درحالیکه درپذیرش دین اجبار نیست چرا پیامبر از پیروان ادیان دیگر جزیه می گرفت؟
هر دین وحاکمیتی دارای اصولی است که رعایت آنها وعمل به آنها مستلزم برقراری نظم وامنیت است ؛ دین اسلام نیز دارای اصول وموازینی است که با محوریت واجرای آنها امنیت ونظم اجتماعی وحقوق افراد وعدالت برقرار می گردد ؛ جزیه نیز یکی از این اصول است ؛ از اینرو جزیه[1] در مقابل حمایت سیاسی و اجتماعی و امنیتی و رفاهی است که دولت های اسلامی از اقلیت های دینی می گرفتند؛ قرآن می فرماید: (لااکراه فی الدّین)؛ اجباری در دین وجود ندارد؛ پس آزادی عقیده و آزادی عمل به کتاب آسمانی خودشان و رفتن به عبادتگاه های مخصوص مانند کلیسا و... برای آنان تضمین گردیده و آنان به سبب اعتقادات باطل شان در آخرت مؤاخذه می شوند، نه در دنیا. غیر مسلمانان دارای گروه ها و اصناف گوناگون اند، و آنان در دارالاسلام بر اساس عقد ذمّه، یا امان زندگی می کنند که به آنان ذمیّون و مستأمنون گفته می شود؛ که هر کدام شروطی مخصوص به خود دارند.[2] دادن جزیه فرجه است برای امان ماندن در عقیده ی پیشین وفرصتی است تا به فکر واندیشه به دین اسلام گرایش پیدا کنند ؛ یا دردین خود باقی بمانند ؛ ازاین روی است که قرآن فرمود اکراه درپذیرش دین نیست ؛پذیرش دین با تعقل وتفکر وآزادی همراه است ؛ جزیه درواقع زمینه ساز پذیرش اسلام است ؛ اگر جزیه تهدیدی بود، باید بر همه اهل ذمّه، حتّی بر پیرمردان، زنان، کودکان و... واجب باشد، حال آن که جزیه بر کودکان و پیران واجب نیست.[3] افزون بر این، اگر آنان همراه مسلمین در دفاع از دارالاسلام (کشور اسلامی) شرکت کنند، نباید جزیه از آنها ساقط شود و حال این که از آنان ساقط می گردد.[4] بلاد مسلمین هیچ گاه از غیرمسلمین خالی نیست و اسلام کسی را وادار به قبول این دین نمی کند و مسلمین را نیز از زندگی با غیرمسلمانان منع نکرده است ؛ هر چند در دین و عقیده با آنان مخالفت داشته باشند؛ زیرا همه را بنده ی خدا می داند. از لوازم ایمان و اسلام این نیست که با غیرمسلمین قطع رابطه نمایند...؛ لذا همان طور که شارع برای مسلمانان قوانینی وضع نموده برای غیرمسلمانانی که در سرزمین اسلام به سر می برند نیز قوانین و احکام و مقرراتی نسبت به مسلمین یا در بین خود آنان وضع نموده است، و تا زمانی که آنان در سرزمین اسلام زندگی می کنند از این قوانین برخوردارند؛ همان گونه که برای مسلمانان که درکشورهای غیر اسلامی زندگی می کنند ضوابط خاصی وجود دارد وملزم به رعایت آنها هستند ؛ قانون جزیه در کشورهای غیراسلامی از مسلمانان گرفته می شد و قبل از اسلام نیز پیروان ادیان دیگر در کشورهایی که اکثریت مسیحی بود از غیر مسیحیان گرفته می شد؛ و منحصر در اسلام نیست و منحصر در اسلام که زوری و اجباری تلقی شود؛ در همین زمان مسلمانان به عنوان اقلیت دینی در کشورهای غربی چیزی به دولت ها پرداخت می کنند. در زمان ما در بلاد اسلامی از ذمیّون جزیه گرفته نمی شود و ممکن است توجیه شرعی آن این باشد که ذمّی ها مانند مسلمانان در دفاع از دار اسلام شرکت می کنند و مایل اند که بین آنان و مسلمانان در این امر واجب، یعنی دفاع، فرقی گذاشته نشود.[5] ممکن نیست همه آنها نیروی تأمین امنیت جداگانه داشته باشند. حاکمیت اسلامی با هزینه کمتر هرنوع امنیت را برای آنها تامین می کند؛ وگرنه هزینه سنگینی باید بپردازند تنها برای یک نیاز امنیتی؛ خودشان نمی توانند امنیت خود را تضمین کنند؛ چون در داخل دولت اسلامی باید تمام امکانات نظامی و سیاسی جداگانه داشته باشند؛ برای دولت اسلامی مقدور نیست که چنین اختیاری به آنها بدهد؛ امنیت منحصر در حفاظت از دزدی اموال نیست تا با یک نگهبان قابل تامین باشد و اقلیت های دینی اقدام نمایند؛ اگر قرار باشد برای هر گروه از اقلیت های دینی این اجازه داده شود در داخل دولت اسلامی مشکلات فراوانی بوجود خواهد آمد؛ از جمله لازم است دولتهای مختلف وتشکیلات متفاوت تشکیل شود تا امنیت آنها را تامین کند؛ بنا براین برای حفظ امنیت کلی کشور اسلامی، مصلحت نیست که همه اقلیت های دینی مسلح باشند به خاطر حفظ امنیت فردی، و این مسئله خود منافی امنیت است که هرکس به بهانه تامین امنیت مسلح شود؛ هرج و مرج کامل برقرار می گردد و مردم به همدیگر تعرض کرده و نظم اجتماعی از دست می رود. در قرآن کریم درباره جزیه نیز مقرراتی وارد شده؛ ... مِنَ الذّینَ اوتُواالْکتابَ حَتّی یُعْطُوا الْجزیَةَ عَنْ یدِ وهُمْ صاغِرونَ[6] ، ((ای اهل ایمان) با هر کس از اهل کتاب (یهود و نصاری) که ایمان به خدا و روز قیامت ندارند و آنچه را خدا و رسولش تحریم نمودند حرام نمی شمرند و به دین حقّ نمی گروند، قتال و کارزار کنید، تا به اندازه توانایی جزیه بپردازند و در برابر قوانین اسلام خضوع کنند).[7] از آیه شریفه استفاده می شود که هرگاه اهل کتاب حاضر به پرداخت جزیه شدند، باید با آنان پیمان بست؛ البّته مقدار جزیه باید متناسب با توانایی و امکانات مالی آنها باشد؛ زیرا معنای جمله یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَد[8]؛ پرداختن جزیه با توجه به تمکن و توانایی مالی است. هم چنین از آیه شریفه استفاده می شود که اسلام، عقیده را بر آنها تحمیل نمی کند، فقط پرداخت مبلغ بسیار کمی به عنوان جزیه را بر آنان مقرّر می دارد و چنانچه توانایی پرداخت نداشته باشند از پرداخت آن معاف می شوند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در طول دوران رسالت 23 ساله خود هرگز به زور و جنگ اقدام نکرد و شروع کننده جنگ نبود، در ابتدای ورود به مدینه با یهودیان پیمان زندگی مسالمت آمیز بست و بسیاری از یهود نیز به او ایمان آوردند. بنابراین، اسلام که دین رحمت است آنان را در مقابل پرداخت مالی مختصر، مشمول رحمت واسعه و لطف کامل خود گرداند و چون آنها در کشور اسلامی و در سایه حکومت اسلامی زندگی با امنیت دارند باید در برابر مقرّرات اسلامی خاضع و تسلیم باشند، این از جمله (وهُمْ صاغِرونَ) استفاده می شود. قرارداد ذمه دارای شرایط و احکامی است،[9] که به مصلحت زمان و مکان و موقعیّت و رضایت طرفین بستگی دارد. این نکته قابل ذکر است که اقلّیّت های طرف قرارداد ذمّه با مسلمین، در مسائل حقوق مدنی، از قبیل ازدواج، طلاق، ارث و... مجبور به پیروی از قوانین اسلام نیستند؛ هر گروهی طبق مقررات آیین خود عمل می کند، هر چند با قوانین واقعی آیین های آسمانی متفاوت باشد؛ هم چنین (باید حداقل امکانات متحدین (رعایای غیرمسلمان) مراعات گردد و معاف بودن آنان از مسئولیت های مالی و دفاعی و نظامی جامعه متحده اسلامی در نظر گرفته شود).[10] در عین حال، حق حاکمیت اسلام نیز باید محفوظ بماند. ذمیّان باید در برابر قوانین اسلام خاضع باشند.[11] چنان که مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی مطیع قانون آن کشورها هستند. لازم به ذکر است اکنون هیچ جزیه ای از اهل کتاب گرفته نمی شود. در نتیجه: اگر در قرآن اجبار در قبول دین جایز نیست، باید به ادامه آن آیه نیز توجه داشت و علاوه بر آن در همین قرآن حکم جزیه نیز وارد شده و قابل خدشه نمی باشد. اگر در آیه کریمه اجبار به تبعیت از دین منع شده، در ادامه فرموده راه رشد و هدایت به قدری روشن است که از گمراهی جداست، و از مصادیق مهم رسیدن به رشد عمل به تمام موازین و قوانین قرآن است که پیامبر و مسلمانان راستین به آن پایبند بوده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، رسول جعفریان. 2 فقه سیاسی اسلام، عمید زنجانی. پی نوشتها: [1]. جزیه به معنای مالیات سرانه ای بود که در قرارداد ذمّه قید می شد؛ ولی خراج به مالیات هایی که بر زمین ها وضع می گردید اطلاق می شد. خراج و خرج یک چیزند و به آنچه قوم در هر سال از مالشان به مقدار معلوم خارج می کنند گفته می شود. ابن منظور، لسان العرب، ج14، ص146. [2]. همان، ص5، (ترجمه با اندکی تغییر). [3]. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص142. [4]. عبدالکریم زیدان، احکام الذمّیین والمستأمنین فی دارالاسلام، ص129. [5]. احکام الذمیین فی دارالاسلام، همان، ص132. [6]. توبه / 29. [7]. عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها، ص100. [8]. کاشانی، ابن مسعود، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرایع، ج7، ص111. [9]. مقداری از احکام اهل ذمه (اقلیت های مذهبی) از تحریرالوسیله امام خمینی(ره): ( جزیه از یهود و نصاری گرفته می شود و از کسانی که احتمالاً دارای کتاب آسمانی بوده اند آنها مجوسی ها می باشند. و مذاهب مختلف این ادیان از قبیل کاتولیک، پروتستان و غیره در این حکم یکسان اند. اگر گروه یا فردی از غیرمسلمانان خود را اهل کتاب معرفی کند از او پذیرفته می شود، و نیاز به شاهدی بر این ادّعا ندارد. کودکان و زنان و... از پرداخت جزیه معاف اند. اگر اهل کتاب بعد از عقد قرارداد (ذمّه) از پرداخت جزیه سرباز زدند، به جایگاه امنی فرستاده می شوند و هیچ گونه تعرّض و غافل گیری در مورد آنان نباید انجام گیرد). امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص448452. [10]. حقوق اقلیّت ها، همان، ص96. [11]. سبحانی، جعفر، پرسش ها و پاسخ ها، ص134. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

درحالیکه درپذیرش دین اجبار نیست چرا پیامبر از پیروان ادیان دیگر جزیه می گرفت؟


پاسخ:

هر دین وحاکمیتی دارای اصولی است که رعایت آنها وعمل به آنها مستلزم برقراری نظم وامنیت است ؛ دین اسلام نیز دارای اصول وموازینی است که با محوریت واجرای آنها امنیت ونظم اجتماعی وحقوق افراد وعدالت برقرار می گردد ؛ جزیه نیز یکی از این اصول است ؛ از اینرو جزیه[1] در مقابل حمایت سیاسی و اجتماعی و امنیتی و رفاهی است که دولت های اسلامی از اقلیت های دینی می گرفتند؛ قرآن می فرماید: (لااکراه فی الدّین)؛ اجباری در دین وجود ندارد؛ پس آزادی عقیده و آزادی عمل به کتاب آسمانی خودشان و رفتن به عبادتگاه های مخصوص مانند کلیسا و... برای آنان تضمین گردیده و آنان به سبب اعتقادات باطل شان در آخرت مؤاخذه می شوند، نه در دنیا.
غیر مسلمانان دارای گروه ها و اصناف گوناگون اند، و آنان در دارالاسلام بر اساس عقد ذمّه، یا امان زندگی می کنند که به آنان ذمیّون و مستأمنون گفته می شود؛ که هر کدام شروطی مخصوص به خود دارند.[2] دادن جزیه فرجه است برای امان ماندن در عقیده ی پیشین وفرصتی است تا به فکر واندیشه به دین اسلام گرایش پیدا کنند ؛ یا دردین خود باقی بمانند ؛ ازاین روی است که قرآن فرمود اکراه درپذیرش دین نیست ؛پذیرش دین با تعقل وتفکر وآزادی همراه است ؛ جزیه درواقع زمینه ساز پذیرش اسلام است ؛
اگر جزیه تهدیدی بود، باید بر همه اهل ذمّه، حتّی بر پیرمردان، زنان، کودکان و... واجب باشد، حال آن که جزیه بر کودکان و پیران واجب نیست.[3]
افزون بر این، اگر آنان همراه مسلمین در دفاع از دارالاسلام (کشور اسلامی) شرکت کنند، نباید جزیه از آنها ساقط شود و حال این که از آنان ساقط می گردد.[4]
بلاد مسلمین هیچ گاه از غیرمسلمین خالی نیست و اسلام کسی را وادار به قبول این دین نمی کند و مسلمین را نیز از زندگی با غیرمسلمانان منع نکرده است ؛ هر چند در دین و عقیده با آنان مخالفت داشته باشند؛ زیرا همه را بنده ی خدا می داند.
از لوازم ایمان و اسلام این نیست که با غیرمسلمین قطع رابطه نمایند...؛ لذا همان طور که شارع برای مسلمانان قوانینی وضع نموده برای غیرمسلمانانی که در سرزمین اسلام به سر می برند نیز قوانین و احکام و مقرراتی نسبت به مسلمین یا در بین خود آنان وضع نموده است، و تا زمانی که آنان در سرزمین اسلام زندگی می کنند از این قوانین برخوردارند؛ همان گونه که برای مسلمانان که درکشورهای غیر اسلامی زندگی می کنند ضوابط خاصی وجود دارد وملزم به رعایت آنها هستند ؛ قانون جزیه در کشورهای غیراسلامی از مسلمانان گرفته می شد و قبل از اسلام نیز پیروان ادیان دیگر در کشورهایی که اکثریت مسیحی بود از غیر مسیحیان گرفته می شد؛ و منحصر در اسلام نیست و منحصر در اسلام که زوری و اجباری تلقی شود؛ در همین زمان مسلمانان به عنوان اقلیت دینی در کشورهای غربی چیزی به دولت ها پرداخت می کنند. در زمان ما در بلاد اسلامی از ذمیّون جزیه گرفته نمی شود و ممکن است توجیه شرعی آن این باشد که ذمّی ها مانند مسلمانان در دفاع از دار اسلام شرکت می کنند و مایل اند که بین آنان و مسلمانان در این امر واجب، یعنی دفاع، فرقی گذاشته نشود.[5]
ممکن نیست همه آنها نیروی تأمین امنیت جداگانه داشته باشند. حاکمیت اسلامی با هزینه کمتر هرنوع امنیت را برای آنها تامین می کند؛ وگرنه هزینه سنگینی باید بپردازند تنها برای یک نیاز امنیتی؛ خودشان نمی توانند امنیت خود را تضمین کنند؛ چون در داخل دولت اسلامی باید تمام امکانات نظامی و سیاسی جداگانه داشته باشند؛ برای دولت اسلامی مقدور نیست که چنین اختیاری به آنها بدهد؛ امنیت منحصر در حفاظت از دزدی اموال نیست تا با یک نگهبان قابل تامین باشد و اقلیت های دینی اقدام نمایند؛ اگر قرار باشد برای هر گروه از اقلیت های دینی این اجازه داده شود در داخل دولت اسلامی مشکلات فراوانی بوجود خواهد آمد؛ از جمله لازم است دولتهای مختلف وتشکیلات متفاوت تشکیل شود تا امنیت آنها را تامین کند؛ بنا براین برای حفظ امنیت کلی کشور اسلامی، مصلحت نیست که همه اقلیت های دینی مسلح باشند به خاطر حفظ امنیت فردی، و این مسئله خود منافی امنیت است که هرکس به بهانه تامین امنیت مسلح شود؛ هرج و مرج کامل برقرار می گردد و مردم به همدیگر تعرض کرده و نظم اجتماعی از دست می رود.
در قرآن کریم درباره جزیه نیز مقرراتی وارد شده؛ ... مِنَ الذّینَ اوتُواالْکتابَ حَتّی یُعْطُوا الْجزیَةَ عَنْ یدِ وهُمْ صاغِرونَ[6] ، ((ای اهل ایمان) با هر کس از اهل کتاب (یهود و نصاری) که ایمان به خدا و روز قیامت ندارند و آنچه را خدا و رسولش تحریم نمودند حرام نمی شمرند و به دین حقّ نمی گروند، قتال و کارزار کنید، تا به اندازه توانایی جزیه بپردازند و در برابر قوانین اسلام خضوع کنند).[7]
از آیه شریفه استفاده می شود که هرگاه اهل کتاب حاضر به پرداخت جزیه شدند، باید با آنان پیمان بست؛ البّته مقدار جزیه باید متناسب با توانایی و امکانات مالی آنها باشد؛ زیرا معنای جمله یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَد[8]؛ پرداختن جزیه با توجه به تمکن و توانایی مالی است.
هم چنین از آیه شریفه استفاده می شود که اسلام، عقیده را بر آنها تحمیل نمی کند، فقط پرداخت مبلغ بسیار کمی به عنوان جزیه را بر آنان مقرّر می دارد و چنانچه توانایی پرداخت نداشته باشند از پرداخت آن معاف می شوند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در طول دوران رسالت 23 ساله خود هرگز به زور و جنگ اقدام نکرد و شروع کننده جنگ نبود، در ابتدای ورود به مدینه با یهودیان پیمان زندگی مسالمت آمیز بست و بسیاری از یهود نیز به او ایمان آوردند.
بنابراین، اسلام که دین رحمت است آنان را در مقابل پرداخت مالی مختصر، مشمول رحمت واسعه و لطف کامل خود گرداند و چون آنها در کشور اسلامی و در سایه حکومت اسلامی زندگی با امنیت دارند باید در برابر مقرّرات اسلامی خاضع و تسلیم باشند، این از جمله (وهُمْ صاغِرونَ) استفاده می شود.
قرارداد ذمه دارای شرایط و احکامی است،[9] که به مصلحت زمان و مکان و موقعیّت و رضایت طرفین بستگی دارد.
این نکته قابل ذکر است که اقلّیّت های طرف قرارداد ذمّه با مسلمین، در مسائل حقوق مدنی، از قبیل ازدواج، طلاق، ارث و... مجبور به پیروی از قوانین اسلام نیستند؛ هر گروهی طبق مقررات آیین خود عمل می کند، هر چند با قوانین واقعی آیین های آسمانی متفاوت باشد؛ هم چنین (باید حداقل امکانات متحدین (رعایای غیرمسلمان) مراعات گردد و معاف بودن آنان از مسئولیت های مالی و دفاعی و نظامی جامعه متحده اسلامی در نظر گرفته شود).[10]
در عین حال، حق حاکمیت اسلام نیز باید محفوظ بماند. ذمیّان باید در برابر قوانین اسلام خاضع باشند.[11] چنان که مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی مطیع قانون آن کشورها هستند. لازم به ذکر است اکنون هیچ جزیه ای از اهل کتاب گرفته نمی شود.
در نتیجه: اگر در قرآن اجبار در قبول دین جایز نیست، باید به ادامه آن آیه نیز توجه داشت و علاوه بر آن در همین قرآن حکم جزیه نیز وارد شده و قابل خدشه نمی باشد. اگر در آیه کریمه اجبار به تبعیت از دین منع شده، در ادامه فرموده راه رشد و هدایت به قدری روشن است که از گمراهی جداست، و از مصادیق مهم رسیدن به رشد عمل به تمام موازین و قوانین قرآن است که پیامبر و مسلمانان راستین به آن پایبند بوده اند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، رسول جعفریان.
2 فقه سیاسی اسلام، عمید زنجانی.

پی نوشتها:
[1]. جزیه به معنای مالیات سرانه ای بود که در قرارداد ذمّه قید می شد؛ ولی خراج به مالیات هایی که بر زمین ها وضع می گردید اطلاق می شد. خراج و خرج یک چیزند و به آنچه قوم در هر سال از مالشان به مقدار معلوم خارج می کنند گفته می شود. ابن منظور، لسان العرب، ج14، ص146.
[2]. همان، ص5، (ترجمه با اندکی تغییر).
[3]. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص142.
[4]. عبدالکریم زیدان، احکام الذمّیین والمستأمنین فی دارالاسلام، ص129.
[5]. احکام الذمیین فی دارالاسلام، همان، ص132.
[6]. توبه / 29.
[7]. عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها، ص100.
[8]. کاشانی، ابن مسعود، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرایع، ج7، ص111.
[9]. مقداری از احکام اهل ذمه (اقلیت های مذهبی) از تحریرالوسیله امام خمینی(ره): ( جزیه از یهود و نصاری گرفته می شود و از کسانی که احتمالاً دارای کتاب آسمانی بوده اند آنها مجوسی ها می باشند. و مذاهب مختلف این ادیان از قبیل کاتولیک، پروتستان و غیره در این حکم یکسان اند. اگر گروه یا فردی از غیرمسلمانان خود را اهل کتاب معرفی کند از او پذیرفته می شود، و نیاز به شاهدی بر این ادّعا ندارد. کودکان و زنان و... از پرداخت جزیه معاف اند. اگر اهل کتاب بعد از عقد قرارداد (ذمّه) از پرداخت جزیه سرباز زدند، به جایگاه امنی فرستاده می شوند و هیچ گونه تعرّض و غافل گیری در مورد آنان نباید انجام گیرد). امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص448452.
[10]. حقوق اقلیّت ها، همان، ص96.
[11]. سبحانی، جعفر، پرسش ها و پاسخ ها، ص134.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین