پاسخ سئوال مورد نظر در چند نکته نهفته است که به اختصار توضیح می دهیم: الف: سنّت قطعی و تغییر ناپذیر خداوند بر این استوار بوده که همان گونه که بشر را مختار و آزاد آفریده در انتخاب راه و پیمودن آن نیز مختار و آزاد قرار داده است. راه را به واسطه راهنمایان آسمانی به آنها نشان داده و انتخاب و پیمودن آن را به خودش واگذار فرموده است: (لا اکراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ)[1] کار دین به اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر هر کس روشن گردید. و :(انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا)[2] ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او (انسان) نمودیم. حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکرگزار باشد و خواهد آن نعمت را کفران کند: (و لو شاءَ ربک لآمن من فی الارض کلّهم جمیعاً، أفأنت تُکرهُ الناس حتی یکونوا مؤمنین)[3] (ای رسول ما) اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می آوردند (چون نخواستیم به اکراه و زور مؤمن بشوند) تو کی توانی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خدا پرست گردانی. بنابر این انسانها به بیان صریح قرآن در انتخاب راه و پیمودن آن مختارند و اینجا است که زمینه مناسب برای سعادت و شقاوت اختیاری انسان به وجود می آید و هر دو گروه سعید و شقی بدون اینکه اجبار و تحمیلی در کار باشد، سهولت و صعوبت راهی را که اختیار کرده اند باید تحمّل نمایند و طبیعی است که در این راه، مؤمنین و انسان های متعّهد خصوصاً انبیاء و اولیاء الهی در راستای رسالتی که دارند و احساس وظیفه ای که بر اساس ایمان و تعهّدات الهی می کنند، برای رسیدن به اهداف بلند و ارزشمند شان و نیز پاداش هایی که خداوند به دوستانش در برابر هدایت انسانها و رنج و مشقّت هایی که متحمّل میگردند، دچار رنج ها و گرفتاری های فراوان خواهند شد. همان گونه که با عوامل و موانع درونی در راستای طاعت و بزرگی خدا باید مبارزه نمایند با عوامل و موانع و دشمنان بیرونی نیز باید مبارزه و جهاد نمایند و با اسباب و وسائل عادی و طبیعی البته با پشتوانه ایمان به خدا به رویارویی بپردازند. اولیاء الهی و امامان معصوم علیهم السلام از آنجا که مصداق اکمل آیه شریفه: (و ما تشاؤون اِلاّ اَن یشاء الله)[4] هستند، اراده ای جز آنچه که خدا اراده فرموده ندارند و چون خدای متعال، همان گونه که اشاره شد اراده فرموده که انسانها در انتخاب راه و پیمودن آن آزاد باشند، لذا هیچگاه نخواسته اند به اجبار و از راه های غیر طبیعی سعی در گسترش دین و مغلوب ساختن دشمنانشان نمایند. ب: گذشته از اینکه خدای متعال در قرآن کریم پیروزی حقیقی و نهائی را از آن مؤمنین شمرده و فرموده: (و من یتولّ الله و رسوله و الّذین آمنوا فانّ حزب الله هم الغالبون)[5] و هرکس که خدا و رسول و اهل ایمان را ولیّ و فرمانروای خود داند (پیروز است) که تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود. پیروزی تنها به مغلوب ساختن دشمن در ظاهر و تار و مار کردن سپاه او نیست بلکه ممکن است گاهی یک فرد و یا گروه و جمعی در جنگ با دشمن کشته بشوند و در عین حال به پیروزی هم دست یابند و مغلوب واقعی دشمن به ظاهر پیروز او باشد. اگر بخواهیم یک مثال زنده از زمان خودمان بزنیم عملیات های استشهادی رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ علیه متجاوزان بعثی در دوران دفاع مقدس را می توانیم به عنوان نمونه ذکر کنیم انسانهای پاک و وارسته که بهترین سرمایه های یک کشور بودند از هستی شان گذشتند و برای مقابله با دشمن با یقین به اینکه کشته می شوند روی میدان های مین قدم نهادند و نارنجک به کمر بستند به پیشواز تانک های دشمن رفتند و شهید شدند، آیا هیچ عاقلی می تواند ادعا کند که اینها شکست خوردند؟! نه، بلکه دشمن هم به پیروزی آنها اذعان نموده است. آنها با شهادت شان و بی سرپرست شدن زنان و یتیم شدن فرزندان معصوم شان، پیروزی نهائی را برای ملت مسلمان در تاریخ پر افتخار، رقم زدند بنا بر این شهادت امام حسین علیه السلام و یاران او هرگز به معنای شکست او نخواهد بود. ج: و نکته آخر اینکه امام حسین علیه السلام که به فرموده پیامبر اکرم: (حسین از من است و من از حسینم)[6] نفس پاک پیامبر است و علوم و میراث جامع پیامبر (نزد او می باشد، آگاهانه و با علم به سرانجام حرکت و انقلاب خودش قدم به میدان مبارزه با دستگاه ستم و باطل اموی گذاشت و به خوبی میدانست که قیام خونین آن حضرت که منجر به کشته شدن خود و یارانش و یتیمی بچه ها و اسارت اهل بیت اش خواهد شد، باعث تجدید حیات اسلام در پیکر نیمه جان جامعه آشفته آن روز و بیداری مسلمانان می شود و در نهایت آنکه پیروز خواهد شد او و مکتب سرخ او خواهد بود و آنکه شکست خواهد خورد دشمن به ظاهر پیروزش می باشد و این از جواب آن بزرگوار به ابن حنفیه که هنگام حرکت آن حضرت به سوی عراق از امام خواست به سوی عراق نرود کاملاً پیداست که فرمود: (رسول خدا به من فرمود یا حسین خارج شو (به سوی عراق حرکت کن) که خدا اراده فرموده تو را شهید ببیند.)[7] و وقتی ابن حنفیه گفت حالا که چنین است پس چرا زنان و کودکان را همراه می بری؟ فرمود: (رسول خدا به من خبر داد که خدا اراده کرده است که آنان را اسیر ببیند.)[8] و همین پاسخ را به ابن عباس و عبد الله بن زبیر نیز فرمودند. پس با اطمینان می توان گفت که امام حسین علیه السلام با یک نقشه دقیق و برنامه ریزی شده حرکت خود را آغاز کرده و به سرانجام رسانید و پیروزی آن حضرت در شهادت خود و یاران و اهلبیت اش و اسارت زنان و فرزندان آن بزرگوار نهفته بود و لذا تعبیر به شکست و اینکه بگوئیم و یا فکر کنیم که امام حسین علیه السلام شکست خورده است غیر معقول و با واقعیات و تبعات شهادت آن بزرگوار که باعث تجدید اسلام و رسوایی بنی امیه گردید سازگار نیست و نتایج و ثمراتی که با شهادت آن حضرت و اسارت اهل بیت او به وجود آمد ممکن بود با کشتن دشمنان آن بزرگوار توسط ملائکه و یا سپاه جن بدست نیاید و لو در ظاهر و به طور موقت امام علیه السلام و اهل بیت و یارانش از کشته شدن و اسارت به دور می ماندند، علاوه بر اینکه همانگونه که در نکته اول بیان شد امام نمی خواست از راه های غیر عادی و غیر طبیعی اقدام به مبارزه و نابودی دشمن نماید و این سیره انبیاء و اولیاء الهی بوده است الا در موارد خاص که بر اساس دلائل و حکمت های خاص اقدام به معجزه و اظهار امور غیر عادی نموده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری. 2 دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی. پی نوشتها: [1] . بقره / 255. [2] . انسان / 3. [3] . یونس / 99. [4] . [5] . المائده / 56. [6] . دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 31. [7] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 364. [8] . بحارالانوار، ج44، ص364. منبع: اندیشه قم
چرا امام حسین علیه السلام نگذاشت در جنگ با دشمن، جن ها کمکش کنند تا دشمنان را شکست بدهد؟
پاسخ سئوال مورد نظر در چند نکته نهفته است که به اختصار توضیح می دهیم:
الف: سنّت قطعی و تغییر ناپذیر خداوند بر این استوار بوده که همان گونه که بشر را مختار و آزاد آفریده در انتخاب راه و پیمودن آن نیز مختار و آزاد قرار داده است. راه را به واسطه راهنمایان آسمانی به آنها نشان داده و انتخاب و پیمودن آن را به خودش واگذار فرموده است: (لا اکراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ)[1]
کار دین به اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر هر کس روشن گردید. و :(انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا)[2] ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او (انسان) نمودیم.
حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکرگزار باشد و خواهد آن نعمت را کفران کند: (و لو شاءَ ربک لآمن من فی الارض کلّهم جمیعاً، أفأنت تُکرهُ الناس حتی یکونوا مؤمنین)[3] (ای رسول ما) اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می آوردند (چون نخواستیم به اکراه و زور مؤمن بشوند) تو کی توانی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خدا پرست گردانی.
بنابر این انسانها به بیان صریح قرآن در انتخاب راه و پیمودن آن مختارند و اینجا است که زمینه مناسب برای سعادت و شقاوت اختیاری انسان به وجود می آید و هر دو گروه سعید و شقی بدون اینکه اجبار و تحمیلی در کار باشد، سهولت و صعوبت راهی را که اختیار کرده اند باید تحمّل نمایند و طبیعی است که در این راه، مؤمنین و انسان های متعّهد خصوصاً انبیاء و اولیاء الهی در راستای رسالتی که دارند و احساس وظیفه ای که بر اساس ایمان و تعهّدات الهی می کنند، برای رسیدن به اهداف بلند و ارزشمند شان و نیز پاداش هایی که خداوند به دوستانش در برابر هدایت انسانها و رنج و مشقّت هایی که متحمّل میگردند، دچار رنج ها و گرفتاری های فراوان خواهند شد. همان گونه که با عوامل و موانع درونی در راستای طاعت و بزرگی خدا باید مبارزه نمایند با عوامل و موانع و دشمنان بیرونی نیز باید مبارزه و جهاد نمایند و با اسباب و وسائل عادی و طبیعی البته با پشتوانه ایمان به خدا به رویارویی بپردازند.
اولیاء الهی و امامان معصوم علیهم السلام از آنجا که مصداق اکمل آیه شریفه: (و ما تشاؤون اِلاّ اَن یشاء الله)[4] هستند، اراده ای جز آنچه که خدا اراده فرموده ندارند و چون خدای متعال، همان گونه که اشاره شد اراده فرموده که انسانها در انتخاب راه و پیمودن آن آزاد باشند، لذا هیچگاه نخواسته اند به اجبار و از راه های غیر طبیعی سعی در گسترش دین و مغلوب ساختن دشمنانشان نمایند.
ب: گذشته از اینکه خدای متعال در قرآن کریم پیروزی حقیقی و نهائی را از آن مؤمنین شمرده و فرموده: (و من یتولّ الله و رسوله و الّذین آمنوا فانّ حزب الله هم الغالبون)[5] و هرکس که خدا و رسول و اهل ایمان را ولیّ و فرمانروای خود داند (پیروز است) که تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود. پیروزی تنها به مغلوب ساختن دشمن در ظاهر و تار و مار کردن سپاه او نیست بلکه ممکن است گاهی یک فرد و یا گروه و جمعی در جنگ با دشمن کشته بشوند و در عین حال به پیروزی هم دست یابند و مغلوب واقعی دشمن به ظاهر پیروز او باشد.
اگر بخواهیم یک مثال زنده از زمان خودمان بزنیم عملیات های استشهادی رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ علیه متجاوزان بعثی در دوران دفاع مقدس را می توانیم به عنوان نمونه ذکر کنیم انسانهای پاک و وارسته که بهترین سرمایه های یک کشور بودند از هستی شان گذشتند و برای مقابله با دشمن با یقین به اینکه کشته می شوند روی میدان های مین قدم نهادند و نارنجک به کمر بستند به پیشواز تانک های دشمن رفتند و شهید شدند، آیا هیچ عاقلی می تواند ادعا کند که اینها شکست خوردند؟! نه، بلکه دشمن هم به پیروزی آنها اذعان نموده است. آنها با شهادت شان و بی سرپرست شدن زنان و یتیم شدن فرزندان معصوم شان، پیروزی نهائی را برای ملت مسلمان در تاریخ پر افتخار، رقم زدند بنا بر این شهادت امام حسین علیه السلام و یاران او هرگز به معنای شکست او نخواهد بود.
ج: و نکته آخر اینکه امام حسین علیه السلام که به فرموده پیامبر اکرم: (حسین از من است و من از حسینم)[6] نفس پاک پیامبر است و علوم و میراث جامع پیامبر (نزد او می باشد، آگاهانه و با علم به سرانجام حرکت و انقلاب خودش قدم به میدان مبارزه با دستگاه ستم و باطل اموی گذاشت و به خوبی میدانست که قیام خونین آن حضرت که منجر به کشته شدن خود و یارانش و یتیمی بچه ها و اسارت اهل بیت اش خواهد شد، باعث تجدید حیات اسلام در پیکر نیمه جان جامعه آشفته آن روز و بیداری مسلمانان می شود و در نهایت آنکه پیروز خواهد شد او و مکتب سرخ او خواهد بود و آنکه شکست خواهد خورد دشمن به ظاهر پیروزش می باشد و این از جواب آن بزرگوار به ابن حنفیه که هنگام حرکت آن حضرت به سوی عراق از امام خواست به سوی عراق نرود کاملاً پیداست که فرمود: (رسول خدا به من فرمود یا حسین خارج شو (به سوی عراق حرکت کن) که خدا اراده فرموده تو را شهید ببیند.)[7] و وقتی ابن حنفیه گفت حالا که چنین است پس چرا زنان و کودکان را همراه می بری؟ فرمود: (رسول خدا به من خبر داد که خدا اراده کرده است که آنان را اسیر ببیند.)[8]
و همین پاسخ را به ابن عباس و عبد الله بن زبیر نیز فرمودند. پس با اطمینان می توان گفت که امام حسین علیه السلام با یک نقشه دقیق و برنامه ریزی شده حرکت خود را آغاز کرده و به سرانجام رسانید و پیروزی آن حضرت در شهادت خود و یاران و اهلبیت اش و اسارت زنان و فرزندان آن بزرگوار نهفته بود و لذا تعبیر به شکست و اینکه بگوئیم و یا فکر کنیم که امام حسین علیه السلام شکست خورده است غیر معقول و با واقعیات و تبعات شهادت آن بزرگوار که باعث تجدید اسلام و رسوایی بنی امیه گردید سازگار نیست و نتایج و ثمراتی که با شهادت آن حضرت و اسارت اهل بیت او به وجود آمد ممکن بود با کشتن دشمنان آن بزرگوار توسط ملائکه و یا سپاه جن بدست نیاید و لو در ظاهر و به طور موقت امام علیه السلام و اهل بیت و یارانش از کشته شدن و اسارت به دور می ماندند، علاوه بر اینکه همانگونه که در نکته اول بیان شد امام نمی خواست از راه های غیر عادی و غیر طبیعی اقدام به مبارزه و نابودی دشمن نماید و این سیره انبیاء و اولیاء الهی بوده است الا در موارد خاص که بر اساس دلائل و حکمت های خاص اقدام به معجزه و اظهار امور غیر عادی نموده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری.
2 دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی.
پی نوشتها:
[1] . بقره / 255.
[2] . انسان / 3.
[3] . یونس / 99.
[4] .
[5] . المائده / 56.
[6] . دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 31.
[7] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 364.
[8] . بحارالانوار، ج44، ص364.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام نگذاشت در جنگ با دشمن، جن ها کمکش کنند تا دشمنان را شکست بدهد؟
- [سایر] این سؤال رو من درجایی دیدم، ولی پاسخ درستی به آن داده نشده بود. خلاصه سوال: ماجرای زعفر جنی و عاشورا و جنگ با جنیان در اسلام؟ گفته می شود که در روز عاشورا در صحنه کربلا زعفر جنی و یارانش به کمک امام حسین شتافتند، اما امام حسین به دلایلی که یکی از آنها دیده نشدن جنیان توسط افراد دشمن بود، اجازه نبرد ندادند. اما می دانیم که حضرت علی و یارانش در جنگی به نام نصیبین با جنیان جنگیدند، این دو مطلب با هم منافات ندارد؟
- [سایر] آیا صحت دارد که امام حسین علیه السلام خون علی اصغر علیه السلام را به سوی دشمنان پرتاب کرده است؟
- [سایر] با شکست امام حسین(ع) درجنگ، اسلام که شکست خورد پس چگونه میگن امام حسین(ع) و اسلام پیروز شد. دلیل آن چه بود و عامل آن رابیان کنید؟
- [سایر] 1. از عالمی شنیدم که فرمود: تعدادی از جنیان و فرشتگان در کربلا به کمک امام حسین (ع) آمدند، ولی امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند. آیا این مطلب صحت دارد که (قبل از آن که امام حسین به میدان جنگ برود)، آنها جهت کمک به وی آمده بودند؟ چه دلیل و مدرکی صحت آن را تأیید می کند؟ 2. اگر چنین مطلبی صحت داشته باشد لطفاً بفرمایید چرا امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند؟
- [سایر] آیا صحیح است که امام حسین(علیه السلام) برای خود، از دشمن درخواست آب نمودند؟
- [سایر] آیا درست است که امام حسین علیه السلام فرمودند: ایرانیان دشمن ما هستند؟
- [سایر] چرا امام علی علیه السلام با اینکه میدانست در جنگ با معاویه شکست میخورد با او جنگ کرد در حلای که امام حسن علیه السلام با او صلح کرد؟
- [سایر] دشمنان امام حسین ع در حادثه کربلا چه تفکر سیاسی-مذهبی داشتند؟
- [سایر] اگر امام حسن و امام حسین در جنگ با ایران شرکت نکردند پس چگونه امام حسین با حضرت شهربانو ازدواج کرده است؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار در روایات به هنگام آشامیدن آب توصیه شده است: 1 آب را بطور مکیدن بیاشامد 2 در روز ایستاده آب بخورد 3 پیش از نوشیدن آب (بسم الله) و بعد آن (الحمد لله) بگوید. 4 آب را به سه نفس بیاشامد، نه یک نفس. 5 از روی میل آب بیاشامد. 6 بعد از نوشیدن آب حضرت امام حسین(علیه السلام) و اهل او را یاد کند و قاتلان ایشان را لعنت نماید.