با این‌که دین اسلام تنها دین بر حق است؛ چرا نجات پیروان سایر ادیان نیز در قرآن، ممکن اعلام شده است؟
پاسخ اجمالی: در آموزه‌های اسلامی، از همان ابتدا و در مقدس‌ترین متن(قرآن) به این مطلب اذعان شده است که اگر گروه‌هایی از غیر مسلمانان بر فطرت پاک خود باشند، عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، می‌توانند نجات یابند. این مطلب در آیات مختلفی و با صراحت کامل بیان شده است. البته این به معنای حق نبودن دین اسلام نیست، بلکه بر اساس آیات قرآن، دایره نجات فراتر از حقانیت است؛ یعنی انسان‌هایی که پیامبر اسلام(ص) را درک نکرده‌اند (بلکه بهتر است بگوییم که اسلام و حقیقت آن‌را درک نکرده‌اند) اما در عین حال، اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشته‌اند، بدی‌هایی که فطرت از آن نهی می‌کند؛ مانند دروغ، زنا و ... را ترک کرده‌اند؛ به جهان آخرت ایمان دارند و به فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، همچنین عمل صالح انجام می‌دهند، آیه مورد سوال به اینان می‌گوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد. پاسخ تفصیلی: پیش از بحث در مورد آیه مورد سؤال و مسائل پیرامون آن، ذکر مقدمه‌ای لازم است. تمام ادیان برای خود هدفی را مشخص کرده‌اند، به بیان دیگر در هر دینی هدفی دنبال می‌شود و عموماً اعتقادات و اعمال ادیان مختلف برای سوق به آن هدف پی‌ریزی شده‌اند. یکی از مهم‌ترین اهداف ادیان، سعادت و رستگاری انسان‌ها در این دنیا و در آخرت است. بنابر این هر دینی، به پیروان خود نجات را نوید داده و تضمین می‌کند هر شخصی که پیرو واقعی آن دین بوده باشد، به نجات دست خواهد یافت. تا این‌جا همه ادیان، مشترک بوده و نجات را به پیروانشان نوید می‌دهند. اما در گام بعدی، سؤال این است که آیا در نگاه هر دینی، نجات برای پیروان ادیان دیگر نیز قابل تصوّر است؟ آیا پیروان ادیان دیگری که انسان‌های شریف، با اخلاق، منصِف و حتی با خدایی هستند، تنها به این دلیل که حقانیت دین برحق برایشان ثابت نشده است، از نجات محروم‌اند؟ در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که در این بحث باید میان حقانیت و نجات، فرق گذاشت؛ البته طبیعی است که همه ادیان خود را حق دانسته و معتقدند که مسیر درستی را می‌پیمایند، اما برخی از ادیان، دامنه رستگاری و نجات را گسترش داده و آن‌را در مورد برخی از پیروان ادیان دیگر نیز گسترش می‌دهند. در میان پیروان مسیحیت، اعتقاد بر این بود که تنها در مسیحیت و با اعتقاد به مسیح می‌توان رستگار شد و در غیر این راه، نجاتی امکان‌پذیر نیست. آنها در حالی‌که قرن‌ها قدرت را در اختیار داشتند بر این اعتقاد بودند، تا این‌که در قرون‌ جدید بویژه بعد از شورای واتیکانی دوم[1] کمی به این سمت گرایش پیدا کرده‌اند که افراد غیر مسیحی نیز امکان نجات دارند که البته آن نیز به جهت رسیدن فیض عیسای مسیح بدان‌ها می‌باشد.[2] اما در دین اسلام ماجرا کاملاً متفاوت از مسیحیت است. برخلاف مسیحیت و کلیسا که تقریباً بعد از شانزده قرن آن هم به اجبار پذیرفتند که غیر مسیحی نیز امکان نجات دارد؛ در اسلام، در همان سال‌های اول و در مقدس‌ترین متن به این مطلب اذعان شده است که اگر انسان‌ها بر فطرت پاک خود باشند، عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، می‌توانند نجات یابند. این مطلب تنها در یک آیه و یا به صورت ضمنی بیان نشده است، بلکه در آیات مختلف و با صراحت کامل بیان شده است که هرچند اسلام، دین حق و حقیقت است، اما برای گروه‌هایی از غیر مسلمانان که به حقیقت دین اسلام پی نبردند نیز راه نجات وجود دارد. در این مورد باید به این نکات توجه داشت: 1. این‌که اسلام، امکان نجات یافتن غیر مسلمانان را نیز مطرح می‌کند؛ به این معنا نیست که، حقانیت اسلام زیر سؤال برود، بلکه به قطع و یقین، اسلام دین حق و حقیقت است، اما بر اساس آیات قرآن و عقل، دایره نجات فراتر از حقانیت می‌باشد. 2. این اعتقاد با برخی از آیات قرآن که گفته تنها دین اسلام پذیرفته می‌شود؛[3] منافات ندارد؛ زیرا این آیات برای افرادی است که پیامبر اسلام(ص) را درک کرده‌اند و یا حقانیت اسلام برای آنها ثابت شده است و در این صورت از آنها غیر از اسلام قبول نمی‌شود، اما برای افرادی که واقعاً نتوانسته‌اند با اسلام راستین و حقیقت درست، آشنا گردند، حال چه به جهت شرایط خاص خودشان به اسلام نرسیده‌اند و چه به جهت کم‌کاری برخی مسلمانان، در عین حال بنا بر فطرت خود به خداوند و روز قیامت اعتقاد داشتند و عمل صالح انجام می‌دادند؛ طبیعی است که نباید آنها را مستحق عذاب دانست که این خلاف عدالت الهی می‌باشد.[4] یکی از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد، این آیه شریفه است: (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری‌ وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)؛[5] هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ‌گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود. این آیه با کمی تفاوت در سوره مائده نیز آمده است.[6] تفسیر آیه الف. مقصود از (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا)؛ کسانی هستند که به زبان و در ظاهر ایمان آوردند که اینان همان منافقان می‌باشند،[7] و مراد (الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری‌) نیز یهودیان و مسیحیان هستند.[8] در مورد این‌که صابئین چه کسانی هستند نیز اقوالی وجود دارد؛ برخی صابئین را همان ستاره‌پرستان معنا کرده‌اند.[9] البته بنابر سیاق آیه که اهل کتاب را ذکر می‌کند و نجات را برای آنها می‌داند، این معنا بعید است،[10] بلکه قول دیگر که بسیاری به آن معتقدند و بهتر به نظر می‌رسد این است که صابئین، معتقدان به کیشی هستند که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است و کتابی دارند که آن‌را به حضرت یحیی بن زکریا منتسب می‌دانند.[11] دیدگاه‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[12] بنابراین، در تفسیر آیه می‌توان چنین گفت: انسان‌هایی که پیامبر اسلام(ص) را درک نکرده‌اند (بلکه بهتر است بگوییم که اسلام و حقیقت آن‌را درک نکرده‌اند) در عین حال اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشته‌اند، بدی‌های که فطرت از آن نهی می‌کند مثل دروغ، زنا و ... را ترک کرده‌اند؛ به جهان آخرت ایمان دارند و به فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، و همچنین عمل صالح انجام می‌دهند، آیه به اینان می‌گوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد.[13] ب. تفسیر دیگری نیز برای آیه وجود دارد؛ خداوند در این آیه در مقام بیان این است که نام‌ها و نامگذاری‌ها که دارید، از قبیل مؤمنین، یهودیان، مسیحیان، صابئیان، اینها نزد خدا هیچ ارزشی ندارد، نه شما را مستحق پاداشی می‌کند، و نه از عذاب او ایمن می‌سازد. ایمان ظاهری مخصوصاً بدون انجام عمل صالح، چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصاری و پیروان ادیان دیگر بی‌ارزش است، تنها ایمان واقعی و خالص به خدا و قیامت که با کار نیک و عمل صالح همراه باشد در پیش‌گاه خدا ارزش دارد، و تنها این برنامه موجب پاداش و جلب آرامش و امنیت می‌گردد.[14] بنابر تفسیر دوم، معنای (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا) دیگر منافقان نیستند، بلکه مسلمانان به معنای عام است به این‌که به بیعت عام اسلام را قبول کرده باشند.[15] پی نوشتها: [1]. شورای کلیسای کاتولیک که به منظور پاسخ دادن به نیازهای تبلیغی و عبادی کاتولیک‌ها در قرن بیستم برپاکرد. این شورا تغییرات مهمی در اعمال کاتولیکیو همچنین در گرایش‌ها و برداشت‌های کلامی ایجاد کرد؛ ویور،‌ مری جوی، درآمدی به مسیحیت، مترجم، قنبری، حسن، ص 488، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1381ش. [2]. یوسفیان، حسن، کلام جدید، ص 282، تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره)، قم، چاپ سوم، 1390ش. [3]. آل عمران، 85: (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ)؛ و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است. [4]. islamquest.net/fa/archive/question/fa4230. [5]. بقره، 62. [6]. مائده، 69: (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری‌ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). [7]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 50، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شبّر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 49، دار البلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ‌زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 146، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق. [8]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 1، ص 60، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج 1، ص 138، دار العلوم، بیروت، چاپ اول، 1424ق. [9]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 48، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق. [10]. فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 2، ص 71، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، چاپ دوم، 1419ق. [11]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 358، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [12]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 288 - 291، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 3، ص 536، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [13]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 118، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق. [14]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌ 1، ص 193؛ تفسیر نمونه، ج ‌1، ص 283. [15]. گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج 1، ص 100، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1408ق. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

با این‌که دین اسلام تنها دین بر حق است؛ چرا نجات پیروان سایر ادیان نیز در قرآن، ممکن اعلام شده است؟


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
در آموزه‌های اسلامی، از همان ابتدا و در مقدس‌ترین متن(قرآن) به این مطلب اذعان شده است که اگر گروه‌هایی از غیر مسلمانان بر فطرت پاک خود باشند، عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، می‌توانند نجات یابند. این مطلب در آیات مختلفی و با صراحت کامل بیان شده است. البته این به معنای حق نبودن دین اسلام نیست، بلکه بر اساس آیات قرآن، دایره نجات فراتر از حقانیت است؛ یعنی انسان‌هایی که پیامبر اسلام(ص) را درک نکرده‌اند (بلکه بهتر است بگوییم که اسلام و حقیقت آن‌را درک نکرده‌اند) اما در عین حال، اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشته‌اند، بدی‌هایی که فطرت از آن نهی می‌کند؛ مانند دروغ، زنا و ... را ترک کرده‌اند؛ به جهان آخرت ایمان دارند و به فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، همچنین عمل صالح انجام می‌دهند، آیه مورد سوال به اینان می‌گوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد.

پاسخ تفصیلی:
پیش از بحث در مورد آیه مورد سؤال و مسائل پیرامون آن، ذکر مقدمه‌ای لازم است.
تمام ادیان برای خود هدفی را مشخص کرده‌اند، به بیان دیگر در هر دینی هدفی دنبال می‌شود و عموماً اعتقادات و اعمال ادیان مختلف برای سوق به آن هدف پی‌ریزی شده‌اند. یکی از مهم‌ترین اهداف ادیان، سعادت و رستگاری انسان‌ها در این دنیا و در آخرت است. بنابر این هر دینی، به پیروان خود نجات را نوید داده و تضمین می‌کند هر شخصی که پیرو واقعی آن دین بوده باشد، به نجات دست خواهد یافت. تا این‌جا همه ادیان، مشترک بوده و نجات را به پیروانشان نوید می‌دهند.
اما در گام بعدی، سؤال این است که آیا در نگاه هر دینی، نجات برای پیروان ادیان دیگر نیز قابل تصوّر است؟ آیا پیروان ادیان دیگری که انسان‌های شریف، با اخلاق، منصِف و حتی با خدایی هستند، تنها به این دلیل که حقانیت دین برحق برایشان ثابت نشده است، از نجات محروم‌اند؟
در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که در این بحث باید میان حقانیت و نجات، فرق گذاشت؛ البته طبیعی است که همه ادیان خود را حق دانسته و معتقدند که مسیر درستی را می‌پیمایند، اما برخی از ادیان، دامنه رستگاری و نجات را گسترش داده و آن‌را در مورد برخی از پیروان ادیان دیگر نیز گسترش می‌دهند.
در میان پیروان مسیحیت، اعتقاد بر این بود که تنها در مسیحیت و با اعتقاد به مسیح می‌توان رستگار شد و در غیر این راه، نجاتی امکان‌پذیر نیست. آنها در حالی‌که قرن‌ها قدرت را در اختیار داشتند بر این اعتقاد بودند، تا این‌که در قرون‌ جدید بویژه بعد از شورای واتیکانی دوم[1] کمی به این سمت گرایش پیدا کرده‌اند که افراد غیر مسیحی نیز امکان نجات دارند که البته آن نیز به جهت رسیدن فیض عیسای مسیح بدان‌ها می‌باشد.[2]
اما در دین اسلام ماجرا کاملاً متفاوت از مسیحیت است. برخلاف مسیحیت و کلیسا که تقریباً بعد از شانزده قرن آن هم به اجبار پذیرفتند که غیر مسیحی نیز امکان نجات دارد؛ در اسلام، در همان سال‌های اول و در مقدس‌ترین متن به این مطلب اذعان شده است که اگر انسان‌ها بر فطرت پاک خود باشند، عمل صالح انجام دهند و واقعاً حقیقت اسلام بر آنها روشن نشده باشد، می‌توانند نجات یابند. این مطلب تنها در یک آیه و یا به صورت ضمنی بیان نشده است، بلکه در آیات مختلف و با صراحت کامل بیان شده است که هرچند اسلام، دین حق و حقیقت است، اما برای گروه‌هایی از غیر مسلمانان که به حقیقت دین اسلام پی نبردند نیز راه نجات وجود دارد.
در این مورد باید به این نکات توجه داشت:
1. این‌که اسلام، امکان نجات یافتن غیر مسلمانان را نیز مطرح می‌کند؛ به این معنا نیست که، حقانیت اسلام زیر سؤال برود، بلکه به قطع و یقین، اسلام دین حق و حقیقت است، اما بر اساس آیات قرآن و عقل، دایره نجات فراتر از حقانیت می‌باشد.
2. این اعتقاد با برخی از آیات قرآن که گفته تنها دین اسلام پذیرفته می‌شود؛[3] منافات ندارد؛ زیرا این آیات برای افرادی است که پیامبر اسلام(ص) را درک کرده‌اند و یا حقانیت اسلام برای آنها ثابت شده است و در این صورت از آنها غیر از اسلام قبول نمی‌شود، اما برای افرادی که واقعاً نتوانسته‌اند با اسلام راستین و حقیقت درست، آشنا گردند، حال چه به جهت شرایط خاص خودشان به اسلام نرسیده‌اند و چه به جهت کم‌کاری برخی مسلمانان، در عین حال بنا بر فطرت خود به خداوند و روز قیامت اعتقاد داشتند و عمل صالح انجام می‌دادند؛ طبیعی است که نباید آنها را مستحق عذاب دانست که این خلاف عدالت الهی می‌باشد.[4]
یکی از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد، این آیه شریفه است: (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری‌ وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)؛[5] هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ‌گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود. این آیه با کمی تفاوت در سوره مائده نیز آمده است.[6]
تفسیر آیه
الف. مقصود از (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا)؛ کسانی هستند که به زبان و در ظاهر ایمان آوردند که اینان همان منافقان می‌باشند،[7] و مراد (الَّذینَ هادُوا وَ النَّصاری‌) نیز یهودیان و مسیحیان هستند.[8] در مورد این‌که صابئین چه کسانی هستند نیز اقوالی وجود دارد؛ برخی صابئین را همان ستاره‌پرستان معنا کرده‌اند.[9] البته بنابر سیاق آیه که اهل کتاب را ذکر می‌کند و نجات را برای آنها می‌داند، این معنا بعید است،[10] بلکه قول دیگر که بسیاری به آن معتقدند و بهتر به نظر می‌رسد این است که صابئین، معتقدان به کیشی هستند که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است و کتابی دارند که آن‌را به حضرت یحیی بن زکریا منتسب می‌دانند.[11] دیدگاه‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[12]
بنابراین، در تفسیر آیه می‌توان چنین گفت: انسان‌هایی که پیامبر اسلام(ص) را درک نکرده‌اند (بلکه بهتر است بگوییم که اسلام و حقیقت آن‌را درک نکرده‌اند) در عین حال اعمالشان به اقتضای فطرت پاکشان بوده؛ ایمان به خدا داشته‌اند، بدی‌های که فطرت از آن نهی می‌کند مثل دروغ، زنا و ... را ترک کرده‌اند؛ به جهان آخرت ایمان دارند و به فکر حساب و کتاب در آن زمان هستند، و همچنین عمل صالح انجام می‌دهند، آیه به اینان می‌گوید که برای این جماعت ترسی وجود ندارد.[13]
ب. تفسیر دیگری نیز برای آیه وجود دارد؛ خداوند در این آیه در مقام بیان این است که نام‌ها و نامگذاری‌ها که دارید، از قبیل مؤمنین، یهودیان، مسیحیان، صابئیان، اینها نزد خدا هیچ ارزشی ندارد، نه شما را مستحق پاداشی می‌کند، و نه از عذاب او ایمن می‌سازد. ایمان ظاهری مخصوصاً بدون انجام عمل صالح، چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصاری و پیروان ادیان دیگر بی‌ارزش است، تنها ایمان واقعی و خالص به خدا و قیامت که با کار نیک و عمل صالح همراه باشد در پیش‌گاه خدا ارزش دارد، و تنها این برنامه موجب پاداش و جلب آرامش و امنیت می‌گردد.[14]
بنابر تفسیر دوم، معنای (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا) دیگر منافقان نیستند، بلکه مسلمانان به معنای عام است به این‌که به بیعت عام اسلام را قبول کرده باشند.[15]

پی نوشتها:
[1]. شورای کلیسای کاتولیک که به منظور پاسخ دادن به نیازهای تبلیغی و عبادی کاتولیک‌ها در قرن بیستم برپاکرد. این شورا تغییرات مهمی در اعمال کاتولیکیو همچنین در گرایش‌ها و برداشت‌های کلامی ایجاد کرد؛ ویور،‌ مری جوی، درآمدی به مسیحیت، مترجم، قنبری، حسن، ص 488، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1381ش.
[2]. یوسفیان، حسن، کلام جدید، ص 282، تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها (سمت)، مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره)، قم، چاپ سوم، 1390ش.
[3]. آل عمران، 85: (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ)؛ و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است.
[4]. islamquest.net/fa/archive/question/fa4230.
[5]. بقره، 62.
[6]. مائده، 69: (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری‌ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 50، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شبّر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 49، دار البلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ‌زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 146، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق.
[8]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 1، ص 60، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج 1، ص 138، دار العلوم، بیروت، چاپ اول، 1424ق.
[9]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 48، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
[10]. فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 2، ص 71، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، چاپ دوم، 1419ق.
[11]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 358، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[12]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 288 - 291، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 3، ص 536، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[13]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 118، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
[14]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌ 1، ص 193؛ تفسیر نمونه، ج ‌1، ص 283.
[15]. گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج 1، ص 100، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1408ق.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین