قبل از ورود به اصل بحث لازم می‌دانیم که منظور از کلمۀ "کامل" در متن سؤال را روشن نماییم. کلمۀ کامل در اینجا ظاهراً در مقابل ناقص است. به طور کلی وقتی می‌گوییم دین کامل؛ یعنی دینی که ناقص نیست. به عبارت دیگر، یعنی دینی که برای سعادت دنیوی و اخروی انسان کمبودی ندارد و هر آنچه را که آدمی برای کمال لازم دارد به او می‌دهد. کلید دست یابی به دلایل کامل بودن اسلام در مسئلۀ خاتمیت است. بدین معنا که خاتم بودن پیامبر اسلام و اعتقاد به این که بعد از ایشان نیازی به ارسال رسل دیگری نیست، در واقع ما را رهنمون می‌شود به این که قاعدتاً این دین باید دینی کامل باشد؛ چرا که اگر کامل نمی‌بود بر خداوند لازم بود که برای کامل شدن هدایت انسان دین دیگری را بفرستد. در حالی که طبق ادلۀ عقلیه و نقلیه می دانیم خداوند دین دیگری را نمی فرستد، پس باید این دین هر آنچه را که انسان تا روز قیامت لازم دارد، دارا باشد که اگر چنین نباشد لازم می‌آید خداوند در هدایت نمودن انسان ادله و حجت‌ها را تمام نکرده باشد که این هم بر شارع مقدس قبیح است. پس ملاحظه می‌فرمایید مسئلۀ خاتمیت و بحث کامل بودن یا به تعبیر بهتر کامل ترین بودن اسلام دو روی یک سکه‌اند و به یکدیگر مرتبط هستند. در این نوشتار ما در مقام پاسخ به سؤال مذکور هستیم و در واقع همان راهی را طی می‌نماییم که برای اثبات خاتمیت ذکر نموده‌اند، لیکن نیم نگاهی هم در همین راستا به بحث کامل بودن دین اسلام خواهیم داشت. ذیلاً ادله‌ای را بیان می‌کنیم که حاکی از کامل بودن دین اسلام هستند، و مقدمتا عرض می‌داریم که: قوانین اسلام همواره تازه و نو و دارای طراوتی است که در هیچ یک از قوانین دیگر چنین طراوتی دیده نمی‌شود و این شادابی است که قوانین اسلام را برای همۀ زمان‌ها متناسب نموده است. بدین معنا که در هر عصر و زمانی و برای هر عملی شما می‌توانید از قوانین اسلام حکمی را بیابید و این چنین است که در می‌یابید این دین در هر مسئله‌ای حکمی دارد و بی تفاوت و یا ساکت از کنار آن عبور ننموده است. همین وجه می‌تواند یکی از وجوه کامل بودن اسلام باشد. دین اسلام برای آن که بتواند در هر زمان و برای هر مسئله‌ای جواب داشته باشد از یک ابزارها و مکانیزمی استفاده می‌نماید که در سیستم‌های قانون گذاری بی نظیر است. ذیلاً اشاره‌ای داریم به آن ابزارها: 1. استفاده نمودن دین اسلام از قواعد و قوانین کلی که این قواعد در واقع رمز و سرّ شمولیت و فراگیری این آیین الاهی است. اما برای این که قواعد کلی همیشه بتوانند فراگیر باشند و در هر مسئله‌ای به تناسب آن مشکل گشا گردند لازم است که از منابع خاصی اخذ گردند و همچنین به نحو خاصی مورد استفاده قرار گیرند که در این جا ما به آن منابع اشاره‌ می کنیم: الف. خداوند احکام عقل سلیم را در استنباط احکام شرعی حجت دانسته است؛ مثل حکم به قبیح بودن مجازات بدون بیان قبلیِ حکم، یا حکم عقل به قبیح بودن ظلم یا حسن بودن عدل و... . بدین ترتیب ملاحظه می‌فرمایید توجه اسلام به احکام عقل سلیم یک سری قواعد کلی را ایجاد می‌کند که این قواعد دارای شمولیت است که برای هر زمان و هر مسئله‌ای می‌توان این قواعد فراگیر استفادۀ بجا نمود. ب. خداوند احکام را تابع مصالح و مفاسد قرار داده است. به طور مثال هر امری که دارای مصلحت بیشتر باشد یا دارای اهمیت بالاتری باشد نسبت به امور فرو دست خویش رحجان دارد. ج. وجود قوانین کلی که این قواعد می‌توانند محدود کنندۀ بقیۀ احکام الاهی باشند. از جمله این که خداوند می‌فرمایند: "خدا در دین برای شما حرج و سختی قرار نداد.[1] که این قانون می‌تواند احکام دینی‌ای را که برای انسان ایجاد مشقت می‌نماید محدود نماید و به نوع دیگری تبدیل نماید. بدین سان یک حکم دینی به تناسب موقعیت و وضعیت مکلف قابل تغییر و تبدیل خواهد بود. قواعد مربوط به اضطرار و اکراه نیز از این قبیل‌اند. د. قوانین اسلام مطابق با فطرت آدمی است و خداوند در قوانین اسلامی رعایت سرشت تغییرناپذیر انسان را نموده است. آنچه که ملائم با طبع سلیم انسانی بوده است برای او لحاظ نموده و در طریق قانون گذاری راه اعتدال را پیش گرفته است. به عبارت دیگر، خداوند متعال در تدوین قوانین کلی رعایت فطرت پاک انسان را نمود. از جملۀ این قوانین مربوط به زن و مرد است که قوانین اختصاصی برای هر یک از آنها قرار داده است. ه. اجتهاد یکی دیگر از اصول پذیرفته شده (خصوصاً) در تشیع است که با تدوین و قرار داده شدن آنها در دین اسلام، این آیین قادر می‌شود تا از فراگیری و شمولیت لازم برخوردار گردد. بدین نحو که مجتهد با در دست داشتن کلیاتی، مسائل جدید را با آنها تطبیق می‌دهد و این چنین است که دین برای هر امر حادثی در هر زمانی می‌تواند راه حلی ارایه نماید. نهایتاً با وجود این منابع کلی و این راه‌ها است که علامۀ شعرانی می‌گوید: "فقه اسلام ناقص نیست، بلکه ما کلیاتی داریم که در هر زمان می‌توانیم مسائل مستحدثه را از آنها استخراج نماییم و این امر از زمان شیخ طوسی تا زمان ما رایج بوده است.[2] 2. یکی دیگر از ابزارهایی که دین اسلام برای شامل و فراگیر بودن استفاده می‌نماید، تعدد و تنوع احکام است، شما وقتی در کتب فقهی می‌نگرید، ملاحظه می‌کنید که طیف وسیعی از احکام اسلام وجود دارد که شامل ابتدایی‌ترین مسائل زندگی؛ مثل آشامیدن و خوردن تا پیچیده‌ترین روابط اجتماعی از بیع و حکومت و... است. پس علاوه بر آن کلیاتی که در قسم قبل متذکر شدیم و می‌تواند راهگشا باشد، اسلام به طور موردی و جزئی نیز احکام زیادی در طیف وسیعی از زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد و این نیز یکی دیگر از جلوه‌های شمولیت و فراگیری اسلام است در عین حال یکی از رموز کامل بودن این دین الاهی است. تا این جا ما به یکی از دلایل کامل بودن دین اسلام که همان فراگیر بودن احکام دین الاهی است، اشاره نمودیم در ادامۀ بحث برای روشن شدن وجه کمال اسلام به ادلۀ دیگری می‌توان اشاره نمود: 1. بررسی جزء به جزء احکام اسلامی و مقایسۀ آنها با احکام مشابه در ادیان الاهی یا دیگر نظام‌های حقوقی فعلی، یکی دیگر از راه‌هایی است که می‌تواند مترقی و کامل بودن احکام دین اسلام را هویدا نماید. به طور نمونه احکام معاملات؛ مثل بیع یا نکاح در اسلام و یهودیت و مسیحیت اگر با یکدیگر مقایسه گردند، تنوع و وسعت نظر قانون گذار اسلامی ستودنی است. حتی در میان قوانین موضوعۀ فعلی دنیا، قانون مدنی ایران که نشأت گرفته از فقه شیبعۀ جعفری است به اذعان اساتید و کارشناسان مربوطه از مترقی‌ترین قوانین مدنی دنیا است. 2. یکی دیگر از وجوه کمال اسلام، تفوق اخلاق اسلامی و سلوک نبوی بر دیگر مکاتب اخلاقی (چه در زمان ظهور چه در زمان فعلی) است. اخلاق اسلامی شامل دستور العمل‌هایی در خصوص رفتارهای فردی و اجتماعی است که در ظرف دنیا و آخرت لحاظ گردیده و این علی رغم دیدگاه یهودیت و مسیحیت است که یکی به دنیا زیاد توجه نموده است و دیگری به آخرت. یا بر عکس مکاتب اخلاقی امروزی که بیش از یک بعد انسان را نتوانسته‌اند جواب گو باشند. اما اخلاق اسلامی ضمن جمع‌آوری همۀ ابعاد انسان و پاسخ گویی به این نیازها توانسته است هدف بسیار والایی را برای زندگی انسان ترسیم کند و آن چیزی جز قرب الاهی نیست. 3. از میان ادلۀ کامل بودن اسلام می‌توان به آیات و روایات عدیده‌ای اشاره نمود از جمله: الف. " إِنَّ فی‌ هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدینَ "[3]، در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت ‌کنندگان‌. علام طباطبائی در تفسیر این آیه می‌نویسد: ابلاغ به معنای کافی بودن و بس شدن و نیز به معنای آن چیزی است که آدمی به وسیلۀ آن به آرزوی خویش می‌رسد.[4] شما این آیه را در کنار آیۀ "الیوم اکملت لکم دینکم"[5] بگذارید آن گاه متوجه می‌شوید اسلام آن دین کاملی است که انسان به واسطۀ آن به آرزوی خویش که همان قرب الی اللَّه است می‌رسد. ب. "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله"[6]. مفاد آیه همان غلبۀ بر همۀ ادیان است و این که بعد از آن دین دیگری نمی‌آید پس اگر قرار بود که دین دیگری بعد آن بیاید لازم می‌بود که آیه نسخ گردد. و از سویی نیز چون اگر این دین که آخرین دین است کامل نمی‌بود پس لازم می‌آمد که هدایت انسان نقصان می‌پذیرفت و این بر خداوند قبیح می‌بود. ج. سماعه از امام موسی کاظم (ع) نقل می‌نماید که به امام عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) آنچه را که برای مردم در عصر خودش کافی بود اتیان نمودند؟ امام جواب دادند بله، بلکه آنچه را که مردم تا روز قیامت نیاز دارند پیامبر بر ایشان آوردند.[7] د. حضرت رسول (ص) در خطبۀ حجة الوداع فرمودند: "ای مردم! نیست چیزی که شما را به بهشت نزدیک نماید و از آتش دور کند، جز آن که برایتان امر کردم و نیست چیزی که شما را به آتش نزدیک کند و از بهشت دور نماید جز آن که شما را از آن نهی نمودم". از این قبیل آیات و روایات که به طور مستقیم دلالت بر تکمیل بودن اسلام دارد می‌توان ادلۀ روائی ختم نبوت را نیز به آن منضم نمود. منابع، برای مطالعۀ بیشتر: 1. حسینی قزوینی، آیا قوانین اسلام ارتجاعی است؟ 2. خرازی، بدایة المعارف الالهیه. 3. سبحانی، محاضرات فی الالهیات. 4. شیرازی، نقد و طرح اندیشه‌ها در مبانی اعتقادی. 5. طباطبایی، المیزان، ج 28. 6. کلینی، کافی، ج 1. پی نوشتها: [1] حج، 78. [2] خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج 1، ص 270، به نقل از کتاب راه سعادت، ص 214. [3] انبیا، 106. [4] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 28، ص 186. [5] مائده، 5. [6] توبه، 33. [7] کلینی، کافی، ج 1، ص 57. منبع: http://farsi.islamquest.net
قبل از ورود به اصل بحث لازم میدانیم که منظور از کلمۀ "کامل" در متن سؤال را روشن نماییم. کلمۀ کامل در اینجا ظاهراً در مقابل ناقص است. به طور کلی وقتی میگوییم دین کامل؛ یعنی دینی که ناقص نیست. به عبارت دیگر، یعنی دینی که برای سعادت دنیوی و اخروی انسان کمبودی ندارد و هر آنچه را که آدمی برای کمال لازم دارد به او میدهد.
کلید دست یابی به دلایل کامل بودن اسلام در مسئلۀ خاتمیت است. بدین معنا که خاتم بودن پیامبر اسلام و اعتقاد به این که بعد از ایشان نیازی به ارسال رسل دیگری نیست، در واقع ما را رهنمون میشود به این که قاعدتاً این دین باید دینی کامل باشد؛ چرا که اگر کامل نمیبود بر خداوند لازم بود که برای کامل شدن هدایت انسان دین دیگری را بفرستد. در حالی که طبق ادلۀ عقلیه و نقلیه می دانیم خداوند دین دیگری را نمی فرستد، پس باید این دین هر آنچه را که انسان تا روز قیامت لازم دارد، دارا باشد که اگر چنین نباشد لازم میآید خداوند در هدایت نمودن انسان ادله و حجتها را تمام نکرده باشد که این هم بر شارع مقدس قبیح است.
پس ملاحظه میفرمایید مسئلۀ خاتمیت و بحث کامل بودن یا به تعبیر بهتر کامل ترین بودن اسلام دو روی یک سکهاند و به یکدیگر مرتبط هستند.
در این نوشتار ما در مقام پاسخ به سؤال مذکور هستیم و در واقع همان راهی را طی مینماییم که برای اثبات خاتمیت ذکر نمودهاند، لیکن نیم نگاهی هم در همین راستا به بحث کامل بودن دین اسلام خواهیم داشت. ذیلاً ادلهای را بیان میکنیم که حاکی از کامل بودن دین اسلام هستند، و مقدمتا عرض میداریم که: قوانین اسلام همواره تازه و نو و دارای طراوتی است که در هیچ یک از قوانین دیگر چنین طراوتی دیده نمیشود و این شادابی است که قوانین اسلام را برای همۀ زمانها متناسب نموده است. بدین معنا که در هر عصر و زمانی و برای هر عملی شما میتوانید از قوانین اسلام حکمی را بیابید و این چنین است که در مییابید این دین در هر مسئلهای حکمی دارد و بی تفاوت و یا ساکت از کنار آن عبور ننموده است. همین وجه میتواند یکی از وجوه کامل بودن اسلام باشد.
دین اسلام برای آن که بتواند در هر زمان و برای هر مسئلهای جواب داشته باشد از یک ابزارها و مکانیزمی استفاده مینماید که در سیستمهای قانون گذاری بی نظیر است. ذیلاً اشارهای داریم به آن ابزارها:
1. استفاده نمودن دین اسلام از قواعد و قوانین کلی که این قواعد در واقع رمز و سرّ شمولیت و فراگیری این آیین الاهی است. اما برای این که قواعد کلی همیشه بتوانند فراگیر باشند و در هر مسئلهای به تناسب آن مشکل گشا گردند لازم است که از منابع خاصی اخذ گردند و همچنین به نحو خاصی مورد استفاده قرار گیرند که در این جا ما به آن منابع اشاره می کنیم:
الف. خداوند احکام عقل سلیم را در استنباط احکام شرعی حجت دانسته است؛ مثل حکم به قبیح بودن مجازات بدون بیان قبلیِ حکم، یا حکم عقل به قبیح بودن ظلم یا حسن بودن عدل و... . بدین ترتیب ملاحظه میفرمایید توجه اسلام به احکام عقل سلیم یک سری قواعد کلی را ایجاد میکند که این قواعد دارای شمولیت است که برای هر زمان و هر مسئلهای میتوان این قواعد فراگیر استفادۀ بجا نمود.
ب. خداوند احکام را تابع مصالح و مفاسد قرار داده است. به طور مثال هر امری که دارای مصلحت بیشتر باشد یا دارای اهمیت بالاتری باشد نسبت به امور فرو دست خویش رحجان دارد.
ج. وجود قوانین کلی که این قواعد میتوانند محدود کنندۀ بقیۀ احکام الاهی باشند. از جمله این که خداوند میفرمایند: "خدا در دین برای شما حرج و سختی قرار نداد.[1] که این قانون میتواند احکام دینیای را که برای انسان ایجاد مشقت مینماید محدود نماید و به نوع دیگری تبدیل نماید. بدین سان یک حکم دینی به تناسب موقعیت و وضعیت مکلف قابل تغییر و تبدیل خواهد بود. قواعد مربوط به اضطرار و اکراه نیز از این قبیلاند.
د. قوانین اسلام مطابق با فطرت آدمی است و خداوند در قوانین اسلامی رعایت سرشت تغییرناپذیر انسان را نموده است. آنچه که ملائم با طبع سلیم انسانی بوده است برای او لحاظ نموده و در طریق قانون گذاری راه اعتدال را پیش گرفته است. به عبارت دیگر، خداوند متعال در تدوین قوانین کلی رعایت فطرت پاک انسان را نمود. از جملۀ این قوانین مربوط به زن و مرد است که قوانین اختصاصی برای هر یک از آنها قرار داده است.
ه. اجتهاد یکی دیگر از اصول پذیرفته شده (خصوصاً) در تشیع است که با تدوین و قرار داده شدن آنها در دین اسلام، این آیین قادر میشود تا از فراگیری و شمولیت لازم برخوردار گردد. بدین نحو که مجتهد با در دست داشتن کلیاتی، مسائل جدید را با آنها تطبیق میدهد و این چنین است که دین برای هر امر حادثی در هر زمانی میتواند راه حلی ارایه نماید.
نهایتاً با وجود این منابع کلی و این راهها است که علامۀ شعرانی میگوید: "فقه اسلام ناقص نیست، بلکه ما کلیاتی داریم که در هر زمان میتوانیم مسائل مستحدثه را از آنها استخراج نماییم و این امر از زمان شیخ طوسی تا زمان ما رایج بوده است.[2]
2. یکی دیگر از ابزارهایی که دین اسلام برای شامل و فراگیر بودن استفاده مینماید، تعدد و تنوع احکام است، شما وقتی در کتب فقهی مینگرید، ملاحظه میکنید که طیف وسیعی از احکام اسلام وجود دارد که شامل ابتداییترین مسائل زندگی؛ مثل آشامیدن و خوردن تا پیچیدهترین روابط اجتماعی از بیع و حکومت و... است. پس علاوه بر آن کلیاتی که در قسم قبل متذکر شدیم و میتواند راهگشا باشد، اسلام به طور موردی و جزئی نیز احکام زیادی در طیف وسیعی از زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد و این نیز یکی دیگر از جلوههای شمولیت و فراگیری اسلام است در عین حال یکی از رموز کامل بودن این دین الاهی است.
تا این جا ما به یکی از دلایل کامل بودن دین اسلام که همان فراگیر بودن احکام دین الاهی است، اشاره نمودیم در ادامۀ بحث برای روشن شدن وجه کمال اسلام به ادلۀ دیگری میتوان اشاره نمود:
1. بررسی جزء به جزء احکام اسلامی و مقایسۀ آنها با احکام مشابه در ادیان الاهی یا دیگر نظامهای حقوقی فعلی، یکی دیگر از راههایی است که میتواند مترقی و کامل بودن احکام دین اسلام را هویدا نماید. به طور نمونه احکام معاملات؛ مثل بیع یا نکاح در اسلام و یهودیت و مسیحیت اگر با یکدیگر مقایسه گردند، تنوع و وسعت نظر قانون گذار اسلامی ستودنی است. حتی در میان قوانین موضوعۀ فعلی دنیا، قانون مدنی ایران که نشأت گرفته از فقه شیبعۀ جعفری است به اذعان اساتید و کارشناسان مربوطه از مترقیترین قوانین مدنی دنیا است.
2. یکی دیگر از وجوه کمال اسلام، تفوق اخلاق اسلامی و سلوک نبوی بر دیگر مکاتب اخلاقی (چه در زمان ظهور چه در زمان فعلی) است. اخلاق اسلامی شامل دستور العملهایی در خصوص رفتارهای فردی و اجتماعی است که در ظرف دنیا و آخرت لحاظ گردیده و این علی رغم دیدگاه یهودیت و مسیحیت است که یکی به دنیا زیاد توجه نموده است و دیگری به آخرت. یا بر عکس مکاتب اخلاقی امروزی که بیش از یک بعد انسان را نتوانستهاند جواب گو باشند. اما اخلاق اسلامی ضمن جمعآوری همۀ ابعاد انسان و پاسخ گویی به این نیازها توانسته است هدف بسیار والایی را برای زندگی انسان ترسیم کند و آن چیزی جز قرب الاهی نیست.
3. از میان ادلۀ کامل بودن اسلام میتوان به آیات و روایات عدیدهای اشاره نمود از جمله:
الف. " إِنَّ فی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدینَ "[3]، در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت کنندگان.
علام طباطبائی در تفسیر این آیه مینویسد: ابلاغ به معنای کافی بودن و بس شدن و نیز به معنای آن چیزی است که آدمی به وسیلۀ آن به آرزوی خویش میرسد.[4] شما این آیه را در کنار آیۀ "الیوم اکملت لکم دینکم"[5] بگذارید آن گاه متوجه میشوید اسلام آن دین کاملی است که انسان به واسطۀ آن به آرزوی خویش که همان قرب الی اللَّه است میرسد.
ب. "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله"[6]. مفاد آیه همان غلبۀ بر همۀ ادیان است و این که بعد از آن دین دیگری نمیآید پس اگر قرار بود که دین دیگری بعد آن بیاید لازم میبود که آیه نسخ گردد. و از سویی نیز چون اگر این دین که آخرین دین است کامل نمیبود پس لازم میآمد که هدایت انسان نقصان میپذیرفت و این بر خداوند قبیح میبود.
ج. سماعه از امام موسی کاظم (ع) نقل مینماید که به امام عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) آنچه را که برای مردم در عصر خودش کافی بود اتیان نمودند؟ امام جواب دادند بله، بلکه آنچه را که مردم تا روز قیامت نیاز دارند پیامبر بر ایشان آوردند.[7]
د. حضرت رسول (ص) در خطبۀ حجة الوداع فرمودند: "ای مردم! نیست چیزی که شما را به بهشت نزدیک نماید و از آتش دور کند، جز آن که برایتان امر کردم و نیست چیزی که شما را به آتش نزدیک کند و از بهشت دور نماید جز آن که شما را از آن نهی نمودم".
از این قبیل آیات و روایات که به طور مستقیم دلالت بر تکمیل بودن اسلام دارد میتوان ادلۀ روائی ختم نبوت را نیز به آن منضم نمود.
منابع، برای مطالعۀ بیشتر:
1. حسینی قزوینی، آیا قوانین اسلام ارتجاعی است؟
2. خرازی، بدایة المعارف الالهیه.
3. سبحانی، محاضرات فی الالهیات.
4. شیرازی، نقد و طرح اندیشهها در مبانی اعتقادی.
5. طباطبایی، المیزان، ج 28.
6. کلینی، کافی، ج 1.
پی نوشتها:
[1] حج، 78.
[2] خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج 1، ص 270، به نقل از کتاب راه سعادت، ص 214.
[3] انبیا، 106.
[4] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 28، ص 186.
[5] مائده، 5.
[6] توبه، 33.
[7] کلینی، کافی، ج 1، ص 57.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] چگونه میتوان اثبات کرد که دین خاتم، کامل است؟
- [سایر] چگونه میتوان اثبات کرد که دین خاتم، کامل است؟
- [سایر] دین خاتم چگونه دینی است؟
- [سایر] شبهه: با توجه به تغییر نیازمندیها، نمی توان جاودانگی دین خاتم را پذیرفت.
- [سایر] شبهه: با توجه به تغییر نیازمندیها، نمی توان جاودانگی دین خاتم را پذیرفت.
- [سایر] با توجه به تغییر نیازمندیها، نمی توان جاودانگی دین خاتم را پذیرفت؟
- [سایر] چطور میتوان عدم مادیت خدا را اثبات کرد؟
- [سایر] چگونه میتوان اعجاز را تعریف و اثبات کرد؟
- [سایر] آیا عصمت امامان علیهمالسلام را از قرآن میتوان اثبات کرد؟
- [سایر] وحی را چگونه میتوانیم از راه عقل اثبات کنیم؟ اگر ممکن نیست، پس از چه راهی میتوان آن را اثبات کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] کافر یعنی کسی که غیر معترف به خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیأ محمّد بن عبدا& را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز وروزه مسلمانان جز دین اسلام میداند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس میباشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله مظاهری] اگر زن بگوید یائسهام، یا شوهر ندارم یا در عدّه نیستم، یا حیض نیستم، یا خواهر رضاعی تو نیستم و مانند اینها، اگر لااُبالی در دین نباشد، میتوان حرف او را قبول کرد.
- [امام خمینی] کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دین اسلام می دانند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس می باشد. و اگر نداند، احتیاطا بایداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] ناسزا گفتن برای اثبات مطالب علمی و نظیر آن جایز نیست، و کسانی که در بحثها و نوشتهجات به دیگران ناسزا میگویند حرام است، بلکه اگر آن ناسزا به علمای دین باشد، گناهش در حدّ کفر و جنگ با خدای متعال است.
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله مظاهری] حاکم شرع در اجرای حدود باید طبق موازین شرعی حکم کند و علم او در اثبات جرم معتبر نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر برای اثبات جرم احتیاج به تشریح بدن میّت شود، با اذن ولی او یا حاکم شرع جایز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] قسم دو نوع است: الف: قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده. ب: قسم برای اثبات یا نفی چیزی.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.