دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟ قرآن حقانیت طولی شرایع انبیای الهی را میپذیرد و همه آنها را در عصر خود اسلام میداند؛ اما حقانیت عرضی ادیان معارض با اسلام را نمیپذیرد. آیات قرآنی علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفی پلورالیسم و تکثّرگرایی دینی، به صراحت با بعضی از اصول و مبانی پلورالیسم، مخالف است و آن را ابطال میکند. آیاتی که در این زمینه وجود دارد، به چند بخش تقسیم میشود: یک. امکان رسیدن به حقیقت آیاتی از قرآن با مبنای شکاکیت و نسبیتگرایی و عدم امکان دستیابی به حقیقت - که از مبانی و پیشفرضهای پلورالیسم دینی است - در تضاد و تقابل است و نشان میدهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت در دین، مورد پذیرش نیست و رسیدن به (حقیقت) امکانپذیر است. این آیات عبارت است از: 1-1. آیاتی که شکورزان را مورد سرزنش قرار میدهد. نحل (16 )، آیه 66 ؛ جاثیه (45 )، آیه 32. 1-2. آیاتی که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بیوجه معرفی میکند. ابراهیم (14 )، آیه 9 و 10. برای مثال در رابطه با آشکار بودن حقیقت اسلام میفرماید: (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ) بقره (2)، آیه 256.؛ (هیچ اکراهی در دین نیست؛ به درستی که راه هدایت از گمراهی، روشن گردید). جهت آگاهی بیشتر نگا: 1-3. آیاتی که امر به تبعیت از علم و یقین و نهی از پیروی ظن و گمان دارد. اسراء (17 )، آیه 36 ؛ یونس (10 )، آیه 36 ؛ نجم (53 )، آیه 28. دو. عدم قبول غیر اسلام این آیات با صراحت، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفی میکند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل دانسته و آنان را به پیروی از اسلام دعوت میکند: 2-1. (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ ) آلعمران(3 )، آیه 85.؛ (و هر کس جز اسلام، دینی (دیگر) جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است). البته اسلام همه پیامبران الهی را راهبر به سوی (حقیقت) دانسته و دین همه را اسلام میداند. بنابراین پیروی از پیامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمی مرتبت، پیروی از آیین حضرت محمد(ص) است جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد حسن، قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم، صص 117 - 136.. 2-2. (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ) بقره(2 )، آیه 120.؛ (هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خدا است که هدایت (واقعی)است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، از هوسهای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت). 2-3. (وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ )؛ توبه(9 )، آیه 30.؛ (و یهود گفتند: عُزَیر، پسر خدا است و نصارا گفتند: مسیح، پسر خدا است! این سخنی است (باطل) که به زبان میآورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شدهاند، شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟!) آیات فراوان دیگری از این سنخ وجود دارد که شما را به تأمّل و تدبّر بیشتر در آنها ارجاع میدهیم. ر.ک: آلعمران(3 )، آیه 61 (مباهله با مسیحیان ) ؛ توبه(9 )، آیه 31 و 32 ؛ نساء(4 )، آیه 157و171 ؛ مائده(5 )، آیه 51و73 ؛ فتح(48 )، آیه28 ؛ صف(61 )، آیه9 ؛ مریم(19 )، آیات 88و91 ؛ بقره(2 )، آیه79. سه. دین همه انسانها بسیاری از آیات قرآن، همه انسانها را مخاطب قرار داده و به دین اسلام دعوت نموده و قرآن و پیامبر اسلام را هادی همه انسانها معرفی کرده است. از جمله اینکه میفرماید: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً ) سبأ(34 )، آیه 28. ؛ (و ما تو را نفرستادیم، مگر برای همه مردم تا (آنها را به پاداش الهی) بشارت دهی و (از عذاب او )بترسانی...). در جای دیگر میفرماید: (قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ) اعراف(7 )،آیه158. نیز نگا: نساء(4 )، آیه79 ؛ حج(22 )،آیه49 ؛ فرقان(25 )،آیه1 ؛ انبیاء(21 )،آیه 107. ؛ (بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم). در رابطه با همگانی بودن قرآن در موارد مختلفی میفرماید: (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ ) تکویر (81 )، آیه 27 ؛ یوسف (12 )، آیه 104 ؛ ص (38 )، آیه 87 ؛ نیز نگا : ابراهیم (14 )، آیه 1 و 52 ؛ آلعمران(3 )، آیه 138 ؛ انعام(6 )، آیه 18 و 90 ؛ نساء(4 )، آیه 174 ؛ فرقان (25 ) آیه 1. ؛ (آن کتاب (قرآن ) نیست، مگر تذکری برای همه جهانیان). چهار. فراخوانی اهل کتاب به اسلام قرآن مجید، اهل کتاب را به اسلام فراخوانده و رویگردانی از آن را کفر و حق پوشی تلقی نموده و به شدت از آن توبیخ میکند: (ای اهل کتاب! پیامبر ما به سوی شما آمد؛ در حالی که بسیاری از حقایق کتاب (آسمانی) را که شما مخفی داشتید، روشن میسازد و از بسیاری از آنها صرف نظر میکند. آری از جانب خدا به سوی شما نور و کتاب آشکاری آورد. خداوند به برکت آن، کسانی که خشنودی او را پیروی کنند، به راههای سلامت هدایت میکند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به راه راست هدایت میکند) مائده(5 ) آیه 15 - 16 و نیز نگا: همان، آیه 19.. قرآن در جای دیگر میفرماید: (یا اهل الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ) آل عمران(3 ) آیه 70. نیز نگا : بقره(2 ) آیه 41 ؛ آل عمران(3 ) آیه 71. ؛ (ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید، در حالی که (بر درستی آن) گواهید). در این زمینه آیات فراوان دیگری وجود دارد که بر بطلان پلورالیسم دینی، به گونههای مختلف دلالت دارد و همگان را به بررسی و شناخت اسلام و پیروی از آن فرا میخواند جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد حسن قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم.. تفکیک حقیقت و معذور بودن دین حق و صراط مستقیم، واحد است و باید معذور بودن را از مسأله حقانیت، جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهیاند؛ اما چه بسا در صورت وجود شرایطی، از جمله: جهل غیرمقصّرانه نسبت به اسلام، طالب حقیقت بودن در سویدای دل، جست و جوی آن در حد مقدور و پای بندی به احکام عقل و فطرت، اهل نجات به شمار آیند. بر این اساس هر چند راهشان (صراط مستقیم) و دین حق نیست؛ اما در روز قیامت، نزد خداوند معذوراند. قرآن از این گروه به (مستضعف) و (مرجون لامراللَّه) یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، به تناسب صدق باطنی و نوع عقاید و رفتار و به عبارت دیگر متناسب با میزان (حسن فاعلی) و (حسن فعلی)، بهرهای از سعادت برده و به درجهای از سعادت نائل خواهند شد. چکیده دیدگاه اسلام عبارت است از: 1. دین حق، تنها اسلام است. اسلام همان آیین توحیدی به معنای کامل کلمه و در همه ابعاد آن است که دین همه پیامبران الهی بوده و آنان، همگان را به سوی آن دعوت کردهاند. بنابراین آموزههایی چون تثلیث، ثنویت و... هرگز بنیاد و اساس درستی ندارد. 2. از نظر اسلام، شریعت دارای کثرت طولی است؛ یعنی، آنچه در طول تاریخ تغییر کرده، شریعت الهی بوده است و هر پیامبر صاحب شریعتی، شریعت پیشین را نسخ نموده و شریعت کاملتر و متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان، عرضه کرده است. بنابراین تکثّر طولی - نه عرضی - شریعت وجود داشته است و با شریعت خاتم همه شرایع پیشین نقض شده و تنها دین مقبول، شریعت محمدی(ص) است. 3. نجات و رستگاری انسان، تابع حجتهایی است که خداوند بر انسان تمام کرده و پاسخ انسان به آنها است. هر کس در حد حجتهای درونی (عقل، فطرت و...) و بیرونی (تعالیم پیامبران ) - که به آنها دسترسی داشته و یا میتوانسته دست یابد - مسئول و ورای آن معذور است برای آشنایی بیشتر ر.ک:. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 4/500012)
دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
قرآن حقانیت طولی شرایع انبیای الهی را میپذیرد و همه آنها را در عصر خود اسلام میداند؛ اما حقانیت عرضی ادیان معارض با اسلام را نمیپذیرد.
آیات قرآنی علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفی پلورالیسم و تکثّرگرایی دینی، به صراحت با بعضی از اصول و مبانی پلورالیسم، مخالف است و آن را ابطال میکند.
آیاتی که در این زمینه وجود دارد، به چند بخش تقسیم میشود:
یک. امکان رسیدن به حقیقت
آیاتی از قرآن با مبنای شکاکیت و نسبیتگرایی و عدم امکان دستیابی به حقیقت - که از مبانی و پیشفرضهای پلورالیسم دینی است - در تضاد و تقابل است و نشان میدهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت در دین، مورد پذیرش نیست و رسیدن به (حقیقت) امکانپذیر است.
این آیات عبارت است از:
1-1. آیاتی که شکورزان را مورد سرزنش قرار میدهد. نحل (16 )، آیه 66 ؛ جاثیه (45 )، آیه 32.
1-2. آیاتی که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بیوجه معرفی میکند. ابراهیم (14 )، آیه 9 و 10. برای مثال در رابطه با آشکار بودن حقیقت اسلام میفرماید: (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ) بقره (2)، آیه 256.؛ (هیچ اکراهی در دین نیست؛ به درستی که راه هدایت از گمراهی، روشن گردید). جهت آگاهی بیشتر نگا:
1-3. آیاتی که امر به تبعیت از علم و یقین و نهی از پیروی ظن و گمان دارد. اسراء (17 )، آیه 36 ؛ یونس (10 )، آیه 36 ؛ نجم (53 )، آیه 28.
دو. عدم قبول غیر اسلام
این آیات با صراحت، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفی میکند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل دانسته و آنان را به پیروی از اسلام دعوت میکند:
2-1. (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ ) آلعمران(3 )، آیه 85.؛ (و هر کس جز اسلام، دینی (دیگر) جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است). البته اسلام همه پیامبران الهی را راهبر به سوی (حقیقت) دانسته و دین همه را اسلام میداند. بنابراین پیروی از پیامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمی مرتبت، پیروی از آیین حضرت محمد(ص) است جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد حسن، قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم، صص 117 - 136..
2-2. (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ) بقره(2 )، آیه 120.؛ (هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خدا است که هدایت (واقعی)است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، از هوسهای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت).
2-3. (وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ )؛ توبه(9 )، آیه 30.؛ (و یهود گفتند: عُزَیر، پسر خدا است و نصارا گفتند: مسیح، پسر خدا است! این سخنی است (باطل) که به زبان میآورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شدهاند، شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟!)
آیات فراوان دیگری از این سنخ وجود دارد که شما را به تأمّل و تدبّر بیشتر در آنها ارجاع میدهیم. ر.ک: آلعمران(3 )، آیه 61 (مباهله با مسیحیان ) ؛ توبه(9 )، آیه 31 و 32 ؛ نساء(4 )، آیه 157و171 ؛ مائده(5 )، آیه 51و73 ؛ فتح(48 )، آیه28 ؛ صف(61 )، آیه9 ؛ مریم(19 )، آیات 88و91 ؛ بقره(2 )، آیه79.
سه. دین همه انسانها
بسیاری از آیات قرآن، همه انسانها را مخاطب قرار داده و به دین اسلام دعوت نموده و قرآن و پیامبر اسلام را هادی همه انسانها معرفی کرده است.
از جمله اینکه میفرماید: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً ) سبأ(34 )، آیه 28. ؛ (و ما تو را نفرستادیم، مگر برای همه مردم تا (آنها را به پاداش الهی) بشارت دهی و (از عذاب او )بترسانی...).
در جای دیگر میفرماید: (قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ) اعراف(7 )،آیه158. نیز نگا: نساء(4 )، آیه79 ؛ حج(22 )،آیه49 ؛ فرقان(25 )،آیه1 ؛ انبیاء(21 )،آیه 107. ؛ (بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم).
در رابطه با همگانی بودن قرآن در موارد مختلفی میفرماید: (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ ) تکویر (81 )، آیه 27 ؛ یوسف (12 )، آیه 104 ؛ ص (38 )، آیه 87 ؛ نیز نگا : ابراهیم (14 )، آیه 1 و 52 ؛ آلعمران(3 )، آیه 138 ؛ انعام(6 )، آیه 18 و 90 ؛ نساء(4 )، آیه 174 ؛ فرقان (25 ) آیه 1. ؛ (آن کتاب (قرآن ) نیست، مگر تذکری برای همه جهانیان).
چهار. فراخوانی اهل کتاب به اسلام
قرآن مجید، اهل کتاب را به اسلام فراخوانده و رویگردانی از آن را کفر و حق پوشی تلقی نموده و به شدت از آن توبیخ میکند:
(ای اهل کتاب! پیامبر ما به سوی شما آمد؛ در حالی که بسیاری از حقایق کتاب (آسمانی) را که شما مخفی داشتید، روشن میسازد و از بسیاری از آنها صرف نظر میکند. آری از جانب خدا به سوی شما نور و کتاب آشکاری آورد. خداوند به برکت آن، کسانی که خشنودی او را پیروی کنند، به راههای سلامت هدایت میکند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به راه راست هدایت میکند) مائده(5 ) آیه 15 - 16 و نیز نگا: همان، آیه 19..
قرآن در جای دیگر میفرماید: (یا اهل الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ) آل عمران(3 ) آیه 70. نیز نگا : بقره(2 ) آیه 41 ؛ آل عمران(3 ) آیه 71. ؛ (ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر میشوید، در حالی که (بر درستی آن) گواهید).
در این زمینه آیات فراوان دیگری وجود دارد که بر بطلان پلورالیسم دینی، به گونههای مختلف دلالت دارد و همگان را به بررسی و شناخت اسلام و پیروی از آن فرا میخواند جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد حسن قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم..
تفکیک حقیقت و معذور بودن
دین حق و صراط مستقیم، واحد است و باید معذور بودن را از مسأله حقانیت، جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهیاند؛ اما چه بسا در صورت وجود شرایطی، از جمله: جهل غیرمقصّرانه نسبت به اسلام، طالب حقیقت بودن در سویدای دل، جست و جوی آن در حد مقدور و پای بندی به احکام عقل و فطرت، اهل نجات به شمار آیند.
بر این اساس هر چند راهشان (صراط مستقیم) و دین حق نیست؛ اما در روز قیامت، نزد خداوند معذوراند. قرآن از این گروه به (مستضعف) و (مرجون لامراللَّه) یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، به تناسب صدق باطنی و نوع عقاید و رفتار و به عبارت دیگر متناسب با میزان (حسن فاعلی) و (حسن فعلی)، بهرهای از سعادت برده و به درجهای از سعادت نائل خواهند شد.
چکیده دیدگاه اسلام عبارت است از:
1. دین حق، تنها اسلام است. اسلام همان آیین توحیدی به معنای کامل کلمه و در همه ابعاد آن است که دین همه پیامبران الهی بوده و آنان، همگان را به سوی آن دعوت کردهاند. بنابراین آموزههایی چون تثلیث، ثنویت و... هرگز بنیاد و اساس درستی ندارد.
2. از نظر اسلام، شریعت دارای کثرت طولی است؛ یعنی، آنچه در طول تاریخ تغییر کرده، شریعت الهی بوده است و هر پیامبر صاحب شریعتی، شریعت پیشین را نسخ نموده و شریعت کاملتر و متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان، عرضه کرده است. بنابراین تکثّر طولی - نه عرضی - شریعت وجود داشته است و با شریعت خاتم همه شرایع پیشین نقض شده و تنها دین مقبول، شریعت محمدی(ص) است.
3. نجات و رستگاری انسان، تابع حجتهایی است که خداوند بر انسان تمام کرده و پاسخ انسان به آنها است. هر کس در حد حجتهای درونی (عقل، فطرت و...) و بیرونی (تعالیم پیامبران ) - که به آنها دسترسی داشته و یا میتوانسته دست یابد - مسئول و ورای آن معذور است برای آشنایی بیشتر ر.ک:. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 4/500012)
- [سایر] چگونه میتوان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟
- [سایر] چگونه میتوان تنها حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان حق باشند و «پلورالیسم دینی» صحیح باشد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم در مورد رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
- [سایر] دیدگاه ادیان مختلف در مورد جهنم چیست؟
- [سایر] با اینکه دین اسلام تنها دین بر حق است؛ چرا نجات پیروان سایر ادیان نیز در قرآن، ممکن اعلام شده است؟
- [سایر] نظر اسلام درباره پلورالیسم دینی چیست؟
- [سایر] آیا پیروان ادیان دیگر با توجه به انجام کلیه اعمال دینی خود سزاوار بهشت هستند؟
- [سایر] نظر اسلام در باره ی پلورالیسم دینی چیست؟[1]
- [سایر] پلورالیسم دینی دارای چه ابعادی است و از دیدگاه اسلامی کدام یک از این ابعاد قابل پذیرش است؟
- [سایر] قرآن کریم مهمترین وظیفة یک مسلمان در برابر عیب برادر دینی را چه میداند؟
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تعرّب پس از هجرت است، و معنای آن این است که انسان جایی رود که نتواند دین خود را حفظ کند؛ نظیر اینکه جایی رود که از معنویات و مسائل اسلامی دور بماند و نتواند او و وابستگان به او برخوردار از آشنائی با اسلام و مسائل دینی و معنویات انسانی شوند، و نظیر اینکه جایی رود که میداند خود او یا وابستگان به او فاسد میشوند، و اگر در چنین جاهایی باشد، خروج از آنجا را قرآن شریف واجب مؤکّد میداند.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند از سهم (سبیل الله)، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان کبیره در اسلام تهمت است، و معنای آن این است که عیبی را به کسی نسبت دهد که آن عیب را نداشته باشد، بلکه اگر عیب هم نباشد ولی او راضی به آن نسبت نباشد، باز تهمت و حرام است، و اگر راضی باشد، گرچه تهمت نیست، ولی دروغ و حرام است، نظیر تملّقها و تعریفهای بیجا، و قرآن شریف تهمت را در حدّ کفر میداند: (انَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُون بایاتِ اللَّه)[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام مکر و خدعه با مسلمانان است و کراراً در قرآن شریف علاوه بر اینکه آن را حرام میداند گوشزد میکند که مکر مکرکننده، به خودش باز میگردد: (وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِءُ الّا بِاهْلِهِ)[1] (و نیرنگ زشت، جز دامان صاحبش را نگیرد.) و آن اقسامی دارد: الف) مکر و خدعه با خداوند تبارک و تعالی نظیر مکر و خدعه در تضعیف دین و افرادی که وابسته به دین هستند، نظیر علما و متّقین و نظیر تقلّب در قانون، مثل آنچه در مورد اصحاب سبت که در قرآن آمده است، و این قسم مکر در میان مردم زیاد دیده میشود، و حیلههایی که در حلال کردن حرام نظیر خوردن ربا و فرار نمودن از واجبات نظیر فرار از خمس و از حقوق دیگران و محروم کردن وارث بدون جهت از ارث و محروم نمودن زوجه از مهریه بهکار برده میشود که از مصادیق همین مکر و خدعه و تقلّب در قانون است. ب) مکر و خدعه برای جلب مال دیگران، یا ضایع نمودن حقوق دیگران نظیر غش در معاملات و فریب دادن مردم در معاملات که این قسم علاوه بر اینکه حرام است، حقّالنّاس نیز میباشد و به حقّالنّاس در اسلام زیاد اهمیّت داده شده است. ج) مکر و خدعه در ضایع نمودن عرض و آبروی دیگران و یا ایجاد دشمنی میان مسلمانان و امثال اینها که این صورت گرچه ضمانآور نیست، ولی گناهش از قسم دوّم بزرگتر است. د) مکر و خدعه در جلب منافع و احراز شخصیّت بدون اینکه ضرری برای کسی داشته باشد، و این قسم مکر و خدعه اگر حرامی بر آن مترتّب نباشد نظیر دروغ یا غیبت و امثال آن، جایز است، ولی مسلمان از این کارها نمیکند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان در اسلام ارضای غریزه جنسی مرد از غیر زن خود، یا زن از غیر شوهر خود میباشد و قرآن شریف چنین شخصی را متجاوز و ظالم میداند: (فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الْعادُون)[1] (پس هر که به دنبال فراتر از این (راههای حلال) رود، او از ظالمان است.) و آن اقسامی دارد: الف) زنا دادن یا زنا کردن که عقوبت و کیفر آن بسیار بزرگ است. ب) لواط که در روایات آمده است عرش خدای متعال از آن به لرزه درمیآید. ج) خود ارضایی (استمناء) که علاوه بر اینکه حرام است، مفسده روحی و جسمی بسیاری دارد. د) نگاه شهوتانگیز یا دیدن عکسها و فیلمهای شهوتانگیز و نوشتن یا خواندن داستانهای شهوتانگیز، و گفتن و یا شنیدن و یا خواندن آهنگها و یا اشعار شهوتانگیز به طور غنا و یا به طور عادی و هر چیزی که موجب تحریک او شود، حتّی خیالهای شهوتانگیز.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که قرآن آن را در حدّ کفر میداند، تعلیم سحر و تحصیل و به کارگیری آن است، و اگر اجرتی برای تعلیم و یا به کارگیری آن بگیرد، در حکم میته و حرام است و مالک نمیشود، و آن اقسامی دارد و کلّیه اقسام آن حرام است، چه مضر برای دیگران باشد نظیر تفرقه بین زن و شوهر، یا نافع برای دیگران باشد نظیر ایجاد محبّت بین زن و شوهر، و چه تصرّف در جسم یا جان یا مال کسی باشد نظیر ایجاد عداوت بین دو نفر یا دلسرد نمودن کسی را از کارش، و یا گرهانداختن در کسب و کار و امثال اینها، و چه تصرف، نباشد، نظیر احضار ارواح یا اجنّه و یا خواب مغناطیستی برای تجسّس از کار کسی و یا خواندن افکار بهواسطه آنها.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.