا قسم مگر دین چیزی غیر از دوستی است؟ (هل الدین الا الحبّ) سپس به آیة 31 سوره آل عمران استشهاد فرمودند: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ؛ اگر خداوند را دوست دارید مرا تبعیت کنید خداوند شما را دوست خواهد داشت.)[6]
از جمله آثار پربرکت عشق ورزی و محبت به خدا و اولیاء خداوند تهذیب نفس و تلاش در مسیر جهاد اکبر است. و قهراً در این راستا، شناسایی اولیاء الهی و سپس محبت و تمسک به آنان از مسائل ضروری است. ابن عباس میگوید: در محضر پیامبر صلّی الله علیه و آله بودیم، شخصی سؤال کرد: بهترین همنشینان کیست؟ حضرت فرمودند
(من ذکّرکم بالله رؤیته، و زادکم فی علمکم منطقه، و ذکرکم بالاخرة عمله؛[7] کسی که دیدن وی شما را به یاد خدا بیندازد و سخنانش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد). بنابراین عامل محبتورزی و عشق به خدا و اولیاء او میتواند زمینه ساز جهاد اکبر (تهذیب و تربیت نفس) و سپس آمادگی برای شهادت در صحنة جهاد اصغر باشد. صفحات تاریخ اسلام از شگفتیهای ایثار و فداکاری ناشی از محبت به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام در صحنههای جهاد اصغر پر است، در اینجا به دو نمونه اشاره میکنیم:
1. ابوذر غفاری از جمله افراد دلباختة پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است که در لشکر کشی به سوی تبوک با پیامبر صلّی الله علیه و آله همراه شد. در بین راه سه نفر، یکی پس از دیگری عقب کشیدند. هر کدام عقب میکشیدند به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله اطلاع میدادند؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله در هر نوبت میفرمود: (اگر در او خیری باشد خداوند او را برمیگرداند و اگر خیری در او نیست بهتر که رفت). اصحاب دیدند، ابوذر نیز عقب کشید. به اطلاع پیامبر رساندند که ابوذر هم عقب کشید؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله همان جمله را تکرار کرد. امّا عقب افتادن ابوذر به دلیل بازماندن شترش از رفتن بود، او هر چه تلاش کرد حرکت نکرد. لشکر از او فاصله گرفته بود؛ بالاخره شتر را رها کرده و بارش را بر دوش گرفت و در هوای گرم بر روی ریگهای گدازنده به راه افتاد. تشنگی داشت هلاکش میکرد. به صخرهای در سایه کوهی برخورد کرد که در میانش آب باران جمع شده بود. چشید آن را بسیار سرد و خوشگوار یافت؛ گفت هرگز نمیآشامم تا دوستم رسول الله بیاشامد. مشکش را پر کرد؛ آن را نیز به دوش گرفت و به سوی مسلمین شتافت. یکی از اصحاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله عرض کرد: یا رسول الله صلّی الله علیه و آله شبحی را میبینم که به سوی ما میآید. فرمود: باید ابوذر باشد. بالاخره ابوذر خود را به لشکر رسانید؛ امّا خستگی و تشنگی سخت او را از پا در آورده بود. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود به او آب برسانید. با صدایی ضعیف گفت: آب همراه دارم. پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: آب داشتی و از تشنگی نزدیک به هلاکتی؟ ابوذر گفت: بله یا رسول الله صلّی الله علیه و آله . وقتی که آب را چشیدم، دریغم آمد که قبل از دوستم رسول الله صلّی الله علیه و آله از آن بنوشم.[8]
نمونه 2. حماسه سازان عاشورای حسینی. یاران امام حسین علیه السّلام عاشق امام بودند و این هم در گفتارشان قبل از شهادت و هم در نحوه جانبازی و شهادتشان مشهود بود. آنان در سختترین لحظات و حتی آخرین دقایق عمر، هرگز به خود نمیاندیشیدند و همواره نگران امام علیه السّلام بودند. مسلم بن عوسجه هنگام جان سپردن، با اشاره به امام، به حبیب بن مظاهر سفارش میکند: (همة وصیت من آن است که در راه این مرد کشته شوی).[9]
همچنین ایجاد فضایی آکنده از محبت و عشقورزی به امام زمان حجة بن الحسن العسکری علیه السّلام در زمان کنونی در سایة آن تلاش برای جلب رضایت و خشنودی آن حضرت، در فعالیتها و در نهایت آمادگی جانبازی در راه حضرت، راهکاری مناسب و بسیار پرجاذبه است.
5. عامل دیگر که میتواند در ترویج فرهنگ شهادت مؤثر باشد، زنده نگهداشتن یاد و حماسه سازیهای شهدا، به ویژه شهدای کربلا و به تبع آن شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و تبیین این مطلب که ما مدیون خون شهدا هستیم، میباشد. تمام کسانی که به نحوی به بشریت خدمت کردهاند از راه علم، از راه فلسفه، صنعت، اکتشافات و اختراعات و... به نوعی بر بشریت حقی دارند؛ ولی هیچ کس حقی به اندازة شهدا بر بشریت ندارد. به همین جهت عکس العمل احساس آمیز انسانها و ابراز عواطف خالصانة آنها دربارة شهدا بیش از سایر گروههاست... چرا که همة گروههای دیگر مدیون شهدا هستند ولی شهدا مدیون آنها نیستند یا کمتر مدیون هستند، هر خدمتگزاری برای ارائه خدمت خود، نیازمند محیطی مساعد و آزاد است تا خدمت خود را انجام دهد ولی شهید، آن کسی است که با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد میکند. مثل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است؛ تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهدا، شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک میماند، هیچ دستگاهی نمیتوانست کار خود را آغاز کند.[10]
عواملی که ذکر شد، البته همة عوامل دخیل در توسعة فرهنگ شهادت نبوده و قهراً عوامل دیگری هم در این رابطه وجود دارند، که در این نوشتار به همین چند عامل اکتفا شده است.
بررسی عوامل تضعیف فرهنگ شهادت طلبی:
آنچه در تبیین عوامل تقویت فرهنگ شهادت طلبی گذشت، فقدان یا تضعیف آنها، میتواند به عنوان عوامل تضعیف فرهنگ شهادت طلبی تلقی شود. و اگر بخواهیم آنها را از هم تفکیک کنیم به دو دسته تقسیم میشوند: 1. عوامل درونی؛ 2. عوامل بیرونی.
1. عوامل درونی، که غالباً به ضعف ایمان و بینش افراد در توحید عملی آنها برمیگردد:
1 1. ترس : در شرایط ضعف ایمان، یکی از شیوههای نفوذ شیطان در انسان، القاء ترس و تقویت آن در ابعاد مختلف است، آیه ذیل دال بر این مطلب است:
إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل عمران / 175)
ترجمه: فقط شیطان است که پیروان خود را میترساند، از آنها نترسید و از من بترسید اگر ایمان دارید.
نشانی این ترس این است که غالباً در جایی به انسان القاء میشود که مکلف به انجام یک تکلیف اجتماعی (نظیر امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و پیکار در راه خدا) است که احتمالاً و گاهی قطعاً ضرری متوجه او شده و آسایش و راحتی او را به خطر میاندازد.
2 1. دنیاگرایی -با تمام مظاهر آن- :یکی دیگر از موانع ایجاد و رشد فرهنگ شهادت در جامعة اسلامی دنیا گرایی است که این هم به ضعف ایمان و باور آنان نسبت به سرای آخرت و روز حسابرسی بر میگردد:
امیر المؤمنین علی علیه السّلام در تشییع جنازهای شرکت کرده بود. صدای خندة مردی را شنید، فرمود: (کانّ الموت فیها علی غیرنا کُتب، و کأنّ الحق فیها علی غیرنا وَجَبَ، و کانّ الذی نری من الاموات سَفَرٌ عما قلیلٍ الینا راجعون! نبوّئِهُم، اجداثهم، و نَأکل تُراثَهُمْ، کانّا مخلِّدون بَعدَهم إثم قد نسینا کلّ واعظٍ و واعظةٍ، و رُمینا بکلِّ فادحٍ و جائِحَةٍ)[11].
ترجمه: (گویی مرگ در دنیا، بر غیر ما نوشته شده، و گویی حق بر غیر ما واجب گشته، گویی این مردگانی را که میبینیم، مسافرانی هستند که بزودی بسوی ما باز میگردند، آنها را در قبرشان میگذاریم و میراث آنها را میخوریم، گویی بعد از آنها جاودانیم، ما هر واعظ و اندرز دهندهای را فراموش کردهایم و هدف مصائب سنگین و آفاتی که هر اصل و فرع را نابود میکند قرار گرفتهایم).
بنابراین یکی از عوامل بازدارندة حرکت سریع دنیاگرایی، یاد مرگ و احوال قبر و برزخ و قیامت است و وقتی این یادآوری با معرفت و بینش همراه شد، دلبستگیها کم و تمایل و گرایش به مسائل معنوی و اخروی از جمله پیکار در راه خدا و شهادت در آن راه بیشتر میشود.
3 1. ضعف روحیة غیرت دینی: نیز از عوامل تضعیف روند توسعة فرهنگ شهادت است. خداوند در قرآن کریم در خصوص منافقان میفرماید: وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ (آل عمران / 167).
به آنها گفته شد بیایید در راه خدا نبرد کنید یا حداقل از حریم خود دفاع کنید، آنها گفتند، اگر میدانستیم جنگی روی خواهد داد از شما پیروی میکردیم (امّا میدانیم جنگی نمیشود) آنها در آن هنگام به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، به زبان خود چیزی میگویند که در دلهایشان نیست و خداوند به آنچه کتمان میکنند آگاهتر است).
از این آیه بر میآید که اگر اینها غیرت دینی داشتند از دین الهی دفاع میکردند و اگر غیرت ناموسی داشتند حداقل از خود و از ناموس خود دفاع میکردند.
2. عوامل بیرونی مؤثر در تضعیف توسعة فرهنگ شهادت که آنان نیز با ضعف ایمان و اعتقاد و معرفت افراد جامعه اسلامی در این رابطه تأثیرگذار هستند:
1. تضعیف اعتقادات و باورهای دینی مردم از طریق تحریف حقایق و معارف و شبهه افکنی و القاء این مطلب که دین در ادارة زندگی بشر ناتوان و ناقص است.
2. ترویج فساد و بیبند و باری و آزادی ارتباطات نامشروع، از طریق فیلمها، مطبوعات و... .
3. تولید و توزیع و گسترش مصرف مواد مخدر و مسکرات.
هر کدام از موارد ذکر شده در تضعیف روحیة دینی و غیرتزدایی کافی هستند.
بنابراین با توجه به موارد ذکر شده (عوامل تقویت و تضعیف فرهنگ شهادت) برای توسعة این فرهنگ مقدس لازم است که مسئولان تعلیم و تربیت، روحانیت و تمام افرادی که در فرهنگ مردم تأثیرگذار هستند، تلاش خود را متمرکز بر ارائة معارف قرآنی در همة جوانب و تبیین مناقب و جوانب مختلف زندگی معصومین علیهم السّلام نمایند تا در سایة معرفت به این دو سفارش گرانبهای پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله ، راه را از چاه باز شناخته و غیرت دینی و روحیة دفاع از ارزشها در آن تقویت شود.
پی نوشتها:
[1] . ذبیح، علیرضا، پایان نامه: کارشناسی ارشد معارف اسلامی، تأثیر وجود فرهنگ شهادت طلبی در حفظ دین و ارزشهای دینی، تابستان 1380.
[2] . طه/70 تا 73.
[3] . آل عمران/146.
[4] . صدوق، معانی الاخبار، تهران، مکتبة الصدوق، ص 289 به نقل از مجلة معرفت، مرداد 1381، شمارة 59، ص 53.
[5] . برگرفته از مطهری، جاذبه و دافعة علی علیه السّلام ، قم، دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین) بیتا، ص 45.
[6] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 27، روایت 58، باب 4، نرم افزار علوم اسلامی.
[7] . همان، ج74، روایت 186، روایت 3، باب 13، نرم افزار علوم اسلامی.
[8] . مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه (همان)، به نقل از بحار الانوار، ج 21.
[9] . سلیمانی، جواد، مقاله: نگاهی به ویژگیهای اصحاب سید الشهداء علیه السّلام به نقل از تاریخ طبری، ج 5، ص 435، مجله معرفت، شماره 59، مردادماه 1381.
[10] . مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمة شهید قم، صدرا، چاپ پنچم، با اندکی تصرف.
[11] . نهج البلاغه، قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزه علمیه، 1417ق، حکمت 122، ص161.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چگونه میتوان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟
- [سایر] چگونه میتوان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟
- [سایر] آیا ترویج فرهنگ شهید و شهادت منجر به ترویج فرهنگ خشونت در جامعه نمی شود؟
- [سایر] تأثیر اینترنت را چگونه ارزیابی میکنید؟ با چه راهکارهایی میتوان از این پدیده برای گسترش فرهنگ اسلامی بهره جست؟
- [سایر] بسترها و راههای گسترش فرهنگ مهدوی چیست؟
- [سایر] به نظر شما در جامعه و فرهنگ امروزی، چگونه میتوان یک همسر خوب انتخاب کرد؟ راه های عملی برای یافتن همسر مورد نظر چیست؟
- [سایر] نقش فرهنگ عاشورا در بازنمایی افق سیاسی جامعه منتظر چیست؟
- [سایر] چگونه فرهنگ ها تغییر و تبدّل پیدا می کنند; آیا تغییر کامل فرهنگ در یک جامعه ممکن است؟
- [سایر] نقش حوزه علمیه در فرهنگ سازی جامعه چیست؟
- [سایر] نقش حوزة علمیه در فرهنگ سازی جامعه چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] وسایل ارتباط جمعی باید در جهت اشاعه مکارم اخلاق و خصال پسندیده انسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از اندیشههای متفاوت بهره جویند و از ترویج فرهنگ ضد اسلامی و بیبندوباری به شدّت پرهیز نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بیگانگان از راههای مختلف مانند فرستادن امواج رادیویی یا تلویزیونی یا ماهوارهای و مانند آن در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلمانان باشند، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامی بر هر مسلمانی واجب است و شایسته است از راه تقویت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان واستفاده از فراوردههای علمی، از ضربه زدن دشمن به آن جلوگیری شود و از راههای دیگر مگر در موارد ضرورت استفاده نشود.
- [آیت الله مظاهری] تحمّل شهادت و ادای شهادت هر دو واجب است بنابر این اگر کسی را برای شهادت خواستند باید برود همانگونه که اگر او را برای شهادت دادن نزد قاضی خواستند باید حاضر شود مگر اینکه افراد دیگری برای تحمّل شهادت یا ادای آن، باشند.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر شاهد از شهادت خود برگردد یا شاهد دیگری برخلاف او شهادت دهد، اگر قبل از حکم قاضی باشد آن شهادت اوّل پذیرفته نمیشود ولی اگر بعد از حکم باشد حکم نقض نمیشود. ولی در صورتی که شاهد از شهادت خود برگشته باشد ضامن است و تعزیر میشود، مثلاً اگر کسی به واسطه شهادت او قصاص شده باشد، اگر دروغ گفته باشد ورثه میتوانند قصاص کنند و اگر اشتباهی باشد ورثه میتوانند دیه بگیرند.
- [آیت الله مظاهری] شهادت زن در حدود و تعزیرات پذیرفته نمیشود مگر در زنا یا لواط که با شهادت سه مرد عادل و دو زن ثابت میگردد.
- [آیت الله مظاهری] به جای شهادت دو مرد، یک مرد و دو زن که دارای شرایط بیّنه باشند میتوانند شهادت دهند، ولی شهادت زنها بدون ضمیمه مرد فقط در چهار مورد قبول میشود: 1 - باکره بودن. 2 - عیبهای زنان که مرد به واسطه آن میتواند عقد را به هم بزند. 3 - وصیت. 4 - زنده بودن طفل هنگام ولادت.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مظاهری] در اثبات زنا و لواط باید چهار مرد یا سه مرد و دو زن شهادت دهند ولی در سایر امور شهادت دو مرد یا یک مرد و دو زن کافی است.
- [آیت الله مظاهری] در احکام خرید و فروش گفته شد که دریازده مورد میتوان معامله را فسخ کرد، در تمام این یازده مورد صلح را نیز میتوان فسخ کرد مگر در مورد خیار مجلس و خیار حیوان و خیار تأخیر.