درباره دین اسلام، این نکته به خوبی روشن است که این دین کاملترین دین الهی است و نه تنها خرافات در آن وجود ندارد، بلکه هرگز نمیتواند در آن نفوذ کند، چون اسلام دینی است که با پیام مشخص، احکام و دستورات مشخص به وسیله قرآن و روایات معتبر پیامش را به جهانیان ابلاغ نموده و تا ابد پاسخ گوی همة نیازهای زندگی بشر است. بنابراین در این دین هرگز خرافات وجود ندارد. امّا ممکن است برخی امور به نام دین در میان متدینین وجود داشته باشد و به اسم دین بدان عمل کنند که ربطی به دین ندارد و ساحت قدسی دین از آن منزه است. راههای مختلف و متعددی برای بازشناسی دین از خرافات وجود دارد. به عنوان مثال عقل ناب و بدور از هرگونه شائبة وهمی، خیالی، ذهنیت، رسومات اجتماعی و الزامات دیگر، میتواند باورهای دین را از باورهای خرافی که ربطی به دین ندارد، تشخیص دهد. گرچه این مسأله کار همه کس نیست و تنها دین شناسان و علمای بزرگ که عمری را در راه شناخت دین صرف کرده و منابع شناخت دین را عقل، قرآن و سنّت میدانند میتوانند به کمک عقل دین را از خرافات بازشناسند. و یا مثلاً اگر در روایتی مسألهای مطرح شده که معلوم نیست روح دین با آن موافق است یا نه؟! باید برای شناخت محتوای آن روایت به علوم مربوطه مانند رجال که دربارة راویان حدیث بحث میکند و علم درایه و حدیث شناسی، مراجعه نمود تا معلوم گردد که آن مسأله ربطی به دین دارد یا ندارد. یکی از بهترین راههای شناخت دین و درک باورهای راستین دینی از خرافات، خود قرآن کریم است که به عنوان زندهترین سند احکام دینی به همان صورت که بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نازل شده است به طور کامل و بدون کم و کاست در اختیار مسلمانان است لذا خداوند فرمود: قد جاءکم من الله نورٌ و کتاب مبین[1] قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتاب روشنگر آمده است. و چون ویژگی نور آن است که خود روشن است و دیگران را روشن میکند، لذا هر کاری را باید بر اصول مسلّم قرآن عرضه نمود، اگر با آن مطابقت کرد آن عمل دستور دین است و باید به آن ملتزم بود و بدان عمل کرد و اگر مخالف بود، معلوم است که بدعت و یا خرافات است و ناآگاهان آن را به دین وصل کردهاند. پس یکی از بهترین راههای شناخت چهرة واقعی دین عرضه کردن اعمال متدینین به قرآن کریم است. برخی از کارشناسان بزرگ معارف قرآنی در این باره میگویند: آراء و عقایدی که انسان پیدا میکند از دو قسم بیرون نیست، یا نظری است، مثل مسایل فراطبیعی و یا عملی است که با عمل بدون واسطه ارتباط دارد، مثل مسایلی که سزاوار است انجام داده شود یا سزاوار است انجام داده نشود. در قسم اول باید از علم و یقین پیروی کرد، و در قسم دوم باید از چیزی که انسان را به خیر و صلاح و سعادت میرساند، پیروی نمود، و از چیزی که انسان را گرفتار شقاوت میکند، دوری کند. پس اگر کسی اعتقاد به چیزی پیدا کند که علم ندارد و نمیداند، واقعاً حق است و یا اعتقاد به چیزی پیدا کند که نمیداند خیر است و باید عمل کرد و یا شرّ است و باید اجتناب نمود، این گونه عقاید خرافی خواهد بود. و قرآن کریم پیامش آن است که باید از آنچه خداوند نازل نموده پیروی کرد و از اعتقادی که تکیه گاه و مستند علمی ندارد دوری کرد، و در بخش عمل دستور داده که باید سعی نمود تا رضا و خواست خدا را تأمین کرد، اگر در کاری که مورد علاقه انسان است و انسان دوست دارد آن را انجام دهد، رضای خدا را دید و فهمید که این کار مطابق خواست الهی است، آن را انجام دهد که سعادت دنیا و آخرت در آن است و اگر دید که در انجام آن عمل رضای خدا وجود ندارد، باید ترک کند، گرچه علاقه به انجام آن داشته باشد و برای چنین عملی پاداش بزرگی وجود دارد.[2] بنابراین اگر اعمال و رفتار مردم در راستای تأمین رضا و خواست خداوند است و پشتوانه علمی هم دارد، یعنی با دلایل عقلی و نقلی همراه است، آن عمل جزء دین است و باید به حساب دین گذاشت. گرچه فلسفه و اسرار آن گونه اعمال برای ما قابل درک نباشد. امّا اگر کارها جنبه رسومات اجتماعی دارد و هیچ دلیلی از قرآن و سنّت و عقل آن را تأیید نمیکند آن کار خرافی خواهد بود. یکی از امور خرافی که نوعاً عدهای از مردم بدان گرفتار هستند و به تدریج گسترش پیدا میکند آن است که احیاناً گفته میشود مسلمان باید عقیده خود را درست کند و عقیدهاش پاک باشد، عمل کردن مهم نیست. این حرف جزء مسایل بسیار خرافی و خطرناک و برخلاف ضروریات احکام قرآن است، زیرا در قرآن هر جا سخن از ایمان و اعتقاد آمده عمل صالح در کنار آن مطرح شده است، مثلاً در سورة مبارکه عصر میفرماید: و العصر، انّ الانسان لفی خسر، الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات قسم به عصر که همه انسانها در زیاناند، مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده است. از اینجا معلوم میشود که اعتقاد بدون عمل کارساز نبوده، و ارزش اعتقاد دینی، عمل به آن اعتقاد است. شهید مطهری در نقد این پندار که عمل مهم نیست، می گوید : ما امروز وقتی نگاه میکنیم میبینیم خودمان دنبال بهانههایی هستیم، بلکه بهشت را با یک بهانه درست کنیم، میگوییم بهشت را به بها نمیدهند به بهانه میدهند. وای به حال ملتی که این جور فکر کند، وای به حال ملتی که پایه سعادت خود را بر وهم و خیال بگذارد. درپایان باید گفت باشناخت درست از اصول ومبانی دین ومسائل واحکام آن از طریق دین شناسان واقعی به راحتی میتوان خرافات دین رابازشناسی کرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مطهری، مرتضی، عدل الهی. 2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار 17، حماسه حسینی. 3. علامه جعفری، فلسفه دین. پی نوشتها: [1] . مائده/ 15. [2] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، نشر دار الکتب الاسلامیه، ج 1، ص 428. منبع: اندیشه قم
درباره دین اسلام، این نکته به خوبی روشن است که این دین کاملترین دین الهی است و نه تنها خرافات در آن وجود ندارد، بلکه هرگز نمیتواند در آن نفوذ کند، چون اسلام دینی است که با پیام مشخص، احکام و دستورات مشخص به وسیله قرآن و روایات معتبر پیامش را به جهانیان ابلاغ نموده و تا ابد پاسخ گوی همة نیازهای زندگی بشر است. بنابراین در این دین هرگز خرافات وجود ندارد. امّا ممکن است برخی امور به نام دین در میان متدینین وجود داشته باشد و به اسم دین بدان عمل کنند که ربطی به دین ندارد و ساحت قدسی دین از آن منزه است.
راههای مختلف و متعددی برای بازشناسی دین از خرافات وجود دارد. به عنوان مثال عقل ناب و بدور از هرگونه شائبة وهمی، خیالی، ذهنیت، رسومات اجتماعی و الزامات دیگر، میتواند باورهای دین را از باورهای خرافی که ربطی به دین ندارد، تشخیص دهد. گرچه این مسأله کار همه کس نیست و تنها دین شناسان و علمای بزرگ که عمری را در راه شناخت دین صرف کرده و منابع شناخت دین را عقل، قرآن و سنّت میدانند میتوانند به کمک عقل دین را از خرافات بازشناسند.
و یا مثلاً اگر در روایتی مسألهای مطرح شده که معلوم نیست روح دین با آن موافق است یا نه؟! باید برای شناخت محتوای آن روایت به علوم مربوطه مانند رجال که دربارة راویان حدیث بحث میکند و علم درایه و حدیث شناسی، مراجعه نمود تا معلوم گردد که آن مسأله ربطی به دین دارد یا ندارد.
یکی از بهترین راههای شناخت دین و درک باورهای راستین دینی از خرافات، خود قرآن کریم است که به عنوان زندهترین سند احکام دینی به همان صورت که بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نازل شده است به طور کامل و بدون کم و کاست در اختیار مسلمانان است لذا خداوند فرمود: قد جاءکم من الله نورٌ و کتاب مبین[1] قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتاب روشنگر آمده است. و چون ویژگی نور آن است که خود روشن است و دیگران را روشن میکند، لذا هر کاری را باید بر اصول مسلّم قرآن عرضه نمود، اگر با آن مطابقت کرد آن عمل دستور دین است و باید به آن ملتزم بود و بدان عمل کرد و اگر مخالف بود، معلوم است که بدعت و یا خرافات است و ناآگاهان آن را به دین وصل کردهاند. پس یکی از بهترین راههای شناخت چهرة واقعی دین عرضه کردن اعمال متدینین به قرآن کریم است. برخی از کارشناسان بزرگ معارف قرآنی در این باره میگویند: آراء و عقایدی که انسان پیدا میکند از دو قسم بیرون نیست، یا نظری است، مثل مسایل فراطبیعی و یا عملی است که با عمل بدون واسطه ارتباط دارد، مثل مسایلی که سزاوار است انجام داده شود یا سزاوار است انجام داده نشود. در قسم اول باید از علم و یقین پیروی کرد، و در قسم دوم باید از چیزی که انسان را به خیر و صلاح و سعادت میرساند، پیروی نمود، و از چیزی که انسان را گرفتار شقاوت میکند، دوری کند. پس اگر کسی اعتقاد به چیزی پیدا کند که علم ندارد و نمیداند، واقعاً حق است و یا اعتقاد به چیزی پیدا کند که نمیداند خیر است و باید عمل کرد و یا شرّ است و باید اجتناب نمود، این گونه عقاید خرافی خواهد بود. و قرآن کریم پیامش آن است که باید از آنچه خداوند نازل نموده پیروی کرد و از اعتقادی که تکیه گاه و مستند علمی ندارد دوری کرد، و در بخش عمل دستور داده که باید سعی نمود تا رضا و خواست خدا را تأمین کرد، اگر در کاری که مورد علاقه انسان است و انسان دوست دارد آن را انجام دهد، رضای خدا را دید و فهمید که این کار مطابق خواست الهی است، آن را انجام دهد که سعادت دنیا و آخرت در آن است و اگر دید که در انجام آن عمل رضای خدا وجود ندارد، باید ترک کند، گرچه علاقه به انجام آن داشته باشد و برای چنین عملی پاداش بزرگی وجود دارد.[2]
بنابراین اگر اعمال و رفتار مردم در راستای تأمین رضا و خواست خداوند است و پشتوانه علمی هم دارد، یعنی با دلایل عقلی و نقلی همراه است، آن عمل جزء دین است و باید به حساب دین گذاشت. گرچه فلسفه و اسرار آن گونه اعمال برای ما قابل درک نباشد. امّا اگر کارها جنبه رسومات اجتماعی دارد و هیچ دلیلی از قرآن و سنّت و عقل آن را تأیید نمیکند آن کار خرافی خواهد بود.
یکی از امور خرافی که نوعاً عدهای از مردم بدان گرفتار هستند و به تدریج گسترش پیدا میکند آن است که احیاناً گفته میشود مسلمان باید عقیده خود را درست کند و عقیدهاش پاک باشد، عمل کردن مهم نیست. این حرف جزء مسایل بسیار خرافی و خطرناک و برخلاف ضروریات احکام قرآن است، زیرا در قرآن هر جا سخن از ایمان و اعتقاد آمده عمل صالح در کنار آن مطرح شده است، مثلاً در سورة مبارکه عصر میفرماید:
و العصر، انّ الانسان لفی خسر، الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات قسم به عصر که همه انسانها در زیاناند، مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده است.
از اینجا معلوم میشود که اعتقاد بدون عمل کارساز نبوده، و ارزش اعتقاد دینی، عمل به آن اعتقاد است. شهید مطهری در نقد این پندار که عمل مهم نیست، می گوید : ما امروز وقتی نگاه میکنیم میبینیم خودمان دنبال بهانههایی هستیم، بلکه بهشت را با یک بهانه درست کنیم، میگوییم بهشت را به بها نمیدهند به بهانه میدهند. وای به حال ملتی که این جور فکر کند، وای به حال ملتی که پایه سعادت خود را بر وهم و خیال بگذارد.
درپایان باید گفت باشناخت درست از اصول ومبانی دین ومسائل واحکام آن از طریق دین شناسان واقعی به راحتی میتوان خرافات دین رابازشناسی کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مطهری، مرتضی، عدل الهی.
2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار 17، حماسه حسینی.
3. علامه جعفری، فلسفه دین.
پی نوشتها:
[1] . مائده/ 15.
[2] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، نشر دار الکتب الاسلامیه، ج 1، ص 428.
منبع: اندیشه قم
- [آیت الله مظاهری] خرافات در دین به چه معنی است؟
- [سایر] نمونههایی از آداب و رفتار پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را ذکر کنید.
- [سایر] امور اعتباری، انتزاعی و حقیقی را تعریف کنید؟ همراه با ذکر مثال و ذکر منبع.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً، با ذکر مثال، تعریف دقیقی از (محکمات)، (ضروریّات دین) و سایر اصطلاحات مشابه همچون; (محکمات فقه)، (احکام ضروری اسلام)، (مسلّمات مذهب) بیان فرمایید. ضمناً حکم انکار هر یک از آنها چه می باشد؟
- [سایر] مقصود از (جری و تطبیق) در علوم قرآنی و برخی کتابهای تفسیری چیست؟ و چرا برخی مفسران از این واژه زیاد استفاده میکنند؟ لطفاً با ذکر نمونههایی توضیح دهید.
- [سایر] دفع افسد به فاسد یعنی چه؟ با ذکر مثال توضیح دهید؟
- [سایر] منظور از صفات جمال و جلال الاهی کدامند برای هرکدام دو مثال ذکر کنید؟
- [سایر] از چه طرقی میتوان جامعیت دین خاتم را اثبات نمود؟
- [سایر] آیا میتوان با خود دین، مدعیات دینی را ثابت کرد؟
- [سایر] چگونه میتوان اثبات کرد که دین خاتم، کامل است؟
- [آیت الله مظاهری] اگر زن بگوید یائسهام، یا شوهر ندارم یا در عدّه نیستم، یا حیض نیستم، یا خواهر رضاعی تو نیستم و مانند اینها، اگر لااُبالی در دین نباشد، میتوان حرف او را قبول کرد.
- [امام خمینی] اقسام واجبات نماز- واجبات نماز یازده چیز است: اول: نیت. دوم: قیام یعنی ایستادن. سوم:تکبیرة الاحرام یعنی گفتن "الله اکبر" در اول نماز. چهارم: رکوع. پنجم: سجود. ششم:قرائت. هفتم: ذکر. هشتم: تشهد. نهم: سلام. دهم: ترتیب. یازدهم: موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معیّن میکنند عادل و وقتشناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید. واجبات نماز واجبات نماز یازده چیز است: اول: نیت. دوم: قیام یعنی ایستادن. سوم: تکبیرة الاحرام؛ یعنی گفتن (اَللَّهُ اَکْبَر) در اول نماز. چهارم: رکوع. پنجم: سجده. ششم: قرائت. هفتم: ذکر رکوع و سجود. هشتم: تشهد. نهم: سلام. دهم: ترتیب. یازدهم: موالات؛ یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی وصیت های متعدد برای کارهای مختلف کند و ثلث او کفایت نکند، باید به ترتیب آنچه در وصیت ذکر شده عمل کنند تا به اندازه ثلث برسد و بقیه وصیت باطل است (مگر این که ورثه اجازه دهند) اما اگر در وصیت خود واجبات را هم ذکر کرده باشد مانند حج و خمس و زکات و مظالم این قسمت از اصل مال برداشته می شود و بقیه از ثلث.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] یکی از واجبات سجده ذکر است و آن گفتن (سُبْحانَ رَبِّیَ الأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ) یا (سُبْحانَ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ) است و ظاهر آن است که گفتن هر ذکری که به مقدار اینها باشد کفایت میکند، لکن بنا بر احتیاط واجب در سجده (سُبحانَ ربِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ) نگوید؛ و باید ذکر سجده به دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود و مستحب است (سُبْحانَ رَبِّیَ الأَعلی وَ بِحَمْدِهِ) را سه یا پنج یا هفت مرتبه یا بیشتر بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] ظاهرا با رعایت شرایطی که ذکر شد، تمام اقسام بیمه صحیح میباشد، چه بیمه عمر باشد یا بیمه کالاهای تجارتی یا عمارتها یا کشتیها و هواپیماها و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسّسات یا بیمه اهل یک قریه یا شهر و بیمه عقد مستقلّی است و میتوان به عنوان بعضی از عقود دیگر از قبیل صلح، آن را اجرا کرد.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله اردبیلی] حکم ذکر سجده مانند حکم ذکر رکوع است که در مسأله 1052 بیان شد، با این تفاوت که در سجده به جای ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الْعَظیمِ وَبِحَمْدِهِ) ذکر (سُبْحانَ رَبّیَِ الاَعْلی وَبِحَمْدِهِ) گفته میشود.