یکی از موارد زندگانی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که محل اختلاف آرای محققین و پژوهشگران تاریخ اسلام می باشد، ماجرای نذر عبدالمطلب است. با توجه به این که قدمای شیعه درباره این قضیه یا اعلام نظر نکردند، یا این که آن را مسلم گرفته و در منابع نقل کرده اند، امّا متأخرین و به خصوص پژوهشگران معاصر در این باره دو دیدگاه دارند. گروهی مثل رسولی محلاتی، غفاری، دوانی قضیه نذر عبدالمطلب را جعلی دانسته و آن را بنا به مواردی که در سؤال پرسشگر محترم هم به آن اشاره شده، قبول ندارند.[1] از قدما شیخ صدوق، در دو مورد از کتابهایش قضیه را نقل کرده است، یک بار به طور مفصل و دیگری به طور خلاصه و مجمل، طوری که در عیون اخبار الرضا علیه السلام از امام رضا علیه السلام به تفصیل نقل کرده و در من لا یحضره الفقیه از امام باقر علیه السلام به اختصار بیان داشته است.[2] و نیز شیخ مفید از قدمای معتبر که نه تنها قصه ذبیح بودن عبدالله بن عبدالمطلب را ذکر می کند، بلکه آن را از قصه های مشهور می شمارد.[3] و تعداد زیاد دیگری از قدما هم روایت (انا ابن الذبیحین) را مسلم گرفته و نقل نمودند و هم چنین به قصه نذر عبدالمطلب اشاره کرده اند. طوری که اذعان به شهرت آن دارند و در فقه قاعده ای هست که می گوید اگر روایتی از حیث سند اشکال داشته باشد یعنی افراد ضعیفی در سند روایت قرار گیرند، عمل اصحاب به آن روایت و هم چنین شهرت آن روایت جبران کننده ضعف سند می باشد.[4] از طرف دیگر برخی از محققین و پژوهشگران معاصر، بر خلاف کسانی که قصه نذر عبدالمطلب را بنا به سنت هایی که از وی باقی مانده و نحوه رفتارش با ابرهه و... جعلی دانسته اند. همین سنت ها را با توجه به آغاز حال عبدالمطلب، دلیل بر سیر تکاملی ایمان عبدالمطلب دانسته و نشانه قوت آن گرفته و در این راستا قلم فرسایی کرده اند. علامه جعفر مرتضی عاملی در این زمینه می نویسد: (با ملاحظه این که عبدالمطلب، در آغاز زندگی در حدی بوده که حتی فرزندان خود را به نام هائی چون عبد مناف، عبدالعزی نامگذاری کرده، ولی تدریجا به حدی از تسلیم و ایمان به خدای متعال می رسد که ایمان وی ابرهه، را مرعوب خود می سازد و بدانجا می رسد که سنت هایی مانند قطع دست دزد، حرمت زنا، حرمت خمر... و وفاء به نذر را بنا می نهد. و مردم را به مکارم اخلاق ترغیب می کند، بنابراین چه مانعی دارد که گفته شود: اعتقاد اولیه وی آن بود که چنین تصرفی درباره فرزند خود و چنین نذری را می تواند بکند. اضافه بر این در شرایع گذشته حرمت و جایز نبودن چنین نذری ثابت نشده بود، چنان چه در قرآن کریم آمده است که زن عمران در مورد فرزندی که در شکم دارد نذر می کند که او را به خدمت خانه خدا بسپارد تا خدمتکاری خانه خدا را انجام دهد؛ هنگامی که همسر عمران گفت: (خداوندا آنچه را در رحم دارم برای تو نذر کردم).[5] یا آن که خدای تعالی پیامبر خود ابراهیم علیه السلام را به ذبح فرزندش اسماعیل دستور داده و امر می کند به چنین کاری.)[6] هم چنین آیت الله سبحانی، این جریان را به طور مسلم گرفته و آن را به صورت یک واقعیت تاریخی نقل کرده است و می نویسد: (این داستان فقط از این جهت قابل تقدیر است که بزرگی روح و رسوخ عزم و اراده عبدالمطلب را مجسم می سازد و درست می رساند که تا چه اندازه این مرد پای بند به عقاید و پیمان خود بوده است.)[7] این که گفته شده قربانی کردن فرزندان برای معبود از سنت های بت پرستان بود و کار عبدالمطلب را حمل بر این کردن صحیح نمی باشد، به دلیل اینکه عبدالمطلب چنان چه ابن شهر آشوب نقل می کند، هدفی جز خدا نداشته، از آغاز تا به انجام و در همه موارد هدفی الهی داشته و به منظور تقرب به خدای تعالی این نذر را کرده است و همه جا سخن از خدا و ایثار و فداکاری در راه او و دعا و نیایش به درگاه او بوده[8] و می توان گفت اقدام عبدالمطلب عالی ترین تجلی روحی ایثار و گذشت و فداکاری بوده است. البته نباید از نظر دور داشت که امکان دارد برخی شاخ و برگ هائی که برای این داستان افزوده اند، ساختگی باشد مثل این که نزد زن کاهنه رفتن و یا قرعه را در کنار بت هبل و اساف و نائله انداختن و از این دست افزوده ها ساختگی باشند. والا آنچه از نذر عبدالمطلب و نیز حدیث (انا ابن الذبیحین)، در منابع معتبر و قدیمی نقل شده است، منافاتی با مقام عبدالمطلب علیه السلام ندارد. چنان چه افرادی همچون آقای دوانی اذعان دارند، شاید بخشی از ماجرا صحیح باشد، به این شکل که عبدالمطلب هنگام حفر زمزم احساس تنهایی می کرده است،در چنین حالی نذر می کند که اگر خداوند به او ده پسر عنایت فرماید، در ازای هر کدام ده شتر قربانی کند.[9] ولی در اثر دستبرد تحریفاتی در آن ایجاد شده است؛ از طرفی این که بگوئیم چنین عملی از عبدالمطلب بعید بوده، چون ایشان دارای آن مقام و صاحب آن سنت ها بوده اند، لذا نباید چنین عملی از او سر بزند، باید گفت که دوری انجام دادن کاری از شخصی، دلیل ساختگی بودن آن نیست. و هم چنین عبدالمطلب هم مثل سایر انسان ها یک فرد عادی بوده است نه یک معصوم که بگوئیم خطائی از او سر نمی زده است. شاید آن زمان که نذر کرده بود به آن درجه از ایمان به خداوند و به آن کمال سنین آخر نرسیده بود. لذا وقتی که موعد نذر فرا می رسد و می بیند که نباید فرزندش را ذبح کند، در برابرش، فدیه و قربانی دیگری انتخاب می کند، یعنی صد عدد شتر. بنابراین از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که: 1. داستان نذر عبدالمطلب، در میان علما و دانشمندان و سیره نویسان مشهور است. 2. حدیث (انا ابن الذبیحین)، هر چند که ضعف سندی دارد، ولی مشهور علما آن را قبول دارند، و آنچه در قرآن وارد درباره ذبح اسماعیل شده است که خداوند آن را تبدیل به گوسفندی نمود، موید عمل اوست. 3. دوری انجام دادن کاریاز کسی، با وجود کارهای صادر شده خوب از وی دلیل بر رد عمل نمی باشد. 4. عبدالمطلب فردی غیر معصوم بوده است و اگر هم نذر وی اشتباه بوده با قرعه در اواخر عمر آن را جبران نمود. 5. ایمان عبدالمطلب، در طول زندگانی وی به یک اندازه نبوده است، بلکه هر چه قدر به آخر عمر و به سنین کهنسالی می رسید به درجه کمال می رسید. 6. چنان چه برخی منتقدین به صحت چنین نذری اشاره می کنند، شاید اصل نذر درست بوده لکن شاخ و برگ های آن غیر صحیح باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 الصحیح من سیرة النبی، ترجمه محمد سپهری. 2 تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی. 3 درس هایی از تحلیل تاریخ اسلام، رسول محلاتی. پی نوشتها: [1]. رسولی محلاتی، سید هاشم، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383ش، ج1، ص50 58. [2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، قم، انتشارات جهان، 1378ش، ج1، ص210 212. [3]. شیخ مفید، فصول المختاره، قم، کنگره، شیخ مفید، 1413ق، ص61. [4]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص368. [5]. آل عمران/35. [6]. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، بیروت، دارالهادی، 1415ق، ج2، ص53 52. [7]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1373ش، ج1، ص123. [8]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف اشرف، حیدری، 1376ق، ج1، ص23. [9]. دوانی، علی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص55. منبع: اندیشه قم
در بخش والدین پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله-، در تاریخ اسلام، موضوع نذر عبدالمطلب در ذبح فرزندش مطرح شده آیا این جریان صحت دارد؟
یکی از موارد زندگانی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که محل اختلاف آرای محققین و پژوهشگران تاریخ اسلام می باشد، ماجرای نذر عبدالمطلب است. با توجه به این که قدمای شیعه درباره این قضیه یا اعلام نظر نکردند، یا این که آن را مسلم گرفته و در منابع نقل کرده اند، امّا متأخرین و به خصوص پژوهشگران معاصر در این باره دو دیدگاه دارند.
گروهی مثل رسولی محلاتی، غفاری، دوانی قضیه نذر عبدالمطلب را جعلی دانسته و آن را بنا به مواردی که در سؤال پرسشگر محترم هم به آن اشاره شده، قبول ندارند.[1]
از قدما شیخ صدوق، در دو مورد از کتابهایش قضیه را نقل کرده است، یک بار به طور مفصل و دیگری به طور خلاصه و مجمل، طوری که در عیون اخبار الرضا علیه السلام از امام رضا علیه السلام به تفصیل نقل کرده و در من لا یحضره الفقیه از امام باقر علیه السلام به اختصار بیان داشته است.[2]
و نیز شیخ مفید از قدمای معتبر که نه تنها قصه ذبیح بودن عبدالله بن عبدالمطلب را ذکر می کند، بلکه آن را از قصه های مشهور می شمارد.[3] و تعداد زیاد دیگری از قدما هم روایت (انا ابن الذبیحین) را مسلم گرفته و نقل نمودند و هم چنین به قصه نذر عبدالمطلب اشاره کرده اند. طوری که اذعان به شهرت آن دارند و در فقه قاعده ای هست که می گوید اگر روایتی از حیث سند اشکال داشته باشد یعنی افراد ضعیفی در سند روایت قرار گیرند، عمل اصحاب به آن روایت و هم چنین شهرت آن روایت جبران کننده ضعف سند می باشد.[4]
از طرف دیگر برخی از محققین و پژوهشگران معاصر، بر خلاف کسانی که قصه نذر عبدالمطلب را بنا به سنت هایی که از وی باقی مانده و نحوه رفتارش با ابرهه و... جعلی دانسته اند.
همین سنت ها را با توجه به آغاز حال عبدالمطلب، دلیل بر سیر تکاملی ایمان عبدالمطلب دانسته و نشانه قوت آن گرفته و در این راستا قلم فرسایی کرده اند.
علامه جعفر مرتضی عاملی در این زمینه می نویسد:
(با ملاحظه این که عبدالمطلب، در آغاز زندگی در حدی بوده که حتی فرزندان خود را به نام هائی چون عبد مناف، عبدالعزی نامگذاری کرده، ولی تدریجا به حدی از تسلیم و ایمان به خدای متعال می رسد که ایمان وی ابرهه، را مرعوب خود می سازد و بدانجا می رسد که سنت هایی مانند قطع دست دزد، حرمت زنا، حرمت خمر... و وفاء به نذر را بنا می نهد. و مردم را به مکارم اخلاق ترغیب می کند، بنابراین چه مانعی دارد که گفته شود: اعتقاد اولیه وی آن بود که چنین تصرفی درباره فرزند خود و چنین نذری را می تواند بکند. اضافه بر این در شرایع گذشته حرمت و جایز نبودن چنین نذری ثابت نشده بود، چنان چه در قرآن کریم آمده است که زن عمران در مورد فرزندی که در شکم دارد نذر می کند که او را به خدمت خانه خدا بسپارد تا خدمتکاری خانه خدا را انجام دهد؛ هنگامی که همسر عمران گفت: (خداوندا آنچه را در رحم دارم برای تو نذر کردم).[5] یا آن که خدای تعالی پیامبر خود ابراهیم علیه السلام را به ذبح فرزندش اسماعیل دستور داده و امر می کند به چنین کاری.)[6]
هم چنین آیت الله سبحانی، این جریان را به طور مسلم گرفته و آن را به صورت یک واقعیت تاریخی نقل کرده است و می نویسد: (این داستان فقط از این جهت قابل تقدیر است که بزرگی روح و رسوخ عزم و اراده عبدالمطلب را مجسم می سازد و درست می رساند که تا چه اندازه این مرد پای بند به عقاید و پیمان خود بوده است.)[7]
این که گفته شده قربانی کردن فرزندان برای معبود از سنت های بت پرستان بود و کار عبدالمطلب را حمل بر این کردن صحیح نمی باشد، به دلیل اینکه عبدالمطلب چنان چه ابن شهر آشوب نقل می کند، هدفی جز خدا نداشته، از آغاز تا به انجام و در همه موارد هدفی الهی داشته و به منظور تقرب به خدای تعالی این نذر را کرده است و همه جا سخن از خدا و ایثار و فداکاری در راه او و دعا و نیایش به درگاه او بوده[8] و می توان گفت اقدام عبدالمطلب عالی ترین تجلی روحی ایثار و گذشت و فداکاری بوده است.
البته نباید از نظر دور داشت که امکان دارد برخی شاخ و برگ هائی که برای این داستان افزوده اند، ساختگی باشد مثل این که نزد زن کاهنه رفتن و یا قرعه را در کنار بت هبل و اساف و نائله انداختن و از این دست افزوده ها ساختگی باشند.
والا آنچه از نذر عبدالمطلب و نیز حدیث (انا ابن الذبیحین)، در منابع معتبر و قدیمی نقل شده است، منافاتی با مقام عبدالمطلب علیه السلام ندارد. چنان چه افرادی همچون آقای دوانی اذعان دارند، شاید بخشی از ماجرا صحیح باشد، به این شکل که عبدالمطلب هنگام حفر زمزم احساس تنهایی می کرده است،در چنین حالی نذر می کند که اگر خداوند به او ده پسر عنایت فرماید، در ازای هر کدام ده شتر قربانی کند.[9] ولی در اثر دستبرد تحریفاتی در آن ایجاد شده است؛ از طرفی این که بگوئیم چنین عملی از عبدالمطلب بعید بوده، چون ایشان دارای آن مقام و صاحب آن سنت ها بوده اند، لذا نباید چنین عملی از او سر بزند، باید گفت که دوری انجام دادن کاری از شخصی، دلیل ساختگی بودن آن نیست. و هم چنین عبدالمطلب هم مثل سایر انسان ها یک فرد عادی بوده است نه یک معصوم که بگوئیم خطائی از او سر نمی زده است.
شاید آن زمان که نذر کرده بود به آن درجه از ایمان به خداوند و به آن کمال سنین آخر نرسیده بود. لذا وقتی که موعد نذر فرا می رسد و می بیند که نباید فرزندش را ذبح کند، در برابرش، فدیه و قربانی دیگری انتخاب می کند، یعنی صد عدد شتر.
بنابراین از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که:
1. داستان نذر عبدالمطلب، در میان علما و دانشمندان و سیره نویسان مشهور است.
2. حدیث (انا ابن الذبیحین)، هر چند که ضعف سندی دارد، ولی مشهور علما آن را قبول دارند، و آنچه در قرآن وارد درباره ذبح اسماعیل شده است که خداوند آن را تبدیل به گوسفندی نمود، موید عمل اوست.
3. دوری انجام دادن کاریاز کسی، با وجود کارهای صادر شده خوب از وی دلیل بر رد عمل نمی باشد.
4. عبدالمطلب فردی غیر معصوم بوده است و اگر هم نذر وی اشتباه بوده با قرعه در اواخر عمر آن را جبران نمود.
5. ایمان عبدالمطلب، در طول زندگانی وی به یک اندازه نبوده است، بلکه هر چه قدر به آخر عمر و به سنین کهنسالی می رسید به درجه کمال می رسید.
6. چنان چه برخی منتقدین به صحت چنین نذری اشاره می کنند، شاید اصل نذر درست بوده لکن شاخ و برگ های آن غیر صحیح باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 الصحیح من سیرة النبی، ترجمه محمد سپهری.
2 تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.
3 درس هایی از تحلیل تاریخ اسلام، رسول محلاتی.
پی نوشتها:
[1]. رسولی محلاتی، سید هاشم، درس هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383ش، ج1، ص50 58.
[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، قم، انتشارات جهان، 1378ش، ج1، ص210 212.
[3]. شیخ مفید، فصول المختاره، قم، کنگره، شیخ مفید، 1413ق، ص61.
[4]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص368.
[5]. آل عمران/35.
[6]. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، بیروت، دارالهادی، 1415ق، ج2، ص53 52.
[7]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1373ش، ج1، ص123.
[8]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف اشرف، حیدری، 1376ق، ج1، ص23.
[9]. دوانی، علی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص55.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور علنی در ملاء عام موضوع بخشیدن فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را مطرح نکردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] چرا در آخرین سفر حج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حماسه غدیر مطرح شد ؟
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [سایر] در روز غدیر فرشته وحی چه تهدیدی را خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مطرح کرد؟
- [سایر] چرا موضوع حضرت مهدی به طور واضح توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر نگردیده است؟
- [سایر] دعوت سری (پنهانی) پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله - در صدر اسلام چگونه بوده است؟
- [سایر] هنگام مرگ ابراهیم فرزند پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) چه اتفاقی رخ داد؟ عکس العمل پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) چه بود؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] حضرت محمد صلی الله علیه و آله چند سال مردم را به طور مخفیانه به دین اسلام دعوت کرد؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.