آن چه مسلم است این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نخستین شب هجرت و دو شب پس از آن را با ابوبکر در غار ثور که در جنوب مکه ( نقطه ای مقابل مدینه) است به سر برده است. اما چندان روشن نیست که این مصاحبت چگونه پدید آمد و این نقطه در تاریخ کاملا مبهم است. عده ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده و رسول خدا- صلی الله علیه و آله - او را در راه دید و همراه خود برد. برخی نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو نفر، خانه را به قصد غار ثور ترک گفتند.[1] گروهی می گویند: ابوبکر به سراغ پیامبر- صلی الله علیه و آله - آمد و علی- علیه السلام - او را به مخفیگاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله راهنمایی کرد.[2] به هر حال، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دل شب به غار ثور پناه برد و نقشه توطئه چینان را خنثی نمود. آن حضرت کوچکترین اضطرابی در خود احساس نمی کرد، حتی همسفر خود را در لحظات حساس با جمله: " لا تحزن ان الله معنا ؛[3] (غم مخور خدا با ما است)، تصلی می داد. سه شبانه روز از عنایت خداوند بزرگ، بهره مند بودند؛ علی علیه السلام و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه (بنا به نقل شیخ طوسی در امالی) و عبدالله بن ابی بکر و عامربن فهیره، چوپان گوسفندان ابوبکر (بنا به نقل بسیاری از مورخان) شرفیاب محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله می شدند.[4] ابن اثیر جزری می نویسد: فرزند ابوبکر، شبها تصمیمات قریش را برای رسول خدا- صلی الله علیه و آله - و پدرس نقل می کرد. چوپان وی شبها، مسیر گوسفندان را طوری قرار می داد که از نزدیکی غار عبور کنند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و مصاحب وی از شیر آنها استفاده کنند و هنگام مراجعت، عبدالله جلو گوسفندان راه می رفت تا اثر پای او از بین برود.[5] در یکی از شبها (پس از شب هجرت) که علی علیه السلام و (هند) شرفیاب محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله می شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام دستور داد که دو شتر برای ما (پیامبر و همسفر او) تهیه نما. در این موقع ابو بکر عرض کرد: من دو شتر قبلا برای شما و خودم آماده ساخته ام. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من با پرداخت قیمت آن حاضرم قبول نمایم. سپس به علی علیه السلام دستور داد که قیمت شتر را بپردازد. از جمله وصایای رسول گرامی- صلی الله علی و آله - در آن شب، در غار ثور این بود که علی علیه السلام فردا در روز روشن با صدای رسا اعلام کند که هر کس پیش محمد امانتی دارد یا از او طلبکار است بیاید پس بگیرد. سپس درباره مسافرت (فواطم) (مقصود فاطمه دختر پیامبر، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر است) سفارش فرمود و دستور داد که علی علیه السلام مقدمات سفر آنها را و کسانی که از بنی هاشم مایل به مهاجرت باشند، فراهم سازد و همچنین فرمود: از این به بعد آسیبی به تو نخواهد رسید.[6] علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله سه شتر همراه راهنمای امینی،به نام (اتریقط) در شب چهارم به طرف غار فرستاد. نعره شتر یا صدای آرام راهنمای آنان به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و با همسفر خود از غار پایین آمده و سوار شتر شدند و از طرف پایین مکه روی خط ساحلی، عازم یثرب شدند.[7] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- تاریخ سیاسی اسلام ج1،رسول جعفریان 2- تاریخ تحقیقی اسلام ؛یوسفی غروی پی نوشتها: [1]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، چاپ شانزدهم، ج 1، ص 423 -424. [2]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، چاپ پنجم،ج 2، ص 374. [3].سوره ی توبه، آیه ی 40. [4]. سبحانی، پیشین، ص 431. [5]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385 ق، ج 2، ص 104. [6]. سبحانی، پیشین، به نقل از امالی شیخ طوسی. ص 432. [7]. ابن هشام، السیره النبویه، 1363. ش، ج 2، ص 131؛ ابن اثیر جزری،پیشین، ج 2، ص 104. منبع: اندیشه قم
آن چه مسلم است این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نخستین شب هجرت و دو شب پس از آن را با ابوبکر در غار ثور که در جنوب مکه ( نقطه ای مقابل مدینه) است به سر برده است. اما چندان روشن نیست که این مصاحبت چگونه پدید آمد و این نقطه در تاریخ کاملا مبهم است. عده ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده و رسول خدا- صلی الله علیه و آله - او را در راه دید و همراه خود برد. برخی نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو نفر، خانه را به قصد غار ثور ترک گفتند.[1] گروهی می گویند: ابوبکر به سراغ پیامبر- صلی الله علیه و آله - آمد و علی- علیه السلام - او را به مخفیگاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله راهنمایی کرد.[2]
به هر حال، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دل شب به غار ثور پناه برد و نقشه توطئه چینان را خنثی نمود. آن حضرت کوچکترین اضطرابی در خود احساس نمی کرد، حتی همسفر خود را در لحظات حساس با جمله: " لا تحزن ان الله معنا ؛[3] (غم مخور خدا با ما است)، تصلی می داد. سه شبانه روز از عنایت خداوند بزرگ، بهره مند بودند؛ علی علیه السلام و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه (بنا به نقل شیخ طوسی در امالی) و عبدالله بن ابی بکر و عامربن فهیره، چوپان گوسفندان ابوبکر (بنا به نقل بسیاری از مورخان) شرفیاب محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله می شدند.[4]
ابن اثیر جزری می نویسد: فرزند ابوبکر، شبها تصمیمات قریش را برای رسول خدا- صلی الله علیه و آله - و پدرس نقل می کرد. چوپان وی شبها، مسیر گوسفندان را طوری قرار می داد که از نزدیکی غار عبور کنند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و مصاحب وی از شیر آنها استفاده کنند و هنگام مراجعت، عبدالله جلو گوسفندان راه می رفت تا اثر پای او از بین برود.[5]
در یکی از شبها (پس از شب هجرت) که علی علیه السلام و (هند) شرفیاب محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله می شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام دستور داد که دو شتر برای ما (پیامبر و همسفر او) تهیه نما. در این موقع ابو بکر عرض کرد: من دو شتر قبلا برای شما و خودم آماده ساخته ام. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من با پرداخت قیمت آن حاضرم قبول نمایم. سپس به علی علیه السلام دستور داد که قیمت شتر را بپردازد.
از جمله وصایای رسول گرامی- صلی الله علی و آله - در آن شب، در غار ثور این بود که علی علیه السلام فردا در روز روشن با صدای رسا اعلام کند که هر کس پیش محمد امانتی دارد یا از او طلبکار است بیاید پس بگیرد. سپس درباره مسافرت (فواطم) (مقصود فاطمه دختر پیامبر، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر است) سفارش فرمود و دستور داد که علی علیه السلام مقدمات سفر آنها را و کسانی که از بنی هاشم مایل به مهاجرت باشند، فراهم سازد و همچنین فرمود: از این به بعد آسیبی به تو نخواهد رسید.[6]
علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله سه شتر همراه راهنمای امینی،به نام (اتریقط) در شب چهارم به طرف غار فرستاد. نعره شتر یا صدای آرام راهنمای آنان به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و با همسفر خود از غار پایین آمده و سوار شتر شدند و از طرف پایین مکه روی خط ساحلی، عازم یثرب شدند.[7]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- تاریخ سیاسی اسلام ج1،رسول جعفریان
2- تاریخ تحقیقی اسلام ؛یوسفی غروی
پی نوشتها:
[1]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، چاپ شانزدهم، ج 1، ص 423 -424.
[2]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، چاپ پنجم،ج 2، ص 374.
[3].سوره ی توبه، آیه ی 40.
[4]. سبحانی، پیشین، ص 431.
[5]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385 ق، ج 2، ص 104.
[6]. سبحانی، پیشین، به نقل از امالی شیخ طوسی. ص 432.
[7]. ابن هشام، السیره النبویه، 1363. ش، ج 2، ص 131؛ ابن اثیر جزری،پیشین، ج 2، ص 104.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا پیامبر(ص) ابوبکر را با خود به غار ثور برد؟
- [سایر] آیا در غار ثور، ابوبکر به همراه پیامبر(ص) بوده است؟
- [سایر] آیا ابوبکر سه روز در غار ثور دست و پایش را در سوراخهای غار میگذاشت تا جان پیامبر خدا(ص) را حفظ کند؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ؟
- [سایر] سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اسیران و مرتدین چه بود که ابوبکر آن را درباره فجائه سلمیه رعایت نکرد و وی را آتش زد ؟
- [سایر] در مورد شخصی که هنگام هجرت در غار ثور همراه پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ بود لطفاً یک جواب علمی بدهید؟
- [سایر] آیا امر پیامبر (ص) به ابوبکر برای پیش نماز در دوران بیماریشان، دلیل خلافت ابوبکر نیست؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم(ص) در مریضی آخر عمرشان ابوبکر را برای نماز به مسجد فرستاد؟
- [سایر] در یک سایت سنی خواندم که، وقتی پیامبر اسلام(ص) با ابوبکر در غار بودند و آیه مربوطه نازل شد که خدا از قول پیامبر(ص) میفرماید: (ان الله معنا) و این فضیلتی برای ابوبکر است؛ زیرا خدا در قرآن میفرماید: (ان الله مع المتقین) به این مطلب چگونه میتوان پاسخ داد؟
- [سایر] تعیین امام جماعت ابوبکر در زمان بیماری پیامبر درست است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.