افسد یعنی؛ آنچه فاسدتر و تباه تر است و فاسد یعنی؛ امری که تباه و ضایع است. یکی از قواعد مسلم در اصول فقه امامیه، قاعده "اهم و مهم" و "دفع افسد به فاسد" است. گاه برای انسان، به لحاظ محدودیت های زمانی و ... در مقام انجام دو تکلیف شرعی تزاحم رخ می دهد، یعنی مکلف از بجای آوردن دو تکلیف عاجز می شود، در این صورت باید تکلیفی را که اهمیت بیشتری دارد انجام، و اهم را بر مهم ترجیح دهد. از این به (قاعده اهم و مهم) تعبیر می شود. و گاهی نیز بر سر یک دو راهی قرار می گیرد که هر دو ناخوشایند است، ولی یکی از دیگری ناخوشایندتر است. در چنین مواردی، عقل حکم می کند که برای پرهیز از امر ناخوشایندتر، انسان به استقبال امری که ناخوشایند است برود و این همان چیزی است که به عنوان (دفع افسد به فاسد) معروف است. مجتهدان در علم اصول درباره موارد تزاحم و مصادیق آن بحث های گسترده ای را مطرح کرده اند، که برخی از معیارها و مصادیق تشخیص اولویت حکم در موارد تزاحم به قرار زیر است: الف. حکمی که مربوط به کیان اسلام و عزت و اقتدار مسلمین است، در باب تزاحم، بر احکام دیگر اولویت دارد . بعنوان مثال؛ برنامه امیرمؤمنان، علی (ع) بعد از پیامبر(ص)، مصداق همین معنا بود. امام (ع) بر سر دو راهی قرار گرفته بود، یا باید حکومت را که حقّ مسلّم اوست و برای تداوم اسلام و مصالح مسلمانان بسیار کار ساز است رها سازد، و یا اصل اسلام به خطر بیفتد، در این شرایط امام سفارش رسول اکرم (ص) را عمل کرد و برای حفظ اسلام و وحدت مسلمین، از حکومت کناره گیری کرد و خانه نشینی را برگزید. ب. حکمی که مربوط به جان و ناموس انسانها است، در مقایسه با حکمی که مربوط به اموال مسلمانان است، اولویت و اهمیت دارد . ج: آن چه مربوط به حقوق افراد است در مقایسه با آن چه مربوط به حقوق افراد نیست، اهمیت دارد . د: آن چه در یک فعل عبادی رکن به شمار میرود، بر آن چه رکن نیست اولویت دارد. مثلا اگر به خاطر تنگی وقت و مانند آن، میان خواندن قرائت و انجام دادن رکوع تزاحم رخ دهد، باید رکوع را انجام داد، و از خواندن قرائت صرف نظر کرد . قاعده اهم و مهم و دفع افسد به فاسد که همان مسأله تزاحم در امور هستند در بسیاری از امور زندگی انسان، نظیر امور اجتماعی، اخلاقی و ... جریان دارند.
افسد یعنی؛ آنچه فاسدتر و تباه تر است و فاسد یعنی؛ امری که تباه و ضایع است. یکی از قواعد مسلم در اصول فقه امامیه، قاعده "اهم و مهم" و "دفع افسد به فاسد" است. گاه برای انسان، به لحاظ محدودیت های زمانی و ... در مقام انجام دو تکلیف شرعی تزاحم رخ می دهد، یعنی مکلف از بجای آوردن دو تکلیف عاجز می شود، در این صورت باید تکلیفی را که اهمیت بیشتری دارد انجام، و اهم را بر مهم ترجیح دهد. از این به (قاعده اهم و مهم) تعبیر می شود. و گاهی نیز بر سر یک دو راهی قرار می گیرد که هر دو ناخوشایند است، ولی یکی از دیگری ناخوشایندتر است. در چنین مواردی، عقل حکم می کند که برای پرهیز از امر ناخوشایندتر، انسان به استقبال امری که ناخوشایند است برود و این همان چیزی است که به عنوان (دفع افسد به فاسد) معروف است. مجتهدان در علم اصول درباره موارد تزاحم و مصادیق آن بحث های گسترده ای را مطرح کرده اند، که برخی از معیارها و مصادیق تشخیص اولویت حکم در موارد تزاحم به قرار زیر است: الف. حکمی که مربوط به کیان اسلام و عزت و اقتدار مسلمین است، در باب تزاحم، بر احکام دیگر اولویت دارد . بعنوان مثال؛ برنامه امیرمؤمنان، علی (ع) بعد از پیامبر(ص)، مصداق همین معنا بود. امام (ع) بر سر دو راهی قرار گرفته بود، یا باید حکومت را که حقّ مسلّم اوست و برای تداوم اسلام و مصالح مسلمانان بسیار کار ساز است رها سازد، و یا اصل اسلام به خطر بیفتد، در این شرایط امام سفارش رسول اکرم (ص) را عمل کرد و برای حفظ اسلام و وحدت مسلمین، از حکومت کناره گیری کرد و خانه نشینی را برگزید. ب. حکمی که مربوط به جان و ناموس انسانها است، در مقایسه با حکمی که مربوط به اموال مسلمانان است، اولویت و اهمیت دارد . ج: آن چه مربوط به حقوق افراد است در مقایسه با آن چه مربوط به حقوق افراد نیست، اهمیت دارد . د: آن چه در یک فعل عبادی رکن به شمار میرود، بر آن چه رکن نیست اولویت دارد. مثلا اگر به خاطر تنگی وقت و مانند آن، میان خواندن قرائت و انجام دادن رکوع تزاحم رخ دهد، باید رکوع را انجام داد، و از خواندن قرائت صرف نظر کرد . قاعده اهم و مهم و دفع افسد به فاسد که همان مسأله تزاحم در امور هستند در بسیاری از امور زندگی انسان، نظیر امور اجتماعی، اخلاقی و ... جریان دارند.
- [سایر] گفته می شود به خاطر دفع "افسد به فاسد" نگاه کردن به تصاویر مستهجن اشکال ندارد؛ برای این که انسان نفس خود را با این تصاویر ارضا کند و به سراغ گناهان بزرگ تر نرود، آیا این حرف صحیح است؟
- [سایر] امور اعتباری، انتزاعی و حقیقی را تعریف کنید؟ همراه با ذکر مثال و ذکر منبع.
- [آیت الله خامنه ای] اگر در یکی از اداره های دولتی اختلاس از بیت المال صورت بگیرد و این اختلاس استمرار داشته باشد و شخصی این توانایی را در خود ببیند که اگر مسئولیت آن اداره را بر عهده بگیرد، می تواند این وضع را اصلاح کند، و این کار هم فقط از طریق دادن رشوه به یکی از کسانی که مسئول آن هستند، امکان پذیر است، آیا دادن رشوه برای جلوگیری از اختلاس در بیت المال، که در حقیقت دفع افسد به فاسد است، جایز است یا خیر؟
- [سایر] منظور از صفات جمال و جلال الاهی کدامند برای هرکدام دو مثال ذکر کنید؟
- [سایر] چگونه میتوان خرافات دین را بازشناسی کرد؟ نمونههایی را به عنوان مثال ذکر کنید؟
- [سایر] استحسان چیست؟ و چرا در فقه مذهب اهل بیت مردود است؟ چه گونه استحسان را شناسایی کنیم؟ لطفاً موارد استحسان را با مثال ذکر فرمایید؟
- [سایر] سلام. نمازهای اول ماه که در مفاتیح ذکر شده شامل ماه قمری یا شمسی میباشد؟ ب عنوان مثال اول ماه تیر، یا اول ماه رمضان؟
- [سایر] بنام خدا،ائمه علیهم السلام کظم غیظ داشته اند.در مقابل چه نوع حرف هایی و سخنانی این صفت را داشته اند. با ذکر مثال بیان فرمایید
- [سایر] راههای دفع بلا چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا دفع غیبت واجب است؟
- [آیت الله مظاهری] در طلاق رجعی اگر شرط شود که مرد حقّ رجوع نداشته باشد، طلاق صحیح و شرط فاسد است.
- [آیت الله اردبیلی] خودداری کردن از دفع ادرار و مدفوع، مکروه است و اگر ضرر قابل توجهی داشته باشد، حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر چیزی را که گرو میگذارند، قبل از رسیدن وقت ادای قرض، فاسد میشود و میتوان از فساد آن جلوگیری کرد، باید جلوگیری شود؛ مثل آبیاری باغ. و چنانچه گروگیرنده شرط کرد که آن را قبل از فاسد شدن بفروشد، جایز است بفروشد و قیمت آن گرو میشود.
- [آیت الله سیستانی] خوردن و آشامیدن از ظرف طلا یا نقره در حال نا چاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد ، ولی زیاده بر این مقدار جایز نیست .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خوردن و آشامیدن از ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد؛ ولی زیاده بر این مقدار جایز نیست.
- [آیت الله خوئی] خوردن و آشامیدن از ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری به مقدار دفع ضرورت اشکال ندارد، ولی زیاده بر این مقدار جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] اگر ظالمی بخواهد امانت را غصب کند و شخص امین تواناییِ دفع ظالم را داشته باشد، واجب است او را دفع کند، و چنانچه دفع نکند با اینکه حرجی هم بر او نداشته، و ظالم امانت را غصب کند، امانتدار ضامن است، و همچنین اگر حفظ امانت بستگی به دادن قسمتی از آن داشته باشد، لازم است بدهد تا بقیه مال حفظ شود، و چنانچه ندهد و در نتیجه ظالم همه مال را غصب کند، مقداری را که قابل حفظ کردن بود، ضامن است. و اگر دفع ظالم متوقف بر این باشد که شخص امین، مالی را پرداخت کند جایز است و بلکه اگر ضرر و حرجی برای او ندارد در صورتی که امکان اذن گرفتن از امانتگذار یا ولیّ او (ولو حاکم شرع) نباشد، واجب است آن مال را بپردازد، و میتواند به این قصد بدهد که بعداً به امانتگذار رجوع کند و از او بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مالی پیدا کند که اگر بماند فاسد می شود مانند بسیاری از غذاها و میوه ها باید تا مدتی که فاسد نمی شود آن را نگه دارد، بعد قیمت کند و خودش آن را مصرف نماید یا بفروشد و پولش را نگه دارد و اگر صاحب آن پیدا نشد از طرف او صدقه دهد و احتیاط مستحب آن است که اگر دسترسی به حاکم شرع دارد از او اجازه بگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر حیوان یا وسیله نقلیّهای را جهت حمل بار شکستنی یا فاسدشدنی اجاره کند, در صورتی که حیوان یا آن وسیله نقلیّه بدون هیچگونه کوتاهی در هدایت آن بلغزد و بار آن بشکند یا فاسد شود, صاحب حیوان یا وسیله نقلیّه, ضامن نیست; ولی اگر بر اثر کوتاهی در هدایت آن یا زدن حیوان بیش از مقدار معمول شکستن یا فاسد شدن پدید آید, ضامن است.
- [آیت الله خوئی] اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمیکند، و در بین نماز چند دفع بول یا غائط از او خارج میشود، که اگر بخواهد بعد از هر دفع وضو بگیرد سخت نیست، احتیاط این است که ظرف آبی پهلوی خود بگذارد و هر وقت بول یا غائط از او خارج شد، فوراً وضو بگیرد، و بقیه نماز را بخواند، اگرچه اظهر آن است که اگر همان نماز را با یک وضو بخواند کفایت میکند.